.
#نوحه_چارپاره
#شب_هفت_امام_حسین علیه السلام
#سبک_شبانگاهان
سبک اباصالح التماس دعا
بیا مادر شام هفت حسین
بر عیادت من گوشهٔ زندان
ببین مادر دست بستهٔ من
قلب خستهٔ من دیدهٔ گریان
اگر مادر دشت سینهٔ من
پاره پاره شده چون گل لاله
غم یارم برده از کف من
تاب وطاقت من می زنم ناله
ببین مادر قلب سوزانم
پریشانم من پریشانم
مادرای مادر(۴)
ببین مادرخونجگر شده ام
هم سفر شده ام با سر ماهم
غم یارم می کشد آخر
میرود به سما شعلهٔ آهم
تو میدانی سوز داغ حسین
با وجود زینب چها کرده
ز سر سامان مرا برده
دربدراندر کوچه ها کرده
فلک از سر برده سامانم
پریشانم من پریشانم
مادر ای مادر (۴)
من از اول با محن با درد
و بلاو غم آشنا بودم
دل آزار از سوز میخ در و
غصهٔ تلخ کوچه ها بودم
اگر سنگم می زند کوفی
جرم ما ذکر یا علی بوده
خودم میدانم که پاداش
بستگیما باعلی بوده
خودم یار این غریبانم
پریشانم من پریشانم (۲)
مادرای مادر (۴)
مصطفی نظری طهرانی✍
#هفده_محرم #روز_شانزدهم_محرم
#شب_هفت_امام #هفت_امام #هفتم_امام_حسین
.
.
#زمزمه
#هفده_محرم
#شب_هفت #امام_حسین
شب هفت آقامونه دل ما تو کربلاست
شب گریه، شب ناله، واسه ی خون خداست
شب هفت همگی گلاب و قرآن بیارید
روی قبر آقا با گریه همه سر بزارید
روضه خونا بخونین اقا رو تشنه کشتنش
جلو چشم دخترش با تیغ و دشنه کشتنش
شب هفت آقامونه شب سینه زدنه
شب هفت گل زهرا شهید بی کفنه
میاد از اوج فلک ناله ی زار مادرش
آب بیارین واسه ی لبهای خشک و اطهرش
شب هفت دو تا دستای قلم شد ای خدا
شب هفت ساقی و سردار دشت نینوا
شب هفت اربا اربا شبیه پیمبره
شب هفت گلوی خونی شیرخوارْ اصغره
شب هجر و شب درد و دل ما در محنه
شب هفت قاسم و عبدالله ابن الحسنه
شب هفت پاره پاره کردن یک بدنه
شب هفت غارت و بردن یک پیرُهنه
شب ناله ی غریبی حسینی امشبه
شب هفت بدن به زیر سم مرکبه
شب غربت یه خواهر شب جون سپردنه
شب هفت کعب نی با تازیانه خوردنه
خواهری تو کوچه های کوفه اشکاش روونه
داداشش رو نیزه ها نشسته قرآن میخونه
شب هفت بدنی که از سرش افتاده دور
شب هفتم سری که سوخت تو آتیش تنور
شب هفتم سری خونی توی طشت طلاست
وای از اون خواهری که تو مجلس نامحرماست
یکی چوب میزد روی لب مطهر حسین
تا به کربلا میرفت ناله ی خواهر حسین
هی میگفت که چوب نزن جلوی چشم بچه هاش
بسه بی حیا نزن ببین شکسته دندوناش
#حسین_کریمی_نیا✍🎤
#شب_هفت_امام_حسین
#محرم
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/7713
👇
.
هدایت شده از امام حسین ع
.
#شب_هفت_امام
#هفتم_امام
#هفده_محرم
هفت روز گذشت / #نوحه_سنتی
#سبک_حاج_اکبر_ناظم
-------------
در هفتمین روز عزا و ماتم
در خون نشسته دیده ی مُحرم
شد رشته ی فتح و ظفر منظم
خون دل عالم است
سینه غرق غم است
در چشم زینب اشک و خون است
انا الیه راجعون است
واویلتا آه و واویلا ....
جان جهان خسته و بر لب بُوَد
قلب صبور عشق در تب بُوَد
هفت آسمان همدرد زینب بُوَد
هفتمین روز غم
می رسد دَم به دَم
وقت عزای عالمین است
بر روی نی رأس حسین است
واویلتا آه و واویلا .....
در هفتمین روز عزای زینب
شد نقش هر دیده برای زینب
تصویری از کرب و بلای زینب
آه او روی لب
جان او در تَعَب
این بانوی پیوسته در غم
شد قافله سالار ماتم
واویلتا آه و واویلا ....
امام چارمین که جان فدایش
زنجیر کین دارد به دست و پایش
شد شهر کوفه همچو کربلایش
این شه مُلک دین
گشته حق را طنین
در هفتمین روز شهادت
از خود نشان داده رشادت
واویلتا آه و واویلا ....
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.
هدایت شده از امام حسین ع
AUD-20220808-WA0054.opus
148.6K
.
#نوحه
#هفده_محرم
#هفتمین_شب_شهادت
#امام_حسین
-----------
هفت آسمان را در غم نوشتند
از بهر زینب ماتم نوشتند
دیده خونبار است - زینب عزادار است
بهر حسین خود - مشتاق دیدار است
ای حسین جانم حسین حسین جانم
رأسی که یاران لبریز نور است
گاهی به نی ، گه کنج تنور است
خواهری امشب - دارد فغان بر لب
ریزد به دامانش - از چشم او کوکب
ای حسین جانم حسین حسین جانم
گفتا غم خود با این عبارت
رأس تو بر نی من در اسارت
بین اسیران را - چشمان گریان را
زن های در ماتم - طفلان نالان را
ای حسین جانم حسین حسین جانم
بنگر تو بر ما ای پور زهرا
دشمن به ما زد زخم زبان ها
ای مرا جانان - خورشید جاویدان
ما را عدو برده - در گوشه ی زندان
ای حسین جانم حسین حسین جانم
**
١۴٠١ / ۵ / ٢١
#حاج_محمود_تاری ✍
#سبک_عجب_رسمیه
مشابه سبک فوق خوانده میشود
.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/66527
.
.
#هفده_محرم
#دشتی شب هفت #امام_حسین
فدای چشم چون دریای زینب
بمیرم واسه ی غمهای زینب
شب هفتم سر قبر حسینش
چقدر خالیه امشب جای زینب
شب هفتم شده زینب کجایی
سر قبر حسین خود بیایی
شب هفتم کنار قبر سقا
بگو ام البنین داد از جدایی
یه گوشه زار و تنهایی رقیه
گرفته ذکر بابایی رقیه
به یاد اصغر شیرین زبونش
داره میخونه لالایی رقیه
بگو پس نور چشمای ترت کو
بگو شبه پیمبر اکبرت کو
نه حر موند و نه عبدالله و قاسم
ابالفضل ،ساقی آب آورت کو
شب هفتم شد و قلبم کبابه
همه دنیا به چشم ما سرابه
امون از داغ طفل شیرخواره
که حالش از همه بدتر ربابه
میسوزونه غمت از ما پر وبال
چه سخته همسفر با قوم دجال
تو بیداری که پیش شمر و زجرم
تو خوابم میرم هرشب بین گودال
شب هفتم گرفتم روضه ی سر
امان از ناله ی پر سوز خواهر
اسیر شمر بودم من اگر که
نبودم مجلس ختمت برادر
بنال ای دل از این غم بی شماره
ندارد اسمانم یک ستاره
شب هفتم شده شیون کن ای دل
به یاد آن گلوی پاره پاره
#حسین_کریمی_نیا✍
#شب_هفت_امام
#شب_هفتم_امام
#هفتم_امام_حسین
.
.
روضه ی ام حبیبه
#شب_سیزدهم_محرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا مولاتی
یا بنت امیرالمومنین
زینب طلوع بود ولی ابتدا نداشت
زینب غروب بود ولی انتها نداشت
زینب رسول بود ولی مصطفی نشد
شهر نزول بود اگرچه حرا نداشت
زینب اگر نبود کسی فاطمی نبود
زینب اگر نبود کسی مرتضی نداشت
چه مقامی داره زینب، بیخود بهش نمیگن عقیله بنی هاشم
زینب اگر نبود حسینی نمی شدیم
زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت
زینب هر آنچه گفت تماما حسین بود
اصلا به غیر نام حسین اعتنا نداشت
زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم
باور کنید ذکر حسین جان نداشتیم 1
خانم جان....
بی بی جانم
من زینبم من زینب غم پرورم ام حبیبه
یه همچین روزایی قافله ی اسرا رو وارد بر کوفه کردن، یه کنیزی داشت بی بی زینب بنام ام حبیبه، بعضیا میگن این دختر بچه ای بود ام حبیبه، بیماری داشت، باباش آورد این بچه رو در خونه ی امیرالمومنین، گفت آقاجان این بچه بیماره، شما یه عنایتی بکنید شفا پیدا کنه، امیرالمومنین فرمود حسینم بیاد یه دستی رو سر این بچه بکش، این بچه شفا پیدا کنه، ام حبیبه شفا گرفت به دست مبارک آقامون سیدالشهدا، باباش گفت من نذر کردم حالا که شفا گرفته این بچه در خونه ی شما کلفتی کنه، خادمی کنه، ام حبیبه پای درس زینب کبری تربیت شده حالا تو کوفه برا خودش کسی شده ، برو بیایی داره کنیز و کلفتی داره اما دلش برا زینب کبری تنگه، یه نذری کرده هر موقع کاروانی از اسرا وارد کوفه میشن ام حبیبه میاد برای این اسرا غذا میاره، نیازشونو برآورده میکنه به این نیت که یبار دیگه زینبو ببینه، حالا شنید یه قافله ای از اسرا وارد کوفه شدن ، کنیزشو صدا زد برو برا این اسرا غذا ببر، شنیدم لابلاشون بچه های کوچیک هست حتما این بچه ها گرسنه ند، کنیزه اومد نان و خرما بین این اسرا تقسیم کنه ام کلثوم، غذا رو برگردوند فرمود بر ما صدقه حرامه، اومد خبر داد ام حبیبه، از من چیزی نگرفتن، سراسیمه خودش رو رسوند اومد جلو سوال کرد بزرگ شما کیه؟ همه با دست زینب رو نشون دادن اومد جلو محمل زینب گفت خانم جان، اول به شما بگم اینا صدقه نیست اینا نذریه، خانم پرسید برا چی نذر کردی؟ گفت من یه خانمی دارم تو مدینه اسمش زینبه ، خیلی ساله ندیدمش، بی بی فرمود تو مدینه زینب زیاده، کدوم زینبو میگی، صدا زد خانم جان، زینب دختر علی رو میگم، بی بی صدا زد ام حبیبه سرتو بالا بگیر نذرت قبول شد من زینبم، یه نگاهی کرد به بی بی، نشناخت، سؤال کرد خانم اون زینبی که من میشناختم آنقدر پیر نبود آنقدر شکسته نبود، بی بی صدا زد حق داری ام حبیبه، جات خالی بود کربلا، تا اسم کربلا اومد گفت نه شما نمیتونی زینب باشید اون زینبی که من میشناختم یه برادری داشت بنام حسین، هیچ موقع از برادرش جدا نمیشد، خانم حسین کجاست؟ تا اينو گفت صدای گریه ی زینب بلند شد ام حبیبه سرتو بالا بگیر، این سری که بالای نیزه هست سر برادرم حسینه، آی حسینیا
من زینب غم پرورم ام حبیبه
ببین چه آمد بر سرم اُمّ حبیبه
حق داشتی نشناختی که زینبم من
شد پیر بانوی حرم اُمّ حبیبه
باور نمیکردی ببینی بی حسینم
من هم نمیشد باورم اُمّ حبیبه
این سر که بر نی میکند قرآن تلاوت
باشد سر برادرم اُمّ حبیبه
هجده عزیزم را به خاک و خون کشیدند
از اصغرم تا اکبرم اُمّ حبیبه2
هر جا نشستی ناله بزن
یا حسین...
1 ✍علی اکبر لطیفیان
2✍ عبدالحسین میرزایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_ام_حبیبه
#استادحاج_اسماعیلی✍
#فیش_روضه #ام_حبیبه
#کوفه
#سوم_امام_حسین
#هفتم_امام_حسین
#هفده_محرم
👇