.
🍁ورود کاروان #اسرا به شام
🔸إنَّ الحُسَینَ علیه السلام استَسقى ماءً حینَ قُتِلَ؛ فَمُنِعَ مِنهُ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ، و أتَى اللّهَ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ، وذُبِحَ ذَبحا، وسُبِیَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُکَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاکُفِ بِغَیرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَینِ بَینَهُنَّ عَلى رُمحٍ، إذا بَکَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤیَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ فی سوقِ دِمَشقَ یَبصُقونَ فی وُجوهِهِنَّ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ یَزیدَ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ، ووُکِّلَ بِهِ الحَرَسُ، وقالَ: إذا بَکَت مِنهُنَّ باکِیَةٌ فَالِطموها.
🔹فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام بَینَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ. وإنَّ امَّ کُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها، فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام فَبَکَت، وقالَت: یا جَدّاه تُریدُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله هذا رَأسُ حَبیبِکَ الحُسَینِ مَصلوبٌ، وبَکَت، فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها، وشَلَّت یَدُهُ مَکانَ
ترجمه👇
🔸حسین علیه السلام زمانى که کشته شد، آب خواست، ولى به او ندادند و با زبان تشنه، کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند، او را از نوشیدنى بهشتى، سیراب ساخت. او را آنچنان، سر بُریدند و خانوادهاش را به اسارت بردند و در حالى سرهایشان باز بود، با مَرکبهاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، در حالى که سرِ حسین علیه السلام، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مىگریست، نگهبانان، او را با تازیانه مىزدند.
🔹 اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب دهان مىانداختند تا این که بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند.
🔹یزید، دستور داد تا سر حسین علیه السلام را بر در بیاویزند، در حالى که خانواده امام علیه السلام در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که: هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید.
🔸آنان، همچنان ماندند، در حالى که سر حسین علیه السلام در میان آنها به مدّت هفت ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه السلام را دید و گریست و گفت: اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است.
🔹سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد.
📚 منبع:
بستان الواعظین: ص ۲۶۳ ح ۴۱۹ نقلًا عن کتاب التعازی والعزا
#مقتل #ورود_کاروان_به_شام
#شام #حضرت_زینب #حضرت_ام_کلثوم
#گریز_های_بعد_از_شهادت_امام_حسین
.
.
#حضرت_ام_کلثوم
#گریز_های_اربعین
🍁خواسته حضرت ام کلثوم ازشمر
🔹سارَ القَومُ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ونِسائِهِ وَالأَسرى مِن رِجالِهِ، فَلَمّا قَرُبوا مِن دِمَشقَ دَنَت امُّ کُلثومٍ مِنَ الشِّمرِ وکانَ مِن جُملَتِهِم فَقالَت: لی إلَیکَ حاجَةٌ. فَقالَ: وما حاجَتُکِ؟
🔸قالَت: إذا دَخَلتَ بِنَا البَلَدَ فَاحمِلنا فی دَربٍ قَلیلِ النَّظّارَةِ، وتَقَدَّم إلَیهِم أن یُخرِجوا هذِهِ الرُّؤوسَ مِن بَینِ المَحامِلِ ویُنَحّونا عَنها، فَقَد خُزینا مِن کَثرَةِ النَّظَرِ إلَینا ونَحنُ فی هذِهِ الحالِ.
🔹فَأَمَرَ فی جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ فی أوساطِ المَحامِلِ بَغیا مِنهُ وکُفرا وسَلَکَ بِهِم بَینَ النَّظّارَةِ عَلى تِلکَ الصِّفَةِ، حَتّى أتى بِهِم إلى بابِ دِمَشقَ، فَوَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجِدِ الجامِعِ حَیثُ یُقامُ السَّبیُ.
ترجمه:👇
🔸سر حسین علیه السلام و نیز زنانش و مردان اسیر خاندان را حرکت دادند و چون به دمشق رسیدند، امّکلثوم به شمر که از افراد آن گروه بود نزدیک شد و به او گفت: درخواستى از تو دارم.
گفت: درخواستت چیست؟
🔸گفت: هنگامى که ما را به شهر در آوردى، ما را از دروازهاى ببر که تماشاگر کمترى دارد و به آنها بگو که این سرها را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند که از کثرتِ نگاههایشان به ما، در این حال، خوار شدهایم.
🔹شمر، از سرِ سرکشى و ناسپاسى، در پاسخ درخواست او فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان، حرکت دهند و به همان حال، آنها را از میان تماشاگران عبور دادند تا آنها را به دروازه دمشق رساند و بر راهپلّه مسجد جامع، آن جا که اسیران را نگاه مىدارند، ایستادند.
📚منبع:
الملهوف: ص ۲۱۰،مثیر الأحزان: ص ۹
#مقتل_ورود_کاروان_به_شام
#دروازه_ساعات #اسارت
.
.
#شب_شعر_خیالی
#حضرت_ام_کلثوم
«آرزویی که آرزو ماند» به قلم حقیر/۱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌹قاری قرآن، آیات نورانی «هل اتی» را برای تلاوت انتخاب کرده بود. وقتی به آیهی «و یطعمون الطّعام» رسید، فریاد اشکهای بیصدا، غوغایی به راه انداخت؛ گمانم زن و مرد حاضر در جلسه به یاد کوفه و صدقهی مردم به خاندان صاحبان همین سوره افتاده بودند.
🌻مجری برنامه که از سادات بود، پس از بسم الله، با صلوات خاصّهی حضرت ثامن الحجج (علیهالسّلام) دلها را ملکوتی کرد و با سلام به حضّار آغازگر مراسم شد. سپس با زمزمهی چند بیتی از #الهامی_کرمانشاهی که در توصیف اسارت آلالله (علیهمالسّلام) بود، کاروان شعر و قافلهی اشک، همگام و همراه شدند:
ز آل علی هیجده سر چو ماه
به نیزه زدند آن بداخترسپاه
حرم را سپس بر شترها سوار
نمودند بیپوشش و بیمهار
به زنجیر بسته شهنشاه دین
به گردن نهاده، غل آهنین
همه کودکان شه تاجور
به یک رشته بسته چو عقد گهر
برِ هودج زینب داغدار
به نیزه، سر حجّت کردگار
برِ محمل امّ کلثوم زار
به نیزه، سر ساقی نامدار
بدینسان برِ هر یک از بانوان
سری جلوهگر بود اندر سنان
🍂صدای ذکر صلوات، حاکی از حواس جمع تمام جمع بود: اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.
🌺شروع شعرخوانی با #سید_محمد_رستگار از مشهد بود که غزلش، با سوز و سازی همیشگی به این بیت رسید:
علی که عالم و آدم نشسته بر خوانش
به شام آخر، مهمان امّ کلثوم است
🌿شاعر دوم، #مرتضی_صفرپور از خراسان شمالی بود که غربت نام و یاد این بانو را چنین توصیف کرد:
او از همه سو داغ عزیزانش دید
با این همه یک بار از او یاد نشد
🌴وقتی #مصطفی_جلیلیان_مصلحی باز هم از خطّهی خراسان، آرزوی سفر به سوریه را در سر میپروراند و به این تک بیت زیبا رسید:
ای چلچراغ عمر تو، آیینهدار عشق!
دارم هوای طوف حریم تو در دمشق،
به ناگاه، یاد مضمون این مصراع #اکرم_بهرامچی از کردستان افتادم که
در دمشق، آرامگاهش تا ابد پر نور باد!
که امیدوارم، دعایش مستجاب باشد.
🌾از کاشان سه مهمان در جلسه حضور داشت، یکی #صائم_کاشانی که غزل «آیین سوختن» را خواند و به طور کامل در بخش اشعار آمده است و دیگری #علی_لواف_حامد که در یک بیتش چنین مضمون غربتباری نشسته بود:
کمتر حضور معنویات را سرودهایم
بیبهره از ستایش یاد تو بودهایم
و سرانجام #جعفر_رسولزاده_آشفته که این بیت از مثنوی مطوّلش، شایسته است، نصبالعین عشّاق حضرت سیّدالشّهدا (علیهالسّلام) شود:
از تمام جهان، حسینیتر
در دو عالم شما دوتا خواهر
#حضرت_امکلثوم_سلاماللهعليها
#جواد_هاشمی_تربت✍
۱
.
#وفات_حضرت_ام_کلقوم
29 جمادی الثانی
وفات #حضرت_ام_کلثوم(سلام الله علیها)
حضرت ام کلثوم چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیرالمومنین(سلام الله علیه) و مادرشان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)میباشد.
صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه میفرماید:
امیرالمومنین(سلام الله علیه) آن مخدره را به عون بن جعفر طیار (سلام الله علیه)تزویج نمودند.
آنچه در مورد ازدواج ام کلثوم(سلام الله علیها) با غیر از عون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه)و اهل بیت و اصحابشان ، در کنار خواهرشان حضرت زینب (سلام الله علیها)از بانوان و یتیمان محافظت مینمود.اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است.
پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند،خطبه آن حضرت در کوفه و مجلس ابن زیاد،اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین ،اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک ،کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرتش در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد.
سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا،بالاخص شهادت سید الشهداء(سلام الله علیه) رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است.(وقایع الشهور ص 110)
.
.
#حضرت_ام_کلثوم
#29جمادی_الثانی
◾️ #حجب_و_حیای_دختر_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
👈🏼👈🏼 #عمادالدین_طبرانی از ابنمنذر همدانی نقل میکند:
ام کلثوم (سلام الله علیها) را با وقار و هیبت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دیدم,
نقاب بر چهره داشت و جامه ای مندرس بر تن.
📚 طبری، کامل بهایی,ج۲ص۳۶۶
حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) را با کدام وقار و هیبت دیدند؟
با وقار هیبت حضرت زهرا (علیهاالسلام) همان وقار و هیبت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)
➖ در روایتی دیگر آمده است؛
اهل کوفه برای تماشای اسرا آمدند,
حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) آن دختر شجاع و دلیر حضرت امیرالمؤمنین و دردانه حضرت زهراء عليهاالسلام با صلابت وصف ناپذیری بر آنها فریاد زد:
هان ای اهل کوفه!
آیا از خدا شرم نمیکنید که به حرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تماشا میکنید؟!
📚 مقرم ، مقتل الحسین, ص۳۱
➖ صاحب مناقب مىنويسد ؛
ازد ابن عباس روایت شد, حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) به دربان یزید (لعنةالله علیه) فرمود ؛
▪️وای بر تو، این هزار درهم را بگیر و سر مطهر امام حسین (علیه السلام) را جلوتر ببر و ما را برفراز اشتران پشت سر مردم قرار بده،
تا مردم به تماشای سر مطهر مشغول باشند و متوجه ما نشوند.
📚 ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۶۸
➖ اگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از (ابنمکتوم) که نابینا بود خود را میپوشانید و از نمایان بودن حجم بدن بانوان در تابوت شکایت میکرد،
دردانه عزیزش حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) با داشتن نقاب بر چهره, از نگاه نامحرمان به سوی کجاوه بانوان به ستوه آمده و با شمر حرامزاده , سهل و عمربن منذر (لعنةالله علیهم) در این رابطه گفتگو نموده و چاره اندیشی کرده
که سر شهدا را جلوتر ببرید تا به نوامیس پیغمبر نگاه نکنند.
همین لحظه بود که یزیدیان چنان ضربهای به صورت زهرایی حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) زدند و دل بیبی را بسوزانند سرها را نزدیک هر کجاوه حمل میکردند و آنها را از شلوغترین مسیر یعنی دروازه شام عبور میدادند.
........
#حضرت_ام_کلثوم
#29جمادی_الثانی
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
◾️ #مصائب_حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
👈🏼👈🏼 زمانی که امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسید اسب امام به سوی خیمه گاه آمد #ام_کلثوم دختر حضرت علی و حضرت فاطمه (علیهم السلام) از خیام بیرون آمد و در حالی که دست بر سر اسب میکشید با گریه میگفت:
«ای محمد، ای جد بزرگوار، ای ابوالقاسم، ای علی، ای جعفر، ای حمزه، ای حسن، این حسین است که عریان به خاک افتاده است سر از پشت جدا و عمامه و ردایش از تن خارج کردهاند سپس با اسب بر او تاختهاند.
➖ در کوفه نیز در حالی که گریه راه گلویش را بسته بود و به سختی میگریست به سخن ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، بد به حالتان چه کردید؟ به حسین (علیهالسلام) خیانت کردید و او را تنها گذاشتید و آنگاه او را کشتید و اموالش را به غارت بردید و زنانش را به اسیری گرفتید؟ مرگ بر شما، آیا میدانید چه کردید و چه گناه بزرگی را مرتکب شدهاید؟ هیچ میدانید که چه خونهایی را ریختید و چه زنان شریفی را داغدار و چه اموالی را به یغما بردید و لباس چه دختران و زنانی را به تاراج بردید؟ مهر و محبت از دلهایتان برداشته شده است؟ شما بهترین مردان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را کشتید؛ با این حال حزب خدا پیروز است و حزب شیطان شکست خورده و زیان کار.
آن گاه این اشعار را بر زبان جاری کرد:
➖ برادرم را کشتید پس وای بر مادرانتان که به زودی دچار آتشی خواهید شد که گرمایی سوزان دارد. خونهایی را ریختید که خدا، قرآن و محمد (صلیاللهعلیهوآله) آن را محترم شمرده و حرام کرده بودند. شما را به آتش دوزخ مژده باد که فردا به یقین در آن جاویدان خواهید ماند. من همه عمرم در سوگ جانسوز برادرم و ستمی که بر او رفته است میگریم بر آن انسان والایی که پس از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از بهترین مردان روزگار بود.
من بر او اشک خواهم ریخت و همواره بر او خواهم گریست و دانههای درشت و بیشمار اشکم از گونههایم خشک نخواهد شد.
➖ چون کاروان اسرا نزدیک شام رسیدند امکلثوم به شمر فرمود:
ما را از دروازهای وارد کن که مردمان کمتری در آن اجتماع کرده باشند و بگو سرهای شهدا را از میان محملها دور کنند تا مردم به نظاره سرها مشغول شده و به حرم رسول خدا (ص) ننگرند.
اما شمر بر خلاف فرموده ایشان عمل کرد و فرمان داد تا سرهای شهدا را در میان محملها جای دهند و ایشان را از دروازه ای که مردم بیشتری در آن جمع شده بودند وارد نمودند.
📚 اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۸۲ و۹۱ و۱۰۱
.
#با_ام_کلثوم_علیهاالسلام
#حضرت_ام_کلثوم
#29جمادی_الثانی
#روضه_توسل
◾️ #از_خطبه_طوفانی_حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#زنان_مو_پریشان_کردند_و_صورت_خراشیدند
👈🏼👈🏼 وخَطَبَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ بِنْتُ عَلِيٍّ (صلوات الله علیها) فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مِنْ وَرَاءِ كِلَّتِهَا رَافِعَةً صَوْتَهَا بِالْبُكَاءِ فَقَالَتْ:
يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ سَوْأَةً لَكُمْ مَا لَكُمْ خَذَلْتُمْ حُسَيْناً وَ قَتَلْتُمُوهُ وَانْتَهَبْتُمْ أَمْوَالَهُ وَوَرِثْتُمُوهُ وَسَبَيْتُمْ نِسَاءَهُ وَنَكَبْتُمُوهُ فَتَبّاً لَكُمْ وَسُحْقاً.
وَيْلَكُمْ أَ تَدْرُونَ أَيَّ دَوَاهٍ دَهَتْكُمْ؟!
وَأَيَّ وِزْرٍ عَلَى ظُهُورِكُمْ حَمَلْتُمْ؟!
وَأَيَّ دِمَاءٍ سَفَكْتُمُوهَا وَأَيَّ كَرِيمَةٍ أَصَبْتُمُوهَا؟!
وَأَيَّ صِبْيَةٍ سَلَبْتُمُوهَا؟!
وَأَيَّ أَمْوَالٍ انْتَهَبْتُمُوهَا؟!
قَتَلْتُمْ خَيْرَ رِجَالاتٍ بَعْدَ النَّبِيِّ وَنُزِعَتِ الرَّحْمَةُ مِنْ قُلُوبِكُمْ أَلَا حِزْبُ اللَّهِ هُمُ الْفَائِزُونَ وَحِزْبُ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخاسِرُونَ*
ثُمَّ قَالَتْ:
قَتَلْتُمْ أَخِي صَبْراً فَوَيْلٌ لِأُمِّكُم
سَتُجْزَوْنَ نَاراً حَرُّهَا يَتَوَقَّدُ
سَفَكْتُمْ دِمَاءً حَرَّمَ اللَّهُ سَفْكَهَا
وَحَرَّمَهَا الْقُرْآنُ ثُمَّ مُحَمَّدٌ
أَلَا فَابْشِرُوا بِالنَّارِ إِنَّكُمُ غَداً
لَفِي سَقَرٍ حَقّاً يَقِيناً تُخَلَّدُوا
وَإِنِّي لَأَبْكِي فِي حَيَاتِي عَلَى أَخِي
عَلَى خَيْرِ مَنْ بَعْدَ النَّبِيِّ سَيُولَدُ
بِدَمْعٍ غَزِيرٍ مُسْتَهَلٍّ مُكَفْكَفٍ
عَلَى الْخَدِّ مِنِّي ذَائِباً لَيْسَ يَجْمُدُ
قَالَ:
فَضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَالْحَنِينِ وَالنَّوْحِ وَنَشَرَ النِّسَاءُ شُعُورَهُنَّ وَوَضَعْنَ التُّرَابَ عَلَى رُءُوسِهِنَّ وَخَمَشْنَ وُجُوهَهُنَّ وَضَرَبْنَ خُدُودَهُنَّ وَدَعَوْنَ بِالْوَيْلِ وَالثُّبُورِ وَبَكَى الرِّجَالُ فَلَمْ يُرَ بَاكِيَةٌ وَبَاكٍ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ الْيَوْم.
📝 راوی گوید: حضرت امّ کلثوم (صلوات الله علیها) دختر امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از پشت پرده هودج این خطبه را در آن روز قرائت کرد:
ای اهل کوفه! بدا به حال شما، چرا حسین علیهالسلام را خوار کردید و او را کشتید و اموال او را به غارت بردید و زنان او را اسیر نمودید و آن گاه بر او گریه میکنید؟
➖ وای بر شما، هلاکت و بدبختی بر شما باد، آیا میدانید چه داهیه و کار بزرگی مرتکب شدید و چه جنایتی به گردن گرفتید؟!
و چه خونهایی به ناحق ریختید؟!
و چه پردهنشینانی را از پرده بیرون افکندید؟!
و چه خانوادهای را از حُلی و زیور عریان گردانیدید؟!
و چه اموالی را به غارت بردید؟
➖ و کسی را کشتید که بعد از رسولخدا صلی الله علیه و آله هیچکس به مقام او نمیرسید،
رحم از دلهای شما برداشته شد.
آگاه باشید که حزب خداوند رستگاران اند و حزب شیطان زیانکاران.
👈و سپس این اشعار را خواند:
برادرم را با وضع دردناکی شهید کردید وای بر مادرتان!
بزودی با آتشی که حرارت آن فروزان است مجازات و کیفر داده خواهید شد.
خونهایی را ریختید که خداوند و قرآن و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) آنها را حرام کرده بود.
هان! بر شما بشارت باد که فردا قطعاً در جهنم جاویدان عذاب خواهید شد.
من در سراسر زندگیام بر برادرم، بهترین انسانها پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) خواهم گریست و اشک بر گونههایم پیوسته جاری خواهد بود همچون چشمه ساری که هرگز نخشکد! 😭
➖ در این هنگام صدای گریه و ناله از مردم برخاست، زنها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره ها خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد وا ویلا، وا ثبورا بلند نمودند،
مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند، هیچ موقعی دیده نشد که مردم بیش از آن روز گریه کنند.
📚 بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج۴۵ ص۱۱۲
.
📜 #فیش_روضه_حضرت_ام_کلثوم سلام الله علیها
🔺شروع با مدح حضرت
گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
السَّلَامُ علیکِ یا بنتَ أَمیرِالمُؤمنین
یا أُمَ کُلثوم سلام اللّه علیها (۱)
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی
صدف باشی و بیاندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
«نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب»
مدینه از حسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
«برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد»
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
«فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هر کسی اندازهای دارد»
در این مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
«چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود»
🔺امشب می دونی برا چه کسی میخوای گریه کنی؟
همون بانوی مظلومه ای که حتی بین محبین و شیعیان هم غریبه و کم ازش یاد می کنن.
بی بی جان شنیدم شما هم مثل حضرت زینب همه جا پا به پای حسینت بودی.
شنیدم توی این ایام اسارت شما هم مثل خواهرت بچه ها رو آروم می کردی و جای بچه ها تازیانه می خوردی.
آخ بمیرم شما هم مثل بی بی زینب سرِ روی نیزه ها دیدی...
حرف از سر و اسارت شد، بذارید از زبان شعر برا شما روضه بخونم.
بی بی جان:
شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
«گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را»
بمیرم، در شلوغیهای شام آنچه نباید، شد
خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد
همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد
نه... از دروازۀ ساعات باید زودتر رد شد
🔺مگه چی شد پشت این دروازه... بزارید براتون بگم. همینکه کاروان رسید به شام بماند از اینکه چند روزی جلوی این درب نگهشون داشتن. بعد که خواستن وارد شهرشون کنن، حضرت ام کلثوم فرمودن: ما رو از مسیری وارد کنید که ازدحام نباشه، لااقل خلوت تر باشه. آخه ما ناموس رسول اللهیم، ما خانواده حیائیم.
فدای این همه حجب و حیای شما بشم بی بی جان. از دختر فاطمه و ناموس علی که اینجور عفیفه باشن، غیر از این انتظار نمیره...
آخه تا قبل کربلا کسی سایه این مخدرات رو هم ندیده بود...
اما خدا لعنت کنه شمر رو. تا دید دختر فاطمه چی براش مهمه و واسه چی نگران و مضطربه، گفت: حالا که اینجوریه از یه جایی شما رو وارد شهر می کنیم که از همه جا شلوغ تر باشه.
زبان حال بگم، گفت داداش:
کارَت کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن سر تو همکلام شد
یا الله... امام زمان معذرت میخوام.
اگه جمله عمه جانتون نبود نمی گفتم.
بی بی می فرماد:
فَقَدْ خُزِینَا مِنْ کَثْرَةِ النَّظَرِ إِلَیْنَا وَ نَحْنُ فِی هَذِهِ الْحَال...
آخ بمیرم؛ یعنی اینقدر توی این مسیر نامحرما به ما نگاه کردن که خیلی اذیت شدیم.
لذا بهشون گفت که این سرها رو از جمع زنها جلوتر ببرید تا مردم کمتر به ما نگاه کنن. (۳)
میخوام بگم بی بی جان فرمودی ما رو جایی که شلوغه رد نکنید. چرا؟ چون خاصیت بازار و گذر شلوغی و ازدحامه.
اما من یه سوال دارم. چرا باید جلوی دَر یه خونه ازدحام باشه؟
آخ بمیرم اینجا به حرف دختر فاطمه گوش نکردن. مدینه هم همینجور شد. هرچی مادر سادات گفت برگردید این خونه حرمت داره، این خونه خونه دختر رسول اللهست، نه تنها حرفش رو گوش نکردن بلکه هیزم هم آوردن.
بی بی خودش می فرماد:
فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا... (۴)
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد (۵)
🌀 همه شهدا خاصه شهدای گلزار شهدای کرمان فیض ببرن. با تموم وجودت ناله بزن:
رَحِمَ الله مَن نادی، یا زهرا...
📚منابع:
(۱) سلام به حضرت
(۲) مجید تال
(۳) مثیرالأحزان | ص۹۷
(۴) بحارالانوار | ج۳۰ | ص ۳۴۸
(۵) مرضیه نعیم امینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_ام_کلثوم
🖋 | #حجت_الاسلام_حاجی_پور
..........
ذکر همه ارض و سما حسین مادر نداره
ذکر تمام انبیا حسین مادر نداره
ذکر لب ام البنین حسین مادر نداره
ذکر علمدار افرین حسین مادر نداره
از خیمه های کربلا حسین مادر نداره
می اید از این خیمه ها حسین مادر نداره
از خیمه ها آید نوا حسین مادر نداره
.
.
▪️ حضرت ام کلثوم (س) را به کنیزی خواست؛
حسن بن محمد بن علی الطبری در كتاب الكامل فی السقيفه مینويسد:
در آن روز كه يزيد بارگاه خود را جهت ورود اسيران آل محمد عليهمالسلام آراست و اركان شهر را دعوت نمود با سر مطهر آنچه خواست گفت و آنچه خواست كرد در اين اثناء زهير عراقی كه مردی مسخرهچی بود از در بارگاه وارد شد يک نگاهی به اسيران آل محمد عليهمالسلام نمود، چشمش به امكلثوم افتاد، رو كرد به يزيد و گفت: اين جارية به من ببخش و اشاره به امكلثوم نمود و خواست گوشه جامه آن مخدره را بگيرد كه آن مخدره مجلله از روی غضب فرمود كوتاه كن دستت را از ما خدا ببرد دستت را از سطوت اين عتاب و خطاب لرزه بر اعضای زهير افتاد به حيرت اندر شد از حاضرين مجلس پرسيد كه اين اسيران از طايفه عربند كه به عربی تكلم میكنند من گمان كردم اينها از اسرای كفار يا از ترک و ديلم و تتارند.
امام سجاد عليهالسلام فرمود: «ای مرد! اينها بنات رسول خدا هستند، دختران فاطمه زهراء عليهاالسلام میباشند كه امير شما آنها را اسير كرده و به مجلس نامحرم آورده.»
چون آن شخص عراقی از چگونگی احوال مطلع شد از مجلس بيرون آمد گريهكنان كاردی گرفت و همان دستی كه به جانب امكلثوم دراز كرده بود قطع كرد و دست بريده را به دست چپ گرفت و خون از دست او می ريخت آمد وارد بارگاه شد خدمت حجت خدا امام زين العابدين عليهالسلام رسيد عرض كرد: يابن رسول الله از شما عذر میخواهم معذرت مرا به كرم خود بپذير به خدا كه من شما را نمیشناختم. از جرم من در گذر، خطيئه مرا عفو فرما، خدا دعای عمه تو را در حق من مستجاب كرد. البته ايشان خانواده كرمند چون نشناخته بود بخشيدند.
زهير از مجلس با چشم گريان استغفر الله استغفر الله گويان بيرون رفت ديگر كسی اثری از او نيافت.
📚منبع
از مدینه تا مدینه، ص۹۳۹
#امام_حسین
#مصائب_اباعبدالله
#خروج_از_کربلا
#حضرت_ام_کلثوم
................
.
بخشی از خطبۀ #حضرت_ام_کلثوم (علیهاالسلام) در کوفه
«یا اَهلَ الکوفَةِ!
سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ
وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...»
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
صدای گریۀ او شهر را تکان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس نبود؟
شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلام دختر نهجالبلاغه نافذ بود
و درس مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید،
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همانقدر استخوان میداد
در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه!
که دین خویش نفهمیده رایگان میداد
نشستهاید سر سفرۀ حرام آنقدر
که نامههای شما نیز بوی نان میداد
و رودهای روان را بر آن کسی بستید
که اذن بارش باران به آسمان میداد
شما به نام محمّد چقدر میکشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان میداد»
و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان میداد
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
.
.
#زمینه
#امام_حسین
#حضرت_ام_کلثوم
«نَحنُ النّائِحات عَلى اَخینا
نَحنُ الباکیات عَلى اَبینا
نَحنُ السّائرات عَلَى المَطایا
نحنُ الصّابرات عَلَى البلایا» *
آروم آروم، خانوم، امکلثوم
روضهخونه واسه شاه مظلوم
تُو غربت مدینه، ذکر لبش همینه
ای بیکفن حسینم، دور از وطن حسینم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریه میکنه چه گریههایی
میسوزه از این غم جدایی
برپا میکنه چه کربلایی
ناله میزنه: حسین کجایی
تا جون داره، چشماش خون میباره
واسه عباس، اکبر یا شیرخواره
بانوی قدخمیده، با قلب داغدیده
میگه غریب حسینم، شیبالخضیب حسینم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیده کوچۀ پُر ازدحامو
دیده روضۀ سهتا امامو
دیده کربلا، کوفه و شامو
میگه: گوش کنید مرثیههامو
هِی داغ دیدیم، طعنه هم میشنیدیم
تازه داغِ حیدر رو فهمیدیم
گفتم تُو اوج غمها، واسه تسلّیِ ما
ای غرق خون حسینم، قرآن بخون حسینم
✍️#حمید_رمی
* فرازهایی از مرثیه حضرت امکلثوم (سلاماللهعلیها) هنگام بازگشت به مدینه پس از واقعه کربلا، کوفه و شام
ترجمه: «ما نوحهکنندگان بر برادرمان، و گریهکنندگان بر پدرمان، و سفرکنندگانِ بر شتران بیجهاز، و صبرکنندگان بر مصائب هستیم». (ریاحینالشریعه، ج۳، ص۲۵۵)
اجرای #استادمجیدطاهری🎤
👇👇👇
4_6037631717798315239.mp3
6.81M
۱۳)جلسه سیزدهم :
صوت #استاد_عندلیب_همدانی درباره «أمّ کلثوم»
0️⃣2️⃣«أمّ کلثوم»۱
#از_شهدای_کربلا
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_ام_کلثوم
#اصحاب
4_5769577770858316939.mp3
6.82M
۱۴)جلسه چهاردهم :
ادامه صوت #استاد_عندلیب_همدانی درباره «أُم کلثوم»۲
#از_شهدای_کربلا
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_ام_کلثوم
#اصحاب
4_5782845277022979821.mp3
7.77M
۱۵)جلسه پانزدهم :
ادامه صوت #استاد_عندلیب_همدانی درباره «أُم کلثوم»۳
#از_شهدای_کربلا
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_ام_کلثوم
#اصحاب
4_5893134161668999266.mp3
6.6M
۱۶)جلسه شانزدهم :
ادامه صوت #استاد_عندلیب_همدانی درباره «أُم کلثوم»۴
#از_شهدای_کربلا
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_ام_کلثوم
#اصحاب
.
#حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام
#مطاعن_دشمنان
🔰 دفاع جانانه حضرت امکلثوم سلاماللهعلیها در جنگ جمل از امیرالمؤمنین عليهالسلام، در برابر شرارتهای آن دو زن فتنهگر...
مرحوم شیخ مفید در کتاب شریف "الجَمَل" مینويسد:
چون به عايشه خبر رسيد كه اميرالمؤمنين علیهالسّلام در سرزمین "ذو قار" خیمه زده است، به حفصه، دختر عُمَر چنين نوشت:
📜 اما بعد، اكنون ما در بصره فرود آمدهايم و على (علیهالسلام) در "ذو قار" است و گردنش چنان شكسته شده است كه گويى تخم مرغى را به كوه صفا كوبيده باشند و چون شتر سرخ موى، محاصره شده است كه اگر قدمى پيش گذارد دِشنه به گلويش فرو مىبرند و اگر قدمى به عقب رود از پشت پاهايش را قطع مىكنند.
🔸 چون اين نامه به حفصه رسيد، خوشحال شد و كودكان خاندان تَيْم و عَدِىّ را دعوت كرد و به دست كنيزكان خود دايره و دف داد و گفت: بزنيد و اين ترانه را بخوانيد:
«خبر تازه چيست؟ خبر تازه چيست؟ على (علیهالسلام) چون شتر سرخ موى (العیاذیالله) در "ذو قار" محاصره شده است. اگر جلو رود دشنه به گلويش مىزنند و اگر عقب رود پاهايش را قطع مىكنند.»
🔹 اين خبر به امّ سلمه رسيد كه زنان جمع شده و چنان مىكنند. آن بانو گريست و گفت: جامه هايم را بياوريد تا بپوشم و پيش ايشان بروم و پاسخ لازم را بدهم.
👈 حضرت امكلثوم سلاماللهعلیها كه در آنجا حاضر بود، خطاب به امّسلمه فرمود:
من به نيابت از شما اين كار را انجام مىدهم كه از شما در اين باره آگاه ترم.
🔸 حضرت امكلثوم سلاماللهعلیها جامه پوشيد و روبند انداخت و پوشيده همراه تنى چند از كنيزكان خود كه آنان هم روبند زده بودند به صورت ناشناس به مجلس شادی حفصه در آمد و نشست و چون سَبُكى و سُفلگى آنان را ديد، نقاب از چهره گشود و فرمود:
📋 إنْ تَظاهَرتِ أنتِ و أُختُكِ عَلَى أميرِالمؤمنين علیهالسلام فَقَد تَظاهَرتُما عَلَى أخيهِ رَسولِ الله صلیاللهعلیهوآله مِن قَبل
🔻اگر اكنون تو و خواهرت [عايشه] بر اميرالمؤمنين (علیهالسّلام) ستيزه میكنید، قبلا هم نسبت به برادرش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دشمنی كرديد!
📋 فَأنزَلَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيكُما مٰا أنزَلَ وَاللّهُ مِن وَراءِ حَربِكُما
🔻و خدای متعال درباره شما آن آيات را نازل فرمود.[ اما بدانید که) خدای متعال در قبال اين دشمنیِ شما، او [ مولا على علیهالسلام ] را يارى مىكند.
و با این خطابِ حضرت امکلثوم سلاماللهعلیها بود که مجلس شادی و پایکوبی آنان از هم پاشید.
📚الجمل،شیخمفيد، ص۱۳۷
✍ همینکه دختر شیر است و خواهر شیر است
بدیهیَ است بیانش شبیه شمشیر است
برای شیرزن عصر خود شدن کافیست
همین که خون علی در رگش سرازیر است
ظهور دیگری از فاطمهست وقتی که
برابرش همهی فتنهها زمینگیر است
محال بوده که با کفر همنشین باشد
کسی که آینهی آیههای تطهیر است
اگر اسیر خطابش کنم زبانم لال...
که شیر، شیر بماند اگر به زنجیر است...
#حضرت_ام_کلثوم
.
حضرت ام کلثوم.mp3
13.59M
🎧 #حضرت_ام_کلثوم
🔹 شهادت حضرت امکلثوم سلامالله علیها
🔹 حجتالاسلام حنیفی
📌 آیا میدانید همسر ایشان چه کسی بوده است؟!
📌 آیا میدانید همسر ایشان در کربلا به شهادت رسیده است؟!
📌 برخورد حضرت امکلثوم با حفصه !!!
📌 شنیدن برخی از مصائب آن مخدره سلامالله علیها