گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#مطاعن_دشمنان #تقویم_شیعه #12رجب ۱ _ #مرگ_معاویه در این روز در سال ۶۰ق معاویه ابیسفیان لعنهالله
.
#با_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#با_علی_علیه_السلام
#مطاعن_دشمنان
#مطاعن_معاویه
#12رجب
#13رجب
🔷🔶 #معاویه_از_شنیدن_فضائل_اميرالمؤمنين_علیه_السلام_اشک_هایش_جاری_شد!
👈🏼👈🏼 #ضرار_بن_ضمره_لیثی بر معاویه وارد شد. به او گفت: علی علیه السلام را برای من توصیف کن.
گفت: آیا مرا از این معذور میداری؟ گفت: نه معذور نمی دارم.
🍃 گفت: به خدا که بلند همت و نیرومند بود. قاطع سخن میگفت و عادلانه قضاوت میکرد. سرشار از علم بود.
و همه وجودش حکمت بود. از دنیا و زیبایی آن بیزار بود. با شب و خلوت آن الفت داشت.
به خدا بسیار اشک میریخت و میاندیشید دستش را بر میگرداند و خود را مورد خطاب قرار میداد، و با پروردگارش مناجات میکرد.
🍃 لباس زمخت و غذای سخت را دوست میداشت.
بهخداقسم در میان ما مانند یکی از ما بود، وقتی نزد او میرفتیم ما را نزدیک میکرد و وقتی از او میخواستیم پاسخ میداد، با وجود نزدیکی او به ما و قرابت ما به او به خاطر ابهتش با او سخن نمیگفتیم.
و به خاطر بزرگیش چشم خود را بالا نمیگرفتیم، و اگر لبخند میزند دندانهای چون مروارید نمایان میشد.
🍃 اهل دین را بزرگ میداشت و مساکین را دوست میداشت.
نیرومند را در راه باطلش گستاختر، و فقیر را از عدالتش ناامید نمیکرد.
🍃 خدا را گواه میگیرم که او را در برخی از مواضعش دیدم در حالی که شب پردههایش را افکنده و ستاره هایش هجوم آورده بود، در محرابش ایستاده از ریش خود گرفته و هم چون مار گزیده به خود میپیچد، و مانند فرد اندوهگین میگرید، گویی صدای او را هم اکنون میشنوم که میگفت: ای دنیای پست! آیا بر من ظاهر شدهای یا به سوی من اشتیاق یافتهای؟ بعید است بعید است. غیر مرا بفریب مرا به تو نیازی نیست. تو را سه طلاقه کردم و برای من در آن راه بازگشتی نیست. عمر تو کوتاه، خطر تو نزدیک و آرزویت حقیر است. آه آه از کم بودن توشه، طولانی بودن سفر، تنهایی در راه و عظمت مقصد.
🍃 سپس اشکهای معاویه بر روی ریش او جاری شد...
مردم با حالت گرفتگی صدا به گریه افتادند.
🍃 سپس گفت: بهخداقسم ابوالحسن این چنین بود. صبر تو بر او چگونه است ای ضرار؟
گفت: مانند صبر کسی که تنها فرزندش را بر روی سینه اش سر ببرند و او نه اشکش جاری میشود و نه حسرتش آرام و ساکن میگیرد.
🍃 سپس برخاست و با حالت گریه خارج شد.
معاویه گفت: ولی اگر شما مرا از دست بدهید در میان شما کسی نیست که من را این گونه ثناء گوید.
📚 بحارالأنوار، ج۴۱، ص۱۲۱
🔻 لعن الله معاوية بن أبيسفیان ولعن الله یزید بن معاوية ولعن الله بنیامیة قاطبة
🔆 #امیرالمؤمنین #فضائل
#امیرالمؤمنین #امام_علی
#فیش_منبر
#13رجب
◻️ [جلسهی دوم]
#ایام_ولادت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_ااسلام
۱۵ بهمن ۱۴۰۱شمسی
👈🏼 فیش منبرهای #رجب1444
👈🏼 ولادت مولانا و سرورمان، امیرمؤمنان صلواتاللهعلیه
📚 مطالب مطرح شده:
۷. مدح امام زمان عجلاللهتعالیفرجه
۸. خلقت نوری رسولخدا و علیمرتضی صلیاللهعلیهماوآلهما
۹. طنت واحد محمد و علی صلیاللهعلیهماوآلهما
۱۰. خبری غیبی از حضرت ابوطالب در تولد فرزند عبدالله علیهمالسلام
۱۱. سيراب شدن از زبان رسولخاتم صلیاللهعلیهوآله
.
#حضرت_زینب
#15رجب
◼️ بیت شعری که گفته میشود امام عصر علیهالسلام در شان حضرت زینب سلام الله علیها سروده اند
👈🏼 روزی مرحوم علّامه شیخ هادی کاشف الغطا در سوگ حضرت زینب (سلام الله علیها) اشعاری میسرود و بر روی کاغذ نوشت که :
:
قد تركت عزيزها على الثرى
و خلفته في الهجير و العرى
«عزيز خود را بر روي خا گذارده و زير آفتاب سوزان با بدن برهنه او را ترك كرده بود».
ان نظرت لها العيون ولولت
او نظرت الى الرءوس اعولت
«اگر چشمها به آن بدنهای پاک چاکچاک شهیدان بنگرند، فریاد و فغان سر میدهند و چنانچه آن سرهای بریده را نگاه کنند، اشکشان جاری میگردد».
تودّ انّ جسمها مقبور
و لا يراها الشّامت الكفور
«آرزو مىكرد كه اى كاش مرده بود و زير خاك پنهان مىشد و دشمن ناسزاگوى ناسپاس او را نمىديد».
▪️علامه مقرم در مقتل خود گوید:
از مرحوم شیخ هادی کاشف الغطاء أعلى الله مقامه سراینده اشعار فوق شنیدم که میگفت:
بعد از این ابیات بسیار گریستم و فردا صبح هنگامی که میخواستم اشعار فوق را پاکنویس کنم وقتی به آخرین شعر رسیدم که «تود أن جسمها مقبور ….» دیدم این بیت به دنبالش نوشته شده است:
و هي باستار من الانوار
تحجبها عن أعين النظار
«پرده هایی از نور، زینب (سلام الله علیها) را فرا گرفته بودند، که همان پرده ها مانع نگاه بینندگان به او می شدند.»
از مشاهده این بیت تعجب کردم و هنگامی بر تعجبم افزوده شد که پس از پاکنویس کردن وقتی به پیش نویس مراجعه کردم، آن شعر را ندیدم و یقین کردم که وجود مقدس حضرت بقية الله الاعظم (ارواحنا له الفدا ء) چنین چیزی را نوشته اند.
.
.
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#صلوات_اول_مجلس
#شروع_مجلس
#امام_زمان
السلام علیک یا زینب الصبور
▫️سوگند به هر کلام زینب، یارب
▪️بر ذکر علی الدوام زینب، یارب
▫️از کار فرج گره گشایی فرما
▪️امشب تو به احترام زینب، یارب
🖋شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
.
هدیه به روح مطهره و منوره بی بی دوعالم، عقیله العرب، بانوی صبر و استقامت، بلاکش دوران، بی بی زینب کبری سلام الله علیها ، و تسلای دل داغدار آقامون حجت بن الحسن ارواحنا له الفداء به مناسبت رحلت جانگداز عمه جانشون؛ زینب سلام الله علیها عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب
.
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب
بسم الله الرحمن الرحيم...
یارحمن و یارحیم...
🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا
یا بن الحسن...
ایام رحلت عمه جانتون زینب کبری سلام الله علیهاست...
کجایی پسر فاطمه...
🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا
🔸امید آخر دلهای داغدیده بیا
امام زمان... آقا
🔸به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
🔸که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا
آقا بیا و ببین...
حرم عمه جانتون زینب رو دشمناتون محاصره کردند...
آقا بیا ببین...
جوونهایی که به عشق حرم عمه جانتون زینب... میرن و با بدنهای تکه تکه برميگردند...
آقا... بیا و ببین...
بچه هایی که کنار جنازه پدر شهیدشون ضجه میزنند...
ای... آقای مهربان...
بابای مهربان...
کجایی... کجایی...
آقا...اگه شما بیای... دل یتیمان شهدا آرام ميشه...
بیا به داد دل خانواده ی شهدا برس...
آقا... بیا که دل شیعه خونه...
یا بن الحسن...
ای... مرهم زخم شیعه کجایی...
یا بن الحسن... آقا...
امشب چطوری قسمت بدم...
🔸عزیز فاطمه جدّت حسین در یم خون
🔸تو را صدا زند از حنجر بریده بیا
🔸به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت
🔸به خواهری که گریبان خود دریده بیا
آقا جانم... خودتون فرمودید...
هر وقت خواستید برا فرجم دعا کنید...
خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید...
یا صاحب الزمان...
امشب اومدم بگیم...
خدا به ناله های زینب کبری...
دیگه فرج آقامون رو برسان...
حالا امام زمانت رو صدا بزن...
یا صاحب الزمان...
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #صلوات_اول_مجلس #شروع_مجلس #امام_زمان السلام علیک یا زینب الصبو
.
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
حالا که امام زمانت رو دعوت کردی...
احترام کن... مودب بشین...
دستات رو بگذار روی سینه...
میخواهیم به خانم زینب کبری سلام بدیم...
از همینجا دلها رو روانه کنیم حرم با صفاش...
تصور کن الان ورودی حرم ایستادی...
میدونم این آرزو رو به دل داری...
میدونم یه همچین روزی رو از خدا میخواهی...
آماده ای سلام بدیم...
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ فـاطِمَهَ وَ خَدیجَهَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ
🔸ای یادگار سه امام زینب
🔸بر قلب سوزانت سلام زینب
سلام ما به اون خانمی که یه عمری مصیبت دید اما صبر کرد...
بلاکش دوران بی بی زینب...
چهار پنج سال بیشتر نداشت...
داغ جدش رسول خدا رو دید...
صبر کرد...
هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود...
پهلوی مادرش زهرا رو شکستند...
جلو چشمانش به مادرش سیلی زدند...
اما صبر کرد...
داغ مادرش رو از یاد نبرده...
فرق شکسته باباش امیرالمومنین رو دید صبرکرد...
بمیرم برات بی بی جان زینب...
یه روز هم تکه های جگر برادرش امام حسن رو دید...
اما بازم صبر کرد...
روز عاشورا در نصف روز...
جلو چشمانش...
تمام عزيزانش رو شهید کردند بازم صبر کرد...
تمام دلخوشی زینب حسین بود...
اما امان از اون لحظه ای که حسینش هم صدا زد...
خواهرم... زینبم...
منم میخوام برم میدان...
زینب جان... خواهرم... خدانگهدار...
زینب کبری طاقت دوری برادر رو نداره...
عرضه داشت...
حسینم برادرم...
برا من که دیگه کسی نمونده...
تو هم میخواهی بری...
زینبت رو تنها بگذاری...
ای یادگار مادرم حسین...
اگه دست ولایت ابی عبدالله نبود...
بی بی زینب در کربلا جان میداد...
ابی عبدالله فرمود خواهرم...
انقدر بی تابی نکن...
تا صدای تکبیر من میاد...
(بدان) بدون من هنوز زنده ام...
ابی عبدالله رفت میدان...
تصور کن...
زینب کبری هم داخل خیمه...
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آرام میگیره...
اما امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه...
میشینه زمین...
میگه برادرم... حسینم...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
در همون حالت...
یکدفه صدای ذوالجناح بلند شد...
شاید خوشحال شده زینب...
برادرم حسین برگشته...
دوان دوان اومد بیرون...
یه نگاه کرد...
دید ذوالجناح برگشته...
اما...
یال اسب غرق خونه...
زین اسب واژگونه...
بی تاب شد زینب...
همینجا بود...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
یاصاحب الزمان منو ببخشید...
عمه جانتون زینب دوان دوان...
به سمت قتلگاه...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
خدا به داد دل بی بی زینب برسه...
تا رسید بالای تل زینبیه...
نگاه کرد دید...
فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ ...
وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ ...
وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ ...
شمشیر دارها با شمشیر میزنند...
نیزه دارها با نیزه میزنند...
یک عده ای هم که سلاح ندارند...
با سنگ میزنند...
خدا... چکار کنه زینب...
بی تاب شده زینب...
فقط دستاش رو گذاشت روی سر...
هی صدا میزد...
وامحمدا... واعلیا...
روضه من تمام...
فقط همینو بگم...
چیزی نگذشت دیدند...
🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
تسلای دل بی بی زینب ناله بزن یاحسین...
🔸حسین آرام جانم
🔸حسین روح و روانم
#روضه_حضرت_زینب
.
4_5882116204755159524.mp3
23.7M
🔘 این دعا درهای آسمان را باز می کند
▫️#دعای_ام_داوود" صوتی
#ماه_رجب
مداحی_آنلاین_قافله_سالار_من_حسین_شریفی.mp3
5.37M
حسین شریفی
قافله سالار من
قافله سالارِ من؛ کجایی ای دوای دردم؟
پی تو هر کجا میگردم؛ تورو تو قتلگاه گم کردم…
ای بدن صد پاره؛ رو خاکِ داغِ این صحرایی…
چرا مقطع الاعضایی؟
بگو کجا برم، تنهایی؟
امان از دل زینب… امان از دل زینب…
چشت روشن! بزم حرامم بردن…
چشت روشن؛ تو ازدحامم بردن
وای من از عاشورا… زمین و آسمون غمگینه
یه خواهری داره می بینه؛ یکی میشینه روی سینه
وای من از عاشورا! باید بمیره از غم، دنیا
تو قتلگاه به پیشِ زهرا؛ دوازده ضربه میزد اعداء
امان از دل زینب… امان از دل زینب…
چشت روشن؛ روسریمو دزدیدن
چشت روشن، به گریه هام خندیدن
داغِ تو روی سینم؛ که قلب مضطرم میسوزه
پاشو ببین حرم میسوزه؛ ببین که معجرم میسوزه
رفتی و دور از چشمت، به خیمه ها هجوم آوردن
همه چیو غنیمت بردن؛ رقیه ی تورو آزردن
امان از دل زینب… امان از دل زینب…
#عاشورا #خیمه_سوزان
#امام_حسین #حضرت_زینب
.
🔳 #وفات_حضرت_زینب(س)
🌴قافله سالار من
🌴کجایی ای دوای دردم
🎤 #حسین_شریفی
.
شهادت #حضرت_زهرا(س)
اومدن توی خونم قدم زدن
توی کوچه بچه هامو هم زدن
شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم
بدجوری زندگیمو بهم زدن
من میخوام مثل بهار گریه کنم
بشینم با ذوالفقار گریه کنم
تودلت پره منم دلم پره
پس کمی بخواب بذار گریه کنم
من میخوام به پات تمنا بیارم
اشکم و برا مداوا بیارم
پیش دست تو خجالت میکشم
تو خونه دستمو بالا بیارم
فاطمه حرف جدایی کم بزن
خودت این تابوتت و بهم بزن
بچه ها دارن تموشات میکنن
هر طوری شده پاشو قدم بزن
علی اکبر لطیفیان
.....
#زبانحال
از این شعر مردم خوب استقبال کردند چرا که محتوا و بیانش برای مخاطب ملموس بود، مخصوصا این ابیات:
(شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم / بدجوری زندگیمو بهم زدن)
(توی کوچه زدنت روم نمیشه / پیش مردم سرم و بلند کنم)
دو تا نکته بسیار مهم عرض می کنم خیلی دقت بفرمایید:
1. اگر روضه را برای مستمع ملموس کنید بسیار اثرگذار می شود.
2. در ملموس کردن روضه باید بسیار دقت کنیم که مبادا از حیطه آداب زبانحال؛ خارج شویم.
بررسی
به نظر می رسد، اگر از زبانحال حضرت علی(ع) خطاب به حضرت زهرا(س) بگوییم: (شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم / بدجوری زندگیمو بهم زدن) و این موضوع را به عنوان مصیبت آن حضرت بیان کنیم؛ حق مصیبت آن حضرت را خوب ادا نکرده ایم.
و یا بیت(توی کوچه زدنت روم نمیشه / پیش مردم سرم و بلند کنم) به نوعی انگار از حیطه آداب زبانحال خارج است.
نكات حائذ اهميت در زبانحال
نكته1: در خواندن زبانحال مطلق صحبت نكنيد و بهتر است بگوييد كه ممكن است فلان حرف زده شده باشد. طوري كه مستمع متوجه شود ؛ اين سخن زبانحال است و عين روايات يا تاريخ اهل بيت نيست تا خداي ناكرده مبتلا به دروغ بستن به ائمه اطهار نشويم، چرا كه اين مسئله حرام است و گناه بسيار بزرگي محسوب مي¬شود.
نكته2: زبانحال بايستي عقلاني و ريشه در روايات و تاريخ داشته باشد، فلذا هر مطلب بدون ريشه و مبنا را نمي توان به عنوان زبانحال، به اهلبيت(ع) نسبت داد.
نكته3: زبانحال مي تواند به زبان نثر باشد يا به زبان شعر. البته زبانحال را بيشتردر شعر مي توان جستجو كرد.
—---------------------
.
113.6K
#نوحه
#زمزمه #حضرت_زینب
من رو به قبله شدم ای قبله کجایی
یار جدا جدا چرا از من جدایی
غافل چرا حسین از حال زینبی
دیر کرده ای مگر هنوز به زیر مرکبی
امام بی سرم آمد چه بر سرم
صد دفعه دست و پا زدم میان بسترم
########
ای همسفر همسفرت دارد تماشا
برادر من خواهرت دارد تماشا
با طعنه ها مرا سوزانده اند حسین
میان کوچه ها مرا گردانده اند حسین
چه تهمتهایی که به ما زدند حسین
دخت علی رو خارجی صدا زدند حسین
########
سنگم زدند از هر در و دیوار حسین جان
ناموس تو رفته سر بازار حسین جان
ای دلربا بیا دلم پر از غمه
از این سفر هر چی برات بگم بازم کمه
ناموس تو کجا شام خراب حسین
ناموس تو بردن به مجلس شراب حسین
########
حسین من احوال تو یادم نمیره
حسین من گودال تو یادم نمیره
عریان بروی خاک دیدم تن تو رو
یادم نمیره تا ابد برگشتن تو رو
از عصر تا غروب آب و صدا زدی
به زیر دست و پا چقدر تو دست و پا زدی
########
حاج #سید_محسن_حسینی
پانزده رجب ۱۴۴۴ ه. ق ۱۴٠۱ ه. ش
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#نوحه #زمزمه #حضرت_زینب من رو به قبله شدم ای قبله کجایی یار جدا جدا چرا از من جدایی غافل
خدا استاد بزرگوار #سید_محسن_حسینی رو حفظ کنه . حقیر سالها با زمزمه هاش اشک ریختم و با نوحه های ایشان در محرم ، زنجیر زنی خواندم ، با محتوای مقتل...
خدا به امثال استاد برکت و کثرت عطا بفرماید. ان شاالله
.
Sokhanrani - HojjatolEslam EsmaeilFakhriyan - MiladEmamAli - Sarallahzanjan.mp3
26.71M
#سخنرانی
هیئتثاراللّٰهزنجان
سخنران: حجتالاسلام اسماعیل فخریان
پنجشنبه ۱۳ بهمنماه ۱۴۰۱
#امیرالمؤمنین
.
#مجلس_کامل #توسل_به_امام_زمان عج و #روضه_حضرت_زینب(س)
▪︎غزل امام زمان(عج)
خواستم نزدیکتر باشم به آقایم، نشد
تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد
خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم
بندها را وا کنم از دست و پاهایم نشد
ندبههای جمعه را هی خواب میمانم ببخش
سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد
ظاهراً ذکر تو را میگویم، اما باطناً
در میان عاشقانت باز هم جایم نشد
گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسین
سر به خاک مقدمتای یار میسایم، نشد
دائماً میچرخم آقا جان به دور معصیت
از دو چشم خیس تو هربار، پَروایم نشد
کربلایم دیر شد، دارم خجالت میکشم
آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد
▪︎روضه کلامی
اجازه بدین از همینجا دلارو ببرم کربلا...
یابنالشبیب عمهی ما راه دور رفت
میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید
پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود
پنجاه و پنج سال پرش را گرفتهاند
مردانِ خانه دور و برش را گرفتهاند
▪︎روضه کلامی:
(هر وقت می خواست بره زیارت قبر مادر...
یا زیارت جدش رسول الله... همه ی مَحرما
دورشو می گرفتن...حتی سایه ی زینبو کسی ندید...
یابنالشبیب عمهی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت
▪︎روضه کلامی:
(حالا که آماده ای بگم چه کردن با عمه ی سادات...)
▪︎مرثیه حضرت زینب س:
پیش بزرگ قافله فریاد میزدند
یابنالشبیب بر سرِ او داد میزدند
داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود
یک نیزهی بلند سرش را شکسته بود
یابنالشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت
میخواست راه علقمه گیرد توان نداشت
یابنالشبیب دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را …
اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود
از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود
یابنالشبیب آتش خیمه امان نداد
فرصت به روی زخمی دختران نداد
او را به ریگهای پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت
او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت....
▪︎روضه کلامی
(صدا زد حسین جان...)
▪︎مرثیه زبانحال #حضرت_زینب س:
سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان
سپردمت به غبار به خارهای مغیلان
سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده
به مردمان دهات و به آهوان پریشان
به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند
که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان
به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند
مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان
سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو
سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان
سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم
به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان
▪︎#روضه کلامی #آخر_مجلس:
(یه نگاه به علقمه کرد... صدا زد عباس جان
یادته زینبو میاوردی کربلا...گفتی جوونای
بنی هاشم...پرده ی مَحمل هارو نگه دارید...
نکنه باد بیاد این پرده ها کنار بره... چشم
نامحرم به محارم آل الله بیفته...بلند شو
نگاه کن ببین دور خواهرتو نامحرما گرفتن
پاشو ببین یه مُشت بی حیا دارن خواهرتو
سوار بر ناقه می کنن...همه صدا بزنیم یاحسین
▪︎#زمزمه بعد روضه:
خداحافظ ای برادر زینب به سبک
حسین جان ای آبروی دو عالم🎼
ز زخم تنت روی ریگ بیابان
به اشگ دل و سوز و آه یتیمان
خدایا از این غم چه چاره کنم...
تنت بی سر مانده در دل صحرا
سرت هر دم روی نیزه ی اَعدا
خدایا از این غم چه چاره کنم...
(خداحافظ ای برادر زینب)۳
▪︎#رباعی های #آخر_مجلس به سبک دشتی
بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند
نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند
سر تو را به روی نِی،نشانده دشمن علی
نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشان پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند
اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم حبیبی یا طبیبی
از این هر دو یکی بودی چه بودی
مو که افسرده حالُم چون ننالُم
شکسته پَرُّ بالُم چون ننالُم
همه گویند زینب ناله کم کن۲
تو آیی در خیالُم چون ننالُم۲
▪︎#تک_بیت های #آخر_مجلس:
من که ز آغاز عمر،بی تو نکردم سفر
خیز و ببین خواهرت با که سفر می کند
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
"صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله"
▪︎دعای آخر مجلس:
*فرج امام زمان عج برسان.
*رهبر عزیزمون حفظ بفرما.
*مریض های اسلام شفا بده.
*زیارت کربلا نصیب ما بگردان.
*حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما*
ذکر ما هست دائم الاوقات
بر محمد و آل او صلوات...
.
#روضه_امام_زمان
#روضه_متنی
#امام_زمان
.
.
#روضه_امام_زمان
#میرزامحمدی 🎤
مناجات و روضه جانسوز _ #امام_زمان
*اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ*
از کسانی که سال های سال بی قرار امام زمانش بوده مرحوم سید حیدر حلی ، از علما و شعرای بزرگ شیعه ست .
سالها از این شهر به آن شهر ، از این زیارتگاه به اون زیارتگاه ، دنبال یوسف زهرا میگرده، خسته شد با خودش گفت میرم کربلای معلی ، آگه اونجا زیارتش کردم که می بینمش، اما اگه اونجا هم ندیدمش، دیگه دنبالش نمی گردم.
(بعضی ها عجب نشونی هایی بلد بودن)
یه قصیده ای گفت،گفت این قصیده رو می برم روبروی قبر و حرم ابی عبدالله می خونم ان الله دیگه این تیر آخر به هدف می خوره.
از حله با چه امیدی،پای پیاده آمد کربلا ، ان شاالله وعده ی هممون اربعین ابی عبدالله با پای پیاده بریم زیارت ...
وارد حرم شد قصیده شو مقابل مضجع ملکوتی ابی عبدالله خواند :
"اتری تجی ء فجیعه _ بأمض من تلک الفجیعة؟" *یعنی تو عالم مصیبتی جان گداز تر از فاجعه ی کربلا سراغ نداریم*
"حیث الحسین علی الثری" *اون ساعتی که از مرکبش رو خاک ها افتاد* "خیل العدی طحنت ضلوعه" *اون ساعتی که ده نفر سوار بر اسب بر بدن نازنینش اسب تازوندن ...
دونه دونه ی این ابیات رو داره میخونه، تا رسید به این بیت :
"و رضیعه بدم الورید مخضب فاطلب رضیعه" *یعنی این آقایی که اینجا خوابیده یه بچه ی شیرخواره داشت ، چه جوری سیرابش کردن؟ به خون حلقش اون رو سیرابش کردن ... آقا بیا انتقام شیرخواره ی حسین رو بگیر ...
تا رسید به این بیت،دید یه دستی از پشت سر به شانه اش خورد ،یکی میگه سید حیدر دیگه بسه ... ادامه نده،منه مهدی طاقت ندارم ... (رمز سخن گفتن با امام زمان رو گرفتی ؟!!)
من میخوام بگم آقاجان سید حیدر که چیزی نگفت، فقط گفت این آقا یه بچه ی شیرخواره داشت .. پس چه گذشت بر جد غریبتون حسین ...
اومد این بچه ی شیرخواره رو از خواهرش زینب گرفت ، مرحوم سید ابن طاووس می نویسد ، همه یاراش رو زمین افتادن ، یه نگاه کرد دید دیگه براش یاری باقی نمانده ، یه مرتبه صدا زد : "هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّه"ِ
همین که اهل حرم استقاثه ی حسین رو شنیدن، انقده این زن و بچه ضجه زدن ... که ابی عبدالله نگران شد ، سراسیمه آمد سمت خیمه ها، اول خواهرش رو صدا زد : "فنادا یا زینب ایتینی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ" این بچه ی صغیر و شیرخواره ام رو بده باهاش وداع کنم ...
به به رحمت خدا بر این ناله ها ... روضه ی شیرخواره ی ابی عبدالله از روضه هایی هست که حضرت تو چند تا تشرف سفارش کرده، روضه ،روضه ی باب الحوائجه ... از همه التماس دعا ، برا پیروزی مدافعان حرم زینبی هم دعا کنید ...
همین که خواهرش رو صدا زد ، عقیله ی بنی هاشم این بچه رو بغل گرفت ، عجیبه به خدا این بچه رو مادر به ابی عبدالله نداده ، همه ی مقاتل نوشتن زینب این شیرخواره رو به حسین داد ؛ شاید رباب مادرش خجالت کشید، تا این کودک رو تو بغل برادر قرار داد یه جمله ای رو زینب گفته ، عرضه داشت داداش سه روزه که این بچه آب نخورده" "فأطلب له شربة من الماء فاخذ الحسین علی یدا" ابی عبدالله این شیرخواره رو ، رو دست گرفت ،بعضی ها نوشتن اونقده بالا آورد که زیر بغل حسین نمایان شد"
فرمود :«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل الرضیع» آگه به من رحم نمی کنید لااقل به این شیرخواره رحم کنید «اما ترونه کیف یتلظی عطشا» مگه نمی بینید از شدت عطش لب هاشو پشت سر هم باز و بسته می کنه ...
گریه کنا ، ناله زنا ، هنوز حرف ابی عبدالله تمام نشده بود ، حسین هم متوجه نشد تیر حرمله از کدام طرف آمد ... یه وقت دید ... «فَذُبحَ مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن ... » چنان گوش تا گوش علی دریده شد ...
ناله بزن یا حسین ...
┄┅═══✼✼═══┅
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
.👇