eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ﷽؛ ✅ آیۀ ، فضیلت بزرگ علی علیه‌السلام 💎 حضرت رضا علیه‌السلام در مناظره با مأمون ، هنگامی که وی از بالاترین فضیلت قرآنی امیرالمومنین علیه السلام پرسید ، با اشاره به آیۀ مباهله ، فرمودند : " پیامبر صلےالله‌علیه‌وآله ، حسن و حسین علیهم‌السلام را فراخواند که به حُکم قرآن پسران او حساب شدند ، و فاطمه سلام‌الله‌علیها را فراخواند که آن حضرت مصداق زنانِ مذکورِ او در آیه حساب شد . سپس امیرالمؤمنین علیه‌السلام را فراخواند که به حکم خدای عزوجل ، صلےالله‌علیه‌وآله قرار داده شد . این مطلب هم ثابت است که هیچ یک از مخلوقات خدای تعالی از پیامبر بالاتر و افضل نیست . بنابراین به حکم خدای عزوجل باید کسی از نفس رسول الله امیرالمؤمنین بالاتر نباشد . الفصول المختاره صفحه ۳۸ .
. ((  إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا   )) (خداوند اراده فرموده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت برطرف کند و شما را پاک و مطهر گرداند.)   این آیه دلیل معصوم بودن ( پیامبر صلی الله علیه و آله ) و  اهل بیت پیامبر ( حضرت علی ، حضرت زهرا ، امام حسن و امام حسین علیهم السلام ) می باشد بیست و چهارم ذی الحجه روز نزول آیه ولایت بر شما مبارک . در اواخر عمر شریف پیامبر اسلام (ص) حادثه ای تاریخی رخ داد که به روز مباهله معروف شد. بیست ‌و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام گرفته است. در این روز که روز نزول آیه «تطهیر» نیز هست، خداوند بر ارزش‌ها و فضیلت‌های اهل بیت(ع) و جایگاه راستین آنان در درک و شناخت اسلام راستین مهر تأییدی دیگر زد. .
. 🔰 | مباهله، سند حقانیت اهل بیت علیهم‌السلام 🔸 به بهانه ۲۴ ذی‌الحجه سالروز 🔶 در شان نزول آیه ۶۱ سوره آل‏‌عمران گفته‏‌اند که این آیه و آیات قبل درباره هیات نجرانى نازل شده. هنگامی که آن‌ها استدلال‌های پیامبر را نپذیرفتند؛ حضرت ایشان را به مباهله دعوت کرد و آن‌ها از حضرت مهلت خواستند و پس از مراجعه، به‏ شخصیتهاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آن‌ها گفت: شما فردا به محمد نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده‏‌اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، واگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزى در بساط ندارد... 🔸فردا که شد پیامبر آمد درحالى که دست على بن ابى طالب را گرفته بود و حسن و حسین در پیش روى او راه میرفتند و فاطمه پشت سرش بود، نصارى نیز بیرون آمدند در حالى که اسقف آنها پیشاپیش‌شان بود هنگامى که نگاه کرد، پیامبر با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال کرد به او گفتند: این پسر عمو وداماد او و محبوب‏‌ترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از على هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک‏ترین افراد به قلب او است… 🔸و در روایتى آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت: من صورتهایى را میبینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوه‏ها را از جا برکند چنین خواهد کرد هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند... 📚 منبع: تفسیر نمونه،ج۲ص۵۸۰، برگرفته از سخنرانی
◻️ [تک جلسه] 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 تیرماه ۱۴۰۲شمسی 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه سحری بود و دلم ناله زهجران می‌کرد ۲. مباهله در لغت و اصطلاح _ و جریان مباهله _ نزول آیه ۶۱ آل عمران، آیه‌ی مباهله _ عقب‌نشینی نجرانیان، ومباهله را تبدیل به‌مصالحه کردند _ زمان و مکان مباهله ۴. آیه مباهله، فضیلتی برای اهل‌بیت عصمت علیهم‌السلام ۵. مباهله در کلام اهل‌بیت علیهم‌السلام
. اگر میخواهید ارزش و قیمتِ ولایتِ امیرالمؤمنین را در روز غدیر خم بدانید ، به همین بسنده کنم که پای این ولایت، شخصیتی مثل حضرت زهرا جانش را نثار کرده ... .......... ✅حضرت رسول اکرم(ص) در سال دهم هجری، نامه‌ای به اسقف نجران (ابو حارثه) نوشت، و طی آن، مسیحیان نجران را به دین اسلام دعوت کرد. «نجران» که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی‌نشین در حجاز (عربستان) بود. نماینده پیامبر اسلام(ص)، صهیب بن سنان، نامه را به اسقف مسیحیان نجران رساند. او پس از خواندن نامه، شورایی مرکب از شخصیت‌های مذهبی و غیرمذهبی تشکیل داد، که وارد مدینه شوند و از نزدیک با پیامبر آخرالزمان(ص) دیدار کنند و دلایل نبوت ایشان را مورد بررسی قرار دهند. هیئت مسیحیان نجران متشکل از ۶۰ نفر به مدینه رفتند. نمایندگان نجران پس از دیدار با پیامبر(ص) با او به مباحثه و تبادل نظرات و افکار پرداختند و در مورد مسیح(ع) و مریم(س) و خدا به گفتگو نشستند، که در نهایت آنان به رسول اکرم(ص) گفتند : گفتگوهای شما ما را قانع نمی‌کند! در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه مباهله را آورد و پیامبر(ص) را مأمور کرد، تا با کسانی که با او مجادله می‌کنند، به مباهله برخیزد. آن آیه چنین است : 📋《فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِين》 ♦️به آنها بگو : بیایید ما فرزندان خود را دعوت می‌کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می‌نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می‌کنیم، شما نیز از نفوس خود را، آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم.(۱) نمایندگان نجران از رسول اکرم(ص) وقت خواستند و قرار شد فردای آن روز به مباهله بروند. روز مباهله طبق نقل شیخ مفید، پس از فتح مکه (سال هشتم هجری) و قبل از حجة الوداع (سال دهم هجری) در روز ۲۴ ذی الحجه رخ داده است.(۲) رسول اکرم(ص) و نمایندگان نجران، توافق کردند که مراسم مباهله در نقطه‌ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد. اسقف مسیحی به نمایندگان نجران گفته بود، در مراسم مباهله نگاه کنید، اگر محمد(ص) با فرزندان و خانواده اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با یاران و سربازان آمد با او مباهله کنید. رسول اکرم(ص) به همراه امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و حضرت فاطمه(س) به سمت صحرا رفت. اسقف هنگام دیدن آنان گفت : آنان که با محمد(ع) هستند، کیستند؟ گفتند : آن که پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوب‌ترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش؛ و آن زن، فاطمه(س) دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست. اسقف در این هنگام گفت : من صورتهایی را می بینم که اگر از خدا تقاضا کنند، که کوهها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید، که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند. پس با دیدن این صحنه هیأت مسیحی از مباهله امتناع ورزید و اسقف اعظم مسیحیان به رسول اکرم(ص) گفت : یا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمی کنیم، بلکه مصالحه می کنیم. پیامبر اسلام(ص) نیز با آنها بر پرداخت جزیه مصالحه نمود.(۳) همچنین در روایت دیگری آمده است که پیامبر اسلام(ص) پس از امتناع هیأت مسیحی از مباهله چنین فرمود : 📋《أَمَا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ لَاعَنُونِي مَا أَحَالَ اللَّهُ لِيَ الْحَوْلَ وَ بِحَضْرَتِهِمْ مِنْهُمْ بَشَرٌ إِذاً لَأَهْلَكَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ‌》 ♦️اما قسم به خدایی که جانم در دست اوست، اگر آنها با ما ملاعنه می کردند، خداوند سالى را بر من سپرى نمى‌كرد مگر اينكه كسى از آنان باقى نمى‌ماند و در اين صورت خدا ستمگران را هلاك می کرد.(۴) 📚منابع: ۱)سوره آل عمران، آیه ۶۱ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۱، صص۱۶۶-۱۷۱ ۳)تفسیر نمونه مکارم شیرازی، ج۲، ص۵۷۸ ۴)شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج۱، ص۱۵۷
آل کَسا را ببینید عشق و صفا را ببینید به چهرهءآل طوبی نور خُدا را ببینید روی طومار نسل کوثر مُهر تائید حیِّ داور خورد و عالم همه فهمیدند بهترین نسلِ ، نسل حیدر پیامِ ربّ عادله مباهله مباهله حقیقت اهل دِله مباهله مباهله علی علی علی علی ........... شکوه این روز تابان آمده در متن قرآن آیهء شصت و یکم شد به سوره ء آل عمران از فلک زمزمه می آید نغمه و همهمه می آید از همین نسل پاک احمد مهدیِ فاطمه می آید رمز خدا را شامله مباهله مباهله دشمن اهل باطله مباهله مباهله بیت نبی بیت نور است نسل علی نسل نور است هر که ندید این حقیقت دلش سیاه است و کور است روزیِ مردم از این خوان است برکتِ وادی امکان است هر کسی شد گدای این در روز محشر خودش سلطان است کتاب عشقه کامله مباهله مباهله یَمِ بدون ساحله مباهله مباهله ✍ .👇
. مباهله عید سعید آل طاهاست مباهله نشانِ برتری مولاست مباهله فخر تشیّع به دو دنیاست سُرور دلهاست۲ نوای اهل عرش اعلیٰ ای مظهرِ حیّ تعالیٰ علی علی یا علی مولا علی علی یا علی مولا... ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ خَمسهٔ طیّبه به اذن حیّ داور شدند ‌جلوهٔ حقیقتی مطهّر وَ اهل نَجران شده اند پای تا سر مَغلوب و مُضطَر۲ صورتشان ماهِ منیر است دل به ولایشان اسیر است مباهله مثل غدیر است علی علی یا علی مولا علی علی یا علی مولا ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ یا رب به حقّ پنج تن بر ما عطا کن ما را مقیم کوی لطف اولیا کن ما را محبّ اهل بیت مصطفیٰ کن حاجت روا کن۲ با قلب زار و مبتلایی مثل شهیدان خدایی ما را نما کرببلایی حسین حسین عزیز زهرا... ✍ ¤¤¤¤¤¤¤¤ 👇
. در همه ارض و سما شادی و هلهله شده جشن مدح علی و عید مباهله شده ترانهٔ عشق و وفا یا حیدر زمزمهٔ عرش خدا یا حیدر نَفس و وجودِ مصطفی یا حیدر نور دو چشمانِ زهرا یا حیدر یا علی مولا یاحیدر...مولا مولا یا مرتضیٰ حِیرت نَجرانیان از هِیبت آل عبا بُوَد از مشیّت و اراده و لطف خدا عید خوشِ اهل یقین مبارک عزّت و اقتدارِ دین مبارک شور و سُرورِ بی قرین مبارک مباهله بر مسلمین مبارک یا علی مولا یاحیدر...مولا مولا یا مرتضیٰ به تولّای علی همیشه دل می بازیم ما به عشق علی و آل علی می نازیم دست من و دامان تو یا حیدر چشم من و احسان تو یا حیدر جرم من و غفران تو یا حیدر هستی من قربان تو یا حیدر یا علی مولا یاحیدر ....مولا مولا یا مرتضیٰ 🎤 👇
. 🔰 حضرت امام مجتبی عليه السلام فرمودند: خداى تعالى، در هنگامى‌كه كفار و منكرين از اهل نجران، دعوت جدّم رسول الله را قبول نكرده و رد كردند، به‌جدم چنين خطاب فرستاد: بگو: بيائيد، بخوانيم پسرانمان را، و پسرانتان را، و زنانمان را و زنانتان را، و جانهايمان را و جانهايتان را و سپس به‌درگاه خدا ابتهال و تضرّع نموده، و لعنت و دورباش از خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. در اينحال جدّ من صلّى اللّه عليه و آله از جانها كه بايد با خود ببرد پدرم را برداشت، و از پسران من و برادرم حسين را، و از زنان، مادرم فاطمه را. پس ما اهل رسول الله هستيم، و گوشت او و خون او و جان او هستيم، و ما از او هستيم و او از ماست. 📚امام شناسی - 1، صفحه 207 🖋 علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی ................. 🔴 امروز ۲۴ ذی الحجه روز مباهله است. 🔵 حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی: 🌕 از غریب ترین ایام زندگی ما ایام مباهله است. خیلی از ما عالمانه حرف می‌زنیم و عوامانه فكر می‌كنیم در نتیجه آن اركان ولایت را تقریباً از دست می‌دهیم در حالی که آن اجزای غیر ركنی را خیلی محترم می‌شمریم مانند اول ذیحجه که سالروز ازدواج وجود مبارك حضرت امیر با فاطمه زهرا(سلام الله علیهما) است اینها جزء واجبات غیر ركنی است. در نماز یك واجب ركنی داریم یك واجب غیر ركنی، در خصوص امامت و ولایت نیز همین طور است؛ غدیر جزء واجبات ركنی امامت است، مباهله جزء واجبات ركنی ولایت است ، با سالروز ازدواج فرق می‌كند. در حالی که نه رسانه‌ها از او نام می‌برند و نه حوزه‌ها خبری هست! آن وقت آن مسائل واجبات غیر ركنی را خیلی دامن می‌زنیم، آنها هم واجب هست اما مثل اجزای نماز است لکن حمد و سوره كجا، ركوع و سجود كجا؟! حمد و سوره واجب غیر ركنی است اما ركوع و سجود واجب ركنی است. .
. 🌹 مباهله؛ روز برتری اسلام پس از فتح مکه معظمه و طائف و مسلمان شدن اهالی یمن و عمان، تقریباً تمامی مناطق جزیرة العرب در پوشش نظام اسلامی و حکومت توحیدی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار گرفت. اما در این منطقه بزرگ عربی، اقوام، قبائل و طوایفی بودند که هنوز در برابر اسلام تسلیم نشده و یا حتی دشمنی و فتنه‌انگیزی می‌کردند. منطقه نجران که در حد فاصل حجاز و یمن قرار دارد در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله تنها منطقه مسیحی‌نشین حجاز بود که مسیحیان مقیم آن با پشتیبانی‌های کشورهای مسیحی شمال آفریقا و قیصر روم ادامه حیات می‌دادند. پیامبر صلی الله علیه و آله برای بزرگان این منطقه نامه‌هایی ارسال کردند و آنان را به پذیرش دین اسلام و یا پرداخت جزیه (مالیات ویژه اهل کتاب) فراخواند. سران مسیحی نجران درباره نامه پیامبر صلی الله علیه و آله به مشورت پرداخته و با افراد زیادی در این باره گفتگو کردند. ولی به خاطر تبلیغات و فضای ویژه مسیحیان در آن منطقه، آنان هیچ یک از پیشنهادهای رسول خدا صلی الله علیه و آله را نپذیرفتند و برای رفع این معضل سه تن از بزرگان نجران، یعنی ابوحارثة بن علقمه (اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز)، عبدالمسیح بن شرحبیل معروف به عاقب (پیشوای اهالی این منطقه) و اهتم (یا ایهم) بن نعمان معروف به سید (شخصی کهن سال و ریش‌سفید و مورد احترام نجرانیان) به همراه ده تن و به روایتی سی تن و به روایتی دیگر شصت تن از مسیحیان نجران عازم مدینه منوره شده تا با رسول خدا صلی الله علیه و آله به گفتگو بپردازند و راه حلی پیدا نمایند. آنان پس از ورود به مدینه منوره، وارد بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مسجد النبی شدند ولی پیامبر صلی الله علیه و آله اعتنای چندانی به آنان ننمود. مسیحیان علت آن را نمی‌دانستند و به نزد عثمان بن عفان و عبدالرحمن بن عوف که پیشینه آشنایی با آنان داشته رفتند و علت آن را جویا شدند. ولی آن دو نیز چیزی در این باره نمی‌دانستند و آنان را به نزد امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام راهنمایی کرده و از آن حضرت، علت آن را پرسیدند. امام علی علیه‌السلام فرمودند: «چون شما با لباس‌های فاخر و تزئین کرده و صلیب به گردن آویخته وارد مسجد شدید، پیامبر صلی الله علیه و آله را از کردارتان ناخوش آمد. باید لباس‌های خود را تغییر داده و با وضع ساده و بدون هیچ‌گونه تزیین به زر و زیوری بر آن حضرت وارد شوید تا مورد استقبال وی قرار گیرید.» مسیحیان نجران بر اساس فرموده حضرت علی علیه‌السلام لباس و ظاهر خود را تغییر داده و با وضع ساده و عادی بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شدند و با آن حضرت به گفتگو پرداختند. پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان درباره توحید و شرک، نحوه آفرینش حضرت عیسی علیه‌السلام و ارتباط وی با خدای سبحان و باطل دانستن عقاید مسیحیان گفتگو کرد، اما سران نجران گفتار آن حضرت را نپذیرفته و بر عقاید باطل خویش اصرار ورزیدند. آنان برای فرار از پذیرش حق، پیشنهاد مباهله دادند. بدین معنا که در وقت معین در جایی به عبادت و راز و نیاز به درگاه خداوند متعال پرداخته و بر طرف مقابل نفرین کنند تا خداوند متعال بر دروغگو و باطل‌گرا عذابی نازل کرده و او را نابود سازد. در همین زمان بر پیامبر صلی الله علیه و آله آیه‌ای نازل شد و از مباهله با مسیحیان استقبال کرد: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ.»(۱) بنابراین، طرفین به مباهله رضایت داده و قرار شد در روز دیگر در مکانی در بیرون شهر مدینه گرد هم آمده و اقدام به مباهله نمایند. سران نجران پیش از رسیدن به مکان مباهله به یکدیگر گفتند: اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله با فرماندهان و یاران خود به مباهله آمد، معلوم است که مقاصد دنیوی دارد و از رسالت و نبوت او خبری نیست و ما باید با وی مباهله کنیم. .
. 🟢 نامه به اسقف نجران/ بخش اول هنگامی‌که حضرت محمد بن عبدالله(ص) بعد از نقض صلح حدیبیه از سوی هم‌پیمانان ابوسفیان، مقدمات فتح مکه را فراهم ساخت و سپس مکه را فتح کرد و بت‌ها به دست حضرت علی(ع) سرنگون شدند و اعراب زیر فرمان پیامبر(ص) در آمدند و اسلام و مسلمانان قدرت پیدا کردند، آن حضرت برای دعوت دیگر کشورها و ملل جهان به سوی اسلام، نمایندگانی با نامه‌هایی برای آنان گسیل داشت. پیامبر اعظم(ص) چند نماینده (عقبة بن غزوان، عبدالله بن امیر، هدیر بن عبدالله، حبیب بن سنان) (۱) به سوی مسیحیان نجران اعزام کرد و در نامه‌ای (۲) خطاب به اسقف ابوحارثة بن علقمه، نماینده رسمی کلیساهای روم، چنین نوشت: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. (این نامه‌ای است) از محمد، پیامبر و رسول خدا به اسقف نجران: خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب را ستایش می‌کنم و همگان را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت می‌کنم، شما را فرا می‌خوانم که از ولایت خدا پیروی کنید و از ولایت بندگان خارج شوید. اگر دعوت مرا نمی‌پذیرید، باید به دولت کریمه اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید (تا در امنیت قرار گیرید) در غیر این صورت به شما اعلام خطر می‌شود.» (۳) 📚منبع (۱) المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۵۰۰ (۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۲۶، ص ۳۱۰ (۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۲۱، ص ۲۸۵ فروغ ابدیت، جعفر سبحانی تبریزی، ج ۲، ص ۸۱۳ البدایة و النهایة، عماد الدین اسماعیل بن کثیر دمشقی، ص۵۳ .
❇️ واکنش مسیحیان/ بخش دوم نمایندگان رسول الله(ص) وارد سرزمین نجران شدند و نامه پیامبر را تقدیم اسقف کردند. وی نامه واپسین پیامبر رحمت(ص) را با دقت مطالعه کرد و برای تصمیم نهایی، شورایی مرکب از شخصیت‌هایی از «سبأ» از قبایل «مذحج»، «عک»، «حمیر» و «انمار» که دارای سرنوشت مشترک بودند، در معبد بزرگ نجران تشکیل داد. (۱) یکی از افراد شورا، فردی به نام «شرحبیل» بود که نظریه‌پرداز آنها به حساب می‌آمد. از وی در این خصوص نظرخواهی کردند. وی در پاسخ اسقف اعظم نجران گفت: من درباره مسائل مذهبی آگاهی چندانی ندارم، ولی ناچارم مطلبی را که می‌دانم یادآوری کنم؛ ما بارها از بزرگان مذهبی خود شنیده‌ایم که روزی مقام نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که «محمد» از نسل اسماعیل و همان پیامبر موعود باشد. (۲) نظریات گوناگون ارائه شد و برخی نظر به مخالفت و مبارزه با پیامبر(ص) دادند. اسقف نجران که فردی موحّد بود و علاوه بر حضرت عیسی(ع) به پیامبر اعظم(ص) نیز ایمان داشت، ولی این مطلب را پنهان می‌کرد، هنگامی‌که دید می‌خواهند به مدینه بروند و با حضرت محمد(ص) به مشاجره برخیزند، آنان را به خویشتن‌داری فراخواند. (۳) کرز بن سبره حارثی، فرمانده نظامی آنان، از سخنان اسقف اعظم خشمگین شده و به موضع‌گیری برخاست؛ ولی اسقف اعظم با درایت و دوراندیشی آنان را موعظه کرد و پیشنهاد داد برای تطبیق صفات پیشگویی شده پیامبر اسلام(ص) و رفع ابهام، به کتاب «جامعه» که بشارت‌های پیامبران پیشین در خصوص پیامبر خدا(ص) در آن مندرج بود، مراجعه کنند. با رجوع به آن کتاب، دریافتند که سخنان اسقف بزرگ درست است. 📚 منبع (۱) المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۵۰۱ (۲) فروغ ابدیت، جعفر سبحانی تبریزی، ج ۲، ص ۸۱۳ (۳) المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۵۰۱ .
✳️ اعزام هیئت مسیحیان/ بخش سوم شورای مسیحیان نجران نظر داد که هیئتی از این جمع انتخاب شوند و برای تحقیق درباره موضوع، به مدینه بروند و از نزدیک با حضرت محمد(ص) آشنا گردند و دلایل نبوت او را بررسی کنند. بدین منظور، هفتاد یا شصت نفر از اشراف و بزرگان «بنی حارث بن کعب»، همراه چهارده نفر (۱) از دانشمندان مسیحی که در رأس آنان سه تن از اسقف‌های نجران به نام‌های: ابوحارثة بن علقمه، عبدالمسیح و ایهم (۲) بودند، برای دیدن پیامبر(ص) راهی مدینه شدند. (برخی، نام اسقف‌های نجران را «سید» و «عاقب» ذکر کرده‌اند) نمایندگان نجران ـ که برای فخر فروشی دارای چهره‌هایی زیبا، لباس‌هایی ابریشمی و انگشترهای طلا و صلیب بر گردن بودند ـ هنگام عصر در مقابل مسجد رسول الله(ص) از مرکب‌های خود پیاده شدند و به صورت منظم وارد آن مکان مقدس شدند و سلام کردند. هنگام ورود به مسجد، وقت اقامه نماز آنان بود. هیئت نجرانی به سوی مشرق مشغول نماز شدند. مسلمانان خواستند از ورود آنان به مسجد و عبادت آنها به سوی مشرق جلوگیری کنند که پیامبر اعظم(ص) مانع آنان شد. ورود مسیحیان نجران با این وضعیت پوشش، پیامبر(ص) را سخت ناراحت کرد. آنان ناراحتی پیامبر(ص) را احساس کردند و از سبب آن پرسیدند. «عثمان بن عفان» و «عبدالرحمن بن عوف» که سابقه آشنایی با آنان را داشتند، در پاسخ به آنان اظهار داشتند که حل این مشکل به دست علی بن ابی‌طالب است. آنان به امیرمؤمنان(ع) مراجعه کردند و راهنمایی خواستند. امام علی(ع) به آنان فرمود: «شما باید وضع ظاهری خود را تغییر دهید و ساده و بدون زر و زیور، به حضور پیامبر اکرم(ص) برسید تا آن حضرت شما را بپذیرد.» (۳) اذن ورود بدین ترتیب است؛ نمایندگان نجران با لباس‌های ساده و بدون تشریفات، به محضر رسول الله(ص) شرفیاب شدند و سلام کردند. پیامبر(ص) با احترام و حسن خلق جواب آنان را داد. آنها هدایایی را که همراه خود آورده بودند به پیامبر(ص) تقدیم داشتند و آن حضرت برخی از هدایای آنان را پذیرفت. تا سه روز، نه پیامبر آنان را به اسلام دعوت کرد و نه آنان از پیامبر اکرم(ص) در این خصوص پرسشی کردند. سفرای نجران دنبال فرصت کافی بودند تا به دقت، پیامبر(ص) و اوصاف وی را که در کتب آسمانی آنان مکتوب بود بررسی کنند. 📚 منبع (۱) المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۵۰۲ (۲) فروغ ابدیت، جعفر سبحانی تبریزی، ج ۲، ص ۶۶ (۳) سیره حلبی، حلبی، ج ۳ ص ۲۳۹ .
📗 احتجاج نصارا با پیامبر(ص)/ بخش چهارم آنان از پیامبر(ص) پرسیدند: آیا فردی را سراغ داری که بدون پدر به وجود آمده باشد؟ آیه نازل شد و حضرت فرمود: «إِنّ مَثَلَ عیسى‏ عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.» (۱) «خلفت عیسی نزد خدا، مانند خلقت آدم است که آن را از خاک آفرید، آن گاه به او فرمود: باش، بی‌درنگ به وجود آمد.» در توضیح این آیه، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «آفرینش آدم شگفت‌انگیزتر از حضرت عیسی(ع) است. آدم(ع)، بدون پدر و مادر خلق شد و هیچ کاری برای خدا سخت‌تر یا آسان‌تر از کار دیگری نیست و هر وقت خدا بخواهد چیزی را به وجود بیاورد، فقط به او می‌گوید: باش! و آن چیز سریع به وجود می‌آید.» 📚منبع (۱) سوره آل عمران، آیه ۵۹ المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۵۰۴ .
♻️ پیشنهاد مباهله/ بخش پنجم مسیحیان نجران گفتند: سخنان تو، ما را قانع نکرد و به آنچه تو می‌خواهی ما اقرار نمی‌کنیم. کار که به اینجا رسید، آِیه مباهله بر پیامبر(ص) نازل شد: «فَمَنْ حَاجّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ.» (۱) «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هرکس که با تو به چالش برخیزد بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغ‌گویان نهیم.» پیامبر اعظم(ص) این آیه را برای آنان تلاوت کرد و سپس فرمود: «خداوند به من دستور داده است که اگر بر گفته خود استوار باشید، با شما مباهله کنم.» آنها پذیرفتند که فردا مراسم مباهله اجرا شود تا حقیقت برای طرفین روش شود. آنگاه با همراهان خود از نزد پیامبر(ص) رفتند. هنگامی‌که مسیحیان نجران، محضر پیامبر(ص) را ترک کردند و به منزلگاه خود در «حرّه» رسیدند، یکی از آنها گفت: مباهله، کار را یکسره می‌کند. بنابراین قبل از هر چیز بنگرید که ابوالقاسم با چه کسانی برای مباهله می‌آید؟ آیا با تمام پیروان خود یا با اصحاب با سوادش، یا با افراد متواضع، بی‌چیز و برگزیدگان دینی خود که تعدادشان اندک است؟ اگر با جمعیت بسیار و با قدرتمندان بیاید مانند پادشاهان قصد فخر فروشی دارد و ما برنده مباهله هستیم. اما اگر با تعداد اندک از پیروان فروتن و برگزیده خود بیاید، مبادا با آنان مباهله کنیم که به عذاب خداوند گرفتار می‌شویم. 📚منبع (۱) سوره آل عمران، آیه ۶۱ المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۵۰۵ .
✔️ شروع مباهله/ بخش ششم هنگام انجام مراسم مباهله فرا رسید. روز قبل، حضرت خاتم الانبیا(ص) و هیئت نمایندگی نجران توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه‌ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام گیرد. پیامبر اکرم(ص) از میان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برای شرکت در این مراسم تاریخی انتخاب کرد. میان مسلمانان و خویشان پیامبر(ص) نفوسی پاک‌تر و مؤمن‌تر از امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین وجود نداشت. پیامبر(ص) فاصله منزل تا محل ملاقات را با وضع خاصی طی کرد. وی، امام حسین(ع) را در آغوش گرفته بود و دست امام حسن(ع) را در دست داشت و حضرت زهرا (سلام الله علیها) پشت سر پیامبر(ص) و امام علی(ع) پشت سر وی حرکت می‌کردند تا به محل قرار رسیدند. پیامبر(ص) دستور داد زیر دو درخت را تمیز کردند و حضرت محمد(ص) عبای خود را به عنوان سایه‌بان روی شاخه‌های درخت‌ها انداخت و به همراهان خود فرمود: «من هر موقع دعا کردم، شما آمین بگویید.» 📚منبع مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج ۲، ص ۴۷۱ تفسیر کشاف، ابوالقاسم زمخشری، ج ۱، ص ۲۸۲ کامل ابن اثیر، ضیاءالدین بن اثیر، ج ۲، ص ۱۱۲ .
🟤 پایان مباهله/ بخش هفتم اسقف نجران بعد از آگاهی از اسامی و عناوین همراهان پیامبر(ص)، خطاب به هم‌کیشان خود گفت: من چهره‌هایی می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه خداوند بخواهند که بزرگ‌ترین کوه‌ها را از جای بکند، فوراً کنده می‌شود. صحیح نیست با این چهره‌های نورانی و افراد با فضیلت مباهله کنیم. اسقف اعظم، برادر دانشمندی به نام «منذر بن علقمه» داشت که همراه کاروان از نجران آمده بود. وقتی مشاهده کرد که نمایندگان نجران در خصوص مباهله به تردید افتاده‌اند، دست «سید» و «عاقب» را گرفت و گفت: مرا با این دو تنها گذارید. آنگاه رو به آنان کرد و گفت: پیش‌قراول قبیله که در پی آب و علف جلوتر حرکت می‌کند، هیچ‌گاه به قوم خود دروغ نمی‌گوید. من از روی خیرخواهی می‌گویم به خودتان کمک کنید و خود را نجات دهید والا خود و دیگران را نابود می‌کنید. به خوبی می‌دانید که هیچ گاه قومی با پیامبری مباهله نکرده مگر اینکه نابود شده است. شما و تمام عاقلانی که با شما هستند و از مطالب کتاب آسمانی اطلاع دارند می‌دانند که همین شخص یعنی ابوالقاسم محمد(ص)، همان کسی است که پیامبران مژده آمدن او را داده‌اند. مطلب دیگری نیز هست که باید از آن ترسید. پرسیدند: چه چیزی؟ گفت: بنگرید که نزدیک است ستاره ثریا بر زمین فرو آید، درختان سر خم کرده و پرندگان در مقابل شما صورت بر زمین گذاشته‌ و بال‌های خود را روی زمین پهن کرده‌‌اند، نشانه‌ای دیگر نزدیک شدن عذاب را روی زمین ببینید. به لرزش کوه‌ها و دودی که پخش شده و ابرهایی پراکنده در وسط تابستان و گرمای شدید بنگرید! به محمد(ص) که دستش را بلند کرده و با چهار نفر از اهل‌بیتش که منتظر پاسخ شما هستند بنگرید و بدانید که اگر دهان بگشاید و کلمه‌ای برای مباهله بگوید، نمی‌توانیم از نابودی خود جلوگیری کنیم و نزد خانواده و اموال خود باز گردیم. سخنان منذر، رؤسای هیئت نجران را تحت تأثیر قرار داد. آنان به فکر فرو رفته و سخنان منذر را تأیید کردند. منذر پیشنهاد داد که اگر تسلیم شویم سالم می‌مانیم. بهتر است از مباهله بپرهیزیم و با شتاب با محمد(ص) مصالحه و او را از خود راضی کنیم. ما اکنون در شرایطی به سر می‌بریم که قوم یونس اندکی پیش از نزول عذاب در آن به سر می‌بردند. هیئت نمایندگی با مشاهده وضع یاد شده و پیشنهاد منذر، وارد شور شد و به اتفاق آرا تصویب کرد که «منذر» به نمایندگی از آنان، نزد محمد(ص) رفته و از او بخواهد تا نماینده‌ای برای «مصالحه» معرفی کند. منذر نزد پیامبر(ص) رفت، سلام کرد و گفت: ای رسول خدا! گواهی می‌دهم که خدایی جز خدایی که تو را برانگیخت وجود ندارد و شما و عیسی هر دو بنده و فرستاده خدای عزوجل هستید. بدین ترتیب، او اسلام آورد و به پیامبر(ص) گفت که آماده مصالحه است. حضرت ختمی مرتبت(ص)، امام علی(ع) را به نمایندگی خود و اهل‌بیت فرستاد. حضرت عرض کرد: «پدر و مادرم فدای شما، ای رسول خدا! بر چه چیزی با آنان مصالحه کنم؟» فرمود: «رأی تو، رأی من است. هر طور که خواستی، مصالحه کن.» 📚منبع المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۵۰۸ .
. ✅حضرت رسول اکرم(ص) در سال دهم هجری، نامه‌ای به اسقف نجران (ابو حارثه) نوشت، و طی آن، مسیحیان نجران را به دین اسلام دعوت کرد. «نجران» که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی‌نشین در حجاز (عربستان) بود. نماینده پیامبر اسلام(ص)، صهیب بن سنان، نامه را به اسقف مسیحیان نجران رساند. او پس از خواندن نامه، شورایی مرکب از شخصیت‌های مذهبی و غیرمذهبی تشکیل داد، که وارد مدینه شوند و از نزدیک با پیامبر آخرالزمان(ص) دیدار کنند و دلایل نبوت ایشان را مورد بررسی قرار دهند. هیئت مسیحیان نجران متشکل از ۶۰ نفر به مدینه رفتند. نمایندگان نجران پس از دیدار با پیامبر(ص) با او به مباحثه و تبادل نظرات و افکار پرداختند و در مورد مسیح(ع) و مریم(س) و خدا به گفتگو نشستند، که در نهایت آنان به رسول اکرم(ص) گفتند : گفتگوهای شما ما را قانع نمی‌کند! در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه مباهله را آورد و پیامبر(ص) را مأمور کرد، تا با کسانی که با او مجادله می‌کنند، به مباهله برخیزد. آن آیه چنین است : 📋《فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِين》 ♦️به آنها بگو : بیایید ما فرزندان خود را دعوت می‌کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می‌نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می‌کنیم، شما نیز از نفوس خود را، آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم.(۱) نمایندگان نجران از رسول اکرم(ص) وقت خواستند و قرار شد فردای آن روز به مباهله بروند. روز مباهله طبق نقل شیخ مفید، پس از فتح مکه (سال هشتم هجری) و قبل از حجة الوداع (سال دهم هجری) در روز ۲۴ ذی الحجه رخ داده است.(۲) رسول اکرم(ص) و نمایندگان نجران، توافق کردند که مراسم مباهله در نقطه‌ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد. اسقف مسیحی به نمایندگان نجران گفته بود، در مراسم مباهله نگاه کنید، اگر محمد(ص) با فرزندان و خانواده اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با یاران و سربازان آمد با او مباهله کنید. رسول اکرم(ص) به همراه امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و حضرت فاطمه(س) به سمت صحرا رفت. اسقف هنگام دیدن آنان گفت : آنان که با محمد(ع) هستند، کیستند؟ گفتند : آن که پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوب‌ترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش؛ و آن زن، فاطمه(س) دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست. اسقف در این هنگام گفت : من صورتهایی را می بینم که اگر از خدا تقاضا کنند، که کوهها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید، که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند. پس با دیدن این صحنه هیأت مسیحی از مباهله امتناع ورزید و اسقف اعظم مسیحیان به رسول اکرم(ص) گفت : یا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمی کنیم، بلکه مصالحه می کنیم. پیامبر اسلام(ص) نیز با آنها بر پرداخت جزیه مصالحه نمود.(۳) همچنین در روایت دیگری آمده است که پیامبر اسلام(ص) پس از امتناع هیأت مسیحی از مباهله چنین فرمود : 📋《أَمَا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ لَاعَنُونِي مَا أَحَالَ اللَّهُ لِيَ الْحَوْلَ وَ بِحَضْرَتِهِمْ مِنْهُمْ بَشَرٌ إِذاً لَأَهْلَكَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ‌》 ♦️اما قسم به خدایی که جانم در دست اوست، اگر آنها با ما ملاعنه می کردند، خداوند سالى را بر من سپرى نمى‌كرد مگر اينكه كسى از آنان باقى نمى‌ماند و در اين صورت خدا ستمگران را هلاك می کرد.(۴) 📚منابع: ۱)سوره آل عمران، آیه ۶۱ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۱، صص۱۶۶-۱۷۱ ۳)تفسیر نمونه مکارم شیرازی، ج۲، ص۵۷۸ ۴)شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج۱، ص۱۵۷ .
✅روزى مأمون عباسی به امام رضا(علیه السلام) گفت : 📋《أَخْبِرْنِی بِأَکْبَرِ فَضِیلَةٍ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) یَدُلُّ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ؟》 ♦️بزرگترین فضیلت امیرالمؤمنین(ع) که قرآن هم بر آن دلالت داشته باشد، چیست؟ امام رضا(ع) فرمود : 📋《فَضِیلَةٌ فِی الْمُبَاهَلَةِ!》 ♦️فضیلتی که در آیه مباهله به آن اشاره شده است که خداى عزّوجلّ فرموده است : 📋《فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ》 ♦️پس هر که در این باره پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده با تو محاجه کند، بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت‌ خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.(آل‌ عمران، ۶۱) سپس امام رضا(ع) فرمود : 📋《دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) فَکَانَ نَفْسَهُ بِحُکْمِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَى أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ أَفْضَلَ، فَوَجَبَ أَنْ لَا یَکُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِحُکْمِ اللَّهِ》 ♦️در جریان مباهله، حضرت رسول اکرم(ص) امیرالمومنین علی(ع) را به حکم خداوند متعال به عنوان نفس خویش خواند. پس در نتیجه ثابت شد احدی از خلق خدا، افضل و اجلّ از حضرت رسول اکرم(ص) نیست. پس طبق آیه قرآن احدى از جهانيان به حکم خدا، افضل از نفس رسول اکرم(ص) نیست.(۱) 👤استاد طائب می گوید : طبق آيه ی مباهله؛ 📋《...قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ..》استفاده مي شود، كه امام علی(ع) جان پيامبراکرم(ص) است. چون به تصريح دانشمندان، مراد از «انفسنا» امام علي(ع) مي‌باشد. اين كه رسول اكرم(ص)، امام علی(ع) را جان خود خوانده‏، نه به اين معناست كه «علي(ع)» پيامبر(ص) است! بلكه منظور اين است كه علي(ع) در فضائل، كمالات و مقامات همچون پيامبر(ص) مي باشد و در شجاعت، رشادت، شهامت، تقوا ، ايثار و خلاصه تمام كمالات و مقامات مانند حضرت رسول اکرم(ص) است. نتيجه اين كه علی(ع) در مقامات و كمالات نازل منزله پيامبر(ص) و تالی تلو اوست. با توجّه به اين مطلب اگر قرار باشد پس از پيامبر اكرم(ص) خليفه و جانشيني براي آن حضرت(ص) از سوي خداوند انتصاب شود،(طبق نظر شيعه)! يا امّت اسلامي كسي را براي اين منظور انتخاب كنند(طبق نظر اهل سنت)! آيا نبايد شخصي را انتخاب كنند كه مثل پيامبر، يا در مرحله بعد از آن حضرت(ص) باشد؟ بنابراين، از انطباق جمله «انفسنا» به شخص «علي بن ابي‏طالب(ع)» مي ‏توان پلي به سوی ولايت و امامت زد و بدين وسيله ولايت را ثابت كرد.(۲) 📚منابع : ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۱۰، ص۳۵۰ ۲)برگرفته از بیانات استاد طائب .