#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#فیش_فاطمیه
🎴 [جلسهی هفتم]
#تشییع_جنازه_حضرت_زهرا_علیهاالسلام
👈🏼 فیش منبرهای #فاطمیه1444
📚 مطالب مطرح شده:
۱. مدح امام عصر علیهالسلام
(کویر تشنه شده قلبم ای سحاب بیا)
۲. اشعار حضرت زهرا علیهاالسلام
(باغ هستی بیصفا میشد اگر زهرا نبود)
۳. روضه و مصیبت (تشییع جنازه حضرت زهرا علیهاالسلام)
(گذشته نیمهای از شب دریغا)
۴. زمزمهی زهرایی
(اندر کنار تربتت _ گریم برای غربتت)
۵. نوحهی سینهزنی
(مادر چرا دیگر نمیآید صدایت)
۶. مدح امیرالمؤمنین علیهالسلام، قسمت پایانی
(بهجز خدای نداند کسی که حیدر کیست)
#مطالبنابدرمنبر
.
#حضرت_زهرا
تا جائی که گویا پندار و گمان شده بودند!
🌸 پس از درگذشت پیامبر، حضرت فاطمه - علیهماالسلام - در اثر آنچه از مردمِ نامرد دیدند، بستری و چنان لاغر و نحیف شده و گوشت بدنشان ذوب شده و پوستشان به استخوان چسبیده بود که گوئی خیال و پندارند!
( یعنی از بس ضعیف و ناتوان شده بودند، ایشان را که میدیدی، مطمئن نبودی جسم انسان را میبینی یا پندار و گمان و توهّم انسانی را میکنی! )
= فلمّا قُبِضَ رسولُالله - صلیاللهعلیهوآله - و نالَها مِن القومِ ما نالها، لزِمَت الفِراشَ وَ نَحلَ جسمُها و ذابَ لحمُها و جَفَّ جِلدُها علی عَظمِها و صارَت کالخَیالِ.
(بیتُالاحزان،ص۱۶۶ و نیزنگ: دعائمُالاِسلام،ج۱،ص۲۱۷)
.
.
📜 #متن
استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی
#ویژه ایام فاطمیه سلاماللهعلیها(۱)
🚦بررسی وفات یا شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
📍به مناسبت ایام فاطمیه نکاتی را در چند بخش پیرامون واقعه و فاجعه شهادت #حضرت_فاطمه_زهرا سلاماللهعلیها سرور بانوان دو عالم و بزرگ بانوی بهشتی تقدیم حضور مخاطبان عزیز می نمایم.
🔰اولین بحث در ارتباط با شهادت آن حضرت یا مرگ طبیعی ایشان است...
📍منابع اهل تسنن عنوان می کنند که حضرت زهرا سلام الله علیها به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، حال آنکه جای سوال است که چگونه یادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که در زمان حیات پدر در اوج نشاط و شادابی و جوانی بوده است، به یکباره دچار ضعف و بیماری گردد و در عنفوان جوانی از دنیا برود.
📍در نقلهایی از ائمه اطهار علیهمالسلام و در زیارت وجود مقدس حضرت زهرا علیهاالسلام به شهادت آن وجود مقدس اذعان شده است و به صراحت شهادت آن حضرت ذکر شده است. آن وجود مقدس در دفاع از ولایت با ایستادگی و مقاومتی که از خود نشان داد به عنوان بزرگترین الگوی دفاع از ولایت و ولایت مداری برای تمام مردان و زنان شناخته شد و راهنمای همگان در مسیر هدایت دنیا و آخرت گردید.
📍گذشته از روایاتی که در ارتباط با شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها داریم، اهتمام بزرگان دینی ما به این امر هم خود جای توجه دارد. برخی از مخالفان و متعصبان عامه اینگونه مطرح میکنند که شیعه تا چندی پیش سخن از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام به زبان نمی آورده است و در چند سال اخیر است که این مطلب را عنوان میکنند. حال آنکه از گذشته و پیش از انقلاب اسلامی به عنوان شهادت حضرت زهرا علیها السلام مراسم برگزار میشد و این روز گرامی داشته میشد.
📍اما بعد از انقلاب اسلامی هر دو نقلی که برای شهادت آن حضرت ذکر شده است، یعنی ۷۵ روز و ۹۵ روز بعد از ارتحال نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم گرامی داشته میشود و در لسان حضرت امام خمینی رضوان الله علیه در همان سال های اول انقلاب واژه شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها به خوبی و به صراحت بیان شده است و همچنین رهبر معظم انقلاب مدظلهالعالی با همه تاکیدی که بر مساله وحدت در جامعه اسلامی و فرق اسلامی دارند به صراحت به شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام تاکید فرمودند و مراسم فاطمیه و شهادت آن بزرگترین بانوی دو عالم را هرساله در حسینیه امام خمینی برگزار می کنند.
🔸بنابراین در شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام چه به صورت نقلی و چه به صورت عقلی شک و شبهه ای وجود ندارد.
🔹در ارتباط با عوامل شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام، در مباحث بعدی حضور مخاطبان عزیز بحثی ارائه خواهد شد.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
📜 #متن
#پاسخ_به_سوالات
استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی
🚦بررسی ماجرای هجوم به خانه وحی
۱. علت هجوم
ویژه ایام #فاطمیه سلام الله علیها (۲)
📍در مورد شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلاماللهعلیها دو نقل وجود دارد، یکی آنکه آن بانوی عظیم الشأن ۷۵ روز پس از ارتحال پدر بزرگوار به شهادت رسیده است که این نقل مطابقت میکند با ۱۳ جمادی الاولی در سال ۱۱ هجرت. اما در اینکه چگونه آن وجود مقدس به شهادت رسید باید بگوییم که پس از غصب خلافت در پی ارتحال رسولاکرم صلیالله علیهوآله وسلم، طبق نقلهای معتبر تاریخی که گذشته از منابع شیعه در کتاب مهم و بسیار با قدمت الامامة و السیاسة تألیف ابن قتیبه دینوری که پیش از طبری در قرن سوم میزیسته است هم به آن اشاره شده است.
📍در این کتاب آمده است که پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و در پی عدم بیعت امیرالمومنین علیه السلام با خلیفه غاصب، عمر بن خطاب به ابوبکر عنوان کرد که تا علی بیعت نکند ما از او نمیتوانیم آسوده باشیم و به سبب جایگاهی که دارد برای خلافت خطرناک خواهد بود. لذا به خلیفه میگوید که علی باید احضار شود و از او بیعت گرفته شود.
📍در راستای چنین پیشنهادی، خلیفه، قنفذ غلام آزاد شده عمربنخطاب را به در خانه علی علیهالسلام میفرستد. قنفذ به خانه حضرت میرود و میگوید خلیفه رسول الله شما را میطلبد، امیرالمومنین فرمود چه زود به رسول خدا دروغ بستهاید! منظور حضرت این است که او هرگز خلیفه رسول الله نیست.
📍پاسخ حضرت به ابوبکر می رسد و او مدتی می گرید و سپس دوباره قنفذ را به سمت حضرت میفرستد و پیام میدهد که جانشین رسول خدا از تو میخواهد که بروی و با او بیعت کنی. حضرت وقتی این پیام را شنید فرمود: سبحان الله! چیزی ادعا کرده است که شایسته آن نیست. یعنی اینکه هم خلیفه رسول خدا خود را بداند و هم اینکه از وصی رسول اکرم و نزدیک ترین فرد به آن وجود مقدس و تنها فرد شایسته جانشینی پیامبر میخواهد که بیعت کند.
📍وقتی ابوبکر این پیام را شنید مجدداً گریست. در این جا عمربنخطاب عنوان می کند که علی (سلاماللهعلیه) به طور مسالمت آمیز تسلیم نمیشود و بیعت نمیکند لذا مجوز برخورد تند و
سخت را از خلیفه می گیرد. در اجرای چنین دستوری عمربنخطاب در حالی که شعلهای در دست داشت به سوی خانه علی علیهالسلام حرکت میکند.
📍در خانه آن حضرت ۱۲ نفر از اصحاب رسول اکرم صلیالله علیه و آله وسلم به عنوان معتقدان و وفاداران به ولایت در دفاع از امیرالمومنین علیهالسلام تحصن کرده بودند. در این هنگام عمربنخطاب با آتش به سوی خانه روانه می شود.
🔸طبق نقل ابن قتیبه عمربنخطاب با گروهی از افراد که طبق نقل ها رجاله بودند، (رجاله در لغت به معنای پیاده است اما در آن بار منفی نهفته است و منظور افراد بی سر و پا و اوباش میباشند) به سوی خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها حرکت کردند در حالی که شعله آتشی در دست عمربن خطاب بود.
#ادامه_دارد
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
📜 #متن
#پاسخ_به_سوالات
استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی
🚦بررسی ماجرای هجوم به خانه وحی
۲. سبقت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها برای دفاع از امیرالمومنین علیهالسلام
ویژه ایام #فاطمیه سلام الله علیها (۳)
📍طبق نقل ابن قتیبه عمربن خطاب با گروهی از افراد که طبق نقلها رجاله بودند (رجاله در لغت به معنای پیاده است اما در آن بار منفی نهفته است و منظور افراد بی سرپا و اوباش) به سوی خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها حرکت کردند، در حالی که شعله آتشی در دست عمربن خطاب بود.
📍به او گفتند چه کار میخواهی انجام دهی. گفت میخواهم این خانه را با کسانی که در آن حضور دارند به آتش بکشم. به او گفته شد که در این خانه فاطمه و یادگار رسول خدا حضور دارند. عمر جواب داد اگرچه او باشد (به تعبیر عربی گفت "وَ إن" یعنی اگر چه چنین باشد).
📍طبق نقل، عمر خانه را محاصره کرد و با صدای بلند فریاد زد ای کسانی که در این خانه پناه گرفتهاید باید بیرون بیایید، در غیر این صورت خانه را به آتش میکشم.
📍در خانه همانگونه که ذکر شد علاوه بر امیرمومنان و حضرت زهرا سلاماللهعلیهما، ۱۲ نفر از اصحاب برگزیده پیامبر اکرم نیز حضور داشتند. در اینجا وظیفه همه افراد حاضر، دفاع از صاحب ولایت است که در خطر قرار دارد.
📍لذا اینکه سوال میشود چرا با وجود امیرالمومنین علیهالسلام در خانه، حضرت زهرا سلاماللهعلیها به مقابله با مهاجمان می شتابد، باید پاسخ داد امیرالمومنین هدف و منظور غاصبان است و در خطر ۱۰۰ درصد قرار دارد، هرکس که به ولایت باور و اعتقاد دارد باید در دفاع از ولایت در قبال مهاجمان و معترضان به ولایت بایستد. قطعاً همه آن ۱۲ تن چنین قصدی داشته اند. اما فضل تقدم در این ارتباط به حضرت زهرا سلاماللهعلیها اختصاص می یابد. یعنی آن وجود مقدس، از همگان در دفاع از ولایت سبقت میجوید، در حالی که آن مردان حاضر نیز قصد دفاع از حضرت را داشتند، حضرت زهرا سلاماللهعلیها به مقابله با غاصبان مهاجم میشتابد و چون یادگار عزیز و ارجمند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بود تصور نمیرفت که مهاجمان غاصب حرمت یادگار رسول خدا را نگه ندارند.
📍طبق نقل ابن قتیبه، حضرت زهرا سلاماللهعلیها که از صدای عمربنخطاب او را شناخته بود، پشت در آمد و در پاسخ او فرمود ای پسر خطاب! این بود عمل به سفارشهای پدرم رسول اکرم درباره ی اهل بیت او؟! در حالیکه هنوز کفن پدرم خشک نشده است با خاندان او چنین رفتار می کنید؟!
📍عمر هم که متوجه صدای حضرت زهرا سلاماللهعلیها شد در پاسخ گفت ای دختر پیغمبر، میدانم نزد پدرت چقدر محبوب بودی اما اگر در را نگشایی و اینها و علی بیرون نیایند و بیعت نکنند خانه را به آتش میکشم، چون این کار دین پدرت را محکم تر می کند.
📍حضرت زهرا سلاماللهعلیها وقتی چنین گستاخی را شنید با صدای بلند خطاب به رسول اکرم شروع به استغاثه و آه و ناله فرمود که ای پدر! بعد از رحلت تو ما از پسر ابی قحافه (یعنی ابوبکر) و پسر خطاب (یعنی عمر) چه ها که ندیدیم!
🔸این بیان به قدری سوزناک بود که به نقل ابن قتیبه بسیاری از همان افراد و رجاله هایی که با عمر بن خطاب بودند منقلب شدند، به گونهای که دلهای آنها شکافته و جگرهای آنها پاره پاره گردید و در حالی که منقلب شده بودند گفتند که ما را با فاطمه و خانه فاطمه کاری نیست و صحنه را ترک کردند. اما گروهی از این رجاله ها و اوباش با عمر بن خطاب باقی ماندند.
در اینجا ابنقتیبه عنوان میکند که درب باز شد...
#ادامه_دارد
#هجوم_به_بیت_وحی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
📜 #متن
استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی
🚦بررسی ماجرای هجوم به خانه وحی
۳. چگونگی هجوم
ویژه ایام #فاطمیه سلام الله علیها (۴)
📍ابن قتیبه عنوان میکند که درب باز شد و عمربن خطاب و افراد او درون خانه امیرمومنان و حضرت زهرا علیها السلام هجوم آوردند، اما نمیگوید چگونه.
📍در منابع شیعه چنین آمده است که عمربنخطاب تهدید خود را عملی کرد و در را به آتش کشید و همین که از بیرون، در سوختگی پیدا کرد و نیم سوز شد با لگدی محکم آن را گشود، درحالی حضرت زهرا سلاماللهعلیها پشت درب بود و ضربت در به پهلوی مبارک آن حضرت وارد شد و آن حضرت بین در و دیوار مورد آسیب جدی قرار گرفت و چون باردار بود، پهلوی مبارکش شکست و جنینی که در شکم داشت از بین رفت و بیهوش بر زمین افتاد.
📍مهاجمان داخل خانه ریختند و #زبیر_بن_عوام که درون خانه بود وقتی چنین صحنهای را مشاهده کرد سلاح خود را کشید و به سوی مهاجمان حمله ور شد. اما بر زمین افتاد و بر سر او ریختند و او را خلع سلاح کردند و به سراغ امیرمومنان علیه السلام رفتند و بازوان حضرت را بستند و آن حضرت را از خانه کشان کشان به سوی مسجد بیرون بردند.
📍بنابراین طبق نقلی که تقدیم حضور مخاطبان عزیز کانال شد، حضرت زهرا سلاماللهعلیها توسط عمربنخطاب مورد ضربت قرار میگیرد که با گشودن در و حمله ای که صورت گرفت پهلوی مبارکش می شکند و جنین خود را از دست می دهد.
📍عواملی که موجب شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها شد را اینگونه میتوانیم بر شماریم:
🔸۱. مصیبت بزرگ رحلت جانسوز نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم که تحمل آن برای کسانی که به ساحت مقدس پیغمبر اکرم معرفت داشتهاند بسیار سنگین و طاقتفرسا بود. مصیبت عظمای ارتحال پیغمبر چنان است که ما در زیارتهای آن حضرت به این مهم اشاره میکنیم. از آن جمله در زیارت روز شنبه که تعلق به ساحت مقدس پیامبر اکرم دارد ما سه بار استرجاع میکنیم و میگوییم: انا لله و انا الیه راجعون و سپس عرضه میداریم: اصبنا بک یا حبیب قلوبنا فما اعظم المصیبة بک حتی انقطع عنا الوحی و حیث فقدناک فانا لله و انا الیه راجعون. به این معنا که ای محبوب قلبهای مومنان در اثر مصیبت رحلت شما، ما به بزرگترین مصیبت گرفتار شدیم. چرا که با رحلت وجود مقدس آن حضرت نعمت وحی بر ما قطع می شود و به این گونه ما دچار فقدان رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می شویم.
📍یا در دعای افتتاح در ماه مبارک رمضان به خدا شکوه می کنیم از نبود پیغمبر و ارتحال آن حضرت "اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا" خدایا ما به تو شکایت میکنیم از این که پیامبرمان از دست رفته است.
📍حالا مسلم است وقتی بعد از ۱۴۰۰ سال برای ما این فاجعه و مصیبت تازگی دارد. برای حضرت زهرا و امیرمومنان علیهالسلام در آن روزهای اول، مصیبتی بس بزرگ و طاقت فرساست.
🔸۲. عامل دیگری که برای حضرت زهرا علیهاالسلام مصیبت بار بود و باعث ناراحتی و غم و اندوه آن حضرت و در نهایت شهادت وجود مقدسش گردید، خیانتی است که امت بعد از رحلت پیغمبر به راه پیغمبر و اسلام مرتکب میشوند. حضرت زهرا به چشم میدید چگونه دستاوردهای عظیم پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم با غصب خلافت و ضربه زدن به ولایت در آستانه و نابودی و انحطاط قرار گرفته است و این امر به شدت آن حضرت را رنج می داد.
🔸۳. عامل سوم هم همین بحثی بود که تقدیم حضورتان شد، یعنی هجوم به خانه آن حضرت و مضروب کردن وجود مقدسش، شکستن پهلوی مبارکش و سقط جنینی که داشت. تبعات ناشی از یک چنین هجمهای این بود که آن وجود مقدس را در بستر شهادت قرار داد. حضرت چندین روز بستری بودند تا شهید شدند و روحشان به سوی خداوند با دلی پردرد پرواز کرد.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
28.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه خانگی صبح
▪️روز #شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🎤مقتل خوانی
#حجه_الاسلام_بیگدلو
خورآباد/جاده اصلی/منزل #مهدی_کبیری
ویژه نامه حضرت زهرا.pdf
8.83M
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ
حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ اُمِّ اَحِبّآئِکَ
🏴 ویـژه نــامـه ایــام فـاطــمـیـه 🏴
⚖ فصلنامه فقهی حقوقی عدل نامه
سال سوم، شماره هفدهم، پاییز ۱۴۰۲
📜 برخی از مطالب ویژه نامه :
◾ اسـرار فــدک
◾ بـانـوی بـهــشــتـی
◾ یـاس نـبـوی
◾ ضـریــح حـرم فــاطـمـه
🗞 #نشریه_عدل_نامه
1_2199354570.pdf
2.07M
📙کتاب فاطمه سلام الله علیها، راز ماندگاری امامت
#استاد_رفیعی
💠۱۵ گفتار
#فاطمیه
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📻 بشنوید| #زمینه 📝 چادرت را بتکان... 🎤 حاج محمد فراهانی 🕌 مجمع یاس کبود 📆 یکشنبه ۰۲/۰۸/۱۴ #شهادت_حض
.
#فاطمیه
#نوحه_سنتی
#حضرت_زهرا
(سبک دیدم که دختر تو آن ماه پاره)
در آسمان قلبم باران گرفته امشب
درد و فشار پهلو پایان گرفته امشب
با قامتی خمیده رفتم ز دار دنیا
یا فاطمه ، یا زهرا ۲
پشتِ در شکسته تنها میان دودم
یار علی تنها ، با چهره ی کبودم
از بعد من علی شد تنها میان اعدا
یا فاطمه ، یا زهرا ۲
داغ پدر نموده از سوز دل کبابم
کوهم ولی سرشکت ، مولا نموده آبم
بر چهره ی کبودم منما علی تماشا
یا فاطمه ، یا زهرا ۲
هستم گل ، پیمبر مظلومه ی مدینه
شبها ولی نخفتم از رنج درد سینه
بودم گل پیمبر ، پرپر زدند من را
یا فاطمه یا زهرا ۲
اینقدر زینب من منمای سوگواری
بعد از منِ حزینه ، بنمای خانه داری
جز اشک غم ندارد داغ دلم مداوا
یا فاطمه یا زهرا ۲
شاعر: #امیررضا_فرجوند
🔊 دانلود سبک
https://emam8.com/upload/sabks/99/10/69406_13991027115313_639497.mp3
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا میگویند چادرت را بتکان روزی مارا بفرست؟
🔰 آیتالله مصباح یزدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقتل خوانی
#شب_شهادت_حضرت_زهرا
حسینیه روضةالشهداء
منبع: فاطمیه مأثور👆👆
#حضرت_زهرا
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
626.8K
#روضه_حضرت_زهرا
.
#فاطمیه
#زمزمه
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته...
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم! حسین ای راحت جانم!
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شبها سراغ او، به قبر بیچراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
#غلامرضا_سازگار✍
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
.
◼️ بنای نبش قبر حضرت زهرا (س)
حضرت على عليهالسلام فاطمه زهرا علیهاسلام را غسل داد. به هنگام غسل دادن وى، غير از حضرت على عليهالسلام، حسنين عليهماالسلام، زينب، امّ كلثوم، فضه خادمه و اسماء بنت عميس كسى ديگر حضور نداشت. آنگاه جنازه آن بانو را شبانه با حضور حسنين عليهماالسلام به جانب بقيع حمل نمودند و نماز بر بدن مبارك خواندند.
كسى از فوت ايشان مطّلع نشد، احدى از مردم بر بدن آن بانو نماز نخواند مگر آن افرادى كه گفته شد. على عليهالسلام بدن مباركش را در روضه مقدسه دفن و موضع قبرش را پنهان كرد. صبح آن شبى كه فاطمه عليهاسلام را دفن نمودند اثر چهل قبر جديد در قبرستان بقيع مشاهده مىشد.
هنگامى كه مسلمانان از رحلت حضرت فاطمه علیهاسلام آگاه و متوجه بقيع شدند با چهل قبر جديد مواجه گرديدند، نتوانستند قبر حضرت زهرا را از ميان آن چهل قبر تشخيص دهند. عموم مردم از اين مصيبت ضجّه كردند و يك ديگر را ملامت نمودند و گفتند: پيغمبر صلیاللهعلیهوآله شما بيش از يك دختر يادگارى ننهاد، فاطمه علیهاسلام رحلت كرد و دفن شد و شما به هنگام مردنش حاضر نشديد، نماز بر جنازهاش نگذاشتيد و محل قبر او را هم نمىدانيد!
علمای قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار كنيد كه اين قبرها را بشكافند تا جنازه فاطمه علیهاسلام را به دست بياوريم و بر بدن او نماز بخوانيم و قبرش را زيارت كنيم.
هنگامى كه خبر اين توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب عليهالسلام رسيد، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بيرون زده، قباى زرد رنگى پوشيده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى مىپوشيد و بر ذوالفقار تکیه زده بود، آمد تا وارد بقيع شد. شخصى به ميان مردم رفت و گفت: اين على بن ابى طالب عليهالسلام است كه با اين حالت آمده و سوگند مىخورد كه اگر يك سنگ از اين قبور جابجا شود شمشير را در ميان همه شما بگذارد و تا آخرين نفر شما را نابود نمايد.
هنگامى كه خبر اين توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب عليهالسلام رسيد، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بيرون زده، قباى زرد رنگى پوشيده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى مىپوشيد و بر ذوالفقار تکیه زده بود، آمد تا وارد بقيع شد. شخصى به ميان مردم رفت و گفت: اين على بن ابى طالب عليهالسلام است كه با اين حالت آمده و سوگند مىخورد كه اگر يك سنگ از اين قبور جابجا شود شمشير را در ميان همه شما بگذارد و تا آخرين نفر شما را نابود نمايد.
عمر در حالى كه با يارانش بود، با حضرت اميرالمومنین عليهالسلام روبرو شد گفت: اى ابو الحسن! چه قصد دارى؟
به خداوند سوگند ما قبر فاطمه علیهاسلام را مىشكافيم و بر جنازهاش نماز مىگزاريم. حضرت امير علیهالسلام لباسهاى وى را گرفت و او را از جاى بر كند و بر زمين زد و فرمود:
«یابن السوداء! من حقّ خود (يعنى مقام خلافت) را بدين جهت از دست دادم كه مبادا مردم از دين خويش برگردند. اما درباره قبر فاطمه علیهاسلام به حقّ آن خدايى كه جان على در دست قدرت اوست اگر تو و يارانت راجع به اين قبرها عملى انجام دهيد زمين را از خون شما سيراب خواهم كرد. عمر! از اين خيال در گذر!»
پس از عمر ، ابوبكر با حضرت امير علیه السلام ملاقات نمود و گفت: اى ابوالحسن! تو را به حقّ پيغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است سوگند مىدهم كه از عمر دست بردارى، زيرا ما از انجام دادن عملى كه تو نمىپسندى خوددارى مىكنيم. راوى مىگويد: على عليه السّلام عمر را رها كرد و مردم پراكنده شدند و به دنبال مقصود خود باز نگشتند.
📚منبع
بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۷۱
فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۱
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
.
.
جلوگیری حضرت علی (ع) از نبش قبر شیخین
سپس حضرت علی علیه السلام برای آنکه قبر حضرت زهرا سلام الله پنهان بماند، در بقیع هفت و بنابر قولی چهل قبر ایجاد کردند. با این وجود وقتی شیخین آگاه شدند که حضرت زهرا سلام الله علیها مخفیانه دفن شده است و قبور جدید چند عدد است گفتند: یکی از آنها برای فاطمه زهراست، پس همه آنها را نبش کنیم تا پیکر او را یافته، سپس آن را خارج کرده و بر آن نماز بگزاریم.
چون این خبر به مولی امیرمؤمنان رسید با حالتی خشمناک در حالی که قبای زرد بر تن داشتند و آن را در موقع حوادث ناگوار به تن میکردند و در دستشان شمشیر ذوالفقار بود، خارج شدند و به خدا سوگند خوردند که اگر آنها حتی یک سنگ از قبرها جدا کنند، شمشیر را در میان ایشان قرار دهد (و با کارزار جنگ سرنوشت آنان را معلوم کند).
در راه با عمر و گروهی از یارانش برخورد نمودند. عمر گفت: ای ابالحسن! تو را چه میشود؟ به خدا قسم ما قبر او را نبش میکنیم و بر پیکرش نماز میخوانیم.
امیرمؤمنان اطراف لباس او را در دست گرفت و او را بلند کرده و بر زمین زد و فرمود:
«ای پسر سَوداء حبشیّه! من از حق خود گذشتم از ترس اینکه مبادا مردم از دینشان خارج شوند، و اما قبر فاطمه، سوگند به کسی که جانم در دست قدرت اوست اگر حتی یک سنگ از آن را جابجا کنید، زمین را از خونتان سیراب میکنم.»
در همین حال ابوبکر سر رسید و حضرت را به رسول خدا سوگند داد که او را رها کند، پس آن حضرت او را رها کرد و مردم پراکنده شدند.
📚منبع
وفاة فاطمةالزهرا سلام الله، مقرم، ص ۱۰۶-۱۱۰
درسنامه فاطمی، مجید جعفرپور
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
.
.
◼️ عصبانیت از دفن شبانه حضرت زهرا (س)
فلَمّا طَلَعَ الصُّبحُ، أقْبَلَ الناسُ إلی بَیتِ فاطمةَ علیها سلام لِیُصَلُّوا علیها ، وَ رأی المقدادُ أبابَکر فقال له : نَحْنُ دَفَّنَّاها البارحه . فقال عمرُ لأبی بکرٍ : ألَمْ أقُلْ لَکَ أَنَّهُمْ یَفْعَلون کذلک ؟ قالَ مقدادُ : إنَّ فاطمةَ علیها سلام أوْصَتْ بِذلک ؛ أنکم لا تصلُّن عَلیها.
فَرَفع عُمرُ یَدَه و ضَرَبَ علی رأسِ مِقْدادِ و وَجْهَه ضَرْباً عَنیفاً حَتَّی أعیَی مِنْ کِثرةِ الضَّربْ ، و خَلَّصَ الحاضِرُون المِقدادَ مِنْ یَدهِ.
وقال المقدادُ :ماتَتْ إبنهُ رسولِ اللهِ علیها السلام وَالدَّمُ یَنزِفُ مِنْ جَنْبِها بِسبَبِ ضربةِ سَیفٍ وسَوْطٍ ضَرَبْتَها أنتَ ، و أنا أحْقَرُ عِندَکم مِن علیٍّ و فاطمةَ علیهما سلام. و لمّا سَمِعوا هذا الکلامَ قالوا : واللهِ لأحقُّ الناسِ بِالضْربِ عَلیُ بن أبی طالب علیهالسلام.
فأقَبْلوا إلی علیٍّ و هُوَ جالِسٌ فی بابِ دارِه ، قالَ عمرُ : یَابنَ أبی طالِب ! ألا تَتْرکُ حَسَدَکَ القدیمَ ، فَغَسَّلتَ رسولَ اللهِ و صَلّیْتِ عَلی جَسَدِ فاطمةَ سَلامُ الله عَلَیها فی غِیابِنا وَ عَلَّمْتَ الحَسَنَ و نادی لأبی بکر : إنْزِلْ عَنْ مِنبَرِ أبی ؟! و عَلیٌّ ساکِتٌ لَمْ یَقُلْ شَیءً.
فَأجابَهُ عقیلُ : وَ أَنْتُمْ وَاللهِ أشدُّ الناسِ حَسَداً و أَقْدَمَ عَداوهً لِرسولِ اللهِ و أهلِ بَیْتهِ ؛ ضَرَبْتُموها بِالأَمسِ وَ خَرَجَتْ مِنَ الدُّنیا وَ ظَهْرِها مُضَرِّجٌ بدمٍ ، و هِیَ غَیُر راضِیهً عَنْکُما …..
بعد از دفن شبانه هنگامیکه صبح شد، مردم به سمت منزل فاطمه سلام الله علیها روی آوردند تا بر او نماز بخوانند. مقداد، ابابکر را دید و به او گفت: «ما او را دیشب به خاک سپردیم.»
عمر به ابوبکر گفت: آیا به تو نگفتم آنها مخفیانه او را دفن میکنند تا ما حاضر نباشیم.
مقداد گفت: «این وصیت فاطمه سلاماللهعلیها بوده است که شما بر او نماز نگذارید.»
عمر دست خویش را بالا برد و به شدت بر سر و صورت مقداد زد که از شدت ضربه، مقداد درمانده شده بود. حاضرین مقداد را از دست او رها کردند. مقداد گفت: «دختر رسول خدا از دنیا رفت در حالی که خون از پهلوی او به سبب ضربهی شمشیر و تازیانهای که تو به او زده بودی، جاری بود.
و من در نزد شما بسیار حقیرتر از علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها هستم.»
هنگامیکه این کلام را شنیدند، گفتند: به خدا سوگند آن کسی را که باید بزنیم، علی بن ابی طالب علیه السلام است.
به سوی علی علیهالسلام روی آوردند و او در مقابل درب خانه نشسته بود. عمر به او گفت: ای پسر ابی طالب علیهالسلام آیا حسادت قدیمیات را رها نکردی.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را غسل دادی و بر نماز فاطمه سلاماللهعلیها بدون حضور ما نماز خواندی و به حسن یاد دادی که به ابوبکر بگوید از منبر پدرم پایین بیا
.
علی علیهالسلام سکوت نموده بود و چیزی نمیفرمود.
عقیل پاسخ داد: «به خدا سوگند شما حسودترین مردم هستید و کسانی هستید که به دشمنی پیامبر و اهل بیتش پیشی گرفتید. فاطمه سلاماللهعلیها را دیروز آنچنان زدید و او از دنیا رفت در حالی که پشت او (پهلوی او) غرق خون بود و او از شما دو نفر ناراضی بود…»
📚منبع
موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، انصاری زنجانی، ج ۱۵، ص ۲۴۹
فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۳
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
.
حمايت حضرت فاطمه (س) از مولا
(فيلسوف محقّق، فيض كاشانی) در كتاب عِلْمُ الْيَقين از كتاب «التهاب نيران الاحزان» درباره چگونگی هجوم به خانه علی (ع) چنين نقل میكند:
عمر، جمعی از بردگان آزاد شده و منافقان را به گرد خود آورد و با آنها به خانه علی (ع) رهسپار شدند، ديدند در خانه بسته است فرياد زدند: ای علی! از خانه بيرون بيا، زيرا خليفه رسول خدا (ص) تو را به حضور می خواند.
حضرت علی (ع) در را باز نكرد، آنها هيزم آوردند و كنار در خانه گذاشتند و آتش آوردند تا در خانه را بسوزانند، عمر فرياد زد: سوگند به خدا اگر در را باز نكنيد، خانه را به آتش می كشم.
هنگامی كه فاطمه (س) فهميد كه آنها میخواهند خانهاش را به آتش بكشند، برخاست و در را گشود، جمعيّت بی آنكه مهلت بدهند تا فاطمه (س) خود را بپوشاند در را فشار دادند، فاطمه (س) برای اينكه در برابر نگاه نامحرمان نباشد، به پشت در رفت. عمر در را فشار داد، فاطمه (س) بين فشار در و ديوار قرار گرفت، سپس عمر و همراهان به خانه هجوم بردند، حضرت علی (ع) روی فرش خود نشسته بود، آن قوم آن حضرت را احاطه كردند و اطراف دامن و گريبانش را گرفتند و او را با اجبار به طرف مسجد بردند.
فاطمه (س) به ميان جمعيّت آمد و بين آنها و علی (ع) قرار گرفت و فرمود: «سوگند به خدا نمیگذارم پسر عمويم را از روی ظلم به سوی مسجد بكشيد، وای بر شما چقدر زود به خدا و رسولش خيانت نموديد و به خانوادهاش ستم كرديد. با اينكه رسول خدا (ص) پيروی از ما و دوستی با ما را به شما سفارش كرده بود و فرموده بود كه در امور به خاندان من تمسّک كنيد و خداوند فرمود:
قُلْ لا اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي القُرْبي.»
«ای پيامبر! به مردم بگو از شما پاداش رسالت نمیخواهم جز اينكه با خويشان من دوستی نمائيد.» (شوری- ۲۳)
روايت كننده میگويد: اين گفتار فاطمه (س) باعث شد كه بسياری از مردم متفرّق شدند، عمر با جمعی در آنجا ماندند، عمر به پسر عمويش قُنفذ گفت: با تازيانه فاطمه (س) را بزن.
قنفذ با تازيانه به پشت و پهلوی حضرت زهرا (س) زد كه آثار آن در بدن زهرا (س) پديدار شد و همين ضربت قويترين اثر را در سقط جنين آن حضرت نمود، كه پيامبر (ص) آن جنين را «مُحْسِنْ» ناميده بود، آن قوم، اميرمؤمنان علی (ع) را كشان كشان به سوی مسجد بردند و در برابر ابوبكر قرار دادند، در همين هنگام فاطمه (س) سراسيمه به مسجد آمد، تا علی (ع) را از دست آنها بگيرد و نجات دهد ولی نتوانست. از آنجا به سوی قبر پدرش رفت و با سوز دل و آه جانكاه گريه میكرد و اين اشعار را میخواند:
«نَفْسِي عَلي زَفَراتِها مَحْبُوسَةٌ
يا لَيْتَها خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَراتِ
لا خَيْرَ بَعْدَكَ فِي الْحَياةِ وَ انَّما
اَبْكِي مَخافَةَ اَنْ تَطُولَ حَياتِي»
«پدر جان! جانم با آنهمه اندوه و غصّه در سينهام حبس شده است، ای كاش با همان اندوهها از بدنم خارج میشد.
پدرجان! بعد از تو هيچ خير و نيكی در زندگی نيست، گريه میكنم از بيم آنكه (مبادا) بعد از تو زياد زنده بمانم.»
سپس فرمود:
«پدر جان! دريغ و آه از فراق تو، و ای فغان از جدایی حبيب تو ابوالحسن اميرمؤمنان؛ پدر دو سبط تو حسن و حسين (ع)، آنكس كه تو او را در كودكی تربيت كردی و وقتی كه بزرگ شد، او را برادر خود خواندی و او بزرگترين دوستان و محبوبترين اصحاب تو در حضورت بود، او كه از همه در قبول اسلام پيشی گرفت و به سوی تو هجرت كرد، ای پدر بزرگوار و ای بهترين خلائق!»
«فَها هُوَ يُساقُ فِي الْاسرِ كَما يُقادُ الْبَعِيرَ.»
«اكنون او را اسيرگونه میكشند، چنانكه شتر را میكشند.»
سپس ناله جانسوزی را از دل داغدارش بركشيد و گفت:
«وا مُحَمَّداهُ! وا حَبِيباهُ! وا اَباهُ! وا اَبَا الْقاسِماهُ! وا اَحْمَداهُ، وا قِلَّةَ ناصِراهُ وا غَوْثاهُ، واطُولَ كُرْبَتاهُ، وا حُزْناهُ، وا مُصيبَتاهُ! وا سوءَ صَباحاهُ!!»
«فرياد، يا محمّدا، فرياد ای دوست، ای پدر، ای اباالقاسم، ای احمد، آه و فغان از كمی ياور! و مصيبت و اندوه بسيار و آه از اين روزگار تلخ!!»
فاطمه (س) بعد از اين گفتار، صيحه زد و بيهوش به روی زمين افتاد، مردم از گريه او گريستند و صدا به ناله بلند كردند و مسجد پيامبر (ص) ماتم سرا گرديد.
سپس علی (ع) را در پيش ابوبكر متوقّف ساختند، و به او گفتند: دستت را دراز كرده و بيعت كن!!
حضرت علی (ع) فرمود: سوگند به خدا بيعت نمیكنم، زيرا بيعت من به گردن شما ثابت است (شما با من در غدير خم بيعت كرديد و بايد بر آن وفادار بمانيد.)
📚منبع
بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۱۴۵
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
.
Kashani-14020922-NaghshHazratZahra(S)-02-Hkashani_Com.mp3
39.48M
📋 نقش حضرت زهرا سلام الله علیها در استمرار رسالت الهی؛ جلسه دوم
🎙 #حامد_کاشانی
📆 چهارشنبه ۲۲ آذرماه ۱۴۰۲
#فاطمیه #حضرت_زهرا
شیوه ی خلفا در مقابلِ سنت پیغمبر بود
ملاک حب و بغض باید "انی سلمُ لمن سالمکم" باشد
.
#حضرت_ام_البنین
دردی نهفته دارم از هجرت به سینه
گریه برایت میکنم ماه مدینه
گریه برایت میکنم ای پهلوانم
امشب به بالینم بیا که نیمه جانم
افتادهام از پا زمینگیرم عزیزم
دلخستهام بی تاب و دلگیرم عزیزم
تا صبح دیشب چشم بر در دوختم من
با روضههایت تا سحر میسوختم من
ای کاش بودی پیشم ای سروِ رشیدم
از بعد عاشورا خوشی هرگز ندیدم
دستم ز کار افتاده بسکه پینه بسته
چشم انتظارت هستم ای اَبرو شکسته
آه ای عصای پیریِ مادر کجایی
من در مدینه هستم و تو کربلایی
این چند سال هم روز هم شب گریه کردم
هر روز با غمهای زینب گریه کردم
یا یاد جشم تو هماره گریه کردم
با یاد طفل شیرخواره گریه کردم
با دیدن اشک رباب از حال رفتم
با روضهی بزم شراب از حال رفتم
شرمندهام شرمنده از روی ربابم
کرده مرا داغ لبت خانه خرابم
مانده برایم از تو مشک پاره پاره
آتش گرفتم سوختم ای ماهپاره
مشک تو را دیدم ز دل فریاد کردم
یاد تنی که بر زمین افتاد کردم
گفتند از چشمان تو، باور نکردم
از بیرق و دستان تو، باور نکردم
مادر شنیدم دستهایت را بریدند
جسم تو را در علقمه در خون کشیدند
بسکه مصیبت سخت و ضربه بود محکم
مادر شنیدم که سرت پاشید از هم
تیر سه شعبه چشمهایت را دریده
آن چشم زیبا را به خاک خون کشیده
مادر شنیدم تشنه لب جان دادی عباس
از روی مرکب با جبین افتادی عباس
راوی روایت کرد عباست نظر خورد
بین شهیدان نیزه جسمت بیشتر خود
راوی روایت کرد راهت را که بستند
شمر و سنان با هم غرورت را شکستند
گفتند وقتی که سرت از تن جدا شد
از داغ تو در خیمهها غوغا به پا شد
مادر چگونه سر بریدند از تن تو
شد پاره پاره جوشن تو گردن تو
گفتند خورده جسم تو سر نیزه مادر
گفتند بسته شد سرت بر نیزه مادر
گفتند چند دفعه سرت از نیزه افتاد
بازیچهی مرکب شدی ای دادِ بیداد
گفتند افتادی و خیمه شعلهور شد
دشمن بدون تو به خیمه جملهور شد
از روضههای تو شنیدم، آه گفتم
درد دلم را هر سحر با ماه گفتم
گفتم الا ای ماه من اُمُ البنیم
از پا اگر افتادم اُمِ بی بنینم
ام البنین روزی علمدار آفرین بود
روزی پسرها داشت و ام البنین بود
در آسمان من ولی دیگر قمر نیست
دردی که دارم من به جز درد کمر نیست
روزی قمر در آسمانم داشتم حیف
چندین پسر در آشیانم داشتم حیف
شهر مدینه غبطه بر احساس من خورد
آن چشمهای شور بر عباس من خورد
در سینهام هر چه شنیدم چال کردم
عباس، یادِ کشتهی گودال کردم
تو رفتی و فرزند زهرا بی سپر شد
در بین مقتل غربت او بیشتر شد
مقتل نوشته بعد تو غوغا شد ای وای
بی تو حسین من تک و تنها شد ای وای
تو رفتی و دشمن پس از تو شیر میشد
سهم حسینم بین مقتل تیر میشد
گفتند حالا که میان قتلگاه است
حمله کنید عباس رفته بی پناه است
مقتل نوشته از نفس افتاد تشنه
فرزند زهرا مثل تو جان داد تشنه
جسم نحیفش را تهِ گودال بردند
با نیزه او را عاقبت از حال بردند
روزی که شد جسم حسینم نامرتب
لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب
در تنگیِ گودال وقتی دست و پا زد
در زیر پای شمر زهرا را صدا زد
قاتل در آورد آخر اشک مادرش را
با بغض و کینه بر زمین میزد سرش را
سالار زینب بین مقتل پشت و رو شد
زیر فشار نیزه غرق خون گلو شد
پنجه به گیسوی حسینم شانه میزد
نامردی آنجا خندهی مستانه میزد
دشنه همینکه از گلوی او حیا کرد
با چند ضربه از قفا سر را جدا کرد
زهرا همینکه سمت قربانگاه میرفت
قاتل روی جسم حسینم راه میرفت
مقتل محل رفت و آمد میشد عباس
ده مرکب از روی تنش رد میشد عباس
پیش نگاه فاطمه میشد جسارت
پیراهنش با زورِ نیزه گشت غارت
در بوریا جسم حسینم شد مرتب
لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب
هر چند جان دادی ولی مادر که داری
در دست ای عباسم انگشتر که داری
اما حسین بی سرم مادر ندارد
فرزند من انگشت و انگشتر ندارد
#کربلایی_رضا_باقریان✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.
« وَیْلِی عَلَیٰ شِبْلِی » ... به من خبر رسیده که عمود آهن بر سر بچهشیرم زدند ...
در نقلها آمده است:
حضرت ام البنین سلاماللهعلیها هر روز عبیدالله پسر حضرت عباس علیهالسلام را همراه خود به بقیع میبرد و در آنجا مرثیه میخواند و زنها برای شنیدن مرثیه او در بقیع جمع میشدند؛ آن حضرت در بقیع مینشست و اینگونه در رثای ابالفضل العباس علیهالسلام روضه میخواند:
📋ای كسی كه عباس علیهالسلام را ديدی كه بر آن لشگر پَست و فرومایه حمله میكرد.
📋 و فرزندان حيدر علیهالسلام پشت سر او مثل شیرهای یالدار حمله میکردند.
📋به من خبر دادهاند بااینکه دست فرزندم عباس علیهالسلام قطع شده بود، بر سرش نیز ضربهای زدند ؟!
📋 آه و واویلا از داغ بچهشیرم ابالفضل... آیا درست است که عمود بر فرق نازنینش زدند؟!
📋 آه ای ابالفضل! من میدانم که اگر شمشيرت را در دست داشتی، كسی جرأت نداشت به تو نزديك شود.
📚إبصار العین، ج۱ ص۶۴
📚منتهی الآمال، ج۱ ص۶۸۹
4_6044199508772918230.mp3
19.19M
🎧 بشنوید | #سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین مسعود عالی در دومین شب مراسم عزاداری #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۲/۰۹/۲۴