eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5976760074025047936.mp3
36.17M
📻 بشنوید| سخنرانی ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۱۳ ✅
4_5976760074025047937.mp3
13.74M
📻 بشنوید| روضه: 📝 تا گریه بر حسین... 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۱۳
4_5976760074025047934.mp3
3.89M
📻 بشنوید| شور: 📝 می آید از منبرها... 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۱۳ ایام
. ✅ خبر از نهان از حسین مکاری نقل شده که گفت زمانی‌که امام محمد تقی(علیه‌السّلام) در بغداد بود وارد بغداد شدم. دیدم که حضرت نزد خلیفه در نهایت جلالت است، با خودم گفتم که حضرت جواد(علیه‌السّلام) با این مقام و مرتبه‌ای که اینجا دارد و از حیث جلال و طعام‌های لذیذی که در اختیار دارد، دیگر به مدینه بر نخواهد گشت. همین که این خیال در خاطر من گذشت دیدم آن جناب سر به زیر افکند، سپس سر بلند کرد در حالی که رنگ مبارکش زرد شده بود فرمود: «ای حسین! نان جو با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد من بهتر است از آن چه که در اینجا مشاهده می‌کنی.» منبع الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج ۱، ص ۳۸۳ .................. . ◾️ ابو جعفر را در جای خود نشانده‌ام معمر خلاد گفت: از حضرت رضا علیه‌السّلام شنیدم که چیزی بیان کرده، سپس فرمودند: «شما را به آن چه نیازی است؟ این ابو جعفر است که او را در جای خود نشانده و در منزلت خودم نهاده‌ام.» و فرمودند: «ما خاندانی هستیم که خردسالانمان [همه چیز را] مو به مو از بزرگ سالانمان ارث می‌برند.» 📚منبع اصول کافی،‌ شیخ کلینی، ج۲، ص ۸۱ .
. ♻️ بگو همان فرد تو را از دست مأموران برهاند علی بن خالد می‌گوید: مدتی من در شهر سامرا بودم. در آنجا شنیدم مردی را از شام با قید و بند و زنجیر آورده‌اند و در سامرا حبس کرده‌اند. می‌گفتند که او ادعای نبوت کرده است. من با شنیدن این خبر کنجکاو شده و به محل حبس او رفتم. پس از تلاش‌های فراوان و راضی کردن مأموران، موفق شدم تا با مرد زندانی ملاقات نموده و حال و روزش را از زبان خودش بشنوم. با او صحبت کردم و متوجه شدم که او شخصی بیهوده‌گو و غیر معتدل نیست؛ بلکه دارای فهم و شعور و منطق است. گفتم اگر ممکن است قصه‌ات را برایم بگو و علت دستگیریت را توضیح بده! او گفت: من مدتی در سرزمین شام و محل رأس الحسین علیه‌السلام به عبادت و نیایش اشتغال داشتم. در یکی از شب‌ها که در محراب ذکر خدا می‌گفتم، شخصی به نزدم آمد و گفت: «بلند شو با من بیا!» من بلند شدم و چند قدم همراه او نرفته بودم که خودم را در مسجد کوفه دیدم! از من پرسید: «آیا اینجا را می‌شناسی؟» گفتم: بله، اینجا مسجد کوفه است. او در آنجا نماز خواند و من هم نماز خواندم. سپس او از آنجا بیرون رفت و من هم در پی او رفتم. چند قدمی نرفته بودیم که خودمان را در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله دیدیم. او به پیامبر صلی الله علیه و آله سلام داد و نماز خواند و من هم در پی او سلام دادم و در حرم نبوی صلی الله علیه و آله نماز خواندم. از آنجا بیرون آمدیم و اندکی راه رفتیم که من خودم را در مکه و در کنار خانه خدا دیدم! در آنجا به همراه او طواف کردم و او دوباره آهنگ حرکت کرد. چند گام نرفته بودیم که خود را در همان محل عبادت قبلی‌ام در شام دیدم. آن شخصِ با عظمت، از نظرم پنهان شد. من از آن همه کمال و شکوه وی در حیرت بودم و در اندیشه عمیقی فرو رفتم. یک سال پس از آن واقعه، همان شخص را دیدم و با دیدنش خوشحال شدم. او دوباره مرا صدا زد و همانند سال قبل به آن مکان‌های مقدس برده و مسجد کوفه و مرقد مطهر نبوی و خانه خدا را زیارت کرده و به جایگاه اولم در شام آورد. هنگامی که می خواست برود دامنش را چسبیده و التماس کردم که [ای مولای من] تو را قسم می‌دهم به آن کسی که به تو این همه قدرت و کرامت بخشیده است که قطره‌ای از آن را به چشم خود دیدم، تو کیستی؟ او گفت: «من محمد بن علی بن موسی بن جعفرم.» من این خبر حیرت‌انگیز را با شخصی در میان نهادم و کم‌کم گزارش به گوش محمد بن عبدالملک زیّات ـ از حکم‌رانان عباسی ـ رسید. او مأمور فرستاد و مرا دست بسته به عراق فرستادند و چنان که می‌بینی در اینجا هستم و به من تهمت ناروای ادعای نبوت زده‌اند. علی بن خالد می‌گوید: از شنیدن قصه‌اش دلم به درد آمد و به او پیشنهاد کردم که دوست داری حقیقت را برای حاکم نوشته و توضیح دهم که تو بی‌گناهی؟ او پذیرفت. من نامه‌ای نوشتم و احوال او را به محمد بن عبدالملک زیات شرح دادم. او زیر نامه نوشت: به او بگو اگر راست می‌گویی همان فردی که تو را در یک شب از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و مکه برده است بیاید و تو را از دست مأموران ما برهاند! علی بن خالد می‌گوید: من از پاسخ حاکم بسیار غمگین شدم و از اینکه نتوانستم به آن مرد بی‌گناه کمکی کنم متأثر بودم. مأیوس و نگران به منزل رفتم؛ امّا شب نتوانستم بخوابم. صبح زود باز به سوی زندان حرکت کردم تا از احوال آن شخص بی‌گناه خبری بگیرم و مقداری با او صحبت کرده، از غصه‌هایش بکاهم و به او آرامش دهم. امّا با کمال شگفتی دیدم مأموران و زندان‌بانان با دلهره و اضطراب به این سمت و آن سمت می‌شتابند و مردم زیادی هم آنجا جمع شده‌اند. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: آن مردی که ادّعای نبوت کرده بود با این همه مأمور و زندان‌بان، دیشب ناپدید شده است و معلوم نیست در زمین فرو رفته یا پرنده‌ای او را ربوده است! علی بن خالد می‌گوید: فهمیدم که امام جواد علیه‌السلام آن یار وارسته خود را از زندان نجات داده است. شیخ مفید(رحمةالله) پس از نقل این ماجرا اضافه می‌کند، علی بن خالد که تا آن لحظه به مذهب زیدیه گرایش داشت، با مشاهده این اعجاز آشکار به مذهب امامیه به ویژه امامت حضرت جواد علیه‌السلام اعتقاد راسخ پیدا کرد و در اعتقادش ثابت قدم و استوار گردید. 📚منبع ارشاد، شیخ مفید، ص ۶۲۹ .
. 🏴 چگونگی شهادت امام جواد(ع) در بیان استاد شهید مرتضی مطهری ایشان درباره امام جواد(ع) مباحثی را مطرح کرده‌اند از جمله این‌که: سیاست خلفای عباسی با سیاست اموی‌ها فرق داشت، اموی‌ها خشن‌تر بودند ولی اینها موذی‌تر بودند، یعنی سیاست‌مدارانه‌تر عمل می‌کردند که فقط عده قلیلی می‌توانستند دست سیاست اینها را بخوانند. یکی از کارهایی که اینها می‌کردند این بود که چون می‌خواستند ائمه را تحت‌ نظر داشته باشند، به زور و اجبار، یکی از دخترهایشان را به آنها می‌چسباندند که باید با این دختر ازدواج کنی! بعد که ازدواج می‌کردند می‌گفتند: دختر ما و داماد ما باید همین جا کنار خودمان باشند! برای این‌که به یک شکلی که مردم نفهمند اینها را تحت نظر و تحت مراقبت شدید و اذیت شدید داشته باشند. معتصم بالاخره سبب شد که همسر امام، یعنی امّ الفضل امام را مسموم کرد، آن هم با یک وضع خیلی ناراحت‌کننده‌ای. چون برای همه مسموم‌کننده‌ها معلوم و محرز بود که دستور خلیفه بوده جرأت این که بدن امام را دفن کنند نداشتند. معتصم دستور داد: بدنش را بیندازید در کوچه. دو سه روز بدن امام در میان کوچه افتاده بود. بعد به معتصم خبر دادند که یک وضع خارق‌العاده‌ای پیش آمده. هر میتی اگر سه چهار روز روی زمین افتاده باشد بدنش عفونت پیدا می‌کند و بدن این مرد روز به روز بر بوی خوشش افزوده می‌شود و اگر مردم این موضوع را بفهمند اوضاع خیلی بد می‌شود. این بود که خودش زودتر اجازه داد بدن امام را دفن کنند. وجود مقدسش را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در همین محل معروف یعنی کاظمین دفن کردند و حالت ایشان از این جهت تأسّی داشت به جدّ بزرگوارشان حسین بن علی(ع) که فرمود: مُلْقاً ثَلاثا بِلا غُسْلٍ وَ لا کفَنٍ.☆ و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم. (۱) ☆ از اوصافی است که در مراثی، برای سیدالشهدا(ع) به کار می‌برند ( مُلْقی ثَلاثا بِلا غُسلٍ وَلا کفَنٍ) و در روایت است که پیکر بی‌سر آن حضرت، بی غسل و کفن بر زمین افتاده بود. 📚منبع فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص ۸۴ بحار الا نوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۹۱ (۱) آشنایی با قرآن، شهید مطهری، ج ۱۲، ص ۲۹ .
روضه‌شهاد‌ت‌امام‌جواد.pdf
878K
🔖🔖 تقدیم به روضه‌خونای عزیز ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ 📜 فیش روضه جوادالائمه (ع) 📜 مناجات و روضه ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــمـؤلــف و نویسنده : آماده چاپ در سایز A4 ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ pdf
. یا جوادالائمه دست رد نزن به سینم نگران اربعینم یعنی امسال قسمتم میشه زیارت حسین روضه غروب بین الحرمین نجف و کرببلا و کاظمین یا باب المراد گرفتارم یا باب المراد گنه کارم یا باب المراد دوست دارم یا باب المراد دوست دارم یا جوادالائمه من شبیه تو جوونم به محرم برسونم باید بازم به امام رضا تو رو قسم بدم تا بتونم اربعین منم برم پابرهنه از حرم تا بحرم یا باب المراد گرفتارم یا باب المراد گنه کارم یا باب المراد دوست دارم .👇
. |⇦•از کریمان.... و توسل به حضرت علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد میرباقری ●━━━━━━─────── بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ   "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ" آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان دور مران از در و راهم بده لایق وصل تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده ای که از حال خسته با خبری یا جواد َالائمه ادرکنی از کریمان، همه کریم‌تری یا جوادَالائمه ادرکنی *هر چی از ما می‌گیرید محبت خودتون رو معرفتتون رو از ما نگیرید شما کریمید هیچ‌ چیز از کسی نمی‌گیرید مگر به ضررش باشد.* ای به حُکمت قَدَر، امیرِ قضا دُرِّ یکدانه‌ی امام رضا تو جگر گوشه‌ی پیامبری یا جوادَ الائمه ادرکنی ای به نه سالگی امام شده باب حاجات خاص و عام شده «من گدایم گدای دربه‌ دری» جان به قربان دست‌ و پا زدنت دم‌ به‌ دم باب را صدا زدنت *امام رضا! به ما خبر رسیده جوادالائمه رو در سن جوانی مسموم کردن دشمن،خانگی بود.موقع افطار به حضرت، زهر داد.اون زهر، اِنقدَر شدید بودجگرش از تشنگی می‌سوخت..گفتن دربِ حُجره رو بسته بودمبادا کسی آب به جوادالائمه برساند..خدا کنه این جمله، دروغ باشد..گفته بود توو هلهله‌ و سروصدا و پایکوبی صدای امام جواد رو گم کنن. تشنه، مسموم، در غربت به شهادت رسید.حتی اجازه نداد بدن رو دفن کنن..سه روز این بدن، مقابل آفتاب افتاده بود ...ولی آقا جان امام رضا خودتون بهتر می‌دانید..بعدِ سه روز این بدن رو گلباران کردن پیکر مطهر جوادالائمه رو از زیر گُل‌ها بیرون آوردن..کفن قیمتی پوشاندند..با احترام، دفن کردند...* «ولی کفن مگر به کربلا به غیر بوریا نبود» *امام رضا خودتون فرمودید:"یَا ابْنَ شَبِیبٍ اِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ اَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ اَوْ کَثِیراً"...چه بشارتی امام رضا به ما داده چه راه نزدیک توبه‌ای رو به روی ما باز کرده ..فرمود:اگر برا امام‌ حسین‌گریه کنی اشکت رو صورتت جاری بشه خدای متعال همه‌ی گناهانتو پاک می‌کند.کوچک و بزرگ نمی‌کنه.کم و زیاد نمی‌کنه..* کفن مگر به کربلا به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه‌ لب عزیز مصطفی نبود *آه از اون لحظه‌ای که ارباب ما به صورت به زمین خورد..صدای غربتش تو هلهله‌ی دشمن گم شد.تا اون وقتی که دختر امیرالمؤمنین نگاه کرد بیرون خیمه دید سری به نیزه بلند است..دید سر و به نیزه زدن یک بیابان پای این سر، پایکوبی می‌کنن..."وَ هذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ اللهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيْهِمُ اللّعْنَ مِنكَ وَالعَذابَ الألِيمَ" ای کاش کار به همین‌جا ختم می‌شد..رو کرد به لشکرش "مَن ینتَدِبُ لِلحُسَینِ"؟!!! یه جوری بر این بدن اسب تاختن به اندازه یه نگین انگشتر جای سالم، توو این بدن باقی نمانده نبوداونقدر سنگ و نیزه زدن به امام حسین که وقتی خواهرش آمد صدا رو شنید" اِلَیَّ اُخَیَّ"با یه تلی از سنگ و نیزه‌ها روبه‌رو شد موانعو کنار زد ءَاَنت أَخی؟! ءَاَنت ابن والدَتی؟!جوری اسب بر این بدن تاخته بودن من با تعبیر کنایه آمیزِ زیارت ناحیه بگم.. "السلام علی المُرَمَّلِ بالدِماء"لذا وقتی امام سجاد آمد فرمود: بنی اسد برید یه بوریا بیاورید.آرام این بوریا رو موج داد زیر بدن قطعه‌ قطعه بدنو به خاک سپرد رو قبر و پوشانید. حضرت یه جمله روی قبر با انگشت سبابه نوشته.."هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً"* از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمتِ مهمان کربلا "صلی الله علیک یا اباعبدالله" .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. لعنت به شمر و امّ‌الفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لب‌تشنه در گودالِ قتلگاه و یک لب‌تشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیه‌السلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّ‌الفضل ملعونه در را به روی امام علیه‌السلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد. 🥀 در خانه کنیزکی صدای ناله‌های تشنگیِ إمام علیه‌السلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیه‌السلام راه افتاد؛ اما امّ‌الفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت. 📚منهاج البيان، ص١٨٢. ✍ آه یا جواد الائمه... این مصیبت، دل را به همان ساعتی می‌کشاند که هلال بن نافع گوید: 🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لب‌های او تکان می‌خورَد؛گوش فرادادم تا بشنوم چه می‌گوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که می‌گوید: 📜 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ ▪️با جرعه‌ای آب بر پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله منّت گذارید! 📜 اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ ▪️مرا جرعه‌ای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است. 🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون می‌آید اما لباسش را جمع کرده است. 🥀 گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که می‌بری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفت: ای‌هلال‌! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام بیرون آورد و جلوی من گرفت... 📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲ ✍ زهر گاهی چند سالی با جگر سر می‌‌کند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می‌‌کند گاه زهری در جگرها کار خنجر می‌‌کند قلب‌ها را پاره و جان را مکدّر می‌‌کند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب همچون کربلا در خانه‌ات نایاب شد ذکر لب‌هایت «علی این تشنه را دریاب» شد وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است همچو بسمل! وای بر من، می‌‌زدی تو دست و پا هلهله می‌‌کرد دشمن، می‌‌زدی تو دست و پا در سرای خویش اصلاً، می‌‌زدی تو دست و پا بشکند دستان آن زن، می‌‌زدی تو دست و پا ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه‌ات انداختند سایه‌سار پیکرت، بال کبوتر‌های شهر گریه‌کن‌های غمت، چشمان مادر‌های شهر سینه‌زن‌‌های شما دستان خواهر‌های شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکر‌های شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه‌زنی در سینۀ افلاک ماند .
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روی خاک داغ حجره سر گذاشت / آقای من حتی توو خونش یه دلخوشی نداشت / آقای من امام رضا رسیده خون لب جوادشو روی چشاش کشیده خدا را شکر که آقا هر تیکه از جوونشو به روی خاک ندیده چشاشون گریون - از اون بابا و اون جوون پرخون چشاشون گریون - به یاد اون شاهی که شد سرگردون ۲ یا جواد الائمه ادرکنی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ جوون امام رضا نگاش پیِ / یه قطره آب می‌سوزه گلوشو روضه میگه از / طفل رباب چشاش می‌باره آخر به یاد اون سه شعبه که بوسه زده به حنجر چشاش می‌باره آخر برا حسین و اشکای بالای قبر اصغر دلش غم داره - دلش می‌سوزه یاد اون گهواره به یاد اون دم - که جدش بچه‌اش رو توو قبر می‌ذاره ۲ یا جواد الائمه ادرکنی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نفسای آخره که می‌کشه / امام من الهی هرجوری باشه این آقا / بشه کفن تنها روی زمینه توو این دمای آخری مادرشو می‌بینه مادر براش می‌خونه روضه اون دمی که شمر با پا میره رو سینه خدا می‌دونه - چه جوری خورده نیزه دونه دونه یه جوری کشتن - کنار گودال خواهرش حیرونه ۲ ای حسین جانم ای جانم ارباب ۳ . 👇
. 🩸جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را از بالای بامِ‌خانه بر زمین انداختند‌ و پیشانیِ آن حضرت شکست... در نقلی آمده است: 🥀 گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیه‌السلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیه‌السلام بروند؛ 📋 وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ ▪️و به آن‌ها دستور داد که بر بام خانه روند ‌و جسد مطهر امام علیه‌السلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند. 📋 و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ ▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیه‌السلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست. 📚انوار الشهاده، ص۴۱۵ 📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰ 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸ ✍ آه یا جواد الائمه... چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی می‌کشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ .
. ‍ تحلیل ✍ تحلیل مداحی حاج مهدی سماواتی علیه السلام : ادب گفتار 👇 خون شد از غم دل خدا جویم درد بسیار و نیست دارویم می فشانم سرشک و می گویم یا جوادالائمه ادرکنی ای که روح عبادتی ما را عذر خواه قیامتی ما را حق زهرا عنایتی ما را یا جوادالائمه ادرکنی تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببخش ثواب بده به گدای درت جواب بده یا جوادالائمه ادرکنی عزت عالمین می خواهم سفر کاظمین می خواهم طوف قبر حسین می خواهم یا جوادالائمه ادرکنی یه جمله روضه بخونم دلا رُ ببرم کربلای معلی؛ میان حجره افتاده زهر به نازنین بدنش اصابت کرده، از این پهلو به آن پهلو می غلته ناله اش بلندِه بمیرم، همسرش دستور داد کنیزانش اومدند گفت پشت درب حجره ابن الرضا بنشینید کف بزنید هلهله کنید، نمی خوام صدای ناله ابن الرضا رُ بشنوم... برون حجره همه پای کوب و دست افشان درون حجره یکی بود و دست و پا میزد کربلائیا حسینیا کجا رفت دلهاتون بمیرم، تا دیدند بین سر و بدن ابی عبدالله جدایی افتاد، هلهله کردند پایکوبی کردند هلهله کنان رفتند به طرف خیمه ها، .... هم غارت کردند هم آتش زدند، زن و بچه ابی عبدا... تو بیابونا از این طرف به اون طرف می دویدند، ناله میزدند وا محمداه واعلیاه واحسیناه... یکی از نکات بسیار مهم در ذاکری اهل بیت (ع) رعایت ادب و آداب گفتاری در روضه خوانی و به کاربردن عبارات غیر شعری است. با اینکه قاعده این است که در اجزای اصلی روضه می توان جملات احترامی مثل (علیه السلام – سلام الله علیها و ... ) را حذف کرد، اما تا جائیکه ممکن است باید این ادب و وقار کلام حفظ شود. در این موضوع شاید بتوان گفت بهترین الگو اساتیدی چون حاج ماشاء الله عابدی و حاج مهدی سماواتی هستند. به عنوان نمونه می توانید به ادب گفتار آقای سماواتی در این فایل دقت کنید. 📺تصویر سازی کلامی پرداختن به جزئیات واقعه در نقل روضه در اثر گذاری کلام نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. در مجلس مورد بحث ما این نکته در شرح روضه امام جواد (ع) کاملاً مشهود است و حالت امام جواد (ع) در حجره بعد از مسموم شدن، با اشاره کامل به جزئیات تشریح می شود. این نکته است که روضه را برای مخاطب مجسم می کند. کاربرد این مجلس در نغمه دستگاه ماهور پیاده شده است. شاید بتوان گفت بهترین الگو از نحوه استفاده در مناجات و روضه، مداحیهای آقای سماواتی باشد که از گوشه های این دستگاه که مناسب مداحی هستند بخوبی استفاده می کنند. مداحانی که دارای طبع دموی و متعادل هستند با این دستگاه انس بیشتری می گیرند و بر مستمعین با این طبع نیز این دستگاه موثرتر است. طی تحقیقی که انجام شده این دستگاه در آخِرِ بهار، اول پائیز و میانه زمستان موثرتر است و در طی شبانه روز، سحر و نیمروز بیشتر اثر می گذارد 🔸🔸 .
. میان حجره چنان ناله از جفا می‌زد که سوز ناله‌اش آتش به ماسوا می‌زد به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت و لیک داد، ز بیداد آشنا می‌زد شرار زهر ز یک‌سو، لهیب غم یک‌سوی به جان و پیکرش آتش، جدا جدا می‌زد... صدای نالۀ وِی هی ضعیف‌تر می‌شد که پیک مرگ بر او از جنان صلا می‌زد برون حجره همه پای‌کوب و دست‌افشان درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد ستاده بود و جواد الائمّه جان می‌داد از او بپرس که زخم زبان چرا می‌زد 🩸 به مادرِ پسرت علی «علیه‌السلام» بگو برایت آب بیاورد ! در نقلی آمده است: 🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیه‌السلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیه‌السلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّ‌الفضل» ملعونه، از امام جواد علیه‌السلام باردار نشد، کینه‌ها و حسادت‌های او روز به روز نسبت به امام جواد علیه‌السلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعله‌ور تر می‌شد. 🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیه‌السلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیه‌السلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت می‌رسد، در را بر روی امام علیه‌السلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست. 📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً ▪️در حالی که امام علیه‌السلام ندای «واعطشاه» سر می‌داد و آب طلب می‌نمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیه‌السلام می‌گفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیه‌السلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند! 📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸ .
. ‌ ۱۴۰۳ بند اول اسیر طعنه های بی شماری تو اوج تشنگی داری می‌باری کاشکی بودم کنارِ تو جوونم گوشه‌ی حجره یاوری نداری خون دلت جاری شده از جگر پاره من روضه ‌ی تو شده مثه مصیبت امام حسن داری میسوزی...، از زهر کینه آتیش گرفته قلبت از داغ مدینه 《خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد یا گرد و خاک پیرهنت را تکان دهد از روی خاک حجره سر خاکی تو را بر دارد و به گوشه دامن مکان کند*》 وای از این غربت... بند دوم غصه‌ی تو آتیش زده به جونم درد و بلات به جونم ای جوونم تا برسم به قامت رشیدت با زانوهام خودم رو می کشونم جلو چشای خیس من اینقده دست و پا نزن علیِ اکبرِ رضـا... رحمی بکن به حال من وای از دمی که...، شد اربا اربا پیش چشای جد من، لیلای لیلا... 《ای خفته در مقابل بابا مؤذنم واکن نگاه بسته ز خونت ببین منم در پیش دشمنان که من خنده می‌کنند بالای نعش تو بنگر سینه می‌زنم**》 ای جانم اکبر ... بند سوم منتظر محرمت می مونم خودم رو تا غم تو می کشونم چله‌ی گرفتم برسم به هیئت روزی یه عاشورا برات میخونم 2 یه وقت نشه که نوکریت نصیب این گدا نشه محرمت پای دلم به روضه تو وا نشه آقای خوبم....،نعم الامیرم آخر یه روزی وسط روضه‌ت می‌میرم 《اشکی بود مرا که به دنیا نمی‌دهم اين است گوهری كه به دريا نمي دهم گر لحظه اي وصال حبیبم شود نصيب آن لحظه را به عمر گوارا نمي دهم***》 سالار زینب... شعر و نغمه: وامی از اشعار اساتید بزرگوار: *علی‌اکبر‌لطیفیان **مجتبی‌روشن‌روان * * * سیدرضاموید 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
‍ . #شور_امام_علی ــــــــــــــــــ هل الدین الا الحب هل الدین الا البغض حب علی و آل علی سایه
. بدون لعن، عالِم؛ بی سواد است! وَ بی آن، معتقد؛ بی اعتقاد است! فقط با لعن امّ فضل ملعون دلم مجنون آقایم جواد است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ایام .
هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی میوه دل امام رضا آقا جوادالائمه علیهما السلام... جلب رضایت مادرشون زهرای مرضیه سلام الله علیها... عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. السلام علیک یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه 🔸بغداد هم از حال و روزش بی خبر بود 🔸تنها تر از تنها و قلبش پرشرر بود ایام، ایام شهادت میوه دل امام رضا... آقا جوادالائمه است... دلت رو آماده کن... با پای دل بریم کنار حرم باصفاش... ان شاء الله سال بعد یک همچین روزهایی این دست جمع بریم کاظمین... کنار حرم باصفاش عرض ادب کنیم... این روزها خانه آقا جوادالائمه چه خبره... خدا لعنتش کنه ام الفضل ملعونه... وقتی به آقا زهر داد... صدای ناله حضرت بلند شد وای جگرم... 🔸در کنج حجره بی کس و بی یار و مونس 🔸دور از وطن افتاده و خونین جگر بود دو نفر از ائمه ما خیلی غریب بودند... یکی آقا امام حسن. .. یکی هم آقا جوادالائمه... این دو بزرگوار توی خونه خودشون هم غریب بودند... قربون غریبیت برم آقا یا جوادالائمه شما هم مثل امام حسن خیلی غریب بودید... حتی تو خونه خودتون هم غریب بودید... اما وقتی خواستند بدن شما رو دفن کنند ... شیعیان اومدند با احترام تشییع کردند ... با احترام بدن رو داخل قبر گذاشتند... کسی به بدن شما جسارت نکرد... دلها بسوزه برا اون آقایی که وقتی خواستند بدنش رو دفن کنند تابوتش رو تیر باران کردند... 🔸بعدکشتن تیرباران، پیکرت گردید، کاش 🔸این جنایت، در کنار قبر پیغمبر نبود خدا میدونه چه حالی داشتند یتیمان امام حسن... وقتی جلو چشمانشون تیرها رو از بدن بابا خارج کردند... اما میخام بگم هر طوری بود بلاخره بدن امام حسن رو دفن کردند... لا یوم کیومک یا اباعبدلله... دلها بسوزه برا امام سجاد... روز یازدهم... صدا زد... عمه جان زینب... ببین این نانجیبها... دارن بدنهای خودشون رو دفن میکنند... اما بدن بابای غریبم حسین... بی غسل و بی کفن... روی زمین کربلا... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... ....... خدای متعال ان شاء الله این دسته جمع به زودی زود کنار صحن و سرای باصفای آقامون جوادالائمه برساند یک همچین مجلسی رو هم ان شاء الله در جوار ملکوتی اون حضرت برگزار کنیم و به سر و سینه بزنیم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. .
. یا جَوادَالْاَئمه عَلَیْهِ السَّلام ---------- ای نُهم جلوه ی آل عصمت ای تو آئینه ی جود و رحمت داده ای جان تو در اوج غربت یا جَوادَالْاَئمه یا جَوادَالْاَئمه ماه و خورشید حق در زمینی همچو حیدر تو حَبْلُ الْمَتیِنی ای که با سائلان همنشینی یا جَوادَالْاَئمه یا جَوادَالْاَئمه در جوانی چها با دلت شد همسر بی وفا قاتلت شد کربلای دگر محفلت شد یا جَوادَالْاَئمه یا جَوادَالْاَئمه تیره روز تو همچون شبت بود قلب تو خون ز تاب و تبت بود از عطش ناله ها بر لبت بود یا جَوادَالْاَئمه یا جَوادَالْاَئمه جان عالَم ، تو اِبْنُ الرِّضایی خون جگر از جفا و بلایی در جوانی شهید از جفایی یا جَوادَالْاَئمه یا جَوادَالْاَئمه خون شده دل ز آه تو مولا غرقِ غم شد نگاه تو مولا حُجره شد قتلگاه تو مولا یا جَوادَالْاَئمه یا جَوادَالْاَئمه تا که جان آمده در گلویت بسته شد درب حُجره به رویت هلهله کرده از کین عدویت یا جَوادَالْاَئمه یا جَوادَالْاَئمه ای تو دریای جود و کرامت ای چراغ حریم هدایت آسمان گرید از این شهادت یا جَوادَالْاَئمه یا جَوادَالْاَئمه ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. عج ---------- هر روز یکی آمد و آن یار نیامد دل دادم و واماندم و دلدار نیامد من ماندم و صد غنچه پریشان شده در باغ افسوس که گل جانب گلزار نیامد با قافله ی غم زدگان مانده به راهم این قافله را قافله سالار نیامد هر شب پی دیدار رخش آمدم افسوس آن ماه شب افروزِ شب تار نیامد دارم ز فراقش دل بیمار ولیکن آن دلخوشیِ این دل بیمار نیامد گفتم که به یک لحظه ببینم رخ او را ای وای که آن لحظه ی دیدار نیامد امشب که شب داغ جگر سوز جواد است گفتم که رسد از ره و ، انگار نیامد می بُرد یکی آب در آن لحظه که دیدند از حُجره بجز ناله ی خونبار نیامد جان داد در آن حُجره ی در بسته ولیکن بیرون ز قفس مرغ گرفتار نیامد چون واعطشا گفت درآن لحظه ، دل من در کرب و بلا رفت و دگر بار نیامد در خاطره ام موج زد این بانگ جگر سوز « ای اهل حرم میر و علمدار نیامد » پیچید مکرّر به فضا ناله ی دیگر « سقاّی حرم سَیِّد و سالار نیامد » چون «یاسر» دل خسته درین وادی ماتم صد غم به جگر دارم و غمخوار نیامد ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. 🎼 🎤 نغمه پردازی و سبک: ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ این سبک سال قبل ساخته و اجرا شد در فضای دستگاه‌ نغمه جانسوز و‌ محزون‌ که از فراق دم‌ میزند سبک در تاکید دارد. «ای دل مقیمه»... و در اوج به می‌رسد. اوج فراق را در بیداد فریاد می‌زنیم همانطور که از نامش پیداست «تویی تمام علم و فضل و‌جود»... البته در قسمت آخر مرکب خوانی و اشاره به دارد. «تو ماه آسمان عشقی»... دستگاه‌ همایون کاربرد زیادی در نغمات آیینی دارد و اوج فراق و درد و ناله ها را در این‌نغمه میشنویم. مدرس: .............. ای دل مقیم، کوی وفا شو از زائران، ابن الرضا شو تویی تمام علم و فضل و جود ای مولا تویی امام عالم وجود ای مولا تو ماه آسمان عشقی ز کودکی زبان عشقی امام رهروان عشقی یا جواد «یا امام جواد، تویی باب المراد» دائم به ذکر، أم من یجیبی مثل پدر، آه، تو هم غریبی فدای سروری که اینچنین مظلوم است هوای خانه هم برای او مسموم است به کام تشنه ات هلاهل صدای هلهله ز قاتل چه کربلایی آه از این دل یا جواد «یا امام جواد، تویی باب المراد» شاعر: دکتر محمدمهدی سیار✍ .👇
. 📋غربت همین بس ، دور وبرت همدمی نداری 🏴 مراسم عزاداری شهادت امام جواد (علیه السلام) ............................................. .(بند اول). غربت همین بس دور وبرت همدمی نداری غربت همین بس غصه داری مرهمی نداری غربت همین بس توی خونه محرمی نداری ۲ روی خاک حجره ،دست و پا نزن مادر و با گریه ، هی صدا نزن ناله غریب ِ ، یا رضا نزن آه_میزنی تو دست و پا آه_جوون امام رضا آه_جوون امام رضا .(بند دوم). غربت همینه تشنه باشی آب برات نیارن غربت همینه برا کشتن تو بیقرارن غربت همینه سربه سر گریه هات بزارن ۲ کار این جماعت، دل شکستنه آبو رو زمین ریخت،اون که دشمنه همسرت کنارت،خنده میزنه آه_عالمی گرفت عزا آه_جوون امام رضا آه_جوون امام رضا .(بند سوم). خواهر نداشتی سرتو رو دامنش بگیره خواهر نداشتی ببینی چطور دلش میگیره خواهر نداشتی تب که میکنی برات بمیره ۲ کاشکی کربلا هم،خواهری نبود یا کنار گودال،مادری نبود بین خیمه مضطر،دختری نبود آه_آبروی عالمین آه_سلامُ علی الحسین شاعر : ✍ ................................................ .👇
4_5989990939823706646.mp3
8.03M
🎼 📝تو جوادی... کربلایی [بند اول] تو جوادی من سائلم که حاجت من و نگفته دادی تو کریمی اصلا بزار یه جور دیگه بگم تو زندگیمی آخ بوی تو میده مادرم حرزی که سوغاتی از مشهد خریده تو سفره ام همیشه نمک و نونی بود که هر روز از جودت رسیده من از تولدم یا جوادالائمه جیره خورت شدم یا جوادالائمه 🖤🖤 [بند دوم] نگرونه قلبی که امشب هم شکسته از داغ جوونه دل مستر هر وقت روضه ات و میشنوه میگه یا علی اکبر تسبیح پاره پدرت با زحمت از پهلوت نیزه در میاره روی خاک نشسته تو عبا جسمت رو با گریه پیش... میبینم از حرم تو شدی اربا اربا بازم خدا رو شکر که ندید ام‌لیلا .
. یا جوادالائمه دست رد نزن به سینم نگران اربعینم یعنی امسال قسمتم میشه زیارت حسین روضه غروب بین الحرمین نجف و کرببلا و کاظمین یا باب المراد گرفتارم یا باب المراد گنه کارم یا باب المراد دوست دارم یا باب المراد دوست دارم یا جوادالائمه من شبیه تو جوونم به محرم برسونم باید بازم به امام رضا تو رو قسم بدم تا بتونم اربعین منم برم پابرهنه از حرم تا بحرم یا باب المراد گرفتارم یا باب المراد گنه کارم یا باب المراد دوست دارم 👇👇