eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ شرح به نقل از «عمر بن خطاب» : ✅عمر بن خطاب در طی نامه ای که به می نویسد، در آن نامه، جریان یورش وحشیانه خود و مهاجمین را به خانه امیرالمومنین(ع) و جسارت به حضرت فاطمه زهرا(س) شرح می دهد. عمر می گوید : بعد از سخنانی که آن روز بین من و فاطمه(س) زده شد، من خانه و اهلش را تهدید به آتش زدن کردم و گفتم : 📋《إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ》 ♦️اگر علی(ع) از خانه خارج نشود، چوب و هیزم فراوانی خواهم آورد و خانه و اهلش را به وسیلۀ آن می سوزانم یا آنکه علی(ع) برای بیعت به مسجد بیاید. در این هنگام تازیانه را از دست قنفذ گرفتم و به خالد بن ولید گفتم : 📋《أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِي جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّي مُضْرِمُهَا》 ♦️تو و همراهانت به سرعت بروید و هیزم جمع کنید تا آن هیزمها را آتش بزنم. آنگاه فاطمه(س) از پشت در به من گفت : 📋《يَا عَدُوَّ اللَّهِ! وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ! وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ! فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، وَ كَيْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَكَلْتُ‏ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا》 ♦️ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا(ص) و دشمن امیرالمؤمنین(ع)! پس فاطمه(س) دست خود را بر درب خانه گذاشت تا مرا از باز کردن درب، منع کند. به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم. نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب و نیرنگ محمد(ص) و سحرش افتادم؛ پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم ناگهان فریادی کشید که گمان کردم مدینه زیر و رو شد. در این هنگام فاطمه(س) ناله زنان گفت : 📋《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》 ♦️ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت! آه ای فضّه! مرا بگیر به خدا قسم فرزندی که در شکم داشتم کشته شد. 📋《وَ سَمِعْتُهَا تَمْخَضُ‏ وَ هِيَ مُسْتَنِدَةٌ إِلَى الْجِدَارِ، فَدَفَعْتُ الْبَابَ وَ دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَيَّ بِوَجْهٍ أَغْشَى بَصَرِي، فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ》 ♦️صدای ناله اش را از درد سقط در حالی که به دیوار تکیه داده بود شنیدم. در را باز کردم و داخل شدم، به من چنان رو کرد که چشم هایم تاریک شد. از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره‌ها پاره شد و به زمین ریخت. در این هنگام علی(ع) از خانه بیرون آمد. همین که چشمم به او افتاد، به سرعت از خانه خارج شده و فرار کردم به خالد و قنفذ و همراهانشان گفتم : از گرفتاری بزرگی رها شدم.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج‏۳۰، ص۲۹۴ سلام الله علیها علیه السلام . این قصه ی پایان رسیده ابتدا هم داشت این خانه ی تاریک روزی سرصدا هم داشت این زن که حالا پوستی بر استخوان ماندست هر نیمه شب در سجده اش یاربنا هم داشت این حیدری که دیر شبها میرود خانه.. یک روز بین خانه اش مشکل گشا هم داشت خونابه های گوش بانو خوب میدانند این گوش پاره گوشواری از طلا هم داشت یاللعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند! در کوچه ای که خانم آنجا آشنا هم داشت! ثانی لگد میزد بقیه کیف میکردند نامردِ کوچه دوستانی بی حیا هم داشت در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند تو فکر کن آن لحظه بار شیشه را هم داشت! مردان نمیفهمند،بهتر که نمیفهمند.. اوضاع زهرا پشت در (فضه بیا) هم داشت یک سیلی معروف و صدها سیلی پنهان.. بین شلوغی ضربه هایی بی هوا هم داشت مولا عبا انداخت بررویش ولی زهرا.. ‌یک چادر افتاده زیر دست و پا هم داشت.. شاعر: ✍ .
. 🔹🔷《اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّيقَةِ الْمَعْصُومَةِ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الرَّضِيَّةِ الْمَرْضِيَّةِ الزَّكِيَّةِ الرَّشِيدَةِ الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ الْمَغْصُوبَةِ حَقُّهَا الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا الْمَكْسُورَة ضِلْعُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا》🔷🔹 ✅در مورد اواخر عمر شریف حضرت فاطمه زهرا(س) روایت شده که ؛ 📋《أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ‏ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ بَاكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةِِ》 ♦️حضرت فاطمه زهرا(س) پس از رسول اکرم(ص) پیوسته سری بسته از شدت درد و جسمی نحیف و در خود فرو شکسته و چشمی گریان و قلبی سوخته داشت که ساعت به ساعت از خود می رفت و بی هوش می شد.(۱) در روایتی دیگر آمده است که؛ 📋《فَلَمَّا قُبِضَ وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ‏ كَالْخَيَال‏ِ》 ♦️وقتی حضرت رسول اکرم(ص) رحلت فرمودند و از طرف جماعت به حضرت زهرای مرضیه(س) آسيب ها رسيد، ایشان در بستر افتاد و جسمش ضعيف گشت و گوشت بدن ایشان آب شد و به تدريج لاغر شد و مانند شبحی گرديد.(۲) در تکمله ی روایت، قاضی نعمان از امام صادق(ع) روایت کرده که ایشان در پایان این روایت فرمودند : 📋《صَارَت عَظمَاً لَیسَ عَلَیهِ إِلَّا جَلدَةً》 ♦️فاطمه زهرا(س) پوستی بر استخوان شده بود.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش  ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش  کسی از آشنایان هم به دیدارش نمی آید  بُوَد چشمش به در، تا کی اجل آید به دیدارش؟  علی از چشم زهرا چشم خود را بر نمی دارد  مجسم می کند عشق وفداکاری و ایثارش  کند اشک علی را پاک، با دستی که بشکسته  نخواهد اشک مظلومی فرو ریزدبه رخسارش  علی گه دربغل زانو، گهی سر بر سر زانوست  تو گویی از جدایی می کند زهرا خبردارش  به زحمت واکند چشم و،به سختی می نهد برهم  رمق رفته دگر ازدیده ی تا صبح بیدارش  👤 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۶۲ ۲)بحار الأنوار مجلسی، ج‏۷۸، ص۲۸۲ ۳)دعائم الإسلام قاضی نعمان، ج۱، ص۲۳۲ .
Hashemi-Nezhad--Rozeh-Hazrat-Zahra-3.mp3
4.89M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ🏴 🎤 📝 ◾️ ؛
. 🩸یا فقط روزها گریه کن ... یا فقط شب‌ها ... امام صادق علیه‌السلام در روایتی فرمودند: حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آن‌قدر بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گریه نمودند که اهل مدینه و‌ همسایه‌های آن حضرت ، از گریه‌های بی امان او، شکایت کرده و به آن حضرت گفتند: آذَيتِنا بِكثرةِ بُكائِك!! إمّا أنْ تَبكي بِاللَّيل، وَ إمّا أنْ تَبكي بِالنّهار. ▪️ما را با گریه‌هایت آزار می‌دهی! لا اقل یا فقط شبها گریه کن؛ یا فقط روزها. وكانَت عليهاالسلام تَخرُجُ إلىٰ مَقابر الشهداء، فتَبكي ▪️از آن به بعد، آن بانوی مظلومه به کنار قبور شهدا می‌رفت و در آنجا گریه می‌نمود. 📚المناقب ج۸ ص۲۱. 📚روضة الواعظين؛ ص۱۷۲. 📚مكارم الأخلاق؛ ص۳۱۵. 📚الأمالي، شیخ صدوق،ص۲۰۴ مجلس۲۹. ✍گریه ها می‌کرد تا امّت شود بیدار… حیف از صدای گریه‌اش اُمّت فقط بی خواب شد... .
‍ . گریز (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلمینی التماس منو میبینی کلمینی پای حرفام میشه بشینی کلمینی کلمینی کلمینی بانو تو نگاه نکن تابوتو نگیری از من روتو که میکشی زهراجان پسرعمو تو جای دوری،نمیره زهرا چی میشه بازم،پیشم بمونی حیدر بی تو میمیره زهرا چی میشه بازم پیشم بمونی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلمینی رسیدم دیدم رو زمینی کلمینی چرا گفتی فضه خذینی غمباره اگه که حالت زاره زیر سر مسماره زدن نگفتن این زن توو راهی داره کارت اخر به بستر افتاد ولی نگفتی از درد پهلو پشت در بار شیشه ت افتاد ولی نگفتی از درد پهلو تو میری و میاد مغیره به اشکای چشم من میخنده عمدا قنفذ جلوی چشمام غلافشو به کمر میبنده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلمینی چرا عمه گوشه نشینی کلمینی نکنه من رو تار میبینی کلمینی کلمینی کلمینی هرباری تورو دیدم میباری زخماتو هی میشماری شبیه زهرا دست به کمر میذاری سعی کن عمه کمی بخوابی .... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 🏴 سلام الله علیها و 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند: واعتصموا - بحبل الله به آیه های قدر و اعطینا به ریشه های چادر زهرا به رشته محبت مولا سَیّدَةُ / النساء ای نامت بر هر درد بی دوا / دوا ما را با دستان شکسته کن / دعا سَیّدَةُ / النساء بانوی عالمین - ام الزینبین یا ام الحسن - یا ام الحسین فاطمه فاطمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ واعتصموا - بحبل الله چی شد سفارشای پیغمبر آتیش گرفته سوره کوثر افتاده زیر دست و پا مادر کسی نگفت / زنه یه زن تنها بین چل تا دشمنه قنفذ خسته میشه مغیره میزنه کسی نگفت / زنه میون شعله‌ها - فضه رو زد صدا بلنده ای خدا - دست یه بی حیا فاطمه فاطمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مصیبتِ  - در و دیوار حریم شاه و حمله‌ی اغیار پهلوی ماه و ضربه‌ی مسمار مادر وحی و این همه آزار سَیّدَةُ / النساء میسوزد در بین آتشِ این / بلا میزند فضه‌ی خادمه را  / صدا سَیّدَةُ / النساء یار مرتضی - بانوی حیا در اوج بلا - زیر دست و پا فاطمه فاطمه ۴ ................................. . و 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند: واعتصموا - بحبل الله به آیه های قدر و اعطینا به ریشه های چادر زهرا به رشته محبت مولا سَیّدَةُ / النساء ای نامت بر هر درد بی دوا / دوا ما را با دستان شکسته کن / دعا سَیّدَةُ / النساء بانوی عالمین - ام الزینبین یا ام الحسن - یا ام الحسین فاطمه فاطمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شکسته شد - غرور من بسته شده راه عبور من خورده ترک تُنگِ بلور من گشته حسن سنگ صبور من در دل کوچه‌ها خورده بر صورتم سیلی بی‌ هوا شد عصای دستم شانه‌ی مجتبی در دل کوچه‌ها من گل پرپرم - یاس پیمبرم پر شده معجرم  - از خون سرم فاطمه فاطمه ۴ ................ . سلام الله علیها و 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند: واعتصموا - بحبل الله به آیه های قدر و اعطینا به ریشه های چادر زهرا به رشته محبت مولا سَیّدَةُ / النساء ای نامت بر هر درد بی دوا / دوا ما را با دستان شکسته کن / دعا سَیّدَةُ / النساء بانوی عالمین - ام الزینبین یا ام الحسن - یا ام الحسین فاطمه فاطمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خورده گره - به کار من ای همه‌ی دار و ندار من رفته ز کف صبر و قرار من بستر مرگ تو کنار من سَیّدَةُ / النساء رو میپوشانی از چشم علی / چرا گودی چشمانت قاتل مر/تضی سَیّدَةُ / النساء وای از بازویت - آه از پهلویت میمیرم من از - زخم ابرویت فاطمه فاطمه ۴ ................... .🏴 سلام الله علیها و 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند: واعتصموا - بحبل الله به آیه های قدر و اعطینا به ریشه های چادر زهرا به رشته محبت مولا سَیّدَةُ / النساء ای نامت بر هر درد بی دوا / دوا ما را با دستان شکسته کن / دعا سَیّدَةُ / النساء بانوی عالمین - ام الزینبین یا ام الحسن - یا ام الحسین فاطمه فاطمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بمان بمان - گل پرپر پرستوی مهاجر حیدر نشسته‌ام کنار این بستر بدون تو غریبم و مضطر سَیّدَةُ / النساء پر شده خانه از گریه‌ی بی / صدا میماند داغ تو بر دل مر/تضی سَیّدَةُ/ النساء در شب آخرت - آمده دخترت با دل خون شده - زائر بسترت فاطمه فاطمه ۴ 👇
Hashemi-Nezhad--Rozeh-Hazrat-Zahra-3.mp3
4.89M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 سلام الله علیها 🔸موضوع مصیبت 👇
. 🎤 چند روزه مریضی چند روزه مریضم داری اشک می ریزی-دارم اشک می ریزم عزیزم عزیزم عزیزم نمی خوای حرف بزنی؟ نمی خوای نگام کنی؟ نمی خوای بخندی و منو رو به رام کنی نمی خوای فکری برا من و بچه هام کنی؟ نمی خوای صدام کنی؟ پاشو فاطمه داری می کشیم دیدی ریخت به هم خونه زندگیم …….. دادت رو در آورد دادم رو در آورد ‌وقتی میخ داغ از-سینت سر در اورد علی مرد… نفست جا نمی یاد-نفسم جا نمی یاد دستم می لرزه دست تو بالا نمی یاد در به پهلو بخوره-بچه دنیا نمی یاد حال تو جا نمی یاد چشم مردمه بی پسر شدیم دیدی ریخت به هم خونه زندگیم …. شش ماه واسه محسن-تو زحمت کشیدی شیرش که ندادی-خندش رو ندیدی خمیدی… حالا فکرش بکن-چه دلی داره رباب شش ماه دیده بچه-حالا یک تیر باشتاب می رسه بی خبرُ-می کنه گلوشو اب چه دلی داره رباب می گه اصغرم به زمین زدیم دیدی ریخت هم خونه زندگیم https://eitaa.com/emame3vom/110562 .👇