.
#فضائل #حضرت_عباس
1⃣ویژگی های جسمانی #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
✅حضرت عباس(ع) دارای زیبایی ویژه ای بود و چهره دلربایش، هر بیننده ای را به تحسین وا می داشت.
سیمایی خوش و مقبول که همچون ماه تمام، در میان هاشمیان می درخشید و از همین رو او را «ماه بنی هاشم» می نامیدند.
جدّ او، عبد مناف را «ماه مکه» و عبدالله پدر پیامبر اکرم(ص) را «ماه حرم» می خواندند.(۱)
گذشته از آن، در بین بسیاری از گزارش های تاریخی در راستای ویژگی های جسمی حضرت عباس(ع) آمده است :
📋《کَانَ العَبَّاسُ(ع) رَجُلاً وَسِیمَاً جَسِیمَاً جَمِیلَاً وَ یَرْکَبُ الفَرَسَ المُطَّهَمَ وَ رِجْلاهُ تَخُطَّانِ فِی الأرِض》
♦️حضرت عباس(ع) مردی زیبا، تنومند و آراسته بود که هر گاه بر اسب تناوری سوار می شد، پاهای او به زمین می رسید.(۲)
📚منابع:
۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۹۰
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۹
#اسنادالمصائب
.
2⃣علمیّت #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
✅حضرت عباس(ع) در عرصه دانایی و معرفت، شخصیت برجسته ای بود.
او وجودی سرشار از درک پاک و عمیقی است، که از منشأ علم الهی حضرت علی(ع) سرچشمه گرفته و جریان یافته بود.
در باره دانش ایشان گفته شده است که :
📋《وَ قَدْ کَانَ مِن فُقَهاءِ أَوْلادِ الاَئِمَّه》
♦️حضرت عباس(ع)، از جمله فرزندان دانشمند امامان(ع) است.(۱)
در روایتی، یکی از پیشوایان معصوم شخصیت علمی و جایگاه معرفتی او را این گونه ترسیم می فرماید :
📋《اِنَّ العَبَّاسَ بنِ عَلِیّ(ع) زُقَّ العِلمَ زَقَّاً》
♦️به درستی که عباس بن علی(ع)، دانش را از سرچشمه نوشیده است، نوشیدنی!(۲)
📚منابع :
۱)معالی السبطین مازندرانی، ج۱، ص۴۳۷
۲)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸
.
3⃣عبودیّت #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
✅امام صادق(ع) در باره عبودیت حضرت عباس(ع) می فرماید :
📋《كَانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلی(ع) عَبدَ صَالِحِِ وَ صُلبَ الإِيمَانِ》
♦️عموى ما، عبّاس(ع)، عبد صالح وداراى ايمانى راسخ بود.(۱)
در روایتی دیگر در مورد عبودیت حضرت عباس(ع) نقل شده است که؛
📋《کَانَ العَبَّاسُ(ع) فِی العِبَادَة و کِثرَةِ الصَلَوةِ وَ السُّجُودِ بِمَرتَبَةِِ عَظیمَةِِ》
♦️حضرت عباس(ع) در عبادت و بسیاریّ نماز و سجده، مقام و مرتبۀ بزرگی داشت.(۲)
حضرت عباس(ع) پرستش گر راستین آفریدگار خویش بود و نشانه های عبادت در سیمای معصوم او آشکار بود.
اثر سجده های طولانی بر پیشانی اش نقش بسته بود، تا آن جا که قاتل او می گوید :
📋《يُبْصَرُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ أَثَرُ السُّجُودِ》
♦️در پیشانی او اثر سجده می درخشید.(۳)
📚منابع :
۱)عمده الطالب ابن عنبه، ص۳۴۹
۲)خصائص العباسیه کلباسی، ص۱۰۷
۳)ثواب الاعمال شیخ صدوق، ص۲۱۹
.
4⃣ادب #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
✅یکی از ارزش های والای انسانی و اسلامی، رعایت ادب و فروتنی نسبت به افرادی است که در مقایسه با انسان، دارای برتری باشند.
امیر المؤمنین(ع) به این ارزش والا، بسیار سفارش می کرد و می فرمود :
📋《لا مِیراثَ کَالأَدَبِ》
♦️هیچ میراثی گرانبهاتر از ادب نیست.(۱)
آن بزرگوار، همواره پاسداری از این میراث گرانبها و ارزشمند را به فرزندان خویش وصیت می کرد.
حضرت عباس(ع) که پرورش یافته این مکتب درخشان است، سفارش های پدر بزرگوار خود را به بهترین صورت عملی کرد و تا آن جا پیش رفت که نام او در دیباچه دفتر ادب و فروتنی نقش شد.
هم اکنون نام گرامی او در بین عامه مردم یادآور این ارزش گران قدر اسلامی است.
در تاریخ، نمونه های گویایی از این ویژگی ایشان به چشم می خورد.
او هرگز بدون اجازه در محضر امام حسین(ع) نمی نشست و پس از اجازه گرفتن نیز بسیار فروتنانه به صورت دو زانو در گوشه ای می نشست.
او در طول زندگی خود، همواره دو برادر بزرگترش یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را امام خود میدانست و در مقابل آنها مطیع و فرمانبردار بود.
آن بزرگوار در طول عمر خود هرگز برادرانش را به اسم یا کنیه، یا با خطاب «برادرم!» صدا نمی زد، بلکه با تعبیرهایی مؤدبانه مانند «فرزند پیامبر خدا(ص)!»، «مولای من!» و «سرور من!»، جایگاه بلند ایشان را پاس می داشت و مانند دیگر دوستداران، بدون در نظر گرفتن برادری خویش، آنان را مورد خطاب قرار می داد.(۲)(۳)
📚منابع :
۱)نهج البلاغه، حکمت ۱۱۳
۲)بطل العلقمی مظفر، ج۲، ص۴۴۳
۳)العباس(ع) بغدادی، ص۷۱-۷۳
.
.
6⃣شجاعت #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
✅روزی امیرالمؤمنین امام علی(ع) به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود، فرمود :
📋《اُنظُر اِلَىَّ اِمرَأَةً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَةُ مِن العَرَبِ لِأَتَزَوَّجَهَا فَتَلِدُ لِي غُلَامَاً فَارِسَاً》
♦️برای من زنی را در نظر بگیر و پیدا کن که از نسل بزرگان عرب باشد که من او را به ازدواج خویش در بیاورم و برای من پسری شجاع و سوار کار به دنیا بیاورد.
که عقیل، فاطمه کلابیّه را به امام(ع) معرفی کرد و گفت :
📋《تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِینَ الْکَلابیَّةَ، فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَعُ مِن آبَائِهَا》
♦️با امّ البنین ازدواج کن که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.(۱)
به نقل تاریخ؛ ابوبراء عامر بن مالك جدّ دوم فاطمه كلابيه در شجاعت در ميان قبايل عرب بی نظير بود، از اين رو او را بازي كننده با شمشيرها (مُلاعِبُ الاَسِنَّةِ) مي نامند.(۲)
ام البنین پس از خواستگاری امام علی(ع) سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد و با ورود ام البنین به خانه امیر مؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می کرد.(۳)
در وصف شجاعت و دلاوری حضرت عباس(ع) آمده است که؛
📋《کَانَ کَالجَبَلِ العَظیمِ وَ قَلبُهُ کَالطَّودِ الجَسیمِ لِاَنَّهّ کانَ فارِساً هُماماً وَ بَطَلاً ضَرغاماً وَ کانَ جَسُوراً عَلَی الطَّعنِ وَالضَّربِ فی مَیَدانِ الکُفارِ وَ الحَربِ》
♦️عباس(ع) مانند کوهی بزرگ وقلبش بسان کوهی خشن (و استوار) بود: چرا که او جنگ اوری بلند همت وسلحشوری شیرگون بود ودر وارد کردن نیزه وضربات بر دشمن در میدان نبرد با کفارجسور وبی باک بود.(۴)
و در نقلی چنین بیان شده است که ؛
📋《وَ لا یُقاسُ بِشُجاعَتِهِ اِلا شُجاعَةُ اَبیهِ وَ اَخیهِ》
♦️شجاعت عباس(ع) با شجاعت پدرش و برادرش مقایسه می شد.(۵)
در شجاعت عباس(ع) همین بس که وقتی دشمنان صدای او را می شنیدند رگهای بدنشان می لرزید و از ترس صولت و قدرت او، قلبهایشان از وحشت می تپید و پوست بدنشان جمع می شد.
همین شجاعت و قدرت او بود که پشتوانه محکمی برای امام حسین(ع)بود، لذا شهادت حضرت عباس(ع) سخت بر امام حسین(ع) اثر گذاشت.
تا جایی که در مقاتل آمده است :
📋《لَمّا قُتِلَ العَبّاسُ(ع) تَدافَعَتِ الرَّجالُ عَلی اَصحابِ الحُسَینِ(ع)》
♦️هنگامی که عباس(ع) کشته شد، مردان دشمن از هر سو بر یاران امام حسین(ع) حمله شدند.(۶)
تاریخ نویسان نوشته اند که؛
📋《لَم یَبقَ الحُسَینُ(ع) بَعد اَبِی الفَضلِ(ع) اِلا هَیکَلاً شاخِصاً مُعَرَّی عَن لَوازِمِ الحَیاةِ》
♦️بعد از شهادت عباس(ع) از امام حسین(ع) جز هیکلی و مشتی استخوان خالی از لوازم حیات و زندگی ایشان باقی نماند.(۷)
دشمنان هم سخت از مرگ عباس(ع) شاد شدند و جرات و جسارت پیدا کردند، و بر اصحاب و خیمه های امام حسین(ع) حمله ور شدند.
در آخر اینکه وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا، بدن غرقه به خون عباس(ع) را دید، به وسیله جمله ای کوتاه، تفسیری بلند از شجاعت عباس(ع) ارائه می دهد و در سروده ای منسوب به خود می فرماید:
📋《اَلیَومَ نَامَتْ اَعْیُنٌ بِکَ لَمْ تَنَمْ،
وَ تَسَهَّدَتْ أُخْری فَعَزَّ مَنَامُهَا》
♦️چشم هایی که دیشب از ترس تو نخوابیده بودند، امشب به خواب خواهند رفت.(۸)
📚منابع :
۱)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷
۲)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸
۳)ادب الطّف شُبّر، ص۷۳
۴)المنتخب طريحى، ص۳۱۲
۵)معالی السبطین مازندرانی، ج۱، ص۲۶۷
۶)مقتل الحسین(ع) مقرم، ص۳۴۰
۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
۸)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۲۵۹
#اسنادالمصائب
.
.
5⃣بصیرت #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
✅امام صادق(عليه السلام) درباره بصیرت حضرت عباس(ع) می فرماید :
📋《كَانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِي(ع) نَافِذَ البَصِيرَة..》
♦️عموى ما، عبّاس بن علی(ع)، داراى بينشى ژرف و راسخ بود.(۱)
بصیرت حضرت عباس(ع) در ماجرای ردّ امان نامه دشمن نمود بیشتری پیدا کرد.
نقل شده است که؛
در روز نهم محرم سال ۶۰ هجری، شمر بن ذی الجوشن به همراه امان نامه از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حسین(ع) به راه افتاد.
وقتی شمر به اردوگاه امام(ع) رسید، و از آنجایی که ام البنین از قبیله بنى كلاب بود، و شمر نیز به همین قبیله انتساب پیدا مى كرد، بدین جهت، در نزدیكى خیمه گاه امام حسین(ع) با صداى بلند فریاد زد :
📋《أَیْنَ بَنُو أُخْتِی؟!!》
♦️خواهر زادگان من کجایند؟
ولی آن بزرگواران جواب ندادند.
امام حسین(ع) كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود :
📋《اَجِیبُوهُ وَاِن کَانَ فَاسِقَاً》
♦️پاسخ شمر را بدهید اگر چه او فاسق است!
آنان گفتند : چه می گویی شمر؟
شمر گفت :
📋《يا بَني اختي!
أنتُم آمِنونَ! فَلا تَقتُلوا أنفُسَكُم مَعَ أخيكُمُ الحُسَينِ(ع)! وَالزَموا طاعَةَ أميرِ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ》
♦️ای خواهر زادگان من!
شما در امانید! و خود را با برادرتان حسین(ع)، به کشتن ندهید و ملتزم قید طاعت امیرالمؤمنین یزید باشید.
حضرت عباس(ع) كه كانون وفادارى و معدن غیرت بود، بر او بانگ زد :
📋《تَبَّت یَداکَ وَلَعَنَ ما جِئتَ بِهِ مِن اَمانِکَ! یا عَدُوَّاللهِ! اَتَامُرُنا اَن َنترُکَ اَخانا وَسَیَّدَنا الحُسَینَ بنَ فاطِمَةَ(س) و نَدخُلَ فی طاعَةِ الُّلعَناءِ وَاولادِ اللُّعناءِ؟》
♦️بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات!
اى دشمن خدا، ما را دستور مى دهى كه از یاری برادر و مولایمان حسین(ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوریم؟(۲)
و به نقل شیخ مفید، حضرت عباس(ع) خطاب به شمر لعین فرمود :
📋《لَعَنَكَ الَلهُ وَ لَعَنَ اَمَانَكَ!
اَ تُومِنُنَا وَابنُ رَسُولِ اللهِ(ص) لَا اَمَانَ لَه؟!!》
♦️آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا(ص) امانى نیست؟
شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنین، خشمناك شد و به خیمه گاه خویش برگشت.(۳)
📚منابع :
۱)عمدة الطّالب ابن عنبه، ص۳۵۶
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۸
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۹
#اسنادالمصائب
.
🔟مورد غبطه شهیدان :👇
✅امام سجاد(ع) فرمود :
📋《رَحِمَ اللّه ُالعَبّاسَ! فَلَقَد آثَرَ وأبلى وفَدى أخاهُ بِنَفسِهِ حَتّى قُطِعَت يَداهُ، فَأَبدَلَهُ اللّه بِهِما جَناحَينِ يَطيرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِي الجَنَّةِ، كَما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ، وإنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّه ِ تَبارَكَ وتَعالى مَنزِلَةً يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ》
♦️خداوند، عبّاس(ع) را رحمت كند!
بى هيچ ترديدى، ايثار كرد و آزمايش نيكويى شد و خود را فداىِ برادرش كرد تا آن كه دستانش قطع شد و خداوند عزّوجل به جاى آنها، دو بال برايش قرار داد كه با آنها، همراه فرشتگان در بهشت، پرواز مى كند ، همان گونه كه براى جعفر بن ابى طالب، قرار داد.
عبّاس(ع) نزد خداوند تبارك و تعالى منزلتى دارد كه همه شهيدان در روز قيامت، به آن، رَشك مى برند.(۱)
📚منبع :
۱)أمالی شیخ صدوق، ص۴۶۲
.
.
7⃣وفاداری #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
✅در زیارت نامه حضرت عباس(ع) از زبان امام صادق(ع) نقل شده که؛
📋《أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَل》
♦️شهادت می دهم که تو براى حضرتت تسلیم و تصدیق و وفا، و خیرخواهى، براى یادگار پیامبر مرسل به جا آوردی!(۱)
ابوحمزه ثمالى در روايتى از امام سجّاد(ع) ماجراى وفادارى ياران و خاندان حضرت(ع) را در شب عاشورا بازگو مى كند، تا آنجا كه امام حسین(ع) یاران را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید :
📋《يَا أَهْلِي وَ شِيعَتِي!
اتَّخِذُوا هَذَا اللَّيْلَ جَمَلًا لَكُمْ وَ انْجُوا بِأَنْفُسِكُمْ فَلَيْسَ الْمَطْلُوبُ غَيْرِي وَ لَوْ قَتَلُونِي مَا فَكَّرُوا فِيكُمْ فَانْجُوا بِأَنْفُسِكُمْ رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَأَنْتُمْ فِي حِلٍّ وَ سَعَةٍ مِنْ بَيْعَتِي وَ عَهْدِ اللَّهِ الَّذِي عَاهَدْتُمُونِي》
♦️ای یاران من!
این شب است که سیاهی و تاریکی آن را فرا گرفته، پس چون شتری راهوار از آن بهره ببرید و خودتان رو نجات دهید.
مقصود اين گروه ستمکار من هستم و غير از من کسی را نمی خواهند.
اگر مرا بکشند، به فکر کشتن شما نمی افتند، پس خودتان را نجات دهید.
خداوند شما را مورد رحمتش قرار دهد.
من امشب شما را مرخص کردم و بيعت خود و پیمان خداوند، که با من بسته بودید را از گردن شما برداشتم.
در این هنگام؛ برادران و یاران امام(ع) به یک بار گفتند :
📋《وَ اللَّهِ يَا سَيِّدَنَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع) لَا تَرَكْنَاكَ أَبَداً أَيْشٍ يَقُولُ النَّاسُ تَرَكُوا إِمَامَهُمْ وَ سَيِّدَهُمْ وَ كَبِيرَهُمْ وَحْدَهُ حَتَّى قُتِلَ وَ نَبْلُو بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عُذْراً وَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ أَبَداً أَوْ نُقْتَلَ دُونَكَ》
♦️ای مولای ما! به خدا سوگند!
هرگز تو را ترک نخواهیم کرد که مردم در مورد ما زبان که کنایه باز کنند و بگویند که آنها افراد بی وفایی بودند که امامشان و آقایشان و رهبرشان رو تنها گذاشتند تا اینکه کشته شد.
و آن روز بین ما و خدایمان عذری نخواهد بود.
و تو را رها نمیکنیم تا آنکه در کنار تو کشته شویم.
سپس امام(ع) فرمود :
📋《يَا قَوْمِ! فَإِنِّي غَداً أُقْتَلُ وَ تُقْتَلُونَ كُلُّكُمْ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ أَحَدٌ》
♦️من فردا کشته میشوم، همۀ شما نیز با من کشته خواهید شد و کسی از شما نمیماند.
و همگی بابت این بشارت، خدا را شکر گفتند و گفتند :
📋《الحَمدُ لِلهِ الَّذي شَرَّفَنَا بِالقَتلِ مَعَكَ》
♦️شکر خداوندی را که ما را به واسطه کشته شدن در رکاب تو، شرافت داد.(۲)
در نقلی، هنگامی که کلام امام(ع) تمام شد، حضرت عباس(ع) به نمایندگی از بنی هاشم بلند شد و عرضه داشت :
📋《لَا اَرَانَا اللهُ ذَلِکَ اَبَدَاً》
♦️خدا چنین روزی را نیاورد که ما تو را رها کنیم و بهسوی شهر خود برگردیم.(۳)
امام(ع) وقتی وفاداری یاران را دید، فرمود :
📋《فَاِنّي لَا أََعلَمُ أَصحَابَاً أَوفَي وَ لَا خَيرَاً مِن أَصحَابِي، وَ لَا أَهلَ بَيتِِ أَبَّرَ وَ لَا أَوصَلَ مِن أَهلِ بَيتِي؛ فَجَزَاکُمُ اللهُ خَيرَاً》
♦️به راستي که من اصحابي را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خدای متعال شما را جزای خير دهد.(۴)
در روز عاشوراء هنگامی که دشمن دست راست عباس(ع) او را قطع کرد و عباس(ع) دلاورانه با دست دیگرش در حالی که این گونه رجز می خواند، جنگید :
📋《وَاللهِ اِن قَطَعتُمُ یَمینِی،
انِّی اُحَامِی ابَداً عَن دِینِی،
وَ عَن اِمَام صَادقِ الیَقیِنی،
نَجْلِ النَبِّی الطاهرِ الاَمینِ》
♦️به خدا سوگند! اگر دست راستم را هم قطع كنيد، هرگز از ياري دينم دست برنخواهم داشت.
و از امامم حمایت می کنم که فرزند پیامبر(ص) پاک و امین است، حمایت خواهم کرد.
عباس(ع) جنگ نمایانی کرد تا ضعف بر او چیره شد.
در این هنگام، فردی دیگر از فرصت استفاده کرد و کمین کنان، خود را نزدیک عباس(ع) رساند وضربتی دیگر بر دست چپ او فرود آورد و عباس(ع) در این هنگام، چنین رجز خواند :
📋《یَا نَفْسَ لَا تَخْشِی مِنَ الْکُفَّارِ
وَ أَبْشِری بِرَحْمَهِ الْجَبَّارِ
مَعَ الْنَّبی السَّیِّدِ الْمُختَارِ
قَدْ قَطَعُوا بِبَغْیِهِم یِسَارِی
فَأصْلِهِمْ یَا ربِّ حَرِّ النَّارِ》
♦️ای نفس! از کافران هراسی نداشته باش و به رحمت ایزد بزرگ؛ و همنشینی با پیامبر اکرم(ص) بشارت بده، اینان به ستم دست چپم را بریدند؛ پروردگارا ایشان را به آتش شرر بار دوزخ درافکن!(۵)
📚منابع :
۱)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۲۵۶
۲)الهدایه الکبری خصیبی، ص۲۰۴
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱
۴)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۵۲
۵)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۸
📚 #اسنادالمصائب #حضرت_عباس
.
.
8⃣ایثار و فداکاری #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
✅در کربلا، در روز عاشورا، آنچه در مقاتل آمده است؛
همه یاران و اصحاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند،
📋《وَ بَقِیَ الْعَبّاسُ بْنُ عَلیٍّ(ع) قَائِماً لإِِمَامِ الحُسَینِ(ع) یُقاتِلُ دُونَهُ وَ یَمِیلُ مَعَهُ حَیْثُ مَالَ》
♦️فقط عباس بن علی(ع) مانده بود که همچنان پیش روی امام حسین(ع) بود و نزد او می جنگید و به هر سو که امام(ع) می رفت.(۱)
نقل است که؛
در روز عاشورا یاران و اصحاب امام حسین(ع) یکی پس از دیگری، به شهادت رسیدند، تا اینکه نوبت جانبازی حضرت عباس(ع) رسید.
پس خدمت امام(ع) رسید و اذن میدان خواست و گفت :
📋《يَا أَخِي! هَل مِن رُخصَةِِ؟》
♦️برادر! آيا رخصت جهاد به من مى دهى؟
اما امام(ع) ابتدا به او اجازه میدان رفتن نداد.
تا اینکه عباس(ع) عرضه داشت :
📋《قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ》
♦️عباس(ع) عرضه داشت :
مولای من! سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام.
بعد از اصرار زیاد، امام(ع) موافقت کرد.
در این هنگام؛
📋《فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ : العَطَشَ! اَلعَطَشَ!》
♦️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد مي زنند : العطَش! العطَش!
پس امام حسین(ع) فرمود :
📋《فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاء》
♦️پس مقدارى آب براى اين كودكان تهیه کن.(۲)
در این هنگام؛ عباس(ع) به سوی شریعه فرات حرکت کرد، در حالی که این گونه رجز می خواند :
📋《أُقْسِمْتُ بِاللَّهِ الأَعَزُّ الأَعْظَمِ
وَبِالْحُجونِ صادِقاً وَزَمْزَمِ
وَبِالْحَطیمِ وَالْفَنَا الْمُحَرَّمِ
لِیَخْضِبَّنَ الْیَومِ جِسْمی بِدَمی
دُونَ الْحُسَینِ ذِی الفِخارِ الأَقْدَمِ
إِمامِ أَهْلِ الْفَضْلِ وَالتَکُّرمِ》
♦️سوگند راستین به خدای بزرگ و ارجمند و به حجون و زمزم و به حطیم و آستانه آن خانه ای که مورد احترام است؛ هر آینه تن خود را به خون خود رنگین میسازم و در راه دفاع از حسین(ع) که پیوسته با افتخار بوده و پیشوای اهل فضل و کرم است.(۳)
در مقاتل آمده است که؛
📋《فَأَحَاطَ بِهِ أَربَعَةُ آلَافِِ مِمَّن كَانُوُا مُوَكِّلِينَ بِالفُرَاتِ》
♦️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند، عباس(ع) را محاصره كردند.
📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِبَالِ فَكَشَفَهُم》
♦️او را تير باران می کردند، ولى او لشكر را شكافت.
سرانجام، توانست محاصره دشمن را بشکند و خود را وارد شریعه برساند.
سپس مشک را پر از آب کرد، در حالی که خود نیز تشنه بود، وقتی خواست آب بنوشد :
📋《ذَکَرَ عَطَشَ الحُسین(ع) وَ أهلِ بَیتِه(ع) وَ قالَ : وَ اللهِ لَا أَشرِبُهُ!》
♦️او به یاد تشنگی حسین(ع) و همراهان و کودکان او افتاد، و گفت :
به خدا سوگند! آب را نمی نوشم.
📋《وَ رَمَی المَاءَ عَلَی المَاءِ》
♦️سپس آب را روی آب ریخت.(۴)
و در نقلی دیگر آمده است که عباس(ع) در این لحظه بر خود خطاب کرد و فرمود :
📋《یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونِی،
وَبَعْدَهُ لا کُنْتِ أَنْ تَکُونِی،
هذا حُسَیْنٌ وارِدُ الْمَنُونِ،
وَتَشْرَبینَ بارِدَ الْمَعینِ،
هَیْهاتُ ما هذا فِعالُ دینِی،
وَلا فِعالُ صادِقِ الْیَقینِ》
♦️ای نفس! بعد از حسین(ع)خواری و ذلت بر تو باد و بعد از حسین(ع) تو نباید باشی تا زنده بمانی، حسین(ع) در آستانه مرگ قرار گرفته و تو آب خنک و گوارا می نوشی؟ به خدا قسم این کار دین و آیین من نیست.(۵)
آنگاه فریاد برآورد :
📋《وَاللهِ لَا اَذُوقُ المَاءَ وَ سَیِّدِی الحُسَینِ(ع) عَطشَانُ》
♦️به خدا قسم آب نمی نوشم در حالی که آقای من حسین(ع) تشنه است.(۶)
پس عباس(ع) بند مشک را بر دوش خود انداخت و قصد بازگشت به سمت خیمه ها را کرد.
📚منابع:
۱)اخبار الطوال دینوری، ص۲۵۷
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۴
۴)۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲
۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۵۸
#اسنادالمصائب
.
.
9⃣جانبازی و شهادت #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
✅امام سجاد(ع) در طی روایتی می فرماید :
📋《رَحِمَ اللهُ عَمّی العَبَّاسَ فَلَقَد اَثَرَ وَاَبلَی وَ فَدَی اَخاهُ بِنَفسِهِ حَتَّی قَطَعَت یَدَاهُ》
♦️خدا رحمت کند عمویم عباس(ع) را که حثیثت ایثار و جانبازی نمود و جانش را فدای برادر نمود تا آنجا که دستهایش قطع شد.(۱)
در روز عاشورا؛ هنگامی که عباس(ع) وارد شریعه فرات شد، مشکش را پر از آب کرد و به اميد رساندن به لبان تشنه، بدون قصد درگيری به طرف خيمه ها حرکت کرد، اما دشمن مانع او شد.
📋《وَ اَحَاطُوا بِهِ مِن کُلِّ جَانِبِِ فَحَارَبَهُم مُحَارِبَةَ الاَبطَالِ فَاَخَذُوا يَرمُونَهُ بِالنِّبَالِ مِن کُلِّ جَانِبِِ حَتَّی صَارَ دَرعُهُ کَالقُنفُذِ مِن کَثرَةِ السِّهَامِ》
♦️پس دشمن سر راه او قرار گرفت و مانع از رسيدن عباس(ع) نزد امام حسين(ع) شد و او را محاصره کردند.
عباس(ع) هم با قهرمانانی که نامدار بودند و از خيل دشمنان محسوب مي شدند، درگير شد. دشمنان دسته جمعی او را تيرباران کردند به حدی که زره او مانند خارپشت شد.(۲)
در نقلی آمده است که؛
📋《اقْتَطَعُوا الْعَبَّاسَ(ع) عَنْهُ وَ أَحَاطُوا بِهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ حَتَّى قَتَلُوهُ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فَبَکَى الْحُسَیْنُ(ع) لِقَتْلِهِ بُکَاءً شَدِیدَاً》
♦️عبّاس(ع) را از امام حسین(ع) جدا کردند و او را احاطه نمودند تا آن که وى را شهید نمودند، امام حسین(ع) در مرگ برادر به شدّت گریست.(۳)
پس دستور تیراندازی مجدد داده شد و از هر ناحیه تیری سمت عباس(ع) حواله می شد.
📋《فَجَاءَه سَهمُ فَأَصَابَ القُربَةَ وَ أَريِقَ مَاؤَهُا》
♦️ناگاه تيرى به طرف او آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت.
📋《ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ》
♦️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
در این هنگام؛ مردى از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارکش زد.
📋《فَانقَلبَ عَن فَرَسِهِ》
♦️پس عباس(ع) از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد.
📋《وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِه الحُسَينِ(ع) أَدرِكنِي!》
♦️در حالی که فرياد می زد : ای برادر مرا دریاب!(۴)
امام(ع) بعد از شنیدن صدای عباس(ع) خود را نزد او رساند.
لشکر دشمن، با آمدن امام(ع) پا به فرار گذاشتند.
📋《فَلَمَّا أَتَاهُ رَآهُ صَرِيعَاً فَبَكَى》
♦️وقتى امام حسين(ع) آمد و عباس(ع) را ديد كه از پاى در آمده است، گريان شد و فرمود :
📋《الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي》
♦️هم اکنون پشتم شكست و راه چاره ام اندك شد.(۵)
حسین(ع) اکنون نظاره گر، عباسی است که توسط دشمن قطعه قطعه شده بود.
نقل شده است که؛
📋《وَ قَطَعوا يَدَيهِ ورِجلَيهِ حَنَقَاً عَلَيهِ، ولِما أبلى فيهِم وقَتَلَ مِنهُم》
♦️همچنين دشمن، دست ها و پاهاي عباس(ع) را از سرِ كينه ورزى با او و به سبب گرفتارى هايى كه برايشان به وجود آورده بود و كُشتارى كه از آنها كرده بود ، قطع كردند.(۶)
در نقلی دیگر آمده است که؛
📋《وَ ضَرَبَهُ مَلعُونُ بِعَمُودِِ مِن حَدِيدِِ فَقَتَلَهُ》
♦️در این هنگام شخصی با عمود آهنی بر سرش کوبید و او از مرکب بر زمین افتاد.(۷)
پس حضرت(ع) دیگر سوار مرکب نشد، گویا طاقت نداشت، عنان مرکب را به دست گرفت و به سوی خیمه ها حرکت کرد و وقتی زنان و دختران دیدند امام(ع) می آید، از همه زودتر حضرت سکینه(س) به جانب پدر آمد و گفت :
📋《أَبَتَا هَل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّی العَبّاسِ(ع)؟!!》
♦️پدر جان! از عمویم عباس(ع) خبر داری؟
امام حسین(ع) با شنیدن سخنان حضرت سکینه(س) گریه کرد، سپس فرمود :
📋《یَا بِنتَاهُ! اِنَّ عَمَّکَ قَد قُتِل!》
♦️دخترم! همانا عمویت عباس(ع) کشته شد.(۸)
📚منابع :
۱)أمالی شیخ صدوق، ص۴۶۲
۲)مناهج البكاء حويزی، ج۱، ص۱۴۰
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۸
۴)بحارلانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
۵)بحارلانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
۶)شرح الأخبار نعمان مغربی، ج۳، ص۱۹۳
۷)بحارلانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲
۸)ترجمه مثیر الاحزان ابن نمای حلی، ص۲۶۰
#اسنادالمصائب
.
.
نقل معتبر شهادت #حضرت_عباس
✅طبق نقل نقل شیخ مفید و سید بن طاووس :👇
👤شیخ مفید می نویسد :
📋《حَمَلَتِ اَلْجَمَاعَةُ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فَغَلَبُوهُ عَلَى عَسْكَرِهِ وَ اِشْتَدَّ بِهِ اَلْعَطَشُ فَرَكِبَ اَلْمُسَنَّاةَ يُرِيدُ اَلْفُرَاتَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ اَلْعَبَّاسُ(ع) أَخُوهُ فَاعْتَرَضَتْهُ خَيْلُ اِبْنِ سَعْدٍ وَ فِيهِمْ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ فَقَالَ لَهُمْ : وَيْلَكُمْ حُولُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلْفُرَاتِ وَ لاَ تُمَكِّنُوهُ مِنَ اَلْمَاءِ!
فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ(ع) : اَللَّهُمَّ أَظْمِئْهُ!
فَغَضِبَ اَلدَّارِمِيُّ وَ رَمَاهُ بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِي حَنَكِهِ فَانْتَزَعَ اَلْحُسَيْنُ(ع) اَلسَّهْمَ وَ بَسَطَ يَدَهُ تَحْتَ حَنَكِهِ فَامْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ بِالدَّمِ فَرَمَى بِهِ ثُمَّ قَالَ : اَللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ مَا يُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ ثُمَّ رَجَعَ إِلَى مَكَانِهِ وَ قَدِ اِشْتَدَّ بِهِ اَلْعَطَشُ وَ أَحَاطَ اَلْقَوْمُ بِالْعَبَّاسِ(ع) فَاقْتَطَعُوهُ عَنْهُ فَجَعَلَ يُقَاتِلُهُمْ وَحْدَهُ حَتَّى قُتِلَ رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ كَانَ اَلْمُتَوَلِّي لِقَتْلِهِ زَيْدَ بْنَ وَرْقَاءَ اَلْحَنَفِيَّ وَ حَكِيمَ بْنَ اَلطُّفَيْلِ اَلسِّنْبِسِيَّ بَعْدَ أَنْ أُثْخِنَ بِالْجِرَاحِ فَلَمْ يَسْتَطِعْ حَرَاكاً》
♦️لشكر دشمن بر امام حسين(ع) حمله كرد و یاران ایشان را از پاى درآوردند.
تشنگى بر آن حضرت(ع) سخت شد، پس حضرت(ع) بر شتر مسناة سوار شده و به سوى فرات به راه افتاد و برادرش عباس(ع) نيز همراه او بود.
پس سواره نطامیان لشكر ابن سعد لعین سر راه بر آنها قرار گرفتند و مردى از قبیله بنى دارم در ميان آنها بود.
پس به لشگر گفت : واى بر شما! ميانۀ او و فرات حائل شويد و نگذاريد به آب دسترسى پيدا كند.
در این هنگام امام حسين(ع) فرمود : پروردگارا! اين مرد را به تشنگى دچار كن!
آن مرد دارمى ناپاك خشمگين شد و تيرى به سوی آن حضرت(ع) پرتاب كرد و آن تير در زير چانۀ آن حضرت(ع) فرو رفت.
امام حسين(ع) آن تير را بيرون كشيد و دست زير چانه گرفت که دو مشت آن حضرت(ع) پر از خون شد و ایشان خونها را به هوا ريخت.
سپس فرمود : پروردگارا! من به تو شكايت میکنم از آنچه اين مردم در پبارۀ پسر دختر پيغمبرت رفتار کردند.
آنگاه به جاى خويش بازگشت و تشنگى سخت بر او غلبه كرده بود و از آن سو لشكر دور عباس(ع) را گرفته و به او حملهور شدند و او به تنهائى با ايشان جنگ می كرد تا اینکه برداشتن زخمهاى سنگين و از بین رفتن نيروى حرکت، توسط زيد بن ورقاء حنفى و حكيم بن طفيل سنبسى به شهادت رسید.(۱)
📚منبع :
۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۵
._._._._._._._._._._._._._._._._._._._.
👤سید بن طاووس می نویسد :👇
روای می گوید :
📋《وَ اِشْتَدَّ اَلْعَطَشُ بِالْحُسَيْنِ(ع) فَرَكِبَ اَلْمُسَنَّاةَ يُرِيدُ اَلْفُرَاتَ وَ اَلْعَبَّاسُ(ع) أَخُوهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَاعْتَرَضَهُ خَيْلُ اِبْنِ سَعْدٍ فَرَمَى رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ اَلْحُسَيْنَ(ع) بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِي حَنَكِهِ اَلشَّرِيفِ فَانْتَزَعَ وَ بَسَطَ يَدَيْهِ تَحْتَ حَنَكِهِ حَتَّى اِمْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ مِنَ اَلدَّمِ ثُمَّ رَمَى بِهِ وَ قَالَ :
اَللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ مَا يُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ ثُمَّ اِقْتَطَعُوا اَلْعَبَّاسَ عَنْهُ وَ أَحَاطُوا بِهِ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى قَتَلُوهُ فَبَكَى اَلْحُسَيْنُ(ع) لِقَتْلِهِ بُكَاءً شَدِيداً!》
♦️تشنگى بر امام حسين(ع) سخت شد، و بر مركب مسنّات نشسته و ارادۀ فرات را نمود و اين در حالى بود كه برادرش عباس(ع) در پيش رويش، قرار داشت.
لشكر عمر بن سعد متعرّض آنان شدند، و مردى از قبیله بنى دارم تيرى به سوى امام حسين(ع) گشود كه به زير زنخ امام(ع) اصابت كرد.
امام حسین(ع) تير را كشيد و دست زير زنخ گرفت تا دو كف دست از خون آكنده شد و آن را پرتاب كرد و گفت :
خداوندا حقّا از آنچه به فرزند دختر پيامبر شده و مىشود نزدت شكايت دارم.
بعد حضرت عبّاس(ع) را از امام حسين(ع) جدا كردند و او را احاطه نمودند تا آن كه او را شهيد نمودند.
امام حسين(ع) در مرگ برادرش به شدّت گريست.(۲)
📚منبع :
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۹۵
#اسنادالمصائب
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. نقل معتبر شهادت #حضرت_عباس ✅طبق نقل نقل شیخ مفید و سید بن طاووس :👇 👤شیخ مفید می نویسد : 📋《حَمَل
خبر ضعیف السند
2⃣طبق نقل علامه مجلسی :👇
👤علامه مجلسی می نویسد :👇
عده ای از اصحاب نقل کردند که؛
📋《لَمَّا رَأَى وَحدَتَه أَتَى أَخَاهُ وَ قَالَ : يَا أَخِي هَل مِن رُخصَةِِ؟》
♦️وقتی كه عباس(ع) تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت حضرت امام حسین(ع) و عرضه داشت : برادر! آيا رخصت جهاد به من مى دهى؟
📋《فَبَكَى الحُسَينُ(ع) بُكَاءً شَدِيدَاً》
♦️امام حسين(ع) گريه شديدى كرد.
📋《ثُمَّ قَالَ : يَا أَخِي! أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِی》
♦️بعد فرمود : اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد.
📋《فَقَالَ الْعَبَّاسُ : قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ》
♦️عباس(ع) عرضه داشت : آقا سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام.
مي خواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
📋《فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع) : فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ》
♦️امام حسين(ع) فرمود : مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
📋《فَذَهَبَ العَبَّاسُ وَ وَعَظَهُم وَ حَذَرَهُم فَلَم يَنفَعهُم》
♦️عباس(ع) رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.
📋《فَرَجَعَ إِلَى أَخَيِهِ فَأَخبَرَهُ》
♦️عباس(ع) به سوى امام حسين(ع) مراجعت و آن حضرت(ع) را آگاه نمود.
📋《فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ : العَطَشَ! اَلعَطَشَ!》
♦️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد مي زنند : العطَش! العطَش!
📋《فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ》
♦️حضرت عباس(ع) بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
📋《فَأَحَاطَ بِهِ أَربَعَةُ آلَافِِ مِمَّن كَانُوُا مُوَكِّلِينَ بِالفُرَاتِ》
♦️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِبَالِ فَكَشَفَهُم》
♦️او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت.
📋《وَ قَتَلَ مِنهُم عَلَى مَا رُوِيَ ثَمَانِينَ رَجُلاً حَتَّى دَخَلَ المَاءَ》
♦️و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
📋《فَلَمَّا أَرَادَ أَن يَشرِبَ غُرفَةََ مِن المَاءِ ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَينِ وَ أَهلِ بَيتِهِ فَرَمَى المَاءَ》
♦️وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين(ع) و اهل بيت آن حضرت(ع) افتاد و آب را ريخت.
📋《وَ مَلَأَ القُربَةَ وَ حَمَلَهَا عَلَى كِتفِهِ الأَيمَنِ وَ تَوَجَّهَ نَحوَ الخِيمَةِ》
♦️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت و سپس متوجه خيمه ها گرديد.
📋《فَقَطَعُوُا عَليَه الطَرِيقَ وَ أَحَاطُوُا بِهِ مِن كُلِّ جَانِبِِ》
♦️دشمنان سر راه بر آن حضرت(ع) گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
📋《فَحَارَبَهُم حَتَّى ضَرَبَهُ نَوفِلُ الأَزرَقُ عَلَى يَدِه اليُمنَى فَقَطَعَهَا》
♦️حضرت عباس(ع) با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت(ع) را قطع كرد.
📋《فَحَمَلَ القُربَةَ عَلَى كِتفِهِ الأَيسَرِ فَضَرَبَهُ نُوفِلُ فَقَطَعَ يَدَهُ اليُسرَى مِن الزَندِ》
♦️آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
📋《فَحَمَلَ القُربَةَ بِأَسنَانِهِ》
♦️حضرت عباس(ع) بناچار مشك را به دندان گرفت.
📋《فَجَاءَه سَهمُ فَأَصَابَ القُربَةَ وَ أَريِقَ مَاؤَهُا》
♦️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت.
📋《ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ》
♦️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
📋《فَانقَلبَ عَن فَرَسِهِ》
♦️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد
📋《وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِه الحُسَينِ(ع) أَدرِكنِي》
♦️و فرياد زد : يا اخا ادركنى!
📋《فَلَمَّا أَتَاهُ رَآهُ صَرِيعَاً فَبَكَى》
♦️وقتى امام حسين(ع) آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد.
📋《وَ قَالَ الحُسَينُ(ع) : الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي》
♦️امام حسين(ع) فرمود : يعنى الان پشتم شكست و راه چاره ام قليل و اندك شد.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
#اسنادالمصائب
.
.
#شب_نهم_محرم
✅شمر بن ذی الجوشن به همراه امان نامه از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حسین(ع) به راه افتاد.
وقتی شمر به اردوگاه امام(ع) رسید، و از آنجایی که ام البنین(ع) از قبیله بنى كلاب بود، و شمر نیز به همین قبیله انتساب پیدا مى كرد، بدین جهت، در نزدیكى خیمه گاه امام حسین(ع) با صداى بلند فریاد زد :
📋《أَيْنَ بَنُو أُخْتِنَا؟!!》
♦️خواهر زادگان من کجایند؟
ولی آن بزرگواران جواب ندادند.
امام حسین(ع) كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود :
📋《اَجِیبُوهُ وَ اِن کَانَ فَاسِقَاً》
♦️پاسخ شمر را بدهید اگر چه او فاسق است!
آنان گفتند :
📋《مَا تُرِيدُ؟》
♦️چه می خواهی شمر؟
شمر گفت :
📋《يَا بَنِي اُختِي! أَنتُم آمِنُونَ! فَلاَ تَقتُلوا أنفُسَكُم مَعَ أَخِيكُمُ الحُسَينِ(ع)! وَالزَمُوا طَاعَةَ أمِيرِ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنِ مُعَاوِيَةَ》
♦️ای خواهر زادگان من! شما در امانید! و خود را با برادرتان حسین(ع)، به کشتن ندهید و ملتزم قید طاعت امیرالمؤمنین یزید باشید.
حضرت عباس(ع) كه كانون وفادارى و معدن غیرت بود، بر او بانگ زد :
📋《تَبَّت یَداکَ وَ لَعَنَ ما جِئتَ بِهِ مِن اَمانِکَ! یَا عَدُوَّاللهِ! اَتَامُرُنا اَن َنترُکَ اَخَانَا وَ سَیَّدَنا الحُسَینَ بنَ فاطِمَةَ(س) وَ نَدخُلَ فی طاعَةِ الُّلعَناءِ وَ اَولَادِ اللُّعَنَاءِ؟》
♦️بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات!
اى دشمن خدا، ما را دستور مى دهى كه از یاری برادر و مولایمان حسین(ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوریم؟(۱)
و به نقل شیخ مفید، حضرت عباس(ع) خطاب به شمر لعین فرمود :
📋《لَعَنَكَ اَللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَكَ! أَ تُؤْمِنُنَا وَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ لاَ أَمَانَ لَهُ؟!!》
♦️آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا(ص) امانى نیست؟
📋《فَرَجَعَ اَلشِّمْرُ لَعَنَهُ اَللَّهُ إِلَى عَسْكَرِهِ مُغْضَباً》
♦️شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنین، خشمناك شد و به خیمه گاه خویش برگشت.(۲)
👤البته پیشتر برای #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام نیز امان نامه از جانب یزید فرستاده شده بود.
ابوالفرج اصفهانی نقل می کند که؛
مادر حضرت علی اکبر(ع)، ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است، که مادر لیلی، میمونه دختر ابوسفیان است.
با این نظر معاویه دایی مادر حضرت علی اکبر(ع) می باشد!
باتوجه به همین نسب، روز عاشورا به علی اکبر(ع) پیشنهاد شد که به یزید بپیوندد، ولی او این پیشنهاد را رد کرد و فرمود :
📋《اِنَّ قَرابَةَ رَسُولِ اللهِ(ص) اَحَقُّ اَنْ تُرعَیٰ》
♦️رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیکتر است.(۳)
📚منابع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۸
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۹
۳)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۶
#اسنادالمصائب #حضرت_عباس
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شب_نهم_محرم ✅شمر بن ذی الجوشن به همراه امان نامه از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حس
.
✅همانطور که گفته شد، بعد از دستور عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد از طرفی برای اینکه فرماندهی سپاه را از دست ندهد و از طرفی هم استانداری ری را هم برای خود تضمین کند، فورا در صدد اطاعت دستور عبیدالله بن زیاد بر آمد.
او در عصر روز نهم محرم سپاه خود را آماده جنگ نمود و فرمان آماده باش داد و حتی خطاب به آنان برای تحریک سربازانش گفت :
📋《یَا خَیْلَ اللّهِ! اِرْكَبِی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِرِی》
♦️ای لشکریان خدا! سوار شوید که شما را به بهشت بشارت می دهم!
در این هنگام؛ وقتی خبر آمادگی دشمن برای حمله به سپاه امام حسین(ع) رسید، ایشان برادرش قمر بنی هاشم حضرت عباس(ع) را فراخواند و به ایشان فرمود :
📋《اِرْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ! يَا أَخِي! اِرْجِعْ إِلَيْهِمْ فَإِنِ اِسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَى غُدْوَةٍ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا اَلْعَشِيَّةَ، لَعَلَّنَا نُصَلِّي لِرَبِّنَا اَللَّيْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ يَعْلَمُ أَنِّي كُنْتُ أُحِبُّ اَلصَّلاَةَ لَهُ وَ تِلاَوَةَ كِتَابِهِ وَ كَثْرَةَ اَلدُّعَاءِ وَ اَلاِسْتِغْفَارَ》
♦️ای عبّاس! جانم به فدايت! برادر جان!
سوار شو با آنها ملاقات كن نزدشان برو و اگر مىتوانى كارشان را تا صبح فردا به عقب بينداز و آنها را امشب از ما دور كن، تا كه شايد امشب به درگاه پروردگارمان نماز بگذاريم و او را بخوانيم و از او طلب مغفرت بكنيم!
خدا مىداند كه من نماز به درگاهش و تلاوت كتابش و دعا و استغفار زياد را دوست مىدارم.
حضرت عباس(ع) نیز چنین کرد و پیغام امام حسین(ع) را برای فرماندهی دشمن رساند و آنان نیز بعد از مشورت با هم پذیرفتند.(۱)
اما دشمن در این روز محاصره خود را شدت بخشید.
امام صادق(علیه السلام) ضمن روایتی فرمودند :
📋《تَاسُوعَا یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحُسَیْنُ(ع) وَ أَصْحَابُهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِیهِ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَیْقَنُوا أَنْ لَا یَأْتِیَ الْحُسَیْنَ(ع) نَاصِرٌ وَ لَا یُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ》
♦️تاسوعا روزى است كه امام حسين(ع) و يارانش در كربلا محاصره شدند و آن روز لشكريان شام گِرد هم آمدند و عرصه را به آن حضرت(ع) سخت گرفتند.
ابن مرجانه و عمر بن سعد لعنهم الله به انبوه لشكر خود خوشحال شدند.
در آن روز امام(ع) و يارانش را ضعیف نمودند و يقين كردند كه هيچ يار و ياورى بر امام(ع) نخواهد آمد و مردم عراق ایشان را يارى نخواهند كرد.
پدرم فداى آن ضعیفشدهٔ غریب!(۲)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۷
۲)الکافی شیخ کلینی، ج۴، ص۱۴۷
#اسنادالمصائب
.
.
شباهت های امام حسین و #حضرت_عباس
🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَا اَبٰاعَبْدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》🔷🔹
✅طبق نقل مقاتل، شهادت حضرت عباس(ع) در برخی موارد، مشابه شهادت امام حسین(ع) بود.
1⃣هر دو توسط دشمن تیر باران شدند، به نوعی که بدن آنان مانند خارپشت شد.
۱)در مورد امام حسین(ع) آمده است؛
در روز عاشورا که امام حسین(ع) تنها مشغول جنگ کردن بود، دستور تیر باران حضرت(ص) را دادند.
📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِبَالِ.. لَمَّا أُثْخِنَ الْحُسَیْنُ(ع) بِالْجِرَاحِ وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذِ》
♦️او را تير باران می کردند، و هنگامی که بر امام حسین(ع) جراحات بسیاری وارد گردید، همانند خارپشت شد.(۱)
۲)در مورد حضرت عباس(ع) نیز آمده است؛
📋《وَ اَحَاطُوا بِهِ مِن کُلِّ جَانِبِِ فَحَارَبَهُم مُحَارِبَةَ الاَبطَالِ فَاَخَذُوا يَرمُونَهُ بِالنِّبَالِ مِن کُلِّ جَانِبِِ حَتَّی صَارَ دَرعُهُ کَالقُنفُذِ مِن کَثرَةِ السِّهَامِ》
♦️دشمن سر راه او قرار گرفت و مانع از رسيدن عباس(ع) نزد امام حسين(ع) شد و او را محاصره کردند.
عباس(ع) هم با قهرمانانی که نامدار بودند و از خيل دشمنان محسوب مي شدند، درگير شد. دشمنان دسته جمعی او را تيرباران کردند به حدی که زره او مانند خارپشت شد.(۲)
2⃣هر دو از شدّت جراحات، از روی مرکب به روی زمین افتادند!
۱)در مورد امام حسین(ع) آمده است؛
📋《طَعَنَهُ صَالِحُ بْنُ وَهْبٍ الْمُرِّیُّ عَلَى خَاصِرَتِهِ طَعْنَةً فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ(ع) عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ》
♦️ملعونى به نام صالح بن وهب ضربتى سخت با نیزه بر ران مبارک امام حسین(ع) زد که امام حسین(ع) به سبب آن ضربت، از روى اسب با گونه راست مبارک بر زمین افتاد.(۳)
۲)در مورد حضرت عباس(ع) آمده است؛
هنگامی که ملعونی از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارک حضرت عباس(ع) کوبید.
📋《فَانقَلَبَ عَن فَرَسِهِ》
♦️سپس عباس(ع) از بالاى اسب خود، به روی زمين افتاد.(۴)
اما فرقی که بین فعل (سَقَطَ) و (اِنقَلَبَ) هست، این است که (سَقَطَ) به معنای افتادن می باشد، اما (اِنقَلَبَ) به معنای واژگون شدن است.
و این تعبیر شاید به خاطر این باشد که عباس(ع) دست در بدن نداشت و از افتادن ایشان، به این عبارت تعبیر شده است.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
بلندمرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
👤مُقبل کاشانی
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۵۰
۲)مناهج البكاء حويزی، ص۱۴۰
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۵۰
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
#اسنادالمصائب
.
.
5⃣عَلَم #حضرت_عباس_علیه_السلام در شام، یزید را به تعجب واداشت!
🎙گفته شده است که؛
《هنگامی که وسایل غارت شده کربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگی بود، یزید و حاضران در مجلس دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده، ولی دستگیره آن سالم است.
یزید پرسید :
این پرچم را چه کسی حمل می کرد؟
گفته شد :
عباس بن علی(ع)!
یزید از روی تعجب و تجلیل از آن پرچم سه بار برخاست و نشست و گفت :
《اُنظُرُوا اِلی هذَا العَلَم فَاِنَّهُ لَم یَسلَم مِنَ الطَّعنِ وَالضَّربِ اِلّا مِقبَضَ الیَدِ الَّتی تَحمِلُهُ》
به این پرچم بنگرید، که بر اثر صدمات نیزه و زدن شمشیر، جایی از آن سالم نمانده جز دستگیره آن که پرچمدار آن را با دست حمل می کرده است.
سالم ماندن دستگیره پرچم، نشان از آن دارد که پرچمدار تمام ضربات نیزه و شمشیر را که بر دستش وارد می شده تحمل می کرده ولی پرچم را رها نساخته است .
آنگاه یزید گفت :
《اَبَیتَ اللَّعنَ یا عَبّاسُ هکَذا یُکونُ وَفاءُ الاَخِ لِاَخیهِ》
لعن و ناسزا را از خودت دور ساختی ای عباس!
و ناسزا زیبنده تو نیست، که این چنین است رسم و معنای وفاداری برادر نسبت به برادرش!》
👤پاسخ :
این نقل نیز همانند موارد فوق، در هیچ منبع معتبری ذکر نشده است و فقط در برخی از کتاب های معمولی و متاخر و غیر معتبر آمده است که مدرک و منبعی هم برای آن ارائه نکرده اند.(۱)(۲)
📚منبع :
۱)الوقائع و الحوادث ملبوبی، ج۳، ص۳۸
۲)سوگنامه آل محمد(ص) اشتهاردی، ص۳۰۰
#اسنادالمصائب
.