eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📡پخش زنده مراسم روز شهادت حضرت زینب سلام الله علیها 🖥پخش زنده در سایت: https://live-hajmansourarzi.ir https://live-heyat.ir
. برای مخدرات (بانوان اهلبیت) از هر کلمه ای نباید استفاده کرد ____________ 🗒️ گزارش محفل ادبی مطلع 🔻 مورخ شانزدهم دی ۱۴۰۱ به فراخور مناسبت شهادت حضرت زینب سلام الله علیها، چنین شروع کردند: به نظر این حقیر، کارکرد واژگان در خصوص مخدرات بسیار باید دقیق باشد. استاد فقید غلامرضا شکوهی فرمودند: بمیرم آنهمه احساس بی تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او خود ایشان فرمودند که کلمه «بمیرم» عامدانه ست و اگر کسی جز ایشان بود ممکن بود با کلماتی نظیر «بنازم» که در وزن هم درست است، رو به شعر مخدرات بیاورد که امروزه بسیار مشاهده می شود! در بحث زبان حال نیز بایست دقیق بود. ایشان در ادامه مثالهایی در مورد زبان حال زدند که خلاف شان حضرات است و جایگاه زبان حال را نیز شرح دادند. ابداع و بدعت متفاوت است، بدعت یعنی نوعی از نوآوری که خطوط قرمز را می شکند... مثلا در وصف امیرالمومنین شاعری اثری سروده است با ردیف «طلاست»، که در مطلع آن ما هیچ پدیده و مضمونی که معرفت ما را افزون کند نداریم و بلکه در مقابلش! ما با انبوهی از بی معرفتی مواجهیم... ایشان در ادامه، غزل را خواندند و مضامینی که دچار ایرادات اعتقادی هست را بیان کردند. در بیتی عبارتی دارد که: لشکری از زیور آلاتند دور مرقدش! و ایشان به روایاتی مثل تعجب سلمان از لباس حضرت و زندگی ساده اهل بیت علیهم السلام پرداختند و اینکه اینگونه سروده ها مصداق بدعت هستند نه نوآوری های مورد تایید! نخستین شاعری که شعر می خواند، ست که یک سال فعالیت جدی دارد در این زمینه... گلی جوان، اسفا پرپر گل یگانه ی پیغمبر جناب شاعر بعدی ست که مطلع غزلش چنین است: عمرم گذشت بر در میخانه ات حسین مومن شدم ز گردش پیمانه ات حسین در باب این غزل، سخنی گفتند با موضوع تناسب و اهمیت حفظ تناسبات در سروده... و مثلا مصرع دوم را گفتند به جای کلمه «مومن» می شود «عاقل» گذاشت. شعر عرصه تناسبات است. که حافظ نمونه بارز همین حفظ تناسب است! غلام همت آنم که زیر چرخ کبود...چرا گفت چرخ کبود؟ چون با مصرع بعد و کلمه «رنگ» سنخیت و تناسب دارد که: ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. جناب شاعر دیگری که اثر انتخابی خواندند...اثری از فاضل نظری با این مطلع: هیچ کس چشم به راهِ منِ دیوانه نبود هرچه بر در زدم انگار کسی خانه نبود شاعر جوان، نیز غزلی خواند که بیتی از آن چنین است: همسرت بانوی عالم مادر اهل زمین فاطمه بوده ست در سختی دنیا حامی ات جناب به اقتضاء شعرخوانده شده، مطالبی را در باب ایطای خفی و جلی عرض کردند که قابل استفاده بود. در ادامه نیز چند رباعی از خود خواندند که بسیار زیبا بود... شادیم ولی غمی مقدم شده است ماه رجب است یا محرم شده است کوتاه اگر چه عمر اصغر، اما عمریست که دستگیر عالم شده است شاعر بعدی بود که غزلی با فضای عاشورایی خواند، بخشی از اثر را بخوانید: سر نیزه کتاب را می برد سر عالیجناب را می برد لشکری از تبار شام سیاه در غروب، آفتاب را می برد گفت زینب کجاست انگشتر؟ ساربانی جواب را می برد ، شاعر دیگری که به طبع رسایش غزلی زیبا خواند در موضوع کربلا... بخشی از آن اثر را بخوانیم و لذت ببریم: هم از داغ فراقت شوق فردا را نمی دانم هم از شوق وصالت میل دنیا را نمی دانم نشستم نامه بنویسم برایت خیس شد کاغذ زبان ایل من اشک است، الفبا را نمی دانم خبر از کربلایت فطرسی ای کاش می آورد یکی اینجا دلش تنگ است، آنجا را نمی دانم آخرین شاعری بود که اثری خواند در وصف حضرت زینب سلام الله علیها.... در لقب پیش تر از زینتِ بابا بودن مفتخر بود به صدیقه صغری بودن و حسن مقطع جلسه، روضه خوانی جناب بود که دوستان را به فیض رساندند. .
هدایت شده از امام حسین ع
. حسین جان فراق تو یک سال و نیمه منو بی قرار کرد تو رفتی و شد سهم من غصه و ماتم و درد واویلا حسین جان برات مجلس روضه و گریه خیلی گرفتم هنوز یادمه روی ناقه اسیری که رفتم واویلا زِ بس طعنه خوردم بُریدم :یامظلوم فقط ناسزا می شنیدم : یامظلوم به دنبال راس بریده ت : ای بی کس توی دشت و صحرا دویدم : یا مظلوم ------------------------ حسین جان جلوی چشامه همون لحظه ی آخر تو زیر دست و پا غرق خون بود سر و پیکر تو واویلا حسین جان یه عده ارازل توی خیمه ها پا گذاشتن همونایی که از جنایت اِبایی نداشتن واویلا شکستن با سنگا سرم رو : یامظلوم زدن حلقه دوروبرم رو : یامظلوم به اشک رباب و سکینه : خندیدن غریب دیدن اهل حرم رو : یامظلوم ------------------------ حسین جان من اصلا یه لحظه نبودت رو باور نداشتم برام سخته که بین غربت برادر نداشتم واویلا حسین جان با زخم زبون بُردنم توی هر کوچه بازار همونایی که کُشتنت دادنم خیلی آزار واویلا شروع شد غم و غربت من : یامظلوم بدون حفظ نشد حرمت من : یامظلوم ندیدم یکم احترام از : این مُردم ببین تا شده قامت من : یامظلوم ------------------------ ✍ .
. . شرط ضمن عقد بی بی این بود که؛ عبدالله هرجا حسینم بره من هم باید همراهش برم موقع حرکت ابی عبدالله از مدینه به کربلا، بی بی فرمود : عبدالله ؛ اگر چه شرط ازدواجم با تو این بود که هرجا حسین بره من هم باید همراهش برم، اما تو شوهرم هستی ، اگه بگی نرو ،من نمیرم، اما دیگه میمیرم... جان میدم عبدالله بن جعفر گفت :برو و این بچه های من رو هم با خودت ببر ... لحظات آخرِ عمرِ بی بی ، حضرت به عبدالله بن جعفر گفت : عبدالله بستر منو توی آفتاب پهن کن.... بی بی میخواست مثل لحظات آخر عمر برادرش ، زیر آفتاب باشه... نیمه ی ماه رجب است ، ان شاالله از فیوضات این ماه بهره مند بشیم .. صدا بزن : حسین آرام جانم .. حسین روح و روانم . .
706.3K
. "یا صاحبَ الصَّبر" قلم از شرحِ صدرش گفت و دفتر باز پرپر شد شبِ تاریکِ طبعِ شاعران ‌، صُبحی مُنَوّر شد به وقتِ خطبه ها حیدر ...به وقتِ صبرها کوثر برایِ روزِ بی مانند ، این دختر پیمبر شد همان دختر که بابایش، میان دردهایِ خویش صدا می کرد زینب جان! بیا بابا مُکَدَّر شد هما ن دختر که در خانه، به پای مکتبِ مادر گرفته درس آخر را ،که بینِ آتش و در شد برایش نام بسیار است امّا او پسندیده که بر انگشترِ ارباب ،نقشش نقش خواهر شد به ظهرِ سرخِ عاشورا ، امانت داده بر اهلش ...لباس دست دوز و بوسه ای که نذر حَنجر شد به رویِ تَل رسیده "مارَاَیتِ الّا جَمیلا"یَش که خورشید است در گودال ،گویا صبح محشر شد میان فتنه ی میدان، غُباری سمتِ مَقتَل رفت غبار از نور بر می خاست...زینب بی برادر شد اَمان از آن امانت ها ...که دستِ ناکَسان افتاد لباسِ کهنه یک سو رفت..حَنجر سوی دیگر شد خطاب از حضرتِ خواهر، به هر زن بود در میدان سلاحِ خویش بردارید... چادر رویِ هر سر شد میان شعله و خیمه هزاران امتحان دارد از آن درسی که پشتِ در ، برایش درس آخر شد. ✍ .
‍ . یه سال نیمه توو دلم حسرت دیدن توئه یه سال و نیمه خواهرت سینه زن تن توئه یه سال و نیم ، جلو چشام تن بی پیرهن توئه یه سال و نیمه تنمه سیاهی عزای تو یه سال و نیمه که دلم مونده توو کربلای تو یه سال و نیم کشته منو ترک رو لبای تو دق کردم آخرش برات حسین تشنه لب فرات حسین میگفتی تشنمه هنوز تو گوشمه صدات حسین یاحسین یا أخاالمظلوم شب غمم بی سحره ، گریه من ناتمومه با تو موندن از خدامه ، بی تو رفتن آرزومه می‌بندم هر وقت چشامو ، سرت انگار روبرومه شاهد غصه های من نمازای شکستمه رد طناب هنوزم که هنوزه روی دستمه عزادار سر تو این ، پیشونی شکستمه رو نیزه خون حنجرت حسین با سنگ شکست سرت حسین داشت جون میداد رو ناقه ها بیچاره دخترت حسین یاحسین یا أخاالمظلوم کبودی روی تنم یادگار شام بلاس موی سفید و قد خم همه کار شام بلاس یکی نگفت جای حرم تو بازار شام بلاس از روی نی دیدی خودت ، ما رو دم ورود زدن زن و مرد و پیر و جوون ، ما رو با هر چی بود زدن بچه هاتو خیلی توی محله یهود زدن تیره شد روزگار زینبت شمر بود کنار زینبت رو می‌گرفت توو کوچه با آستین پاره زینبت یاحسین یاأخاالمظلوم .
. و گریز به غم عشقت مرا بیچاره کرده دل تنگ مرا صد پاره کرده هوای دیدن روی تو یک عمر مرا در کوچه ها آواره کرده یابن الحسن ، یابن الحسن به تنگ آمد دلم از این جدائی عزیزم جان جانم کی می آئی سراپا از غم هجر تو دردم بیا ای نازنین دورت بگردم آقا به جان عمّه ات زینب بیا (نام عمه ی امام زمان حضرت زینب آمد) آقا خیلی عمه اش را دوست دارد حتی فرموده اند: به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حق عمه ام، حضرت زینب (ع) قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند. همان عمّه ای که در کوچه های مدینه دنبال مادر می دوید. به طفلیت پیر و جوان گریه کرد چشم زمین قلب زمان گریه کرد تو دیدی آتش زدن خانه را سوختن لحظه ی پروانه را تو دیده ای نقش گل یاس را نشانده ای بر جگر الماس را تو نوبهار خود خزان دیده ای تو داغ مادر جوان دیده ای نمی دانم کدام روضه را بخوانم که نام زینب نباشد هر روضه را بخوانیم نام زینب است، مدینه زینب، کنار بستر مادر زینب، کوفه کنار بستر بابایش علی زینب، کنار طشت پر از خون امام حسن زینب، کربلا زینب، خیمه گاه زینب، قتلگاه زینب، دمّ دروازه ی کوفه زینب، تو مجلس یزید زینب، خرابه ی شام زینب، اربعین کربلا زینب، همه جا زینب است. امّا وقتی برگشت مدینه، از بس داغدیده، عبدالله بن جعفر زینب را نشناخت. صدا زد: عبدالله! حق داری زینب را نشناسی ! زینبی که داغ شش برادر دیده است (عج) .
. اما ای کاش مثلِ شما عزادارها ،کربلا هم بودند.. آخه وقتی خانم زینب کبری دید شمرِ روسیاه ،رو سینهء برادرش نشسته، خطاب به لشکر عمر سعد کرد و فرمود:اَما فیکم مسلم...بین شما مسلمان پیدا نمیشه...نگذارید نوهء پیغمبر رو شهید کنند! ای کاش یک نفر به داد دل خانم زینب میرسید... بمیرم برات بی بی ... روایت میگه اسبها و مَرکبا هم گریه کردند و زمین و زمان در شهادتِ اربابمان خون گریه کردند.... اهلبیت هم همه ملاحظهء حضرت زینب رو میکردند ...آخه : اهلبیت خیلی خاطرِ زینب س برایشان عزیز بود،پیامبر موقع تولدش ،برای مصائبش گریست، مادرش فاطمه لحظات آخر به زبانحال فرمود: ▪️بیرون برید از خانه زینب را که حاشا ▪️مادر دهد جانُ کند دختر تماشا یا باباش علی ع بافرقِ شکافته ،همچین که نزدیکِ خانه رسید فرمود: رهایم کنید تا با پای خودم وارد خانه شوم،آخه نمیخوام زینب من رو در این حال ببینه. یا امام حسن ، زینب را از اتاق خارج کرد و بعد جگرِ نازنینَش در طشت ریخت.امام حسین هم لحظات آخر که دیگه رمقی نداشت، وقتی دید خواهرش داره بسمتِ قتلگاه میاد، با دست اشاره کرد، یعنی خواهر برگرد، نمیخوام من رو توی این حال ببینی . امام سجاد هم بخاطر عمه جانش و بانوانِ حرمِ آل الله در اسارت، فرمود الشّام الشّام الشّام . امام باقر هم که خودشان در کربلا حضور داشتند و مصائب عمه جانشان را دیده بودند و از آن یاد میکردند... خلاصه همه رعایت حالِ بی بی زینب را میکردند کربلا هم همین زینب دنبال سر برادر... ای وای... ای وای همچین که سرهای شهدا رو جدا کردند و بر مردگان خود نماز خواندند ...عمه سادات داره می بینه... صدا زد حسین جان داداش... ببین زینبت رو دارند به اسارت میبرند... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند 🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند داداش حسین...😭 🔸سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی 🔸نمیروم ولی مرا، به این بهانه میبرند . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ خداحافظ ای برادر زینب  خداحافظ سایه‌ی سر زینب خداحافظ ای برادر زینب  به خون غلطان در برابر زینب  حسین جان ای آبروی دو عالم  نگین سلیمان به حلقه‌ی خاتم  برادر جان بی‌تو در دل صحرا  شده تنها خواهرت گُل زهرا  زِ زخم تنت روی ریگ بیابان  به اشک دل و سوز و آه یتیمان  تنت بی‌سر مانده در دل صحرا  سرت هر دم روی نیزه‌ی اعدا ... ـــــــــــــــــــــــــــــــــ دوباره مثل زمانی که روی تَل بودم به گریه زیر لب اَمّن یُجیب میخوانم ... . درست پیش نگاهم سرت بُریده شد و از اینکه بعد تو زینب نَمُرده حیرانم ... . شاعر: ✍ .
. 📜توسل عالم اهل تسنن به ساحت نورانی سلام_الله_علیها ✅ «مؤمن بن حسن شبلنجی شافعی» از مشاهیر و علمای اهل‌ تسنن(متوفی سال ۱۳۰۸ ه.قمری)، از قول «شیخ عبد الرحمن بن حسن بن عمر الاجهوری» فقیه مالکی مصری(متوفی سال ۱۱۹۸ ه.قمری) چنین می‌نویسد : در کتاب شیخ عبدالرحمن اجهوری که نامش «مشارق الانوار فی آل البیت الاخیار» است خواندم که [نوشته بود] : «در سال هزار و صد و هفتاد برایم گرفتاری شدیدی از گرفتاری های زمانه حاصل شده بود، به مقام سیده زینب(س) که مذکور است توجه کردم و این قصیده را سرودم، و به برکت آن قصیده سختی از من برداشته شد و آن قصیده این است؛ «آلِ طَاهَا لَكُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواكُمْ بِمَا لَكُمْ آلآءُ  مَدحُکُم فِی الکِتابِ جَاءَ مُبِیناً اَنباتُ عَنهُ مِلَّةٌ سَمحَاءُ و..» یعنی؛ ای آل طه، برای شما بر ما، ولایت است..الی آخر»(۱) 📚منبع : ۱)نور ألأبصار فی مَناقب آل بَیت ألنّبیّ ألمخْتار(ص) شبلنجی، صص۳۸۲_۳۸۳ .
. یک سال بعد از شهادت پیغمبر خدا، زلزله‌ای در مدینه حاکم شده و همه‌ی مردم از شدت ترس و وحشت از خانه‌ها در آمدند و دیدند که علی ابن ابیطالب وارد شد و در بین مردم قرار گرفت و پای مبارک را بر زمین کوبید و این آیه را خواند: «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا» و فرمود: ابوتراب بر تو امر می‌کند که آرام باش. همه شاهد بودند زمینی که در زیر پای همه مردم می‌لرزید، به امر عالی علوی در زیر پای مولی الموحدین آرام گرفت. 📚کتاب منهاج الولایة | .
صوت-زیارتنامه-حضرت-زینب-سلام-الله-علیها.mp3
1.51M
زیارتنامه حضرت زینب 🎤 کربلایی اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدیجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّةِ،وَحَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ، وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّکُمْ،وَسَقانا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِب،صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ،اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ،وَاَنْ یَجْمَعَنا وَاِیّاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،وَاَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ،اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبِّکُمْ،وَالْبَرائَةِ مِن اَعْدائِکُمْ،وَالتَّسْلیمِ اِلَی اللهِ راضِیاًبِهِ غَیْرَ مُنْکِروَلا مُسْتَکْبِروَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ،وَ بِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدی،اَللّهُمَّ وَ رِضاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ،یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ، اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ،فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ،اَللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ،فَلاتَسْلُبْ مِنّی ما اَنَا فیهِ،وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ،اَللّهمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ
. سلام_الله_علیها *حضرت زینب (سلام الله علیها)* یکی از بانوانی است که گرچه درخشش، فضل و مقام بی‌نظیرش پس از جریان کربلا بر همگان واضح است و نقش ایشان در قیام برادرش *حضرت سید الشهدا (علیه السلام)* هرگز مخدوش یا در تاریخ گم نشده، اما با این همه شرح زندگی این بانوی فاضله فرزانه پیش از واقعه کربلا و پس از آن، چندان برای ما روشن نیست، به طوری که حتی محل دفن و قبر شریفش (همچون مادر بزرگوارش) با اختلافاتی نقل شده و قطعی نیست. بر اساس روایات وقتی این دختر بزرگوار *امیرمؤمنان علی (علیه السلام)* متولد شد، *حضرت زهرا(علیها السلام)* از ایشان خواست، تا نامی برای این نوزاد انتخاب نماید که *حضرت علی (علیه السلام)* می‌گوید در نامگذاری فرزندانم بر *رسول خدا (صلی الله علیه و آله)* پیشی نمی‌گیرم. چون پیامبر از سفر بازگشت، *حضرت زهرا (علیها السلام)* بچه را به ایشان دادند و پیامبر فرمود واللّه در نامگذاری خودت و بچه‌هایت بر خدا پیشی نگرفتم و پیامبر از جانب خدا نام *زینب* برای این دختر قرار داد، و فرمود علی، خودش زینت اهل دنیاست، اما این دختر به جایی می‌رسد که زینت پدر می‌شود. [۱] *پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)* در مورد فرزندان *حضرت فاطمه (علیها السلام)* می‌فرماید: *وُلدِ فاطِمَةَ فَانَا وَلِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، وَ هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی ویل للمکذبین بفضلهم، من أحبهم أحبه اللّه و من أبغضهم أبغضه اللّه؛* «فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امّ کلثوم)، که من ولی و سرپرست نَسَبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شده‌اند، وای بر آن کسان که فضل و بزرگواری ایشان را تکذیب کند و هر که آنها را دوست بدارد، خدا او را دوست می‌دارد، و هر که با آنها دشمن باشد، خدا او را دشمن دارد».[۲] همچنین *پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)* درباره *حضرت زینب* چنین فرمود: *مَن بَکی عَلی مصائبِ هذِهِ البِنتِ کانَ کَمَن بَکی عَلی أخَوَیهَا الحَسَنِ و الحُسَینِ؛* «هر کس بر مصیبت‌های این دختر (زینب) بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش، حسن و حسین گریسته باشد».[۳] *رسول خدا (صلی الله علیه و آله)* در جائی دیگر می‌فرماید: *«زینب با هزار سختی به انواع بلاها گرفتار خواهد شد».* [۴] از آن حضرت روایت دیگری وجود دارد: *«وصیّت می‌کنم حاضرین و غائبین امّت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند، همانا وی مانند خدیجه کبری است».* [۵] *رسول خدا (صلی الله علیه و آله)* در علت گریه‌اش در تولد *حضرت زینب* فرمود: گریه‌ام به این علت است که این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتی دردناکی رو به رو می‌شود و چه مصیبت‌های بزرگی را به خاطر رضای خداوند با آغوش باز استقبال می‌کند. [۶] --------------------------------- پی نوشت ها: [۱]. اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء(س)، قم، دلیل ما، چ اول، ۱۴۲۸ق، ‌ ج۵، ص۳۷۳. [۲]. ابوسعید خرگوشی نیشابوری، شرف المصطفی، مکه، دار البشائر الإسلامیة، چ اول، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۳۳۴. [۳]. نورالدین جزائری، الخصائص الزینبیه، قم، المکتبه الحیدریه، ۱۴۲۵ق، ص ۱۵۵؛ من علماء البحرین والقطیف، وفیات الأئمة، بیروت، دار البلاغة للطباعة والنشر والتوزیع، چ اول، ۱۴۱۲ق، ص۴۳۱؛ حسین شاکری، عقیلة والفواطم، بی‌جا، ناشر مولف، بی‌تا، ص۱۱. [۴]. محمد مهدی تنکابنی، ریاض المصائب، قم، افق فردا، ۱۴۲۳ق، ص ۴۷. [۵]. جزائری، پیشین، ص۱۷. [۶]. عباسقلی خان سپهر مستوفی، طراز المذهب، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۱۵ق، ص ۳۲ و ۲۲ --------------------------------- .
. دعای اَمِّ داوُد و انتظار فرج ------- لا اِلهَ اِلّا هُو ذُوالْجَلالِ وَالْاِکْرام عاشق رخ یارم ، عاشقم ولی گمنام یا مُغیِث و یا مُغْنِی بی قرارم ادرکنی بی تو دل پُر آشوب و با تو دل شود آرام یا جَواد و یا باری ، سوزم از فراق آری معتکف اگر بودم جویمت در این ایّام یا سَمیع و یا باعِث یا حَکیِم و یا وارِث منتظر تو را شیعه منتظر تو را اسلام أَیْنَ صاحِبُ الْبُرهان خسته ام من از هجران عاشق جگر خونی می دهد تو را پیغام هم فراق تو در دل هم وصال تو بر دل مانده ام دو دل آیا می رسم به آن هنگام خوانده ام به اشک و آه اِنَّما یُریِدُاللّه کی پس از غم هجران وصل خود کند اعلام عاشقی خزان ، غمگین - تا رسد گل یاسین خوانده سوره طاها خوانده سوره اِنْعام تا نفس به تن باقیست آشنای من ساقیست مست عشق او دارد بهر وصل او الزام آمده کنون یارب روز ماتم زینب ماتمی که مرغ دل از غمش فتد در دام با که گویم این غم را این حدیث ماتم را برده دشمنش او را در میان خاص و عام بعد کربلا ای دل همرکابِ با محمل غرق غم فَرا رویش شهر کوفه بود و شام تا رسد به سامانش بین بی قرارانش «یاسر» شکسته دل می برد مدامش نام ** «یاسر» ١٧ بهمن ١۴٠١ .
. در تفسیر آیه شریفه : وان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولا تتبعوا السُّبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصیکم به لعلکم تتقون. 🌸🌸🌸 از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده که فرمود : سالت الله ان یجعلها لعلی علیه السلام ففعل؛ من از خدای خود خواستم که علی را صراط مستقیم قرار دهد و او اجابت فرمود. روضة الواعظین، ص ۱۰۶ - انعام/۱۵۳ •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• هرکه می‌خواهد بداند چیست راه مستقیم بشنود او پاسخش از سوی ختم المرسلین گفت در شأن علی،أنت صراط المستقیم هست مفتاح بهشت،دست امیرالمؤمنین 🌸
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
▪️تو را بر نیزه می بینم به خوابم #روضه_حضرت_زینب سلام_الله_علیها 🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه و
. سلام الله علیها سیدمهدی ✍ همه رفتند و من جا ماندم ای دوست ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست  چرا رفتی مرا با خود نبردی؟ ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست امان ای دل،امان ای دل *اصلاً روضه ی امشب همینه...امان از دلِ زینب...چه خون شد دلِ زینب...* ببین از داغ تو خیلی شكستم شكستم که چنین از پا نشستم *حسین! شوهرم هم منو نشناخت..هی اومد تو خیمه ی زن ها،هی سراغ منو گرفت،زین العابدین بهش گفت:عبدالله! اون زنِ قد خمیده رو می بینی؟ اون زینبِ...* شكسته دشمنت از بس دلم رو چنان گشتم كه نشناسی كه هستم به یادت در نوایِ آب آبم چنان تو زیر تیغِ آفتابم *اون لحظه های آخرِ عمرش،گفت:عبدالله! بسترِ منو زیر آفتاب پهن کن...چرا خانوم؟ گفت:خودم دیدم داداشم زیر آفتابِ...* به یادت در نوایِ آب آبم چنان تو زیر تیغِ آفتابم  تو راحت خفته ای در خانه ی قبر ولی من از غمت خانه خرابم منو كابوسِ شمشیر و تن تو تماشای به غارت بردن تو تو را سر نیزه ها بردند و مانده برای من فقط پیراهن تو *داداش! از چهارسالگی هر کی به من رسید،گفت:زینب! حسینت رو کربلا میکُشن...من از چهارسالگی منتظرِ کربلام،اسمِ کربلا که میاد بندِ دلم پاره میشه،مادرم بقچه ی کفن هارو که بازکرد،کفنِ خودش رو داد،کفنِ بابام رو داد،کفنِ داداش حسنم رو داد،اما به تو که رسید یه پیراهن داد،گفت: حسینت کفن نداره... بابام امیرالمؤمنین شب آخر دستِ عباس و حسین رو گرفت،سفارشِ منو کرد،گفت:زینب! کربلا عطش،سر بریده،گودال قتلگاه... داداش! من این کلمه هارو شنیدم،داداش حسنم لحظه ی آخر،هی گریه کرد گفت: "لایوم کیومک یا اباعبدالله... " داداش! هرچی شنیدم این کلمه هابود،کربلا شنیدم،سر برده شنیدم،گودال قتلگاه شنیدم،عطش شنیدم،داداش! کسی بهم نگفت نامحرما دورم حلقه میزنن،کسی نگفت: نامحرم میاد دست خواهرت رو ببنده...داداش! همه چی رو بهم گفتن،فقط یه چیزی رو نگفتن،همه روضه هارو تحمل کردم،همه سختی هارو تحمل کردم،کشته شدنِ تو،مگه کسی باور می کرد زینب زنده باشه حسینش رو سر بِبُرند.. اما داداش یه لحظه بهم خیلی سخت گذشت...داداش! همه لحظه ها سخت بود،فقط یک جا خیلی سخت گذشت،یه جا دیگه نتونستم طاقت بیارم،یه جایی که خودم همه رو سوار محمل ها کردم،بچه هات رو سوار مرکب کردم،سوار شتر کردم،زن هارو کمک کردم،نذاشتم هیچ کسی جلو بیاد،خودم تنها رو زمین موندم،دیگه نتونستم طاقت بیارم،رو کردم به طرف علقمه،گفتم:عباس!غیرت الله! پاشو ببین میخوان خواهرت رو ببرند اسارت...حسین.... ان شاء الله با هم بریم حرمِ اباالفضل،ان شاءالله من برات روضه بخونم تو حرمش بلند گریه کنی،بگم بی بی جان زینب! خیلی بهت سخت گذشت،آره داداشت حسین هم کنار علقمه بهش سخت گذشت،تا نگاههش به بدن داداشش افتاد،یه دست به کمر گذاشت"الآن انكسر ظهری " ای حسین... .👇
Shahadat_Hazrat_Zeynab_1396_a.mp3
2.91M
ذکر مصیبت سلام الله علیها ▪️▪️ با نوای سید مهدی میرداماد
4_6034836291089073822.m4a
11.93M
آموزش هنرجویان کلاس ♦️آموزش گوشه های شیرازی دشت نوا مدرس : محمود بیات علیا 🎤