#شمانوشتید
سلام علیکم خداقوتتون شهادت سردار دلھا حاج قاسم عزیز رو تسلیت و تبریڪ عرض مے کنم. راستش بنده تا قبل از شهادت ایشون رو نمیشناختم،مدرسه اونموقع ما قرآنی بود یکی از بچه ها برای حاج قاسم دلنوشته نوشته بود،وقتی میخوند خیلی تعجب کرده یودم همه خیلی ناراحت بودند،خودشم ی غم خیلی خاصی داشت خیلی تعجب کردم و به حالشون غبطه خوردم،همین دوستم میگفت وقتی رفته بودیم دیدار رهبری ایشون رو دیده بودم،خیلی چهره شون نورانی بود و دوسشون داشتم گفتم کاش شهید نشن ی وقتی... میشه گفت اولین ارتباط دلی و معنوی ام با حاج قاسم زمانی بود که همه ی شهر ها به مناسبت شهادتشون اومدن راهپیمایی،اونجا منم ناراحت شدم منم گریه ام گرفت...و کم کم حاج قاسم شد فرمانده ام،شد رفیق شهیدم،اما بیشتر بهش میگم فرمانده که منم توی مکتب خودش تربیت کنه ان شاء الله ماهم رو سفید بشیم. هیچوقت یادم نمیره برای سالگرد شهادتشون بعد از گذشته زمان خیلی ازشون خوشم اومد و مثل پدرم دوسشون دارم برای سالگرد داشت از تلویزیون مستند پشون مخش میشد در حین اینکه داشتم بلند میشدم ایست کنم، یهو فکر کردم دیدم من حاجی رو اصلا تاحالا ندیدم فقط ع***و فیلم و مجازی دیگه هم فرصت ندارم ببینمش(مگر اینکه ان شاء الله شهید شیم)قشنگ حس کردم کمرم شکست،برای چند دقیقه کمرم خم شد...نتونستم صاف وایستم...حاجی دمت گرم یکی رو که اصلا نمیشناختت خوب هواشو داشتی خوب براش پدرش کردی با خودت آشناش کردی دعا کن ماهم بیست بگیریم از مکتب شما که قبولی توی مکتب حسین بن علی؏ است... شادی روح حاج قاسم و همه شهدا اللخصوص مدافع حرم صلواتی عنایت ڪنیم✨💚
#شمانوشتید
حاج قاسم وقتی از این دنیا رفتی ؛ نیمی از قلب ما را هم با خودت بردی. حرفی ندارم برایت اما همین الان که در حال نوشتن هستم آن روز را به یاد می آورم که اشکم نشانه ی دلتنگی برای توست♥️ #حاج_قاسم
#شمانوشتید
حاج قاسم عزیزم دلتنگ اقاییم ولی نه تلاشی برا ظهورش انجام میدیم و نه حداقل آدم درست و حسابیم. میترسم آقا بیان تنها بمونن.. امان از ما که دم از شیعه بودن میزنیم اما رفتارمون چیز دیگه ای میگه. امان از ما..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجی
لحظه ی انفجار چیجور بود؟!
:))))
امروز خیلی دلم گرفته:) یعنی هرسال این موقع نگم براتون هنوز باورم نمیشه فقط الا دلم می خواست کرمان باشم همین
____
الان حال و هوای کرمان شبیه
حال و هوای کربلا هست:)
همه دارن خودشون رو برای سومین سالگردت آماده میکنن . ولی من هنوز رفتنت رو باور نکردم :)
اصلا میدونی نفهمیدم چجوری بعد تو گذشت . . .
لعنت به اون ساعت که تو رو از ما گرفت 💔
____
۱:۲۰ شده ساعت عاشقۍ :)
یه تلخی بی پایان بود رفتن حاجی ، توی مراسم حاجی چشم دوخته بودم به رنگ سبز لباس سبزپوشان حریم ولایت ... با خودم گفتم یعنی میشه حاجی ، منم... و خب حاجی خیلی کارش درسته دقیقا اولین سالگردش شد... :)
____
چه سعادتی :)
آره حاجے ڪارش خیلی درسته..
میدونی بابا جون؟! من اصلا نمی شناختمت صبح زود بود که تلویزیون رو روشن کردم انا لللاه و انا الیه راجعون از همون ثانیه یه چیزی بهم می گفت یتیم شدیا و اشکی که امونمو بریده بود (:
_____
و اما صبح روز جمعه:)))
آهای کوه غیرت هوامون خرابه هوامونو داری؟؟💔
_____
بیا دونه دونه گـــــره ها رو وا کنッ
فقط میگم چشم تو رو دور دیدن دریای خون به پا کردند #شهدای_امنیت #جاج_قاسم #جان_فدا
____
آخ شهدای امنیتومون💔
رفقا همه گی به یاد شهدا به خصوص شهدای امنیتمون صلوات بفرستیم؟!
آخخخ نگوووووووو که درد قلبمون تازه شد😭😭😭
____
و این درد برای همیشه تازه هست..
من حاج قاسم نمیشناختمش هنوز 🥀🥲💔 بعد پارسال شناختمش چ کسی بود 🙂🖤
____
هر روزی ڪه میگذره
بیشتر میفهمیم قدر حاج قاسم رو
حاجی ما خسته ایم مارو ببر پیش خودت مارو ببر پیش خودت که از این سیاهیا خلاص شیم از حب دنیا خلاص شیم ما از خودمون خسته ایم(:
_____
شرط شهید شدن شهید بودن است
همون چیزی ڪه حاج قاسم بود
حاج قاسم میگفت :
یه جوری باشید ڪه اگه کسی شما
رو دید بگن این شهید میشه
https://harfeto.timefriend.net/16728533978224
حرفی سخنی اگر هست بسم الله..
دعام کنین:) محتاجم،محتاج...!
.
به روی چشم
رفقا یه الهی به رقیه بگید براشون✨
فقط برام دعا کنین که بد جور سر در گمم و نمیدونم باید چه کنم😔😔😔
.
چشم
إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ..
کھ خداوند همواره مراقب شماست💚✨
نفسش سخت گرفتست به اغوش بکش نوکر خستهٔ رنجور به هم ریخته را.... #خدا
.
اِقرار میکنم به گناه و بَعید نیست مُنکر شود خدا و بگوید کجا؟ چه بود؟ :))
دلم گرفته خیلی 😞
.
میفهمم گاهی پیش میاد
دلتونو به خدا بسپارید و سعی کنید باخدا حرف بزنید که معجزه میکنه🙂
سلام.تصمیم گرفتم دیگه زندگیم بیهوده نباشه.گناهام نمیزاره،من خوب نمیشناسمش وگرنه بنده خیلی خوبی میشدم واسش نه؟! امشب برگشتم،آخه خودش نذاشت دوباره تکرارش کنم،ولم نکرد،خداکنه دیگه ازش دور نشم.همش از این تصمیم ها میگیرما ولی هیچوقت درست و حسابی نمیشه ولی فکر کنم این یکی فرق کنه..اینبار نذاشت دوباره...وقتی نمیزاره یعنی نمیخواد ازش دور شم.اینبار خودش گفت برگرد تصمیم گرفتم ازبهمن برای کنکورم هم بخونم،نمیدونم میشه یا نه ولی امیدوارم.آخه خودش گفته ناامید نباشید،امیدوارم که بنده خوبی براش باشم من بد نیستم،میدونم نیستم.اگر بد بودم خدا دوسم نداشت من پشیمونم،ولی میترسم.میترسم کم بیارم.من میترسم.خداکنه نزاره. خداکنه به آرزوم برسم،من که جز خودش کسی رو ندارم ببخشید درد دل کردم..یاعلی
.