eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. مستجیرٌ بکم... سلام آقا، ناجی انبیا علی جانم مهبط الوحی، معدن الرحمه، یا أخَ المصطفیٰ علی جانم مستم و حالت طرب دارم، میل بوسیدن عنب دارم لائذٌ عائذٌ... به لب دارم، أنتَ کهفُ الوریٰ علی جانم با دلی پر گناه آمده ام، باز هم رو سیاه آمده ام به امید پناه آمده ام، مَن أتٰکُم نَجیٰ علی جانم عصمة المؤمنین امین الله، شاه اهل یقین امین الله آبروی همین امین الله، آبروی دعا علی جانم مدح تو بر لسان جبریل است، بین تورات بین انجیل است بین قرآن سخن به تفصیل است از تو یا مرتضی علی جانم گرچه آلوده ام ولی گفتم، در نجف بی معطلی گفتم صد و ده بار یاعلی گفتم، ذکر مشکل گشا علی جانم جلوه‌ی پنج تن شما هستی، ولی الله من شما هستی اولین بت شکن شما هستی، قاتلُ الأشقیا علی جانم ای نمایانگر مسیر از چاه، بی تو هر بنده می شود گمراه نقطه ی تحت باء بسم الله، زوج خیرالنسا علی جانم شاکرم در دلم تو را دارم، بین آب و گلم تو را دارم گرچه من سائلم تو را دارم، همنشین گدا علی جانم لالم از گفتن ثنای شما، پدر و مادرم فدای شما هر چه دارم همه برای شما، لَكَ روحی فِدا علی جانم هادیِ راه، سر به راهم کن، تو فقط لحظه ای نگاهم کن برده‌ات می‌شوم سیاهم کن، همدم برده ها علی جانم به قلم میخورم قسم، به کتاب... سائلت را نمی کنی تو جواب تَرْزُقُ مَنْ تَشَا بِغَیْرِ حِساب، تَرْزُقُ مَنْ تَشا علی جانم ✍ .
4_5987557192310459350.mp3
814.2K
🎤 میره به سوی صحرا تابوت ولی الله ملائکه میخونن لااله الاالله وقتی که زیره چوبه ی تابوت پُر نسیم زهرا شد سوره درد سینه زینب آیه به آیه معنا شد اشکای بارون دونه دونه میریزه امشب بی بهونه آقام اباالفضل نیمه جونه حضرت زهرا توی راه قبری که زیر نور ماهه دل ستاره پره خونه عمه سادات بی قراره غصه و غم هاش بیشماره ذکر لبش ای روزگاره ارباب تشنه پریشونه کسی غمش رو نمیدونه تموم غصه اش غم یاره ذکر آسمونا وای حیدر ذکر کهکشونا وای حیدر توی دل تاریکی.... نور فاطمه پیداست گریه میکنه مادر برای دل عباس زخمی یتیمی به روی دوش گلای زهرا میتابه برای رفتن همراه بابا حسنش امشب بی تابه بارون میباره رو مزار مسافری که خونه داره توی دلای پر شراره نگاه ابرا ناامیده خدای دلها پر کشیده دل سپیده شده پاره آقام اباالفضل پریشونه ارباب تشنه پریشونه .
. . 1️⃣بند اول سوت و کوره باز خونه . مثل همون روزی که مادرم رفت و . یتیمی سهمم شد کسی که نمی دونه . حال منو از بس داغ روی داغ دیدم . غم با من همدم شد بارونیه چشمام چه بی امون بی امون بی امون چه خالیه جات بین خونمون خونمون خونمون بدون تو شده وای    خونه قفس برام وای بعده تو زندگی وای   بی فایده س برام وای "غریب آقام اقام وای" . 2️⃣بند دوم دو سه شبه دل تنگه . برای اشکات چاه نمیشنوه دیگه . مولای مولاتو دو سه شبه دلگیره . همدم تنهایی ت چرا نمی خونی . روضه ی زهراتو برای مناجات هرشبت هرشبت هرشبت دلتنگه چاهم مثل زینبت زینبت زینبت با آه و ناله ان وای   یتیما چشم برات وای شبا داداش حسن وای  کیسه به دوشه جات وای "غریب اقام اقام وای" . 3️⃣بند سوم وصیت مادر بود  . تو کوفه می بینم روزای سختی من . پر از غم و ماتم به خیال من داغه . تو روز سختم بود ولی توگفتی که . اسیریه بختم با رخت اسیری کوفه میام بی حسین بی حسین می برنم از کوفه تا به شام بی حسین بی حسین این یتیما بابا وای      که مانوسه تو ان وای روزی پی جفا وای    به ناموسه تو ان وای "غریب اقام اقام وای" . {امیرحسن سالاروند}✍ .👇
. . 1️⃣بند اول تابوته بابا رو دوشه    حسنین و عباسه دلا غرقه خون واسه   حیدره حیدره زائر قبر بابامون       این شبای بی سامون تنه زخمیه یاسه     مادره مادره تنگه غروبه و بیایید   روح بابامونو یاری بدیم واسه یتیما امشبو    بجای علی افطاری بدیم بابا...رفتی پیش یارت  . با چشم خونبارت . خدانگهدارت . 2️⃣بند دوم بابا میگفت ناله کم کن    دل بده امشب زینب بشنو حرفای شیره         خیبرو خیبرو تو کفن من ای بابا        بریزید مشتی خاکه تریت مخفی زهرا          مادرو مادرو زینبم چادرت رو بااشکای چشات خیس و تر نکن کشتی منو با گریه هات اینقده مادر مادر نکن گریه ت... باشه برا فردا    برای عاشورا برا گل زهرا . {امیرحسن سالاروند}✍ . 👇
‍ . . 1️⃣بند اول باباجونم/ داری میری از/ پیش زینبت/ با فرقی که از هم گسسته دل زینب/ مثه پهلوی/ مادر فاطمه/ شده غرق خون و شکسته میشه قلب من با غصه سهیم  میخوای بری بازم من میشم یتیم قامتم کمون میشه از غمِ             فراق مادر و این داغ عظیم غریب کوفه یا مرتضی علی 4 . 2️⃣بند دوم درِ خونه/ برای عیا/دتت اومدن/ با ظرفای شیر باز یتیما پاشو بابا/ منو هم مث/ یتیما بگیر/ توی آغوشت جان زهرا چشم به راهی و فکر مادری  تو رو خدا نگو که میخوای بری گریه های تو قاتلم شده           منم دلم شکسته، تو مضطری غریب کوفه یا مرتضی علی 4 . 3️⃣بند سوم چاه کوفه/ نکش انتظار/ که دیگه علی/ شده راحت از آه شبها شده راهی/ با شوقی عجیب/ با امن یجیب/ تو این شام قدر پیش زهرا مادرم اومد از جنت و برد   غریبی که یه عمر خون دل می خورد ولی دلم خوشه که بابام منو            به دست ساقی کربلا سپرد غریب کوفه یا مرتضی علی 4 . 4️⃣بند چهارم این شباهست به جای بابام رو دوش حسن همه قوت ایتام کوفه شده راحت علی دیگه از دروغ و ریا از آزار و دشنام کوفه پرکشید و رفت مرغ تو قفس      از این دیار صد رنگ و بولهوس راحت شد از غم سی ساله حالا کناره یاسشه پیش فاطمه س غریب کوفه یا مرتضی علی . 5️⃣بندپنجم جای خالیت توی خونمون میشه حس بابا یاده مادر افتادم امشب روزآخر به پهلوش گرفته بود دستشو میسوخت مثل تو بابا در تب باخضاب خون نیمه جون شدی     محاسنت سفید غرق خون شدی تو پیره پیر و مادر خیلی جوون حالا تو هم مثل اون جوون شدی غریب کوفه یا مرتضی علی . {امیرحسن سالاروند}✍ . .👇
‍ . . 1️⃣بند اول ميون دلم آشوبه و ترس از شبه تنهاييه بابام بره بي كس ميشم آخه دختر بابائيه غمين و زرد صورت فاتح خيبر يه جام اشك چشاي ساقي كوثر دوباره تكرار ميشه باز روضه مادر خون دلت مي ريزه از سر خدانگهدار خدانگهدار بابا حيدر باباحيدر . 2️⃣بند دوم دعا بكن امشب خوب بشي نگو به من ميخواي برم بيا بكن رحمي بابا منم به قرآن دل دارم دستاي سردت حاكيه از اين خبر كه زخم شمشير كرده به خونت اثر تو رهسپاري از كوفه پيش مادر ميشه دلم ز غصه پرپر خدانگهدار خدانگهدار بابا حيدر باباحيدر . 3️⃣بند سوم وقتي که بابام تو بستره چشام زخون خيس وتره واسم اينا يادآوره روزاي تلخ مادره شهيد محراب بي شكيب و بيقراره بياد دست و طناب و كوچه و ياره غمين داغه رده خونه مسماره ميري ديگه تو پيش مادر خدانگهدار خدانگهدار بابا حيدر بابا حیدر . {امیرحسن سالاروند}✍ .👇
Kashani-Shab16Ramazan1402.mp3
39.47M
🎙 : درنگی‌در منطق‌قرآن(۳) 🔹 حجةالاسلام 📆 پنجشنبه ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۲ 🔺 هیأت آیین حسینی 🔰
. شهادت حضرت امیرالمونین (ع) شده خسته مولا زدست زمونه داره زیر لبهاش ز رفتن میخونه با یه قلب بی تاب زیر نور مهتاب پرازغصه ودرد میره سوی محراب غمش بیشماره قراری نداره باذکر یازهرا ستاره میباره خون دل می ریزه زفرق شکسته همه دیدن حیدر که ازپا نشسته شکسته سرش وای چه بیتابه زینب بمیرم دوچشمش پره خونه امشب بابای غریبم زغم بی شکیبم برای شفایت به امن یجیبم جا مونده روقلبش یه داغ مدینه کبودی صورت کبودی سینه به زخم دل تو علی جان نمک خورد جلو چشمت آقا عزیزت کتک خورد سحرشد برایت زمان جدایی میخونی زیرلب یازهرا کجایی توکردی وصیت به نور دوعینت باچشمای خیست به ذخرالحسینت توو کرببلا ای ابالفضل سقا حسینم غریبه نزاریش تو تنها امون از روزی که میشه پاره پیکر سرش روی نیزه جلو چشم خواهر (بهار)✍ 👇
. راه و رسم پارسایی نگاهی به خطبه همام (متقین) مناسب شبهای شهادت حضرت امیر(ع) [منبر ۲۰ دقیقه ای] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ. وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ سیما علی امیر المؤمنین 🌙بیان احکام  مواردی که لازم نیست بدن یا لباس نمازگزار پاک باشد الف) آن که به واسطه‌ی زخم یا جراحت یا دمل، لباس یا بدن به خون آلوده شده باشد. ب) آن که خون موجود در لباس یا بدن کمتر از درهم (بند انگشت اشاره) باشد. ج) آن که لباسهای کوچک نمازگزار، مانند جوراب که با آنها نمی‌توان عورت را پوشاند نجس باشد. د) آن که ناچار است با بدن یا لباس نجس نماز بخواند 🔷ماجرای واقعی شگفتی های نهج البلاغه اسم کتابی است که جرج جرداق مسیحی آن را با عشق نوشته است، آری او عاشق علی(ع) و سخنان علی(ع) بود. او دویست بار نهج البلاغه را با تأنی مطالعه کرده است. یکی از شگفتی های کلام مولا امیر مؤمنان(ع) که شاید خیلی ها نشیده باشند عبارت است از اینکه یکی از خطابه های آن حضرت فدایی داشته یعنی یک نفر از عشق آن سخنان جان داد. هَمَّام از شیعیان امام علی(ع) بود که امام علی(ع) خطبه متقین را در پاسخ به درخواست او ایراد کرد. در مورد نام پدر او در منابع اختلافاتی وجود دارد. بعضی از مصادر او را از فرماندهان امام علی(ع) و زهاد ثمانیه شمرده‌اند. امام صادق(ع) او را عابد دانسته است. همام از امام علی(ع) خواست تا اوصاف متقین را برای او بیان کند. امام به جوابی کوتاه بسنده کرد؛ اما پس از اصرار همام، خطبه متقین را با برشمردن ۱۰۵ صفت از افراد باتقوا ایراد فرمود تا اینکه؛ فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً كَانَتْ نَفْسُهُ فِيهَا؛ ناگهان همام ناله‌ای از جان کشید که روحش از کالبدش خارج شد. امام علی(ع) قسم یاد کرد که از همین پیامد واهمه داشت ولی این واکنش را برای گوش‌های شنوا طبیعی دانست و در تشییع جنازه همام شرکت کرد و بر پیکر او نماز خواند. 🟢بخش اول خطبه «أَمّا بَعدُ فَإِنّ اللّهَ سُبحَانَهُ وَ تَعَالَی خَلَقَ الخَلقَ حِینَ خَلَقَهُم غَنِیّاً عَن طَاعَتِهِم آمِناً مِن مَعصِیَتِهِم لِأَنّهُ لَا تَضُرّهُ مَعصِیَهُ مَن عَصَاهُ وَ لَا تَنفَعُهُ طَاعَهُ مَن أَطَاعَهُ فَقَسَمَ بَینَهُم مَعَایِشَهُم وَ وَضَعَهُم مِنَ الدّنیَا مَوَاضِعَهُم» پس از ستایش پروردگار همانا خداوند سبحان پدیده ها را در حالی آفرید که از اطاعتشان بی نیاز، و از نافرمانی آنان در امان بود، زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیانی می رساند و نه اطاعت مؤمنان برای او سودی دارد، روزی بندگان را تقسیم، و هر کدام را در جایگاه خویش قرار داد. ♻️نکات ➖خداوند در آیات مختلفی روی بی نیازی خدا به طاعات بندگان تأکید دارد ؛«لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بی‌نیاز و شایسته ستایش است! «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است! ➖ افراد گمراه که در مسیر شیطانی که پیش گرفته اند ؛ با ادبیات سخیف و مسخره گونه بندگی خداوند و دستورات عبادی را به تمسخر و تحقیر بگیرند که👈 با نماز و روزه و حجاب ما به خدا چی می رسه؟ از اینرو حضرت امیر(ع) خطبه را با این سخن آغاز فرمود« خداوند نه نيازى به عبادات ما دارد، و نه گناهان ما ضررى به او مى‌زند» و به قول شاعر: گر جمله كائنات كافر گردند بر دامن كرياش ننشيند گرد 🔷صد و ده ویژگی برای پارسایان حدوداً ۱۱۰ ویژگی براي مؤمنين بيان مي‌شود . در یک تقسیم بندی میتوان آموزه های اخلاقی و قواعد تربیتی این خطبه را در سه بخش تقسیم کرد؛ ➖اخلاق بندگی ➖اخلاق فردی ➖اخلاق اجتماعی 👈در ادامه جمله های از این خطبه مهم را در سه بخش تقدیم میکنیم؛ 👇۱
🟢اخلاق بندگی 🔸توجه به عظمت خداوند «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَادُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ» آفریدگار، آن‌چنان در روح و جان ودل اینها بزرگ شده و جلوه کرده است که غیر از حضرت حق در چشمان اینها بسیار کوچک است. مثال یکى ۱۰۰ هزارتومان را خیلى زیاد مى پندارد و حتى اگر به دست آورد امکان سکته کردن وى مى رود، زیرا همیشه با ۱۰۰ریال انس داشته است و یکى چیزى نمى انگارد زیرا با ۱۰۰ میلیون مأنوس بوده، و به قول معروف چشم و گوشش از این مقدار پول پر بوده است. این دو نظر دیدگاه بستگى به شناخت هاى آنها دارد، کسى که در کنار دریا به سر مى برد استخر آبى را به حساب نمى آورد، و بالعکس انسان بیابانگردى که با آب انسى ندارد و هر دم به انتظار قطره اى آب است، آب استخرى را بسیار بزرگ مى شمارد. کسانى که با خدا ارتباط دارند، و هر لحظه عظمت دریاى وجود و علم و قدرت او را نظاره گرند، وقتى با مخلوق و ما سواى خالق رابطه برقرار مى کنند، وجود و علم و قدرت آنها را شاید به اندازه قطره اى نمى انگارند، زیرا با خدایى مأنوس شده اند که نازى کند آنى فرو ریزند قالب ها پرهیزکارانى که در کنار این دریاى با عظمت الهى زندگى مى کنند و به عشق او نفس مى کشند و آینه قلب آنها به جز جمال حق را نشان نمى دهد و در درون قلب خود جایى براى غیر او مهیا نکرده اند غیر او را اگر هم ببینند بسیار حقیر و کوچک مى بینند. 🔸 تلاوت کلام الهی این سخن معروف که کلام بزرگان یا حدیث است؛ اگر میخواهی با خدا حرف بزنی نماز بخوان اگر بخواهی خدا با تو حرف بزند قرآن بخوان. حضرت امیر(ع) انس پارسایان با کلام الهی را اینگونه بیان فرموده اند؛ «أَمَّا اللَّیْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِینَ لاَِجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلاً. یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ. فَإِذَا مَرُّوا بِآیَة فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً، وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً، وَ ظَنُّوا أَنَّها نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ. إِذَا مَرُّوا بِآیَة فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ» آنچه در این فراز از خطبه مورد توجه قرار گرفته عبادت شبانه و تلاوت همراه با تدبر و دل سپردن به وعده های الهی و تأمل بیمناکانه به ترس های قرآن است «گویى فریادها و ناله هاى زبانه هاى آتش دوزخ در درون گوششان طنین انداز است». 🔸 رکوع و سجود عاشقانه «فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ، وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ، یَطْلُبُونَ إِلَى اللّهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ». آنها قامت خود را در پیشگاه خدا خم مى کنند (و به رکوع مى روند) و پیشانى و کف دست ها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمین مى گسترانند و آزادى خویش را از پیشگاه خداوند متعال درخواست مى کنند. ➖نکته هدف نهايى خم و راست شدن در برابر خداوند را آزادسازى گردن ها از زنجير اسارت بيان فرموده است. آرى! آزادى انسان تنها در بندگى خداست، هم در دنيا و هم در آخرت و ناپرهيزكاران اسير چنگال هوی و هوس و شيطان و مال و ثروت و مقام و شهوتند. 🌺شعر بندگی کن تا که سلطانت کنند تن رها کن تا همه جانت کنند خوی حیوانی سزاوار تو نیست ترک این خو کن که انسانت کنند چون نداری درد، درمان هم مخواه   درد پیدا کن که درمانت کنند بنده ی شیطانی و داری امید چون ستایش همچو یزدانت کنند ➖نظیره قرآنی این کلام عبادت است از؛ «وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِيَاماً وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَاماً» كسانى كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى كنند و كسانى كه مى گويند: پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان كه عذابش سخت و پر دوام است. 👇۲
🟢 اخلاق اجتماعی شیوه ها و اوصاف متقین در جامعه از این قرار است: 🔹نیک‌گفتاری اولين ويژگي اين است که درست حرف مي‌زند. «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ» به صواب سخن مي‌گويند. چنانچه در قرآن هم فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً» (احزاب/۷۰) مؤمنين تقواي خدا را پيشه کنيد و درست حرف بزنيد. 🔹میانه‌روی در زندگی مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ لباس متقين، لباس ميانه و در حد وسط است ـ در اين تفسير ملبس در معنى حقيقى خود استعمال شده است ـ لباس نشانه زندگى انسان است، پس زندگى آنها زندگى حد وسطى است. 🔹فروتنی «مَشْيُهُم اَلتّوَاضُعُ» راه رفتن آنها [پرهيزكاران] تواضع و فروتنى است. ➖نظیره قرآنی «وَ لَاتَمْشِ فِى الاَرضِ مَرَحاً اِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الاَرضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الجِبَالَ طُولاً»؛ در روى زمين با تكبر راه مرو تو نمى توانى زمين را بشكافى و طول قامتت هرگز به كوه ها نمى‌رسد. 🔹چشم‌پوشی از محرّمات «غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ» چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده فرو نهاده اند. ➖گاهى یک نگاه زندگى انسان را عوض مى کند و باعث گرفتارى مى شود که اگر آن نگاه اوّل نبود کار به اینجا نمى رسید. جوانهایى که گرفتار شده اند از ما راه حل مى خواهند و ما براى آنها نسخه اى داریم و مى گوییم: به فیلم هاى مستجهن نگاه نکنید، در مجالس آلوده شرکت نکنید، با رفقاى آلوده دوستى نکنید، چشم چرانى نکنید و خود را به خدا بسپارید و دائماً خود را مشغول کنید ولو به ورزش و مطالعه، که باعث مى شود خود را حفظ کنید تا توفیق ازدواج پیدا کنید. 🔹گوش دادن به دانش های نافع «وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ».گوشهاى خود را وقف شنیدن علم و دانشى کرده اند که براى آنان سودمند است. پیامبر فرمود:«إِنَّمَا اَلْعِلْمُ ثَلاَثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلاَهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ» علم سه تاست: آيتى محكم، يا فريضه اى ميانه، يا سنّتى برپا و جارى. و جز اينها، همه فضل است. علامه مجلسی این سه را، براهین عقلی در مورد خدا و آخرت، واجبات و مستحبات معنی کرده اند. 🔹شکیبایی در سختی «نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلاَءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ». حال آنان در بلا همچون حالشان در آسایش و رفاه است. ➖در حال نعمت مست و مغرور نمى شوند و در بلا و مشکلات بى تابى و جزع ندارند; در همه حال راضى به رضاى خدا و تسلیم در برابر اراده او هستند. «صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِیلَةً. تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌیَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ.» آنها براى مدتى کوتاهى در این جهان صبر و شکیبایى پیشه کردند و به دنبال آن آسایشى طولانى نصیبشان شد. این تجارتى پر سود است که پروردگارشان براى آنها فراهم ساخته است.  🔹اهل صلح و آشتی است و اهل ظلم نیست «یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ»کسى را که به او ستم کرده مى بخشد و به آن کس که محرومش ساخته عطا مى کند و به کسى که پیوندش را با وى قطع کرده است می پیوندد. « شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ،» مردم از شر آنها در امان هستند . پیشوای پارسایان فرمود: وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُه به خدا قسم، اگر هفت اقليم را با آن چه زير آسمان‌هاست، به من دهند تا خدا را نافرماني کنم و پوست جويي را به ناحق از مورچه‌اي بگيرم، چنين نخواهم کرد.(۱) 🟢اخلاق فردی حضرت علی(ع) درباره اوصاف فردی متقین به مواردی چون بدگمانی به خویشتن، ترس از ستوده شدن توسط دیگران، ایمان همراه با یقین و بردباری اشاره کرده است. در این قسمت فقط به بیان یک مهارت بسنده میکنیم 🔸ترس از ستوده شدن توسط دیگران امام به ترس از تعریف و تمجید اهل تقوا اشاره فرموده و مهارتی را تعلیم می‌فرماید: «إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ، فَیَقُولُ: أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی، وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی! اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِما یَقُولُونَ، وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لی مَا لاَ یَعْلَمُونَ» هر گاه یکى از آنها را مدح و ستایش کنند. از آنچه درباره او گفته شده به هراس مى افتد و مى گوید : من از دیگران نسبت به خود آگاه ترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاه تر است. بارالها! مرا به جهت نیکیهایى که به من نسبت مى دهند مؤاخذه مفرما! و مرا برتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده و گناهانى را که من دارم و آنها نمى دانند ببخش! 👇۳
چند حکایت از پروا پیشگی مولای متقیان علیه السلام تقدیم میگردد 💠داستان چون امام علی (ع)به حکومت رسید به منبر رفتند و ستایش و ثناء خدا کردند و بعد فرمود: به خدا قسم به یک درهم از غنیمت‌های شما دست نرسانم تا آنگاه که در مدینه شاخه خرمائی دارم، پس راست بگوئید، خود را از این مال محروم کرده‌ام و به شما عطاء می‌کنم. در این هنگام عقیل برادر امام به پا خاست و عرض کرد: قسم به خدا تو مرا و شخص سیاه مدینه را برابر و مساوی قرار داری! امام فرمود: بنشین، در اینجا غیر تو دیگری نبود که تکلم کند، تو بر آن سیاه چهره چه برتری داری، جز به پیشی گرفتن در اسلام یا به تقوی و اجر و ثواب، که این برتری در آخرت است. 💠داستان امام على (ع) زنى را دید که مشکى آب بر دوش خود مى برد. آن مشک را از وى گرفت و همراه او به بردن آن پرداخت؛ و چون از حال او پرسید گفت: على بن ابى طالب همسر مرا به یکى از مرزها فرستاد و او کشته شد، و چند طفل یتیم براى من برجاى گذاشت. چون چیزى ندارم ناگزیر به خدمتگزارى مردم مى پردازم. على رفت و شب را به پریشاندلى گذراند. چون بامداد شد زنبیلى پر از خوراکى براى آن زن برد. در راه بعضى از کسان از او خواستند که بردن زنبیل را بر عهده ایشان گذارد، او در جواب گفت: «روز قیامت چه کس بار مرا خواهد برد؟». به در خانه زن رفت و در زد، زن پرسید: کیست؟ گفت: من آن بنده ام که دیروز مشک را بر دوش کشیدم، در را بگشا که چیزى براى کودکان با خود آورده ام. آن زن گفت: خدا از تو خرسند باشد و میان من و على بن ابى طالب داورى کند. پس داخل شد و گفت: من دوست دارم که به ثواب و پاداشى برسم، میان خمیر کردن و پختن نان و نگاهدارى کودکان، این یک را برگزین تا من به نان پختن مشغول شوم. آن زن گفت: من بر پختن نان بیناتر و تواناترم، آن تو و آن کودکان، آنان را سرگرم دار تا من از پختن نان فارغ شوم! پس آن زن به خمیر کردن پرداخت و على به پختن گوشت مشغول شد، و لقمه هایى از گوشت و خرما و جز آن را خرده خرده به کودکان مى خورانید. هر وقت به کودکان چیزى مى داد مى گفت: «فرزندم! از آنچه در کار تو گذشته است على بن ابى طالب را حلال کن! على به روشن- کردن تنور مشغول شد و چون شعله آتش روى او را مى سوزاند مى گفت: اى على بچش! این است کیفر کسى که از بیوه زنان و یتیمان غافل بماند. در آن هنگام زنى که على را مى شناخت از آنجا گذشت و به زن صاحب خانه گفت: واى بر تو، این امیر المؤمنین است! .. آن زن شرمسار شد و گفت: از تو خجالت مى کشم اى امیر مؤمنان! على در پاسخ او گفت: من باید از تو خجالت بکشم که در کار تو قصور کرده ام.(۲) 💠داستان در احوالات حضرت علی علیه السلام آورده اند که روزی امیرالمؤمنین اشتها کردند که جگر کباب شده ای را با نان نرم بخورند. همین طور این امر تا یک سال طول کشید و ابراز نمی کردند. روزی از روزها، در حالی که روزه بودند، به حضرت امام حسن علیه السلام این مطلب را گفتند. امام حسن برای حضرت، غذای مورد نظر را آماده کرد. وقتی هنگام افطار شد، سائلی به در خانه آمد و درخواست غذا کرد. علی علیه السلام فرمود: «ای نور دیده من! این طعام را بردار و به این سائل بسپار؛ برای آنکه ما فردای قیامت در صحیفه اعمال خود نخوانیم که «و یوم یعرض الذین کفروا علی النّار اذهبتم طیباتکم فی حیاتکم الدّنیا و استمتعتم بها فالیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تستکبرون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تبسقون؛ (احقاف/۲۰) آن روز که کافران را بر آتش عرضه می کنند (به آنها گفته می شود) از طیبات و لذائذ در زندگی دنیای خود استفاده کردید و از آن بهره گرفتید اما امروز عذاب ذلت بار به خاطر استکباری که در زمین به ناحق کردید و به خاطر گناهانی که انجام می دادید جزای شما خواهد بود.»(۳) ۴
🖤مقدمه ذکر مصیبت ویژه شب نوزدهم آخرین ماه رمضان عمر وصی رسول خدا از راه رسید. امام طبق فرموده پیامبر (ص) می دانست که در این ماه، محاسنش از خون سرش رنگین خواهد شد. حضرت غالبا با نان جو و نمک افطار می کرد و بیشتر از سه لقمه تناول نمی کرد. امام آن شب افطار را مهمان دخترش بود. ام کلثوم دختر گرامی ایشان که در آن شب شاهد حالات پدر بزرگوارشان بود چنین می گوید: چون شب نوزدهم رمضان شد، برای افطار او طبقی که در آن دو قرص نان و کاسه ای از شیر و مقداری نمک بود آوردم. چون از نماز فارغ شد برای افطار روی آورد، وقتی به آن نگریست سرش را تکان داد و گریست و گفت: "گمان نمی کنم دختری به پدرش آن گونه بدی کند که تو به من کردی". گفتم: آن چیست؟ گفت: برای پدرت دو خورش در یک طبق می آوری، آیا می خواهی توقف من در روز قیامت پیش روی خدای متعال به طول انجامد؟ من می خواهم از برادرم و پسر عمویم رسول الله (ص) پیروی کنم، برای او دو خورش در یک طبق نیاوردند تا قبض روح شد. ای دخترم! هیچ مردی نیست که خوراکش و آشامیدنی اش و لباسش خوب باشد، مگر این که توقف او پیش روی خدای متعال در روز قیامت به طول می انجامد. ای دخترم! در حلال دنیا حساب است و در حرام آن عقاب؛ «فِي حَلاَلِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ». و فرمودند كه كاسه شير را بردار و با اندكي قرص نان و نمك افطار كردند. پس از سپاس به بارگاه خداوند براي نماز و نيايش برخاست. حضرت پيوسته مشغول ركوع، سجود، دعا و تضرّع بودند. امام (ع) تمام شب را بيدار بودند و خداوند متعال را پيوسته عبادت مي‌كردند و در آن شب گاه و بي گاه از اطاق خويش بيرون مي‌رفتند و با نگاه به آسمان نيلگون مي‌فرمود: «به خدا سوگند اين همان شبي است كه محبوبم و آموزگارم به من وعده داده است. به خداوند سوگند، هرگز دروغ نگفته‌ام و از رسول خدا دروغ نشنيده‌ام، همانا امشب آن شبي است كه به من وعدۀ شهادت داده شده است» ذکر مصیبت السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَي عِبَادِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ حَتَّي دَعَاكَ اللَّهُ إِلَي جِوَارِه»، يا اباالحسن يا اميرالمومنين يا علي بن ابي طالب يا حجه الله علي خلقه يا سيدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بك الي الله و قدمناك بين يدي حاجاتنا يا وجيه عندالله اشفع لنا عندالله امام بعد از آن افطاری ساده مشغول عبادت شد و از حجره بيرون مي آمد. نگاه به آسمان مي كرد و مي فرمود: آري امشب همان شب است. حضرت زينب(س) متوجه شد كه حضرت اميرالمومنين(ع) حالتشان با شب هاي ديگر متفاوت است. نگران بود و فرمود: آقا امشب مسجد نرويد. فرمود: نمي شود و رفت. حتي نقل شده مرغابي ها آمدند جلوي حضرت و حلقة در كمربند حضرت اميرالمومنين(ع) را گرفت و كمر را محكم بست. فرمود: علي، آماده باش. آمد مسجد و اذان گفت و در محراب عبادت قرار گرفت. طولي نكشيد كه جبرئيل ندا داد: «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَي وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ أَعْلَامُ التُّقَي قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَي قُتِلَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَي قَتَلَهُ أَشْقَي الْأَشْقِيَاءِ». ديدند خاك هاي محراب را برمي دارد و روي زخم ها مي پاشد؛ «فزت و رب الكعبه». در ملكوت عالم غوغا شده. فقط اينجا ابن ملجم را دستگير كردند و حضرت را به منزل بردند ولي در كربلا كسي نبود مانع دشمن بشود. آن لحظه اي كه امام حسين(ع) از اسب سرنگون شد؛ «فرقه بسيوف و فرقه بالرماء و فرقه بالحجاره» ی عده با شمشیر ،ی عده با نیزه ،ی عده با سنگ....😭 فقط حضرت زينب(س) بود كه آمده بود بالاي بلندي و خودش را به عمر سعد رسانيد. «و انت تنظر اليك»، رويش را برگردانيد. ديگر حضرت زينب(س) بيچاره شده بود. ديدند دست هايش را روي سر گذاشته و صدا مي زند: «وامحمدا وا عليا واحسينا أ ما فيكم مسلم» شعر مرثیه بابا اتاق پر شده از بوی مادرم وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم دیگر خجل نباش تو از روی مادرم فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم از پشت در دوباره تو را می زند صدا تا که به دست تو بدهد محسن تو را سی سال در نبودن مادر شکسته ای پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای در کوفه های درد مکرر شکسته ای از مردم و نبودن باور شکسته ای گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر بابا بگو به مادرم از غصه های من از کوفه های بعد تو و ماجرای من از بی حسین گشتن من از عزای من از کوفه گردی من و از کربلای من 🖤 شعر روضه ترکی👈 لینک ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴. ۲.ابن شهرآشوب؛ ج ۲،ص۱۱۶ا ۳.هزار و یک داستان از زندگانی امام علی، ص۴۱۹ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #امام_زمان 🔶تکلیف ویژه منتظران امام صادق (ع) فرمود:  يَأتي علَى النّاسِ زَمانٌ مَن سَألَ النّاسَ
. منبر یک دقیقه ای🕘 موضوع: ویژگی های منتظران(۲۵) [ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود] بسم الله الرحمن الرحیم أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ ✅مقدمه برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند. طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است. ➖پیامبر(ص) فرمود: «لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱) ❇️خصلت۲۵؛ مُسْتَبْشِراً بِفَقْرِهِ مستبشرا بفقره یعنی اینکه مومن از فقر و تنگدستی اش خوشحال است. فقر برای مومن بشارت است. مومن حقیقی دنبال آخرتش است، و هرچه از دنیا بیشتر از او بگیرند خوشحال تر میشود و بار خود را سبک تر می بیند. البته این موضوع تنافی با ایجاد رفاه توسط حکومت مهدوی ندارد. 🟢پیامبر به فقر افتخار میکرد پیامبر اسلام فرمود: «الفقر فخری و به أفتخر علی سائر الانبیاء »؛ فقر باعث فخر من است و به سبب آن بر سایر انبیا افتخار می کنم.(۲) پیامبر اسلام یکی از فقیرترین پیامبران بود اما از جهت مقام و مرتبه بر همه پیامبران برتری داشت. 🔷هدف پیامبر از فقر اختیاری البته باید توجه داشت که فقر از روی بی عملی فضیلت نیست اما فقر به این معنی که شخص با اینکه ایجاد ثروت میکند و افراد زیادی را به نان و نوای میرساند اما خود زندگی ساده، زاهدانه و فقیرانه را انتخاب میکند بلاشک یک ارزش محسوب میشود هدف پیامبر از فقر گزینی، عیب‌ناک شمردن ارزش‌هاى اشرافى و مقیاس‌هاى استکبارى که بر جامعه جاهلى آن عصر حکومت داشت و رسوب‌هاى آن در جان کسانى از مردمان صدر اسلام هنوز بر جاى مانده بود و پیامبر اکرم (ص) مى‏‌خواست آنها را از میان بردارد. 🔶مصادیق تاریخی با مصادیق قرآنى و تاریخى چیزى که به طغیان مى‌‏انجامد زراندوزى، دنیاپرستى و فقر نفسانى و روحى است که آلودگى نفس و جان را به همراه دارد، همچنان که خداوند فرمود: «کلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغى‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»‏ (علق/۷) و همیشه فرعون‌ها، قارون‏‌ها و قابیل‏‌ها کارشان به کفر انجامیده نه یاران صفه و چوپانان و پابرهنگانى که با تبرى و عصایی بدون داشتن زر و سیم، کاخ کفرپیشگان را از بن برکنده‌‏اند. 🟢حدیث عجیب عذرخواهی خداوند امام صادق(ع) می‌فرماید: همانا روز قیامت خداوند از بنده مؤمن که در دنیا فقیر و محتاج بوده دلجویی می‌کند چنان که برادری از برادرش عذر می‌خواهد. خداوند به او می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند! تو را به خاطر اهانت و خواری‌ات در نظرم محتاج کردم؛ پس پرده‌ها را بردار و ببین به جای دنیا چه چیزها به تو داده‌ام. پس پرده‌ها را بردارد و آنچه را که خدای متعال از عوض دنیا به او داده بنگرد و سپس به خدای عزوجل می‌دارد: پروردگارا! با این عوضی که به من عطا فرمودی، زیانی به من ندارد آنچه از دنیا از من بازگرفتی. 💠داستان یکی از مسلمانان ثروتمند با لباس تمیز و فاخر محضر پیامبر(ص) آمد و در کنار حضرت نشست، سپس فقیری ژنده پوش با لباس کهنه وارد شد و در کنار آن مرد ثروتمند قرار گرفت. مرد ثروتمند یکباره لباس خود را جمع کرد و خویش را به کناری کشید تا از فقیر فاصله بگیرد. پیامبر (ص) از این رفتار متکبرانه سخت ناراحت شد و به او رو کرد و فرمود: آیا ترسیدی چیزی از فقر او به تو سرایت کند؟ مرد ثروتمند گفت: خیر! یا رسول الله. پیامبر : آیا ترسیدی از ثروت تو چیزی به او برسد ؟ ثروتمند: خیر! یا رسول الله. پیامبر: پس چرا از او فاصله گرفتی و خودت را کنار کشیدی؟ ثروتمند: من همدمی(شیطان یا نفس اماره) دارم که فریبم می دهد و نمی گذارد واقعیتها را ببینم، هر کار زشتی را زیبا جلوه می دهد و هر زیبایی را زشت نشان می دهد. این عمل زشت که از من سر زد، یکی از فریبهای اوست. من اعتراف می کنم که اشتباه کردم. اکنون حاضرم برای جبران این رفتار ناپسندم نصف سرمایه خود را رایگان به این فقیر مسلمان بدهم. پیامبر(ص) به مرد فقیر فرمود: آیا این بخشش را می پذیرد؟ فقیر: نه! یا رسول الله. ثروتمند: چرا؟! فقیر:زیرا می ترسم من نیز مانند تو متکبر و خودپسند باشم و رفتارم مانند تو نادرست و دور از عقل و منطق گردد.(۴) .ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰. ۲. بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۵۶ ۳.کافی، ج۲، ص۲۶۴ ۴.اﺻﻮﻝ ﮐﺎﻓﯽ، ﺝ۲ ﺹ۲۶۰ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مناسب شبهای (ع) [منبر ۲۰ دقیقه ای] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ. وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ سیما علی امیر المؤمنین 🌙بیان احکام از واجبات نماز پنج تا «رکن» است که عبارتند از ؛ نیت، قیام،تکبیره الاحرام، رکوع، سجود. اگر در نماز به جا آورده نشود یا بیش از مقدار واجب آورده شود، حتی اگر از روی سهو و فراموشی هم باشد، نماز باطل می‌شود. مثال؛ اگر از سر سهو و فراموشی یک رکوع بیشتر انجام بدهد نماز باطل است. استثنا؛ در نماز جماعت اگر به جهت تبعیت از امام جماعت یک رکوع بیشتر شد اشکالی ندارد. (ولی واجبات غیر رکنی اگر عمداً کم و زیاد شود نماز باطل می‌شود، اما اگر سهواً باشد نماز صحیح است، مانند قرائت). 🌺شعر کعبه خلوت گه اسرا فراوان علیست بیت حق جلوه گر از روی درخشان علیست در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس که ترازوی عمل کفه و میزان علیست ای کج اندیش مکن غصب خلافت زیرا به خدا بعد نبی سلطنت از آن علیست روز محشر که گذرنامه جنت طلبی آن گذرنامه به امضاء و به فرمان علیست دادگاهی که به فردای قیامت برپاست حکم حکم علی و محکمه دیوان علیست کشتن "مرحب" و بگرفتن خیبر در کف خاطرات خوش دیباچه دوران علیست دور شو ای پسر "عبدود" از دیده ی او که شجاعان عرب پشه به میدان علیست این حسینی که رئیس الشهدایش خوانند با خبر باش که شاگرد دبستان علیست گرچه این دیده زدیدار نجف محروم است در عوض ریزه خور سفره احسان علیست 🟢حدیثی از پیامبر إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَضَائِلَ لاَ يُحْصِي عَدَدَهَا غَيْرُهُ فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اَللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ وَافَى اَلْقِيَامَةَ بِذُنُوبِ اَلثَّقَلَيْنِ وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِ عَلِيٍّ لَمْ تَزَلِ اَلْمَلاَئِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ اَلْكِتَابَةِ رَسْمٌ أَوْ أَثَرٌ وَ مَنِ اِسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِي اِكْتَسَبَهَا بِالاِسْتِمَاعِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةِ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِي اِكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (ص) اَلنَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ وَ لاَ يُقْبَلُ إِيمَانُ عَبْدٍ إِلاَّ بِوَلاَيَتِهِ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ. همانا خداوند تبارك و تعالى براى برادرم على بن- ابى طالب(ع)فضايلى قرار داده است كه شمار آن را كسى جز او نمى‌داند.هر كس فضيلتى از فضايل او را در حالى كه به آن مقر باشد به زبان آورد،خداوند گناهان گذشته و آيندۀ او را مى‌بخشد،هر چند در قيامت گناهش به اندازۀ گناه همگان باشد،و هر كس فضيلتى از فضايل او را بنويسد،تا آن نوشته باقى است و اثر و نشانى از آن بر جاست،فرشتگان براى او طلب آمرزش مى‌كنند،و هر كس به فضيلتى از فضايل على گوش فرا دهد،خداوند گناهان او را كه از راه گوش شنيده است عفو مى- فرمايد،و هر كس به يكى از فضائل نبشتۀ او نظر افكند و بخواند،خداوند گناهان او را كه از راه نظر بدست آمده است مى‌بخشد و سپس پيامبر(ص)فرمودند:همانا نگريستن به على بن ابى طالب عبادت است و ياد كردن او عبادت است و ايمان هيچ بنده‌يى پذيرفته نمى‌شود مگر به دوستى او و بيزارى جستن از دشمنانش .(۱) 🔸مقدمه چنانچه اشاره شد قبلا بحثی تقدیم شده است که در آن مبحث عناوین زیر تقدیم شده است؛ ➖خدا باوری  و خدامحوری ➖معاشرت با دیگران ➖دانش پروری ➖عدالت ورزی ➖توجه به معیشت مردم بنا داریم در ادامه همان مبحث چند عنوان دیگر را مورد بررسی قرار دهیم 👇۱
🟢 عبادت از برترین امتیازات امیرمؤمنان (ع) که تمام صفات برتر او به نحوی از آن سرچشمه می گیرد، عبادت و بندگی اوست. او عابد شب و شیر دلاور روز بود که هرگز از عبادت و بندگی خدا خسته نشد. او در مرکز عبادت، یعنی کعبه به دنیا آمد و در حال نماز، در محراب عبادت مجروح گشت و با آن جراحت به شهادت رسید. و در حال شهادت نیز جملات نماز را بر زبان داشت که «ماتَ عَلِیٌّ وَ الصَّلوةُ بَیْنَ شَفَتَیْهِ؛ علی از دنیا رفت در حالی که نماز بین دو لبش بود.» ➖آن حضرت هنگام وضو گرفتن سرتا پا می‌لرزید و چون در محراب عبادت می‌ایستاد، رعشه بر اندامش می‌افتاد و از خوف عظمت الهى، اشک چشمانش بر محاسن شریفش جاری می‌شد. سجده‌های او طولانی و سجده‌گاهش همیشه از اشک مرطوب بود. ➖ نقل کرده‌اند «کان یصلّی فی کلّ لیلة الف رکعة »علی (ع) در شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خواندند. ➖ عبادت آن حضرت در اوج عرفان و آگاهی بود. ذِعْلِب عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! آیا پروردگارت را دیده ای؟ آن حضرت فرمود: «ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ من پروردگاری را که نبینم، نمی پرستم. عرض کرد:یااَمیرَالْمُؤْمِنینَ! کَیفَ رَاَیتَهُ؟ یا امیرالمؤمنین! او را چگونه دیدی؟ فرمود: «وَیلَکَ یا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیونُ بِمُشاهَدَةِ الاَْبْصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ» ای ذعلب! وای بر تو! دیده های ظاهر او را نتواند دید، ولی دیده های دل به وسیله حقایق ایمان او را مشاهده می کنند.»(۲) 🌺 شعر ای علی ای بی نهایت بی کرانای جهان بی کران در تو نهانای علی ای آفتاب کوی عشقمی دهد کوی وَلایَت بوی عشقای علی ای خضر، ای نوح، ای خلیلای نشان از حکمت رب جلیل 🟢تقوا و خدا ترسی علی(ع) مظهر تقوا و مولای متّقیان است. سیرۀ او و تمام ابعاد زندگی او، بر مدار تقوا و اخلاق است و درس بزرگ او اخلاق‌مداری و پرهیزکاری است. در اندیشۀ علی(ع) پارسایی و تقوا، رأس و رییس اخلاق است: «التُّقی رییس الاخلاق» و اساساً همۀ سخنان انسان‌ساز و بیانات جامعه‌پرداز امیر مؤمنان(ع) درسِ اخلاق و تقوا است، چنانکه باید کتاب شریف «نهج‌البلاغه»، این برادر عظیم‌القدر قرآن کریم، را در یک کلمه، «تقوانامه» و یا «منشور اخلاق» بنامیم و از این جهت باید این کتاب حیات‌بخش و انسان‌ساز را در مرکز توجّهات خود قرار دهیم و از نور آن کتابِ روشنا بخش، برای تعالیِ اخلاق و ارتقاء تقوا و پارسایی در جامعۀ اسلامی، کمک و مدد بگیریم. یکی از نشانه های تقوا، دور بودن از مکر و فریب دیگران است،امیرالمؤمنین یکی از خصوصیاتش این است: از مکر و فریب دور است. در یک جمله‌‌‌‌‌ای از حضرت نقل شده که؛ «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ» . به خدا قسم معاويه زيرك تر از من نيست، ولى او خيانت مى‏ورزد و گناه مى‏كند، و اگر غدر و مكر نكوهيده نبود من از زيرك‏ترين مردمان بودم، ولى هر نيرنگى معصيت است، و هر معصيتى نوعى كفر است، و هر نيرنگ بازى را در قيامت نشانه‏اى است كه به آن شناخته مى‏شود. سوگند به خدا كه من با مكر و حيله غافلگير نمى‏شوم، و با شدّت و سختى ناتوان نمى‏گردم.(۳) 🟢عفت کلام و حیا درباره امیرالمؤمنین (ع) هفتاد کمال پیدا کردند که در هر کمالی سرآمد همه کمال‏ها بود. حیای حضرت علی (ع) که در پاکی چشم و عفت کلام نمود پیدا می‌کند در آن حضرت در اوج بود؛ در جنگ صفین عمروعاص وقتی نزدیک بود که شمشیر علی بگیردش فوری لخت شد مادر زاد تا حضرت علی (ع) دید بخواهد او را بزند باید نگاه به بدن او کند رویش را آنور کرد او هم رفت. یکی از یاران حضرت علی (ع) به معاویه یا طرفدارانش فحش داد. فرمود، چرا فحش دادی. گفت: آمده تو را بکشد، یاران معاویه آمده‏اند ما را بکشند فرمود خیلی خوب جنگ است جنگ می‏کنیم فحش چرا؟ «انّی اکره ان تکونوإ سبّابین» من بدم می‏آید که شما فحش بدهید. 👇۲
🟢 فقر گزینی باید توجه داشت که فقر از روی سستی و بی عملی فضیلت نیست اما فقر به این معنی که شخص با اینکه ایجاد ثروت میکند و افراد زیادی را به نان و نوایی میرساند اما خود زندگی ساده، زاهدانه و فقیرانه را انتخاب میکند بلاشک یک ارزش محسوب می شود هدف امام امیر مؤمنان(ع) از فقر گزینی، عیب‌ناک شمردن ارزش‌هاى اشرافى و مقیاس‌هاى استکبارى که بر جامعه جاهلى آن عصر حکومت داشت و رسوب‌هاى آن در جان کسانى از مردمان صدر اسلام هنوز بر جاى مانده بود ، بوده است آن حضرت مى‏‌خواست آنها را از میان بردارد. و فلسفه سخت گیری و ایجاد محدودیت مالی به خود و خانواده در دوران چهارساله حکومت در کلام آن حضرت بیان شده است؛ «إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ...أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكَهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا» بدان كه پيشواى شما از دنياى خود بدو كهنه جامه و از خوراكش بدو قرص نان اكتفاء كرده است...  آيا قناعت مي كنم كه بمن بگويند زمامدار و سردار مؤمنين در حاليكه به سختيهاى روزگار با آنان همدرد نبوده يا در تلخكامى جلو ايشان نباشم پس مرا نيافريده اند كه خوردن طعامهاى نيكو (از نيكبختى جاويد) بازم دارد مانند چهار پاى بسته شده كه انديشه اش علف آنست.(۴) 🟢 تواضع و ساده زیستی حضرت علي (ع) خصلت تواضع و ساده زیستی را در حدّ اعلي در همه ابعاد زندگيش رعايت مي كرد. او در اوج قدرت نه تنها برای خود تشریفات شاهانه برقرار نکرد بلکه زندگی ش ساده تر از قبل شد. او آن قدر فروتن و خاكي بود كه پيامبر(ص) او را ابوتراب خواند. ➖امیرالمومنین (ع) نیز همانند پیامبر متواضعانه زندگى مى کرد . ابن عباس مى گوید : روزى بر حضرت وارد شدم ، دیدم کفش خود را وصله مى زند ، گفتم : این کفش ارزش وصله زدن ندارد! . فرمود : به خدا سوگند این کفش از دنیاى شما ، نزد من محبوب تر است از این که دنیا را به دست آورم و حقّى را پایمال کنم ; من دوست دارم این کفش را وصله بزنم و این کار را بر خود عیب و عار نمى دانم و علاقه دارم اگر حکومتى در اختیارم باشد به وسیله آن حق را برپا کنم و رسم باطل را براندازم . ابن عباس در ادامه گفتارش مى گوید : على (ع)لباسش را هم خود وصله مى زد و بر عادى ترین مرکب سوار مى شد. 🟢سعی در هدایت مخالفان خوارج و اهل نهروان از معاندان و مخالفان جدی حضرت علی (ع) بودند که با روش‌های گوناگون با آن حضرت مخالفت می‌نمودند؛ ولی امام علی(ع) در تعلیم و هدایت و آگاه سازی آن‌ها کوتاهی نکرد و همواره سعی در هدایت آنان داشت. به یک نمونه از سخنان آن حضرت وقتی که از تعلل شان در جنگ اعتراض میکردند توجه کنید؛ «فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِیَ بِی وَ تَعْشُوَ إِلى ضَوْئِی؛ هر روزى که جنگ را تأخیر انداختم، هیچ دلیلى نداشت جز این که امید داشتم کسانى هدایت شوند و از تاریکى‌ها به سوى نور حرکت کنند. اینان در شب تاریک گیر کرده‌اند و گمراه هستند؛ امید من این است که بتوانند در این تاریکى، نور حق را بشناسند.(۵) 🟢عفو و گذشت حضرت على مى‌فرمایند:«إِذا قَدَرْتَ عَلى‌ عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَهِ عَلَیْهِ‌ هنگامى که بر دشمنت پیروز شدى عفو را شکرانه این پیروزى قرار ده».(۶) و مى‌فرمایند: «عاتِبْ أَخَاکَ بِالْإِحْسانِ إلَیْهِ وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیْهِ‌؛ برادرت را در برابر کار خلافى که انجام داده است به وسیله نیکى سرزنش کن، و شر او را از طریق انعام و احسان به او برگردان»(۷) ➖ ابن ملجم که از او به «أَشْقَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین». تعبیر شده از کارش پشیمان نبود گفت: هزار درهم دادم شمشیر خریدم هزار درهم سم به شمشیرم زدم آن چنان ضربتی به علی زدم که اگر بر مردم روی زمین تقسیم بشود همه را از بین می برد که دیگر بعد از این ضربت حضرت نتوانستند از جا برخیزند. ولی حضرت امیر که جان عالم به فدایش، همه اش سفارش ابن ملجم را می کردند مثل این که یک ذره کینه در دل حضرت نیست. سفارش می کردند که آب و غذای خوب بدهید شیر بدهید. به امام حسن فرمودند: فرزندم از همان غذایی که خودت می خوری به او بده. 🌺شعر می زنـد پـس لـب او کـاسـه شـیر     مـی کـنـد چشم اشـارت به اسیـر چه اسیری که همان قاتل اوست توخدایی مگراین دشمن دوست در جـهانی همه شور و همه شر     هـا  عـلـی  بـشـر کـیـف  بـشـر ربـه  فـیـه  تـجـلـی  و  ظـهــر شب روان  مست  تجلی توعلی جان عالم به فدای تو علی 👇۳
. داستان یك روز پنج بار شتر خرما برای شخص آبرومندی فرستاد كه جز از علی (ع)از دیگری درخواست و سئوال نمی كرد. یك نفر خدمت حضرت بود گفت یا علی آن مرد از شما تقاضایی نكرد و از پنج بار شتر یكی او را كفایت می نمود، حضرت فرمود:«لاکثر الله في المؤمنين ضربک! اعطي انا و تبخل انت؟...» مانند تو در میان مؤمنین هرگز زیاد نشود، من می بخشم و تو بخل می كنی، اگر به كسی كمك كنم بعد از آنكه سئوال نماید در این صورت آنچه به تو داده ام قیمت همان آبرویی است كه ریخته و سبب آبروریزی او من شده ام، در صورتی كه رویش را فقط در موقع عبادت و پرستش به پیشگاه پروردگار بر زمین می گذارد. هر كس چنین كاری با برادر مسلمان خود بنماید با توجه به احتیاج و موقعیت داشتن از برای دستگیری، به خدای خویش دروغ گفته؛ موقعی كه در حق برادر دینی خویش دعا می كند و تقاضای بهشت را می نماید، در زبان بهشت را می خواهد ولی در عمل از مالی بی ارزش مضایقه دارد و كردار او مطابقت با گفتارش ندارد.(۹) یك روز با قنبر برای خرید پیراهن به بازار آمدند در مغازه ای ایستاده و فرمود دو پیراهن لازم دارم، آن مرد عرض كرد یا امیر المؤمنین هر نوع پیراهن بخواهی من دارم، همین كه علی ـ علیه السّلام ـ فهیمد این شخص او را می شناسد از او گذشت به لباس فروش دیگری رسید كه پسر مغازه دار مشغول خرید و فروش بود. دو پیراهن یكی به سه درهم و دومی را به دو درهم خرید. به قنبر فرمود: لباس سه درهمی برای تو باشد. عرض كرد: مولای من این پیراهن برای شما سزاوارتر است زیرا به منبر تشریف می برید و مردم را موعظه می كنید. فرمود: تو نیز جوانی و آراستگی سنین جوانی داری، از طرفی من شرم دارم از پروردگارم كه خود را بر تو برتری دهم. از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیدم كه فرمود: از همانكه می پوشید و می خورید به غلامان خود بدهید.(۱۰) داستان پدر و پسری به عنوان مهمان به خانه ی حضرت آمدند، آن بزرگوار از جای خود حركت كرد و آنها را بالای مجلس نشانید و خود در مقابل آنها نشست، آنگاه دستور داد غذا بیاورند. پس از صرف خوراك، قنبر طشت و آفتابه و حوله آورد خواست دست پدر را بشوید علی ـ علیه السّلام ـ از جا بلند شد و آفتابه را از دست قنبر گرفت تا دست پدر را بشوید ولی آن مرد خود را به خاك افكنده عرض كرد یا علی تو می خواهی آب بر دست من بریزی، خداوند مرا بدان حال نبیند؟ فرمود: بنشین خدا می بیند ترا در حالی كه یكی از برادرانت كه با تو فرقی ندارد مشغول خدمت توست. علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: قسم می دهم به حق بزرگی كه بر گردنت دارم طوری آرام و آسوده بنشین چنانكه اگر قنبر بر دستت آب می ریخت آسوده بودی. هنگامی كه دست او را شست آفتابه را به فرزندش محمد بن حنفیه داد و فرمود: اگر این پسر تنها آمده بود دست او را می شستم ولكن خداوند دوست ندارد پدر و پسری كه در یك محل و مجلس هستند در احترام مساوی باشند اكنون پدر دست پدر را شست تو هم پسر جان دست پسر را بشوی!(۱۱) ــــــــــــــــــــــــــــ ۱.روضة الواعظین،ج۱، ص۱۱۴   ۲.الکافي، ج۱، ص۱۳۸ ۳.نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰ ۴.نهج البلاغه، نامه ۴۵. ۵.نهج البلاغه، خطبه ۵۵. ۶.نهج البلاغه، حکمت ۱۱. ۷.نهج البلاغه، حکمت ۱۵۸. ۸.ارشاد القلوب ديلمى، ص۱۱۹. ۹.انوار نعمانیه، ص۳۴۳. ۱۰.بحار، ج۹، ص۵۰۰. ۱۱.بحار قدیم، ج۱۶، ص۱۴۸. ضربت خوردن و شهادت مولای متقیان سحر شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، امیرالمومنین علیه السلام به سوی مسجد رفت و طبق معمول دو رکعت نماز خواند و سپس بالای بام رفت و آخرین اذانش را گفت، سپس راهی مسجد گشت و مشغول نماز شده بود. سر از سجدۀ اول که برداشت، ابن ملجم آن چنان شمشیر بر فرق مقدس آن حضرت زد که فرق سر تا نزدیک پیشانی شکافته شد. پیکر امام علی علیه السلام را با آن حال که آغشته به خون بود در میان گلیمی نهاده، اطراف آن را گرفتند و به خانه بردند. مردم دسته دسته به در خانۀ آن حضرت آمدند و سر به دیوار خانه می گذاشتند و می گریستند. این جا محاسن امیرالمومنین علیه السلام فقط به خون سرشان رنگین شد؛ ولی محاسن مبارک ابی عبدالله به چند خون خضاب شد که یکی از آن خون ها خون سر و پیشانی آن حضرت بود. سنگ کین به پیشانی آن حضرت زدند و وجه الله را غرق خون کردند. خضاب دیگرش خونی بود که از حلق علی اصغر علیه السلام به صورت ابی عبدالله پاشید. خضاب دیگرش آن هنگامی بود که صدای ناله علی اکبرش را شنید. سریع خود را به بدن علی اکبر علیه السلام رساند. ۴