eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. مواجهه با گنهکاران [منبر ۲۰ دقیقه ای] ✔️روش ➖این منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌙بیان احکام در مورد مفطرات روزه ، باید دو مورد را تذکر دهیم ➖قی کردن (استفراغ) از روی عمد مبطل روزه است یعنی خودش معده ش را تحریک کند تا بالا بیاورد . اما اگر کسی از سر بیماری قی کند به روزه ش اشکالی نمی‌رسد . ➖ یکی دیگر از مفطرات فرو بردن سر در آب است ، منظور فرو بردن سر داخل حوض آب، داخل استخر، داخل آب دریا و مانند آن است. اما با شستن سر و در زیر شیر آب یا با ریختن آب توسط کاسه روزه باطل نمی شود. 🔷ماجرای واقعی آقا سید مهدی قوام، روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد، راننده تعجب کرد، آخر آن زمان در تهران هر کس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود آنجا می رفت. با تعجب و حیرت به سمت لاله زار حرکت میکنند ، اما راننده هنوز از رفتار سید در تعجب است آقا سید مهدی را چه به لاله زار؟! در خیابان، چند کاباره ، با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت دارند، جلوتر کنار خیابان دختر جوانی منتظر ایستاده بود ، سید از راننده میخواهد نزدیک دختر نگه دارد سید از ماشین پیاده می شود به سمت دختر حرکت میکند اما سرش را پایین انداخته است ، سلام می کند، دستش را زیر عبایش برده، پاکتی از جیب عبایش بیرون می آورد، به آن دختر با لحن پدرانه ای می گوید: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، این از طرف امام حسین است، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور. یکسال که می گذرد ، سید مهدی عازم کربلا میشود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را می گیرد،حاج آقا ببخشید ، میگوید حاج آقا آنجا گوشه صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید به من گفت با شما کار دارد. سید مهدی به سمت خانم می رود و سلام می کند؛ بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش می‌رسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم... 🔸آیه قرآن کریم می‌فرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ اَوْ فَسادٍ فِی الْاَرْضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ اَحْیاها فَکَاَنَّما اَحْیَا النَّاسَ جَمیعا»؛هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسان‌ها را کشته و هر کس، انسانى را حیات بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است. امام صادق(ع) یکی از مصادیق این آیه را چنین تبیین می‌فرماید: اگر فردی بتواند دست کم، یک فرد را از راه گمراهی به راه هدایت بکشاند مانند آن است که تمام مردم را به راه راست هدایت کرده باشد.   🔷حدیث پيامبر (ص) هنگامى كه على (ع) را به يمن فرستاد ـ فرمود :«يا عليُّ ، لا تُقاتِلَنَّ أحَدا حتّى تَدعُوَهُ ، و ايمُ اللّه ِ لَأن يَهدي اللّه ُ على يَدَيكَ رجُلاً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت علَيهِ الشَّمسُ و غَرَبَت ، و لَكَ وَلاؤهُ يا عليُّ».(۱) اى على! هرگز با كسى جنگ مكن مگر اينكه قبلاً او را [به اسلام] دعوت كرده باشى كه به خدا سوگند، اگر خداوند كسى را به دست تو هدايت كند برايت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى كند ؛ و تو بر شخص هدايت شده ولايت دارى ، اى على . 🔸تاریخ روایت شده است که داوود (ع) تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داوود! چه شده است که تو را تنها مى بینم؟ عرض کرد: معبودا! شوق دیدار تو در جانم شدّت گرفته و میان من و خلق تو حائل گشته است. خداوند به او وحى فرمود: به میان آنان برگرد؛ زیرا اگر تو یک بنده گریز پا را نزد من بیاورى نام تو را در لوح، با صفت ستوده ثبت مى‌کنم.  وَ رُوِیَ أَنَّ دَاوُدَ ع خَرَجَ مُصْحِراً مُنْفَرِداً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا دَاوُدُ مَا لِی أَرَاکَ وَحْدَانِیّاً فَقَالَ إِلَهِی اشْتَدَّ الشَّوْقُ مِنِّی إِلَی لِقَائِکَ فَحَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ خَلْقُکَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنَّکَ إِنْ تَأْتِنِی بِعَبْدٍ آبِقٍ أُثْبِتْکَ فِی اللَّوْحِ حَمِیداً(۲) 🔻 مواجهه با 👇
♻️انواع برخورد با گناهکار اسلام دربرخورد با گناهکاران آموزه هايي دارد که به پيروان خود دستور داده به هنگام مواجهه با گناه و گناهکار، آنها را به کارگيرند که البته برخی از انواع مواجهه ها بر عهده حکومت اسلامی است و برخی دیگر بر عهده عموم مسلمانان که در ادامه به انواع مواجهه ها اشاره میکنیم؛ 🔶مرحله اول؛ گفتار نرم خداوند فرمود: «اذْهَبا إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‌»به سوى فرعون برويد؛ زيرا او سركشى كرده است.پس با گفتارى نرم به او بگوييد، اميد است كه هوشيار شود و [آيين حق را بپذيرد] يا بترسد [و از سركشى باز ايستد.] از آيه شريفه به روشنى معلوم مى‌شود مرحله اول مواجهه با افراد طاغى و ياغى گفتار نرم است كه شايد با وزش نسيم قول لين از طغيان و ياغيگرى آنان كاسته شود و به راه حق و حقيقت بازگردند كه اگر از ابتداى امر با خشونت با آنان برخورد شود، به طغيان آنان افزوده گردد و نتيجه‌اى از امر به معروف و نهى از منكر حاصل نشود. شعر متاب اى پارسا روى از گنهكار به بخشايندگى در وى نظر كن‌ اگر من ناجوانمردم به كردار تو بر من چون جوانمردان گذر كن‌ 🔷تأديب اجتماعی از نظر اسلام، گاهي برخورد با گنهكار از طريق تأديب اجتماعي و بايكوت صورت مي گيرد، به نمونه هاي زير توجه كنيد: ۱. تنبیه زناكار آن است كه از ازدواج با پاكان محروم است. ۲. كساني كه نسبت نامشروع به افراد پاك مي دهند، با اينكه شواهد كافي ندارند، آن است كه گواهي آنها بي اعتبار است و بايد شلاق بخورند. ۳- مشركان از ورود به مسجدالحرام ممنوع هستند. ۴- پیامبر(ص)با سه نفر كه در جبهه جنگ و بسيج عمومي شركت نكرده بودند سخن نگفت و مسلمانان حتي همسر و فرزندشان با آنان سخن نگفتند تا حدي كه عرصه زمين بر آنان تنگ شد. سرانجام توبه كردند و رسول اكرم (ص) به فرمان خداوند متعال توبه آنها را پذيرفت و بايكوت آنها شكسته شد. ۵.همنشيني با منكران و مسخره كنندگان آيات خدا ممنوع است. ۶.از دستورات مؤكد اسلامي است كه به شراب خواران زن ندهيد. ۷.نشستن كنار سفره اي كه در آن شراب است، ممنوع مي باشد و حتي نان خوردن در چنين سفره اي حرام است. ۸. به گنهكار مثل تارک الصلاه زكات ندهيد. ۹.زني كه شوهر دارد و يا شوهري كه زن دارد و در عين حال زنا كند، حكمش اعدام مي باشد. ۱۰.دست دزد بايد قطع گردد و به او ترحم نشود. 👈اين دستورات بيانگر انواع برخوردهاي اسلام با گنهكار است، كه هر كدام به نحوي نقش بازدارندگي و كنترل گناه را در فرد و جامعه دارند. 🔷چهره ترش کردن برای چه کسانی است؟ حضرت امیر(ع) فرمود «أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ(ص) أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ». پیامبر به ما فرمان داد كه با اهل گناه با چهره اى درهم كشيده روبه رو شويم.(۳) «اهل معاصی» یعنی آنهایی که اصلاً خصوصیت و کار زندگی‌شان این است که یا ربا می‌خورند یا شراب می‌خورند یا دزدی می‌کنند، معروف به این عنوان هستند. چون فرض این است که اهل معصیت دیگر دست از این معصیت شان برنمی‌دارند، اینها آدم‌هایی هستند که همیشه رباخوار خواهند بود، این وجوه مکفهّرة نسبت به آنها هیچ اثری هم ندارد ولی انسان مسلمان برای فاصله گذاری اجتماعی با چنین افرادی میخواهد از آنها متمایز باشد و بگوید من با اینها نیستم ، اهل این کارها نیستم. 🔷فاصله گذاری با برخی گناهکاران امام صادق (ع) به يكي از اصحابش به نام حارث بن مغيره فرمودند: چه چيز مانع شده كه وقتي به شما خبر مي رسد كه فلان شخص از ميان شما كار بدي كرده كه آن را زشت می‌دانيد و موجب ناراحتي ما مي گردد نزد او برويد و او را متنبه و سرزنش كرده و با گفتار رسا او را از گناهش باز داريد؟! حارث عرض كرد: اگر چنين كنيم آنها از ما نمي پذيرند. امام صادق(ع) فرمود: «اهجروهم واجتنبوا مجالسهم، از مجالست و همنشيني با آنها دوري و اجتناب كنيد».(۴) 🔴مواجهه های نادرست خوب است به برخی رفتار های غلط در مواجهه با گنهکاران اشاره کنیم: ۱.سرزنش ممنوع امام سجاد(ع) فرمود: «كَانَ آخِرُ مَا أَوْصَى بِهِ اَلْخَضِرُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ أَنَّهُ قَالَ لاَ تُعَيِّرَنَّ أَحَداً بِذَنْبٍ» زنهار، هيچ كس را به گناهى سرزنش مكن.(۵) ۲.نا امید کردن ممنوع امام علی (ع) فرمودند: لاتُؤیِس مُذنِباً، فَکم مِن عاکفٍ عَلى ذَنبِهِ خُتِمَ لَهُ بِخَیرٍ»هیچ گنهکارى را ناامید مکن. چه بسیار گناه آلوده اى که عاقبتى نیکو یافته است.(۶) 🔻 ادامه دارد 👇👇 🔻 مواجهه با ۲
♻️برخی شیوه های موثر در هدایت کردن گنهکاران ۱.موعظه های خاص مردى عرض كرد: أنا رجُلٌ عاصٍ و لا أصبِرُ عَنِ المَعصِيَةِ ، فَعِظْني بِمَوعِظَةٍ  من مردى نا فرمانم و در برابر معصيت شكيبايى ندارم، پس مرا اندرزى فرما امام فرمود : اِفعَلْ خَمسَةَ أشياءَ و أذنِبْ ما شِئتَ ، فأوَّلُ ذلكَ : لا تَأكُلْ رِزقَ اللّه ِ و أذنِبْ ما شِئتَ ، و الثّانِي : اُخرُجْ مِن وَلايَةِ اللّه ِ و أذنِبْ ما شِئتَ ، و الثّالِثُ : اُطلُبْ مَوضِعا لا يَراكَ اللّه ُ و أذْنِبْ ما شِئتَ ، و الرّابِعُ : إذا جاءَ مَلَكُ المَوتِ لِيَقبِضَ رُوحَكَ فادْفَعْهُ عَن نَفسِكَ و أذنِبْ ما شِئتَ ، و الخامِسُ : إذا أدخَلَكَ مالِكٌ في النّارٍ فلا تَدخُلْ في النّارِ و أذنِبْ ما شِئتَ ! پنج كار بكن و آنگاه هر چه خواستى گناه كن. اوّل اينكه روزى خدا را نخور و هر چه خواهى گناه كن. دوم اينكه از قلمرو خدا بيرون شو و هرچه خواهى گناه كن. سوم اينكه به جايى برو كه خدا تو را نبيند و هرچه خواهى گناه كن. چهارم اينكه هرگاه ملك الموت براى گرفتن جان تو آمد، او را از خودت دور گردان و هرچه خواهى گناه كن. و پنجم اينكه هرگاه مالك (مأمورِ دوزخ) تو را به آتش برد، داخل آن نشو، و [آنگاه ]هرچه خواهى گناه كن. ۲.استفاده از روحیه افراد جوانی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! آیا اجازه انجام عمل خلاف منافی عفت به من می‌دهی؟ با گفتن این سخن اطرافیان پیامبر فریاد اعتراضشان بلند شد، اما پیامبر(ص) فرمود: او را نزدیك بیاورید. مرد نزدیك شد و نزد پیامبر نشست. پیامبر فرمود: آیا دوست داری با مادر تو چنین كنند. جوان گفت: فدایت شوم، نه. پیامبر فرمود: مردم هم دوست ندارند با مادرشان چنین شود. آنگاه فرمود: آیا دوست داری با دختر تو چنین كنند؟ گفت: خدا مرا فدایت كند، نه. پیامبر فرمود: مردم هم دوست ندارند با دخترانشان چنین شود. جوان از حرفی که زده بود پشیمان شد و از پیامبر خواست برای هدایت او دعا کند . آنگاه پیامبر رحمت دستان مبارك خود را بر سینه او گذاشت و این‌ چنین دعا كرد: اللهم طَهِّر قلبه واغفر ذنبه و حَصِّن فَرْجَه؛ پروردگارا قلبش را پاك گردان، گناهش را ببخش، و دامانش را حفظ كن. از آن به بعد منفورترین چیز نزد آن مرد، این عمل زشت بود. آری، پیامبر با استفاده از غیرت ناموسی که روحیات جوان وجود داشت او را به زشتی گناه آگاه ساخت. ۳.تألیف قلوب با کمکهای اقتصادی برخی منحرفان و خلافکاران هستند که تربیت آن ها نیاز به کمک های مادی دارد تا قلب آنها جلب شده، هدایت یابند. پیامبر اکرم یک بخش از بیت المال را به این امر اختصاص داده بود، چنان که امام هفتم (ع) می فرماید: «آنان گروهی بودند که خدا را به یگانگی پذیرفته بودند و عبادت غیر خدا را رها کرده بودند ولی این شناخت که محمد(ص) رسول خداست در قلوبشان وارد نشده بود. رسول خدا(ص) با آنان الفت می گرفت، تعلیمشان می داد و برای این که شناخت پیدا کنند با آنها سخن می گفت و قسمتی از صدقات را به ایشان اختصاص داد تا شناخت و تمایل (به دین خداوند) پیدا کنند. ➖انسان بنده احسان است ممکن است انسان با احسانی مجرمی را برای همیشه هدایت کند، چنانچه حضرت امیر(ع) با صدقه دادن سه گنهکار را هدایت کردند 👈 لینک قصه ۴.ارائه جایگزین یکی از شیوه ها اثر گذار در بازداشتن افراد از گناه ارائه جایگزین است چنانچه در نهج البلاغه میخوانیم؛ روايت شده است كه حضرت امیر(ع) ميان ياران خود نشسته بود. ناگاه زنى زيبا از كنار ايشان گذشت، آن قوم ديده بر او دوختند، فرمود:«إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ، وَ إِنَّ ذَلِكَ سَبَبُ هِبَابِهَا؛ فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ، فَلْيُلَامِسْ أَهْلَهُ، فَإِنَّمَا هِيَ امْرَأَةٌ كَامْرَأَتِهِ.» همانا ديدگان اين نرينگان به شهوت نگران است و اين سبب هيجان است، هرگاه كسى از شما به زنى نگريست كه او را خوش آمد با همسر خويش گرد آيد كه آن زن هم زنى چون زن خود اوست.(۷) 🔻 ادامه دارد 👇👇 🔻 مواجهه با ۳
💠داستان روزی معاذبن جبل بر پیامبر (ص) وارد شد و عرض کرد که در آستانه ی درب جوانی است که به شدّت می گرید و تمنای ملاقات دارد. پیامبر (ص) او را پذیرفت و از سبب گریه ایش پرسید؛ جوان گفت: گناهان بزرگی مرتکب شده ام و از آنها و از خشم خداوند خیلی می ترسم. حضرت وی را به رحمت و بخشایشگری خداوند امیدوار ساخت و فرمود: خداوند از گناهان بزرگ می گذرد، سپس از گناه او سوأل کرد، جوان گفت: هفت سال بود که نبش قبر می کردم و کفن می دزدیدم، تا اینکه شبی، قبر دختر جوانی از انصار را شکافتم با جنازه ی او زنا کردم. چون از آنجا برمی‌گشتم ندایی شنیدم که مرا از عذاب خدا بیم می داد. پیامبر(ص) چون حکایت جوان را شنید او را از نزد خود راند. جوان بالای کوهی رفت و چهل شبانه روز بر حال خود نالید و گریست تا اینکه آیه ی «والذین اذا فعلوا فاحشة...»نازل گردید، پس پیامبر نزد آن جوان رفت و به وی بشارت داد که خداوند توبه ی او را پذیرفته است 💠داستان مرد فاسقی در بنی اسرائیل بود كه اهل شهر از معصیت او ناراحت شدند و تضرع به خدای كردند! خداوند به حضرت موسی وحی كرد: كه آن فاسق را از شهر اخراج كن، تا آنكه به آتش او اهل شهر را صدمه ای نرسد. حضرت موسی آن جوان گناهكار را از شهر تبعید نمود؛ او به شهر دیگری رفت، امر شد از آنجا هم او را بیرون كنند، پس به غاری پناهنده شد و مریض گشت كسی نبود كه از او پرستاری نماید. پس روی در خاك و بدرگاه حق از گناه و غریبی ناله كرد كه ای خدا مرا بیامرز، اگر عیالم بچه ام حاضر بودند بر بیچارگی من گریه می كردند، ای خدا كه میان من و پدر و مادر و زوجه ام جدائی انداختی مرا به آتش خود به واسطه گناه مسوزان . خداوند پس از این مناجات ملائكه ای را به صورت پدر و مادر و زن و اولادش خلق كرده نزد وی فرستاد. چون گناهكار اقوام خود را درون غار دید، شاد شد و از دنیا رفت . خداوند به حضرت موسی وحی كرد، دوست ما در فلان جا فوت كرده او را غسل ده و دفن نما. چون موسی به آن موضع رسید خوب نگاه كرد دید همان جوان است كه او را تبعید كرد؛ عرض كرد خدایا آیا او همان جوان گناهكار است كه امر كردی او را از شهر اخراج كنم ؟! فرمود: ای موسی من به او رحم كردم و او به سبب ناله و مرضش و دوری از وطن و اقوام و اعتراف بگناه و طلب عفو او را آمرزیدم. 💠داستان على بن ابى حمزه مى‏گوید:دوستى از بزرگان بنى امیه داشتم، روزى به من گفت: از امام صادق (ع) برایم اجازه بگیر تا خدمتش نائل گردم. براى او رخصت طلبیدم و با هم به محضر حضرت شرفیاب شدیم. دوستم سلام کرد و به امام گفت:قربانت گردم، من کارگزار یکى از دستگاه‏هاى طاغوتى بنى‏امیه بودم و از این طریق ثروت کلانى به‏دست آورده‏ام. اینک مى‏خواهم توبه کنم. با این اموال چه کنم؟ امام فرمود: اگر بنى‏امیه افرادى را نداشتند تا برایشان نامه‏نگارى کنند و بیت‏المال را از هر سو براى آن‏ها بیاورند، هرگز آن‏ها نمى‏توانستند، حق ما را پایمال کنند. اگر مردم آن‏ها را به حال خود مى‏گذاشتند، جز آن چه در دستشان بود، چیزى به آن‏ها نمى‏رسید. دوستم عرض کرد: قربانت گردم، من در گذشته آلوده شدم. آیا امروز راه نجاتى برایم هست؟ امام فرمود: اگر شیوه آن را بگویم، آیا عمل مى‏کنى؟ گفت: آرى، قول مى‏دهم عمل کنم. امام فرمود: ثروتى را که از بنى‏امیه به دست آورده‏اى، همه را به حساب آور حق مالک اموالى را که مى‏شناسى بده. اگر مالک اموال را نمى‏شناسى، آن‏ها را از طرف صاحبش، صدقه ده، اگر چنین کنى، در پیشگاه خدا ضامن بهشت براى تو مى‏شوم. دوستم مدتى را به فکر فرو رفت و سپس عرض کرد: تصمیم خود را گرفتم و دستور شما را انجام مى‏دهم. از محضر امام بیرون آمدیم، دوستم به کوفه بازگشت و همه آن چه را به دست آورده بود حتى لباسى را که پوشیده بود، همه را به صاحبانش برگرداند و بقیه را از طرف صاحبانش که نشناخته بود، صدقه داد. کارش به جایى رسید که ما براى او لباس فرستادیم و معاش روزانه‏اش را تأمین مى‏کردیم. از این جریان چند ماه بیش‏تر نگذشت، تا این‏که بیمار شد. من و دوستان به عیادت او مى‏رفتیم تا این‏که روزى نزدش رفتیم، دیدیم در حال جان دادن است. چشمانش را گشود و گفت: اى على بن ابى حمزه، سوگند به خدا، مولاى تو به وعده خود وفا کرد. این را گفت و از دنیا رفت. جنازه‏اش را برداشتیم و پس از غسل و کفن و نماز، دفن کردیم، پس از مدتى به حضور امام صادق رسیدم، وقتى حضرت به من نگریست فرمود: اى على بن ابى حمزه، ما به وعده خود در مورد دوستت وفا کردیم. عرض کردم: قربانت گردم، درست مى‏فرمایى، سوگند به خدا! دوستم هنگام مرگش همین گونه به من گفت. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.الكافي ،ج۴،ص۲۸. ۲.ارشاد القلوب،ص۱۷۱ ۳.وسائل الشيعة،ج۱۶ص۱۴۳ ۴.الکافی،ج۸،ص۱۵۸ ۵.الخصال، ص۱۱۱ ۶.بحارالأنوار، ج۶، ص۲۳ ۷.نهج البلاغه،حکمت۴۲۰ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 🔻 مواجهه با .