eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. خدایا ما که فریادرسی جز تو نداریم ... 🔶 موسی(ع) و قارون علامه مجلسی از علی بن ابراهیم قمی روایت می‌کند: چون قارون به انکار موسی و تکذیب نبوّتش برخاست و از پرداخت زکات مال امتناع ورزید و به موسی تهمت زد، موسی(ع) به حضرت حق شکایت کرد. حق تعالی فرمود: «آسمان‌ها و زمین را فرمان دادم تو را اطاعت کنند، هر فرمانی می‌خواهی به آنان بده.» موسی(ع) به سوی خانه قارون روان شد، در حالی که درهای قصر او بسته بود، موسی(ع) اشاره‌ای به درها کرد، پس همه‌ی آنها باز شدند. چون قارون دانست که موسی با عذاب آمده عرضه داشت: ای موسی! از تو می‌خواهم به حق خویشاوندی و قرابتی که میان من و توست به من رحم کنی، موسی نپذیرفت. پس به زمین خطاب کرد: قارون را بگیر، پس قصر با آنچه در آن بود به زمین فرو رفت. قارون در آن حال گریست و باز به موسی(ع) به حق خویشاوندی و قرابت سوگند داد ولی موسی(ع) پاسخ گفت: «ای فرزند لاوی! با من سخن مگوی.» قارون هر چه استغاثه کرد موسی که از رفتارهای ناپسند او دلش سوخته بود به استغاثه او جواب نداد، موسی(ع) پس از هلاکت قارون به محل مناجات خود رفت. حق تعالی به او فرمود: «ای موسی! قارون و قومش به تو استغاثه نمودند ولی تو به فریاد آنان نرسیدی، به عزت و جلالم سوگند اگر به من رو آورده بود به فریادش می‌رسیدم ولی چون تو را خواند و به تو متوسل شد او را به تو واگذاشتم.» در روایتی دیگر آمده خداوند متعال خطاب نمود: «ای موسی! چند بار قارون به تو التماس برای نجات کرد، موسی(ع) عرض کرد پروردگارا هفتاد بار؛ خطاب شد؛ به حق جبروت خودم، اگر یکبار از من تقاضای عفو می‌کرد او را می‌بخشیدم.» 📚منبع مناجات خوانی، مجید عیوضی، ص ۲۱۵ تاریخ انبیا و قصص قرآن از آدم تا خاتم، رسولی محلاتی، ج ۱، ص ۵۶۵ .
. ⚫️ پیامبر(ص) در وفات حضرت خدیجه(س) در ماه مبارك رمضان سال دهم بعثت، ‏خدیجه بانوى فداكار و همسر بى‌نهایت مهربان حضرت رسول(ص) در روز دهم به سن شصت و پنج ‏سالگى از دنیا رفت و پیامبر(ص) او را با دست مبارك خویش در حجون مكه (قبرستان ابوطالب) به خاك سپرد و حزن در گذشت او پیامبر(ص) را بسیار محزون ساخت كه پیامبر(ص) سال در گذشت‏ حضرت خدیجه را «عام الحزن‏» سال اندوه نام نهادند. به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده‌است عایشه گفت پیامبر(ص) از خانه بیرون نمى‏‌رفت مگر آنكه خدیجه(س) را یاد مى‌‏كرد و بر او به خوبى و نیكى مدح و ثنا مى‌‏نمود. روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود و خدا بهتر از او به شما عوض داده‌است. پیامبر(ص) غضبناك شد، به طورى كه موى جلوى سرش از غضب تكان مى‏‌خورد سپس فرمود: «نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده‌است.» «او به من ایمان آورد هنگامى‌كه مردم كافر بودند و تصدیق كرد مرا هنگامى‌كه مردم مرا تكذیب مى‌‏كردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند و از او فرزندانى خدا روزى من كرد كه از زنان دیگر محروم فرمود.»(یعنى خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود) 📚منبع اسدالغابه، مسارالشیعه، شیخ مفید .
. ♠️ وصیت حضرت خدیجه(س) حضرت خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیامبر(ص) به عیادت وی رفت و فرمود: «ای خدیجه آیا می‌دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته‌است!؟» آنگاه از خدیجه دل‌جویی کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود. چون بیماری خدیجه(س) شدت یافت، عرض کرد: «یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن.» پیامبر(ص) فرمود: «هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی، در خانه‌ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.» عرض کرد: «یا رسول الله! وصیت دوم من این‌است که مواظب این دختر باشید.» و به حضرت فاطمه(س) اشاره کرد و فرمود: «چون او بعد از من یتیم و غریب خواهدشد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده‌ای داشته باشد.» «اما وصیت سوم را شرم می‌کنم برایت بگویم، آن را به فاطمه می‌گویم تا برایت بازگو کند.» سپس فاطمه را فرا خواند و به وی فرمود: «نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو مادرم می‌گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می‌خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی کفن کنی.» سپس حضرت فاطمه(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) گفت. رسول خدا(ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد، هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبر اکرم(ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی‌که کفن از بهشت همراه داشت نازل شد و فرمود: «یا رسول الله! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹، ص ۱۴ .
. ◼️ حضرت خدیجه با دو کفن، کفن شد زمانی که بیماری او شدت یافت؛ به رسول خدا(ص) عرض کرد: «یا رسول اللّه! اِسمَع وصایای.» «ای رسول خدا! وصیت‌های مرا بشنوید.» «أولا، فإنی قاصرةٌ فی حقِک، فاعفُنی یا رسول اللّه؛ نخست این‌که من در حق شما کوتاهی کردم، تقاضا دارم مرا ببخشید.» رسول خدا(ص) در پاسخ فرمود: «حاشا و کلا، ما رأیتُ منکِ تقصیرا فقد بلغتِ جهدکِ و تعبتِ فی ولدی غایةَ التعبِ، و لقد بذلتِ أموالَکِ و صرفتِ فی سبیل اللّه مالَکِ.» «هرگز چنین نیست، نه تنها من از شما کوچک‌ترین کوتاهی ندیدم، بلکه شما تمام تلاشت را کردی و در تربیت و رسیدگی به امور فرزندان نهایت سختی را به جان خریدی و آنچه از مال دنیا داشتی همه را در راه خدا صرف کردی.» عرض کرد: «یا رسول اللّه! الوصیةُ الثانیةُ؛ أوصیکَ بهذه- أشارت إلى فاطمةَ علیها السّلام- فإنها یتیمةٌ غریبةٌ من بعدی فلا یۆذینها أحدٌ من نساءِ قریش و لا یلطمن خدَّها و لا یصحن فی وجهَها و لا یرینها مکروها.» «وصیت دوم من این است – در همین حال اشاره کرد به فاطمه سلام الله علیها – این دختر بعد از من یتیم و تنها می‌شود، مراقب باشید کسی از زنان قریش او را اذیت نکند، سیلی به صورت او نزند، کسی به روی او فریاد نکشد، کاری نکنند که او ناراحت شود.» «و أما الوصیةُ الثالثةُ، فإنی أقولها لابنتى فاطمة علیها السّلام و هی تقول لک، فإنی مستحیةٌ منکَ یا رسول اللّه؛ و اما وصیت سوم که من آن را به دخترم فاطمه علیها‌السلام می‌گویم؛ او به شما عرض کند زیرا حیا می‌کنم خودم مستقیما از شما بخواهم.» فقام النبی صلّى اللّه علیه و آله و خرج من الحجرة، فدعت بفاطمة علیها السّلام و قالت: ‏ در این هنگام رسول خدا(ص) برخاست و از اتاق خارج شد. خدیجه کبری(س)، فاطمه زهرا علیهاالسّلام را به نزدیک طلبید و به او چنین گفت: «یا حبیبتی! و قرة عینی، قولی لأبیک: إن أمی تقول: إنی خائفة من القبر، أرید منکَ رداءَکَ الذی تلبِسُه حین نزول الوحی؛ تکفننی فیه. عزیز دلم! و ای شادی قلبم! به پدرت بگو مادرم می‌گوید: من از قبر می‌ترسم درخواست دارم مرا در آن عبایی که هنگام نزول وحی بر تن داشتید کفن کنید.» فاطمه علیهاالسّلام از اتاق خارج شد و پیام مادرش خدیجه(س) را به پدرش رسول خدا(ص) رساند. حضرت بلافاصله برخاست و آن عبا را تقدیم فاطمه علیهاالسّلام کرد. وقتی زهرا علیهاالسّلام عبا را آورد حضرت خدیجه علیهاالسّلام بسیار خوشحال شد. وقتی حضرت خدیجه علیهاالسّلام رحلت کرد؛ رسول خدا(ص) خود، او را غسل داد و حنوط کرد. وقتی نوبت به کفن رسید، جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: «یا رسول الله! خداوند به شما سلام رسانده و به صورت ویژه مورد تحیت و اکرام قرار می‌دهد و به شما می‌فرماید: «إن کفن خدیجة من عندنا، فإنها بذلت مالها فی سبیلنا؛ کفن خدیجه با ماست، چرا که ثروتش را در راه ما داد.» سپس جبرئیل، کفنی آورد و گفت: «یا رسول اللّه! هذا کفن خدیجة و هو من أکفان الجنة، أهداه اللّه إلیها. رسول خدا! این کفن خدیجه است که خداوند آن را از پارچه‌های بهشتی به او هدیه داده‌است.» رسول خدا(ص) همسر مکرمه‌اش را ابتدا با عبای خود و سپس با آن پارچه بهشتی کفن کرد که به این ترتیب حضرت خدیجه با دو کفن، کفن شد، یکی از خدا و دیگری از رسول خدا(ص) 📚منبع شجره طوبى، الشیخ محمد مهدی الحائری، ج۲، ص ۲۳۴ ابن حجرالاصابه، ج۴، ص۲۷۵ شرهانی، حیاة السيدة خديجه، ص ٢٨٢ محلاتی ، ریاحین الشریعه، ج۲، ص۴۱۲ .......... 🔲 کفن مخصوص حضرت خدیجه(س) در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده، طبق روایت مشهور هنگامی‌که حضرت خدیجه(س) رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا(ص) آوردند و این علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه(س) بود، مایه تسلی خاطر رسول خدا(ص) گردید و به این عنوان تقدیر و تجلیل جالبی از طرف خداوند از حضرت خدیجه به عمل آمد. پیامبر اکرم(ص) پیکر مطهر حضرت خدیجه(س) را با آن کفن پوشانید. سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه(س) به خاک بسپارند. درآنجا قبری برای حضرت خدیجه(س) آماده کردند، رسول خدا(ص) در میان آن قبر رفت و خوابید، سپس بیرون آمد و آن گوهر پاک را در آنجا به خاک‌ سپرد. 📚منبع الخصائص الفاطمیه، محمدی اشتهاردی، ص ۲۶۴ .
. 🔳 بی‌قراری حضرت فاطمه(س) در فراق مادر امام صادق(ع) می‌فرماید: «هنگامى‌که حضرت خدیجه(س) رحلت کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها که کودکى بیش نبود دائما به رسول خدا(ص) پناه می‌برد و در اطراف ایشان مى‌چرخید و می‌فرمود: «اى پدر! مادرم کجاست؟» امام فرمود: در این حال جبرئیل بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شد و گفت: خداوند مى‏‌فرماید: «به فاطمه سلام برسان و به او بگو مادرت در بهشت در یک خانه‏‌اى است از نى که دیوارهاى آن از طلا و ستون‌هاى آن از یاقوت سرخ است‏ و در کنار «آسیه» همسر فرعون و «مریم» دختر عمران قرار دارد.» حضرت فاطمه سلام الله علیها مى‌فرمود: «خداوند سلام است و از اوست سلام و به سوى اوست‏ سلام.» 📚منبع امالی، شیخ طوسی، ص۱۷۵ المجالس، شیخ مفید، ص ۱۱۰ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۶، ص ۱ ......... . 🏴 نگرانی مادر برای حضرت فاطمه علیهاالسلام اسماء (یا سلمی) بنت عمیس می‌گوید: زمانی که خدیجه علیهاالسلام در بستر بیماری بود گریه می‌کرد. عرض کردم شما که بانوی زنان جهان و همسر پیامبر صلی الله علیه و آله هستید و آن حضرت شما را به بهشت بشارت داده است، چرا گریه می‌کنید؟ فرمود: «برای مردن نمی‌گریم. بلکه هر زنی در شب عروسی‌اش نیازمند مادر است که سرّش را با او در میان بگذارد و نیازها و خواسته‌هایش را به او بگوید. من از آن ناراحتم که شب زفاف فاطمه کسی نیست که او را یاری دهد و برایش مادری کند.» گفتم: بانوی من، به شما قول می‌دهم که اگر تا آن روز زنده ماندم، به جای شما برای فاطمه مادری کنم. شب زفاف فاطمه علیهاالسلام رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمان داد که زنان همگی از خانه فاطمه علیهاالسلام خارج شوند، ولی من نرفتم. پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام خروج متوجه من شد. فرمود: «تو کیستی؟ چرا نرفتی؟» عرض کردم: پدر و مادرم فدای شما! قصد سرپیچی نداشتم، ولی به خدیجه وعده‌ای داده‌ام که می‌خواهم به آ ن وفا کنم. آن گاه جریان را به طور کامل تعریف کردم. پیامبر گریست و مرا دعا کرد. 📚منبع کشف الغمه فی معرفه الأئمه، اربلی، ج ۱، ص ۳۶۶ .
. ▪️ حضرت خدیجه(س) فخر امامان پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم‌السلام در موارد متعدد به وجود بانوی ارجمند جهان حضرت خدیجه سلام الله علیها مباهات و افتخار نموده‌اند، یکی از آن‌ها روایت زیر است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسین علیهم‌السلام مطالبی فرمود و از جمله چنین گفت: «ایها الناس! الا اخبرُکُم بخیرِ الناسِ جداً وجدهً؛ ای مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسان‌ها از جهت جد و جده؟» حاضران عرض کردند: «آری، خبر بده!» فرمود: «الحسن والحسین، جدُهما رسولُ الله و جدتُهُما خدیجهُ بنت خویلد؛ آنها حسن و حسین علیهم‌السلام هستند که جدشان رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله است و جده‌ی آنها خدیجه سلام الله علیها دختر خویلد می‌باشد.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۳۰۲ .
. ♣️ حضرت خدیجه(س) در بستر بیماری پس از آن که حضرت خدیجه علیهاالسلام بیمار شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به عیادت ایشان رفتند و فرمودند: «بِالْکُرْهِ مِنِّی مَا أَرَی مِنْکِ یَا خَدِیجَةُ وَ قَدْ یَجْعَلُ اللَّهُ فِی الْکُرْهِ خَیْراً کَثِیراً أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ زَوَّجَنِی مَعَکِ فِی الْجَنَّةِ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ وَ کُلْثُمَ أُخْتَ مُوسَی وَ آسِیَةَ امْرَأَةَ فِرْعَوْن.» «ای خدیجه، برای رنج و اندوهی که برای تو پیش آمده‌است اندوهگین هستم. ولی خداوند در این رنج و اندوه خیر فراوانی قرار داده‌است. آیا می‌دانی خداوند در بهشت تو را به همراه مریم، دختر عمران، و کلثوم، خواهر موسی، و آسیه، همسر فرعون، همسر بهشتی من قرار داده‌است.» خدیجه علیهاالسلام پرسید: «وَ قَدْ فَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؛ ای رسول خدا، آیا خداوند این چنین کرده‌است؟» فرمود: «بله.» خدیجه علیهاالسلام گفت: «بِالرِّفَاءِ یَا رَسُولَ اللَّه؛ به میمنت و مبارکی، ای رسول خدا! » 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۹، ص ۲۰ و ص ۲۴ ................ . ◼️ در آستانه ارتحال حضرت خدیجه(س) حضرت خدیجه علیهاالسلام در سال دهم بعثت و بعد از پایان محاصره در شعب ابوطالب، بر اثر رنج‌ها و سختی‌های حاصل از آن، در بستر بیماری افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله با دیدن احوال او بسیار ناراحت و متأثر شد و از حضرت خدیجه علیهاالسلام بسیار دل‌جویی کرد. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله بر خدیجه علیهاالسلام وار شد، در حالی که در سکرات مرگ بود. پیامبر صلی الله علیه و آله به خدیجه علیهاالسلام فرمود: «بِالرَّغْمِ مِنَّا مَا نَرَی بِکِ یَا خَدِیجَةُ فَإِذَا قَدِمْتِ عَلَی ضَرَائِرِکِ فَأَقْرِئِیهِنَّ السَّلَامَ؛ برای ما سخت است ای خدیجه این حالت که از تو می‌بینیم! زمانی که (در بهشت) بر هم نشینانت (همسران همسرت) وارد شدی، سلام مرا به آنان برسان!» خدیجه علیهاالسلام پرسید: «یا رسول الله، آنان چه کسانی هستند؟» فرمود: «مَرْیَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ وَ کُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَی وَ آسِیَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ؛ مریم، دختر عمران، کلثوم، خواهر موسی، و آسیه، همسر فرعون.» 📚منبع من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج ۱، ص۱۳۹ .
🌹 این کودک ریحانه من است از (حلیه ابونُعیم) نقل شده که حضرت حسن(ع) می‌آمد بر پشت و گردن حضرت رسول(ص) سوار می‌شد هنگامی‌که آن حضرت در سجده بود و حضرت او را به رفق و همواری از دوش خود می‌گرفت. هنگامی مردم بعد از فراغ از نماز عرض کردند: یا رسول اللّه! شما نسبت به این کودک به طوری مهربانی می‌کنید که با احدی چنین نمی‌کنید؟! فرمود: «این کودک ریحانه من است و همانا این پسر من، سیّد و بزرگوار است و امید می‌رود که حق تعالی به برکت او اصلاح کند بین دو گروه از مسلمانان.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص۵۲۹ .
🌸 مرا از دست دشمن نجات بده شیخ رضی الدین علی بن یوسف بن المطهّر الحلّی روایت کرده که شخصی خدمت جناب امام حسن علیه‌السّلام آمد و عرض کرد: یابن امیرالمؤمنین! تو را قسم می‌دهم به حق آن خداوندی که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده که به فریاد من رسی و مرا از دست دشمن نجات دهی؛ چه مرا دشمنی‌است ستمکار که حرمت پیران را نگاه نمی‌دارد و خُردان را رحم نمی‌نماید. حضرت در آن حال تکیه فرموده بود چون این بشنید برخاست و نشست و فرمود: «بگو که خصم تو کیست تا از او دادخواهی نمایم؟» گفت: دشمن من فقر و پریشانی است! حضرت لختی سر به زیر افکند پس سر برداشت و خادم خویش را طلب داشت و فرمود: «آنچه مال نزد تو موجود است حاضر کن؛ او پنج هزار درهم حاضر ساخت.» فرمود: «بده اینها را به این مرد. پس آن مرد را قسم داد و فرمود که هرگاه این دشمن تو بر تو رو کند و ستم نماید شکایت او را نزد من آور تا من دفع آن کنم.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص۵۳۳ .
✅ حضور در بدرقه پرخطر ابوذر غفاری ابوذر غِفاری، صحابی صریح اللهجه، مبارز و نستوه پیامبر(ص)، در برابر خلاف کاری‌های خلیفه سوم از قبیل رفتار مستبدّانه، بخشش بیت المال به افراد بنی‌امیه و گماردن امویان فاسد در مناصب متعدد دولتی، معترض بود و با هیچ تهدید یا تطمیع، از حق‌گویی و مبارزه با منکَر باز نمی‌ایستاد. بر اثر انتقادهای ابوذر، خلیفه او را نخست به شام و سپس به رَبَذه تبعید کرد. هنگام تبعید او به ربذه، عثمان دستور داد کسی او را بدرقه نکند و با او صحبت نکند و او را تا ربذه ببرند و داماد و پیشکار خود، مروان را مأمور اجرای تبعید او کرد. مردم از بیم مؤاخذه و بازداشت خلیفه، جرأت نکردند ابوذر را بدرقه کنند، اما علی(علیه‌السلام) دستور خلیفه را نادیده گرفته همراه برادرش عقیل، حسنین و عمار به بدرقه ابوذر شتافت. حسن بن علی(علیهم‌السلام) مشغول گفتگو با ابوذر شد، مروان که می‌خواست جلوی بدرقه‌کنندگان را بگیرد، گفت: بس کن ای حسن! مگر نمی‌دانی که خلیفه گفت و گو با این مرد را ممنوع ساخته‌است؟! اگر نمی‌دانستی بدان. علی(علیه‌السلام) از جسارت مروان خشمگین شد و به طرف او حمله کرد و مرکب او را عقب زد و فرمود: «عقب رو! خدا وارد آتشت کند. آن‌گاه سخنانی در دل‌داری و تفقد ابوذر ایراد فرمود.» (۱) عقیل نیز سخنانی در بدرقه آن صحابی حق‌گو ایراد کرد. آن گاه حسن مجتبی(علیه‌السلام) خطاب به ابوذر چنین فرمود: «عمو! اگر نبود که سزاوار نیست بدرقه‌کننده، سخنی نگوید، اگر نبود که بدرقه‌کننده در هر حال باید برگردد، سخن کوتاه می‌کردم، هرچند افسوسِ ما طولانی است. می‌بینی که این قوم با تو چگونه رفتار کردند. دنیا را به یاد آن که پایان پذیر است، رها کن و مشکلات و شخصیت‌های آن را به امید پاداش‌های جهان دیگر، تحمل کن. شکیبا باش تا آن که پیامبرت را در حالی که از تو راضی است، ملاقات کنی.» مروان قضیه را به عثمان گزارش کرد و او به شدت از اقدام علی(علیه‌السلام) خشمگین شد. پس از آن که علی(علیه‌السلام) با همراهان، از بدرقه ابوذر به مدینه بازگشت، عثمان طی گفت و گوی تندی با علی(ع)، خشم و ناراحتی خود را اظهار کرد و به علی(علیه‌السلام) گفت: چرا دستور مرا نادیده گرفتی؟! حضرت اظهار داشت: «مگر باید در هر معصیتی که به آن دستور می‌دهی، اطاعت کنیم؟ من خواستم حق ابوذر را ادا کنم.» (۲) 📚منبع (۱) بیانات امام در نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام در قالب خطبه شماره ۱۳۰ نقل شده است. (۲) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۸، ص ۲۵۲ الدرجات الرفیعه، سید علیخان مدنی، ص ۲۴۸ .
Kashani-14021227-07Ramezan-58-Hkashani_Com.mp3
42.5M
🎙 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه هفتم از سری سوم (در مجموع جلسه پنجاه و هشتم) 📆 یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۲؛ مصادف با شب هفتم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ اهمیّتِ ذکرِ فضائلِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین ▫️ نگفتنِ از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، حضرت را در جامعه غریب کرد ▫️ در خیلی از علوم انسانی «شکلِ کار» هستیم ▫️ دشنام به خدا و رسول؟ ▫️ اگر فضائلِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه منتقل نشوند ▫️ رابطه ی دین و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ▫️ خانم های مورد اشاره ی سوره ی مبارکه ی تحریم، شروع کننده ی بعضی اهانت ها بودند ▫️ روضه و توسّل به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام .
Kashani-14021228-08Ramezan-59-Hkashani_Com.mp3
38.12M
🎙 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه هشتم از سری سوم (در مجموع جلسه پنجاه و نهم) 📆 دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲؛ مصادف با شب هشتم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ دینداری باید اثر فردی هم داشته باشد ▫️ جایگاهِ محبِّ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ▫️ اهمیتِ هدایت، حتّی در میانِ میدانِ جنگ ▫️ آیه ی تطهیر، احترام به ماست ▫️ روضه و توسّل به امام رضا علیه السلام .
🔴 غربت خدیجه سلام الله علیها در زمان وضع حمل ◾️شیخ صدوق در کتاب امالی با چند واسطه از مفضل بن عمر نقل می‌کند که گفت: به حضرت امام صادق علیه السلام گفتم: ولادت فاطمه‌ی زهراء سلام الله علیها چگونه بود؟ فرمود: بلی موقعی که پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خدیجه‌ی کبری ازدواج نمود زنان مکّه از آن بانو کناره گیری نمودند، نزد او نمی‌رفتند و بر او سلام نمی‌کردند، هیچ زنی را اجازه نمی‌دادند که نزد آن بانو مشرّف شود. این موضوع باعث وحشت و ناراحتی خدیجه کبری شد، غم و اندوه وی برای پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود که مبادا آن حضرت را آسیبی برسد. هنگامی که خدیجه به حضرت زهرا سلام الله علیها حامله شد، فاطمه‌ی اطهر در رحم مادر با مادر گفتگو می‌کرد و او را امر به صبر می‌نمود. ولی خدیجه‌ی کبری این موضوع را از پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پنهان می‌داشت تا اینکه یک روز پیامبر خدا، نزد خدیجه‌ی کبری آمد و شنید که آن بانو با فاطمه‌ی زهرا سخن می‌گوید، فرمود: ای خدیجه با که سخن می‌گویی؟! خدیجه گفت: این بچّه‌ای که در رحم من است با من سخن می‌گوید و مونس من است. پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود: آری این جبرئیل است که به من بشارت می‌دهد و می‌گوید این فرزند دختر من است، این فرزند نسلیست طیّب و طاهر و مبارک. خدای توانا نسل مرا از این دختر برقرار و پایدار خواهد نمود. به زودی امامان را از این دختر به وجود می‌آورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود در زمین خلیفه‌ی خویشتن قرار خواهد داد. حضرت خدیجه‌ی کبری دائماً در همین حال بود تا اینکه موقع وضع حمل وی فرا رسید، در این موقع خدیجه نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد که بیایید و مرا درباره‌ی وضع حمل یاری نمائید. امّا آنها به او پاسخ رد دادند و در جواب گفتند: چون تو سخن ما را نپذیرفتی و با محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم که شخص فقیر و یتیم ابوطالب بود ازدواج نمودی لذا ما نزد تو نخواهیم آمد و متصدّی هیچ گونه امر تو نخواهیم شد! ! خدیجه‌ی کبری از شنیدن این جواب غمگین گردید، در همان حالی که وی اندوهناک بود ناگاه چهار زن گندمگون و بلند بالا که مثل زنان بنی هاشم بودند نزد او حاضر شدند هنگامی که خدیجه‌ی کبری آنان را دید جزع و فزع کرد، یکی از آنان گفت: ای خدیجه! محزون مباش! زیرا ما فرستادگان خداییم، ما خواهران تو هستیم، من ساره‌ام، این بانو آسیه بنت مزاحم است که در بهشت رفیق تو می‌باشد. این بانو: مریم دختر عمران و آن بانوی دیگر: کلثم خواهر موسی بن عمران است خداوند ما را فرستاده تا متصدی امر وضع حمل تو باشیم، یکی از آن زنان طرف راست و دیگری سمت چپ، سوّمی آنها مقابل حضرت خدیجه سلام الله علیها و چهارمی آنها پشت سر او نشستند و حضرت خدیجه سلام الله علیها، حضرت فاطمه سلام الله علیها را در حالی که پاک و پاکیزه بود زائید. موقعی که حضرت زهراء سلام الله علیها متولّد شدند نور آن بانو درخشید تا اینکه تمام خانه‌های مکّه نورانی شد، هیچ خانه‌ای در شرق و غرب زمین باقی نماند مگر اینکه آن نور در آن تابید، آنگاه تعداد ده نفر از حورالعین نزد حضرت خدیجه‌ی کبری آمدند که با هر کدام یک تشت و ابریق۲ بهشتی بود، ابریق‌ها پر از آب کوثر بودند، آن زنی که در مقابل حضرت خدیجه‌ی کبری بود ابریق‌ها را گرفت و حضرت فاطمه‌ی زهراء سلام الله علیها را با آب کوثر شستشو داد، بعداً دو حوله که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند بیرون آورد و یکی از آنها را به بدن مبارک حضرت زهراء سلام الله علیها پیچید و دیگری را برای آن حضرت مقنعه قرار داد، سپس آن زن از حضرت زهراء سلام الله علیها خواست که سخن بگوید، زهرای اطهر سلام الله علیها زبان به شهادتین گشود و فرمود: «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاّ الله وَ اَنَّ اَبی رَسُولُ الله سَیِّدُ الاَنبِیاءِ وَ اَنَّ بَعلی سَیِّدُ الاَوصیاءِ وَ وُلدی سادَةُ الاَسباطِ.» آنگاه بر آن زنان سلام کرده و هر یک را با اسامی خود نام برد، آنان برای آن نوزاد مقدّس خندان شده و به یکدیگر بشارت دادند، اهل آسمان هم راجع به ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها به یکدیگر بشارت می‌دادند. در آسمان نور درخشنده‌ای پیدا شد که ملائکه قبل از آن نظیر آن را ندیده بودند. 👇
آن زنان به خدیجه‌ی کبری گفتند: این مولود پاک و پاکیزه را که مبارک است بگیر! خود این نوزاد و نسل وی با برکت خواهند بود، خدیجه‌ی کبری سلام الله علیها با خوشحالی و مسرّت تمام حضرت زهراء سلام الله علیها را گرفته و پستان در دهان او نهاد و شیری در دهان وی جاری شد. پس حضرت فاطمه‌ی اطهر سلام الله علیها در هر روزی به قدر یک ماه و هر ماه به قدر یک سال رشد می‌کرد. 📚 الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها ج۲ ص ۱۶۹ بنقل از امالی صدوق
1445 ◻️ فیش‌های ویژه‌ی ماه‌مبارک‌رمضان، باعنوان: ➖ جلسه‌ی هفتم ➖ ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ش/ ماه‌مبارک۱۴۴۵ق 🔻 مطالب مطرح شده: ۶) مصحف علی و مصحف فاطمه علیهماالسلام * مصحف علی علیه‌السلام _ ویژگی مصحف علی علیه‌السلام _ مقصود از مصحف علی علیه‌السلام _ سرنوشت مصحف علی علیه‌السلام _ اما در آن مصحفِ شریف، چه بوده است؟ * مصحف فاطمه علیهاالسلام _ شبهات اهل‌سنت پیرامون مصحف فاطمه علیهاالسلام .
1445 ◻️ فیش‌های ویژه‌ی ماه‌مبارک‌رمضان، باعنوان: ➖ جلسه‌ی هشتم ➖ ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ش/ ماه‌مبارک۱۴۴۵ق 🔻 مطالب مطرح شده: ۷) مهدویت در قرآن کریم _ آیه‌ی ۳ سورهٔ بقره ۱. ایمان به حجت غائب علیه‌السلام ۲. ترسيم آخرالزمان در روایات اهل‌بیت علیهم‌السّلام و مخالفینِ ما ۳. انتظار فرج ۴. وظایف ما نسبت به امام عصر علیه‌السلام در دوران غیبت * معرفتِ به‌حضرت ولی‌ّعصر علیه‌السلام * تمسک به ریسمانِ ولایتِ اهل‌بیت علیهم‌السّلام و برائت از دشمنان‌شان * انتظار الفرج داشتن .