eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. جعليات و دروغ در روضه اصولا از ديدگاه كساني كه به تاريخ آشنا هستند اختلاف نظر رأي مورخان و كارشناسان تاريخ در بررسي وقايع تاريخي امري منطقي و معقول است. تاريخ علمي است كه پي بردن به كنه مطالب آن نياز به اجتهادي بزرگ دارد و چه بسيار انسانهاي بزرگي كه در اين وادي پهناور وارد شدهاند و فقط توانستهاند به قدر تشنگي خود از اين اقيانوس بي كران بنوشند و به اندازه ظرفي كه با خود برداشتهاند از آن بهرهمند شوند. زواياي ديد تاريخ ديدگاه مادي. ديدگاه ماوراء طبيعي و غيبي. ديدگاه انساني: كه نقش فرد را در حوادث تاريخي ممتاز ميشمارد. ديدگاه اجتماعي. ديدگاه فلسفي. ديدگاه علمي ... بايد توجه داشته باشيم كه در تاريخ، بحث جامعيت آراء تاريخي را نبايد صرفا از يك فرد توقع داشت. به طور مثال در قضيه قيام پر بركت و انسان ساز سيدالشهداء در عاشورا عده اي به حوادث از ديدگاه غيبي و ماورايي، و قومي از ديدگاه و بعد حماسي و جمعي از زاويه و ديدگاه مظلوميت و مرثيه و سوگ و عاطفه و بعضي با نظر سياسي و اجتماعي و ... نگريسته اند. معيار پذيرش يك نقل تاريخي نكتة مهم و قابل توجه آنكه ما نبايد در تاريخ آراء مورخين را به تبعيت از شخصيت عظيم علمي، سياسي يا فقهي آنان بپذيريم و بدون تحقيق و بررسي مقهور نظر آنان شويم. ممكن است شخصي فقيه باشد اما در حوادث تاريخي آنچنانكه بايد و شايد نتواند حكم و رأي درستي صادر كند و همينطور كسانيكه در ساير زمينه هاي علمي داراي تخصصي برجسته هستند. ما در بررسي و تطبيق و مقايسه آراء علما و دانشمندان نبايد آراء ديگران را به اين دليل كه از او وجهه علمي كمتري دارند مخدوش و غير قابل اطمينان بدانيم، بلكه بايد با احترام كامل به شخصيت تمامي صاحبان آراء، با بي طرفي كامل و با بررسي ادله و شواهد و اسناد و مداركي كه هر يك در اثبات نظر و حكم تاريخي خود ارائه مينمايند در مورد يك پديده و يا يك جريان تاريخي قضاوت كنيم. براي مثال مرحوم علامه سيد بن طاووس كه از بزرگان علماي شيعه و صاحب كتاب شريف لهوف ميباشند. در اين كتاب استناد ميكنند كه اهل بيت حضرت سيدالشهداء (ع) در اولين اربعين به كربلا مراجعت كردهاند و امام سجاد با جابربن عبدالله انصاري و عطيه كه همسفر او بود ملاقات نموده است در حالي كه علامه شهيد مرتضي طاهري در كتاب حماسه حسيني خود اين امر را افسانه محض ميداند. حال وظيفه ما چيست؟ بايد كدام نظر را برگزينيم؟ نه از نظر و شخصيت سيد بن طاووس ميتوان به سادگي گذشت و نه از شخصيت و نظر شهيد مطهري. راه حل آن است كه ما ابتدا در اين زمينه به عنوان فرضيه هر دو را در نظر داشته باشيم و به دنبال شواهد رد يا اثبات اين نظريات در تاريخ بوده و سپس به بررسي بنشينيم و استدلالهاي طرفداران هر دو نظريه را به دقت مورد ارزيابي قرار دهيم و در آخر چنانچه به شواهد محكم و مستند و منطقي رسيديم حكم و رأي تاريخي خود را در اين زمينه صادر نمائيم. بديهي است ما در بعضي زمينه ها به دليل كثرت و تعدد نقلها نميتوانيم به حكم ثابت، قطعي و مشخصي برسيم مانند اينكه آيا سر مقدس امام حسين (ع) در مصر دفن شده است يا در كربلا، يا در نجف، يا در مدينه و دهها مورد ديگر. به خصوص آن كه اگر پاي روايات هم به ميان آورده شود. ✍🎤 ‌👇
از اين نمونه؛ قضيه طلب آب است كه بزرگان علماي شيعه از جمله مرحوم حاج شيخ جعفر شوششتري در كتاب فوائد المشاهد و ديگران اين امر را نقل ميكنند كه امام حسين از لشگر عمر سعد طلب آن نموده است، در صورتي كه علامه شهيد مطهري از ديد حماسي به اين قضيه نگاه ميكند و آن را امري جعلي ميخواند و استناد ميكند كه از شخصيتي مانند امام بسيار بعيد است كه تن به چنين ذلت و خواهشي بدهد. در حالي كه ديگران چنين خواهشي را به دليل اتمام حجت جايز و بلكه لازم ميدانند. و يا نقل كثرت تلفات لشگر عمر سعد كه بعضي آن را ناشي از شجاعت امام و ياران او ميدانند و بعضي به آن به عنوان يك امر غريب و باور نكردني نگاه ميكنند و منكر امدادهاي غيبي و القاء رعب و وحشت از جنود الهي در دل كوفيان ميشوند در حالي كه نميشود در بررسي قضيه عاشورا تنها به احتساب ساعات درگيري و امكان عملي، به تحقق كثرت تلفات لشگر عمر سعد استناد كرد و از ذكر وقايع غير طبيعي و امدادهاي الهي بر آن جمع فداكار و از خود گذشته چشم پوشي كرد. به هر حال اين واقعيت دارد كه دشمن حتي حاضر نشد كهنه پيراهني را بر جسد پاره پاره اباعبدالله ببيند. آن را به غارت برد و بدن مطهر را عريان بر خاك گرم كربلا باقي گذاشت. اما ذكر اين جنايت مانع از آن نيست كه ما بپذيريم در همين زمان نوري از آسمان ساطع شد و بدن محبوب حجت خدا و پاره تن رسول اكرم را از منظر دشمنان و دوستان پنهان نمود. اگر چه اين امر از ديدگان خشك و مادي كساني كه به عاشورا به عنوان يك روز عادي مينگرند يك امر غير معقول است. شايد اين ابعاد گسترده در بررسي عاشورا در طول تاريخ باعث شده است كه هر كس به شاخه اي از اين درخت پهناور گسترده متمسك شده است و از اين رهگذر مجالي پيدا شده است براي عوام فريبان و شيادان كه به بهانه گوناگون انواع خرافات و جعليات و افسانه ها را به اين روز بزرگ وارد نمايند. .👇
3- Shoor.rar
20.75M
بسته نوحه محرم سال گذشته (۱۴۰۱) برای استفاده از محتوای بسته ها از اپلیکیشن winrar استفاده کنید. 👇👇👇
18 تیر 1402 - صبحانه ایرانی 1402 - شبکه 2 - ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۲.mp3
25.68M
🎙صوت کامل بحث مرتبط با ولادت علیه السلام 📺 ☕️ 📆 یکشنبه ۰۴/۱۸ 📋 موضوع: مبارزه علمی و فرهنگی امام علیه السلام در عصر 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک فضیلت علیه السلام از دنیا و هر چه در ان است برتر است... 💡 این فضیلت را امام سجاد یا امام صادق علیهماالسلام نمی گوید، این بار فضیلت گوی پسر می شود... 🎤
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.MP3
16.62M
خوش آمدید به این مجلس عزا، مردم کجاست بهتر از این روضه‌ها؟! کجا؟! مردم خوش آمدید که بر درد من تسلی‌ست همین که روضه بخوانید یک‌صدا، مردم شما که دعوتتان کرده مادرم زهرا و گریه‌کن‌ها را می‌کند سوا، مردم و در کنار شما ناله می‌زند زهرا و گریه می‌کند آرام با شما، مردم همین که اشک سرازیر شد به سوز دلی؛ میان روضه ببینید حسین را، مردم سری به نیزه بلند است از همین الآن که می‌کشاندمان سمت روضه‌ها، مردم و پیکری که در آغوش قتلگاه رهاست به خاک افتاده زیر دست‌وپا، مردم و من که صاحب این مجلس عزا هستم برای تک‌تک‌تان می‌کنم دعا، مردم قرار هر شب ما در حوالی روضه قرار بعدی ما شهر کربلا، مردم حاج‌ابوذر‌بیوکافی🎤
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 03 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
3.96M
امیر بی‌سپاه، نیا که مال و جاه؛ غصه‌ی اهل کوفه شد قلوبهم مَعَک، سیوفهم علیک؛ قصه‌ی اهل کوفه شد با دست بیعتی که به دست ما گذاشتن؛ حالا مارو تنها گذاشتن اونایی که نامه نوشتن؛ رو وعده‌هاشون پا گذاشتن برگرد حسین؛ می‌بینم دریای خون برگرد حسین؛ می‌بینی داغ جوون حسین پدر و مادرم بفدات یه‌جوری کاش می‌شد، که می‌رسید بهت؛ پیام مسلم غریب حسین من نیا، وفای کوفیا؛ فقط سرابه و فریب اون مردمی که به پای حرفام نشستن؛ حالا همه بیعت شکستن همونا که نامه نوشتن؛ حالا دیگه دستامو بستن برگرد حسین؛ رحمی نیس توو این دیار برگرد حسین؛ زینب رو اینجا نیار حسین پدر و مادرم بفدات هزارتا مثل من، فدای تو بشن؛ فدای اشک بچه‌هات چطور بگم آقا، تو رو خدا نیا؛ به خاطر مخدرات کوفه یه روزی دست زینب رو می‌بنده یه روزی به اشکاش می‌خنده الهی که خواهر نبینه؛ سری روی نیزه بلنده برگرد حسین؛ این مهمونی غربته برگرد حسین؛ اینجا حرف غارته حسین پدر و مادرم بفدات شاعر: حجت الاسلام حاج‌ابوذر‌بیوکافی🎤
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 02 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
8.33M
باور نمی‌کردم گذرها را ببندند من را که می‌بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه‌گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه‌های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر، جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می‌آیی کفن بردار حتماً ای یوسف من پیرهن بردار حتماً حالا که می‌آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم امّا هیچکس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلاً ببین گُل‌ها توان خار دارند؟! پرده‌نشینان طاقت بازار دارند؟! من راضی‌ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مِهر و وفا که نَه، جفا دارند امّا اینجا کفن نَه، بوریا دارند امّا باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد؟! حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد شاعر: آقای حاج‌ابوذر‌بیوکافی🎤
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 06 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
1.73M
من تا قیامت؛ دارم به تو امید هیچکی به جز تو؛ حالم رو نفهمید من از تو دورم حسین، هرچی درده از دوریه زشته مردم ببینن، نوکر تو اینجوریه من رو مال خودت کن، آقا دیگه هرجوریه عمرمو پای غمت سر کردم با غم‌ت حالمو بهتر کردم مدتیه که ازت دور شدم آقاجون یه کاری کن برگردم یا اباعبدالله چشمای خیسم؛ می‌باره برا تو کاشکی ببینی؛ اشکای گداتو توو اوج تنهاییام، جز تو از همه می‌گذرم عشق‌ت توو سینمه از، برکت پدر مادرم یک روز آخر با اشکام، خنده‌ی تو رو می‌خرم تویی گرمای وجود سردم دور شدم از تو و غرق دردم کاش بشم اونی که تو دوست داری کاری کن به نوکری برگردم یا اباعبدالله توو سینه‌ی من؛ عشق‌ت داره ریشه نوکر همیشه؛ فکر نوکری‌شه هرچی دارم از توئه، کم نذاشتی آقا برام خیرت آقا رسیده، قبل از اینکه چیزی بخوام اما بهتر می‌دونی، باز هواییِ کربلام دور شش گوشه‌ی تو می‌گردم نکنی از در خونه‌ت طردم کربلا خونه‌ی اجدادیمه کاری کن به کربلا برگردم یا اباعبدالله شاعر: آقای حاج‌ابوذر‌بیوکافی🎤
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 07 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
3.37M
از سر می‌گیرم زندگیمو هر وقتی که از روضه میرم عمر دوباره یعنی آقا؛ برات بمیرم، که ردم نکردی برات بمیرم، که هوامو داشتی تو واسه من که چیزی کم نذاشتی عاشقتم، نذاشتی که روزی من کم باشه عاشقتم، که دوست داری تکیه‌م به پرچم باشه عاشقتم، بذار که مرگم توو مُحرم باشه جان حسین هر جا برم بازم میونه؛ آغوشِ لطفت برمی‌گردم ای بهترین آقای عالم؛ هواتو کردم؛ که بهونه گیرم هواتو کردم؛ که نفس ندارم هواتو کردم؛ اگه بی‌قرارم نوکرتم، بهم روا نیست که ازت دور باشم نوکرتم، بناست نبینمت بذار کور باشم نوکرتم، این آرزومه با تو محشور باشم جان حسین شاعر: آقای حاج‌ابوذر‌بیوکافی🎤
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 03 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
3.96M
امیر بی‌سپاه، نیا که مال و جاه؛ غصه‌ی اهل کوفه شد قلوبهم مَعَک، سیوفهم علیک؛ قصه‌ی اهل کوفه شد با دست بیعتی که به دست ما گذاشتن؛ حالا مارو تنها گذاشتن اونایی که نامه نوشتن؛ رو وعده‌هاشون پا گذاشتن برگرد حسین؛ می‌بینم دریای خون برگرد حسین؛ می‌بینی داغ جوون حسین پدر و مادرم بفدات یه‌جوری کاش می‌شد، که می‌رسید بهت؛ پیام مسلم غریب حسین من نیا، وفای کوفیا؛ فقط سرابه و فریب اون مردمی که به پای حرفام نشستن؛ حالا همه بیعت شکستن همونا که نامه نوشتن؛ حالا دیگه دستامو بستن برگرد حسین؛ رحمی نیس توو این دیار برگرد حسین؛ زینب رو اینجا نیار حسین پدر و مادرم بفدات هزارتا مثل من، فدای تو بشن؛ فدای اشک بچه‌هات چطور بگم آقا، تو رو خدا نیا؛ به خاطر مخدرات کوفه یه روزی دست زینب رو می‌بنده یه روزی به اشکاش می‌خنده الهی که خواهر نبینه؛ سری روی نیزه بلنده برگرد حسین؛ این مهمونی غربته برگرد حسین؛ اینجا حرف غارته حسین پدر و مادرم بفدات حجت الاسلام حاج‌ابوذر‌بیوکافی🎤
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 04 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
5.56M
اول دفتر گریه، نوشته از سر گریه؛ برای مرهم زخمات، رسیده لشکر گریه با گریه؛ معتکف مِحرم شدم مستمع محتشم شدم دخیل شال و علم شدم سیل اشکی که به راه افتاده میره با سینه‌زنی توو جاده از نجف تا کربلا با پای پیاده رحمه الله به عشاق ابی عبدالله گریه عروج اِلی الله‌ست، گریه سفارش زهراست گریه‌ی خالص نوکر، مزه‌ی تَربت اعلاءست با گریه؛ چایی روضه دَم می‌کشه سینه‌زنش عَلم می‌کشه خودش رو تا حرم می‌کشه ذکر تسیبح عاشقا آهه ستون خیمه‌ها تکیه‌گاهه عاقبت‌به‌خیری فقط توی این راهه رحمه الله به عشاق ابی عبدالله مرثیه آخر سَطره، روضه‌ی کشته‌ی صبره قصه به سر می‌رسه با، و یومٌ عَلی صَدرِه با گریه؛ زائر کرب‌وبلا میشم مُحْرِم پائین پا میشم شهید این روضه‌ها میشم وقتی رو خاک قتلگاه افتاد؛ وقتی به زیر دست‌و‌پا افتاد؛ بازم مثل همیشه به یاد ما افتاد رحمه الله به عشاق ابی عبدالله شاعر: آقای حاج‌ابوذر‌بیوکافی🎤
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 05 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
2.86M
جمعیت ارباب وفا نگسلد از هم این سلسله تا روز جزا نگسلد از هم تا نام تو در حلقه‌ی این سینه‌زنان است این حلقه به امید خدا نگسلد از هم حسین اعتقاد ما حسین اتحاد ما تا بزم عزای تو در این معرکه برپاست تا گریه کن روضه خودِ حضرت زهراست سر سلسله‌ی گریه‌کنان حضرت آدم تا روز جزا پرچم عشاق تو بالاست حسین صبح و شام ما حسین شد کلام ما شاعر: آقای حاج‌ابوذر‌بیوکافی🎤
Moharram 1401.05.09 - Shab 03 - H.Sarollah.Rasht - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
12.48M
شکر خدا دعای سحرها گرفته است دست مرا عنایت آقا گرفته است شکر خدا، که چشم همیشه حسینی‌ام اشکی برای روز مبادا گرفته است بال فرشته است برای تبرّک‌ش؛ اطراف چشم‌های تَرم را گرفته است اینجا حسینیه است، ملائک نشسته‌اند جبریل هم برای خودش جا گرفته است این دستمال گریه‌ی ماه مُحرمم؛ امروز بوی چادر زهرا گرفته است حالا نفس نفس زدنِ سینه‌های ما؛ عیسی شده است و طبع مسیحا گرفته است دیروز بین خونِ خودش ریشه کرده بود حالا درخت سیب شده پا گرفته است شاعر: آقای حاج‌ابوذر‌بیوکافی
Moharram 1401.05.09 - Shab 03 - H.Sarollah.Rasht - 03 - Abozar Biukafi - Zmamameh.mp3
6.25M
دلم تنگه؛ برا آرمش آغوش بازت دلم تنگه؛ برا رقیه گفتنای نازت دلم تنگه؛ برا روزایی که مدینه بودم چه روزایی؛ که هم‌بازی سکینه بودم باباجون می‌بینی تموم موهامو سوزوندن گُل رو شونه‌تو توو این خرابه‌ها نشوندن طناب‌شون گرفت دور گلومو؛ هی کِشوندن شب توو صحراها موندم؛ منه سه ساله تنهایی هی با گریه می‌گفتم؛ عموجونم کجایی؟! پُرِ دردم؛ تموم دست‌وپام کبوده بابا پُرِ دردم؛ آخه گناه من چی بوده بابا؟! فدای عمه شم که همه‌جا برام سپر بود شبا گرسنه خوابیدم و اون گرسنه‌تر بود بدم میاد از این مردای بی‌غیرت شامی اگه عمه نبود کنیزی هم یه دردسر بود حاج‌ابوذر‌بیوکافی
Moharram 1401.05.09 - Shab 03 - H.Sarollah.Rasht - 03 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
9.28M
فقط خيال كن، برا يه لحظه؛ كه دست و پاى دخترت داره مى‌لرزه فقط خيال كن، آره دروغى؛ خدا نكرده گم بشه توى شلوغى به خونه برگرده، می‌بينى تب كرده می‌بينى كه نمی‌تونه راحت بخوابه همه‌ش ميگه بابا؛ منو نذار تنها تو كه نباشى دخترت توو اضطرابه حالا می‌فهمى چقدر رقيه تا كوفه عذاب كشيده بمونه قصه‌ی شام، بمونه هرچى ديده آه عزیزه الحسین فقط خيال كن، ببين می‌تونه؛ يه لحظه بى‌تو دخترت زنده بمونه فقط خيال كن، يه روز بياد و؛ به هر بهونه‌اى فقط تو رو بخواد و آروم نمی‌گیره، دیر کنی می‌میره چشم‌انتظاری واسه دخترا چه سخته درست می‌گم یا نه؟ می‌میره اینجا نه؟ بفهمه دیگه نداره بابا چه سخته حالا می‌فهمى چى شد رقيه اون شب توو خرابه دق كرد سر بريده رو ديد، توو طشت به دستِ نامرد آه عزیزه الحسین فقط خيال كن، سه ساله دختر؛ يتيم و دل شكسته و اسير و مضطر فقط خيال كن، كه نيمه‌ی شب؛ يه مرتبه توو خواب بيفته از رو مركب با دستاى بسته، با پاهاى خسته؛ چه‌جور به قافله خودش رو برسونه؟! پريشونه حالش، ميان به دنبالش جواب گريه‌شو ميدن با تازيونه حالا می‌فهمى چى با رقيه كرد داغ عمو نداشتن می‌گفت عمو كجايى؟!، سر به سرم گذاشتن آه عزیزه الحسین شاعر: آقای حاج‌ابوذر‌بیوکافی
Moharram 1401.05.09 - Shab 03 - H.Sarollah.Rasht - 07 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
4.55M
یه دختر شامی توو کوچه‌ها؛ یهو زمین خورد جلوی چشام باباش زود اومد بغلش گرفت وقتی صدا زد بابامو می‌خوام پس چرا من که می‌خورم زمین؛ سنان میاد مشکلو حل کنه؟! پا نمی‌شم این‌دفعه چون باید؛ بابام بیاد منو بغل کنه اما... بابا نیومد شمر اومد بهم لگد زد گفت پاشو یه عالمه حرف بد زد دیگه نمی‌گم حرفاشو امون ای دل ۲ بعدِ همون شبی که گم شدم؛ مرگمو از خدا می‌خوام همین تقصیر من چی بود هلم دادن؟!؛ از روی ناقه افتادم زمین تنهایی خیلی ترسیدم ولی یه فکری هی آرامشم می‌داد عموم اگه بفهمه گم شدم؛ دنبالم هرجوری شده میاد اما... عمو‌ نیومد زجر اومد همون که دستش سنگینه یه جوری محکم سیلی زد دیگه چشام تار میبینه امون ای دل ۲ حاج‌ابوذر‌بیوکافی