eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇 فراز مربوط به حضرت فاطمه ی زهرا (س) آی مردم ! اگه امشب میخواهید در خونه ی فاطمه (س) رو بزنید ، اگه میخواهید متوسل به همسر علی (ع) بشید ،اگه میخواهید فاطمه (س) در خانه رو باز کنه وما رو قبول کنه یه پیشنهادی به شما دارم ، اگه این پیشنهاد رو انجام بدید مطمئنم حتما" فاطمه (س) توسل شما رو رد نمیکنه و حاجات شما رو امشب بر آورده میکنه ، پیشنهاد من اینه بیایید همه جمع بشیم هر چه سریعتر خودمون رو به کوچه ی بنی هاشم برسونیم میدونی چرا ؟ آخه اگه دیر حرکت کنیم وقتی برسیم در خونه ی فاطمه (س) دگه خونه ی فاطمه (س) دری نخواهد داشت آخه هیزمی که پشت درخانه ی فاطمه (س) جمع کرده اند زیاده اگه آتش بگیره و شعله ور بشه در خانه به همراه فاطمه ای که پشت در منتظر من و شماست آتش می گیرند و می سوزند حالا فهمیدید چرا می گم باید برای رفتن به در خانه ی فاطمه سریع تر از جاهای دیگر حرکت کنیم ؟ اگه دیر بجنبیم هم فاطمه (س) می سوزه هم جلوی زینب سه چهار ساله اش کتکش می زنند هم دستان علی (ع) رو می بندند. آی مردم ! چرا معطلید ؟ بخدا دیر میشه بیایید بریم ، مادرمون رو دارن آتش میزنند خجالت می کشم برم در خونه ی مادرم تا حاجت های شخصی بخوام و گدایی کنم در حالیکه مادرم داره وسط آتش صدا میزنه وامحمداه ! وا علیاه! .
گریزشماره چهار دعای توسل امام حسن ع فراز مربوط به امام حسن مجتبی (ع) آی محبین اهل بیت ! امشب از امام حسن (ع) حاجت بخواهید، بخدا زود حاجت میده میدونی چرا ؟ کسی که تو دنیا خیلی غریب باشه و غربت کشیده باشه در عوض خدا خیلی دستش رو باز میذاره! مگه امام حسن (ع) غریب بود ؟ آره بخدا کسی که تو خونه اش به دست همسر خودش به شهادت برسه معلومه خیلی غریبه ، آی مردم ! بیایید امشب بریم در خانه ی امام حسن مجتبی (ع) البته نه بخاطرطلب حاجات خودمون بلکه بریم آقا رو صدا بزنیم تا از خانه بیرون بیاد و زهر ننوشه ! آی بمیرم مطمئن باشید اگه برید در خونه ی امام مجتبی (ع) رو بزنید آقا در رو باز نمیکنه آخه آقایی که جگرش داره از زهر می سوزه و خون بالا میاره چجور قادر بیاد در رو باز کنه ؟ آی مدینه رفته ها ! آی اونایی که بقیع رفتید ! اونجا همتون دیدید که امام حسن (ع) نه خانه ای دارد نه بارگاهی داره من مطمئنم خود امام مجتبی (ع) هم نگاهش به یک در خانه ی دیگری است که روبروی بقیعه ، آره درست فهمیدی نگاه آقا به انتهای کوچه ی بنی هاشمه آخه در خونه ی مادرش فاطمه (س) رو دارند آتش میزنند ، دارند مادرش رو میان کوچه جلوی یه مشت نامحرم کتک می زنند !
گریزشماره پنج دعای توسل فراز مربوط به امام حسین (ع) آی حسینی ها امشب که میخواهید متوسل به امام حسین (ع) بشید باید بریم کربلا ، باید دم در خیمه ی حسین (ع) جمع بشیم باید بریم در خیمه ی سیدالشهداء (ع) و اونجا به اربابمون متوسل شویم تا بلکه آقا حوائج ما رو بر آورده کنه ، آی مردم هر وقتی رفتید جلوی خیمه ی حسین (ع) دو نفر رو می بینید که جلوی خیمه ی امام حسین (ع) دارند نگهبانی میدن ، باید اول از اونا اجازه ی ورود بگیرید، یکی از اونها قمر بنی هاشمه و دیگری هم علی اکبر حسینه . به به ! چه جای خوبی رفتیم ! توسل به امام حسین (ع) و کربلا رفتن خیلی قشنگه ، آخه اونجا همه ی عزیزان حسین (ع) رو می بینیم . عباس (ع) و علی اکبر(ع) قاسم (ع) و عبدالله (ع) ، بی بی زینب (س) و رقیه خاتون (س) و خانوم رباب (س) رو می بینیم ، اگه خوب گوش کنی صدای گرفته ی علی اصغر (ع) رو که تشنه است می شنوی ! آی مردم مطمئن باشید که حسین (ع) همه ی شما رو می پذیره و وارد خیمه ی حسین (ع) می شید ، من فکر کنم حسین (ع) حاجت تک تک شما رو میده و همه ی شما رو خوشحال میکنه اما فکر کنم وقتی بخواهید از خیمه اش بیرون بیایید یک نگاه معنا داری به شما کنه و با نگاش به شما بگه عزیزم من حاجت دنیوی و اخروی تو رو برآورده کردم اما دلم میخواد درعوض ، یه خدمتی به من بکنی ! چند ساعت دیگه من تو گودال قتلگاه با لب عطشان به شهادت می رسم اگر محب من هستی اون موقعی که دارم تو گودال قتلگاه دست و پا میزنم سریع برید سراغ خیمه ها مواظب زن وبچه ها و ناموس من باشید ، مواظب باشید تا خیمه ها رو آتش نزنند ، زینب رو کتک نزنند آی شیعیان ! زینب (س) و خانوم رباب (ع) و رقیه خاتون (ع) رو به شما می سپارم نذارید اسیر بشن نذارید زینب (س) بیاد بالای بلندی ببینه که شمر از گودال قتلگاه بیرون میاد و سر برادرشو به زیر دامن گرفته ! هر جا نشستی ناله بزن یا حســـــین .......  
گریزشماره شش دعای توسل فراز مربوط به امام سیدالساجدین ، علی بن الحسین (ع) آی حاجتمندها ! آی گرفتارها ! امشب اگر میخواهید متوسل به امام سجاد (ع) شوید اگه خواستید برید در خانه ی امام سجاد (ع) تا بخاطر آبرویی که در خانه ی خدا داره حاجتهای شما رو برآورده کنه اون روزی برید که من میگم میدونی برای چه این حرف رو میزنم ؟ درسته که برای امام (ع) زمان مطرح نیست هر موقع دقت و بی وقت که بریم در خانه اش جواب ما رو میده ، اما خواهش می کنم هر موقع خواستید برید در خانه ی امام زین العابدین (ع) غیر از این زمانهایی باشه که میگم ، یکی از اون زمانها عصر عاشوراست لااقل بخاطر حاجتهای شخصی نریم ! آخه آقا حواسش به گودال قتلگاه است درسته اهل بیت (ع) آنقدر بزرگوارند که هر موقع بری در خانه اشان حواسشون به توست ولی آدم خجالت میکشه وقتی امام سجاد (ع) تو بستر بیماریه و پدرش داره تو گودال قتلگاه دست وپا میزنه بریم بگیم آقا حاجت دنیایی منو بده ! نکنه بگی بریم یه موقع دیگه بیاییم ! نه خواهش میکنم نرید آخه چند ساعت دیگه زینب (ع) و بچه های حسین (ع) پناهی ندارند آی مردم صبر کنید لااقل خانم ها صبرکنند بی بی زینب (س) محرم نداره بیایید به اسراء کمک کنید، بیایید زیر بغلای زینب (س) رو بگیرید داغ برادر دیده ! شما مردها هم برید امام سجاد (ع) رو کمک کنید آخه آقا داره در تب می سوزه داغ زیادی دیده برید بهش تسلی بدید نذارید به دست و پای آقا غل و زنجیر ببندند، نذارید سر حسین (ع) وعباس (ع) و علی اکبر (ع) را از جلوی چشمان امام سجاد (ع) و زینب (س) عبور بدن  ! چند نفر هم برن تو این بیابونها بگردند بچه های حسین (ع) رو پیدا کنند و پناه بدن آخه دارند از ترس جان میدن !  
گریزشماره هفت دعای توسل فرازمربوط به امام باقــر (ع) آی دوستداران اهل بیت (ع) امشب در خانه ی امام باقر (ع) رفتن چند تا ویژگی داره یکی از ویژگیهاش اینه خانه ی امام باقر(ع) تاریک و ظلمانیه چراغ نداره این ویژگی قبرستان بقیعه  خوشا به حال اونایی که مدینه رفتن آی مردم ! این تاریکی و خاموشی خیلی دردناکه اما از یک جهت برای من رو سیاه خوبه اونم اینه که در اون تاریکی کسی من گنهکارو نمی بینه راحت سرمو میندازم پایین و اشک میریزم و به گناهانم اعتراف میکنم . تو اون تاریکی کسی منو نمی شناسه آبروم در خانه ی امام باقر (ع) پیش مردم نمیره راحت تر التماس امام باقر (ع) میکنم تا دستمو بگیره ! آی زن و مرد در خانه ی امام باقر (ع) رفتن یه ویژگی دیگری هم داره که دل آدمو کباب میکنه ! میخوای بگم یانه ؟ ویژگی بعدی اینه وقتی می خوای بری در خانه ی امام باقر (ع) باید از کوچه ی بنی هاشم بگذری ، مجبوری که از راه کوچه ی بنی هاشم بیایی و خاطرات کتک خوردن و آتش گرفتن مادرت رو مرور کنی وای چه مسیر سختی ! آدم دق میکنه آی کسانی که مدینه نرفتید اونجا آدم هنوز صدای فاطمه (س) رو از پشت در میشنوه که داره صدا میزنه فضه بدادم برس ! وا محمـــــداه !  
گریزشماره هشت دعای توسل فراز (ع) آی عاشقان امام صادق (ع) آی کسانی که امشب توسل به امام صادق (ع) پیدا کردید، اگر امشب میخواهید در خانه ی امام صادق (ع) برید باید خیلی مؤدبانه و با احترام در خانه ی امام ششم را بزنید اگه رفتید در خانه ی امامتان باید اجازه بگیرید و وارد شوید. میدونی برای چی این حرف رو میزنم ؟ آخه میخواهم خاطره ی بد پسر منصور برای آقا مجسم نشه ! آخه این آدم بی ادب شبانه آمد بدون اجازه ی امام صادق (ع) وارد منزل امام شد به آقا خیلی تندی و جسارت کرد، آقا رو با سر برهنه و پای برهنه به قصر آورد در حالیکه خودش سواره بود و امام با اون سن بالا نفس زنان پیاده می آمد، آی مردم مواظب باشید به امام صادق (ع) بی احترامی نشه .                                                                                                                آی شیعیان ! همین امامی که دارید التماسش می کنید تا مشکلات و گرفتاریهای شما رو بر طرف کنه چندین بار منصور ملعون از روی کینه و دشمنی به علــی (ع) و اهــل بیــت (ع) شمشیر کشید تا آقا رو به شهادت برسونه ، خواهش میکنم با محبت و علاقه ی بیشتری برید در خانه ی امامتان تا خاطره ی اون شب برای آقا زنده نشه ! گر چه من میدونم وقتی برید در خانه ی امام صادق (ع) دیگه خانه و بارگاهی نمی بینید آی مدینه رفته ها  شما به اونایی که مدینه نرفتند بگید که مدینه ، قبر امام صادق (ع) چه وضعیتی داره ! شما بگید که خانه ی امام صادق (ع) بی شمع و چراغه ! قربان غریبی و مظلومی شما ائمه ی بقیع ! یا امام صادق (ع) ! گرچه خانه ی شما تاریک و بی چراغه اما یک مزیتی داره که نزدیک منزل مادرتون فاطمه (س) است ، مطمئنم که امشب به احترام مادرتون هم که شده دست رد به سینه ی ما نمی زنید کسی که میاد در خانه ی شما بوی فاطمه (س) رو گرفته آخه از کوچه ی بنی هاشم گذشته ، جا پای مادری گذاشته که دنبال علی (ع) تو این کوچه می دوید ، حتما" کسی که بوی فاطمه (س) رو میده شما تحویلش میگیرید! آی گریه کنان فاطمه (س) وقتی میرید در خانه ی امام صادق (ع) یادتون باشه وقتی می خواهید خودتون رو معرفی کنید بگید من فرزند فاطمه (ع) هستم ، من مادرم فاطمه (س) است نشانه اش هم اینه که وقتی از کوچه ی بنی هاشم رد می شدم بند بند بدنم درد گرفت دنیا به دور سرم چرخید، آخه به یاد سیلی ای افتادم که چنان محکم به صورت مادرم خورد که برق از چشمان مادرم پرید،و سر مادرم گیج رفت ! یا امام صادق (ع) ببین چه جوری بوی مادرم رو گرفتم ! آی مردم مطمئن باشید که به سرعت شما رو تحویل میگیرند و آقا امام صادق (ع) دستی به سر شما میکشه وبه شما احترام میذاره ، حاضرید یه چیز بگم تا دلتون بلرزه ؟ اما بمیرم برای اون آقایی که عصر عاشورا آمد جلوی لشکر دشمن هر چه خودش رو معرفی کرد و گفت من پسر فاطمه ام به جای اینکه به او احترام کنند و تحویلش بگیرند تا شنیدند مادر حسین (ع) فاطمه (س) است عزم خود را جزم کردند تا او را بکشند امان از اون لحظه ای که زمین و زمان بهم ریخت ، شمر وارد گودال قتلگاه شد چون شنیده بود حسین (ع) پسر فاطمه (س) است چنان لگدی به آقا زد و پرید روی سینه ی پسر فاطمه (س) آی بمیرم زینب (س) هم داره نگاه میکنه طولی نکشید که نیزه ای از گودال قتلگاه بالا رفت دیدند سر پسر فاطمه (س) روی نیزه است !  
گریزشماره نه دعای توسل فرازمربوط به امام کاظم (ع) آی گرفتارها ! آی گریه کنان اهل بیت (ع) امشب اگر می خواهید به امام کاظم (ع) توسل پیدا کنید، اگر میخواهید امام هفتم را واسطه قرار دهید تا خدا شما رو شفاعت کنه ، اگر میخواهید به امام کاظم (ع) التماس کنید تا حاجات و گرفتاریهای شما رو برطرف کنه نمی تونید برید در خانه ی امام کاظم (ع) چرا که امام کاظم (ع) سالهاست که خانه نیست اگه میخواهید برید سراغ امامتان تا به او متوسل بشید باید برید زندان بغداد. زندانی که تنگ و تاریکه ! بمیرم برای غریبی آقا ! چهارده سال تو زندان بود،آی زن و مرد! امشب بیایید بریم ملاقات اماممان آخه کسی که تو زندانه همیشه منتظره یکی بیاد ملاقاتش . آی مردم ! غروبها که میشد دل امام هفتم (ع) میگرفت دلش برای معصومه و رضایش خیلی تنگ می شد.اما مردم اگه رفتید زندان بغداد تا امامتان را ملاقات کنید فکر نکنید با احترام شما را راهنمایی میکنند تا برید امام کاظم (ع) رو ببینید ! آخه دم در زندان سندی بن شاهک ملعون ایستاده اجازه نمیده آقا رو ببینید فقط خودش حق داره آقا رو ببینه گهگاهی در زندان رو باز میکنه همین که در زندان باز میشه آقا فکر میکنه ملاقاتی داره اما بمیرم سندی به شاهک رو تازیانه به دست می بینه !                           آی مردم فقط باید کنار زندان منتظر بایستید حق دیدن آقا رو ندارید فقط صدای مناجات امام خود رو می شنوید اما اگه چند روزی کنار دیوار بایستید می بینید صدای آقا و مناجاتش عوض میشه و صدا میزنه « یا مخلص الروح من الأحشاء والأمعاء خلصنی من ید هارون الرشید» ! خدایـــا ! مرا از دست هارون خلاص کن ! دیگه آقا هر روز صدا میزنه خدایا ! مرگ موسی بن جعفر را برسان! آی مردم امشب بیایید حاجات خودمون رو فراموش کنیم و برای امام خود دعا کنیم حاجتمون این باشه که خدایا آقا رو از زندان هارون نجات بده ! بیایید پشت در زندان بغداد « امن یجیب » بخوانیم تا بلکه امام ما آزاد بشه اما بمیرم وقتی آقا رو آزاد کردند دیدند امام کاظم (ع) جان داده هنوز غل و زنجیر به بدن آقاست ! .
گریزشماره ده دعای توسل فراز مربوط به علی بن موسی الرضا (ع) یا امام رضـــا ! یا علــی بــن موســی الرضــا ! آقا جانم همه شما رو غریب الغرباء می نامند اما مردم باوفای ایران چنان بارگاهی برای شما ساخته اند ، چنان استقبالی از شما کرده اند که از غربت در آمدید، یا امام رضا ! امشب به شما التماس میکنم اگه میشه مرا از غربت در بیارید ، آخه منم یه عمریه غریبم کسی که با خدا و اهل بیت (ع) رابطه ی خوبی نداره غریبه کسی که هنوز نتونسته با خدا آشنا بشه هنوز نتونسته حرف زدن با خدا رو یاد بگیره خیلی غریبه ، کسی که غرق گناهان و شهوت و آلودگیهاست خیلی غریب و دور از بهشت خدا و اهل بیته !        یا علی بن موسی الرضا  ! امشب کاری کن که من همیشه آشنای خودت باشم ، کاری کن که دیگه برای شما غریب و نا آشنا نباشم منو امشب پاک کن قول میدم از این به بعد پاک بمونم تا وقتی باز میام در خونه ات برای شما شناخته شده باشم و زود راهم بدید ! ولی یا امام رضا ! درسته من غرق معصیت و باتلاق گناهان هستم ، اما مهر شما در دل من موج میزنه همیشه میام در خونه ات حتما" چهره ی من بیچاره و رو سیاه برای شما آشناست آخه زیاد آمدم و التماس کردم حتما " منو می شناسید.                                                                                  آی مردم ! بذارید یه چیزی بگم تا خوشحال بشید،در خونه ی امام رضا(ع) رفتن یه فایده ی بزرگی داره و اونم اینه که خود امام رضا (ع) فرمود : اگر کسی بیاد در خونه ی من و من رو زیارت کنه منم لحظه ی مرگ میام به زیارتش به به ! عجب امام مهربانی ! عجب توسل شیرینی! یا امام رضا ! از این به بعد قول میدم زیاد بیام زیارت شما و با معرفت به شما توسل پیدا کنم آخه محتاجترین لحظه برای من لحظه ی مرگه ! آی مردم امشب التماس امام رضا (ع) کنید حتما" لحظه ی مرگ به شما سر میزنه تا راحت جان بدید،التماس آقا کنید تا سکرات موت برای ما آسان بشه !ازش بخواهید تا روز قیامت بداد ما برسه و ما رو از وحشت روز قیامت نجات بده ! آی محبین امام رضا ! آنقدر خودتون رو در خونه ی اهل بیت (ع) نشون بدید ، آنقدر محبت خود به اهل بیت (ع) ور زیاد کنید تا بعد از مرگ کارمون سخت نباشه . یا امام رضا ! بخدا از مرگ و تنهایی قبر وحشت دارم نذار تنها بمونم ! .
گریزشماره یازده دعای توسل فراز مربوط به امام محمد بن علی(جوادالائمه) (ع) آی مردم ! در میان امامهای ما دو امام هستند که در خانه ی خود خیلی مظلوم بودند آنقدر مظلوم و غریب بودند که به دست همسر خود مسموم شدند، یکی امام حسن مجتبی (ع) و یکی هم امام جواد (ع) ، بخدا اگه امشب همه بیایید جمع بشیم و دسته جعمعی در خانه ی جواد الائمه (ع) آقا خیلی خوشحال میشه ! بخدا خیلی غریب و مظلومه ! اما مردم اگه رفتید در خانه ی جوادالائمه(ع) اولین حاجت شما این باشه خدایا ! جگر جوادالائمه (ع) داره از مسمومیت زهر می سوزه امام ما رو شفا بده ! عزیز رضا (ع) رو نجات بده ما طاقت نداریم صدای ناله ی امام جواد (ع) رو بشنویم که گویا غریبانه هی داد میزنه آی جگرم !                                                                                                                                                      آی مردم ! اگه رفتید در خانه ی امام جواد (ع) و دیدید صدای هلهله ی کنیزان از خانه ی آقا بلند است تعجب نکنید آخه ام الفضل برای اینکه صدای آقا از حجره بیرون نره وکسی با خبر نشه به کنیزان دستور داده در حجره ی امام ، هلهله کنید وکف بزنید تا کسی نفهمه جواد الائمه (ع) داره داد میزنه و جان میده ! بعضی ها نوشته اند ام الفضل بعد از اینکه به امام زهر داد شروع کرد به گریه کردن و دست و پایش می لرزید،آی بمیرم حاضرید بریم کربلا یا نه ؟  یا جواد الائمه اینجا قاتل شما دست و پا گم کرد و گریه می کرد من هم تو کربلا یه قاتلی می شناسم که وقتی از گودال قتلگاه بیرون می آمد دیدند داره دست وپایش می لرزه ، رنگش پریده و وحشت کرده خوب که نگاه کردند دیدند سر عزیز زهــرا(ع) رو به دامن گرفته ...!  ‌.
گریزشماره دوازده دعای توسل فراز مربوط به امام علی بن محمد(هادی) علیه السلام امشب دلت رو روانه ی حرم با صفای امام هادی (ع) کن ! آی مردم حاجتمند! امشب از امام هادی (ع) هدایت خودتونو در دین و راه خدا طلب کنید! آی عاشقان امام هادی (ع) امشب اگه همه رفتید در خانه ی امام هادی (ع) مواظب باشید سر و صدا نکنید خیلی آرام و با احترام برید در خانه ی امامتان! آخه متوکل خیلی آقا و زن وبچه ی پسر فاطمه (س) رو اذیت میکرد شبانه می ریختند تو خانه ی امام هادی (ع) بدون اجازه وارد منزل آقا می شدند زن و بچه ی آقا از ترس و وحشت به خود می لرزیدندبه آقا بی احترامی می کردند.                              آی اونایی که امشب میخواهید برید در خانه ی امام هادی (ع) مواظب باشید زن وبچه های آقا وحشت نکنند.                                                                                               تو مجلس متوکل ملعون ، اون نامرد جلو ی چشم آقا مشغول شراب خوردن بود و به آقا شراب تعارف کرد خدا لعنت کنه ! نمیدونم اون لحظه بر امام هادی (ع) چه گذشت ! شاید اون لحظه آقا به یاد بزم یزید و سر بریده ی جدش حسین (ع) افتاده باشد به یاد مجلسی که یزید چوب دستی خود را به لب و دندان عزیز زهرا (س) میزد.                                                         ««   یـــــا مــزن چـــوب جـفــا بــــر لـــــب و دنــــــدان او             یــــا بگــــو بـیـــــرون رونــــــــد از مجلــســــــت طـــفــــلان او»»                                           آی دوستداران امام هادی (ع) امام عسکری (ع) آخرین لحظات عمر پدر، سر بابا رو به دامن گرفت بدن بابا رو غسل داد ، کفن کرد ونماز خواند و با احترام به خاک سپرد، در تاریخ آمده جمعیت زیادی برای مراسم تشییع و دفن امام هادی (ع) آمده بودند تا جاییکه امام عسکری (ع) رو به زحمت انداخت . یا امام هادی (ع) قربان غریبی ات آقا جان ! اینجا انبوه جمعیت برای عرض ارادت به شما جمع شدند و با احترام برای شما عزاداری کردند اما دلها بسوزه برای آقایی که برای او هم جمعیت زیادی آمد دور قتلگاه و دورش حلقه زدند همین که دیدند سر حسین(ع) بر بالای نی رفت شروع کردند به هلهله و پایکوبی وتکبیر گفتن !  
گریزشماره سیزده دعای توسل فراز مربوط به امام حسن عسکری (ع) یا امام عسکری (ع)  ! این مردم عنایت ویژه ای به شما دارند چرا که پدر امام زمان ما هستند، توسل به شما رنگ و بوی توسل به امام زمان (ع) رو داره ! آقا جانم امشب این مردم با یه دل امیدی به شما توسل پیدا کرده اند امشب این همه گرفتار و حاجتمند اومده تا شما که آبرویی نزد خدا دارید شفاعتشان کنید.                                                                                 آی زن و مرد ! بیایید امام یازدهم رو به پسرش امام زمان (ع) قسم بدیم مطمئن باشید که نمیذاره دست خالی برگردید . یا امام عسکری (ع) تو رو به فرزندغریبت تو رو به پسرت مهدی غائب از نظر، قسمت میدم امشب دست ما رو بگیر! آقا جان ما رو نا امید نکن ! یا امام عسکری (ع) این مردم اولین حاجتشون تعجیل در ظهور فرزندت مهدیست تو که آبرویی نزد خدا داری از جانب ما شیعیان از خدا بخواه که ظهور فرزندت مهدی رو نزدیک کنه !                                                                                                                                یا امام عسکری (ع) ! ما شنیدیم برای تشییع جنازه و دفن شما درسامرا غوغایی به پا بود ، جمعیت زیادی آمدند تا شما رو تشییع کنند و با احترام به خاک بسپارند . شنیدم همه ی بازارها رو بستند و روانه ی مراسم تشییع شما شدند. اما آقا جان اون روز بازار سامرا برای تشییع شما سیاه پوش بود اما دلها بسوزه برای اون کاروان و خانمی که بازارشام برای اونها سفید پوش شد ، امان از دل زینب (س)!                                                                                                                                                                                                     آی عاشقان اهل بیت (ع) ! وقتی مردم شام شنیدند کاروان اسراء داره وارد میشه اونجا هم همه بازار رو تعطیل کردند و آمدند به استقبال زینب (س) . آی بمیرم زینب (س) رو میان آنهمه شامی و نامحرم می چرخانند همه با دیدن زینب (س) و سرهای بریده بر نی ، هلهله و شادی می کنند ، آی غیرتمندها ! آی ناموس دارها ! یکی بره این مردم رو پراکنده کنه تا اینقدر با چشمان خود به زینب (س) و ناموس حسین (ع) نگاه نکنند ، آی خانمها برید دور زینب (س) رو بگیرید نذارید نامحرم ها دور زینب رو بگیرند و هلهله کنند ، یا امام زمان (ع) معذرت میخوام یا الله ! یکی بره سر عباس با غیرت رو از جلوی چشم زینب (س) دور کنه آخه قمر بنی هاشم طاقت نداره خواهرش رو میان یک مشت حرامی ونامحرم ببینه ! .  
گریزشماره چهارده دعای توسل. فراز مربوط به امام زمـــان (ع) آی عاشقان و دلباختگان امام زمان (ع) درسته این فراز از دعای توسل آخرین فرازه اما مهمترین جای دعای توسل همین جاست ! نکنه خسته بشی ! اینجا اگه خوب دلتو آماده کنی و با امام زمانت ارتباط برقرارکنی مطمئن باش که خودش خریدار تو خواهد شد!                                                                                                                                             یابن الحسن ! مولای من ! یه عمریه داریم صدات می زنیم کجایی آقا جانــم ؟ نمیدونم الان کجایی ، نمیدونم الان کربلایی ، مدینه ای ، کاظمینی ، سامرایی شایدم الان تو مجلس ما نشسته ای و داری همراه شیعیان خودت برای ظهورت دعا میکنی و اشک می ریزی !                                                                                                                                       آی مردم ! امشب طوری صداش بزنید، طوری دلتونو از ناخالصی ها پاک کنید تا حضورشو تو مجلسمون احساس کنیم . آقا جان ! یه عمریه در قنوتهای نمازم برای آمدنت دعا میکنم یه عمریه کارم این شده بعد از نمازهایم برای رسیدنت التماس خدا می کنم یه عمریه صبحهای جمعه میام دعای ندبه میخونم و برای فراقت ضجه میزنم تا بلکه از راه برسی و چشمانم به چهره ی دلربایت منور بشه ! مدتهای مدیدی است شبهای چهارشنبه میام دعای توسل میخونم به امید فراز آخرش تا با تو حرف بزنم . یابن الحسن بچه که بودم هر شب مادرم قصه ی آمدنت را برایم میخواند و با آرزوی دیدنت سر بر بالین می گذاشتم دیگه بسه آقا تو رو خدا زودتر بیا داریم از دست می ریم.آقا جان مگه شیعیان تو نیستیم  ؟ مگه ما حق نداریم امام خودمونو ببینیم ؟ مگه ما شیعیان از مردم کوفه بدتریم ؟ مگه ما از اون مردمی که تو کوچه ی بنی هاشم جمع شدند و دست امام خود رو با طناب بستند بدتریم ؟ مگه ما دل نداریم آقا ؟ بخدا اگه بیایی به مردم کوفه و مدینه و همه ی مردمان عالم نشون میدیم که چجور باید دور امام زمانشون بگردند! بخدا بمردم مدینه یاد میدیم بجای اینکه در خانه ی علی (ع) رو آتش بزنند بجای اینکه همسرشو کتک بزنند بیایید از ما یاد بگیرند که چگونه خود و فرزند و پدر و مادرمونو فدای امام خود میکنیم ! به کوفی ها یاد میدیم بجای اینکه عزیز فاطمه (ع) رو محاصره کنند و آب به علی اصغرش ندهند بجای آنکه سر از بدن حسین (ع) جدا کنند بیایند ببینند که ما شیعیان چگونه پروانه وار دور امام خود می گردیم و دلداده ی امام خود هستیم!                                         یابن الحسن ! بخدا اگه بیایی همه ، دیوانه و غلامت میشیم ! آقا جان تو رو خدا التماست میکنم نذار این چشمان گنه کار من به ندیدنت عادت کنند !« مـتــی تــرانــــا و نــــــراک »کی میشه چشم در چشم یکدیگر بیندازیم و با دیدنت از هوش برم ؟ نمیدونم طاقت دارم چشم در چشم امام زمانم بیندازم یا نه ! نمیدونم طاقت میارم یا نه ! فکر کنم از شرم و حیا و یا از برق چشمان مهدی فاطمه (ع) جان بدم! آی مردم خواهش میکنم از من نپرسید اگه قراره چشم در چشم امام زمان (ع) بیندازم و طاقت نیارم پس چرا عصر عاشورا در گودال قتلگاه هر چه حسین(ع) با چشمان نافذ و مهربانش به شمر نگاه کرد، اون ملعون دلش به رحم نیامد و کار خودش رو کرد ؟ من فکر کنم شمر برای اینکه برق چشمان حسین (ع) او را از کارش منصرف نکنه به چشمان حسین (ع) نگاه نمیکرد و سرشو انداخته بود پایین و هی خنجر میزد.همه یکصدا با هم بگید حسین آرام جانم ...حسین روح و روانم.. التماس دعا.. این مجموعه شامل 78 گریزمناجاتی از دعای توسل ، ندبه و زیارت عاشورا و کمیل برگرفته شده از کتاب گریزهای مناجات به تهیه کنندگی روح ا..ولی ابرقویی میباشد که حسب دستوراستاد حاج مجید طاهری بنده حقیر شهریاراحمدی در فروردین ماه نودوپنج به تایپ و نشر آن در وبلاگ اقدام نمودم .ان شاالله دوستان از مطالب آن استفاده نموده و ما را هم از دعای خیر خود  بی بهره نگذارند «.ومن الله التوفیق» .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلسه اول آماده سازی ذهن مردم برای دعای کمیل قبل از شروع دعای کمیل مناسب است نسبت به اهمیت این دعا یا اهمیت شب جمعه که رسم است در آن دعای کمیل بخوانند، ذهن مردم را آماده کنیم . گفتن چند روایت قبل از شروع مجلس بشکل حرف زدن عادی یا با لحن مداحی می تواند به آماده سازی مجلس کمک کند به عنوان مثال : اهمیت دعا خوانی خدا در سوره بقره آيه 182 مى فرمايد: وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ (186) اى پيغمبر! هرگاه بندگان من از من سؤ ال كنند پس به تحقيق كه من نزديكم اجابت مى كنم دعاى دعا كننده را اهمیت دعای کمیل : کمیل می‌گوید: «وقتی که حضرت به منزل خود رفتند، وقت شب به خدمت آن بزرگوار رسیدم. حضرت فرمودند برای چه کاری آمدی؟ عرض کردم به طلب دعای خضر آمده‌ام. امیرالمومنین فرمود:‌ای کمیل، اگر این دعا را حفظ کردی هر شب جمعه یا در هر ماه و یا سالی یکبار و یا لااقل در تمام عمر یک مرتبه بخوان تا امور تو کفایت شود. خداوند تو را یاری می‌کند، روزی تو زیاد می‌شود و البته از مغفرت هم محروم نخواهی شد. ای کمیل، مدتی که تو با ما مصاحب هستی، موجب شده که تو را به چنین نعمت و کرامتی سرافراز گردانم.‌ ای کمیل بنویس: اللهم انی اسئلک برحمتک...» اهمیت شب جمعه از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده: حضرت حق فرشته اى را در هر شب جمعه فرمان می دهد كه از اول شب تا آخر شب از جانب پروردگار از بالاى عرش ندا كند: آ يا بنده مؤمنى هست كه پيش از طلوع صبح براى هر دو جهانش مرا بخواند، تا من درخواستش را اجابت كنم؟ آيا بنده مؤمنى هست كه از گناهش توبه كند تا توبه اش را بپذيرم؟ آيا بنده مومنى هست كه ازمن بخواهد كه روزى اش را فزونى بخشم ؟ آيا بنده مؤمن بيمارى هست که از من بخواهد شفايش دهم تا به او تندرستى ارزانى كنم؟ آيا بنده مؤمن غمگين در بندی هست كه من بخواهد او را از بند برهانم و اندوهش را برطرف سازم ؟ ... با جستجو در کتب و سایت های معتبر می توانید مطالب بیشتری را پیدا کنید. یادتان باشد آماده سازی ذهن و دل مخاطب در ابتدای جلسه بسیار مهم است. شروع خوب می تواند سطح مجلستان را بسیار متفاوت کند. اگر توانستید در همان ابتدای مجلس که مخاطب در اوج آمادگی و گیرایی است، ارتباط موثر را برقرار کنید کارتان در ادامه بسیار راحت تر خواهد شد. جلسه دوم زمان بندی دعای کمیل بطور معمول خواندن متن دعای کمیل نیم ساعت طول می کشد. یعنی اگر برای یک برنامه، یکساعت زمان در اختیار شماست می توانید: ده دقیقه برای آماده سازی مجلس و روضه ی اولیه وقت بگذارید 5 تا 8 دقیقه برای روضه ی پایانی و حدود 12 تا 15 دقیقه برای گریز ها و سایر تکنیک های ارتباطی همانطور که در دوره دعا خوانی پیش از این نیز توضیح داده شد، قبل از هر کاری باید به آماده سازی متن بپردازید. به امید اینکه در جای دعوت شده یک مفاتیح وجود دارد و دعای کمیل را از روی آن می خوانید، به مجلس نروید. حتما کتابچه و نوع دستخطی را که با آن راحت هستید را از بازار پیدا کنید و روی آن کار کنید. سپس بر روی کتابچه تهیه شده و متن مورد نظر زمان بندی را علامت گذاری کنید. مثلا اگر دعای کمیل شما از صفحه ی 23 تا 48 کتابچه است . یعنی باید در طول یک ساعت 25 صفحه را بخوانید. من یک شکل خاص از زمانبندی را به شما پیشنهاد می کنم ولی شما به هر روشی که دوست دارید می توانید علامت گذاری کنید. همانطور که گفتیم ده دقیقه اول به آماده سازی و روضه سپری می شود پس ابتدای شروع دعا یعنی صفحه 23 بالای صفحه بنویسید : دقیقه ی 10 در 50 دقیقه باقیمانده باید 25 صفحه بخوانید. پس در 5 صفحه بعد تر یعنی صفحه 28 بنویسید: دقیقه ی 20 در 5 صفحه بعد تر بنویسید دقیقه 30 و الی آخر این علامت گذاری به شما کمک می کند بفهمید کجا از زمان بندی عقب افتاده اید و روضه و حاشیه زدنتان را کمتر کنید. همچنین می توانید بجای نوشتن دقیقه در بالای صفحه از درصد استفاده کنید. مثلا بنویسید 50٪ و از این علامت بفهمید که تا الان نصف دعا را خوانده اید. آیا بیش از نصف زمانتان سپری شده یا کمتر ؟ و بر اساس ان سرعت را تند یا کند کنید. فکر می کنم مطلب واضح است و نیازی به مثال بیشتر ندارد. مهم این است که با هر روشی که راحت هستید علامت هایی بگذارید که به شما کمک کند زمان بندی دعا را از دست ندهید. طوری نشود که در یک مجلس یک ساعته ، 50 دقیقه اش بگذرد و ببینید فقط نصف دعا را با کلی روضه خوانده اید. دعای کمیل https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/40
. جلسه سوم قبل از شروع دعای کمیل با توجه به اینکه دعای کمیل شب جمعه خوانده می شود، برای آماده سازی مجلس می توان توسلی به حضرت اباعبدالله داشت. اشعار مناجاتی با خدا یا اشعار مناجاتی با امام زمان، و سپس خواندن روضه امام حسین یا توسل به یکی از شهدای کربلا از جمله محتواهایی است که می توان برای شروع مجلس از آن استفاده کرد. اما به این نکته باید توجه داشت که طرحواره اصلی دعای کمیل مناجات و استغفار است. لذا در مراحل خواندن روضه می توانید به احادیثی که اشاره بر بخشش گناهان براثر گریه ی برای امام حسین دارد، اشاره کنید. مثال : بعد از خواندن اشعار مناجاتی ... آماده ی اشک ریختن هستی؟ می خواهم برایت روضه بخوانم . دل ها را در شب زیارتی امام حسین روانه ی کربلا کن . امشب آمدیم دعای کمیل بخوانیم. استغفار کنیم. اگر می خواهی خدا یک نگاهی بیندازد، اگر فکر می کنی مثل من آبرویی نداری، بیاید بریم در خانه ی آبرو دار عالم . این آقا واسطه شود . مگر نفرمود همه چشمها در روز قيامت گريانند اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ . هر چشمی برای حسین اشک بریزه روز قیامت ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ است. دلت آماده شد؟ روضه بخوانم ؟ ای دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد می روم بینیم در کجا زینب شکوه از شمر بی حیا دارد و ادامه روضه .... البته روایات زیبایی در باب گریه برای امام حسین (ع) وبخشش گناهان به واسطه ارادت به اهل بیت دارد که می توانید برای گره زدن روضه به مناجات و استغفار در بین توسل اولیه قبل از شروع دعای کمیل ، از آن استفاده کنید. مداحی جلسه چهارم شروع دعای کمیل اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِقُوَّتِكَ الَّتِي قَهَرْتَ بِهَا كُلَّ شَيْ ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كُلُّ شَيْ ءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كُلُّ شَيْ ءٍ وَ بِجَبَرُوتِكَ الَّتِي غَلَبْتَ بِهَا كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِعِزَّتِكَ الَّتِي لاَ يَقُومُ لَهَا شَيْ ءٌ وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتِي مَلَأَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِسُلْطَانِكَ الَّذِي عَلاَ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِوَجْهِكَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ (غَلَبَتْ) أَرْكَانَ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ بِعِلْمِكَ الَّذِي أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَاءَ لَهُ كُلُّ شَيْ ءٍ همانگونه که در دوره دعا خوانی هم اشاره شد تکرار بعضی از فرازهای کلیدی مخاطب را با شما همراه می کند. همه با هم : يَا نُورُ يَا قُدُّوسُ، يَا نُورُ يَا قُدُّوسُ يَا أَوَّلَ الْأَوَّلِينَ وَ يَا آخِرَ الْآخِرِينَ امشب روضه خواندیم، اشک ریختیم حالا از خدا می خواهی که ببخشد. این دست ها به حالت دعا. وقتی من می خوانم تو هم زمزمه کن . بگو خدایا گناهام رو ببخش اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ... اشاره به اهمیت مکان و زمان می تواند در تحریک عواطف مخاطب مفید باشد. به عنوان مثال : امشب امدی مسجد جمکران، امشب خدا یک طور دیگر نگاهت می کند. همه با هم . اللهم اغفر... یا امشب آمدی مسجد خانه خدا، مهمان خانه ی خدایی. میزبان حرف صاحبخانه را زمین نمی زند . همه با هم اللهم اغفر... یا امشب امدیم کنار مزار شهدا، خدایا ما که آبرویی نداریم . آمدیم کنار مزار شهدا به آبروی این ها به ما یک نظری کنی . همه با هم اللهم اغفر... .
. جلسه پنجم در جاهای مختلف دعای کمیل، گریزهایی را که می توان زد برای شما می نویسم . اما همانطور که قبلا اشاره کردم قرار نیست شما از تمام گریزها و حاشیه ها استفاده کنید. بلکه بسته به زمان و حال مخاطب در بعضی از قسمت ها مکث نموده و ارتباط لازم را با مخاطب برقرار کنید. ...اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِكَ عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِيمَا عِنْدَكَ رَغْبَتُهُ اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُكَ وَ عَلاَ مَكَانُكَ وَ خَفِيَ مَكْرُكَ وَ ظَهَرَ أَمْرُكَ وَ غَلَبَ قَهْرُكَ وَ جَرَتْ قُدْرَتُكَ وَ لاَ يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِكَ نمی دانم تا حالا دیده ای بچه ای را که پدرش او را کتک می زند؟! اما بچه به جای اینکه فرار کند با همان حالت گریه و ناله خودش را درون آغوش بابایش می اندازد. از کتک پدر به آغوش پدر پناه می برد. چون جای دیگری را ندارد. خدایا! ما هم به غیر از تو پناهی نداریم، اگر ما را عذاب کنی، مجبوریم باز هم به سوی تو فرار کنیم. آخر نجات دهنده ای به غیر از خودت نمی شناسیم. وَ لاَ يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِكَ ... جلسه ششم اللَّهُمَّ لاَ أَجِدُ لِذُنُوبِي غَافِراً وَ لاَ لِقَبَائِحِي سَاتِراً وَ لاَ لِشَيْ ءٍ مِنْ عَمَلِيَ الْقَبِيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ وَ بِحَمْدِكَ ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي وَ سَكَنْتُ إِلَى قَدِيمِ ذِكْرِكَ لِي وَ مَنِّكَ عَلَيَ اللَّهُمَّ مَوْلاَيَ كَمْ مِنْ قَبِيحٍ سَتَرْتَهُ وَ كَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ (أَمَلْتَهُ) وَ كَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَيْتَهُ وَ كَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ دَفَعْتَهُ خدایا! چقدر من خواستم گناه بکنم اما تو نگذاشتی . توهوای من را داشتی . تازه من از دست تو ناراحت شدم که چرا بساط خوشگذرانی من فراهم نشد. خدایا ممنون دار تو ام وَ كَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِيلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ چه خوبی هایی که از من سر زبان ها انداختی و من اهلش نبودم . یک بار آمدم حرم ، یک بار آمدم جمکران ، یک بار کار خیر کردم ... در همه ی دهان ها انداختی که من با ایمانم ، با خدا هستم . اما ده ها بار گناه کردم ، ده ها بار غفلت کردم و تو برای من آبرو داری کردی . فقط خوبی هایم را به گوش بقیه رساندی . اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِي وَ أَفْرَطَ بِي سُوءُ حَالِي وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بِي أَعْمَالِي وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي وَ حَبَسَنِي عَنْ نَفْعِي بُعْدُ أَمَلِي (آمَالِي) وَ خَدَعَتْنِي الدُّنْيَا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِي بِجِنَايَتِهَا (بِخِيَانَتِهَا) وَ مِطَالِي يَا سَيِّدِي فَأَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ أَنْ لاَ يَحْجُبَ عَنْكَ دُعَائِي سُوءُ عَمَلِي خدایا به عزتت قسمت می دهم . نکند گناهان من باعث شود که صدایم را نشنوی ، دعایم را اجابت نکنی . خدایا خودت در قرآن فرمودی « وَ أَمَّا السائِلَ فَلا تَنهَر » یعنی سائل و گدا را مَرانید. خدایا من هم سائلم . اگر گدایی در خانه ی من بیاید نمی پرسم گناهکاری یا نه . امشب من هم آمدم در خانه تو . خدایا نکند دست خالی من را رد کنی ! جلسه هفتم اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِي وَ أَفْرَطَ بِي سُوءُ حَالِي وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بِي أَعْمَالِي وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي وَ حَبَسَنِي عَنْ نَفْعِي بُعْدُ أَمَلِي (آمَالِي) وَ خَدَعَتْنِي الدُّنْيَا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِي بِجِنَايَتِهَا (بِخِيَانَتِهَا) وَ مِطَالِي يَا سَيِّدِي فَأَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ أَنْ لاَ يَحْجُبَ عَنْكَ دُعَائِي سُوءُ عَمَلِي وَ فِعَالِي وَ لاَ تَفْضَحْنِي بِخَفِيِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ سِرِّي خدایا ! توکه از اسرار نهانی من، از رفتار پنهانی من با خبری. ممنون که مرا رسوا نکردی امیر المومنین علیه السلام فرمود : لَو تَکاشَقتَم ما تَدافَنتُم . آی مردم اگر گناهانی که کردید، اگر پرده ها کنار رود،‌ کسی دفنتان نمی کند. خدایا! این گناهانی که من کردم ، اگر دور و بری هایم بفهمند حتی حاضر نمی شوند جنازه ام را خاک کنند. با آبروی رفته به میهمانی آمدم هربار آبروی مرا یار می خرد یک لحظه ام کنار نزد پرده ی مرا با احترام حضرت ستار می خرد یک تضمین به تو بدهم که امشب خدا آبرویت را بخرد؟ آماده ی دو بیت بخوانم . فقط می خواهم با شعر اشاره کنم . آماده اشک ریختن هستی؟ می خواهم حرف از دو باب الحوائج بزنم . امشب واسطه ی آبروی من و تو باشند... هرکس که مویش از غم زینب سپید شد او را یقین کنید که علمدار می خرد پیش رباب حرمله فریاد زد کسی گهواره ی شکسته شیرخوار می خرد‌ ؟ آی ناله بزن حسین...! سلسله گریز های حجةالاسلام طباطبایی .
جلسه هشتم وَ لاَ تُعَاجِلْنِي بِالْعُقُوبَةِ عَلَى مَا عَمِلْتُهُ فِي خَلَوَاتِي مِنْ سُوءِ فِعْلِي وَ إِسَاءَتِي وَ دَوَامِ تَفْرِيطِي وَ جَهَالَتِي وَ كَثْرَةِ شَهَوَاتِي وَ غَفْلَتِي وَ كُنِ، اللَّهُمَّ بِعِزَّتِكَ لِي فِي كُلِّ الْأَحْوَالِ (فِي الْأَحْوَالِ كُلِّهَا) رَءُوفاً وَ عَلَيَّ فِي جَمِيعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي وَ النَّظَرَ فِي أَمْرِي، وَ لاَ حُجَّةَ لِي فِيمَا جَرَى عَلَيَّ فِيهِ قَضَاؤُكَ وَ أَلْزَمَنِي حُكْمُكَ وَ بَلاَؤُكَ وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا إِلَهِي بَعْدَ تَقْصِيرِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقِيلاً مُسْتَغْفِراً مُنِيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً معمولا این فراز را با همراهی مردم می خوانند . مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقِيلاً مُسْتَغْفِراً مُنِيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً حضرت خدیجه از پیغمبر ص سوال کرد ! چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: از وسعت رحمت خدا در روز قیامت! چون بنده را نزد خدا حاضر می‌کنند، خطاب می‌شود: ای بنده‌ی من! اطلاع داری که فلان روز و شب چه کردی؟ عرض می‌کند: خداوندا! می‌دانم. پس یک یک گناه ها را اقرار می کند تا جاییکه به یک مرتبه از خجالت سر به زیر می اندازد و عرق بر صورت او جاری شود. خداوند می‌فرماید: ای بنده‌ی من! چرا جواب نمی‌گویی؟ بنده عرض می‌کند: الهی! شرمسارم، نمی‌توانم جواب بدهم. خطاب می‌رسد: ای بنده! تو با این همه، پستی و گناه کردنت، شرم می کنی! من با کریمی خود چگونه شرم نکنم از تو. پس خداوند به کرم خود بنده را می‌آمرزد و داخل بهشت می‌کند. خدایا من هم امشب معتذرا نادما آمده ام . منم با یه دنیا خجالت و پشیمانی آمدم . جلسه نهم لاَ أَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كَانَ مِنِّي وَ لاَ مَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَيْهِ فِي أَمْرِي غَيْرَ قَبُولِكَ عُذْرِي وَ إِدْخَالِكَ إِيَّايَ فِي سَعَةِ (سَعَةٍ مِنْ) رَحْمَتِكَ اللَّهُمَّ (إِلَهِي) فَاقْبَلْ عُذْرِي وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّي وَ فُكَّنِي مِنْ شَدِّ وَثَاقِي يَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِي وَ رِقَّةَ جِلْدِي وَ دِقَّةَ عَظْمِي... یک گوشه از دستم می سوزد، به عالم و آدم بد و بیراه می گویم . یک وقتی پایم به جایی می خورد، زمین می افتم ، یک سردرد ، یک اتفاق کوچک . تحمل ندارم . لب به هزار شکایت باز می کنم که چرا برای من اینطور شد. خدایا من ضعیفم . من به پیش بارگاه تو قدرتی ندارم . امیر المومنین به من یاد داده اینطور با تو مناجات کنم . فرمود یا مَوْلایَ اَنْتَ الْقَوِیُّ وَاَ نَا الضَّعیفُ وَهَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلا الْقَوِیُّ. تو که قدرت عالم در دست توست، اگر تو به من رحم نکنی بیچاره می شوم . روزی مادری سوال کرد: یا رسول الله! خدا ما را چقدر دوست دارد؟ رسول خدا فرمود: از هفتاد پدر و مادر مهربان، مهربانتر است. زن گفت: یا رسول الله! این فرزند من هر قدر بد باشد حاضر نیستم او را در آتش ببینم؛ چطور خدا مرا در آتش می اندازد؟! پیغمبر گریه کرد و فرمود: بله، تا لیاقت باشد کسی را در آتش نمی اندازد؛ مگر اینکه توبه نکند و زیر پرچم شیطان بماند . آنقدر در مقابل خدا بماند تا بمیرد. والا خدا همه را می آمرزد ، هرکه باشد و هرچه باشد. خدایا به من رحم کن .
. جلسه دهم يَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِي وَ ذِكْرِي وَ تَرْبِيَتِي وَ بِرِّي وَ تَغْذِيَتِي هَبْنِي لاِبْتِدَاءِ كَرَمِكَ وَ سَالِفِ بِرِّكَ بِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ رَبِّي أَ تُرَاكَ مُعَذِّبِي بِنَارِكَ بَعْدَ تَوْحِيدِكَ ، یعنی با اینکه من به یگانگی تو ایمان آوردم مرا عذاب می کنی ؟ وَ بَعْدَ مَا انْطَوَى عَلَيْهِ قَلْبِي مِنْ مَعْرِفَتِكَ وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِي مِنْ ذِكْرِكَ وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِيرِي مِنْ حُبِّكَ وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِي وَ دُعَائِي خَاضِعاً لِرُبُوبِيَّتِكَ هَيْهَاتَ أَنْتَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ تو خیلی مهربان تر از آنی هستی که بنده ات را ضایع کنی ....بِاسْتِغْفَارِكَ مُذْعِنَةً مَا هَكَذَا الظَّنُّ بِكَ وَ لاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِكَ عَنْكَ يَا كَرِيمُ يَا رَب همه صدایش بزنند يَا كَرِيمُ يَا رَب، يَا كَرِيمُ يَا رَب این که اینطور خدا را صدا می زنی حکمتی دارد. دیدید وقتی از کسی چیزی می خواهیم به او می گوییم . تو که مهربان هستی , تو که از دستت بر می آید به من کمک کن. امشب به خدا بگو , تو که کریمی من را ببخش از آب هم مضایقه گردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا از امام سجاد (ع) نقل شده که فرمود: مردم کوفه نزد امیر المؤمنین علی (ع) آمدند. از نیامدن باران شکایت کردند و گفتند: از خدا برای ما باران بخواه. امیرالمؤمنین (ع) به امام حسین (ع) فرمود: بر خیز و از خدا طلب باران کن، امام حسین (ع) هنوز دعای بارانش تمام نشده بود که ناگهان خداوند باران (سیل آسا) فرستاد. عربی بادیه نشین از برخی نواحی کوفه آمد و گفت: دره ها و تپه ها را پشت سر گذاشتم، در حالی که آب یکی در دیگری (از فراونی) پیچ و تاب می خورد. اما یا علی(ع)! عجب مردم کوفه تلافی کردند! فرزندت حسین (ع) را به مهمانی دعوت کردند، اما آب را بر روی امام حسین (ع) و اصحاب بستند. حسینت را بین دو نهر آب با لب عطشان شهید کردند. حتی به بچه های شیر خواره هم رحم نکردند. بلند ناله بزن یا حسین ... خدایا ! صدای ناله این مردم را می شنوی ؟ یعنی ما را با محبت حسین می خواهی عذاب کنی ؟ من که باورم نمی شود... جلسه یازدهم وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِي عَنْ قَلِيلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْيَا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا يَجْرِي فِيهَا مِنَ الْمَكَارِهِ عَلَى أَهْلِهَا عَلَى أَنَّ ذَلِكَ بَلاَءٌ وَ مَكْرُوهٌ، قَلِيلٌ مَكْثُهُ، يَسِيرٌ بَقَاؤُهُ، قَصِيرٌ مُدَّتُهُ خدایا من تحمل کوچکترین سختی های این دنیا را ندارم . یک زخم کوچک روی دستم می افتد به زمین و زمان بد و بیراه می گویم. با اینکه بلاهای دنیایی کم و کوتاه است. فَكَيْفَ احْتِمَالِي لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِيلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ الْمَكَارِهِ فِيهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ يَدُومُ مَقَامُهُ پس چطور می توانم نسبت به بلاء آخرت تحمل داشته باشم . وَ لاَ يُخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لاَ يَكُونُ إِلاَّ عَنْ غَضَبِكَ وَ انْتِقَامِكَ وَ سَخَطِكَ وَ هَذَا مَا لاَ تَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ يَا سَيِّدِي فَكَيْفَ لِي (بِي) وَ أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الذَّلِيلُ الْحَقِيرُ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ يَا إِلَهِي وَ رَبِّي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ لِأَيِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو اى خداى من براى كداميك از دردهايم شكوه كنم وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكِي لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ برای درناکی عذاب و سختی اش ؟ یا برای طولانی شدن بلا و مدتش ؟ فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلاَئِكَ وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ این ها همه به کنار . من یک عمر در این مجالس با خوبان تو دمخور بودم . با اهل مسجد، با اهل نماز، با اهل روضه رفت و آمد داشتم . نکند بین من و بنده های خوبت فاصله بندازی . فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ گیرم که بتوانم بر عذاب تو صبر کنم . اما چگونه تحمل کنم که نظر کریمانه و مهربانت را از من برگردانی!
. جلسه ی دوازدهم فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِهَا ضَجِيجَ الْآمِلِينَ (الْآلِمِينَ) وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ بخدا اگر اینطور شود، در آن دنیا ناله می زنم، داد می زنم، گریه می کنم و صدات می زنم أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ کجایی ای سرپرست مومنان ، بیاید همین الان اصلا صدا بزنیم ، هر کس مثل من فکر می کند که بین خود و خدایش فاصله افتاده است صدا بزند، هر کس فکر می کند درجهنم نفسش گیر کرده است فریاد بزند. امشب صدایت را می شوند . چطور خدا را صدا کنیم؟ آماده ای ؟ همه دست هایشان را بالا آورده اند؟ يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ .... يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ (این فراز ها آنقدر زیباست که بهتر است بجای گریز و نقل مطلب خاصی، خود متن دعا به بیانی تاثیر گذار ترجمه شود. أَ فَتُرَاكَ سُبْحَانَكَ يَا إِلَهِي وَ بِحَمْدِكَ تَسْمَعُ فِيهَا صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ (يُسْجَنُ) فِيهَا بِمُخَالَفَتِهِ وَ ذَاقَ طَعْمَ عَذَابِهَا بِمَعْصِيَتِهِ وَ حُبِسَ بَيْنَ أَطْبَاقِهَا بِجُرْمِهِ وَ جَرِيرَتِهِ وَ هُوَ يَضِجُّ إِلَيْكَ ضَجِيجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِكَ وَ يُنَادِيكَ بِلِسَانِ أَهْلِ تَوْحِيدِكَ وَ يَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِرُبُوبِيَّتِكَ يَا مَوْلاَيَ فَكَيْفَ يَبْقَى فِي الْعَذَابِ وَ هُوَ يَرْجُو مَا سَلَفَ مِنْ حِلْمِكَ أَمْ كَيْفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَ هُوَ يَأْمُلُ فَضْلَكَ وَ رَحْمَتَكَ... خدایا من خیلی به فضل و رحمت تو امیدوارم . یک وقتی در حج حسن بصری گفت: «اَلْعَجَبْ کُلُّ الْعَجَبْ مِمَّنْ نَجی کَیْفَ نَجی» شگفت است با این همه دامِ ابلیس از کسی که نجات یابد. این جمله را نزد حضرت زین‌العابدین علیه السلام نقل کردند، امام فرمود: «اَلْعَجَبْ کُلُّ الْعَجَبْ مِمَّنْ هَلَکْ کَیْفَ هَلَکْ» شگفت است با این همه رحمت و فضل الهی آن بدبختی که هلاک شود و حال آن که رحمت واسعه‌ی حق همه‌ی اشیا را گرفته است، چرا کسی از این رحمت محروم گردد؟! جوششِ عفوِ کریم و نظر لطف رحیم آنقدر هست که بر ما هم عطا شد الحمد رحمت و مغفرت از لطف خدا می بارد حاجت عبد خطا کار روا شد الحمد هر کس به رحمت خدا ایمان دارد بلند ناله بزند الهی العفو
جلسه ی سیزدهم أَمْ كَيْفَ يُحْرِقُهُ لَهِيبُهَا وَ أَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ تَرَى مَكَانَهُ أَمْ كَيْفَ يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ زَفِيرُهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ أَمْ كَيْفَ يَتَقَلْقَلُ بَيْنَ أَطْبَاقِهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ أَمْ كَيْفَ تَزْجُرُهُ زَبَانِيَتُهَا وَ هُوَ يُنَادِيكَ يَا رَبَّهْ أَمْ كَيْفَ يَرْجُو فَضْلَكَ فِي عِتْقِهِ مِنْهَا فَتَتْرُكُهُ (فَتَتْرُكَهُ) فِيهَا هَيْهَاتَ مَا ذَلِكَ الظَّنُّ بِكَ هَيْهَاتَ مَا ذَلِكَ الظَّنُّ بِكَ . تو خیلی مهربان تر از آنی هستی که من را عذاب کنی . آی اهل مناجات و توبه . می خواهی این خدا را بشناسی ؟ هوا آنقدر گرم بود، بچه از داغی زمین گریه می کرد. وقتی مادر گریه بچه را دید، او را در آغوش گرفت و خودش روی ریگ های سوزان بیابان خوابید و بچه را روی سینه گرفت تا این گرما کمتر بچه را اذیت کند . این مادر بچه را بغل گرفته بود و مرتب گریه می کرد: ای وای بچه ام، ای وای عزیز دلم ! منظره به قدری جانسوز بود که هر که می دید اشکش جاری می شد. اصحاب قصه مادر و فرزند را برای رسول خدا(ص) نقل کردند. پیامبر(ص) وقتی داستان محبت این مادر را شنید خوشحال شد. و بعد فرمود: آیا شما از محبت و مهر شدید این مادر نسبت به فرزندش، تعجب می‌کنید؟ اصحاب عرضه داشتند چطور تعجب نکنیم؟ حضرت فرمود: اما بدانید خدای متعال به همه‌ی شما از این مادر نسبت به فرزندش مهربان‌تر است! ای مهربان به این دل من هم نگاه کن اوضاعِ عاشقی مرا، رو به راه کن بخشندگیت، دست مرا در حنا گذاشت! فکری به حالِ متهم بی گناه کن منبع اصلی داستان ذکر شده: یکصد موضوع پانصد داستان، ج 2، ص 535 به نقل از محجةالبیضاء، ج 7، ص 254. .
جلسه ی چهاردم وَ لاَ الْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِكَ وَ لاَ مُشْبِهٌ لِمَا عَامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدِينَ مِنْ بِرِّكَ وَ إِحْسَانِك، فَبِالْيَقِينِ أَقْطَعُ لَوْ لاَ مَا حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِيبِ جَاحِدِيكَ وَ قَضَيْتَ بِهِ مِنْ إِخْلاَدِ مُعَانِدِيكَ لَجَعَلْتَ النَّارَ كُلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً وَ مَا كَانَ (كَانَتْ) لِأَحَدٍ فِيهَا مَقَرّاً وَ لاَ مُقَاماً (مَقَاماً) لَكِنَّكَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكَافِرِينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِيهَا الْمُعَانِدِينَ وَ أَنْتَ جَلَّ ثَنَاؤُكَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعَامِ مُتَكَرِّماً : اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ... ایا کسی که مومن است با کسی که فاسق است شبیه به هم هستند ؟ معلومه که بین این ها فرق خواهی گذاشت. خدایا ، آیا کسی که گریه کن امام حسین است با کسی که اهل هیئت نیست یکی است؟ آیا کسی که امشب آمده جمکران، (حرم، مسجد، هیئت) با کسی که این شب جمعه سرش گرم دنیاست، یکی است؟ یعنی آنکه سینه زن حسین فاطمه است با آنکه اصلا غم اهل بیت ندارد یکی است؟ الهى وَ سَيِّدى .... خدای من همه دست ها را به حالت دعا نگه دارند . می خواهیم دعا کنیم فَاَسْئَلُكَ بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِيَّةِ الَّتى حَتَمْتَها وَ حَكَمْتَها وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَيْهِ اَجْرَيْتَها اَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ خدایا همین امشب مرا ببخشی وَ فى هذِهِ السّاعَةِ نه ، نه من که از یک ساعت بعدم خبر ندارم . خدایا همین لحظه ببخشی . چه چیز را ببخشی؟ كُلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ هر جرم و گناهی که کردم وَ كُلَّ قَبِيحٍ أَسْرَرْتُهُ هر کار زشتی که خودت پوشاندی و کسی نفهمید وَ كُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ كَتَمْتُهُ اَوْ أَعْلَنْتُهُ أَخْفَيْتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ كُلَّ سَيِّئَةٍ أَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْكِرامَ الْكاتِبينَ ⭕️
جلسه ی پانزدهم الَّذينَ وَكَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما يَكُونُ مِنّى وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَىَّ مَعَ جَوارِحى وَ كُنْتَ اَنْتَ الرَّقيبَ عَلَىَّ مِنْ وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِكَ اَخْفَيْتَهُ وَ بِفَضْلِكَ سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّى مِنْ كُلِّ خَيْرٍ اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ سلمان (رض) به نقل از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «همانا پروردگارتان بسيار با شرم و بخشنده است. شرم مى كند از اين كه بنده اش دستهايش را به سوى او بلند كند و او آنها را خالى برگرداند.».(1) هر کس ایمان داره خدا صدایش را می شنود، صدا بزند. مگر می شود این دست ها بالا بیاید و از در خانه کریم، خالی برگردد. یک وقت هایی یک دعاهایی داریم، شاید به خیر و صلاحمان نباشد ولی کریم تو را دست خالی رد نمی کند. از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِی دَعَوْتَنِی فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا وَ دَعَوْتَنِی فِی كَذَا وَ كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَیتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیا مِمَّا یرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ؛ (2) بهراستی مؤمن خدا را برای حاجتش می خواند. پس خداوند می فرماید: حاجت او را به تأخیر اندازید، بهخاطر اشتیاقی كه به [شنیدن] صوت و دعایش دارم. وقتی روز قیامت می شود، خداوند می فرماید: بندة من! از من [حاجت] خواستی و من اجابتت را به تأخیر انداختم؛ در حالی كه ثوابت فلان مقدار است. و فلان دعا را كردی [باز هم] اجابت را به تأخیر انداختم؛ در حالی كه فلان ثواب را داری. همچنین حضرت فرمود: [در چنین حالی] مؤمن آرزو می كند كه [ای کاش] هیچ دعایی برای او در دنیا مستجاب نشده بود، بهخاطر ثواب خوبی كه می بیند.» است كه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دعا دستهايش را به قدرى بلند مى كرد كه سفيدى زيربغل آن حضرت ديده مى شد و با انگشتانش اشاره نمى كرد.(3) پس با تمام وجود دست ها را بالابیاور و صدا بزن یا رب یارب یارب ... اسناد : 1- ترمذى، ج 13، ص 68؛ ابو داود، ج 1، ص 342. 2. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، دار الاسوه، ۱۴۲۷ هـ. ق، ج۳، ص ۵۷. 3. صحيح بخارى، ج 2، ص 38؛ صحيح مسلم، ج 3، ص 24 بدون جمله( و با انگشتانش اشاره نمىكرد) و آن را در نماز استسقاء ذكر كرده، السّنن الكبرى بيهقى، ج 3، ص 358.
. جلسه ی شانزدهم يا اِلهى وَ سَيِّدى وَ مَوْلاىَ وَ مالِكَ رِقّى يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتى يا عَليماً بِضُرّى وَ مَسْكَنَتى يا خَبيراً بِفَقْرى وَ فاقَتى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ اَسْئَلُكَ بِحَقِّكَ وَ قُدْسِكَ وَ اَعْظَمِ صِفاتِكَ وَ اَسْماَّئِكَ اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً وَ اَعْمالى عِنْدَكَ مَقْبُولَةً حَتّى تَكُونَ اَعْمالى وَ اَوْرادى كُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالى فى خِدْمَتِكَ سَرْمَداً يا سَيِّدى يا مَنْ عَلَيْهِ مُعَوَّلى يا مَنْ اِلَيْهِ شَكَوْتُ اَحْوالى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى حضرت شعیب ع آن‌قدر گریه کرد تا این‌که بینایی خود را از دست داد. خدای متعال به لطف خودش بینایی او را برگرداند. سپس آن قدر گریه کرد تا این‌که دوباره نابینا شد. خدای متعال بار دیگر بینایی‌اش را به او برگرداند. تا سه مرتبه این عمل تکرار شد. وقتی که نوبت سوم خداوند چشمان حضرت شعیب ع را بهبود بخشید، به وی وحی فرستاد: «ای شعیب! چرا اینقدر گریه می‌کنی؟ اگر از شوق بهشت است که آن را بر تو حلال نموده‌ام و اگر از خوف جهنم است پس آن را بر تو حرام کرده‌ام.» شعیب ع عرض کرد: خدایا! برای این‌‌ها نیست، بلکه این گریه، گریه‌ی شوق است. دل من به محبت تو بسته است و گریه‌ی دوستی و محبت به تو است. مردان خدا اینطور عبادت می کردند. اما من تا دوتا مجلس می آیم، خسته می شوم ، می گویم خدا چرا من را نگاه نمی کند؟ امشب از ته دل ناله بزن خدایا به من قدرت خدمتگزاری بده . توان اطاعت و بندگی بده ، با همه ی وجود از خدا بخواه قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى. منبع اصلی داستان ذکر شده: ارشادالقلوب دیلمی، ج 2، ص 219. ⭕️ .
. . جلسه ی هفدهم وَ هَبْ لِىَ الْجِدَّ فى خَشْيَتِكَ وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ حَتّى اَسْرَحَ اِلَيْكَ فى مَيادينِ السّابِقينَ وَ أُسْرِعَ اِلَيْكَ فِى الْبارِزينَ وَ أَشْتاقَ اِلى قُرْبِكَ فِى الْمُشْتاقينَ وَ أَدْنُوَ مِنْكَ دُنُوَّ الْمُخْلِصينَ وَ اَخافَكَ مَخافَةَ الْمُوقِنينَ وَ اَجْتَمِعَ فى جِوارِكَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنى بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَ مَنْ كادَنى فَكِدْهُ وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً عِنْدَكَ وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ فَاِنَّهُ لا يُنالُ ذلِكَ اِلاّ بِفَضْلِكَ وَ جُدْلى بِجُودِكَ وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِكَ وَاحْفَظْنى بِرَحْمَتِكَ وَاجْعَلْ لِسانى بِذِكْرِكَ لَهِجاً خدایا یک کاری کن زبانم به اسم تو باز بشود. قبل از آنکه بخواهند حضرت ابراهیم ع را در آتش بیاندازند، غلامی در دستگاه سلطنتی نمرود متهم شد که گوهری قیمتی دزدیده است. پس دستور دادند او را قبل از حضرت ابراهیم ع به آتش بیندازند. غلام هرچه نزد درباریان التماس کرد و بت‌ها را شفیع نمود و به آن‌ها قسم خورد، فایده ا‌ی نبخشید. پس غلام را در منجنیق گذاشتند و خواستند او را در آتش سرنگون کنند، او که از همه‌جا مأیوس شده بود، بی‌اختیار فریاد برآورد: یا الله! خطاب الهی رسید: جبرئیل! بنده‌ی مرا دریاب! جبرئیل عرض کرد: الهی تو دانایی که این غلام کافر است. فرمود: هرچند کافر است، ولی من را صدا زد. چطور جوابش را ندهم؟ با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد یک دم صدا زدیم, دمادم حساب کرد آه یکى گرفت ، به پاى همه نوشت ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد معلوم بود آبرویم را نمیبرد از اولش گناه مرا کم حساب کرد منبع اصلی داستان ذکر شده : نقل از محجةالبیضاء، ج 8، ص 92. .
. جلسه ی هجدهم وَ قَلْبى بِحُبِّكَ مُتَيَّماً وَ مُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ اِجابَتِكَ وَ اَقِلْنى عَثْرَتى وَاغْفِرْ زَلَّتى فَاِنَّكَ قَضَيْتَ عَلى عِبادِكَ بِعِبادَتِكَ وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِكَ وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الإِجابَةَ فَاِلَيْكَ يا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهى وَ اِلَيْكَ يا رَبِّ مَدَدْتُ يَدى فَبِعِزَّتِكَ اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجاَّئى خدایا من در خانه ی تو آمدم ، خدایا دستم را بگیر ، قسمت می دهم که دعایم را مستجاب کنی ، خدایا نکند دست خالی از در خانه ی تو برگردم . خدایا خودت در قرآن فرمودی « وَ أَمَّا السائِلَ فَلا تَنهَر » یعنی سائل و گدا را مَرانید. خدایا ما پای مکتب تو بزرگ شدیم، امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»: اذا اَتاكَ اَخوكَ فَآتِهِ بِما عِنَدكَ وَ اِذا دَعَوتَهُ فَتَكلَّفْ لَهُ. (جواهر‌الکلام، ج ٣٦، ص ٤٧٥) اگر مهمان آمد آنچه در منزل داري از او پذيرايي کن ، اگر این مهمان دعوت شده بود از قبل برایش تهیه ببین. در پای این مکتب رسم نیست مهمان را دست خالی رد کنند. نمی دانم دعوتم کردی یا نه، ولی هر چه باشد مهمان تو هستم. به عزت خودت قسم من با یک دنیا امید امدم. یک عده زخم زبانزن هم بودند که می گفتند این همه دعای کمیل رفتی چه شد ؟ خدایا من به همه ی این حرف ها پشت پا زدم و آمدم، خدایا دست خالی برنگردم آمدم درمانده و تنها، جوابم را بده روسیاهم ای خدا اما جوابم را بده دست خالی رد نکن من را زکویت ای کریم بر سخایت بسته ام دل را، جوابم را بده برای پیدای کردن مطالب قبلی دعای کمیل هشتک جستجو نمایید. .