eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✅شیخ مفید می نویسد : 📋《فَمَكَثَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ مَوْعُوكاً ثُمَّ خَرَجَ إِلَى اَلْمَسْجِدِ مَعْصُوبَ اَلرَّأْسِ مُعْتَمِداً عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) بِيُمْنَى يَدَيْهِ وَ عَلَى اَلْفَضْلِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ بِالْيَدِ اَلْأُخْرَى حَتَّى صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَجَلَسَ عَلَيْهِ》 ♦️حضرت(ص) سه روز ديگر با كسالت و ناتوانى شديد در منزل بود. آنگاه در حالى كه سر خود را بسته بود و از طرف راست به امام على(عليه السّلام) و از سمت چپ به فضل بن عباس تكيه كرد به مسجد آمدند و بر بالای منبر جلوس کردند. سپس فرمودند : 📋《مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ! قَدْ حَانَ مِنِّي خُفُوفٌ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِكُمْ فَمَنْ كَانَ لَهُ عِنْدِي عِدَةٌ فَلْيَأْتِنِي أُعْطِهِ إِيَّاهَا وَ مَنْ كَانَ لَهُ عَلَيَّ دَيْنٌ فَلْيُخْبِرْنِي بِهِ! مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ! لَيْسَ بَيْنَ اَللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ شَيْءٌ يُعْطِيهِ بِهِ خَيْراً أَوْ يَصْرِفُ بِهِ عَنْهُ شَرّاً إِلاَّ اَلْعَمَلُ! أَيُّهَا اَلنَّاسُ! لاَ يَدَّعِي مُدَّعٍ وَ لاَ يَتَمَنَّى مُتَمَنٍّ وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لاَ يُنْجِي إِلاَّ عَمَلٌ مَعَ رَحْمَةٍ وَ لَوْ عَصَيْتُ لَهَوَيْتُ》 ♦️اى گروه مردم! آن زمانی که من از ميان شما بروم، نزدیک شده است. پس هر كه امانتى و وعدۀ پيش من دارد بيايد تا من به او بدهم و هر كه به من وامی داده، مرا آگاه كند. اى گروه مردم! ميان خدا و ميان هر يك از بندگان چيزى كه به واسطۀ آن نيكى به او رساند يا بدى از او دور كند نيست جز عمل و كردار[يعنى كردار است كه باعث رساندن خير يا دورى كردن شر مى‌شود.] اى گروه مردم! [بيهوده و بدون كردار نيك] كسى ادعاى رستگارى نكند و آرزوى نجات نداشته باشد. سوگند بدان كه مرا به حقيقت به پيامبرى فرستاده رهائى ندهد كسى را جز كردار يا رحمت پروردگار، و اگر من[كه پيامبر خدا و حبيب اويم] نافرمانيش مى‌كردم هر آينه به دوزخ مى‌ افتادم. سپس فرمود : 📋《اَللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟》 ♦️پروردگارا! آيا رساندم؟[آنچه بايد بگويم تبليغ كردم؟] سپس؛ 📋《نَزَلَ فَصَلَّى بِالنَّاسِ صَلاَةً خَفِيفَةً وَ دَخَلَ بَيْتَهُ وَ كَانَ إِذْ ذَاكَ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهَا فَأَقَامَ بِهِ يَوْماً أَوْ يَوْمَيْنِ》 ♦️سپس از منبر پایین آمدند و نمازى خفيف با مردم خوانده و به خانه آمدند و آن هنگام در خانۀ «ام سلمة» بود.(۱) پس يك روز يا دو روز در خانۀ ام سلمة بودند. 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۰ .
. ✅حضرت رسول اکرم(ص) بعد از واقعه «غدیر» که اعلام جانشینی امام علی(ع) را به صورت شفاها انجام داده بود، لازم بود یک بار دیگر جانشینی ایشان را، این بار به صورت مکتوب تصریح کند، تا در کنار ادله شفاهی یعنی غدیر، دلیلی محکم بر جانشینی مولا امیرالمومنین(ع) باشد. هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) در آن مجلس به هوش آمدند، به کسانی که در آن مجلس بودند، نگاه كردند و فرمودند : 📋《اِئْتُونِي بِدَوَاةٍ وَ كَتِفٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً》 ♦️دواتى و كتفى براى من بياوريد تا براى شما چيزى بنويسم كه پس از من هرگز گمراه نشويد. [کتف استخوان پهنى است كه در شانۀ حيوانات چهار پا است و زمانهاى سابق كه كاغذ نبوده یا کم بوده، براى نوشتن از آنها استفاده مي كردند.] حضرت(ص) اين سخن را فرمودند و دوباره از هوش رفتند. پس برخى از آنان كه در آن مجلس بودند، برخاستند كه به دنبال دوات و كتف بروند، در این هنگام، عمر بن خطاب گفت : 📋《اِرْجِعْ فَإِنَّهُ يَهْجُرُ》 ♦️بازگرد! زيرا كه اين مرد هذيان می گويد.(۱) در نقلی دیگر آمده که؛ وقتی عمر این صحنه و درخواست رسول اکرم(ص) را دید، در آن حال عمر سراسیمه جلو آمد و با گفتن کلمات معناداری مانع آوردن آوردن قلم و دوات برای رسول اکرم(ص) شد و گفت: 📋《إِنَّ النَبیَّ(ص) قَد غَلَبَ عَلَیهِ الْوَجَعُ وَ عِنْدَنَا کِتَابُ اللهِ حَسْبُنَا فَاخْتَلَفُوا وَ کَثُرَ اللَّغَطُ》 ♦️بیماری بر پیامبر(ع) غلبه کرده است. کتاب خدا در میان ما است و همان کافی است. و در ادامه گفت: 📋《إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُرَ》 ♦️این مرد هذیان می گوید!(۲) پس آن مرد بازگشت و از آوردن کتف و قلم منصرف شد. آنان كه در آن مجلس حاضر بودند از اين كار پشيمان شدند كه چرا در آوردن دوات و كتف كوتاهى كردند و يك ديگر را سرزنش مي كردند و گفتند : 📋《إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ! لَقَدْ أَشْفَقْنَا مِنْ خِلاَفِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)!》 ♦️انا لله و انا الیه راجعون! هر آينه از مخالفت كردن با رسول خدا(ص) می ترسيم.(۳) و طبق نقلی؛ 📋《و مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ قَرِّبُوا یَکْتُبْ لَکُمُ النَّبِیّ(ص) کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ، وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَا قَالَ عُمَر!》 ♦️تعدادی از آنان می گفتند که کاغذ و قلم بیاورید تا رسول اکرم(ص) کتابت کنند و بعضی از آنان نیز گفتار عمر را تکرار کردند. در این هنگام رسول خدا(ع) صورت مبارک از آنها برگرداندند و فرمودند : 📋《قُومُوُا عَنِّی!》 ♦️برخیزید! نزاع و سروصدا نزد من جایز نیست. سپس همگی رفتند!(۴) پس مردمان از نزد آن حضرت(ص) برخاستند و تنها عباس عموى آن حضرت(ص) با پسرش فضل و على بن ابى طالب(ع) و خانوادۀ او ماندند. عباس عرض كرد : اى رسول خدا(ص)! اگر اين كار خلافت و زمامدارى پس از شما در ما خاندان به جاى ماند، هم اكنون ما را بدان بشارت ده و آگاهمان فرما و اگر ميدانى كه ديگران بر ما چيره می شوند، در بارۀ ما دستورى فرما يا سفارشى کن! حضرت(ص) فرمود : 📋《أَنْتُمُ اَلْمُسْتَضْعَفُونَ مِنْ بَعْدِي》 ♦️شما پس از من از درماندگان و ناتوانان خواهيد بود! حضرت(ص) اين را فرمود و دیگر چیزی نفرمود‌. پس آنان نيز در حالی که می گريستند، برخاستند و رفتند.(۵) بعدها ابن عباس از آن روز با این جملات «یَوْمُ الْخَمیس وَ ما یَوْمُ الخَمیسِ!» همواره از آن روز، روز مصیبت یاد می کرد‌.(۶) 📜حدیث «قرطاس» در منابع اهل سنت نقل شده است از جمله در صحیح بخاری(۷) و صحیح مسلم(۸) که حدود هفده مرتبه با نقل های متفاوت در این دو صحیح ذکر شده است، که به صورت تواتر معنوی دارد. و همچنین علمای شیعه نیز، آن را نقل کرده اند، از جمله؛ سُلیم بن قیس(از تابعین) در کتاب خود(۹) که مرحوم طبرسی در «الاحتجاج»(۱۰) و مجلسی در «بحارالانوار»(۱۱) این حدیث را از او نقل کرده اند. مرحوم شیخ مفید در کتب «أوائل المقالات»(۱۲) و «الارشاد»(۱۳) و «الامالی»(۱۴) مرحوم ابن شهر آشوب در «مناقب آل ابی طالب(ع)»(۱۵) مرحوم سید بن طاووس در «سعد السُعود»(۱۶) و «کشف المحجّه»(۱۷) و «الطرائف»(۱۸) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۲ ۲)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۷۹۳ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۰ ۴)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۶، ص۲۷۷/ انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۵۶۲ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۰ ۶)صحیح بخاری، ج۴، ص۳۱ ۷)صحیح بخاری، ج۶، ص۱۲ ۸)صحیح مسلم، ج۳، ص ۱۲۵ ۹)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۷۹۴ ۱۰)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۲۲۳ ۱۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۱ ،ص۴۲۵ ۱۲)اوائل المقالات شیخ مفید، ص۴۰۶ ۱۳)الإرشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۴ ۱۴)الأمالی شیخ مفید، ص۳۶ ۱۵)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۰۳ ۱۶)سعد السُعود ابن طاووس، ص۲۶۶ ۱۷)المحجّة ابن طاووس، ص۶۵ ۱۸)الطرائف ابن طاووس، ص۴۳۲ 📚 .
. ✅شیخ مفید می نویسد : امام علی(ع) در محضر رسول اکرم(ص) بود که، حضرت(ص) رو كردند به امام على(ع) و فرمودند : 📋《يَا أَخِي تَقْبَلُ وَصِيَّتِي وَ تُنْجِزُ عِدَتِي وَ تَقْضِي عَنِّي دَيْنِي وَ تَقُومُ بِأَمْرِ أَهْلِي مِنْ بَعْدِي؟》 ♦️اى برادر! آيا تو مى‌ پذيرى که به وصيت من و وعده‌هاى من وفا كنى و دين مرا ادا كنى‌؟ آيا پس از من به كار خاندان من رسيدگى خواهى كرد؟ امیرالمومنین(ع) عرض كرد : بلى اى رسول خدا(ص)! سپس حضرت(ص) فرمود : 📋《اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَضَمَّهُ إِلَيْهِ ثُمَّ نَزَعَ خَاتَمَهُ مِنْ يَدِهِ》 ♦️پس نزديك من بيا و امام(ع) پيش رفت و حضرت(ص) او را به خود چسبانید و انگشترى خويش را از دستش بيرون آورد و فرمود : 📋《 هَذَا فَضَعْهُ فِي يَدِكَ وَ دَعَا بِسَيْفِهِ وَ دِرْعِهِ وَ جَمِيعِ لاَمَتِهِ فَدَفَعَ ذَلِكَ إِلَيْهِ وَ اِلْتَمَسَ عِصَابَةً كَانَ يَشُدُّهَا عَلَى بَطْنِهِ إِذَا لَبِسَ سِلاَحَهُ وَ خَرَجَ إِلَى اَلْحَرْبِ فَجِيءَ بِهَا إِلَيْهِ فَدَفَعَهَا إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع)》 ♦️اين را بگير و به دست خود كن. سپس شمشير و زره و همۀ لباس جنگ خود را خواسته و به او داد و دستمالى را كه هنگام جنگ به شكم خود مى‌بست، آن را نيز خواسته و وقتی آن را آوردند به أمير المؤمنين(ع) داد و به او فرمود : 📋《اِمْضِ عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ إِلَى مَنْزِلِكَ》 ♦️با نام خدا به خانۀ خويش باز گرد.(۱) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۵ 📚
. مرکبِ مخدرات حسینی بود پس از کربلا در سال ٦١ هجری و بازگشت اسیران به مدینه، و هنگامی که عبدالله بن زبیر در مکه مردم را به برکنار کردن یزید و قیام به خونخواهی امام حسین(ع) می شوراند و خبرش به اهل مدینه رسید، حضرت زینب(س) نیز شروع کرد به خواندن مردم مدینه به قیام برای خونخواهی امام حسین(ع) [و اجرای عدالت]، که با مقابلۀ والی مدینه مواجه و موجب بپا شدن آشوب و غائله‌ای بین حضرت و والی شد و اختلافات بالا گرفت. والی مدینه عَمرو بن سعید بن عاص أشدق اموی، نامه‌ای به یزید نوشت و او را از اوضاع مدینه آگاه و پیشنهاد تبعید حضرت از مدینه را مطرح کرد. یزید نیز با دستور جدایی حضرت(س) از مردم، با این پیشنهاد موافقت کرد. أشدق دستور داد به صورت علنی به حضرت(س) ابلاغ شود که از مدینه بیرون رود به هر جایی که مایل است! حضرت(س) نپذیرفت و فرمود : «خدا می داند چه بر ما گذشت؛ بهترینمان کشته شد، و ما را به دنبال خود کشاندند آنچنان که حیوانات را بدنبال خود می کشانند! و بر پالان و بار و بنۀ شترها بار شدیم! به خدا سوگند خارج نخواهیم شد حتی اگر خونمان ریخته شود!»
. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حکایت عنایت علیه السلام به فرد گناه کار _ سید مهدی میرداماد تو دنیا عادت کنیم ، مانوس بشیم به حسین حسین گفتن ؛ پیغمبر فرمود : ٭٭الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ٭٭ هر چی تو دنیا دوست داشته باشیم ، قیامتم دوست داریم ، با همون محشور میشیم ، آگه تو دنیا گناه دلتو ببره ، قیامتم دلت با گناهه" به این راحتی دلت از گناه خالی نمیشه ، آگه تو دنیا عشق حسین تو دلت باشه ، خدا رحمت کنه میرزا اسماعیل دولابی رو ، میرزا اسماعیل میگه تو محله ی ما ، تو تهران ، کسی بود گناه میکرد ، فسق و فجور میکرد ، ظلم میکرد ، اما یه خاصیتی داشت ، بعضی وقتا یه اتفاق آدمو عاقبت بخیر می کنه ، کاری میکنه کم کم از گناه دور بشی، مادرش بهش یاد داده بود" (خدا رحمت کنه همه پدر مادرا رو ،اونایی که ماه رمضان سال قبل مادر داشتن، این ماه رمضون کنار سفره جای مادراشون خالیه،جای پدرایی که بودن ... ) میرزا اسماعیل می گفت مادرش بهش یاد داده بود هر کجا ، هر جا رفتی ، هر عملی رو انجام دادی، هر اتفاقی رو رقم زدی ،آگه جایی دیدی یه پرچمی زدن، السلام علیک یا ابا عبدالله .... آگه دیدی یه پرچمی روش نوشته یا حسین ، دستتو بزار رو سینه ت، ادب کن با احترام، سلام بده به آقای عالم ، میگه هر جا میرفت یه پرچم یا حسین میدید ، آگه هر حالتی داشت ، دستشو به سینه میگذاشت میگفت: *السلام علیک یا ابا عبدالله ...* خلاصه کنم میگه از دنیا رفت ، مدتها بعد تو عالم رویا دیدنش ، دیدن سر و وضعش مناسبه ، جای مناسبیه ، ازش پرسیدن تو که تو جونیت تو محل خودت خیلی گناه می کردی و معروف بودی ، چیه این سر و وضع ؟!!! گفت میخوای بهت بگم چی شد؟ همون کاری که همیشه میکردم،چه میکردی؟الله اکبر، میگه صحرای محشر رو نشونم دادن ... داشتن منو میبردن به طرف آتش، دست و پامو تو زنجیر گناه بستن و دارن میبرن ..." میگه دیدم وسط این صحرا یه خیمه ی سبزه، نزدیک شدم دیدم سر در خیمه یه پارچه ای زدن ؛ جلوتر اومدم دیدم نوشته یا حسین ..." منم به عادت همیشگی دستمو بالا آوردم ملکه های عذاب گفتن میخوای چه کنی ؟ دستاتو بستیم؛ گفتم یه بار دستمو باز کنید کار دارم . گفتن ما اجازه نداریم، ماموریم، گفتم من یه کار واجبی دارم،یه لحظه دستمو باز کنید، میگه دستمو باز کردن دستمو رو سینه ام گذاشتم گفتم السلام علیک یا ابا عبدالله ..." میگه تا این سلام و دادم ، دیدم ملکه های عذاب کنار ایستادن ، چه خبره؟ یه مرتبه دیدم پرده ی خیمه بالا رفت یه آقای نورانی از خیمه خارج شد ...؛ آی حسینی ها ... شمایی که میخوای شانزده هفده ساعت با لب تشنه بگید یا حسین ، میگه به محضی که منو دید یه نگاه به ملائکه های عذاب کرد گفت بدید پرونده شو ببینم" همه با ادب سلام دادن (حالا من نمی دونم کیه!!) پروندمو نگاه کرد ، آدم خیلی خجالت میکشه ، میگه دیدم یه نگاه به پرونده م کرد ، سرشو به علامت تاسف تکون داد، یه نگاه به من کرد گفت چرا اینهمه گناه کردی؟چرا اینهمه دل ما رو سوزوندی؟!! خجالت کشیدم ، سرمو انداختم پایین ، یه مرتبه دیدم حضرت با انگشتش زیر نامه و پرونده اعمالم چیزی نوشت پروندمو داد دست ملکه های مامور عذاب و رفت ، تا دیدن پروند رو ، دیدم دست و پامو باز کردن ، چی نوشتی؟!! دیدم زیر نامه م نوشته : *یا مبدل السیئات بالحسنات اغفر لهذا العبد بحق الحسین ...* .
. 🌹داستان آموزنده🌹 روزی حضرت ابراهيم علیه‌ااسلام در نزديكي بيت المقدس پيرمردی را ديد. حضرت با پیرمرد مشغول صحبت شدند و پرسیدند منزلت كجاست؟ پاسخ داد كه منزلم پای آن كوه است؛ حضرت ابراهيم فرمودند مهمان هم ميپذيری؟ پيرمرد تاملی كرد و گفت عيبی ندارد ولی مانعی در مسير هست كه آبی است كه عبور از آن مشكل است و قایق هم نداریم! حضرت پرسيدند خودت چطور عبور ميكنی؟ پيرمرد که حضرت ابراهيم را نميشناخت ، جواب داد از روی آب رد ميشوم! حضرت فرمودند شايد ما هم رد شديم! به همراه هم به سمت آنجا رفتند تا به آب رسیدند. پيرمرد عابد از روی آب رد شد ، ناگهان ديد كه آن مهمان هم از روی آب عبور كرد! پیرمرد تعجب کرد ومهمان را احترام کرد و به منزلش برد. صبح روزبعد حضرت به عابد فرمودند دعايی كن كه من آمين بگويم. پيرمرد درد دلش باز شد و خطاب به حضرت گفت: چه دعايی بكنم!؟ دعای من مستجاب نميشود! سی‌وپنج سال است حاجتی دارم اما مستجاب نمیشود! حضرت پرسیدند حاجتت چیست؟ عابد پاسخ داد سی وپنج سال است از خدا ديدار ابراهيم خليل را ميخواهم اما مستجاب نميشود! حضرت فرمودند ابراهيم خليل من هستم! گاهی در مستجاب نشدن حاجات اسراری است… ۳۵ سال آه و‌ناله‌های عابد باعث شده بود چنان مقامی پیدا کند که از روی آب رد شود! تا میتوانیم به درگاه خدا دعا کنیم و نتیجه را به او‌ واگذاریم… .
. متن روضه ـ  استادپناهیان وقتی کاروان برگشت به سمت مدینه، یزید از بس نابود شده بود در اثر فشاری که به اهل بیت آورده بود، گفت دیگه این کاروانُ اذیت نکنید. به ساربان گفت دیگه اذیت نکنید با احترام ببرید. می خواست دیگه اینجوری برا خودش آبرو درست بکنه. که ما به اهل بیت احترام گذاشتیم. چقدر بچه های حسین مقاومت کردن تا کار به اینجا رسید. چقدر زجر کشیدن تا کار به اینجا رسید. خب این کاروان رو آوردن، خسته، کوفته، بی حسین. زینب می خواد برسه، وارد شهر مدینه بشه. نزدیکی های شهر مدینه اطراق کردن، خیمه زدن. دیگه فردا روز بشه وارد مدینه بشن. مردم به استقبال می خوان بیان. حالا زینب چه دلی داره؟ تو بگو؟ به خدا مرگبارترین لحظه ها اونجاست. از همون جا زینب مریض شد. کربلا مریض نشد. شام مریض نشد. برگرده خانه ی خالی حسینشو ببینه. می دونید یعنی چی؟ دیگه می تونه بدون حسین مدینه رو تحمل کنه زینب؟ بغض گلوگیر نمیاد؟ خفه کنه زینبُ؟! مریض شد. یک سال و خورده ای بیشتر دوام نیاورد. اطباء می گفتن چیزیش نیست این خانم. حالا زینبی که تو این حال و هواست، برگشت به خانمای کاروان گفت، کسی از طلاجات و دارایی ها چیزی پیشش مونده بیاره؟از غارت حفظ شده باشه؟ آوردن همه رو تو دستمال کوچیکی ریختن آخرین دارایی هاشونُ. خانم اینا رو برای چی می خوای.اینا رو بدید ساربان ازش تشکر کنید ما رو تازیانه نزد. (بحار الانوار ج۴۷ ص۱۹۷) زینب. فکر همه هستی. گرفتی مطلبو؟ زینب شرمنده شما هم باقی نمی مونه. از شرمندگی شما هم درمیاد. حالا تو روز قیامت بگو خانم اصلا حرفشُ نزن من کاری نکردم. نه. من یه دعای خصوصی دارم با صدای بلند بگم اشکالی نداره؟ خدایا اجر عزاداریای ما رو روز قیامت از دست زینب به ما بده. یه چیز دیگس. اسم عزادارا رو کی می نویسه؟ اباالفضل العباس. اسم روضه خونارو. یکی از علمای بزرگ به من گفتن. یکی از مراجع فعلی. اجرُ کی می ده؟ زینب. داستان رسول ترک که شنیدی کتابشو اینا رو خوندی بچه ها کار کردن؟ قبل از انقلاب از دنیا رفت. گریه کن مشتی حسین. اولش اوضاش خراب بود. از هیئت بیرونش کردن. دلش گرفت. حالا دیگه شاید شب جمعس اونم باید از جلسه ی ما بهره ای ببره بذارید بگم داستانشو. بیرونش کردن گفتن بابا این عرق خوره، این به درد نمی خوره اینا. حرفی نزد رفت. بعد فرداش رئیس هیئت رفت خونش گفت آقا رسول غلط کردم تو بیا هیئت. گفت برای چی؟ گفت تو بیا هیئت. فقط می بوسیدش آقا رسول ببخشید. بیا هیئت. اگه خواستی بیای هیئت ما، قدمت روی چشم. باید بگی. باید بگی. پس اون چه برخوردی بود دیشب داشتی؟ آقاجون من یه خوابی دیدم تو کاری نداشته باش. خوابَ رو نمی خواست تعریف کنه. گفت نه بگو. بگو نمیام وإلّا. از دلم بیرون نمیاد.گفتش که آقا رسول دیشب خواب دیدم، خیمه ی اباعبدالله الحسین تو کربلا تنهاست. دشمن اونو محاصره کرده، میخوان برن به خیمه، یه سگی نمیگذاره. اومدم جلو دیدم چهره ی سگ ببخشیدا، چهره ی توِ بدنش بدن سگ. می گن آقا رسول نشست گریه کرد، گفت پس بالاخره ما رو به عنوان سگ خودشون پذیرفتن. عوض شد. گفت دیگه حسین پذیرفته، سگ حسین شراب نمی خوره. گذاشت کنار. رفت تو جلسه، گریه کن مشتی، میگن یه ماه رمضون، خاطراتی که نوشتن با مصاحبه همه رو درآورده. گفت یه ماه رمضون، یه آقایی روحانی صحبت می کرده، ظهر تو بازار، مردم دیگه ناهار که  نمی خوردن بعد از سخنرانی. بعد از نماز سخنرانی می شنیدن و برمی گشتن بازار. صحبت می کرد از عذاب الهی صحبت کرد، ترس رفت بالا. میگن آقا رسول تو وسط جمعیت نشسته بود گریه می کرد. یه دفه ای بلند شد گفت آقا ببخشید من می تونم یه سوال کنم؟ صحرای محشر که عذابش اینجوریه پس عباس کجاست؟ اباالفضل کجاست؟ می گه آقا مردم زدن زیر گریه. ول کردن مردمُ شروع کرد با عباس. عباس تو تحمل می کنی منو با صورت تو صحرای محشر بکشن. میگن تا دو سه ساعت همینجوری شروع کرد حرف زدن، گریه کردن. .
هدایت شده از امام حسین ع
برادرگرامی! ذاکر اهل‌بیت شاعر آل‌الله عمری دم از حسین زدی‌‌‌‌‌؛ از کوچه و جسارت به چادر زهرایی خواندی... از هتک حرمت نسبت به معجر اُسرای آل‌الله... فراموشی که نگرفته‌ای؟ خب... حالا چادر از سر زن مسلمان کشیدند. کجای این قصه‌ای؟ قرارست۲۸ صفر، روضه کوچه را بخوانی یا این که، آن را مستند نمی‌دانی! آزمون بزرگی پیش روی همه ماست... یادت باشد گفتی: ما امت امام حسینیم. در معرکه ای دوست! «طرماح» نباشی.. هشدار!
. تمسک به ✨﷽✨ 🔴چگونه می شود به امام زمان (عج) نزديک شد؟ ✍خشنودي امام زمان عج در گرو خشنودي خداوند است؛ و خشنودي خداوند در تبعيت از اوامر الهي و انجام واجبات و ترک محرمات است. در روايتي از حضرت امام محمد باقر عليه السلام همين معنا را مي‏يابيم: «خدا سه چيز را در سه چيز ديگر پوشانده: خشنودي اش را در طاعتش قرار داده، پس هيچ طاعتي را كم مشمار، شايد رضايت خدا در آن طاعت باشد. دوم: خشمش را در معصيت پوشانده، پس معصيتي را ناچيز مشمار، شايد خشم او در آن معصيت باشد. سوم: اوليائش را در مردمان پنهان كرده، پس كسي را تحقير مكن! شايد همو ولي خدا باشد.»(1) در روايتي امام باقر عليه السلام وظايف شيعيان را در زمان غيبت بيان کرده اند که عمل به اين وظايف قطعا زمينه ساز خشنودي حضرت ولي عصر را فراهم ميکند. حضرت ميفرمايند: اصبروا علي اداء الفرائض و صابروا عدوكم و رابطوا امامكم المنتظر». بر انجام واجبات صبر كنيد و در برابر دشمنان مقاومت نماييد و پيوندتان را با امام منتظران مستحكم نماييد.(2) حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ در روايتي پر محتوا مي فرمايد: «هر شخصی دوست دارد از دوستان و ياوران حضرت قائم ـ عليه السلام ـ باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكاري و اخلاق نيكو رفتار نمايد. براي نزديک شدن به حضرت رعايت اين نکات توصيه ميشود: پيدا کردن شناخت کامل از امام زمان عج. قدم اول در ايجاد ارتباط با امام زمان عج شناخت صحيح ايشان است. پيدا کردن محبت عميق نسبت به ايشان. پس از شناخت کمالات حضرت نسبت به ايشان احساس محبت پيدا ميکنيم. ترک گناه. محبت يک رابطه دوسويه است. بنابراين با ترک گناه بايد محبت امام زمان را به خودمان جلب کنيم. همانندي و همراهي با امام در اعمال نيک. تا آنجا که ميتوانيم بايد خودمان را به ايشان شبيه کنيم. سعي کنيم نمازمان را اول وقت بخوانيم تا با نماز حضرت مورد قبول قرار گيرد. ان شا الله. مطالعه کتاب مکيال المکارم و کتاب نجم الثاقب نيز توصيه مي شود. در اين دو کتاب وظايف شيعه در زمان غيبت و راه هاي ياد کردن ايشان ذکر شده است. 📗 (1) بحارالانوار، ج 75، ص 187، حديث2. (2) نعماني، محمد ابن ابراهيم، کتاب الغيبه، ص 300. ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ .
نوحه؛ بمان با حسین.mp3
1.01M
راهپیمایی علیه‌السلام 🔹بمان با حسین🔹 شب بیعت است، شب سرنوشت بمان همسفر، بمان در بهشت «به هر کجا بروی آسمان همین رنگ است» همیشه بین حسین و یزیدیان جنگ است یا ذلت با یزید، یا عزت با حسین تا پای جان بمان، در بیعت با حسین «لبیک یا حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برایش بمیر، کنارش بمان بدون حسین، چه دارد جهان؟ بدون او همه‌جا نام زندگی ننگ است «به هر کجا بروی آسمان همین رنگ است» دست از دنیا بشوی، دل بر دنیا مبند تو با عشق حسین، خواهی شد سربلند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگر فتنه‌ها، شود بی‌امان کنار حسین، بمان همچنان مرام دشمن حق تا همیشه نیرنگ است «به هر کجا بروی آسمان همین رنگ است» هر کس با شامیان، دست بیعت دهد باید که تا ابد، تن به ذلت دهد شاعر و نغمه‌پرداز: جمعی_از_شاعران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Abdolamid Qazvini.mp3
13.25M
🟣تشرف_عبدالحمید_قزوینی محضر عج 🎙با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے من رشته ی محبت خود پاره میکنم شاید گره خورد به تو نزدیک تر شوم
. یعنی چه؟ «افْضَلُ الْاعْمالِ انْتِظارُ الْفَرَجِ‏» یعنی چه؟ بعضی خیال می‌کنند اینکه افضل اعمال انتظار فرج است، به این معناست که انتظار داشته باشیم (عجّل الله تعالی فرجه) با عده‌ای که خواص اصحابشان هستند یعنی سیصد و سیزده نفر و عده‌ای غیرخواص ظهور کنند، بعد دشمنان اسلام را از روی زمین بردارند، امنیت و رفاه و آزادی کامل را برقرار کنند، آن وقت به ما بگویند بفرمایید!؛ ما انتظار چنین فرجی را داریم و می‌گوییم افضل اعمال هم انتظار فرج است! (یعنی بگیر و ببند، بده به دست من پهلوان!) نه، یعنی انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من می‌آیم! 📕آزادی معنوی، ص ۱۷۳ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری .
. ☑️ فضیلت گریه بر امام حسن (ع) از ابن عباس روایت شده که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: که چون فرزندم حسن را به زهر شهید کنند ملائکه آسمانهای هفتگانه بر او گریه کنند و همه چیز بر او بگرید حتی مرغان هوا و ماهیان دریا و هر که بر او بگرید دیده اش کور نشود روزی که دیده ها کور می شود و هر که بر مصیبت او اندوهناک شود، اندوهناک نشود دل او در روزی که دلها اندوهناک شوند و هرکه در بقیع او را زیارت کند قدمش بر صراط ثابت گردد در روزی که قدمها بر آن لرزان است.  📚منبع: منتهی الامال؛ جلد ۱؛ صفحه ۲۸۳ . ☑️ چگونگی شهادت امام حسن علیه السلام شیخ مفید(ره) این دانشمند پرآوازه اسلامی در کتاب «الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد» خود که به «الارشاد» معروف است در فصل مربوط به شهادت امام حسن علیه السلام می نویسد: معاویه برای جَعده، دختر اشعث بن قیس پیغام فرستاد که: أَنِّی مُزَوِّجُكِ یَزِیدَ ابْنِی‏ عَلَى أَنْ تَسُمِّیَ الْحَسَنَ؛ من تو را به ازدواج پسرم یزید در می آورم به شرط آنکه [امام] حسن [علیه السلام] را مسموم کنی و او را به قتل رسانی. هزار درهم نیز برای او فرستاد. جعده خواست معاویه را عملی کرد و امام علیه السلام را مسموم ساخت. معاویه خوش خدمتی جعده را با پول پاسخ داد؛ اما هیچگاه او را به عقد یزید در نیاورد. پس از شهادت امام حسن علیه السلام جعده با مردی از آل طلحه ازدواج کرد و از او صاحب فرزندانی شد. از آن پس هرگاه بین فرزندانی از قریش و آن فرزندان گفتگویی در می گرفت؛ قریشی ها آنها را سرزنش کرده و آنها چنین خطاب می کردند: یَا بَنِی مُسِمَّةِ الْأَزْوَاجِ ؛ ای فرزندان زنی که شوهران خود را مسموم می کند. 📚منبع: الارشاد، ج۲، ص۱۶ .
. 🏴توصیف حضرت علی علیه السلام از رحلت پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ...؛ پدر و مادرم فدايت اي پيامبر خدا! با مرگ تو رشته ای پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسماني بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّي دهنده است يعني پس از مصيبت تو ديگر مرگ ها اهميتي ندارد و از طرفي اين يك مصيبت همگاني است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند. اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايي فرموده ای و از بیتابی نهي نموده ای آن قدر گريه مي كردم كه اشك هايم تمام شود و اين درد جان كاه هميشه در من مي ماند و حزن و اندوهم دائمی می شد. كه همه اين ها در مصيبت تو كم و ناچيز است»(۱) همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد مي زد»(۲) 📚منابع: (۱): نهج‌ البلاغة، خطبه ۲۳۵، ص ۳۵۶ (۲): نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷ ..... 🏴 فاطمه(س) و لحظه وداع با پدر در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت: که فاطمه(س) گریه‌اش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند: «در همین درد می‌میرم» و در باب شادی و تبسمش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق می‌شود» و این بود که من تبسم کردم. 📚منبع: ارشاد مفید؛ ج۱؛ ص ۱۸۱ .
. زیباترین تعبیر در غم از دست دادن امیر مؤمنان علی علیه السلام در خطبه ۱۹۷ نهج البلاغه آخرین لحظات حیات شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را اینچنین توصیف می نماید: وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللّهِ ـ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ـ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِی. وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کَفِّی، فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِی. وَ لَقَدْ وَلِّیتُ غُسْلَه ـ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ـ وَ الْمَلاَئِکَةُ أَعْوَانِی، فَضَجَّتِ الدَّارُ وَ الاَْفْنِیَةُ. مَلاٌَ یَهْبطُ، وَ مَلاٌَ یَعْرُجُ، وَ مَا فَارَقَتْ سَمْعِی هَیْنَمَةٌ مِنْهُمْ. یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتَّى وَ ارَیْنَاهُ فِی ضَرِیحِهِ . فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّی حَیًّا وَ مَیِّتاً. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در حالى که سرش بر سینه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفْس او در دستم روان گشت. سپس آن را به چهره کشیدم. من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا یارى مى کردند. در و دیوار و صحن خانه، به ضجّه درآمده بودند. گروهى [از فرشتگان] به زمین مى آمدند و گروهى به آسمان مى رفتند و گوش من از صداى آنان که آهسته بر آن حضرت نماز مى خواندند، خالى نمى شد! تا زمانى که او را در قبر به خاک سپردیم. چه کسى به آن حضرت در حیات و مرگش از من سزاوارتر است؟ .
. محرم و صفر رو به اتمامه ، اما ... ✅ این دو ماه هم گذشت،در این مدت در هیئات و عزداری ها بودیم ✅بالاخره یه نوعی در این روزها با امام حسین بودیم.... میخوام اینو بگم 💠طرف یه سر بره حموم یا استخر یا آرایشگاه از ظاهرش معلوم میشه که تر و تمیز شده و با قبلش فرق کرده! ما هم در این مدتی که به اقیانوس رحمت سیدالشهدا وصل شده بودیم باید معلوم بشه که چقدر فرق کردیم‼️ آیا اخلاقمون ،رفتارمون،نمازمون،رسیدن به خانوادمون،کسب و کار و مراعات حلال حرام کردنمون مثل قبل محرم میمونه ⁉️یا باید کلی عوض شده باشیم؟؟⁉️ ⚫️و این فرق رو همه از مااحساس کنن بفهمن که ما حسینی هستیم، چرا که با گل نشستیم و باید عطر و بوی گل بگیریم. به عنبر فروشان اگر بگذری شود جامه ی تو همه عنبری 《خوشا آنان که دائم در نمازند》 💠رفقا یک نکته هم اینکه مراقب گنج هایی که در این مدت جمع کردیم باشیم،عزاداری و گریه ها و زیارت های ما گنج های پرقیمتی است که شیطان میخواد بدزده، مراقب اونا باشیم و خدایی نکرده با گناه آتش به ثواب هامون  نزنیم.... حجت الاسلام محمد جواد جنگی دا یاد کنیم و امام زمانی بشیم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💢رحلت یا شهادت پیامبرص💢 آنچه كه در تاريخ آمده و محدثين آن را نقل كردهاند و مشهور است، مسأله رحلت است نه شهادت. محدث بزرگوار، مرحوم حاج شيخ عباس قمى بعد از آن كه كيفيت رحلت آن حضرت را از شيخ مفيد و طبرسى نقل مىكند، در پايان همان باب احاديثى را كه ناظر به شهادت آن حضرت مىباشد آورده است. مىگويد: «در احاديث معتبره وارد شده است كه آن حضرت به شهادت از دنيا رفت، چنان كه صفار به سند معتبر از حضرت صادق (ع) روايت كرده است كه در روز خيبر زهر دادند آن حضرت را در دست بزغاله چون حضرت لقمهاى تناول فرمود آن گوشت به سخن آمده و گفت يا رسول الله مرا به زهر آلودهاند. پس حضرت در مرض موت خود مىفرمود كه امروز پشت مرا درهم شكست آن لقمه كه در خيبر تناول كردم و هيچ پيغمبر و وصى پيامبرى نيست مگر آن كه به شهادت از دنيا بيرون برود. در روايت ديگر فرمود كه زن يهوديه آن حضرت را زهر داد.... اين روايات ناظر بر اين است كه اثر سمها موجبات شهادت و رحلت آن حضرت را فراهم كرده است يعنى رحلت آن حضرت مستند به همان مسموميتها است. در نتيجه قول مشهور كه پيامبر اسلام (ص) در سال دهم هجرت در اواخر عمر خود در اثر بيمارى رحلت فرمودند منافاتى با قول سوم شهادت حضرت ندارد زيرا ممكن است و بيمارى حضرت در اثر همان زهر باشد چنانچه از روايت مذكور نيز فهميده مىشود. براى آگاهى بيشتر ر. ك: 1- منتهىالامال، شيخ عباس قمى 2- بحارالانوار، ج 22، ص 455 3- اصول كافى، ثقهالاسلام كلينى، ج 2، ص 323 و 324، نشر فرهنگ اهلالبيت 4- فروغ ابديت، جعفر سبحانى، ج 2، ص 501 5- ناسخالتواريخ، ميرزا تقى لسانالملك، ج 3، ص 443، انتشارات محمدى ایام ................... 🌹🌹 شهادت یا رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله!؟ بررسی اسناد👇👇 ◾️▪️یکی از مظلومیتهای حضرت رسول این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمیشود. و معمولا میگویند رحلت حضرت رسول !!! قصد داریم در رابطه با کیفیت شهادت و قاتلین آن حضرت اشاره کنیم:  🌹کتابهای سیره و حدیث شهادت رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله:  🌹ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر ص مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است.   📚(المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص۶ )  🌹علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند.  📚(منتهی المطلب حلی ج۲ ص۸۸۷ ) 🌹در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر ص در مدینه مسموم درگذشت 📚(جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج۲ص۴۶۳ )  🌹شیخ طوسی میگوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت.  📚(تهذیب الاحکام ج۶ص۱ و بحار الانوار ج۲۲ص۵۱۴ )  🌹بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده است برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است. 📚 (السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹ ) 🌹حاکم نیشابور کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است. آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا با سم کشته شدعلی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد.   📚(المستدرک. ج۳ص۶۰ )  🌹ابن مسعود کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱ هجری تایید و تاکید کرده است. 📚 (السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲ )  🌹رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. 📚 (بصائر الدرجات ص۱۴۸و بحارالانوار ج۱۷ص۴۰۵و ج۴۰ص۱۳۹ ) 🌹و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. 📚(کفایه الاثر-خراز قمی ص ۱۶۲ و وسائل الشیعه ج۱۴ص۲ و بحارالانوار ج۴۵ص۱ و من لایحضره الفقیه ج۴ص۱۷ ) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ اللّهِ(ص)، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا خَاتَِمَ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ》🔷🔹 ✅درباره لحظات آخر عمر حضرت رسول اکرم(ص) آمده است که؛ حضرت(ص) در بستر افتاده بود و حال ایشان رو به وخامت بود، تا جایی که مکرر بیهوش می شدند و لحظاتی بعد به هوش می آمدند و تمام زنان و كودكان می گریستند. گروهى از یاران آن حضرت(ص) علاقه‌‌مند بودند که از نزدیک رهبر عالى قدر خود را زیارت کنند، ولى وخامت وضع پیامبر(ص) اجازه نمى‌‌داد در اطاقى که وى در آن بسترى گردیده بود، جز اهل بیت وى، کسى رفت و آمد کند. حضرت(ص) آخرین وصایای خود را به امام علی(ع) وصیت می کرد. حضرت فاطمه(س) نیز گریان بودند و به شدت بی تابی می کردند. در این باره از عایشه نقل شده است که؛ 📋《دَعَا رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنَتَهُ فاطِمَهَ(س) فَسارَّها، فَبَکَتْ، ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَتْ، فَسَأَلْتُها عَنْ ذلِکَ! فَقالَتْ : أَمّا حَینَ بَکَیتُ فَإِنَّهُ أَخْبَرَنى أَنَّهُ مَیتٌ، فَبَکَیتُ، ثُمَّ أَخْبَرَنى أَنّى أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِکْتُ!》 ♦️هنگامى که رسول خدا(ص) مریض شد، رسول خدا(ص) در ساعات آخر عمرش حضرت فاطمه(س) را به حضورش فراخواند و لحظاتی به نجوا و صحبت محرمانه پرداخت، من از دور دیدم که فاطمه(س) نخست گریه کرد و سپس خندید. دخترش فاطمه را نزد خود خواند و در گوش او سخن گفت. فاطمه(علیها السلام) گریه کرد، مجدّداً رسول خدا با او نجوا کرد، فاطمه(ع) خندید. من از این کار تعجب کرده و از دختر پیامبر(س) پرسیدم: ای فاطمه(س)! با پیامبر خدا(ص) چه صحبتی کردید که اول گریه کردی و سپس خندیدی؟ او از فاش کردن موضوع مذاکره خودداری کرد، ولی پس از رحلت پیامبر خدا(ص) چون از وی دوباره خواستم که آن را بگوید، فرمود : پدرم در مرحله نخست، از رحلت خود به من خبر داد و لذا گریه کردم، ولی سپس به من فرمود : اولین کسی که از خانواده ام به من ملحق می شود، تو هستی و لذا خنده نمودم.(۱) لحظاتی گذشت، و در این هنگام که سر مبارک حضرت رسول اکرم(ص) در دامن امام علی(ع) بود، جان سپرد. امیرالمؤمنین(ع)، در یکى از خطبه‌‌هاى خود به این مطلب تصریح کرده و مى‌‌فرماید : 📋《وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِی وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کَفِّی، فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِی وَ لَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَه وَالْمَلاَئِکَةُ أَعْوَانِی》 ♦️حضرت رسول خدا(ص) در حالى که سرش بر سینه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفس او در دستم روان گشت و سپس آن را به چهره کشیدم و من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا یارى مى کردند.(۲) صدای ناله و گریه زنان و کودکان بالا گرفت و على(ع) شيون كنان، رحلت پيامبر اکرم(ص) را اطرافيان خبر داد. فضه کنیز فاطمه زهرا(س) می گوید : 📋《لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهُ(ص) افْتَجَعَ لَهُ الصَّغِيرُ وَ الْكَبِيرُ وَ كَثُرَ عَلَيْهِ الْبُكَاءُ وَ قَلَّ الْعَزَاءُ وَ عَظُمَ رُزْؤُهُ عَلَى الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَحْبَابِ وَ الْغُرَبَاءِ وَ الْأَنْسَابِ وَ لَمْ تَلْقَ إِلَّا كُلَّ بَاكٍ وَ بَاكِيَةٍ وَ نَادِبٍ وَ نَادِبَةٍ》 ♦️وقتی رسول خدا(ص) از دنیا رفت، کوچک و بزرگ در مرگ او اندوهگین شدند؛ گریه، بسیار و شکیبایی، اندک شد. مصیبت از دست دادن او بر خویشان، اصحاب، دوستان و غریبه هم سنگین بود. مرد و زنی را نمی‌دیدی، مگر در حالت گریه و زاری! 📋《وَ لَمْ يَكُنْ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَحْبَابِ أَشَدَّ حُزْناً وَ أَعْظَمَ بُكَاءً وَ انْتِحَاباً مِنْ مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س)》 ♦️در میان زمینیان، اصحاب، خویشان و دوستان کسی غمزده‌تر و گریه و ناله کننده‌تر از سرورم حضرت فاطمه(ع) نبود.(۳) در قسمتی از فرمایشات حضرت صدیقه طاهره(س) پس از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) آمده است که ایشان می فرمود : 📋《يَا أَبَتَاهْ! مَا أَعْظَمَ ظُلْمَةَ مَجَالِسِكَ! فَوَا أَسَفَاهْ عَلَيْكَ إِلَى أَنْ أَقْدِمَ عَاجِلًا عَلَيْكَ وَ أُثْكِلَ أَبُوالْحَسَنِ الْمُؤْتَمَنُ أَبُووَلَدَيْكَ الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَيْنِ(ع) وَ أَخُوكَ وَ وَلِيُّكَ وَ حَبِيبُكَ وَ مَنْ رَبَّيْتَهُ صَغِيراً وَ وَاخَيْتَهُ كَبِيراً وَ أَحْلَى أَحْبَابِكَ وَ أَصْحَابِكَ إِلَيْكَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ سَابِقاً وَ مُهَاجِراً وَ نَاصِراً وَ الثُّكْلُ شَامِلُنَا وَ الْبُكَاءُ قَاتِلُنَا وَ الْأَسَى لَازِمُنَا ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَ أَنَّتْ أَنَّةً كَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُج》 ♦️پدر جان! آن مجالسى كه تو داشتى با رفتن تو) دچار ظلمت شده اند. ادامه مطالب :👇
ابوالحسن(ع) تو را از دست داد، همان ابو الحسنى كه مؤتمن، پدر دو فرزند تو حسن(ع) و حسین(ع)، برادر تو دوست تو و محبوب تو مى باشد. همان على(ع) كه تو او را از زمان كودكى پرورش دادى در زمان بزرگسالى او با وى برادر شدى. همان على(ع) كه محبوبترین دوستان و اصحاب تو بود. همان على(ع) كه در اسلام آوردن و هجرت نمودن و یارى كردن تو بر همه سبقت گرفت. ما تو را از دست دادیم، گریه قاتل ما خواهد بود و تأسف همراه و مونس ما گردید. سپس آن بانو فریادى زد و ناله اى كرد كه نزدیك بود روح از بدنش مفارقت نماید.(۴) به نقل مشهور رحلت آن حضرت(ص) در روز دوشنبه اتفاق افتاده است. و امام رضا(ع) درباره این روز می فرماید : 📋 《..وَ یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ یَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اللهُ فِیهِ نَبِیَّهُ وَ مَا أُصِیبَ آلُ مُحَمَّدٍ(ص) إِلَّا فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ..》  ♦️دوشنبه روزى نحسى است كه خدا در آن روز پیامبر خود را قبض روح كرد و آل محمّد(ص) دچار مصیبت نشدند مگر در روز دوشنبه!(۵) 🏴امام سجاد(ع) درباره رحلت حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《لَمَّا كَانَ قَبْلَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) ثَلَاثَةَ أَيَّامِ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ : يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ يَقُولُ : كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ(ص)؟ قَالَ النَّبِيُّ(ص) : أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》 ♦️سه روز از عمر با برکت حضرت رسول اکرم(ص) باقی مانده بود که، جبرئیل بر آن حضرت(ص) نازل شد و گفت : یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی می‌پرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است. و آن سؤال این است که می‌فرماید، چگونه خود را می‌یابی؟ پیامبر اکرم(ص) در پاسخ فرمود : ای جبرئیل! خود را‌ اندوهناک و دلگیر مشاهده می‌کنم. 📋《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ مَعَهُمَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ فِي الْهَوَاءِ عَلَى سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ! فَسَبَقَهُمْ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ : يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً لَكَ وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ! فَقَالَ : كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ؟ قَالَ : أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》 ♦️روز سوم، جرائیل مجدد به‌ حضور مبارک شرفیاب شد. در این‌روز، جبرئیل به اتفاق عزرائیل و فرشته‌ای به نام اسماعیل همراه با هفتاد هزار فرشته دیگر به حضور مبارک شرفیاب گردیده بود. جبرئیل، که پیش از عزرائیل و اسماعیل به حضور مبارک رسول خدا(ص) شرفیاب شده بود، از ایشان پرسید : یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی می‌پرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است. و آن سؤال این است که می‌فرماید، چگونه خود را می‌یابی؟ حضرت(ص) در پاسخ فرمود : خود را‌ اندوهناک و غمناک مشاهده می‌کنم. 📋《فَاسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ! فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ! هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ يَسْتَأْذِنُ عَلَيْكَ لَمْ يَسْتَأْذِنْ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَكَ وَ لَا يَسْتَأْذِنُ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَكَ!》 ♦️سپس عزرائیل، اجازه ورود گرفت. سپس جبرائیل عرضه داشت : ای احمد! این عزرائیل ملک الموت است که اذن ورود به خدمتتان را دارد. با اینکه پیش از شما از احدی اذن ورود نخواسته و پس از شما هم، از کسی اجازه نخواهد خواست! 📋《قَالَ : ائْذَنْ لَهُ! فَأَذِنَ لَهُ جَبْرَئِيلُ فَأَقْبَلَ حَتَّى وَقَفَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ : يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَمَرْتَنِي بِقَبْضِ نَفْسِكَ قَبَضْتُهَا وَ إِنْ كَرِهْتَ تَرَكْتُهَا》 ♦️رسول خدا(ص) به جبرئیل گفت : به وی اجازه ورود بده! عزرائیل به‌حضور مبارک شرفیاب شد و در برابر رسول اکرم(ص) توقف کرد و گفت : ای احمد(ص)! خدای تعالی مرا بسوی تو اعزام کرده است و دستور داده، هر چه بفرمائی، اطاعت کنم؛ اگر دستور دهی، جان تو را قبض کنم، قبض می‌کنم. و اگر دستور دهی، تو را به حال خود واگذارم، از تو اطاعت کرده و قبض روحت نخواهم کرد. 📋《فَقَالَ النَّبِيُّ(ص) : أَ تَفْعَلُ ذَلِكَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ؟ قَالَ نَعَمْ بِذَلِكَ أُمِرْتُ أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي. فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدِ اشْتَاقَ إِلَى لِقَائِكَ》 . ادامه مطالب :👇
♦️رسول خدا(ص) فرمود : هر وظیفه‌ای که نسبت به من داری، انجام بده.  عزرائیل گفت : وظیفه من بسته به فرمان شماست. جبرئیل گفت : یا احمد! خدای تعالی اشتیاق دیدار تو را دارد. رسول خدا(ص) فرمود : ای عزرائیل! ماموریت خود را بجای بیاور. 📋《فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) : يَا مَلَكَ الْمَوْتِ امْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ. فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : هَذَا آخِرُ وَطْئِيَ الْأَرْضَ إِنَّمَا كُنْتَ حَاجَتِي مِنَ الدُّنْيَا》 ♦️جبرئیل نزدیک به قبض روح پیغمبر(ص)، گفت :  درود خدا بر تو، ‌ای رسول خدا(ص)! اینک آخرین گامی است که بر روی زمین می‌گذارم و از این پس، به زمین نخواهم آمد؛ زیرا منظور من، از آمدن به زمین، وجود مقدس تو بود.(۶) اما در مورد اینکه حضرت رسول اکرم(ص) به شهادت رسیده است، ابتدا باید بگوییم که؛ امام حسن مجتبی(ع) می فرماید : 📋《مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُومٌ》 ♦️هیچ یک از ما اهل بیت(ع) نیست، مگر اینکه کشته شود یا مسموم شود.(۷) در کتب شیعه و اهل سنت به شهادت حضرت رسول اکرم(ص) تصریح شده است. شیخ مفید می گوید : 📋《وَ قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَةً》 ♦️رسول خدا در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال ده هجری در مدينه در سن شصت و سه سالگی در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۸) شیخ طوسی نیز دقیقا همین نقل را می آورد.(۹) داود بن يزيد می گويد : از شعبى شنيدم كه مى‌گفت : 📋《والله لقد سم رسول الله(ص)》 ♦️به خدا قسم که رسول خدا(ص) مسموم از دنیا رفته است.(۱۰) بخاري و مسلم و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند که؛ 📋《قالت عَائِشَةُ : لَدَدْنَاهُ في مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فلما أَفَاقَ قال أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فقال لَا يَبْقَي أَحَدٌ في الْبَيْتِ إلا لُدَّ وأنا أَنْظُرُ إلا الْعَبَّاسَ فإنه لم يَشْهَدْكُمْ》 ♦️عايشه گفته است در دهان رسول خدا(ص) در زمان مريضي ايشان به زور دوا ريختيم، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مي آيد و وقتي حضرت(ع) بهتر شد، فرمودند : آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهي نكردم؟ پس فرمودند : بايد در دهان هر كسي كه در اين خانه است، در جلوي چشم من دوا ريخته شود؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است.(۱۱) همچنين بسياري از بزرگان اهل سنت همين مطلب را از عبدالله بن مسعود نقل كرده اند که گفته است : 📋《لِأَنْ أَحْلِفَ تِسْعاً ان رَسُولَ اللَّهِ(ص) قُتِلَ قَتْلاً أَحَبُّ الي من أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً انه لم يُقْتَلْ وَذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ نَبِيًّا وَاتَّخَذَهُ شَهِيداً》 ♦️اگر ۹ بار قسم بخورم كه رسول خدا(ص) كشته شده است برايم محبوب تر است از اين كه يك بار قسم بخورم كه او كشته نشده است؛ زيرا خداوند او را پيامبر و شهيد قرار داده است.(۱۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : شهر مدینه صحنه ی صحرای محشر است  باور کنیم عمر جهان رو به آخر است  ملک خدای عزوجل خیمه ی عزاست  کی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر است  در بیت وحی آمده در می زند اجل  این لحظه ی یتیمی زهرای اطهر است  جاری است اشک دیده ی شیرخدا علی  انگار آب غسل نبی اشک حیدر است  عترت غریب گشته و قرآن به زیر پا  دست امین وحی خداوند بر سر است  باور کنید بر جگر شیر حق علی  داغ نبی فقط نه که داغ برادر است  رکن علی شکسته و از بس شده غریب  از غصه گشته مثل همایی که بی پر است  یارب بر او تو فاطمه اش را نگاه دار  زهرا برای شیرخدا رکن دیگر است  مویی مباد کم ز سر فاطمه شود  کو دست و تیغ و بازوی سردار خیبر است  👤سازگار 📚منابع : ۱)امالی شیخ طوسی، ص۴۰۰ ۲)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۳۷۹ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۵ ۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۷۹۳ ۵)تهذیب الاحکام طوسی، ج۴، ص۳۰۱ ۶)امالی شیخ صدوق، ص۲۷۴ ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۲۷، ص۲۱۷ ۸)المقنعه شیخ مفید، ص۴۵۶ ۹)تهذیب الاحکام طوسی، ج۶، ص۲ ۱۰)المستدرک حاكم نيشابوری، ج۳، ص۶۱ ۱۱)صحيح بخاری، ج۴، ص۱۶۱۸ ۱۲)المصنف صنعانی، ج۵، ص۲۶۹ .