eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما علی (ع) فروش نیستیم‌‌ اینجا سرزمین امیرالمومنین (ع) است‌‌ ما بچه‌های خیبریم. حرفای شنیدنی ✍ابوذر از اینکه پای علی ایستاده ولی سه روز گرسنگی کشیده است گلایه نکرد.... از اینکه بخاطر علی از خیلی چیزها محرومش کردند و سرانجام به بیابان‌های خشک و بی‌آب و علف ربذه تبعیدش کردند گلایه نکرد.. پای علی ماند تا جان داد...
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
ما علی (ع) فروش نیستیم‌‌ اینجا سرزمین امیرالمومنین (ع) است‌‌ ما بچه‌های خیبریم. حرفای شنیدنی #مهدی_ر
. امام رضا علیه السلام با وجود افرادی مثل سلمان و ابوذر که شیعه ی واقعی هستند ، دیگران را فقط محب میدانند، چرا که شیعه واقعی ؛ رُهبانُ اللّیل و اسد النهار." هستند و مثل ابوذر تعلقی به دنیا ندارند. یه روز توی هیئت ،حدیثی گفته شد که صفات مومنان بود و متاسفانه اکثر حاضران گفتند؛ این حدیث جعلیه ... چرا که مثل همین صفاته ؛ زاهدان شب و شیران روز و .. ، در متن روایت بود... و میگفتند خدا که کارهای سخت به کسی تکلیف نمیکند... اما باید دانست که خود امیرالمؤمنین هم که نان جو ی خشک را می خوردند، میفرمودند ؛ شما نمی توانید مثل من زندگی کنید . ولی محبین، کم یا زیاد، اعمال عبادی را انجام میدهند و دلبسته به ولایت نیز هستند، اما حاضر نیستند با درخواست امام به داخل تنور روشن بروند. و آن شیعه ی حقیقی است که مثل مالک اشتر زور و بازو دارد ولی در مقابل جسارت و آزارِ آن فرد، به مسجد میرود و برای فرد طلب آمرزش میکند، و یا تا خیمه ی معاویه میرود و توان قتل معاویه را هم دارد ولی با شنیدن پیغامِ امیرالمؤمنین، برمیگردد و مطیعِ محض است. .............. بنده با خوش‌اخلاقی به مقام روزه‌گیر شب‌زنده‌دار می‌رسد. 📚 بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۳۷۳
. نسبت به متولی حرم مطهرشان مرحوم آیت‌الله در كتاب اين كرامت را آورده‌اند: ، فاضل عابد معاصر و داراي تاليفات فراوان، كه اين جانب افتخار شاگردي او را داشتم، مي‏فرمود: 🍃متولي حرم حضرت عباس عليه‌السلام گفت: من به گوش دردي مبتلا شدم و كارم كم كم به جايي رسيد كه اطباي بغداد عاجز شده و به من توصيه كردند كه به بيمارستان‌هاي خارج بروم. 🍃در يكي از بيمارستان‌هاي خارج، تحت برنامه، بستري شدم و پس از معاينه و آزمايش، اعضاي شوراي پزشكي گفتند كه بايد مورد عمل جراحي قرار بگيرم، ولي گفتند نود درصد امكان خطر وجود دارد. به آنان گفتم: امشب را مهلت دهيد تا راي خود را اظهار نمايم. 🍃در آن شب بسيار محزون بودم، اما يك مرتبه با خود گفتم، بيماران از خاك كربلا شفا مي‏گيرند و من، كه خود متولي قبر مطهر هستم، از اين فيض محرومم! خوشبختانه قدري از خاك قبر حضرت عباس عليه‌السلام با خود همراه داشتم. با حال توجه قدري از آن خاك را در گوشم ريختم و خوابيدم. صبح ديدم چرك خارج نشده و درد آن ساكت شده است. 🍃پزشكان براي گرفتن پاسخ نزد من آمدند، گفتم باز گوش مرا مورد آزمايش قرار دهيد. اين بار كه معاينه كردند، ديدند عارضه كاملا برطرف شده است. فورا كميسيون پزشكي تشكيل يافت و در باب اين حادثه‏ي معجزه‏آسا بحثهايي صورت گرفت. در طول بحث نظراتي داده شد و قرار شد نظر خود من را نيز در اين مسيله جويا شوند. 🍃من در جواب گفتم: به واسطه‏ي خاك قبر حضرت عباس عليه السلام است. با شگفتي گفتند: آيا از آن خاك چيزي باقي مانده است؟ گفتم: بلي، و به ايشان دادم. تربت حضرت را سه روز در آزمايشگاه مورد تجزيه و تحليل قرار دادند، روز چهارم پزشك آمد و با حال اشك گفت: سه روز آن را در دستگاه گذاشته‏ام و مي‏بينم خاك و خون است و اثر شفا در آن خون مي‏باشد. آري، در آن مدت كه در آن كشور بودم، همه جا در مجالس و محافل از اين كرامت سخن مي‏گفتند و جمعيت فراواني از فرقه‏ي كفار شيفته‏ي آن بزرگوار شدند و عده‏اي هم كه از نزديك شاهد قضيه بودند به اسلام گرايش پيدا كردند. 🍃ناقل اين كرامت گويد: به متولي باشي گفتم: اي كاش به آن رييس آزمايشگاه مي‏گفتي آيا مي‏تواني تشخيص بدهي اين خون كه در ميان خاك بوده از چه عضو حضرت عباس عليه السلام مي‏باشد. 📚 مجموعه انوار علمی معصومین علیهم‌السلام، آیت‌الله شیخ‌علی‌فلسفی ص۲۳۵ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 [جلسه‌ی دوم] ۹ اسفند ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 ولادت مولانا صاحب‌الامر‌ والعصر والزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه 📚 مطالب مطرح شده: ۵. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۶. داشتنِ انگشتری سلیمان، نشانه‌ی قائم علیه‌السلام است ۷. عصای حضرت سلیمان و موسی علیهماالسلام در دستان ولی‌عصر ارواحنا فداه
. و وقتی حضرت موسی (ع) می خواست روانۀ کوه طور شود، جبرئیل سوار بر اسبش که "حیزوم" نام داشت آمد تا حضرت را با خود ببرد، و سامری این صحنه را دید گفت برای این اسب منزلتی است، مقداری از خاک زیر سم اسب برداشت. اما عده ای از مفسران بر این عقیده اند که سامری خاک زیر قدم های جبرئیل (ع) را برداشت نه اسب او را و دلیل آن را از ظاهر آیه استفاده کرده اند. در کتاب تبیین القرآن در تفسیر "قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها"[10] چنین آمده است: وقتی وارد دریا شدیم چیزی را مشاهده کردم که بنی اسرائیل ندیدند، جبرئیل را در حالی که خاک زیر پایش حرکت می کرد که از جای قدم او به زمین روح دمیده می شد، و مقداری از آن خاک برداشتم.[11] ب) مراد از بصر در "بَصُرْتُ" دیدن با چشم ظاهر نیست: در مفردات راغب آمده است:جملۀ "بصرت به" معمولاً در«بصیرت» به معناى فهمیدن که جمع آن «بصائر» است بکار مى‏رود، نه در «بصر» به معناى چشم که جمع آن «ابصار» است.[12] در تفسیر نور در تأیید این نظر روایتی از احتجاج طبرسی نقل می کند: وقتى حضرت على (ع) بصره را فتح کرد، مردم‏ دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در میان مردم به حسن بصرى افتاد که چیزى را یادداشت مى‏کرد. امام با صداى بلند او را مخاطب قرار داده و فرمودند: چه مى‏کنى؟ عرض کرد سخنان شما را مى‏نویسم تا براى دیگران بازگو نمایم. امام (ع) فرمودند: آگاه باشید که هر قوم و جمعیّتى یک سامرى دارد و تو اى حسن! سامرى این امّت هستى، تو از من آثار رسول خدا را مى ‏گیرى و با هواى نفس و تفسیر به رأى خودت، مکتب تازه ‏اى مى ‏سازى و مردم را به آن فرا مى ‏خوانى.[13] بنابر این، برداشت مراد سامرى از «فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ» آن است که من مقدارى از آثار موسى را فراگرفته و بر آن مؤمن شدم، سپس آن را رها کرده و گوساله را ساختم و قهراً جمله «بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا» یعنى به طرحى براى انجام این کار پى بردم که دیگران از آن غافل بودند و این معنا با حدیث فوق مناسب‏تر است.[14] .
. 🔵 توصیه امام زمان به خواندن صحیفه سجادیه 🌕 محدث عظیم و سالک وارسته، مرحوم مجلسی(پدر علامه مجلسی) می فرماید: «در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم، اما نماز قضا بر عهده ام بود و به همین دلیل احتیاط می کردم و نمی خواندم. خدمت شیخ بهائی عرض نمودم که فرمود: نماز قضا بخوان. اما من با خودم می گفتم نماز شب، خصوصیات خاص خود را دارد و با نمازهای واجب فرق می کند. 🔹 یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان را در بازار خربزه فروش های اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم. با شوق و شعف، نزد او رفتم و سئوالاتی کردم که از جمله آن، خواندن نماز شب بود. فرمود: بخوان! عرض کردم: یابن رسول الله، همیشه دستم به شما نمی رسد. کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم. فرمود: برو از آقا محمد تاج، کتاب بگیر. گویا در خواب، او را می شناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم. مشغول خواندن بودم و می گریستم که از خواب بیدار شدم. از ذهنم گذشت که شاید «محمد تاج» همان شیخ بهایی است و منظور امام از «تاج» این است که شیخ بهایی، ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد. 🔹 نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله صحیفه سجادیه است. ماجرا را برایش نقل کردم. فرمود: ان شاءالله به چیزی که می خواهی می رسی. بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم، افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم. در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم ما بود. مرا که دید، گفت: ملا محمد تقی! بیا برویم خانه، یک سری کتاب به تو بدهم. 🔹 مرا به خانه اش برد. در اتاقی را باز کرد و گفت: هر کتابی را که می خواهی بردار. کتابی را برداشتم؛ ناگهان دیدم همان کتابی است که در خواب دیده بودم؛ صحیفه سجادیه. به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم. گفت: باز هم بردار. گفتم: همین بس است. پس شروع نمودم به تصحیح و مقابله و آموزش صحیفه سجادیه به مردم؛ و چنان شد که از برکت این کتاب، بسیاری از اهل اصفهان مستجاب الدعوه شدند.»(۱) 🔹 مرحوم علامه مجلسی (نویسنده کتاب بحارالانوار) می فرماید: «پدرم چهل سال از عمر خود را صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب، توسط او باعث شد که اکنون هیچ خانه ای بدون صحیفه نباشد. این حکایت بزرگ مرا بر آن داشت که بر صحیفه شرح فارسی بنویسم تا عوام و خواص از آن بهره مند شوند.»(۲) 📚 (۱) . امام شناسی، ج ۱۵، ص ۴۹ 📚 (۲) . بحارالانوار، ج ۱۱۰ ، ص ۵۱ .
‍. ✅تحلیل شعر خوانی (س) با نوای: 🎤 قصیده خوانی الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت به خاک بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوه ی تو به رخ هاله ی مسرّت داشت سلام بر تو که امّ المصائبت خوانند چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست پرور آن مادر گران قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینه ی سینه ای گذاشته ای که بوسه گاه نبی بود و عطر جنت داشت تو زیر سایه ی آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیده ی تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصور کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حد کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همت داشت چه بانویی که به هنگامه ی اسارت هم وقار داشت، حیا داشت، شرم و عفت داشت چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای هجرت داشت چه بانویی که به همراه یک مدینه صفا گلاب گریه و یک کربلا مصیبت داشت چه بانویی که به خورشید خون گرفته ی عشق به قدر وسعت هفت آسمان محبت داشت دل تو بود پر از شور و اشتیاق حسی که لحظه لحظه ی عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آن چه عاطفه و التفات و رأفت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت چراغ آخرتش باد شاعری که سرود دو مصرعی که در او یک جهان طراوت داشت نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت : استاد محمد جواد غفورزاده (شفق)
4_5987829763819963337.mp3
2.43M
فایل صوتی قصیده خوانی سید مجید بنی فاطمه ۲
. صلّی الله علیک یا اباعبدالله هب لی کمال الانقطاع الیک بر نورِ خداوند ، شعاع است حسین فارغ ز غمِ هرچه متاع است حسین انگشتر و پیراهن و سر را هم داد تفسیرِ کمالِ انقطاع است حسین یارب دل من که دل نشد ، چیست دلم ؟! مانده م که پس از غم تو با کیست دلم ؟! باید ببرم از همه تا برگردم اما چه کنم که منقطع نیست دلم .
. إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی‏ اى خدا اگر تو مرا  محروم سازى دیگر چه کسی میتواند مرا روزى دهد؟! و اگر تو مرا خوار گردانى چه کسی میتواند مرا یاری کند؟! . . . محرومم اگر کنی ، فَمَن یَرزُقُنی؟! مخذولم اگر کنی ، فَمَن یَنصُرُنی؟! ما جز تو مگر خدای دیگر داریم؟! ماییم و امید بر تو ، با ما چه کُنی؟ ای رازق من ! مرا تو محروم نکن من یَنصُرُنی ؟! مرا تو مغموم نکن غیر از تو خدای دیگری دارم ؟! نه من گرچه بدم ، مرا تو محکوم نکن .
. ********************** 📝شعر : منظر دل های ماست، کرب و بلای حسین مرغ دل ما زند، پر به هوای حسین یک نگه کربلا به بود از صد بهشت جنت اهل دل است، صحن و سرای حسین دیدن باغ بهشت، مژده به زاهد دهید زاهد و حور و قصور، ما و لقای حسین تربت پاکش بود داروی هر دردمند دار شفای خداست، کرب و بلای حسین ملک سلیمان بود در نظرش بی بها آن که گدایی کند پیش گدای حسین هرکه رود کربلا بوسه به خاکش زند بشنود از قدسیان، بانگ و نوای حسین چون به عزاخانه اش پا نهی آهسته نه بال ملایک بود، فرش عزای حسین خنده کنان می رود، روز جزا در بهشت هرکه به دنیا کند، گریه برای حسین غم نخورد بعد از این، بهر سرای دگر آن که «شکوهی!» شود، نوحه سرای حسین 👤شکوهی زائرِ قبر حسین، زائرِ بیتِ خداست ملجأ و مأوایِ ما،قبرِ حسین کربلاست ای که بسویش شدی،پای پیاده روان قبّهء این پادشه،دَربِ بهشت ِخداست ای که روان گشته ای،سویِ نجف کربلا کرببلا قطعه ای از آن بهشتِ خداست کوهِ معاصی به دوش، رفته و برگشته ای بخششِ جرم و گنه،حاصلِ این ماجراست چون که شدی سوی او، با دلِ پُر ناله ات یاد کن از ما وُ از،جملهء جا ماندگان در حرمِ ساقیِ،دلشدگان چون شدی کن تو دعا بر فرج،بهرِ رضای خدا
. 🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیكَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ》🔷🔹 ✅در روز عاشورا خون سه شخص در کربلا به آسمان پرتاپ شد! 1⃣خون : در مقاتل آمده است که بعد از شهادت یاران و اصحاب امام حسین(ع)؛ 📋《فَاعْتَرَضَهُ خَیْلُ ابْنِ سَعْدٍ فَرَمَى رَجُلٌ مِنْ بَنِی دَارِمٍ الْحُسَیْنَ(ع) بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِی حَنَکِهِ الشَّرِیفِ فَانْتَزَعَ وَ بَسَطَ یَدَیْهِ تَحْتَ حَنَکِهِ حَتَّى امْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ مِنَ الدَّمِ ثُمَّ رَمَى بِهِ وَ قَالَ : اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ مَا یُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ!》 ♦️سپاه عمر بن سعد متعرّض امام حسین(ع) شد و در این هنگام، مردى از بنى دارم تیرى به سوى امام حسین(ع) پرتاپ کرد که به زیر زنخ امام(ع) اصابت کرد، امام(ع) تیر را بیرون کشید و دست زیر زنخ گرفت تا دو کف دست از خون آکنده شد و آن را پرتاب کرد و فرمود : خداوندا حقّا از آنچه به فرزند دختر پیامبر(ع) شده و مى‏ شود نزدت شکایت دارم.(۱) 2⃣خون : امام صادق(علیه السلام) در زیارت نامه حضرت علی اکبر(ع) می فرماید : 📋《بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مِنْ مُقَدَّمٍ بَیْنَ یَدِی أَبِیکَ یَحْتَسِبُکَ وَ یَبْکِی عَلَیْکَ مُحْتَرِقاً عَلَیْکَ قَلْبُهُ یَرْفَعُ دَمَکَ بِکَفِّهِ إِلَی أَعْنَانِ السَّمَاءِ- لَا یَرْجِعُ مِنْهُ قَطْرَةٌ》 ♦️پدر و مادرم به فدایت که در جلوی پدرت روی زمین افتادی و او بر تو گریه می‌کرد در حالیکه قلبش سوخته بود در مصیبت تو و خون تو را به آسمان پاشید و قطره‌ای از آن به زمین بازنگشت.(۲) 3⃣خون : درباره شهادت حضرت علی اصغر(ع) نقل شده است که؛ 📋《ثُمَّ تَقَدَّمَ إِلَى بَابِ الْفُسْطَاطِ وَ دَعَا بِابْنِهِ وَ هُوَ طِفْلٌ فَجِي‏ءَ بِهِ لِيُوَدِّعَهُ فَرَمَاهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِي نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَتَلَقَّى الْحُسَيْنُ(ع) الدَّمَ بِكَفَّيْهِ حَتَّى امْتَلَأَتَا وَ رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ》 ♦️حضرت اباعبدالله(ع) به درب خیمه آمد و طفل خویش را برای وداع خواند، آن طفل به نزد امام(ع) آورده شد. در این هنگام؛ مردی از بنی اسد تیری به سوی او افکند که به گلویش اصابت کرد و سرش را جدا کرد. امام حسین(ع) دو دستانش را از خون پر نمود و به سوی آسمان پاشید. سپس فرمود : 📋《رَبِّ! إِنْ كُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ مِنَ السَّمَاءِ فَاجْعَلْ ذَلِكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ وَ انْتَقِمْ لَنَا مِنْ هَؤُلَاءِ الظَّالِمِينَ》 ♦️پروردگارا! اگر پیروزی از آسمان را از ما بازداشتی آنچه که بهتر و خیر است را برای ما قرار بده و انتقام ما را از این ظالمان بگیر!(۳) امام باقر(ع) می فرماید : 📋《فَلَمْ تَسْقُطْ مِنَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ》 ♦️پس از آن خون قطره ای بر زمین نیامد.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷ ۲)كامل الزيارات ابن قولویه، ص۲۲۲  ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۴)مثیر الاحزان ابن نمای حلی، ص۷۰ ‍ . 🔸🔶《السَّلامُ عَلَیكَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ》🔶🔸 ✅طبق نقل مقاتل، در روز عاشورا بر راس دو شهید کربلا ضربه محکمی کوبیدند : 1⃣حضرت علی اکبر(علیه السلام) : درباره حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛ 📋《..ثُمَّ ضَرَبَهُ مُرّةُ بنُ مُنقِذِِ عَلَى مَفرَقِ رَأسِهِ ضَربَةً صَرَعَتهُ》 ♦️مُرّة بن مُنقِد با شمشیر بر سر على اکبر(ع) کوبید، و سر مبارکش را شکافت.(۱) 2⃣حضرت عباس(علیه السلام) : درباره حضرت عباس(ع) آمده است که؛ 📋《..وَ ضَرَبَهُ مَلْعُونٌ بِعَمُودِِ مِن حَدِيدِِ》 ♦️مردى از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارک حضرت(ع) کوبید.(۲) در روز عاشورا حضرت علی اکبر(ع) را غافل و ناخودآگاه زدند. نقل شده است که؛ 📋《فَطَعَنَهُ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ اَلْعَبْدِيُّ عَلَى ظَهْرِهِ غَدْراً فَضَرَبُوهُ بِالسَّيْفِ》 ♦️مُرّة بن منقذ عبدی، غافل با نیزه به پشت او زد و سپس با شمشیر بر علی اکبر(ع) زد.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۴ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
. علیه_السلام 🔹🔷《السَّلامُ عَلَیكَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ》🔷🔹 ✅در بین فرزندان بنی هاشم تنها به حضرت علی اکبر(ع) لقب (نَارِئُ القُرَی) داده اند. و این لقب به کسی گفته می شد که؛ بر بام خانه خود، شعله آتشی را بر می افروخت تا اگر مستمندی یا بیچاره ای و یا مهمانی که پناه ندارد، به سمت شعله های کرامت بیاید و پای سفره اطعام و مهمان نوازی اش بنشیند. و این شخص، به قدری هیزم میهمان نوازی اش را زیاد می کرد که هر فقیر و درمانده ای از دورترین نقطه آن را می دید و نظرش را جلب می کرد.(۱) نقل است که؛ 📋《وَ لَم تُذكَر هَذِهِ المُكَرَّمَةُ مِن نَارِ القُرَى لِوَاحِدِِ مِن أَبنَاءِ الأَئِمَّةِ إِلَّا لِشَبِيَهِ رَسَوُلِ اللهِ(ع) عَلِيَّ الأَكبَرِ(ع)》 ♦️این لقب با کرامت نارئ القری به هیچ یک از فرزندان ائمه اطهار(ع) نسبت داده نشده است، مگر به حضرت علی اکبر(ع) که شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بود.(۲) حضرت علی اکبر(ع) در بالای پشت بام منزل خود، آتشی می افروختند که در میان عرب، آن آتش به معنای این است که؛ در آن محل میهمانی است و هر فقیر و مسکین و غریبی در آن، راه دارد. واین نشان از سخاوت زیاد حضرت علی اکبر(ع) دارد. آن حضرت(ع) در دامان عمویش حضرت امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت(ع) پرورش یافته بود، و حضرت(ع) مربی و معلم حضرت علی اکبر(ع) بوده است. تا جایی که در زیارت نامه علی اکبر(ع) می خوانیم؛ 📋《السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(ع)》 ♦️سلام بر تو ای پسر حسن(ع) و حسین(ع)!(۳) در نقلی آمده است که؛ 📋《اَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله(ص)》 ♦️حضرت علی اکبر(ع) شبیه ترین فرد به پیامبر از لحاظ خَلقاً (چهره)، خُلقاً(اخلاقی) و منطقاً(نوع صحبت کردن) بود.(۴) مغیره نقل می کند که معاویه روزی در بین کسانی که در مجلس او نشسته بودند، پرسید : 📋《مَن أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ؟》 ♦️در بین مردم، چه کسی لایق حکومت است؟ گفتند : شما لایق و سزاوارید! معاویه گفت : 📋《لَا! أَولَى النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِِّّ(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِيهِ شُجَاعَةُ بَنِي هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِي أُمَيِّةِ وَ زَهوُ ثَقِيفِِ》 ♦️نه! سزاوارترین مردم به حکومت، علی بن الحسین(ع) است که جدّ او رسول‏ خدا(ص) می ‏باشد و در او شجاعت بنی‏ هاشم، و سخاوت بنی ‏امیه و بزرگی و خوشرویی بنی ‏ثقیف جمع می‏ باشد.(۵) 🏴در کربلا بعد از وداع با پدر، راهی میدان شد. جنگ نمایانی کرد. 📋《ثُمَّ ضَرَبَهُ مُرّةُ بنُ مُنقِذِ عَلَى مَفرَقِ رَأسِهِ ضَربَةً صَرَعَتهُ، وَ ضَرَبَهُ النَّاسُ بِأَسيَافِهِم》 ♦️تا اینکه مُرّة بن مُنقِد ناجوانمردانه با شمشیر از پشت، بر او حمله کرد و بر سر على اکبر(ع) کوبید، و سرش را شکافت و او به روى زین اسب افتاد. 📋《ثُمَّ اِعتَنَقَ فَرَسَهُ، فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الى‏ عَسْکَرِ الْأعْداءِ》 ♦️تا اینکه از شدت زخم، حضرت على اکبر(ع) دست بر روی گردن مرکب انداخت و اسب او را در میان لشکر دشمن برد. این علیست! پسر حسین(ع)! نامش علی(ع)! و اشبه الناس بالنّبی(ص)! لحظه لحظه ی عقده گشایی و انتقام گیری است. پس بدین ترتیب، لشكر دشمن دورش را گرفتند. 📋《فَقَطََّعُوهُ بِسُیُوفِهِم إربَاً إربَاً》 ♦️از هر طرف شمشیر به او زدند و او را قطعه قطعه کردند.(۶) و اینگونه بدن علی اکبر(ع) میزبان میهمانان ناخوشی چون تیر و شمشیر و نیزه شد. وقتی امام حسین(ع) وقتی بالای سر جوانش آمد، دید بدن او را قطعه قطعه کردند. به جوانان بنی هاشم فرمود : 📋《یافَتَیانَ بَنِی هَاشِم! اِحمِلُوُا اَخاکُم اِلَی الفُسطَاطِ》 ♦️جوانان بني هاشم بياييد و جنازه برادرتان را به سوي خيمه ها ببريد.(۷) زیارتى که از امام صادق(ع) نقل شده است درباره شدت این مصیبت مى‌‏خوانیم : 📋《وَلاتَسْکُنُ عَلَیْکَ مِنْ أَبیکَ زَفَرَةٌ》 ♦️ای علی اکبر(ع)! سوز و گداز پدرت بر داغ تو هرگز تسلّى نیافت.(۸) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی  پاره های بدنت را جگرم سوخت علی  ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم  طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی  باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است  نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی  یوسفم! کاش که می شد به میان حرمت  ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی  👤محمود ژولیده 📚منابع : ۱)مجمع البحرين یازجی، ج۱، ص۳۵ ۲)فرسان الهیجاء محلاتی، ج۱، ص۴۱۶ ۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۰۰ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲ ۵)مقاتل الطالبيّين ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۴ ۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷ ۸)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۳۹ .
. ✅وقتی کاروان امام حسین(ع) در راهی که منتهی به کربلا می شد، در منزلگاه بنی مقاتل در حال حرکت بود، امام حسین(ع) سرش را روی زین مرکب گذاشت و اندکی خوابید. وقتی حضرت(ع) سر از خواب بلند کرد فرمود : 《إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ اَلْحَمْدُ لِله رَبِّ الْعالَمِین》 حضرت(ع) سه بار این جمله را تکرار کرد. حضرت علی اکبر(ع) که خیلی مراقب حال پدر بود، جلو آمد و گفت : 📋《يَا أَبَتِ! جُعِلتُ فِداكَ! مِمَّ حَمِدتَ اللهَ واستَرجَعتَ؟》 ♦️پدرجان! فدایت شوم. چرا کلمه استرجاع را جاری کردید و خدا را حمد فرمودید؟ حضرت(ع) فرمودید : در این حین که می رفتیم، خوابم برد، و دیدم هاتفی را که ندا می کرد : 📋《القَومُ یَسِیرُونَ وَ المَنایَا تَسِیرُ اِلیَهِم!》 ♦️این کاروان می‌رود، و مرگ هم اینها را بدرقه می‌کند. اینجا بود که حضرت علی اکبر(ع) سوال کرد : 📋《يا أبَتِ! ألَسنَا عَلَى الحَقِّ؟!!》 ♦️مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《بَلَی وَاللهِ》 ♦️آری به خدا سوگند که ما بر حقّیم! علی‌ اکبر(ع) عرض کرد : 📋《فَاِنَنَّا اِذَاً مَانُبَالِی اَن نَمُوتَ مُحِقِّینَ!》 ♦️اگر مسیر ما مسیر حق است، دیگر باکی از مرگ نداریم! امام حسین(ع) وقتی این جمله را شنید، فرمود : 📋《جَزَاكَ اللهُ مِن وَلدٍ خَيرَ مَا جَزَى وَلَداً عَن وَالِدِهِ》 ♦️خدایت پاداشی نیکو عطا کند. نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.(۱) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۲ .
..؟!! مادر ، ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است، که مادر لیلی، میمونه دختر ابوسفیان است. ابی مرّه بن عروه بن مسعود داماد ابوسفیان و باجناق پیامبر(ص) بوده است. همچنین لیلی، از طرف پدر با مختارثقفی هم نسب هستند. با این نظر معاویه دایی مادر حضرت علی اکبر(ع) می باشد! وخلاصه ابوسفیان جد مادری حضرت علی اکبر(ع) می باشد! باتوجه به همین نسب، روز عاشورا به علی اکبر(ع) پیشنهاد شد که به یزید بپیوندد، ولی او این پیشنهاد را رد کرد و گفت : 📋《اِنَّ قَرابَةَ رَسُولِ اللهِ(ص) اَحَقُّ اَنْ تُرعَیٰ》 ♦️رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیک‌تر است.(۱) 📚منبع: ۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۶ .