eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
تحریرچی ۴.mp3
20.74M
🗓 شب چهارم محرم ۱۴۴۵ 🖌 تبیین دعوت سیدالشهدا ع 🖋 خطبه ♦️ تصحیح نگاه به مرگ
تحریرچی ۵.mp3
18.84M
🗓 شب پنجم محرم ۱۴۴۵ 🖌 تبیین دعوت سیدالشهدا ع 🖋 خطبه ♦️ آمادگی برای مرگ
تحریرچی ۶.mp3
27.01M
🗓 شب ششم محرم ۱۴۴۵ 🖌 تبیین دعوت سیدالشهدا ع 🖋 خطبه ♦️ آمادگی برای مرگ
تحریرچی ۷.mp3
18.85M
🗓 شب هفتم محرم ۱۴۴۵ 🖌 تبیین دعوت سیدالشهدا ع 🖋 خطبه ♦️ اخبار از وقایع و محل شهادت
تحریرچی ۸.mp3
18.37M
🗓 شب هشتم محرم ۱۴۴۵ 🖌 تبیین دعوت سیدالشهدا ع 🖋 خطبه ♦️رضا و صبر
تحریرچی ۹.mp3
20.76M
🗓 شب نهم محرم ۱۴۴۵ 🖌 تبیین دعوت سیدالشهدا ع 🖋 خطبه ♦️ من کان باذلا فینا مهجته ...
تحریرچی ۱۰.mp3
19.64M
🗓 شب دهم محرم ۱۴۴۵ 🖌 تبیین دعوت 🖋 خطبه ♦️ من کان باذلا فینا مهجته ... 🔻منزل مرحوم
. لعنت به شمر و امّ‌الفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لب‌تشنه در گودالِ قتلگاه و یک لب‌تشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیه‌السلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّ‌الفضل ملعونه در را به روی امام علیه‌السلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد. 🥀 در خانه کنیزکی صدای ناله‌های تشنگیِ إمام علیه‌السلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیه‌السلام راه افتاد؛ اما امّ‌الفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت. 📚منهاج البيان، ص١٨٢. ✍ آه یا جواد الائمه... این مصیبت، دل را به همان ساعتی می‌کشاند که هلال بن نافع گوید: 🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لب‌های او تکان می‌خورَد؛گوش فرادادم تا بشنوم چه می‌گوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که می‌گوید: 📜 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ ▪️با جرعه‌ای آب بر پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله منّت گذارید! 📜 اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ ▪️مرا جرعه‌ای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است. 🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون می‌آید اما لباسش را جمع کرده است. 🥀 گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که می‌بری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفت: ای‌هلال‌! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام بیرون آورد و جلوی من گرفت... 📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲ ✍ زهر گاهی چند سالی با جگر سر می‌‌کند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می‌‌کند گاه زهری در جگرها کار خنجر می‌‌کند قلب‌ها را پاره و جان را مکدّر می‌‌کند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب همچون کربلا در خانه‌ات نایاب شد ذکر لب‌هایت «علی این تشنه را دریاب» شد وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است همچو بسمل! وای بر من، می‌‌زدی تو دست و پا هلهله می‌‌کرد دشمن، می‌‌زدی تو دست و پا در سرای خویش اصلاً، می‌‌زدی تو دست و پا بشکند دستان آن زن، می‌‌زدی تو دست و پا ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه‌ات انداختند سایه‌سار پیکرت، بال کبوتر‌های شهر گریه‌کن‌های غمت، چشمان مادر‌های شهر سینه‌زن‌‌های شما دستان خواهر‌های شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکر‌های شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه‌زنی در سینۀ افلاک ماند .
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روی خاک داغ حجره سر گذاشت / آقای من حتی توو خونش یه دلخوشی نداشت / آقای من امام رضا رسیده خون لب جوادشو روی چشاش کشیده خدا را شکر که آقا هر تیکه از جوونشو به روی خاک ندیده چشاشون گریون - از اون بابا و اون جوون پرخون چشاشون گریون - به یاد اون شاهی که شد سرگردون ۲ یا جواد الائمه ادرکنی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ جوون امام رضا نگاش پیِ / یه قطره آب می‌سوزه گلوشو روضه میگه از / طفل رباب چشاش می‌باره آخر به یاد اون سه شعبه که بوسه زده به حنجر چشاش می‌باره آخر برا حسین و اشکای بالای قبر اصغر دلش غم داره - دلش می‌سوزه یاد اون گهواره به یاد اون دم - که جدش بچه‌اش رو توو قبر می‌ذاره ۲ یا جواد الائمه ادرکنی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نفسای آخره که می‌کشه / امام من الهی هرجوری باشه این آقا / بشه کفن تنها روی زمینه توو این دمای آخری مادرشو می‌بینه مادر براش می‌خونه روضه اون دمی که شمر با پا میره رو سینه خدا می‌دونه - چه جوری خورده نیزه دونه دونه یه جوری کشتن - کنار گودال خواهرش حیرونه ۲ ای حسین جانم ای جانم ارباب ۳ . 👇
. 🩸جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را از بالای بامِ‌خانه بر زمین انداختند‌ و پیشانیِ آن حضرت شکست... در نقلی آمده است: 🥀 گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیه‌السلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیه‌السلام بروند؛ 📋 وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ ▪️و به آن‌ها دستور داد که بر بام خانه روند ‌و جسد مطهر امام علیه‌السلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند. 📋 و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ ▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیه‌السلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست. 📚انوار الشهاده، ص۴۱۵ 📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰ 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸ ✍ آه یا جواد الائمه... چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی می‌کشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ .
. ‍ تحلیل ✍ تحلیل مداحی حاج مهدی سماواتی علیه السلام : ادب گفتار 👇 خون شد از غم دل خدا جویم درد بسیار و نیست دارویم می فشانم سرشک و می گویم یا جوادالائمه ادرکنی ای که روح عبادتی ما را عذر خواه قیامتی ما را حق زهرا عنایتی ما را یا جوادالائمه ادرکنی تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببخش ثواب بده به گدای درت جواب بده یا جوادالائمه ادرکنی عزت عالمین می خواهم سفر کاظمین می خواهم طوف قبر حسین می خواهم یا جوادالائمه ادرکنی یه جمله روضه بخونم دلا رُ ببرم کربلای معلی؛ میان حجره افتاده زهر به نازنین بدنش اصابت کرده، از این پهلو به آن پهلو می غلته ناله اش بلندِه بمیرم، همسرش دستور داد کنیزانش اومدند گفت پشت درب حجره ابن الرضا بنشینید کف بزنید هلهله کنید، نمی خوام صدای ناله ابن الرضا رُ بشنوم... برون حجره همه پای کوب و دست افشان درون حجره یکی بود و دست و پا میزد کربلائیا حسینیا کجا رفت دلهاتون بمیرم، تا دیدند بین سر و بدن ابی عبدالله جدایی افتاد، هلهله کردند پایکوبی کردند هلهله کنان رفتند به طرف خیمه ها، .... هم غارت کردند هم آتش زدند، زن و بچه ابی عبدا... تو بیابونا از این طرف به اون طرف می دویدند، ناله میزدند وا محمداه واعلیاه واحسیناه... یکی از نکات بسیار مهم در ذاکری اهل بیت (ع) رعایت ادب و آداب گفتاری در روضه خوانی و به کاربردن عبارات غیر شعری است. با اینکه قاعده این است که در اجزای اصلی روضه می توان جملات احترامی مثل (علیه السلام – سلام الله علیها و ... ) را حذف کرد، اما تا جائیکه ممکن است باید این ادب و وقار کلام حفظ شود. در این موضوع شاید بتوان گفت بهترین الگو اساتیدی چون حاج ماشاء الله عابدی و حاج مهدی سماواتی هستند. به عنوان نمونه می توانید به ادب گفتار آقای سماواتی در این فایل دقت کنید. 📺تصویر سازی کلامی پرداختن به جزئیات واقعه در نقل روضه در اثر گذاری کلام نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. در مجلس مورد بحث ما این نکته در شرح روضه امام جواد (ع) کاملاً مشهود است و حالت امام جواد (ع) در حجره بعد از مسموم شدن، با اشاره کامل به جزئیات تشریح می شود. این نکته است که روضه را برای مخاطب مجسم می کند. کاربرد این مجلس در نغمه دستگاه ماهور پیاده شده است. شاید بتوان گفت بهترین الگو از نحوه استفاده در مناجات و روضه، مداحیهای آقای سماواتی باشد که از گوشه های این دستگاه که مناسب مداحی هستند بخوبی استفاده می کنند. مداحانی که دارای طبع دموی و متعادل هستند با این دستگاه انس بیشتری می گیرند و بر مستمعین با این طبع نیز این دستگاه موثرتر است. طی تحقیقی که انجام شده این دستگاه در آخِرِ بهار، اول پائیز و میانه زمستان موثرتر است و در طی شبانه روز، سحر و نیمروز بیشتر اثر می گذارد 🔸🔸 .
. میان حجره چنان ناله از جفا می‌زد که سوز ناله‌اش آتش به ماسوا می‌زد به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت و لیک داد، ز بیداد آشنا می‌زد شرار زهر ز یک‌سو، لهیب غم یک‌سوی به جان و پیکرش آتش، جدا جدا می‌زد... صدای نالۀ وِی هی ضعیف‌تر می‌شد که پیک مرگ بر او از جنان صلا می‌زد برون حجره همه پای‌کوب و دست‌افشان درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد ستاده بود و جواد الائمّه جان می‌داد از او بپرس که زخم زبان چرا می‌زد 🩸 به مادرِ پسرت علی «علیه‌السلام» بگو برایت آب بیاورد ! در نقلی آمده است: 🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیه‌السلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیه‌السلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّ‌الفضل» ملعونه، از امام جواد علیه‌السلام باردار نشد، کینه‌ها و حسادت‌های او روز به روز نسبت به امام جواد علیه‌السلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعله‌ور تر می‌شد. 🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیه‌السلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیه‌السلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت می‌رسد، در را بر روی امام علیه‌السلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست. 📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً ▪️در حالی که امام علیه‌السلام ندای «واعطشاه» سر می‌داد و آب طلب می‌نمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیه‌السلام می‌گفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیه‌السلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند! 📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸ .
rozatolabas53403 (2).mp3
6.25M
| میزنه آتیشم غمت میزنه آتیشم غمت توی این دنیای حسود من بمیرم واست حسین جای تو - تو مقتل نبود زبونم لال تو کجا و کجا ته گودال زبونم لال تو کجا و اراذل بدحال زبونم لال تو کجا و شمر و خولی قتال روز ما رو شب کردن تا به زینبت جسارت کردن دو تا نیزه واسه کشتن بس بود چرا آقا نیزه زارت کردن با تو خیلی بد کردن راه حلقوم تو رو سد کردن جلو چشمای سه سالت آقا رو تن تو رفت و آمد کردن حسین ای غریب آقام **** میکُشه این غصه منو میکشم آه سینه سوز من بمیرم واست حسین موندی روی خاکا سه روز زبونم لال شده توی قتلگاه جنجال زبونم لال شدی زیر مرکبا پامال زبونم لال شده وقت غارت خلخال دم مغرب غوغا شد علی اکبرت ارباً اربا شد پیرهن کهنه چقدر می ارزه چرا واسه غارتش دعوا شد رقیه رو بد میزد اهل خیمه رو مرتب میزد بد دهن بود چقدر این خولی بی حیا طعنه به زینب میزد حسین ای غریب آقام هفتگی؛ خرداد 1403 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‌ ۱۴۰۳ بند اول اسیر طعنه های بی شماری تو اوج تشنگی داری می‌باری کاشکی بودم کنارِ تو جوونم گوشه‌ی حجره یاوری نداری خون دلت جاری شده از جگر پاره من روضه ‌ی تو شده مثه مصیبت امام حسن داری میسوزی...، از زهر کینه آتیش گرفته قلبت از داغ مدینه 《خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد یا گرد و خاک پیرهنت را تکان دهد از روی خاک حجره سر خاکی تو را بر دارد و به گوشه دامن مکان کند*》 وای از این غربت... بند دوم غصه‌ی تو آتیش زده به جونم درد و بلات به جونم ای جوونم تا برسم به قامت رشیدت با زانوهام خودم رو می کشونم جلو چشای خیس من اینقده دست و پا نزن علیِ اکبرِ رضـا... رحمی بکن به حال من وای از دمی که...، شد اربا اربا پیش چشای جد من، لیلای لیلا... 《ای خفته در مقابل بابا مؤذنم واکن نگاه بسته ز خونت ببین منم در پیش دشمنان که من خنده می‌کنند بالای نعش تو بنگر سینه می‌زنم**》 ای جانم اکبر ... بند سوم منتظر محرمت می مونم خودم رو تا غم تو می کشونم چله‌ی گرفتم برسم به هیئت روزی یه عاشورا برات میخونم 2 یه وقت نشه که نوکریت نصیب این گدا نشه محرمت پای دلم به روضه تو وا نشه آقای خوبم....،نعم الامیرم آخر یه روزی وسط روضه‌ت می‌میرم 《اشکی بود مرا که به دنیا نمی‌دهم اين است گوهری كه به دريا نمي دهم گر لحظه اي وصال حبیبم شود نصيب آن لحظه را به عمر گوارا نمي دهم***》 سالار زینب... شعر و نغمه: وامی از اشعار اساتید بزرگوار: *علی‌اکبر‌لطیفیان **مجتبی‌روشن‌روان * * * سیدرضاموید 👇
تربیت دینی ۷.mp3
34.08M
استاد 🖌 📁 📂 اهل‌بیت محور حب و بغض ، آخرت باوری 🏷 ۲۳ آذر ۱۴۰۲
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
استاد #شیخ_مجتبی_اسکندری 🖌 #تربیت_دینی 📁 #اهداف_تربیت 📂 اهل‌بیت محور حب و بغض ، آخرت باوری 🏷 ۲۳ آذر
. اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد دختر ابی الاسود معاویه برای ابی الاسود بعنوان هدیه حلوائی را فرستاد و نظرش این بود که میل او را به خود جلب کند و از علی (ع ) رو گرداند، دختر کوچکش یک لقمه از آن را برداشت و در دهان گذاشت، صدای ابوالاسود بلند شد: لقمه را بینداز زیرا سم است، این حلوا را معاویه فرستاده تا ما را از علی (ع ) جدا کند، و محبت اهلبیت (ع ) را از ما بگیرد، دختر گفت: قبحه الله یخدعنا عن السید المطهر بالشهد المزعفرتبا لمرسله واکله خداوند روی او را زشت کند، می خواهد با حلوای زعفرانی ما را از سید پاک و پاکیزه برگرداند، مرگ بر فرستنده و خورنده، آنگاه مقداری را که خورده بود قی کرد و این دو شعر را گفت: ابالشهد المز عفریابن هند نبیع علیک احساباو دینا معاذالله کیف یکون هذا و مولانا امیرالمومنینا ترجمه: ای پسر هند جگر خوار!آیا!اما با حلوای زعفرانی حسب و دین خود را به تو می فروشیم؟! پناه به خدا، چگونه امکان دارد؟ و حال این که مولای ما امیرالمومنین است[1]   [1] الكنى و الالقاب ، ج 1،ص 8
. خواستگاران حضرت زهرا سلام الله علیها آنچه مسلّم است این است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) خواهان بسیار داشته‌اند. زیرا از طرفی پدر ایشان چه قبل و چه بعد از بعثت از مردان شریف و بزرگ عرب و قریش بوده‌اند و از طرف دیگر شخصیت خود حضرت زهرا(سلام الله علیها) شخصیتی بسیار والا و بزرگ بود. پیش از حضرت علی علیه‌السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است. 📚منبع طبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۱۱ سنن، نسائی، ج ۶، ص ۶۲ ........... . 🌸 خواستگاری حضرت علی(ع) از حضرت زهرا(س) در روایات شیعه و سنی آمده است که عمر و ابوبکر که از ازدواج با حضرت زهرا(س) نومید شده بودند امیرالمؤمنین را گفتند: تو به خواستگاری او برو! (۱) در جایی دیگر روایت شده اصحاب و انصار رسول خدا(ص) با سعد معاذ رئیس قبیله اوس به گفتگو پرداختند و آگاهانه دریافتند که جز حضرت علی علیه‌السلام کسی شایستگی ازدواج با حضرت زهرا علیهاالسلام را ندارد و نظر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز به غیر او نیست. از این رو دسته جمعی در پی حضرت علی علیه‌السلام رفتند و سرانجام او را در باغ یکی از انصار یافتند که با شتر خود مشغول آبیاری نخل‌ها بود. آنان رو به علی کردند و گفتند: اشراف قریش از دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواستگاری کرده‌اند و پیامبر در پاسخ آنان گفته است که کار زهرا منوط به اذن خداست و ما امیدواریم که اگر تو (با سوابق درخشان و فضایلی که داری) از فاطمه خواستگاری کنی پاسخ موافق بشنوی و اگر دارایی تو اندک باشد ما حاضریم تو را یاری کنیم. (۲) 📚منبع (۱) الریاض النضر، طبری، ج ۲، ص ۱۸۲ الغدیر، علامه امینی، ج ۳، ص ۲۰ (۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۴۴۱ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #پیوند_آسمانی #روزازدواج خواستگاران حضرت زهرا سلام الله علیها آنچه مسلّم است این است که حضرت ز
. 🟢 چگونگی خواستگاری حضرت علی(ع) ضحاک بن مزاحم نقل می‌کند: از حضرت علی بن ابیطالب علیه‌السلام شنیدم که در مورد مراسم خواستگاری از حضرت زهرا(س) می‌فرمود: «موقعی که من نزد پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم رفتم و آن بزرگوار مرا دید خندید و فرمود: یا اباالحسن! آیا برای حاجتی که داری نزد من آمدی؟ من قرابت و سبقت در اسلام و یاری کردن خود را از آن حضرت و جهادهایی که در راه خدا کرده بودم، برای آن حضرت شرح دادم.» پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود: «یا علی راست می‌گویی، مقام تو بالاتر از این است که تذکّر دادی.» گفتم: «یا رسول الله فاطمه زهرا را برایم تزویج نما.» فرمود: «یا علی! قبل از تو چند نفر از مردان این تقاضا را داشتند ولی هر گاه من به فاطمه می‌گفتم اظهار بی‌میلی می‌کرد شما چند لحظه‌ای صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم.» (۱) پیامبر خدا نزد فاطمه رفت. فاطمه علیهاالسلام از جا برخاست و رداى پدر را گرفت و كفش‌هایش را درآورد و آبْ دست برایش آورد و دست و پاى او را شُست و سپس نشست. پس پیامبر خدا به او فرمود: «اى فاطمه!» پاسخ داد: «بلى، چه مى‌خواهید اى پیامبر خدا؟» فرمود: «على بن ابى طالب، كسى است كه خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى‌شناسى و من از خدا خواسته‌ام كه تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب‌ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى كرده است. چه نظرى دارى؟» فاطمه علیهاالسلام ساكت ماند و صورتش را برنگردانْد و پیامبر خدا، كراهتى در چهره‌اش ندید. پس برخاست در حالى كه مى‌گفت: «اللّه اكبر! سكوت او [نشانه]رضایت اوست». پس جبرئیل علیه‌السلام نزدش آمد و گفت: «اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور كه خداوند ، این دو را براى هم پسندیده است.»(۲) 📚منبع (۱) الأمالی، شیخ طوسی، ص ۳۹ بشارة المصطفى، طبری، ص ۲۶۱ (۲) همان .
. ✅ ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت زهرا(س) به دستور خداوند حضرت علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) روایت می‌کنند: پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه به من فرمود: «یا علی! گروهی از مردان قریش راجع به فاطمه زهرا سلام الله علیها مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بودیم و تو نپذیرفتی اکنون او را به علی بن ابیطالب دادی.» من گفتم: «به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم و او را تزویج ننمودم بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و فاطمه را برای علی تزویج کرد زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت خدای تعالی می‌فرماید: اگر من علی را خلق نمی‌کردم از حضرت آدم به بعد شوهری که شایسته‌ی فاطمه باشد در روی زمین نبود.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۲۸۸ .
. ♻️ هم کفو بودن امیرالمؤمنین(ع) با حضرت زهرا(س) از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که خطاب به على علیه‌السلام فرمود: «لولاك یا على لما كان لفاطمه كفو على وجه الارض.»(۱) «یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود.» علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته‌اند: نكاح بر كفائت است- كه باید مرد و زن كفو هم باشند- و مرد غیر معصوم را بر زنى كه صاحب عصمت است راهى نیست.(۲) 📚منبع (۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۰۷ (۲) شرح فص حكمة عصمتیة فی كلمة فاطمیة، علامه حسن زاده آملی، ص ۱۷۸ .......... . 🌸 ازدواج آسمانی این صدا در همه جا پیچید که پیامبر می‌خواهد تنها دخترش را به همسری علیّ بن ابی طالب (علیه‌السلام) درآورد. علی بن ابی طالب دستش از مال و ثروت دنیا کوتاه بود و از معیارهای عصر جاهلی چیزی نداشت، اما وجودش از فرق تا قدم مملو از ایمان و ارزش‌های اصیل اسلامی بود. هنگامی که تحقیق کردند معلوم شد رهنمون پیامبر (صلی الله علیه وآله) در این ازدواج مبارک تاریخی، وحی آسمانی بوده است، زیرا خودشان فرمودند:(۱) «اتانِی مَلَکٌ فَقالَ: یا مُحَمَّدُ انَّ اللهَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ یَقُولُ لَکَ: انِّی قَدْ زَوَّجْتُ فاطِمَةَ ابْنَتَکَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ ابِی طالِب فِی الْمَلَا الْاعْلی، فَزَوِّجْها مِنْهُ فِی الْارْضِ(۲)؛ فرشته‌ای از سوی خدا آمد و به من گفت: خداوند بر تو سلام می‌فرستد و می‌گوید من دخترت فاطمه را در آسمان‌ها به همسری علی بن ابی طالب درآوردم، تو نیز در زمین او را به ازدواج علی درآور.» (۳) 📚منبع (۱) زهرا(ع) برترین بانوی جهان، آیةالله مکارم شیرازی، ص ۳۶ (۲) ذخائر العقبی، طبری، ص ۳۱ (۳) زهرا(ع) برترین بانوی جهان، آیةالله مکارم شیرازی، ص۳۷ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📻 بشنوید | #سخنرانی 🎤 #شیخ_محمود_ریاضت 🕌 #شب_دوازدهم_رمضان 🗓 یکشنبه ۱۳ فروردین ماه ۱۴۰۲ #گریز_زیارت
. 🟢 بخشیدن پیراهن عروسی پیامبر خدا(ص) برای شب عروسی فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود. شب عروسی او بود که بینوایی درِ خانه‌ی پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه سلام الله علیها برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده‌ی خویش را در بسته‌ای نهاد تا در راه خدا به او انفاق کند اما ناگهان آیه‌ی شریفه‌ی قرآن را به خاطر آورد که: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛ شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می‌دارید در راه خدا انفاق نمایید.» لذا فاطمه(س) بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه‌ی عادی خویش را پوشید. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه‌ی امیرمؤمنان ببرند، فرشتهی وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: «ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می‌کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباس‌های بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.» 📚منبع فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت، محمد کاظم قزوینی، ص ۱۹۹ .