eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 ام کلثوم خبر شهادت امام حسین (ع) را به پیامبر (ص) داد؛ (در مدینه) ام کلثوم در حالی که می‌گریست، وارد مسجد پیامبر شد و روی به قبر پیامبر کرد و گفت:«سلام برتو، ای جد بزرگوار من! خبر شهادت فرزندت حسین را برایت آورده ام.» ناله جانگداز بلندی از قبر مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاست. مردم با شنیدن این ناله به شدت گریستند و ناله و شیون همه جا را گرفت. آن گاه علی بن حسین علیه السلام به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و صورت بر قبر مطهر نهاد و گریست. زینب علیهاسلام دو طرف در مسجد را گرفت و شیون‌کنان فریاد زد:«یا جداه، خبر مرگ برادرم حسین را برایت آورده ام.» زینب هرگاه به علی بن الحسین علیه السلام نگاه می کرد، داغش تازه و غمش افزون می‌شد. ام سلمه، همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله، با شیشه‌ای در دست که تربت حسین علیه السلام در آن به خون مبدل شده بود، دست فاطمه، فرزند حسین علیه السلام، را گرفته بود و از حجره خود بیرون آمد. اهل بیت وقتی ام سلمه و شیشه‌ی تربت را دیدند، صدا به گریه بلند کردند، ام سلمه را در آغوش گرفتند و بسیار گریستند. 📚منبع الدمعة الساکبة، دهدشتی بهبهانی، ج ۵، صفحه ۱۶۲ ............. ✅کاروان اهل بیت(ع) در روز ششم ربیع الاول وارد مدینه شدند که ابن نما حلی در این باره نقل می کند : 📋《لَمَّا وَصَلَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) إِلَى اَلْمَدِينَةِ نَزَلَ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ أَرْسَلَ بَشِيرَ بْنَ حَذْلَمٍ لِإِشْعَارِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ بِإِيَابِهِ مَعَ أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِهِ》 ♦️هنگامى که کاروان اهل بیت(ع) به [نزدیکی] مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود بیایند و خیمه ها را برپا کنند و در آن جاى بگیرند و حضرت(ع) بشیر بن جذلم را به مدینه فرستاد تا به آنان اطلاع دهد و آنان را به بیرون مدینه فرا خوانَد.(۱) حضرت(ع) به بشیر بن حذلم فرمود : 📋《يَا بَشِيرُ! رَحِمَ اَللَّهُ أَبَاكَ! لَقَدْ كَانَ شَاعِراً! فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ؟》 ♦️اى بشیر! خدا پدرت شاعرت را رحمت کند، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ بشیر گفت : 📋《بَلَى يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي لَشَاعِرٌ!》 ♦️آرى، اى پسر رسول خدا(ص)، من نیز شاعرم! امام(ع) فرمود : 📋《اُدْخُلِ اَلْمَدِينَةَ وَ اِنْعَ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع)!》 ♦️پس وارد مدینه شو و خبر شهادت حضرت ابى عبدالله(ع) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن! بشیر مى گوید : 📋《فَرَكِبْتُ فَرَسِي وَ رَكَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ اَلْمَدِينَةَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ(ص) وَ رَفَعْتُ صَوْتِي بِالْبُكَاءِ وَ أَنْشَأْتُ》 ♦️بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم و هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم : 📋《يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ بِهَا، قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ، اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاَءَ مُضَرَّجٌ، وَ اَلرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى اَلْقَنَاةِ يُدَارُ》 ♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع) کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد. سپس گفت : 📋《هَذَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَ عَمَّاتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ قَدْ حَلُّوا بِسَاحَتِكُمْ وَ نَزَلُوا بِفِنَائِكُمْ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَيْكُمْ أُعَرِّفُكُمْ مَكَانَهُ》 ♦️این على بن الحسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. سپس نقل می کند : با این سخن، 📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》 ♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت! بدین ترتیب، مردم مدینه یک پارچه گریان به استقبال کاروان شتافتند.(۲) 📚منابع : ۱)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴ .
🏴 اگر اهل حرم در کنار قبر امام حسین (ع) می ماندند هلاک می شدند؛ اگر زنان و كودكان در كنار اين قبور مى ماندند، خود را در اثر شيون و زارى و گريستن و نوحه كردن هلاك مى‏ نمودند، لذا على بن الحسين عليهماالسلام فرمان داد تا بار شتران را ببندند و از كربلا به طرف مدينه حركت كنند. چون بارها را بستند و آماده حركت شدند، سكينه عليهاالسلام اهل حرم را با ناله و فرياد به جانب مزار مقدس امام جهت وداع حركت داد و جملگى در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. سكينه قبر پدر را در آغوش گرفت و شديدا گريست و به سختى ناليد و اين ابيات را زمزمه كرد: «بلا كفن و لا غسل دفينا الا يا كربلا نودعك جسما لاحمد و الوصي مع الامينا الا يا كربلا نودعك روحا» «اى كربلا! بدنى را در تو به وديعه گذارديم، كه بدون غسل و كفن مدفون شد؛ اى كربلا ! كسى را به يادگار در تو نهاديم كه او روح احمد و وصى اوست.» 📚منبع الدمعة الساکبة، دهدشتی بهبهانی، ج ۵، ص ۱۶۳ .
. ⚫️ آخرین روزهای عمر پیامبر(ص)؛ پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه می‌کرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»(۱) پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»(۲) در روایت دیگر آمده است که فرمودند: «به هر کسی وعده‌ای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد»(۳) پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیش‌گیری از بدعتها، فرمودند: «ای مردم، آتش فتنه شعله‌ور شده و فتنه‌ها مانند پاره‌های شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»(۴) پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل “ام‌سلمه” رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم(۵) سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش “اسامه” بروید؟ چرا نرفتید؟» ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمی‌توانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم(۶) رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض کنندگان فرمود: «این چه سخنی است که درباره‌ی فرماندهی “اسامه” می‌شنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن می‌زدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است.» رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادت کنندگان خود به طور مرتب می‌فرمود، سپاه اسامه را حرکت دهید(۷) پیامبر(ص) فرمودند: «نفذ و اجیش اسامه» «وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.» (۸) سپس پیامبر(ص) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان می‌گریستند. لحظاتی بعد پیامبر(ص) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند. که عمر گفت: بیماری بر پیامبر(ص) چیره گشته است، ارجع فانه یهجر ،برگرد؛ زیرا او هذیان می‌گوید. قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است(۹) حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند رسول خدا(ص) از اختلاف و سخنان جسارت‌آمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید»(۱۰) 📚منبع (۱) الارشاد، شیخ مفید، ص ۹۷ (۲) و (۳) همان، ج ۲، ص ۲۱۴ (۴) السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۲، ص ۶۵۴ (۵) الارشاد، شیخ مفید، ص ۹۷ (۶) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۳۳۴؛ صحیح مسلم، حجاج نیشابوری، ج ۲، ص ۳۲۵ (۷) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۱۹۰ (۸) ملل و نحل، شهرستانی، ترجمه و تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی، چاپ سوم، ۱۳۶۰، ج ۱، ص ۲۳ (۹) مسند احمد، احمد ابن حبل، بیروت، ج۱، ص ۳۵۵ (۱۰) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۲۴۴۰ .
🏴 علت شهادت پیامبر اکرم (ص)؛ دلایل بسیاری وجود دارد که رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ناشی از خوراندن سم به آن حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. از جمله امام صادق (ع) می فرمایند: «چون پیامبر اسلام (ص)، ذراع (یا سر دست) گوسفند را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند»(۱) در جای دیگری آن حضرت فرمودند: «پیامبر اکرم (ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود»(۲) در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می نماید. 📚منبع (۱) کافی، شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ش، ج ۶، ص ۳۱۵ (۲) بصائر الدرجات، صفار قمی، ج ۱، ص ۵۰۳، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ق
. 🏴 برخی از روایات شهادت پیامبر اکرم (ص)؛ علاوه بر روایات شیعه روایات فراوانی در صحاح و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که همین موضوع را تأیید می نماید که به عنوان نمونه، به سه مورد آن اشاره می نماییم: 🔹روایت اول: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده که پیامبر (ص) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: «من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده ام، در بدنم احساس می کردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد.»(۱) همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر (ص)، بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است(۲) 🔹روایت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان می نماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر (ص)، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی می دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند: «که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمی بینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد.»(۳) مرحوم مجلسی نیز با نقل روایتی؛ تقریبا مشابه با این روایت بیان نموده که به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (ص) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند(۴) 🔹روایت سوم: محمد بن سعد؛ از قدیمی ترین مورخان مسلمان ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم (ص) را این گونه نقل می نماید: هنگامی که پیامبر (ص)، خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادر زاده مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش می نمود که پیامبر (ص) کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست می دارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح کرده و تکه تکه نمود و بعد از مشورت با یهودیان در مورد انواع سم ها، سمی که تمام آنان معتقد بودند، کسی از آن جان سالم به در نمی برد را، انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردست ها را مسموم نمود. هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر (ص) نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر (ص) دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیه ای برایتان آوردم! پیامبر (ص) با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند … بعد از مدتی، پیامبر (ص) فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است! مؤلف کتاب، سپس نتیجه می گیرد که شهادت پیامبر (ص) به همین دلیل بوده است(۵) بدین ترتیب، از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، می توان نظریه شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (ص) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است. 📚منبع (۱) صحیح، بخاری، ج ۵، ص ۱۳۷ (۲) سنن، دارمی، ج ۱، ص ۳۳ (۳) مسند، احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۱۸ (۴) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۲۱، ص ۷ (۵) الطبقات الکبری، محمد بن سعد بغدادی، ج ۲، ص ۲۱۰ .
◾️ ادله دیگر شهادت پیامبر اکرم (ص)؛ امام مجتبی(علیه السلام) : «والله ما منّا إلا مقتول شهید» «به خداسوگند هیچ یک از ما نیست مگر این که مقتول و شهید است»(۱) همین روایت از امام صادق و امام رضا علیهما السلام هم نقل شده است. از این روایات می توان فهمید تمام اهل بیت به شهادت رسیده اند چون حرف نفی و «الا» در یک کلام افاده عموم می دهد و همه ایشان را شامل می شود مگر این که با دلیل محکم و یقینی یکی از ایشان خارج شود که چنین دلیلی موجود نیست. نظر عامه در مورد شهادت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) چیست؟ وقال البیهقی: أنبأنا الحاکم، أنبأنا الأصم، أنبأنا أحمد بن عبد الجبار عن أبی معن عن الأعمش عن عبدالله بن نمرة عن أبی الأحوص عن عبدالله بن مسعود قال: «لئن أحلف تسعاً أنّ رسول الله(صلی الله علیه واله) قتل قتلاً أحبّ إلیّ من أن أحلف واحدة أنّه لم یقتل وذلک أنّ الله إتّخذه نبیّاً واتّخذه شهیدا». اگر نُه بار قسم بخورم که رسول خدا (صلی الله علیه واله) کشته شده، برای من بهتر است از این که یک بار قسم بخورم که او کشته نشده است، و این به خاطر آن است که خداوند او را نبی گردانید و او را شهید کرد.(۲) 📚منبع (۱) عیون الاخبار، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۸۷ از امام رضا (ع) (۲) سیرة النبویه، ابن کثیر الدمشقی، ج ۴، ص ۴۴۹؛ مسند، أحمد بن حنبل، ج ۱، ص ۴۰۸
🏴 فاطمه (س) و لحظه وداع با پیامبر اکرم (ص)؛ در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت که فاطمه(س) گریه‌اش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند: «در همین درد می‌میرم» و در باب شادی و تبسمش فرمودند: «تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق می‌شود» و این بود که من تبسم کردم. 📚منبع ارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص ۱۸۱ .
. ◼️ اندوه فراوان (س) در شهادت پیامبر اکرم (ص)؛ هنگامى‌كه رسول خدا (ص) رحلت‌كرد، كوچك و بزرگ، زن و مرد از فراق او متأثّر شدند و سراسر مدينه يك‌پارچه به عزا و گريه و ناله، مبدّل شد، سيل اشك از چشم‌هاى مردم روان بود، و از هر گوشه‌ى مدينه صداى گريه و فغان و شيون شنيده مى‌شد، مردم همانند حاجيان كه احرام حج مى‌بندند و فرياد مناجات و ناله سر مى‌دهند، ضجّه مى‌كردند، هيچ مرد و زنى نبود مگر اين‌كه گريه مى‌كرد و ناله مى‌نمود، اين مصيبت جان‌كاه، بخصوص براى خاندان پيامبر (ص) و بويژه اميرمؤمنان على (ع)، پسر عمو و برادر آن حضرت، بسيار جان‌سوز بود، از فراق پيامبر (ص) آن‌چنان اندوه بر اميرمؤمنان (ع) وارد گرديد كه اگر بر كوه‌ها نازل مى‌شد، طاقت تحمل آن را نداشتند، و بعضى از خاندان آن حضرت بقدرى در تنگ‌ناى شديد اندوه قرار گرفتند كه نمى‌توانستند خود را نگهدارند، جزع و بى‌تابى، صبر و عقل آنها را ربوده‌ بود و قدرت تكلّم و شنوائى را از آنها سلب كرده‌بود. ساير مردم نيز، بعضى مى‌گريستند، بعضى شيون مى‌كردند و بعضى بى‌تابى مى‌نمودند ولى در ميان همه‌ى مردم هيچ‌كس مانند حضرت زهرا (س)، محزون و غمگين نبود، آنچنان حزن و اندوه او را احاطه كرده‌ بود كه غير از خدا كسى قادر بر ترسيم آن نيست، ساعت به ساعت و روز به روز، اندوهش تازه مى‌شد و گريه‌اش شدّت مى‌يافت و صداى ناله‌اش كم نمى‌شد، و سوز درد دلش آرام نمى‌گرفت، هر روز كه به پيش مى‌آمد گريه او بيشتر از روز قبل بود. آه جانسوز حضرت فاطمه سلام الله‌علیها كنار قبر پدر در روز هشتم رحلت پيامبر صلی الله‌ علیه واله. روايت كننده مى‌گويد: تا هفت روز بعد از رحلت پيامبر (ص) فاطمه (س) از خانه بيرون نيامد، روز هشتم به عنوان زيارت قبر پيامبر (ص) از خانه بيرون آمد با گريه و ناله به طرف قبر رسول‌خدا (ص) رهسپار شد، (از شدّت ناراحتى) دامنش بر زمين كشيده مى‌شد، و چادرش بر پاهايش مى‌پيچيد، از شدّت گريه و ريزش اشك، چشم‌هايش چيزى را نمى‌ديد، تا كنار قبر آمد، همين‌كه چشمش به قبر پدر افتاد، از حال رفت و خود را به روى قبر افكند، زن‌هاى مدينه به سوى او شتافتند، آب به صورتش پاشيدند تا اين‌كه به هوش آمد، آنگاه صدا به گريه بلند كرد و خطاب به پدر گفت: «قوتم رفت، صبرم تمام شد و بى‌تاب شدم، دشمنم شاد گرديد، اندوه جان‌كاه مرا مى‌كشد، اى‌پدر بزرگوار تنها و حيران و بى‌كس باقى ماندم، صدايم گرفت، كمرم شكست، زندگيم دگرگون و تيره شد، بعد از تو اى ‌پدر، انيسى در وحشت ندارم، و كسى نيست كه مرا آرام كند.» سپس با ناله‌ى جانسوز، اين اشعار و گفتار را به زبان آورد و گفت: «اى پدر جان حزن من هر روز در مصيبت تو تازه است، و قلبم به خدا قسم، سوزان و دگرگون است، هر روز اندوه من از مصيبت تو زياد مى‌شود، و حزن من از فراق تو هرگز تمام نمى‌شود. اى پدر جان، بعد از تو، بيوه زنان و مستمندان به چه‌كسى پناه ببرند؟ و چه كسى تا روز قيامت (در روز قيامت) به فرياد امّت مى‌رسد؟ اى پدر جان، بعد از تو ما را تضعيف كردند، و صبح كرديم، مردم از ما روى گرداندند. اى پدر عزيز، كدام اشك است كه از فراق تو، روان نيست و كدام اندوه است كه بعد از تو، پياپى نيست؟ و كدام مژگان است كه بعد از تو، سرمه‌ى خواب، به او برسد. اى پدر، امر عظيم بر تو وارد شد. اى پدر، مصيبت تو اندك نيست، منبر تو بعد از تو در وحشت است، و از محراب تو صداى مناجاتى شنيده نمى‌شود، ولى قبر تو به خاطر آن‌كه تو را پوشانده، شاد است، آه بر روزگار من تا آن هنگام كه به تو بپيوندم.» سپس فاطمه (س) ناله‌ى جانسوزى كشيد، آن‌گونه كه نزديك بود جانش از بدنش خارج گردد، سپس گفت: «صبر من تمام شد، و آثار اندوهم آشكار گشت پس از آن‌كه خاتم پيامبران را از دست دادم. اى چشم اى چشم اشك خود را پياپى بريز، واى بر تو، آنقدر گريه كن كه بجاى اشك خون بريزى. اى ‌رسول خدا، اى برگزيده‌ى پروردگار و اى‌پناه يتيمان و ناتوانان. و آه اگر آن منبرى را كه بالاى آن می‌رفتى بنگرى كه پس از نور، ظلمت بر آن نشسته است. خدايا، مرگ مرا بزودى به من برسان، چرا كه زندگى دنيا بر من تيره و تار شده، اى مولاى من.» 📚منبع بیت الاحزان، شيخ عباس قمى .
. ◾️ توصیف حضرت علی (ع) از شهادت پيامبر اكرم (ص)؛ بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ…؛ پدر و مادرم فدايت ای پيامبر خدا! با مرگ تو رشته ای پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسمانی بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّی دهنده است يعنی پس از مصيبت تو ديگر مرگ ها اهميتی ندارد و از طرفی اين يك مصيبت همگانی است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند. اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايی فرموده ای و از بیتابی نهی نموده ای آن قدر گريه می كردم كه اشك هايم تمام شود و اين درد جان كاه هميشه در من می ماند و حزن و اندوهم دائمی می شد. كه همه اين ها در مصيبت تو كم و ناچيز است.»(۱) همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد می زد»(۲) 📚منبع (۱) نهج‌ البلاغه، خطبه ۲۳۵، ص ۳۵۶ (۲)نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷ .
⚫️ ماجرای قلم و دوات قبل از شهادت پیامبر اکرم (ص)؛ بنابر منابع تاریخی و روایی، هنگامی که پیامبر اسلام در آخرین روزهای حیات خود در بستر بیماری بود قلم و دواتی خواست تا سفارشی بنویسد که مانع گمراهی مسلمانان پس از خود شود. این خواسته، با مخالفت یکی از حاضران مواجه شد و وصیت پیامبر(ص) ناگفته ماند. یکی از حاضران گفت: پیامبر هذیان می‌گوید و کتاب خدا ما را بس است. سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر(ص) با مشاهده اختلاف اصحاب از آنان خواست از نزد او بروند. بیشتر منابع شخص مخالفت‌کننده با پیامبر را، خلیفه دوم معرفی کرده‌اند (۱) اما برخی منابع به نام وی اشاره نکرده‌اند(۲) بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) می‌خواست با حدیث دوات بر جانشینی امام علی(ع) پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند(۳) خلیفه دوم نیز در گفت ‌و گویی که میان او و ابن عباس نقل شده، تصریح می‌کند که: پیامبر(ص) در بیماری‌اش می‌خواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به زبان بیاورد ولی من از روی دل‌سوزی نسبت به اسلام و حفظ آن، مانع شدم(۴) زمانی که پیامبر از دنیا رفتند حضرت علی(ع) به غسل آن حضرت پرداخت. همان ساعت ابی بکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و عبدالرحمان در خانه نبودند مهمات غسل و دفن پیغمبر را به علی(ع) سپردند و در سقیفه جمع شدند سقیفه قلقله بود (جمع شده بودند تا جانشین و خلیفه و رهبر مسلمین را انتخاب کنند این در صورتی بود که پیامبر بارها فرموده بود وصی و خلیفه و جانشین بعد از من علی(ع) خواهد بود اما آن‌ها توجهی نکردند) خانه ماتم سرا بود و اهل بیت پیامبر مشغول دفن پیامبر بودند. 📚منبع (۱) صحیح، بخاری، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶ (۲) مسند، احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۵ (۳) المراجعات، سید شرف الدین، ص۵۲۷ (۴) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۲۰ .
◾️ توصیف حضرت علی (ع) از شهادت پيامبر اكرم (ص)؛ بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ…؛ پدر و مادرم فدايت ای پيامبر خدا! با مرگ تو رشته ای پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسمانی بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّی دهنده است يعنی پس از مصيبت تو ديگر مرگ ها اهميتی ندارد و از طرفی اين يك مصيبت همگانی است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند. اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايی فرموده ای و از بیتابی نهی نموده ای آن قدر گريه می كردم كه اشك هايم تمام شود و اين درد جان كاه هميشه در من می ماند و حزن و اندوهم دائمی می شد. كه همه اين ها در مصيبت تو كم و ناچيز است.»(۱) همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد می زد»(۲) 📚منبع (۱) نهج‌ البلاغه، خطبه ۲۳۵، ص ۳۵۶ (۲)نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷ .
2023_09_12_23_24_50.mp3
2.02M
و 1⃣بند اول لا اسئلکم علیه اجرا تو خونه حیدر نشه بلوا لا اسئلکم علیه اجرا سیلی نخوره صورت زهرا فاطمه واسه حیدرش سپاهه دل یه عده بی حیا سیاهه این درخونه مثه قتلگاهه دلشوره دارم اخه پا به ماهه ای وای ... 2⃣بند دوم لا اسئلکم علیه اجرا طفلی نشه گم تو دل صحرا لا اسئلکم علیه اجرا جون میده ببینه سر بابا‌ می بینم اون روزی که تو خرابه دل صبور زینبم کبابه یه قطره آب برا همه سرابه که بدتر از حال همه ؛ ربابه بند سوم لا اسئلکم علیه اجرا واسه بردن سر نشه دعوا لا اسئلکم علیه اجرا سرها روی نیزه نره بالا مصیبه فی الارض و السماوات حسین من با اون همه جراحات چجوری با من میکنه ملاقات احکام ذبح و کاش کنن مراعات ای وای ... .
4_5787600110762328894.mp3
5.86M
روضه (ص) با نوای: 🔴موضوع: مرصع خوانی ـ حسن تعلیل ـ اقتضای حال چشم سربسته شد ولی ناگاه چشم دل دید دلبر آمده است بانوی بانوان خدیجه که بود آزروی پیبمبرآمده است آمده یار باوفای نبی از بهشت برین به استقبال بوی مرگ وفراق تا آمد رفت زهرا کنار او ازحال مانده مابین ماندن ورفتن میکشیدش دوجذبه از دوطرف یک طرف شوق دیدن همسر یک طرف غربت امیرنجف آن طرف خنده های وصل به حق این طرف اشک دیده زهرا آن طرف ارجعی الی ربک این طرف ناله های وا ابتا گرچه لب روی لب فشرده ولی ناله اش تا به آسمانها رفت التماسش هرآنچه زهرا کرد اوبه همراه مرگ تنها رفت نفس رفته ناگهان برگشت چشم خوابیده باز شد بیدار وسراسیمه گفت بازهرا آه ازدرد فغان از آن دیوار کفن از بهر پیغمبر بیاور نهان از دیده دختر بیاور اشاره کرد بر در گفت احمد علی جان میخ در را دربیاور توضیحات و تحلیل در فایل صوتی زیر ارائه گردیده است. 👇
4_5873009589892419016.mp3
2.95M
علیه السلام‌ قربون اون اقایی که همیشه فکر شیعشه عبا کشید روی سرش خون کسی ریخته نشه * یُحقَن به الدماء سلطان علی موسی الرضا روضه خون کربلا سلطان علی موسی الرضا یابن الشبیب کشتنش غریب با عصا زدن جد ما رو یک عده نا نجیب یابن شبیب مادرش رسید پیکر پر از تیر و نیزه دلبرش رو دید یابن الشیب ............................................ غریب تر از امام حسن تو حجره دست و پا زدی تا برسه جواد تو مادرتو صدا زدی یا ابالجواد و یا سلطان علی موسی الرضا روضه خون کربلا سلطان علی موسی الرضا یا بن الشبیب جوشنش رو برد باز حیا نکرد و تو قتلگه پیرهنش رو برد یا بن الشبیب رحمی نبود چیزی که بهم ریخته بود تنش نعل تازه بود یا بن الشیب ✍ *سلام و عرض تسلیت یکی از فضائل امام رضا از کلام امام صادق علیه السلام این است که به وسیله او خون شیعیان حفظ می شود (یحقن به الدماء) که در مقتل فلسفی بیان شده است که علت عبا بر سر کشیدن امام رضا همین بوده و فلذا عموم شیعیان مطلع نشدند که چگونه امام به شهادت رسید و دست به شمشیر نبردند و خونشان حفظ شد .
Kashani-14020613-Mashaye-04-Hkashani_Com.mp3
36.85M
📋 جلسه چهارم "سخنرانی ایام اربعین، بین راه نجف به کربلا" 📆 یکشنبه‌ ۱۳ شهریور‌ماه ۱۴۰۲
هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
4_5978950326957376816.mp3
11.25M
ایهاالنّاس بدانید گدای حسنم نوکرِ خسته دل و، بی سر و پایِ حسنم ایها الناس دلم، خانه ی مِهرش باشد همه شب گرمِ غزل،غرقِ نوایِ حسنم منّتِ غیر نباشد بخدا گردنِ من شکرُ لِلّاه (لِلَّه)که مدیونِ عطای حسنم گفت زهرا ، نروید روزِ جزا در آتش هر که امروز بیاید به عزای حسنم گفت مادر،که شَوم مادرِ آن سینه زنی که کمی اشک بریزد،ز برای حسنم چون زِ سیلی وسطِ کوچه شدم نقشِ زمین تکیه کردم به قدِ همچو عصای حسنم با همان دست که بشکست،نوشتم با خون نامِ این کوچه بوَد کرببلای حسنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . شاعر رقیه سعیدی کیمیا✍   السـَّــلامُ علیــکَ ، اَیُّهـَــا المجــتبــیٰ سبـــط پاک نبــی ای پســر مرتضــیٰ یاامــام حـــسن ، غـریب خـاک بقیع جـان ، فـدای تـو وتـربت پــاک بقیع ای امیـــر کـــرم/سایه ات بر سرم                         یا حسن جان(۴)😭 ای غــریب وطـن ، کشتـــهٔ زهـر جفـا شدنصیبــت جفا زهمســری بی وفـا شــــده ازداغ تــو مدینــــه ماتمـسرا در بقیــع  فاطمــه گرفتــه بـزم عــزا دارداین زمــزمه/مـادرت  فاطــمـه                           یا حسن جان(۴) پاره پاره جـگــــر. بنــد دل فاطمـــه زینب خسـته دل،غـرقِ دراین ماتمه ناله سرداده ازغـربـت تو خواهـــرت تیر باران شـد ازکین عدو ، پیکـــرت پـاره های جگـــر.بر دلــم زد شــرر         یا حسن جان(۴) یه روزی شیعیان برات می سازن حرم همگی جمـع میشــن به دورِ خوانِ کرم یه روزی ما میـشیـــم زائــر کـوی شما میشــه خاک بقیــــع شبیـهِ کـرب و بلا هـمـــهٔ زائـــــرا.میخونن یکصدا        یا حسن جان حــرم و گنــبـد چـهــارامــام بقیـــع میــشـه دارالشـــفا خــاک تمــام بقیـــع باظهـور وحضــورحجت بن الحســن میپیچــه در بقــیع .عطرگل یاسمـن میخونن عاشقـان بــا امــــام  زمــان      یا حسـن جان(۲) .👇
علیه_السلام علیه_السلام 👈🏼 ایام علیه‌السلام ➖ اوصاف امام مجتبی علیه السلام ➖ نگاهی به قصه‌ی صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام با معاویه ملعون .