eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. هشت مرحله تا بهشت اولین مرحله این است فقط رو بزنی پی یک مهر به این سو و به آن سو بزنی دومین مرحله این است که خود را بِبَری مُهر با اصل برابر شده بر او بزنی سومین مرحله سخت است که در طیِّ طریق با خودت مو نزنی دست چو بر مو بزنی چارمین مرحله خوب است که از تاول پات؛ در تنت باغچه ای از گُل شب بو بزنی پنجمین مرحله باید بشوی خود، جاده کَف پای همه را با مُژه جارو بزنی ششمین مرحله باید بروی قبل حسین حرم حضرت عباس دو زانو بزنی هفتمین مرحله چون اول راهت باید؛ به ضریح و به حریم و به حرم رو بزنی هشتمین مرحله عشق است که پیش ارباب در حرم نعره ی یا ضامن آهو بزنی مهدی_رحیمی_زمستان ✍ ‏.
. درباره محلّ دفن سر مبارك امام و ديگر شهداى كربلا به صورت عموم، در كتاب‏هاى تاريخى شيعه و اهل سنّت و نيز منابع روايى شيعه اختلاف فراوانى مشاهده مى‏ شود. البته اقوال نقل شده نياز به بررسى دارد اما هم اكنون مشهورترين قول كه مورد قبول جامعه شيعى قرار گرفته آن است كه سر مبارك پس از چندى به بدن ملحق شد و در سرزمين كربلا مدفون گرديد. براى آگاهى بيشتر به بيان اين اقوال مى‏ پردازيم : 1⃣كربلا :👇 ♦️اين نظر ديدگاه مشهور بين علماى شيعه است و علامه مجلسى به اين شهرت اشاره كرده است.(۱) ♦️شيخ صدوق با نقل روايتى، الحاق سر به بدن در كربلا را از قول فاطمه دختر على(ع) و خواهر امام حسين(ع) نقل كرده است.(۲) اما درباره كيفيت و چگونگى الحاق ديدگاه‏ هاى مختلفى ابراز شده است. ♦️برخى همانند سيد بن طاووس آن را امرى الهى مى‏ داند كه خداوند با قدرت خود و به صورت معجزه انجام داده است. وى از چون و چرا درباره آن نهى كرده است.(۳) ♦️برخى ديگر چنين گفته‏ اند : امام سجاد (ع) در بازگشت در روز (۴) يا روزى غير از آن، سر را در در كنار بدن دفن كرد.(۵) اما اينكه آيا دقيقاً سر به بدن ملحق شد و يا در كنار ضريح و در نزديكى بدن دفن شد، عبارت روشنى در دست نيست و در اينجا نيز سيد بن طاووس چون و چرا را نهى كرده است.(۶) ♦️عده‏ اى نیز گفته‏ اند : پس از آنكه سر را در زمان يزيد سه روز به دروازه دمشق آويزان كردند، پايين آورده و آن را در گنجينه‏اى از گنجينه‏ هاى حكومتى گذاشتند و تا زمان سليمان بن عبدالملك در آنجا بود. سپس وى آن را بيرون آورده و پس از تكفين، آن را در گورستان مسلمانان در دمشق دفن كرد. پس از آن جانشين وى عمر بن عبدالعزيز (حكومت۹۹ تا ۱۰۱ قمری) آن را از گورستان درآورده و معلوم نشد كه با آن چه كرد اما با توجه به تقيد او به ظواهر شريعت، به احتمال فراوان آن را به كربلا فرستاده است.(۷) در پايان متذكّر مى‏ شويم كه برخى از دانشمندان اهل سنّت مانند شبراوى، شبلنجى و سبط ابن حويزى نيز اجمالًا پذيرفته‏ اند كه سر در كربلا دفن شده است.(۸) 2⃣نجف اشرف : 👇 ♦️از عبارت علّامه مجلسى و نيز با پژوهش در روايات چنين به دست مى‏ آيد كه رأس مبارك در نجف اشرف و در كنار قبر حضرت على (ع) دفن شده است.(۹) رواياتى همانند سلام دادن امام صادق(ع) به همراه فرزندش اسماعيل، بر امام حسين (ع) پس از نماز خواندن بر جدشان حضرت على(ع) در نجف به صراحت و روشنى وجود سر را در نجف تا زمان امام صادق(ع) ثابت مى‏ داند.(۱۰) ♦️روايات ديگرى نيز همين مطلب را تأييد مى‏ كند به گونه‏ اى كه حتى در كتاب‏هاى شيعه، زيارتى براى سر امام(ع) در نزد قبر امام على(ع) نقل شده است.(۱۱) درباره كيفيت انتقال سر به اين مكان، از قول امام صادق(ع) چنين نقل شده است : يكى از دوستداران اهل بيت(ع) در شام آن را سرقت كرد و به كنار قبر حضرت على (ع) آورد.(۱۲) البته اشكال اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت على(ع) تا زمان امام صادق(ع) براى همگان شناخته شده نبود. ♦️در روايتى ديگر آمده است : پس از آنكه سر مدّتى در دمشق بود، به كوفه نزد ابن زياد برگردانده شد و او از ترس شورش مردم، دستور داد كه آن را از كوفه خارج كرده و در نزد قبر حضرت على (ع) دفن كنند.(۱۳) اشكال ديدگاه قبلى به اين ديدگاه نيز وارد است. 3⃣ كوفه :👇 سبط ابن جوزى اين ديدگاه را ابراز كرده و گفته است : عمرو بن حريث مخزومى آن را از ابن زياد گرفت و پس از غسل، تكفين و خوشبو كردن، سر را در خانه خود دفن كرد.(۱۴) .
. مقایسه سخنرانی مادر و دختر در مدینه و شام 🔹🔷《سَلامٌ عَلَی قَلبِ زَینَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّکُورِ》🔷🔹 ✅بعد از غصب فدک توسط غاصبان، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) وارد مسجد شدند و برای مهاجر و انصار خطبه خواندند. ایشان در قالب سه حجاب وارد مسجد شدند و در انظار عموم قرار گرفتند. ۱)حجاب ظاهری ايشان با استفاده از خمار و جلباب! که در منابع آمده است : 📋《لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها》 ♦️حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خمار را به سر کردند و آن جلباب یا همان پوشش سراسری را هم طوری بر سر افكندند كه محيط بر تمام بدن ايشان بود. «خمار : روسری ای كه روی گردن و سينه را کاملا می پوشاند و جلباب : نوعی پوشش سراسری بوده كه روی لباس ها می پوشيده اند. شايد چيزی شبيه عبای امروز يا پيراهن بلند عربی باشد.» ۲)حجاب پيكره ی ظاهری حضرت(س) به وسیله جماعت زنان! 📋《وَ أَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها》 ♦️حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در میان گروهی كه به اصطلاح هم سن يا هماهنگ يا از ياران و اعوان و خويشاوندان ايشان بودند حركت كردند. ۳)حجاب به واسطه پرده ای که میان زنان و مردان نصب شد. 📋《فَنيطَتْ دُونَها مُلاَءةٌ》 ♦️سپس ميان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و مردم پرده ای نصب شد. و ایشان بعد از ایراد خطبه به خانه بازگشتند.(۱) اما مظلومیت حضرت زینب(سلام الله علیها) همین جا بس، که وقتی در یک صفر سال ۶۱ هجری، کاروان اسرای کربلا وارد کاخ یزید شد، مجلسی رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ تشکیل شد. و در این هنگام، به دستور یزید، اسراء را وارد مجلس کردند در حالی که چشم ها، همه به اسراء می نگریستند. در این حین حضرت زینب(سلام الله علیها) خطاب به یزید لعین فرمود : 📋《یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟ قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى‏ بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!》 ♦️آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پرده‌‏ها قرار داده‏‌اى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كرده‌‏اى، پرده‏‌هاى حرمت آنان را دريده، چهره‏‌ هايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مي‌ گردانى، آن‏گونه كه مردم شهرها و آبادى‌ها و قلعه‏‌ها و بيابان‌ها به آنان مي‌ نگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۲) امان از دل زینب(س)! {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است آنکه بر خوانَد حدیث اُمّ ایمن بر امام من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب کند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب است دامن شیر خدا بین ، شیر زن میپرورد در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است با برادر درد دل میکرد این سان تا سحر آنکه ریزد از فراقت اشک ماتم زینب است وصف زینب را ز من مشنو بیا در خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است مدعی هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است 👤منزوی اردبیلی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۲۳۶ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴ .
. امام زمان فرمودند ما این زیارتت را قبول نداریم! * بار و بندیلش را بست و زد به دل جاده برای زیارت سیدالشهدا علیه‌ السلام ،با پای پیاده،مثل همین زائران اربعین خودمان* *👤 اسمش حاج حسن بود، حاج حسن خیّر، به عتبات رسید و یک دل سیر زیارت کرد،کاظمین، سامرا، کربلا،در مسیر بازگشت از خستگی خوابش برد...* *🤍 خواب امام زمان ارواحنا فداه را دید ، برای دستبوسی رفت خدمت حضرت لبخند ، آقا سوال کردند: «کجا بودی و به کجا می روی؟»* *🌼 جواب داد کربلا بودم و به شهر خودم باز می گردم* *🌤 امام زمان ارواحنافداه فرمودند : «این چه کربلایی است که مقبول نشده؟! »* *❄️ رنگ از رخسارش پرید، پرسید چرا زیارتم قبول نشده جانم بقربان تان؟* *آقا فرمودند : «به حرم رفتی و برای ظهور ما دعا نکردی!، مگر نه* *اینکه من منتقم خون جدِ مظلومم* *حسین بن علی علیه السلام هستم؟»* *🦋 از خواب پرید و به کربلا برگشت...* *🌷 حاج حسن زیارت اش قبول نشد، دعای فرج و ظهور برای آقا را نخوانده بود و دست خالی از زیر قبة الحسین باز گشته بود...* *✍ دوستانی که عازم هستید...* *🤲 دعا برای ظهور آقا امام زمان رو به هیچ عنوان فراموش نکنید تا به برکت دعا برای ظهور ان شاءالله فرج آقا نزدیکتر و دعاهامون مستجاب بشه* *🍃 ذکرِ تعجیل فرج رمزِ نجاتِ بشر است* *🍃 ما بر آنیم که این ذکر جهانی بشود* 🔻 ظهور بسیار نزدیک است 🏴 .
. 🚩 👈🏼 روزی موسی علیه‌السلام همراه با یوشع بن نون سیر می کرد. هنگامی که به زمین رسیدند، بند آن حضرت گسیخت و خار داخل آن شد و پای مبارک آن جناب زخم و از آن خون جاری گشت. 〽️عرض کرد: خدای من! از من چیزی سر زده که موجب و مستوجب این عقوبت شدم؟ 〽️خداوند متعال به سوی او وحی فرستاد که: همانا در اینجا حسین علیه السلام کشته می‌شود و خون او ریخته می‌شود خون تو به‌خاطر موافقت با خون او ریخته شد. 〽️عرض کرد: حسین علیه السلام کیست؟ وحی رسید به اوکه: فرزند رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و پسر علی مرتضی علیه‌السلام می‌باشد. 〽️موسی عرض کرد: کشنده او کیست؟ گفته شد که: او شده ماهیان دریاها و وحشیان صحراها و مرغان در هواست. 〽️ پس حضرت موسی دست‌های خود را بلند کرد و بر نفرین کرد و حضرت یوشع آمین گفت و از آنجا گذشتند. 📚 منابع: ۱. بحارالأنوار، ج۴۴ ص۲۴۲ ۲. عوالم العلوم ج۱۷، ص۱۰۱ ۳. المنتخب للطریحی، ص۴۸ 🔆 .
. ی معلی -------- می وزد عطر رخ یار ز بین الحرمین می دمد جلوه ی دلدار ز بین الحرمین سهم دلدادگی ات از حرم کرب وبلاست توشه ی خویش تو بردار ز بین الحرمین گاه از داغ ابالفضل و گهی یاد حسین دیده و دل شده خونبار ز بین الحرمین می شود از غم گلگون مه و مهر وفا لاله گون پهنه ی رخسار ز بین الحرمین می نشیند ز دو سو گرد عزا بر رویم همچو گل در غم گلزار ز بین الحرمین هر دل شیفته در کوی غمش منزل کرد می زند شیون بسیار ز بین الحرمین دل در اینجا بگذارد به وفاداری عشق هر که آمد پی دیدار ز بین الحرمین خاطراتی که تو را جانب جنت ببرد بر دل خویش تو بسپار ز بین الحرمین مثل عباس فدایی بشوی بهر حسین ای وجودت همه ایثار ز بین الحرمین می شوی اهل بهشت و به جنان می شکفی می شوی تا که پدیدار ز بین الحرمین در گلستان ولایت که پر از عشق و صفاست می شکوفد دل زوار ز بین الحرمین می رود "یاسر" دلخسته و یک گل ز جنان می برد با دلش انگار ز بین الحرمین ** «یاسر» .
. ، تَلِّ زینبیّه -------- غم می رسد به دل ها از تَلِّ زینبیّه آید صدای زهرا از تَلِّ زینبیّه پر شد ز غم سبویم یک باغ پیش رویم گل را کنم تماشا از تَلِّ زینبیّه با سوز و آه بر لب از بس گریست زینب خون می رود به صحرا از تَلِّ زینبیّه یاسی که گشت پرپر داغی که دید خواهر باید که بود جویا از تَلِّ زینبیّه می سوخت همچو مشعل می رفت سوی مقتل آیینه دار دریا از تَلِّ زینبیّه گویا هنوز اینجا در پیش دیده ی ما گودال هست پیدا از تَلِّ زینبیّه ما زایر حسینیم دایم به شور و شینیم با او کنیم نجوا از تَلِّ زینبیّه کرب و بلاست اینجا دارالشفاست اینجا دل را کنم مداوا از تَلِّ زینبیّه "یاسر" اگر که مولا بوده غریب و تنها موجی رهاست حالا از ** محمود تاری «یاسر» ✍ .
. 🔵 ابراهیم مجاب و کرامت سیدالشهدا ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ که ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍء علیه‌السلام ﻣﯽﺷﻮﯼ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﺮ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﻨﯽ او نوه ی امام کاظم علیه السلام و اهل ولایت و معرفت بود. ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ، ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ شب‌های ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ ﺭسمﺍﺩﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ‏ﺑﻪ ﻧﻮﺑﺖ‏ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه‌ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯽﺷﺪ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ که ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺷﺪﻩ که ﻫﻔﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪﺯﯾﺎﺭﺕ ﻣﻮﻻﻳﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه‌ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺒﺮ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ که ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﮐﻤﺮ ﺭﻧﺞ می‌برد ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺣﺮﻡ می‌شود ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩﺑﻪ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ می‌شود که ﺁﻗﺎ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ!؟ ﺁﯾﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮔﻮشه‌ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﯾﺎ ...!!!؟؟ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺦ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﺯ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ که ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺯﺣﻤﺖﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻀﺠﻊ ﻣﯽﮔﻮید: 🤚السلام علیک یا ابا عبدالله همه ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ که ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺷﻨﻮﻧﺪ که ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞﺿﺮﯾﺢ ﻣﻄﻬﺮﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺲ ﺩلﻧﻮﺍﺯ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﯾﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ شیخ عباس قمی در منتهی الامال می‌گوید ابراهیم گفت : السّلام علیکَ یا اَبا. (سلام بر تو‌ ای پدر) و در جواب، صدایی شنیده شد: و عَلَیْکَ السّلام یا وَلَدی. سلام بر توای فرزندم قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص١۵۶۶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺮﺧﯽ ﻋﻠﻤﺎء ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ، شبهای جمعه ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﯽﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﻼﻡ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍهیم ﻣﺠﺎﺏﯾﻌﻨﯽ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ آﻗﺎ ﻧﺎﻣﻴﺪند سال‌ها ﺑﻌﺪ ﻫﻢ کهﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖبه ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه‌ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻓﻌﻠﯽ به ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﮏ ﻫﺮ ﮐﺲﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﻮﺩﻻﺟﺮﻡ دوﺑﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ. (📗 أعیان الشیعه، محسن أمین ج 2 ص 224) .
. 🖊 بسم الله الرحمن الرحیم ۱. در تمامی رحمت و عنایت خاصه‌ی خداوند و تمام جلال و جبروت خدا به نازل می‌شود. این یک معناست. ۲. معنای دیگر اینکه: خداوند تمام انوار خود را در شب جمعه در کربلا متجلی می‌کند. آن‌قدر خدا در شب جمعه در حرم امام حسین(ع) به ابی‌عبدالله(ع) مرحمت می‌کند و می‌بخشد که گویی خود خدا در بین زائران حاضر است. در شب جمعه خداوند آن‌قدر به زوار امام حسین(ع) مرحمت می‌نماید که ملائکه را پشت سر می‌گذارند و ارزش و مقامشان از ملائکه بیشتر می‌شود. 🌸 نکته‌ی مهم این است که دلیل آمدن تمام انبیا، تمام اولیا، تمام اوصیا، ارواح تمام شهدا، تمام مؤمنین و مؤمنات و ملائکه‌ی مقرب خدا (خیل کثیری از ملائکه از آسمان در شب جمعه به کربلا می‌آیند به‌طوری که سوزن بیندازی پایین نمی‌آید) این است که فاطمة الزهرا(س) شب جمعه به کربلا می‌روند و همه‌ی این‌ها برای زیارت (س) اول به کربلا می‌آیند و برای مجالست با فاطمه‌ی زهرا(س) خودشان را در شب جمعه به کربلا می‌رسانند. 🌸 آیا ما می‌توانیم این را بفهمیم که ۱۲۴ هزار پیغمبر شب جمعه به کربلا می‌آیند، آنجا که فاطمة الزهرا(س) رفته‌اند؟ صف به صف ملائکه پایین می‌آیند و بالا می‌روند نه فقط برای زیارت حسین بن علی(ع) بلکه به جهت زیارت فاطمة الزهرا(س) و استفاده از فضایل فاطمه(س) و نور فاطمی که در شب جمعه در کربلا متجلی می‌شود. زهرای مرضیه(س) با تمام مقاماتش در شب جمعه کربلا می‌آیند. کسی که این را بفهمد، ولایت را فهمیده، انبیا را فهمیده، قرآن را فهمیده و اسلام و امام حسین(ع) را فهمیده است. شاید یک‌چیز را نفهمد و آن اینکه چطور استخوان‌های این بانو را بین درودیوار خُرد کردند؟! 🍃 خانم برای تمام کسانی که شب جمعه کربلا هستند، دعا و طلب مغفرت می‌کنند. 🍃 امام صادق(ع) فرمودند: ای زراره! هیچ زن با ایمانی نیست مگر اینکه بر او لازم است یک شب جمعه خودش را به حضور فاطمة الزهرا(س) برساند، آن جایی که امام حسین(ع) است. یکی از دلایلی که ما را این‌قدر دعوت می‌کنند به زیارت شب جمعه در کربلا این است. این همه ملک و نبی اولوالعزم و غیر اولوالعزم می‌آیند. حدیث می‌گوید که التماس می‌کنند شب جمعه کربلا باشند، این به جهت این است که حضرت زهرا(س) در کربلا حضور دارند. من معتقد هستم محال است حضرت زهرای مرضیه(س) به آن مکانی که این حدیث گفته می‌شود و به اهل آن، توجه نکنند. 🍃 برگرفته از سخنرانی ۲۱ محرم سال ۹۹ استادحاجیه خانم‌اکبری(ره) .
. هرچی دارم و گرفتم از این در خونه چقَدِ خوبی خدا میدونه اگه کج رفتم می‌خوام از این به بعد عوض بشم به تو قول میدم ولی این دفعه رو مردونه اینه حرفای دلِ سینه‌زن به تو واسه این دو سه روز نیست، عشق من به تو از همون قدیم، عشقِ پچگیم روز و شب شدی، کُلِ زندگیم «عشق من حسین، عشق من حسین» روایت داریم شفاء میده و باور کردم دست کشیدم روی تربت و دوا شد دردم این دفعه اگه اجازه بدی کربلا بیام صد و ده دفعه دور ضریح تو می‌گردم یه جوازِ ، لازمم حسین میشه اربعین بگی، عازمم حسین شاه سر جدا، جان مرتضی اربعین ببر، ما رو کربلا «اربعین ببر، ما رو کربلا» دوری و دوستی برای قصه‌هاست نه بین ما خیلی تنگه دل من یه کاری کن تو رو خدا اگه آبرو ندارم دیگه پیش تو قبول قَسَمت میدم تو رو حُرمت امام رضا تو رو جون مادرت، کربلا بده آقاجون به نوکرت، کربلا بده جانِ فاطمه، دل پُر از غمه اربعین ببر ما، رو علقمه « اربعین ببر ما، رو علقمه » 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
کیفیت ورود اسرا به شام طبق زیارت ناحیه مقدسه 😭
. ✍ کیفیت ورود اسرای به و مجلس یزید المزار الكبير ـ في زِيارَةِ النّاحِيَةِ ـ : رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ ، وسُبِيَ أهلُكَ كَالعَبيدِ ، وصُفِّدوا فِي الحَديدِ فَوقَ أقتابِ المَطِيّاتِ ، تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ ، يُساقونَ فِي البَراري وَالفَلَواتِ ، أيديهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ ، يُطافُ بِهِم فِي الأَسواقِ. المزار الكبير : ص ٥٠٥ ، مصباح الزائر : ص ٢٣٣ ، بحار الأنوار : ج ١٠١ ص ٢٤١ و ص ٣٢٢ . ترجمه: در «زيارت ناحيه مقدّسه» ـ : سرت را بر نيزه كردند و خانواده ات را مانند بندگان، اسير نمودند و با زنجير آهنين، به بند كشيدند و بر روى مَركب هاى بدون جهاز، سوار نمودند و باد داغ نيم روزى، صورت هاشان را مى سوزانْد. آنان را در دشت ها و صحراها مى راندند و دستانشان را به گردن هايشان بسته بودند و آنها را در بازارها مى چرخاندند. قرب الإسناد عن عبد اللّه بن ميمون عن جعفر بن محمد عن أبيه [الباقر] عليهماالسلام: لَمّا قُدِمَ عَلى يَزيدَ بِذَرارِيِّ الحُسَينِ، اُدخِلَ بِهِنَّ نَهارا مَكشوفاتٍ وُجوهُهُنَّ ، فَقالَ أهلُ الشَّامِ الجُفاةُ : ما رَأَينا سَبيا أحسَنَ مِن هؤُلاءِ ، فَمَن أنتُم ؟ فَقالَت سُكَينَةُ بِنتُ الحُسَينِ : نَحنُ سَبايا آلِ مُحَمَّدٍ . قرب الإسناد : ص ٢٦ ح ٨٨ ، الأمالي للصدوق : ص ٢٣٠ ح ٢٤٢ ، روضة الواعظين : ص ٢١٠ كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ١٥٥ و ص ١٦٩ ح ١٥ . ترجمه: قرب الإسناد ـ به نقل از عبد اللّه بن ميمون از امام صادق عليه السلام، از پدرش امام باقر عليه السلام ـ: هنگامى كه خاندان حسين عليه السلام را بر يزيد وارد كردند روز بود و صورت هاى آنان باز بود. شاميان جفاكار گفتند: ما اسيرانى نيكوتر از اينها نديده ايم. شما كيستيد؟! سكينه دختر حسين عليه السلام گفت : ما اسيران خاندان محمّديم. .............. ⚫️ جاثلیق نصرانی رو به سر بریده امام حسین (ع) شهادت داد؛ در مقتل ابومخنف آمده: جاثليق نصرانی گفت: يا يزيد اين سر بريده از كيست؟ گفت: سر يك خارجی است كه در زمين عراق بر ما خروج كرده كشته شد. پرسيد: نامش چيست؟ گفت: حسين بن علی. پرسيد مادرش كيست؟ گفت: فاطمه زهرا دختر پيغمبر صلی الله عليه و آله پرسيد: برای چه پسر دختر پيغمبر شما مستوجب قتل شده؟ يزيد پليد گفت: اهل عراق نامه‌ها به وی نوشته و او را طلبيدند تا خليفه و امام زمان خود سازند عامل من ابن‌زياد وی را كشت سر او را برای من فرستاد. جاثليق گفت پس تقصيرش چه بوده اهل عراق او را خواستند و تكليف پسر پيغمبر كه كارش هدايت است آمدن بود وی را بی گناه كشته‌ايد اكنون يا يزيد اين سر را حالا از جلوی روی خود بردار و جسارت به اين سر مطهر مكن و الا خدا تو را هلاک خواهد نمود زيرا الآن در ميان عبادتگاه خود بودم كه صدای رجفه شديدی شنيدم نگاه به آسمان كردم ديدم مردی با صورت رخشان احسن من الشمس از آفتاب درخشان تر به زير آمد و مردمان نورانی صورت همراه او بسيار بودند كه به زير آمدند. من از يكی از آنها پرسيدم كه اين بزرگوار كيست گفت خاتم پيغمبران و مهتر بهتر رسولان و اين مردان نورانی پيغمبرانند از آدم صفی الله گرفته تا عيسی روح الله به جهت تعزيت پيغمبر خاتم آمده‌اند. يزيد از اين سخنان جاثليق به غضب درآمد و گفت: وای بر تو! آمده‌ای مرا از اضغاث و احلام خود خبر دهی به خدا اينقدر به شكم و پشتت می ‌زنم تا بميری. جاثليق گفت: چقدر بی ‌حيایی! من آمده‌ام به تو بگويم با پسر پيغمبر خود ظلم مكن، تو مرا تهديد می‌كنی؟!يزيد رو كرد به غلامان خود و گفت: بگيريد اين پير ترسا را ! غلامان آمدند گريبان جاثليق را گرفتند و شروع كردند با تازيانه بر سر و صورت آن بيچاره زدن بقدری كه زار و ناتوان شد پس جاثليق رو كرد به سر بريده‌ امام حسين عليه‌السلام گفت يا اباعبدالله در نزد جدت محمد مصطفی صلی الله عليه و آله شهادت بده كه من شهادت دادم به وحدانيت خدا و اقرار كردم به رسالت جدت محمد مصطفی صلی الله عليه و آله و شهادت می‌دهم كه پدرت علی عليه‌السلام اميرمؤمنان بود. يزيد از اين كلام جاثليق كه گفت: پدرت علی اميرالمؤمنين بود به غضب درآمد و گفت بزنيد. دوباره شروع كردند آن بيچاره را تازيانه زدن كه تمام اعضايش را درهم شكستند پس جاثليق رو كرد به يزيد و گفت بزن به خدا قسم كه می بينم رسول خدا را پيش روی من ايستاده پيراهنی از نور و تاجی از طلا مرصع در دست دارد می ‌فرمايد اين قميص نور و اين تاج زرين مال تست كه بيایی و بپوشی و در بهشت رفيق من باشی به جهت آنكه به اهل بيت من محبت كردی و در راه پسرم زجر كشيدی. ساعتی نگذشت كه جاثليق تازه مسلمان جان داد و از آلام راحت شد. 📚منبع از مدینه تا مدینه، تاج لنگرودی، ص۹۲۴ .
. سلام‌الله علیها 🔻 مرحوم عمادالدین طبری، از علمای شیعه سده هفتم هجری در کتاب کامل بهایی می‌نویسد: 🥀 «درکتاب الحاويه فی مذمّات معاویة [قاسم بن محمد بن احمد مأمونی، اهل خلاف - متوفای ۴۴۸]» آمده است كه: 🥀 زنان خاندان نبوت در حالت اسيرى، حال مردان كه در شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده مى‌‏داشتند و هر كودكى را وعده‌‏ها مى‏‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است؛ و باز مى‌‏آيد. تا ايشان را به خانه آوردند. 🥀 دختركى بود چهار ساله؛ شبى از خواب بيدار شد و گفت: «پدر من كجاست؟! که اين ساعت او را به خواب ديدم» 🥀 زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. خفته بود؛ از خواب بيدار شد و حال را تفحص كرد؛ خبر بردند كه حال چنين است. آن لعين گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. 🥀 ملاعين سر بياوردند و در كنار آن دختر چهارساله نهادند؛ پرسيد: اين چيست؟! ملاعين گفتند: سر پدر تو است. پس آن دختر فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد.»   📕 كامل بهايى، صفحه۵۲۳ .
کنار قدم های جابر.pdf
1.63M
✔️۱۱ فیش سخنرانی کوتاه اربعین 📜 عنوان: کنار قدم‌های جابر 📖موضوع: یازده جلسه سخنرانی سه دقیقه‌ای برای زائران اربعین مناسب برای مبلغین عزیز که در مسیر توفیق دارن اقامه جماعت و بیان نکات نمایند. ✍کاری از مدرسه علمیه عباسقلی خان شاملو 📝نویسنده: حجه الاسلام و المسلمین هادی دشن
فیش منبر اربعین.pdf
190.6K
✔️فیش منبر 📜موضوعات: ۱. ثواب زیارت امام حسین علیه‌السلام ۲. عظمت دستگاه امام حسین علیه‌السلام ۳. معنای بذل و بذل امام‌ حسین علیه‌السلام ✍حجت الاسلام فرحزاد
. ◼️ ➖ ۱. فرزند امام هادی علیه‌السلام است. مادرش حدیث یا سلیل نام داشت. وی در حدود سال ۲۲۸ق در صریا در نزدیکی مدینه متولد شد. از برادرشان، امام‌حسن‌عسکری علیه‌السلام، چهارسال بزرگتر هستد (تولد امام‌یازدهم، سال۲۳۲ق است). در سال ۲۳۳ق که امام هادی علیه‌السلام به دستور متوکل عباسی لع به سامرا احضار شد، سیدمحمد در صریا ماند(۱). ➖ ۲. در سال ۲۵۲ق از سامرا راهی مدینه شد و هنگامی که به بلد رسید بر اثر بیماری درگذشت و در همان جا دفن شد. سن ایشان در هنگام رحلت، ۲۴سال است. ➖ ۳. کنیه‌ی حضرت سیدمحمد علیه‌السلام، ابوجعفر و ابوعلی بود. همچنین او به سیدمحمد بعاج، سَبع الدُّجَیل و سَبع الجزیره نیز ملقب بود(۳). ➖ ۴. به گفته‌ی ، محقق شیعه (درگذشته۱۴۳۳ق)، اخلاق و ادب سیدمحمد او را از دیگران متمایز می‌‏کرد. از این‌رو برخی شیعیان تصور می‌کردند که امامت پس از امام هادی علیه‌السلام به او می‌رسد. سیدمحمد همواره ملازم برادرش امام حسن عسکری علیه‌السلام بود، و به گفته علامه شیخ‌باقر شریف‌قرشی، امام عسکری علیه‌السلام تربیت و آموزش او را برعهده داشت. ➖ ۵. امام حسن عسکری علیه‌السلام در مرگ سیدمحمد گریبان خود را چاک زد و در پاسخ کسانی که به او اعتراض کردند به گریبان چاک دادن حضرت موسی در مرگ برادرش هارون استناد کرد(۳). ➖ ۶. در لحظات وفات سیدمحمد، امام‌ هادی علیه‌السّلام نیز بر بالین فرزندش حاضر گردید و ایشان را در همان جایی که درگذشته بود، پس از تشریفات شرعی (غسل، کفن و نماز میت) دفن نمود و زمین‌های آن حوالی را وقف مزار او کرد و امور آنها را به دوست ابوجعفر سپرد تا مخارج و درآمد حاصل از آن‌ها را صرف بنای قبر و ساختمان مرقد این امامزاده کند تا درگذشت روزگار از بین نرود و نیز بخشی از این درآمدها برای تأمین معاش بازماندگان او (همسر و فرزندان) اختصاص یابد(۴). 📚 منابع: ۱. ارشاد، شیخ‌مفید، ج۲، ص۳۱۱؛ سبع‌الجزیره، بداوی، ص۲ ۲. المجدی فی انساب الطالبیین، ابن‌صوفی، ص۳۲۵ ۳. مراقد المعارف، حرزالدین، ج۲، ص۲۶۲؛ منتهی الآمال، شیخ‌عباس‌قمی، ج۳، ص۱۸۹۳ ۴. ابوجعفر محمد بن الامام الهادی علیه‌السّلام سبع الدجیل، اردوبادی ص۳۲.
. چهل روز است دل دلبر ندارد حسین انگشت و انگشتر ندارد چهل روز است زهرا گشته گریان حسین برخون خودگردیده غلطان چهل روز است زینب میکشد آه کنار علقمه شرمنده شد ماه چهل روز است مولا سر ندارد ربابِ باوفا اصغر ندارد چهل روزاست آل الله غریب است نوای کاروان امن یجیب است چهل روز است دل منزل ندارد بگو دریای غم ساحل ندارد ◾با پای دل بریم کربلا ،خوشبحال اونایی که الان کربلان، خوشبحالِ اونایی که حسین حسین گفتن و سینه زدن و راه افتادن رفتن کربلا، نوبت ما هم میرسه، منکه به این نتیجه رسیدم غیرِ کربلا خبری نیست، کربلا نری باختی... خواستم این اربعین را کربلا باشم نشد از نجف پای پیاده کربلا باشم نشد امروز کربلا یه عده زائر دلسوخته داره، همه ی شما اهل روضه اید، اربعین یعنی مرور روضه های گذشته چون همه ی روضه ها رو امروز زینب برا حسین خونده،اربعین یعنی از اول محرم هر چی روضه شنیدی دوباره تکرار کنی و داد بزنی، روضه خوانِ کربلا بی بی زینبه، روضه رو باید از زبان زینب شنید، روضه خونی که همه ی مصیبت ها را شاهد بوده، امروز اگه دوای درد میخوای دامان زینب رو بگیر بگو یا زینب این چنین ایامی بود که وارد زمین کربلا شد سر دو راهیِ مدینه و کربلا صدا زد: بشیر ما رو ببر کربلا حسینمُ ندیدم میخوام برم کربلا با حسینم دیداری کنم، وارد زمین کربلا شدن آه امان از دل زینب یادش اومد خاطرات روز عاشورا شروع کرد با قبر برادر درد دل کردن ، حسین جان خیلی دلم برات تنگ شده حسین اگه یه روز نمی دیدمت بیقرارت بودم حالا چهل روزه تو رو ندیدم، چهل روزه با من حرف نزدی، یک کلمه با من حرف نزدی، حسین چرا خوابیدی و با من حرف نمیزنی، بذار خاطرات کربلا رو برات بگم که بعد از تو چی گذشت، ماجرای کوفه رو گفت، ماجرای کوفه تا شام رو گفت حسین جان: کاش تیری کز کمانِ خصم جست جای تو بر قلب زینب می نشست کاش آن گه چوب میزد بر لبت شرم میکرد از نگاه زینبت مگه نمی دونستن من خواهر توأم مگه نمی دونستن من چقدر دوستدارم که به اون لبهایی که مادرم زهرا بوسه زده بود و جدم پیغمبر بوسه زده بود چوب میزد حسین بخدا رو ندارم برگردم مدینه جواب اهل مدینه رو چی بدم؟ به ام البنین چی بگم؟ به ام لیلا چی بگم؟ (کاش می مُردم نمی رفتم وطن)2 حسین جان نگاه کن ببین تمام قافله رو سالم آوردم، بخدا هر وقت میخواستن بچه هاتو سیلی بزنن خودمو سپر میکردم میگفتم اینا داغ دیدن، یتیمن، داغ بابا دیدن داغ عمو دیدن به من سیلی و تازیانه بزنید حسین اگه نامحرم نبود جای کبودی تازیانه رو نشونت میدادم حسین جان اگه نگاه کنی در این قافله دختر سه ساله ت نیست شرمنده م بخدا تقصیر من نبود حسین هر چی اومدم مانع بشم سر بریده ی تو رو تو دامنش قرار ندم نذاشتن سیلی ام زدن تازیانه ام زدن ، سر بریدتو تو دامن رقیه گذاشتن بخدا کنار سر بریدت جان داد حسین حرف آخرم اینه: وقتی برادرم ابالفضل بخون غلطید فریاد زدی کمرم شکست ، من هم الان جاداره که بگم با رفتن شما و تمام برادرام کمرم شکست، از دنیا سیرم، دعا کن خواهرت زینب بمیره بعد از تو زنده نمونه هر کجا نشستی با سوز دل سه مرتبه بگو یا حسین(3) صداتُ برسون کربلا، حسین جان به پهلوی شکسته ی مادرت زهرا(س)به برادرت ابالفضل بگو اسمِ اینارم بنویس، اینام زائرِ اربعینن «صلی علی علیکَ یا ابا عبدالله» بانوای جانسوز:استاد پرویزی تایپ و ارسال: علیمحمدی (ع) 👇
. حب الحسین یجمعنا از خیابان نجف تا کربلا شوری از محشر شده گویی به پا هریکی با پرچم سرخ حسین می رود با نغمه ی یا لیتنا.. هرسوفرشته ای زند ،بر زائران او صدا حب الحسین یجمعنا، حب الحسین یجمعنا بنگر هر طرفی قدم قدم اجتماع عرب و ترک و عجم همه راهی به سوی باغ بهشت وه چه زیباست حرم تا به حرم پای پیاده می روند ، دلدادگان کربلا حب الحسین یجمعنا، حب الحسین یجمعنا بچه وپیر و زن و مرد همه شده راهی به کنار علقمه می فتد برهمه زوار حسین نظرِ ام بنین و فاطمه خون ابوالفضل وحسین، بنوشته برلوح وفا حب الحسین یجمعنا، حب الحسین یجمعنا کعبه ی اهل ولا شد حرمش چشم داریم همه برکرمش در همه راه دعایی داریم به امید فرج منتقمش روزی زکعبه می رسد،براهل عالم این ندا حب الحسین یجمعنا، حب الحسین یجمعنا .👇
. مقتل - امام حسین علیه السلام- ♦️توقف در کربلا خاندان داغدیده رسالت پس از ورود به کربلا براى شهیدان خود به عزادارى پرداختند، چون هنگام حرکت بسوى کوفه اجازه عزادارى به آنان نداده بودند، و همانگونه که سید ابن طاووس در اللهوف نقل کرده است که «و اقاموا المآتم المقرحه للاکباد» (۲۱) «ماتمهاى جگرخراش بپا داشتند» ، و تا سه روز امر بدین منوال سپرى شد. (۲۲)  ♦️حرکت از کربلا اگر زنان و کودکان در کنار این قبور می ماندند، خود را در اثر شیون و زارى و گریستن و نوحه کردن هلاک می نمودند، لذا على بن الحسین علیهماالسلام فرمان داد تا  بار شتران را ببندند و از کربلا به طرف مدینه حرکت کنند. چون بارها را بستند و آماده حرکت شدند، سکینه علیهاالسلام اهل حرم را با ناله و فریاد به جانب مزار مقدس امام جهت وداع حرکت داد و جملگى در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. سکینه قبر پدر را در آغوش گرفت و شدیدا گریست و به سختى نالید و این ابیات را زمزمه کرد:                                                        الا یا کربلا نودعک جسما     بلا کفن و لا غسل دفینا                                       الا یا کربلا نودعک روحا    لاحمد و الوصی مع الامینا (۲۳) ✅منابع: 🔹۲۱- اللهوف،ص ۸۲٫ 🔹۲۲- ذریعه النجاه،ص ۲۷۱٫ 🔹۲۳- «اى کربلا! بدنى را در تو به ودیعه گذاردیم، که بدون غسل و کفن مدفون شد؛ اى کربلا ! کسى را به یادگار در تو نهادیم که او روح احمد و وصى اوست.» .
🩸 و جانسوز اهل‌بیت علیهم‌السلام 🩸 🥀 هنگامی که در پایان اقامت اهلبیت علیهم‌السلام در فرارسید، بارها را بستند و آماده حرکت شدند. 🥀 در این هنگام حضرت سکينه سلام‌الله علیها اهل حرم را با ناله و فرياد به جانب مقدس جهت حرکت داد و همگی در اطراف گرد آمدند. 🥀 فحضنت القبر الشريف وبكت بكاءً شديداً حتّى غشي عليها، فلمّا أفاقت جعلت تنشد وتقول: 🥀 علیهاالسلام قبر پدر را در آغوش گرفت و شديداً گريست و به سختی می‌ناليد تا آنجا که از هوش رفت. 🥀 پس وقتی که به هوش آمد، اين ابياتی به این مضمون را زمزمه می‌کرد: رحلنا يا أبي بالرّغم منّا ألا فانظر إلى ما حلّ فينا ألا يا كربلاء أودعت جسماً بلا غُسْلٍ ولا كفنٍ دفينا ألا يا كربلاء أودعت نوراً لباري الخلق طرّاً أجمعينا ألا يا كربلاء أودعت كنزاً وذخر القاصدين الزّائرينا 📕 ، ملا آقا دربندی رضوان‌الله تعالی علیه ........ چرا فقط برای امام حسین(ع) روز اربعین یعنی چهلم تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم(ص) مراسم روز اربعین نداریم؟ پاسخ: برای توضیح جواب این سؤال به این مطالب توجه کنید:1. فداکاری های امام حسین(ع) دین را زنده کرد و هیچ امامی به اندازه امام حسین(ع)، در زنده نگه داشتن دین اسلام نقشی نداشته است و این فداکاری ها را باید زنده نگه داشت، چون زنده نگه داشتن دین اسلام است تا دین اسلام زنده بماند. گرامیداشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است. 2. مصیبتی که حضرت امام حسین(ع) دید، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است و مصیبت امام حسین(ع) از همه مصیبت ها بزرگ تر و سخت تر بود. اگر عامل دیگری هم در کار نبود، همین عامل کافی است که نشان بدهد چرا برای امام حسین(ع) بیش از امامان دیگر و بیش از پیامبر اسلام(ص) عزاداری می کنیم و مراسم متعددی بر پا می کنیم. 3. در ماه محرم سال 61 حسین بن علی(ع)، اولاد، خویشان و یاران آن حضرت را کشتند و اسیران کربلا را به کوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده روز اربعین شهادت امام حسین و یاران به کربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز روز سختی برای خاندان پیامبر شد. 4. دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین(ع) قصد نابود کردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین(ع) تلاش کردند تا حادثه کربلا به کلی فراموش شود و حتی گاهی کسانی را که برای زیارت امام حسین(ع) می آمدند می گرفتند، شکنجه می کردند و می کشتند و در زمان متوکل عباسی همه قبرهای کربلا را شخم زدند، مزرعه کردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین(ع) منع کردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها از هر مناسبتی استفاده می کردند. یکی از این مناسبت ها حادثه روز اربعین است. 5. یکی از نشانه های مؤمن زیارت امام حسین در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسکری(ع) روایت شده است که علامت مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن. (مفاتیح الجنان، ص 545، در اعمال ماه صفر، روز بیستم صفر). و یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده اند
. 🥀 هنگامی که زنان و فرزندان علیه‌السّلام از شام بازگشتند و به عراق رسیدند، ساربان را گفتند: که ما را از طریق ببر... 🥀 هنگامی که به موضع رسیدند، جابر بن عبداللَّه انصاری را با گروهی از بنی‌هاشم و مردی از آل رسول‌اللَّه یافتند که برای امام حسین علیه السّلام وارد شده بودند. 🥀 فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَکْبَادِ وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ وَ أَقَامُوا عَلَی ذَلِکَ أَیَّاماً 🥀 همه در یک وقت وارد شدند و با یکدیگر شروع به و گریه کردند و به صورت زدند. و ماتمی به پا کردند دلخراش و جگرسوز... 🥀 پس، زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و همگی چند روزی عزاداری کردند. 📕 لهوف، صفحه ١٩۶ 📕 بحارالانوار، جلد ۴۵، صفحه ١۴٧ .............. . طبق نقل مرحوم سیدبن طاووس مثل امروز کاروان امام حسین بعد از اینکه ماموریتا رو کاملا انجام دادند بدون هیچ کاستی، برای زیارت به کربلا آمدند؛ آری! وقتی داشتند از کربلا می رفتند در مسیر تا شام دشمن بهشون اجازه عزاداری نداده؛ هرجا که طفلی، بزرگی نام امام حسین علیه السلام رو برده هدف تازیانه ی دشمن قرار گرفته؛ از یک طرف دشمن منعشون می کرد،از یک طرف تکلیف مانع عزاداریشون بود باید بار تکلیف رو به سرمنزل برسانند ولی دیگه این کاروان بار تکلیف رو به سرمنزل رسانده،دیگه دشمنم ممانعت نمیکنه،لذا یه جور عزاداری می کردن…” در نقل داره بی بی زینب سلام الله علیها برای امام حسین عزاداری میکرد،میفرمود:“واحسیناه واحبیباه یابن مکة و منا …. آه ثم آه ….”نمی دونم این جمله قابل ترجمه هست یا نه! “آه ثم آه”یه جوری عزاداری کردند که اگر تو کربلا می موندند دیگه کسی زنده از کربلا بیرون نمی رفت لذا مقاتل نقل کردند بعد سه روز امام سجاد به عمشون فرمودند:عمه جان دیگه کاروان رو آماده کن باید از کربلا بریم؛ بعضی مقاتل نقل کردند وقتی این کاروان میخواد از کربلا جدا بشه بی بی دو عالم سکینه دختر امام حسین همه رو گرد قبر امام حسین جمع کرد برا وداع آخر؛ اشعاری خونده؛ الا يا كربلاء نُودِّعُكَ جسماً بلا كفنٍ ولا غسلٍ دَفينا الا يا كربلاء نُودِّعُكَ روحاً لأحمد و الوصى مع الأمينا هان اى كربلا! با تو در مورد پيكرى وداع مى‌كنيم كه بدون غسل و كفن در اين مكان دفن شد. اي كربلا! آگاه باش! جسمي را كه بي كفن و بي غسل مدفون شده است، به تو مي سپاريم. اي كربلا، آگاه باش! روحي را كه متعلق به احمد و وصي و جبرئيل امين است به تو مي سپاريم نقل می کنند : حضرت رباب آمد خدمت امام سجاد ، گفت : آقا من خواهش از شما دارم آقا به من اجازه بده کربلا بمانم آخر نمی توانم قبر حسین را تنها بگذارم ،حسین زهرا کسی را ندارد ، آنهایی که می گویند : رباب یک سال ماند شب و روز برای مصائب حسین گریه می کرد  روزها می آمد در برابر آفتاب می نشست، زیر سایه نمی رفت هر چه می گفتند : اجازه بدهید سایبان درست کنیم زیر سایبان گریه کنید . می گفت : آخر من دیدم بدن حسین زیر آفتاب بود(۳) 🏴 و گریه های حضرت زینب(ع) در کنار قبر شش گوشه برادر شور دیگری داشت او که با صبر بی نظیر خود اجازه نداد سختی مصیبت ها مانع مأموریت ش شود اما اکنون که مأموریتش را به پایان برده می‌تواند گریه کند و ناله سر دهد برای مظلومیت برادر 🌸شعر مظهر صبر خدای حی داور زینبم!  یادگار حیدر و زهرای اطهر زینبم!  فتح کردی شام را سنگر به سنگر زینبم!  آمدی همچون علی از فتح خیبر زینبم!  گرچه آهی نیست از آه تو ظالم سوزتر  بازگشتی از همه سردارها پیروزتر  باغبان از بهر گل‌هایت گلاب آورده‌ام  بحر بحر از چشم گریان بر تو آب آورده‌ام  روی نیلی گیسوی از خون خضاب آورده‌ام  پرچم پیروزی از شـام خـراب آورده‌ام  آه دل را آتش فریـاد کـردم یـا حسین شام ویران را حسین‌آباد کردم یا حسین 🌸دو بیتی حسینم واحسین گفت و شنودم  زیارت نامه ام جسم کبودم  چه در زندان، چه در ویرانه شام  دعا می خواندم و یاد تو بودم  برای هر بلا آماده بودم  چو کوهی روی پا استاده بودم  اگر قرآن نمی خواندی برایم  کنار نیزه ات جان داده بودم ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.بحار الأنوار, ج۸۲, ص۷۵ ۲.اعراف/۲۷. ۳.سوگنامه آل محمد ، ص۵۰۰، قصه کربلا ، ص۵۴۷ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وبالم شده کوله بار گناه نظر کن به حال منِ رو سیاه بده دست من را به دست حسین به سمت حرم کن مرا سر به راه حسین جان حسین جان حسین جان حسین شب جمعه مادر به قدی کمان می آید حرم می شود روضه خوان به یاد لب تشنهٔ تو حسین شده اشک مادر ز دیده روان بنی بنی ، حسین جان حسین .
. به خاکسپاری بدن خوش بوی جُون ،غلام سه معصوم علیهم السلام هنگامى كه جُون روى زمين افتاد، امام حسين عليه‌السلام سراو را به دامن گرفت وبلند بلند گريست، ودست مبارک برسر وصورت جون كشيد وفرمود: "اللهم بيّض و طيّب و احشره مع محمد و عليهم السلام" بارالها رويش راسفيد و بويش راخوش فرما و باخاندان عصمت محشورش نما. 📚 منابع: منتخب التواريخ ص۳۱۱ وسيلةالدارين ص۱۱۵ جُون ِ سیاه بود و ز حق روشنا گرفت با نور آل فاطمه روحش جلا گرفت با نیّت غلامی اولاد مرتضی آمد به بیت حیدر و رنگ خدا گرفت وقتی که بار معرفتش رفت تا سماء از رب ، مقام‌ نوکر آل عبا گرفت در خانه ی سه حجّت ایزد به افتخار شد کاسه لیس و مرتبت اولیا گرفت مویش که شد به خدمت آل علی سپید در کربلا ز سرخی خونش حنا گرفت ده روز بین مقتل خود شد رها و بعد بوی خوش از دعای شه کربلا گرفت رنگ سپید وعطر خوش و حشر ِبا حسین او این سه را ز حضرت خیرالنسا گرفت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ............ . 🩸جناب غلام علیه‌السلام 🥀 در روز هجدهم و یا بیستم ماه محرم سال شصت و یک قمری، جمعی از قبیله بنی‌اسد بدن شریف را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند. 🥀 کسی بود که امیرالمومنین صلوات‌الله علیه او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر غفاری بخشید. هنگامی که ابوذر را به منطقه ربذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به آن‌جا رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمومنین صلوات‌الله علیه بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی علیه‌السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه‌السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به آمد. 🥀 هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسین علیه‌السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. 🥀 حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی، اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. 🥀 خود را بر قدم‌های مبارک امام حسین علیه‌السلام انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول‌خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه‌لیس شما بودم و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟! 🥀 با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! بنابراین گفت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا اباعبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی‌شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می‌گفت و گریه می‌کرد به حدی که امام حسین علیه‌السلام نیز گریستند و اجازه دادند. 🥀 با آن‌که پیرمردی ۹۰ ساله بود، ولی بچه‌ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه‌ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت کرد و به خیمه‌ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آن‌که اطراف او را گرفتند و زخم‌های فراوانی به او وارد کردند. 🥀 هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین علیه‌السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست و دست مبارک خود را بر سر و صورت کشید و فرمود: 🥀 بارالها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم‌السلام محشورش نما. 🥀 از برکت دعای حضرت، روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنان‌که وقتی بدن او را بعد از ۸ یا ۱۰ روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود. 📕 نفس‌المهموم، محدث قمی (ره) 📕 تقویم شیعه، بندانی نیشابوری 🏷 .