گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اربعین #مقتل_اربعین مقتل -امام حسین علیه السلام-اربعین #عطیه عوفى(۸) مى گوید: با #جابر بن ع
.
◼️ #زیارت_جابر بن عبدالله انصاری
بشارة المصطفى به نقل از عطیّه عوفى مینویسد: «همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب(ع) حركت كردیم. هنگامى كه به كربلا رسیدیم، جابر به كرانه فرات، نزدیک شد و غسل كرد و پیراهن و ردایى به تن كرد و كیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت، تا این كه به قبر، نزدیک شد و [به من] گفت: دست مرا بر قبر بگذار. چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش بر روى قبر افتاد.
كمی آب بر او پاشیدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: «اى حسین!» آنگاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى كه خون رگهایت را بر میان شانهها و پشتت ریختند و میان سر و پیكرت جدایى انداختند؟!
گواهى مىدهم كه تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند همپیمان تقوا و چكیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب كسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه، سَرور زنانى؟! و چگونه چنین نباشى، در حالى كه از دست سَرور پیامبران، غذا خوردهاى و در دامان تقوا پیشگان، پرورش یافتهاى و از سینه ایمان، شیر نوشیدهاى و با اسلام، تو را از شیر گرفتهاند. پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دلهاى مؤمنان، در فراق تو خوش نیست، بى آن كه در این، تردیدى رود كه همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد!
و گواهى مىدهم كه تو بر همان روشى رفتى كه برادرت یحیى بن زكریّا رفت. آنگاه جابر، دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: «سلام بر شما، اى روحهایى كه گرداگردِ حسین، فرود آمده و همراهش شُدید!»
گواهى مىدهم كه نماز را به پا داشتید و زكات دادید و به نیكى فرمان دادید و از زشتى باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن كه محمّد را به حق برانگیخت، در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم. به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شریك باشیم]، با آن كه ما نه به درهاى فرود آمدیم و نه از كوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى كه اینان، سرهایشان از پیكر، جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!
#جابر گفت: اى عطیّه! شنیدم كه حبیبم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید: «هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مىشود و هركس كارِ كسانى را دوست داشته باشد در كارشان شریک مىشود.» و سوگند به آن كه محمّد را به حق به پیامبرى بر انگیخت، نیّت من و همراهانم همان است كه حسین(ع) و یارانش بر آن رفتهاند.
📚منبع
انساب الاشراف، بلاذری، ج ۱، ص ۲۸۶
#امام_حسین
#مصائب_اباعبدالله
#اربعین
#مداحی_عالمانه
.
.
#زحلت_رسول_اکرم
⚫️ آخرین روزهای عمر پیامبر(ص)
پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه میکرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفتهاست و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»(۱)
پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»(۲)
در روایت دیگر آمدهاست که فرمودند: «به هر کسی وعدهای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»(۳)
پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شدهبود، برای پیشگیری از بدعتها، فرمودند: «ای مردم، آتش فتنه شعلهور شده و فتنهها مانند پارههای شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»(۴)
پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل “امسلمه” رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند: «خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.»(۵)
سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش “اسامه” بروید؟ چرا نرفتید؟»
ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمیتوانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.(۶)
رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراضکنندگان فرمود: «این چه سخنیاست که دربارهی فرماندهی “اسامه” میشنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن میزدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایستهاست.» رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادتکنندگان خود به طور مرتب میفرمود: «سپاه اسامه را حرکت دهید.»(۷)
پیامبر(ص) فرمودند: «نفذ و اجیش اسامه.»
«وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.» (۸)
سپس پیامبر(ص) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان میگریستند. لحظاتی بعد پیامبر(ص) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند. که عمر گفت: بیماری بر پیامبر(ص) چیره گشتهاست، ارجع فانه یهجر،برگرد؛ زیرا او هذیان میگوید. قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است.(۹)
حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند، رسول خدا(ص) از اختلاف و سخنان جسارتآمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید.»(۱۰)
📚منبع
(۱) الارشاد، شیخ مفید، ص ۹۷
(۲) و (۳) همان، ج ۲، ص ۲۱۴
(۴) السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۶۵۴
(۵) الارشاد، شیخ مفید، ص ۹۷
(۶) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۳۳۴؛ صحیح مسلم، حجاج نیشابوری، ج ۲، ص ۳۲۵
(۷) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۱۹۰
(۸) ملل و نحل، شهرستانی، ترجمه و تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی، چاپ سوم، ۱۳۶۰، ج ۱، ص ۲۳
(۹) مسند احمد، احمد ابن حبل، بیروت، ج۱، ص ۳۵۵
(۱۰) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۲۴۴۰
#زحلت_پیامبر_اکرم
#پیامبر_اکرم_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#مداحی_عالمانه
.
.
#زحلت_رسول_اکرم
#وداع_حضرت_زهرا
🏴 فاطمه(س) و لحظه وداع با پیامبر اکرم (ص)
در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت که فاطمه(س) گریهاش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند:
«در همین درد میمیرم» و در باب شادی و تبسمش فرمودند: «تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق میشود» و این بود که من تبسم کردم.
📚منبع
ارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص ۱۸۱
#پیامبر_اکرم
#مصائب_حضرت_محمد
#مداحی_عالمانه
.
.
◼️ اندوه فراوان حضرت زهرا(س) در شهادت پیامبر اکرم(ص)
هنگامىكه رسول خدا(ص) رحلتكرد، كوچك و بزرگ، زن و مرد از فراق او متأثّر شدند و سراسر مدينه يكپارچه به عزا و گريه و ناله، مبدّل شد، سيل اشك از چشمهاى مردم روان بود، و از هر گوشهى مدينه صداى گريه و فغان و شيون شنيده مىشد، مردم همانند حاجيان كه احرام حج مىبندند و فرياد مناجات و ناله سر مىدهند، ضجّه مىكردند، هيچ مرد و زنى نبود مگر اينكه گريه مىكرد و ناله مىنمود.
اين مصيبت جانكاه، بخصوص براى خاندان پيامبر(ص) و بويژه اميرمؤمنان على(ع)، پسر عمو و برادر آن حضرت، بسيار جانسوز بود، از فراق پيامبر(ص) آنچنان اندوه بر اميرمؤمنان(ع) وارد گرديد كه اگر بر كوهها نازل مىشد، طاقت تحمل آن را نداشتند، و بعضى از خاندان آن حضرت بقدرى در تنگناى شديد اندوه قرار گرفتند كه نمىتوانستند خود را نگهدارند، جزع و بىتابى، صبر و عقل آنها را ربوده بود و قدرت تكلّم و شنوائى را از آنها سلب كردهبود.
ساير مردم نيز، بعضى مىگريستند، بعضى شيون مىكردند و بعضى بىتابى مىنمودند ولى در ميان همهى مردم هيچكس مانند حضرت زهرا(س)، محزون و غمگين نبود، آنچنان حزن و اندوه او را احاطه كردهبود كه غير از خدا كسى قادر بر ترسيم آن نيست، ساعت به ساعت و روز به روز، اندوهش تازه مىشد و گريهاش شدّت مىيافت و صداى نالهاش كم نمىشد، و سوز درد دلش آرام نمىگرفت، هر روز كه به پيش مىآمد گريه او بيشتر از روز قبل بود.
آه جانسوز حضرت فاطمه سلام اللهعلیها كنار قبر پدر در روز هشتم رحلت پيامبر صلی الله علیه واله.
روايت كننده مىگويد: تا هفت روز بعد از رحلت پيامبر(ص) فاطمه(س) از خانه بيرون نيامد، روز هشتم به عنوان زيارت قبر پيامبر(ص) از خانه بيرون آمد با گريه و ناله به طرف قبر رسولخدا (ص) رهسپار شد، (از شدّت ناراحتى) دامنش بر زمين كشيده مىشد، و چادرش بر پاهايش مىپيچيد، از شدّت گريه و ريزش اشك، چشمهايش چيزى را نمىديد، تا كنار قبر آمد، همينكه چشمش به قبر پدر افتاد، از حال رفت و خود را به روى قبر افكند.
زنهاى مدينه به سوى او شتافتند، آب به صورتش پاشيدند تا اينكه به هوش آمد، آنگاه صدا به گريه بلند كرد و خطاب به پدر گفت:
«قوتم رفت، صبرم تمام شد و بىتاب شدم، دشمنم شاد گرديد، اندوه جانكاه مرا مىكشد، اىپدر بزرگوار تنها و حيران و بىكس باقى ماندم، صدايم گرفت، كمرم شكست، زندگيم دگرگون و تيره شد، بعد از تو اى پدر، انيسى در وحشت ندارم، و كسى نيست كه مرا آرام كند.»
سپس با نالهى جانسوز، اين اشعار و گفتار را به زبان آورد و گفت: «اى پدر جان حزن من هر روز در مصيبت تو تازه است، و قلبم به خدا قسم، سوزان و دگرگون است، هر روز اندوه من از مصيبت تو زياد مىشود، و حزن من از فراق تو هرگز تمام نمىشود.
اى پدر جان، بعد از تو، بيوه زنان و مستمندان به چهكسى پناه ببرند؟ و چه كسى تا روز قيامت (در روز قيامت) به فرياد امّت مىرسد؟
اى پدر جان، بعد از تو ما را تضعيف كردند، و صبح كرديم، مردم از ما روى گرداندند.»
«اى پدر عزيز، كدام اشك است كه از فراق تو، روان نيست و كدام اندوه است كه بعد از تو، پياپى نيست؟ و كدام مژگان است كه بعد از تو، سرمهى خواب، به او برسد. اى پدر، امر عظيم بر تو وارد شد.
اى پدر، مصيبت تو اندك نيست، منبر تو بعد از تو در وحشت است، و از محراب تو صداى مناجاتى شنيده نمىشود، ولى قبر تو به خاطر آنكه تو را پوشانده، شاد است، آه بر روزگار من تا آن هنگام كه به تو بپيوندم.»
سپس فاطمه(س) نالهى جانسوزى كشيد، آنگونه كه نزديك بود جانش از بدنش خارج گردد، سپس گفت:
«صبر من تمام شد، و آثار اندوهم آشكار گشت پس از آنكه خاتم پيامبران را از دست دادم.
اى چشم اى چشم! اشك خود را پياپى بريز، واى بر تو، آنقدر گريه كن كه بجاى اشك خون بريزى.
اى رسول خدا، اى برگزيدهى پروردگار و اىپناه يتيمان و ناتوانان. و آه اگر آن منبرى را كه بالاى آن میرفتى بنگرى كه پس از نور، ظلمت بر آن نشسته است.»
«خدايا، مرگ مرا بزودى به من برسان، چرا كه زندگى دنيا بر من تيره و تار شده، اى مولاى من.»
📚منبع
بیت الاحزان، شيخ عباس قمى
#حضرت_زهرا
#رسول_الله
#زحلت_پیامبر_اکرم
#پیامبر_اکرم_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#مداحی_عالمانه
.
.
◾️ توصیف حضرت علی(ع) از شهادت پيامبر اكرم(ص)
«بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ.»
«پدر و مادرم فدايت ای پيامبر خدا! با مرگ تو رشتهای پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسمانی بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّی دهندهاست، يعنی پس از مصيبت تو ديگر مرگها اهميتی ندارد و از طرفی اين يك مصيبت همگانی است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند.»
«اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايی فرمودهای و از بیتابی نهی، نمودهای آنقدر گريه میكردم كه اشكهايم تمام شود و اين درد جانكاه هميشه در من میماند و حزن و اندوهم دائمی میشد. كه همه اينها در مصيبت تو كم و ناچيز است.»(۱)
همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد میزد»(۲)
📚منبع
(۱) نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵، ص ۳۵۶
(۲)نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷
#رسول_الله #امام_علی
#زحلت_رسول_اکرم
#پیامبر_اکرم_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#مداحی_عالمانه
.
.
#زحلت_پیامبر_اکرم
⚫️ اجازه عزرائیل از پیامبر اکرم(ص)
از ابن عباس روایت شده رسول خدا(ص) هنگام بیماری، لحظهای بیهوش گردید. در آن هنگام درخانه کوبیده شد. فاطمه(س) فرمود: «کیستی؟» کوبنده در گفت: «مرد غریبی هستم آمدهام از رسول خدا(ص) پرسشی کنم.»
آیا اجازه میدهید به محضرش برسم؟ فاطمه(س) فرمود: «بازگرد خدا تو را بیامرزد اکنون پیامبر بیمار است.»
آن شخص غریب رفت و پس از لحظهای باز آمد و در خانه را کوبید گفت: مرد غریبی است از پیامبر(ص) اجازه ورود میطلبد. آیا به غریبان اجازه ورود میدهید؟ در این هنگام رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود:
«فاطمه جانم آیا میدانی این شخص کیست؟ این کسی است که جمعیتها را پراکنده میکند، لذات را در هم میشکند، این فرشته مرگ (عزرائیل) است به خدا سوگند قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من هم از احدی اجازه نمیگیرد. به خاطر مقام ارجمندی که در پیشگاه خداوند دارم از من اجازه میطلبد به او اجازه ورود بده.»
فاطمه(س) به او فرمود: «داخل شو خدا تو را بیامرزد.» عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر شد و گفت: «السلام علی اهل بیت رسول الله؛ سلام بر خاندان رسول خدا(ص).»
📚منبع
انوار البهیه، شیخ عباس قمی، ص ۱۶
کحل البصر، شیخ عباس قمی، ص ۱۹۲
سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۸
#رسول_الله
#زحلت_رسول_اکرم
#پیامبر_اکرم_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#مداحی_عالمانه
.
🔳 حسن و حسین علیهمالسلام در آغوش پیامبر(ص)
مرحوم صدوق از ابن عباس روایت کرده در آن هنگام حسن(ع) و حسین(ع) با دیده گریان صیحه زنان وارد خانه شدند و خود را بر روی رسول خدا(ص) افکندند، علی(ع) خواست آنان را از آن حضرت جدا سازد که پیامبر(ص) به هوش آمد و فرمود: «ای علی! بگذار من آنها را ببویم و آنها مرا ببویند من از دیدار آنها توشه برگیرم و آنها از دیدار من توشه برگیرند. آگاه باش که این دو فرزند بعد از من ستمها خواهند دید و با ظلم کشته خواهند شد.» سپس سه بار فرمود: «خدا لعنت کند کسانی را که به این دو تن ظلم کند.»
📚منبع
کحل البصر، شیخ عباس قمی، ص ۱۹۴
سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۱
◾️ فاطمه(س) در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)
شیخ مفید نقل میکند سپس بیماری رسول خدا(ص) سخت و وخیم شد، امیرمومنان علی(ع) در کنار بسترش بود. همین که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت کند به علی(ع) فرمود: «سرم را بر دامن خود بگیر زیرا که امر الهی فرا رسید و چون جان من بیرون رود آن را با دست خود بگیر و به روی خود بکش، آنگاه مرا رو به قبله بگذار و کار (غسل و کفن) مرا انجام بده و پیش از همه مردم بر جنازهام نماز بخوان و از من جدا نشو تا مرا به خاک بسپاری و از خداوند طلب کمک کن.»
حضرت علی(ع) سر آن حضرت را بر دامن گرفت آن حضرت از حال رفت فاطمه(س) خود را بر آن حضرت افکند و به روی او نگاه میکرد و نوحه و گریه میکرد.
📚منبع
ترجمه ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۱۷۶
سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۱
#زحلت_رسول_اکرم
◼️ مرثیه حضرت زهرا(س) در فراق پیامبر(ص)
انس بن مالک میگوید: پس از دفن جنازه رسول خدا(ص)، فاطمه(س) با من ملاقات کرد و با اندوهی فراوان فرمود: «ای انس! چگونه دل شما قبول کرد که خاک بر چهره نازنین پیامبر(ص) بریزید؟» سپس با گریه گفت: «ای پدر! آه پدرم! که دعوت حق را اجابت کرد و خداوند او را به نزد خود برد.»
از اشعار حضرت زهرا(س) در کنار قبر پیامبر است که میفرمود: «پدر جان! جانم با آن همه غم و اندوه در سینهام حبس شده، ای کاش با همان اندوهها از بدنم خارج میشد پدر جان! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست گریه میکنم از بیم آنکه مبادا بعد از تو زندگیم طولانی گردد.»
📚منبع
بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۹۴
سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۳
▪️ سخنان پیامبر اکرم(ص) با فاطمه(س)
در کشف الغمّه آمدهاست که در لحظات آخر عمر، زمانی که پیامبر(ص) از شنیدن نالههای زار و گریه فاطمه(س) چشم میگشاید به دخترش میفرماید: «دختر عزیزم تو پس از من مظلوم خواهی بود پس هرکس رشته ارتباط و دوستی با تو را حفظ کند رشته دوستی با مرا حفظ کردهاست و هرکس آن رشته را پاره سازد رشته پیوند با مرا گسستهاست و هرکسی نسبت به تو انصاف ورزد به من انصاف روا داشتهاست چرا که تو از منی و من از توام و تو پاره تن و جان من هستی.»
📚منبع
زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۴۵
◼️ پیراهن پیامبر اکرم(ص) هنگام غسل
امیرالمؤمنین(ع) در هنگام غسل دادن پیغمبر(ص) از همان زیر پیراهن او را غسل داد. فاطمه(س) از علی(ع) خواهش کرد: «پیراهن پدرم را به من بنما.» چون پیراهن پدر را بویید بیهوش شد. امیرالمومنین(ع) چون چنان دید آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کرد.
اندوه حضرت زهرا(س) از فراق پیامبر(ص) بسیار بود او مرثیه میخواند و به گونهای گریه میکرد که از گریه او در و دیوار گریه میکرد.
«آنچنان باران غم و اندوه بر جانم ریخته که اگر بر روزهای روشن میریخت آن روزها مانند شب تیره و تار میگردید.»
📚منبع
بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۲۷۲
زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۵۰
#پیامبر_اکرم_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#مداحی_عالمانه
فاجعه کربلا یا غزه؟_1.mp3
4.84M
❓یه نوجوانی ازم پرسید: ما گریه می کنیم برای اتفاقات بد کربلا و سرهای بریده، خب این اتفاقات که هر روز داره در غزه هم می افته! پس چرا کربلا را ۱۴۰۰ هر روز بزرگش می کنیم؟! بین کشته شدن علی اصغر امام حسین و صدها نوزاد دیگر که تو غزه تیکه تیکه میشن چه فرقی هست؟
✅ سوال خیلی دقیقه که جوابش به درد هممون می خوره حتی برای ارتقا معرفت ما به امام حسین علیه السلام گوش کن👆
#سیدکاظم_روحبخش
#طوفان_الاقصی
Kashani-14030518-TahlilTarikhiKarbala-04-Hkashani_Com.mp3
34.78M
🎙 #سخنرانی_کامل
📋 تحلیل تاریخی واقعه کربلا؛ جلسه چهارم از ده جلسه
📆 پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳
▪️ حسینیه ی محترم بیت الحسین علیه السلام
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ نکاتی درباره ی تأسّی و پیروی از امام
▫️ یکی از مشترکات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین
▫️ منافقین در مقابله با حدیث ثقلین
▫️ روضه و توسّل به حضرت سکینه سلام الله علیها
#حامد_کاشانی 🎤
.....
حقائق بی نظیر و ملکوتِ واقعه کربلا از فهم ما خارج است
............
«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»؛ شهادت امام حسین(ع) داغی بر دلهای مؤمنان گذاشته که هیچگاه خنک نخواهد شد.
.
#مناجات
چیزی نداشت عالم اگر که تو را نداشت
بی تو کسی که کار به کار خدا نداشت
بی خواهش و بدون تمنا گذار عمر
طی میشد و به لب احدی ربنا نداشت
از روی ماه تو به همه فیض می رسد
شب های تار ما تو نبودی صفا نداشت
در حسرت تو مرد هر آنکس تو را ندید
آن نوکری که جز فرج تو دعا نداشت
درمان دردهایی و پروردگار هم
در شیشه ی دواش به جز تو دوا نداشت
نزدیکتر به توست هرآنکس که مخلص است
هر کس که کار کرد ولی ادعا نداشت
من را ببخش گر سبب رنجشت شدم
این کمترین به جان تو قصد جفا نداشت
در کربلا به نیت قرب خدا زدند
با سنگ میزد آنکه به دستش عصا نداشت
جنگیده بود از نفس افتاده بود شاه
حتی برای صحبت با شمر نا نداشت
بیرون قتله گاه صدایش گرفته بود
فریاد میکشید عقیله، صدا نداشت!
#بهمن_ترکمانی ✍
#مناجات_با_امام_زمان
.
..............
یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ
.
Kashani-14030519-TahlilTarikhiKarbala-05-Hkashani_Com.mp3
28.85M
🎙 #سخنرانی_کامل
📋 تحلیل تاریخی واقعه کربلا؛ جلسه پنجم از ده جلسه
📆 جمعه ۱۹ مرداد ۱۴۰۳
▪️ حسینیه ی محترم بیت الحسین علیه السلام
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ بلاغت و فصاحتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
▫️ ادب در محضرِ معصوم
▫️ منافقین در مقابله با حدیث ثقلین
▫️ نتیجه ی کاری که دستگاه سقیفه با اهل بیت کرد
▫️ اولین مرحله ی حرکتِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه
#حامد_کاشانی 🎤
.
#واحد_سنتی
#اربعین
#شور_عرب
#دکتر_فراهانی 🎤
باید نشست و از برکاتى چنین نوشت
تاروز حشر از حسناتى چنین نوشت
از کشتى وسیع نجاتى چنین نوشت
از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت
بر گردن جهان تشیع چه دینى است
این شور بى مقایسه حج حسینى است
کى دیده است جمعیتى اینچنین بگو
شور وشعور و تربیتى اینچنین بگو
یک مکتب و اهمیتى اینچنین بگو
کى دیده است تسلیتى اینچنین بگو
پاى پیاده در دل صحرا به شوق کیست؟
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که درسى حماسى است
یک مکتب مجرب انسان شناسى است
رزمایش بزرگ عبادى سیاسى است
این کار ریشه ایست پیامش اساسى است
بى سابقه ترین تجمع روى زمین شده است
حالا مدال وحدت ما اربعین شده است
این اربعین هنایشى از اتحاد ماست
یک پرده از نمایش یوم الجهاد ماست
مقیاسى از تلاطم مردم نهاد ماست
این اربعین نشانه اى از اعتقاد ماست
ما سالهاست عاشق یک بى کفن شدیم
تاثیر عاشقى است که دور از وطن شدیم
اول نجف مقابل میخانه على
جامى بزن ز باده مستانه على
اذن دخول پشت در خانه على
زآنجا سپس زیارت دردانه على
باید ولى شناخت سپس جان به کف گذشت
باید براى کرببلا از نجف گذشت
وقت وصال مى طلبد دل به جاده زد
موکب به موکب از لب پیمانه باده زد
باید در این مسیر قدم بى اراده زد
بوسه به روى تاول پاى پیاده زد
عاشق شدن وسیله آواره بودن است
آوارگى نتیجه بیچاره بودن است
مردم دلى به سوى قرن مى برند آه
جان هاى مست را سوى تن مى برند آه
سر را براى کشته شدن مى برند آه
دنبال خویش بچه و زن مى برند آه
شکر خدا غذاى فراوان رسانده اند
زوار شاه تشنه که تشنه نمانده اند
پاى پر آبله غم مرهم نداشتند
چیزى براى طى سفر کم نداشتند
زنهاى این پیاده روى غم نداشتند
یک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند
یک لحظه چادر از سر یک زن جدا نشد
یک گوشواره دردسر گوش ها نشد
بعد از حسین جوشش مکتب شروع شد
خونش که ریخت گریه هرشب شروع شد
در بین دختران حرم تب شروع شد
یک اربعین رسالت زینب شروع شد
گرچه به روى ناقه عریان سوار شد
حیدر شد و همش سخنش ذوالفقار شد
مرثیه را به وادى کوفه رساند و رفت
او سنگ خورد ولى خطبه خواند و رفت
در بین کوچه چادر خود را تکاند و رفت
ابن زیاد را سر جایش نشاند و رفت
کاخ یزید را به سر او خراب کرد
ویک تنه به جاى همه انقلاب کرد
شاعر:محمد جواد پرچمی✍
👇
4_443692751859483131.mp3
4.22M
#واحد_اربعین
#حاج_محمد_فراهانی
دستگاه #شور, گوشه شهناز
و #شور_عرب یا همان مقام صبا
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان
Fadaeian_Arbaein1403_Shab8 (1).mp3
79.11M
Kashani-14030520-TahlilTarikhiKarbala-06-Hkashani_Com.mp3
34.97M
🎙 #سخنرانی_کامل
📋 تحلیل تاریخی واقعه کربلا؛ جلسه ششم از ده جلسه
📆 شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳
▪️ حسینیه ی محترم بیت الحسین علیه السلام
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ جهادِ تبلیغیِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه
▫️ دعوت به "اهل بیت" مسیرِ دوازده امام است
▫️ باید دین را با کجا تطبیق کرد؟
▫️ نقد و بررسی بعضی رفتارهای مربوط به هیئت ها
▫️ روضه و توسّل به اسرای کربلا
#حامد_کاشانی 🎤
.
همیشه آنچه برای عروج ما پل شد
همین دعا و همین خلوت و توسل شد
خوشا به حال زبان کسی که در دنیا
زمان ذکر گرفتن شبیه بلبل شد
علاقه شد سبب عاقبت به خیر شدن
محبت است که آغاز هر تحول شد
هزار معرکه رخ داد بین منطق و نَفْس
ولی دل آمد و پیروز این تقابل شد
جهان پر شده از غصههای ما، تنها
بهلطف یاد خدا قابل تحمل شد
گناه کوچک ما غفلت از دل خود بود
گناه کوچک ما مانع تکامل شد
بهخویش آمد و از دست اینوآن دل کند
هرآنکه عافیتش بسته بر توکل شد
محمد بن ابیبکر یاد داد به ما
که در تبار لجنزار میتوان گل شد
#مجتبی_خرسندی
#محمد_بن_علی
#محمد_بن_ابی_بکر
پینوشت؛ محمدبنابیبکر مولود غدیر است.
او همان کسیست که امیرالمومنین علی علیهالسلام دربارهی او فرمودند؛
«لاتَقولوا محمدبنابیبکر، بَل قولوا محمدبنعلی».
👇
4_5843500243991135870.mp3
6.9M
💎 شهادت محمّد بن ابیبکر رضوان الله تعالی علیه
▪️محمّد بن ابیبکر، فرزند خلیفۀ اوّل، ابوبکر و اسماء بنت عمیس است. اسماء ابتدا همسر جعفر بن ابیطالب، برادر امیرالمؤمنین علیه السّلام بود. بعد از شهادت او اسماء به همسری ابوبکر درآمد. اسماء از ابابکر فرزندی به دنیا آورد که همین محمّد بن ابیبکر است
▪️محمّد بن ابیبکر سه ساله بود که ابوبکر از دنیا رفت و باز اسماء بنت عمیس یک بانوی بیوۀ شوهر از دست داده شد. این بار امیرالمؤمنین علیه السّلام، همسر سابق برادرشان جعفر را به ازدواج درآوردند و لذا محمّد از سه سالگی تحت تربیت ایشان رشد کرد. محمّد از دوران قبل از سه سالگی و پدر نَسَبی خود، یعنی ابوبکر چبزی به یاد نداشت؛ لذا پدر خود را امیرالمؤمنین علی علیه السّلام دید و با تربیت ایشان رشد کرد و به ثمر نشست.
▪️محمّد به یک لحاظ فرزند معنوی و روحانی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام و دست پرورده آن حضرت بود...
▪️ماجرای معترضان به خانۀ عثمان ...
▪️انتصاب به ولایت مصر توسط امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ...
▪️ماجرای شهادت در روز چهاردهم ماه صفر در سال سی و هشت هجری قمری ...
#ماه_صفر
Fadaeian_Arbaein1403_Shab9 (1).mp3
67.45M
هدایت شده از امام حسین ع
.
#روضه_متنی با قدری دخل و تصرف در متن
#روضه_اربعین
روز اربعین و شب زیارتی ابی عبدالله ، دلا بره کربلا ،
فرمودند : اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد ، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین و سه مرتبه بگین : صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ...
اول زائر امروز ، جابرِ بن عبدالله است،
تو آب فرات غسل کرد ، گفت عطیه منو ببر نزدیک قبر شهدا ... جابر نابیناست .. از هر قبری ، مشنی خاک برمی داشت و می بویید و خاک رو بر روی خاک میریخت ، تا اینکه خاک قبری رو تا بویید، بگریه افتاد و گفت: عطیه پیدا کردم قبر آقامو .. پیدا کردم قبرِ مولامو ..
اومد کنار قبر ابی عبدالله ، هی صدا میزنه : " حبیبی یا حسین" ۳
اما جواب نمیشنوه ، چی شده آقا ؟
حسین جان تو کسی بودی که توو کوچه های مدینه به جابر سبقت سلام میگرفتی...
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟
مگه دوست جوابه دوستش رو نمیده ؟
خودش جواب خودش رو داد :
چگونه جواب بده ؟ آقایی که بینِ سر و نازنین بدنش جدایی اُفتاده ... حسین ...
شنید صدای زنگ قافله داره میاد ، گفت : عطیه برو ببین چه خبره ؟ رفت ، برگشت ، صدا زد :
زجا برخیز جابر
دلبر جانانه می آید
قدم از خانه بیرون نِه
که صاحبخانه می آید
( زینب داره میاد ، امام زین العابدین داره میاد ، کلثوم داره میاد ... )
زجا برخیز و
خود را کُن مهیا بهر استقبال
که از ره بلبل و
شمع و گل و پروانه میآید
( تا نزدیک شدن ، دیگه نگذاشتن شتران رو روی زمین بخوابانند ، مثل برگ خزان ریختند رو زمین ... )
هر یکی سوی مزاری میدوید
هر یکی قبری درآغوش میکشید
لیک یک بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت یارب ، من چه سازم ،یا کریم
رو سوی قبر که سازم یا رحیم
ناگهان آمد به خود با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین ...
#حسین ...
یاحسین ، زینبت آمد زسفر
بر سر قبر تو ای تشنه جگر
آمدم عقده ی دل باز کنم
با تنِ بی سرِ تو راز کنم
#حسین_من
ارغوانی شده رنگ رویم
شد سفید از غم داغت مویم
آنچنان رنج اسیری دیدم
سیر از زندگی ام گردیدم
عزیز دلم ، یادم نمیره همینجا بود اومدم ، شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته هارو ، از روی بدنت کنار زدم ...
اما تا نازنین بدنت رو دیدم ... پرسیدم : هل اَنتَ اَخی ؟ آیا تو برادر منی !؟
آخه بدن... پاره پاره ... غرق به خون ،
تا اینکه از حلقوم بریده صدا زدی: اُخَیَّ اِلَیَّ
حسین من !
تو را آنروز من نشناختم {روز عاشورا}
اما مرا امروز تو نشناسی {روز اربعین}
ببین با ما چه ها کردند...
حسین... آرام جانم .. حسین.. روح و روانم
ببین صبر و تحمل تا کجا کردم ...* حسین جانم! مگر نه اینکه هر کی سفر میره با خودش سوغات میاره؟ ...*
اشکِ سرخ و، چهره زرد و، تن کبود و مو سفید
این همه سوغات از شام خراب آورده ام
*همه ناله بزنیم : حسین .....*
#سبک_الا_ای_همسفر 👇
زبس نالیده ام ، درون سینه ام
نمانده ناله ای ...
دراین خونین چمن ، برای باغبان
نمانده لاله ای ...
مسیحایی نفس ، به فریادم برس
ندارم جز تو کس ...حبیبی یا حسین
****
منم آن باغبان ، که هفتاد و دو گل
به پیشم چیده اند ...
در این خونین چمن ، به اشک باغبان
همه خندیده اند ...
تو ای مادر بیا ، ببین حال مرا
که افتادم زپا ....
حبیبی یا حسین ....
هر روز این چهل روز بوده مرا چهل سال
می سوختم همیشه می ساختم هماره ...
"السّلام علی قلب زینب الصبور
.
#اربعین
.
.
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#اربعین
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
به التماس، به خواهش، به هر چه که میشد
خلاصه قافله میرفت، جا نمیماندند
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
از اشتیاق حرم روى پا نمیماندند
فروختند النگوى نوعروسان را
قدیم معطل این چیزها نمیماندند
شب زیارتى اربعین، دهاتىها
به احترام تو در روستا نمیماندند
فقط دو مرتبه باید به کربلا بروى
بدین طریق بفهمى چرا نمیماندند
خدا نبود اگر این «حسین، حسین» نبود
و بندگان خدا، با خدا نمیماندند
#علی_اکبر_لطیفیان ✍
..............
یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ
.
کربلایی_حسین_کریمی_نیا_روضه_۰۳.mp3
45.49M
بحرطویل روضه رقیه سلام الله علیها
حضور صدیقه طاهره در کربلا .mp3
2.58M
🎧 #محسن_حنیفی
📌 حضور حضرت زهرا سلامالله علیها در کربلا
📌 حجتالاسلام حنیفی