فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تموم شد؟ خیلی تاثیرگذار بود 😂
خلاصه نارنجکایی که میندازن این شکلیه دیگه😉
#جانم_وطن
#پشت_انقلابمان_هستیم
#ایران_من
#جانم_فدای_رهبر
#امنیت_اتفاقی_نیست
「@gordan_313 」
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فوری / مهم / نشرحداکثری
🔻صحبت های این جوان با غیرت را ببینید
ما مثل شما سنگ به دست نیستیم
دلمان نمی آید کسی را بزنیم
اینگونه آمده ایم تا بگوییم : گول بازی مجازی را نخورید
گول آن بازیگر که 4 میلیون فالور دارد را نخورید
اگر ما به تو آنتن نمی دادیم که نمیشناختنتد ، حالا برای ما شاخ شدی؟
من 5 شبه اشک مادر شهید دیدم خواب ندارم.
......
اگاه باشید
بازی مجازی و فیک را نخورید
ماشالله به غیرت این جوان
پرچم بالاست ✌️🇮🇷
#جانم_وطن
#پشت_انقلابمان_هستیم
#ایران_من
#جانم_فدای_رهبر
#امنیت_اتفاقی_نیست
「@gordan_313 」
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
نماهنگ🎼
"ای اهل حرم وقت دفاع از حرم ماست
🎙حاج مهدی رسولی
🇮🇷نماز جمعه و راهپیمایی بعد از نماز جمعه یادتون نره 🇮🇷
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#جانم_وطن
#پشت_انقلابمان_هستیم
#ایران_من
#جانم_فدای_رهبر
#امنیت_اتفاقی_نیست
「@gordan_313 」
ما اهل کوفه نیستیم...
علی تنها بماند
راهپیمایی _کرج
#جانم_وطن
#ارسالی_از_شما
#پشت_انقلابمان_هستیم
#ایران_من
#جانم_فدای_رهبر
#امنیت_اتفاقی_نیست
「@gordan_313 」
😍😍😍😍
راهپیمایی _کرج
#جانم_وطن
#ارسالی_از_شما
#پشت_انقلابمان_هستیم
#ایران_من
#جانم_فدای_رهبر
#امنیت_اتفاقی_نیست
「@gordan_313 」
52.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این همه لشگر آمده به عشق رهبر آمده...😍👏🏻
#سبزوار
#راهپیمایی
26.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختران ماهتاب شهرستان سبزوار😁🌸
ما اهل کوفه نیستیم...
علی تنها بماند
#سبزوار
#جانم_وطن
#پشت_انقلابمان_هستیم
#ایران_من
#جانم_فدای_رهبر
#امنیت_اتفاقی_نیست
「@gordan_313 」
براندازا رفتن مدرسه
#پشت_انقلابمان_هستیم
#ایران_من
#جانم_فدای_رهبر
#امنیت_اتفاقی_نیست
「@gordan_313 」
گردان ۳۱۳
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت #شصت_و_یکم خیانت روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم …
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_دوم
زمانی برای نفس کشیدن
دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد …
می خواستم گریه کنم … چشم هام مملو از التماس بود … تو رو خدا دیگه نیا… که صدام کرد …
– دکتر حسینی … دکتر حسینی …پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ …
ایستادم و چند لحظه مکث کردم …
– من چطور آدمی هستم؟ …
جا خورد …
– شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟ … با تمام خصوصیات مثبت و منفی …
معلوم بود متوجه منظورم شده …
– پس علائق تون چی؟ …
– مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و … واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ … مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟ …
چند لحظه مکث کردم …
_طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه … ممکنه نتونن …در کنار اخلاق … بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است …اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار … آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن …
اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت … بدون توجه به واکنش دیگران … مدام میومد سراغم و حرف می زد …
با اون فشار و حجم کار …
این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود … دیگه حتی یه لحظه آرامش … یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم …
دفعه آخر که اومد … با ناراحتی بهش گفتم …😒😣
– دکتر دایسون … میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ … و حرف ها صرفا کاری باشه؟ …
خنده اش محو شد … چند لحظه بهم نگاه کرد …
– یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ …
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است
گردان ۳۱۳
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت #شصت_و_دوم زمانی برای نفس کشیدن دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افت
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_سوم
خدای تو کیست؟
خنده اش محو شد …😟
– یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ …
چند لحظه مکث کردم … گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود … اما حالا …
– صادقانه … من اصلا به شما فکر نمی کنم … نه به شما…که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم … نه فکر می کنم، نه …😒
بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم … 😐دوباره لبخند زد …😊
– شخص دیگه که خیلی خوبه … اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟ …
خسته و کلافه … تمام وجودم پر از التماس شده بود …
– نه نمی تونم دکتر دایسون … نه وقتش رو دارم، نه …
چند لحظه مکث کردم …
_بدتر از همه … شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید …
– ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون … توجه کنید …
یهو زد زیر خنده …
_اینقدر شناخت از شما کافیه؟ … حالا می تونید بهم فکر کنید؟ …
– انسان یه موجود اجتماعیه دکتر … من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته… حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید … من ندارم … بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده … وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم … حتی اگر هم داشته باشم … من یه مسلمانم … و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید … از نظر شما، خدا … قیامت و روح … وجود نداره …
در لاکر رو بستم …
– خواهش می کنم تمومش کنید …
و از اتاق رفتم بیرون…
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است