.
#شتر_بی_جهاز مرکبِ مخدرات حسینی بود
پس از کربلا در سال ٦١ هجری و بازگشت اسیران به مدینه، و هنگامی که عبدالله بن زبیر در مکه مردم را به برکنار کردن یزید و قیام به خونخواهی امام حسین(ع) می شوراند و خبرش به اهل مدینه رسید، حضرت زینب(س) نیز شروع کرد به خواندن مردم مدینه به قیام برای خونخواهی امام حسین(ع) [و اجرای عدالت]، که با مقابلۀ والی مدینه مواجه و موجب بپا شدن آشوب و غائلهای بین حضرت و والی شد و اختلافات بالا گرفت.
والی مدینه عَمرو بن سعید بن عاص أشدق اموی، نامهای به یزید نوشت و او را از اوضاع مدینه آگاه و پیشنهاد تبعید حضرت از مدینه را مطرح کرد.
یزید نیز با دستور جدایی حضرت(س) از مردم، با این پیشنهاد موافقت کرد.
أشدق دستور داد به صورت علنی به حضرت(س) ابلاغ شود که از مدینه بیرون رود به هر جایی که مایل است!
حضرت(س) نپذیرفت و فرمود :
«خدا می داند چه بر ما گذشت؛ بهترینمان کشته شد، و ما را به دنبال خود کشاندند آنچنان که حیوانات را بدنبال خود می کشانند! و بر پالان و بار و بنۀ شترها بار شدیم! به خدا سوگند خارج نخواهیم شد حتی اگر خونمان ریخته شود!»