.
#ماه_رجب
خودتان را براي مهماني خدا آماده كنيد
در يك روايتي ازپيغمبر اكرم دارد که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَكاً»؛ خداوند در آسمان هفتم فرشتهاي را نصب فرموده است «يُقَالُ لَهُ الدَّاعِي»؛ اسمش داعي است. داعي يعني جارچي. «فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ يُنَادِي ذَلِكَ الْمَلَكُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ»؛ وقتي ماه رجب وارد ميشود فرشتهاي كه در آسمان هفتم است هر شب از ماه رجب تا به صبح ندا ميدهد: «طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِينَ»؛ اين حرف او است، «و َيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى»؛ اين ملك ميگويد: اي مردم! ميدانيد امشب خدا دارد چه ميگويد؟
«أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي»؛ من همنشين كسي هستم كه با من بنشيند.
«وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي»؛ چه تعبير عجيبي! من اطاعت ميكنم از كسي كه از من اطاعت كند. هر چه بخواهي به تو ميدهم.
«وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي»؛ هر كه از من طلب غفران كند، او را ميآمرزم.
«الشَّهْرُ شَهْرِي»؛ ماه ماه من است. ماه رجب ماه خدا است.
«وَ الْعَبْدُ عَبْدِي»؛ بنده هم بنده من است، هيچ كسي را طرد نميكند.
«وَالْعَبْدُ عَبْدِي وَالرَّحْمَةُ رَحْمَتِي»؛ رحمت، رحمت من است.
«فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ»؛ هر كه در اين ماه من را بخواند، من جوابش را ميدهم.
«وَمَنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ»؛ هر كه در اين ماه از من درخواستي كند به آن عطا ميكنم.
«وَ مَنِ اسْتَهْدَانِي هَدَيْتُه»؛ هر كه از من طلب هدايت كند، هدايتش ميكنم.
«وَجَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي» من اين ماه را ريسماني قرار دادم بين خودم و بنده خودم.
«فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَيَّ»؛ چه تعبير بالايي است! اگر كسي در ماه رجب اعتصام به اين ماه پيدا كند، يعني به اين حَبل و به اين ريسمان اعتصام پيدا كند، اين به من ميرسد؛
يعني بهترين موقعيتها براي ما فراهم آمده است. ميخواستم بگويم اين ماه را قدر بدانيد، اين ماه مقدّمه است براي ماه مبارك رمضان. همه چيز در آن هست و مهمتر از همه اينكه خدا اين ماه را وسيلهاي قرارداده است كه ما بتوانيم خودمان را به خدا برسانيم، خودمان را تطهير كنيم. همه چیز در اين روايت بود.
لذا ميخواستم به دوستان سفارش كنم که از اين ماه غفلت نكنيد! اين دعاهايي را كه در ماه رجب وارد شده است بخوانيد! اينها خيلي مؤثّر است. به خصوص از نظر اعمال و رفتارتان يك كاري كنيد كه خودتان را مهذّب كنيد، تطهير كنيد، آماده كنيد براي ماه مبارك رمضان كه «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ»،است. بياييد در اين ماه، خودتان را براي مهماني خدا آماده كنيد. انشاءالله موفق باشيد!
مرحوم آیت الله آقامجتبی تهرانی
.
📜وظایف شیعیان در دعای ندبه
📖 در دعای ندبه می خوانیم:
«وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ»
خدایا مرا از کسانی قرار بده که به اهل بیت علیهم السلام پناه می برند
«وَ یَمْكُثُ فِی ظِلِّهِمْ»
و از کسانی قرار بده که در سایه و پناه آنها مکث می کند
به درنگ اختیاری "مکث" می گویند و به درنگ اجباری "لبث" می گویند.
✍️کلمه "مکث" خیلی زیبا است و دین ما دین مکث است.
یک جوانی است در اوج شهوت و در اوج زمینهٔ گناه، دین به او میگوید: مکث کن.
یک نفری می خواهد حرف بزند و حرف او غیبت است، دین ما می گوید: مکث کن.
می خواهد نگاه کند مکث کن، که این گناه است.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «مکیث الکلام» پیامبر وقتی سخن می گفت بسیار مکث می کرد.
📚نهج البلاغه خ ۱۰۰
فکر می کرد و حرف می زد، دقت می کرد و حرف می زد، به دستورات دینی توجه می کرد و حرف می زد.
انسان اهل مکث است چون عقل دارد و عقل است که او را به اسارت درمیآورد و از گفتن هر گونه مطلبی بازمیدارد.
"عقل" هم ریشه با "عقال" است و "عقال" به چیزی می گویند که زانوی شتر با آن بسته میشود و از حرکت بیمورد او جلوگیری میکند.
اما کسی که عقل را نادیده بگیرد و خود را از اسارت عقل آزاد کند به اسارت سخن در میآید و سخن هر کجا باشد او نیز در آنجا است و این همان حقیقتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید.
✍شاید واژهای که مشابه "مکث" است، "اثبات" باشد، "اثبات" معنایش حبس است، چون کسی را که حبس میکنند در یک جا ثابت و ساکن نگه میدارند.
عرب وقتی میگوید «اثْبِتْ» یعنی حبس کن، خودت را از شَر گناهان حبس کن و مرا در دین نگه دار: «و ثبت علی دینک» که هرگونه آزادگی پسندیده نیست.
✍واژه دیگر "وقوف" است، وقوف از "وقف" عمیق تر در رساننده معنای حبس است، فقها می گویند: «الوقف حبس المال». "موقف" از همین ریشه به معنای محل توقف است، منتهی با "مسکن" متفاوت است؛ مسکن مکان سر راهی است که محلی گذرا و تمام شدنی برای انسان است؛ لکن موقف توقفی ایست که گذر از آن به معنای اوج گرفتن است.
در تعریف عرفا، خداوند سبحان وقتی اراده کند انسان را از منزل و درجهای به منزل و درجهای بالاتر برساند، او را در بین دو منزل وقف میدهد و در این دو منزل به او تعلیم میدهد تا آمادگی پذیرش منزل بالاتر را داشته باشد: «الموقف هی منتهی کل مقام و هو المطلع و الأعراف کما عرفت و الموقف أیضا مقام الوفقه التی هی الحبس بین کل مقامین لتصحیح ما یبقی علی السالک فی المقامات من تصحیح المقام الذی وقع له الترقی الیه عنه و التأدب أیضا بما تحتاج إليه عند دخوله الی المقام الذی وقع له الترقی الیه»
«و اعنا علی تأدیه حقوقه إلیه»
و یاریمان کن در اداء حق امام زمان
«و الإجتهاد فی طاعته»
و کوشش کردن در اطاعت از او
«و اجتناب معصیته»
و دوری کردن از نافرمانی او
«و امنن علینا برضاء»
و با خشنودی او بر ما منت بگذار
"منت" یعنی نعمت و لطف بزرگ و امام زمان منت است، یعنی نعمت بزرگی است که خدای متعال برای هدایت انسان ها نهاده است.
#امام_زمان
#دعای_ندبه
#وظایف_شیعیان_در_دعای_ندبه
.
مرحوم سید بن طاووس میفرماید:
در یک سحرگاه در سرداب مطهر سامرا از حضرت صاحب الامر ارواحنافداه این مناجات را شنیدم که می فرمود:
«اَللهُم اِنَّ شِیعَتَنا خُلقَت مِن شُعاعِ اَنوارِنا وَ بَقِیَةِ طِینَتِنا وَ قَد فَعَلوا ذُنوباً کَثیرَةً اِتِکالاً عَلی حُبِّنا وَ وِلایَتِنا فَاِن کانَت ذُنوبُهُم بَینَکَ وَ بَینَهُم فَاصفِح عَنهُم فَقَد رَضینا وَ مَا کانَ مِنها فِیما بَینَهُم فَاصلِح بَینَهُم وَ قاص بها عَن خُمسِنا وَ اَدخِلهُم الجَنَّةَ وَ زَحزِحهُم عَن النارِ وَ لا تَجمَع بَینَهُم و بَینَ اَعدائِنا فِی سَخَطِک».
خدایا؛ شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کردهای، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت به ما و ولایت ما کردهاند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با توست از آنها بگذر که ما را راضی کردهای و آنچه از گناهان آنها که در ارتباط با خودشان است، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حق ماست به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنان را با دشمنان ما در خشم و سخط خود جمع نفرما.
📚این مطلب به نقل از مرحوم علامه مجلسی قدس سره از ملحقات کتاب انیس العابدین و علامه میرزا حسین نوری قدس سره میباشد.
#امام_زمان
#سرداب_سامرا
#سید_بن_طاووس
.
🔖منبر کوتاه 🔖
♦️شرح دعای ماه رجب
قسمت اول
#شرح_دعای_ماه_رجب_1
♦️یا من ارجوه لكل خیر: ای كسی كه در هر امر خیری به تو امید دارم.
🔶انسان موجودی است كه با امید و انگیزه و هدف زنده است و انسان آگاه سعی می كند امور خود را به خدا متصل نماید. بالاخص آن كه امور آدمی؛ خیرات و خوبی ها هم باشند. مانند این كه اگر چیز خیری در دنیا نصیب ما می شود، آن را از خدا بدانیم و بگوییم (هذا من فضل ربی) و اگر مصیبت و گرفتاری هم پیش می آید، صبر و مقاومت داشته و از خدا طلب یاری و رفع مشكل نماییم " الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون." ( بقره/ 156)
♦️اگر دقت كنیم می بینیم كه بسیاری از آیات قرآن كریم نیز محتوای امید دهنده، انگیزشی و تشویق كننده دارند.
🔷 به طور نمونه در آیات گوناگون در قبال انجام عمل نیك و پرهیز از گناهان، بهشت و نعمت های جاوید و فرح بخش به ما عطا می كنند (ان الذین آمنوا و عملواالصالحات … اولئك لهم جنات عدن تجری من تحتهم الانهار … (كهف / 30- 31)
بنابراین گره زدن تمامی امور خیر و نیك به لطف و مشیت خداوند (توكل) و درخواست مساعدت و كمك از او، ویژگی بزرگی است كه بزرگان به آن توجه و عنایت دارند.
👈در دعا آمده ( لكل خیر) و نگفته یك خیر یا دو خیرات بلكه تمام امور خیر، و این مطلب قابل تأملی است. در واقع دل سپرده كسی است كه نگذارد نقطه اتصال به منبع فیض دچار انفصال شود.
🔶به عبارت دیگر دل سپرده به درگاه ذات اقدس الهی همواره اینگونه بر لب دارد كه:
"حیاتی و مماتی لله رب العالمین؛ تمامی زندگی و مرگ من برای خدای هر دو جهان است."
این بخش از كلام، مطلب بسیار آموزنده ای از كلام گهربار امام علی علیه السلام را به خاطر می آورد كه :
♦️خوشا به حال مؤمنی كه زندگی اش (برای یافتن بعضی از صفات نیك) مانند زندگی (معنی دار) سگ باشد، چون در این حیوان 10 خصلت نیكو وجود دارد:
♦️1- سگ در میان مردم قدر و قیمتی ندارد و این حال مسكینان است.
♦️2- سگ، مال و ثروت و ملكی ندارد، و این صفت مجردان است.
♦️3- سگ، خانه و لانه معینی ندارد و هر كجا كه برود، رفته است و این حال متوكلان است.
♦️4- سگ اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان است.
♦️5- سگ اگر از صاحب خود تازیانه بخورد باز هم در خانه او را رها نمی كند و این عادت مریدان است.
♦️6- سگ، درشب تنها مدت كمی می خوابد و این حال دوستداران خداست.
♦️7- سگ، با آن كه رانده می شود و ستم می كشد ولی وقتی او را صدا می زنند بدون دلگیری باز می گردد و این نشانه فروتنان است.
♦️8- سگ، از خوراكی كه صاحبش به او می دهد، راضی است و این حال قانعان است.
♦️9- سگ بیشتر اوقات ساكت و خاموش است، و این علامت خائفان است.
♦️10- سگ، وقتی می میرد، از خود میراثی به جای نمی گذارد و این حال زاهدان است. (لئالی الاخبار و الآثار، ج 5، ص 387 – 388، قم، مکتبة العلامة، 1372ش./ نشان از بینشانها، جلد اول، ص 310 )
📕بنابراین، ما تلاش می كنیم، برنامه ریزی می كنیم، برای خود هدف و آینده ای را ترسیم می نماییم و سعی می كنیم از فرصت ها استفاده كنیم و در طریق خداوند قدم برداریم و… و در نهایت همه اینها را متصل می كنیم و به خداوند واگذار می كنیم " و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد." ( مؤمن / 44)
#ماه_رجب
.
.
#امام_هادی
🟤 کنار زدن پرده از چشمان صالح و نشان دادن مقام خود
هنگامى كه امام را به سامرا تبعيد كردند، بنا به دستور متوكل و براى تحقير امام، ايشان را در محلى كه «خان صعاليك» نام داشت، و محل تجمع گدايان و بينوايان بود، جاى دادند.
«صالح بن سعيد»، با ديدن اقامتگاه حضرت به ايشان عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! اين ستمكاران در همه امور سعى در خاموش ساختن نور شما دارند كه شما را در چنين محلى كه مكان نشستن گدايان و مستمندان است جاى دادهاند.»
امام در پاسخ او فرمود: «اى پسر سعيد! آيا درک و معرفت تو در اين جايگاه است و گمان مىكنى كه اين امر سبب پايين آمدن شأن من مىشود؟» سپس براى تسكين او كه از دوستداران خاندان وحى بود و نيز براى نشان دادن مقام خود، با دست مبارک پرده را از جلوى چشمان او كنار زد و به او فرمود:«نگاه كن.»
صالح بن سعيد مىگويد: باغهايى زيبا و آراسته، نهرهايى جارى و درختانى سرسبز ديدم كه عطرى دل نواز از آنها به مشام مىرسيد و حور و غلمان بهشتى در آن ديده مىشد كه بسيار سبب شگفتى من شد.»
آن گاه امام به او فرمود: «اى پسر سعيد! ما هر جا باشيم، اينها از آن ماست. حال مىبينى كه ما در خان صعاليك نيستيم.»
📚منبع
الارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۴۳۸
#شهادت_امام_هادی
#فضائل_امام_هادی
#مداحی_عالمانه
..........
#ویژه_مدارس
🔸امام هادی (ع) در سال 212 در مدینه به دنیا آمدند. ایشان در هنگام شهادت پدر، تقریباً هشت سال داشت.
🔸چون شیعیان در زمان امامت امام جواد (ع) فهمیده بودند که امامت ارتباطی با سن و سال ندارد، مشکلات گذشته تکرار نشد و شیعیان بهسادگی امامت امام هادی (ع) را پذیرفتند.
🔸در دوران ۳۳ ساله امامت امام هادی (ع) فرصت مناسبی برای آشنایی مردم با معارف عظیم الهی فراهم شده بود. امام هادی (ع) بخش عظیمی از این معارف را در قالب دعا و زیارت به مردم آموختند. زیارت جامعۀ کبیره و زیارت غدیریه دو یادگار ارزشمند امام هادی (ع) در این باب است..
🔸معتز عباسی در سال ٢۵٢ به حکومت رسید. او هم در دشمنی با امام هادی (ع) بسیار تند بود و در نهایت آن حضرت را مسموم کرد و به شهادت رسانید.
✳️ قالَ الإمامُ الهادى عليه السلام: العُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إِلَى الغـَمْطِ والْجـَهْلِ.
✅ امام هادى عليه السلام فرمود: خودبينى انسان را از دانش آموختن باز مى دارد و او را بـه نـادانى و پستى مىكـشاند.
(اعيان الشيعة، ج ۲، ص ۳۹)
افتادگى آموز اگرطالب فيضى
هرگز نخورد آب زمينى كه بلند است
#امام_هادی_علیه_السلام
.
.
#امام_هادی
🔶 تبدیل بزم شراب به مجلس عزا
مسعودی مینویسد: روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) سعایت و سخن چینی شد و به او گفتند در منزل او سلاح و نوشتهها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد.
فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَهً مِنَ الْأَتْرَاکِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْکَ إِلَى الْمُتَوَکِّلِ.
پس متوکل گروهى را به منزل آن حضرت(ع) فرستاد و آنان شبانه به خانه ایشان هجوم بردند.ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت(ع) تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است.امام(ع) را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند.آنان به متوکل گفتند:
لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ وَ کَانَ الْمُتَوَکِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْکَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَکِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْکَأْسَ الَّتِی کَانَتْ فِی یَدِهِ.
در خانه اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مىخواند.متوکل چون امام(ع) را دید، از عظمت و هیبت امام(ع) بىاختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت، به امام(ع) تعارف نمود.امام هادی(ع) سوگند یاد کرده و فرمود:
«وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاه.»
«والله گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!»
متوکل حضرت(ع) را معاف نمود و گفت پس شعرى بخوان!
حضرت(ع) فرمود: «من شعر کم مىخوانم!» متوکل گفت: باید بخوانى!
امام هادى(ع) آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود، که تمام اهل مجلس متأثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند.
فَبَکَى الْمُتَوَکِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَکَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ(ع) أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً.
پس از خواندن این اشعار، متوکل و هر که در مجلس بود گریستند، تا آنجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد.سپس وی چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد.
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۰، ص ۲۱۱
#شهادت_امام_هادی
#فضائل_حضرت_علی_النقی
#مداحی_عالمانه
.
.
#امام_هادی
🟧 اطلاع امام هادی(ع) از خواست درونی عبدالرحمن
در روایت آمده که گروهی از مردم اصفهان در زمانی که در آن شهر از ولایت و امامت خبری نبود، نزد شخصی به نام «عبد الرحمن» که عاشق امامت و ولایت بود آمده، از او پرسیدند که چرا شما شیعه شدید؟ در جواب آنها گفت: من در جمع گروهی از مردم این شهر به کنار خانه متوکل رفته بودیم. هدف ما تظلّم و درخواست کمک از خلیفه عباسی بود. جمع زیادی در آنجا ایستاده بودند، ناگاه فرمان متوکل صادر شد که «علی بن محمد» را دستگیر کنید.
من از رفقا و از بعض حاضرین پرسیدم که «علی بن محمّد» کیست؟ جواب دادند: او امام شیعههاست و به احتمال زیاد متوکل او را به قتل میرساند. من با خودم گفتم: از اینجا نمیروم تا چهره او را ببینم و از نتیجه کار او آگاه شوم. ناگهان دیدم او را سوار بر اسب نموده، آوردند و مردم برای دیدن او صف کشیده بودند.
عبد الرحمان میگوید: من از دیدن آن حضرت دگرگونی در خود احساس کردم و قلبم پر از عشق و محبت گردید؛ لذا مرتب دعا میکردم که از ناحیه متوکل به او آسیبی نرسد. مأموران همچنان آن حضرت را در میان صفوف جمعیت میآوردند، ولی او با تمام متانت و وقار بر مرکبش قرار گرفته بود و به جایی نگاه نمیکرد و به کسی توجّه نمینمود تا اینکه مقابل من رسید، صورت خود را به سوی من گردانید و فرمود:
«خداوند دعایت را مستجاب کرده است و به تو عمر طولانی و مال زیاد و فرزندان متعدد مرحمت میفرماید.»
من از شنیدن این سخنان به خود لرزیدم و همراهان و حاضران از من سؤال میکردند: شما کیستی؟ و چه کار داری؟ و او با تو چه گفت؟
جواب دادم: خیر است و راز گفته شده را به آنها نگفتم. تا زمانی که به اصفهان برگشتم و خداوند گشایشی در روزی من ایجاد کرد و علاوه بر مال زیاد، عمرم نیز از هفتاد گذشت و دارای دو فرزند شدم…؛ لذا به امامت او معتقد گشتم و از شیعیان او گردیدم.
📚منبع
اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج ۳، ص ۳۷۱
#امام_هادی_ع
#فضائل_حضرت_علی_النقی
#مداحی_عالمانه
.
.
#امام_هادی
🟫 قصه برکةالسباع
متوکل برکهای در پیش قصر خود ساخته بود و شیران و درندگان را در آن جا داده بود و هرکس را که اراده عقوبت داشت به آن برکه میانداخت. روزی امام علی النقی(ع) را در آن برکه جای داد. حضرت مشغول نماز شد و سباع و درندگان دور آن جناب میگشتند و از روی تذلل نزد او دم بر زمین میمالیدند و صورت روی پای مبارکش میگذاشتند. چون متوکل این حالت را مشاهده کرد فرمان داد که آن جناب را زود بیرون بیاورند تا موجب مزید اعتقاد مردم نگردد.
📚منبع
جلاءالعیون، علامه مجلسی، ص ۹۸۵
حدیث اهل بیت (زندگینامه و مصائب چهارده معصوم.ع)، حاج یدالله بهتاش، ص ۳۳۰
شیر
#شهادت_امام_هادی
#فضائل_حضرت_علی_النقی
#مداحی_عالمانه
...................
.
#امام_هادی
🎙آيتالله ناصری
🔻متوکل عباسی امام هادي را زندان کردند. در همان ایام بنا شد مردم نماز استسقاء بخوانند، مسلمانان رفتند نماز استسقاء خواندند اما باران نيامد.
🔸مسيحي ها گفتند يک فرصت هم به ما بدهيد، يکشنبه را براي مسيحي ها گذاشتند آنها رفتند نماز را خواندند و باران آمد. مسلمان ها خيلي مضطرب شدند، يکي دو هفته ي ديگر مسلمانان برای نماز رفتند اما باران نيامد. باز مسيحي ها رفتند دوباره باران آمد.
🔹متوکل خدمت امام هادی علیه السلام آمد گفت: آقا به داد دين جدت برس. حضرت فرمودند به يک شرط من قبول ميکنم. فرمودند به این شرط که هر چه زنداني داري آزاد کنی. متوکل گفت باشد و همه را آزاد کرد. بعد حضرت فرمودند بگو يک بار ديگر مسیحی ها برای نماز بیایند وقتی مسیحی ها به همراه کشيش خود آمدند و مشغول نماز شدند، ابرهاي سياه شروع کرد بالای سرشان جمع شد.
🔸حضرت فرمودند: دست این کشیش را باز کنید و نگه داريد. دستش را نگه داشتند، بعد حضرت جلو رفتند و تکه استخواني که در دستش مخفی کرده بود را برداشتند. بعد حضرت فرمودند که اين استخوان يک پيامبر است که باید پوشيده باشد زير آسمان که برده می شود رحمت خدا اقتضا مي کند که باران بیاید. این ها اين را پيدا کرده اند و از آن استفاده می کنند. بعد حضرت فرمودند اين استخوان را از او بگيريد. وقتی از او گرفتند حضرت به کشیش مسیحی فرمودند حالا برو دعا کن که دیگر بارانی نیامد.
.
38.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ کامل بحث #امام_باقر علیه السلام (شماره۱)
#طباخیان 🎤
30.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت واقعی از زندگی #امام_باقر (ع)
محمدمهدی #طباخیان، کارشناس مذهبی
.
#میلاد_امام_جواد
🌹 چگونگی ولادت امام جواد(ع)
ابن شهر آشوب مورخ و محدث معتبر چنین مینویسد:
حکیمه خاتون، دختر امام موسی کاظم علیهالسلام میگوید: روزی برادرم امام رضا علیهالسلام مرا احضار کرد و فرمود: «ای حکیمه! امشب، فرزندی از خیزران متولد میشود، باید در حین ولادت حاضر باشی.»
من در خدمت آن حضرت ماندم. چون شب شد و درد زایمان بر خیزران مستولی گردید، من و قابله به همراه خیزران در اتاقی بودیم، برادرم چراغی نزد ما افروخت و در را به روی ما بست و بیرون رفت.
چون او را درد زائیدن گرفت بالای تشت نشاندیم، چراغ خاموش شد از تاریکی ناراحت و غمگین شدیم، ناگهان دیدیم فرزندی از خیزران متولد شد در حالی که اتاق روشن گردید و نوری از چهرهی او تابش نمود و در میان تشت قرار گرفت و مثل این که پردهی نازکی اطراف او را احاطه کرده بود. این پرده شبکهای از نور بود و از جمال زیبایش نور پرتو افکن و ساطع گردید، به طوری که تمام آن حجره منور شد و دیگر از غم تاریکی بیرون آمده از چراغ بینیاز بودیم.
من، آن وجود نورانی را گرفته و بر دامن خود گذاشتم و در جامههای مطهر پیچیده بودم که امام رضا علیهالسلام وارد حجره شد و او را از من گرفت.
آن حضرت به سنت رسول الله صلیاللهعلیهوآله در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه خواند و در گهوارهی عزت و کرامت گذاشت و به من فرمود: «از کنار گهوارهی او دور مشو!»
من از او دور نمیشدم تا آن که روز سوم ولادتش دیدم چشمهای خود را گشود و به اطراف نگریست و با کمال فصاحت مانند کودکان راشد و بالغ گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله» من سخت در حیرت فرو رفتم و آن چه دیده و شنیده بودم خدمت برادرم عرض کردم.
برادرم با لبخندی فرمود: «اکنون عجائب و شگفتیهای بیشتری از او خواهی دید.»
📚منبع
زندگانی حضرت امام محمد تقی جوادالائمه، آقای حسین عمادزاده
#امام_جواد
#ولادت_امام_محمد_تقی
#مداحی_عالمانه
.
.
#میلاد_امام_جواد
🌸 ولادت پربرکت امام جواد(ع)
امام جواد(ع) سال ۱۹۵ قمری در مدینه به دنیا آمد. درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است. بیشتر منابع، تولد او را در ماه رمضان دانستهاند.
برخی روز آن را ۱۵ رمضان و برخی دیگر ۱۹ رمضان گفتهاند. شیخ طوسی در «مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد» تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است.
از برخی روایات برمیآید که قبل از تولد جوادالائمه، برخی از واقفیان میگفتند علی بن موسی چگونه میتواند امام باشد در حالی که از خود نسلی ندارد.
از اینرو وقتی که جوادالأئمه(ع) به دنیا آمدند، امام رضا(ع) او را مولودی پربرکت برای شیعیان توصیف کرد. با این حال حتی پس از تولد او نیز برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا(ع) را منکر شدند.
آنان میگفتند جوادالائمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه چهره شناسان را حاضر کردند و آنان امام جواد(ع) را فرزند امام رضا(ع) دانستند.
📚منبع
ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۲۷۳
اعلام الوری، شیخ طبرسی، ج۲، ص۹۱
مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۸۰۵
کافی، شیخ کلینی، ص۳۲۰
#امام_جواد
#ولادت_امام_جواد
#مداحی_عالمانه
.
.
🔹 نمونههایی از سخاوت امام جواد علیهالسلام
امام علیه السلام در آغاز هر ماه صدقه میداد(۱)
آنچه به دست میآورد عمدهاش را به علویان اختصاص میداد.
مقداری از بیت المال که به ایشان پرداخت میشد را نیز انفاق میکرد.
همچنین درآمدهای ناشی از موقوفات اجداداش را که خود شخصاً بر روی باغها و مزارع آنها کار میکرد، صرف اهداف عالیه خود و نیازهای جامعه اسلامی میکرد.
درآمد آنچه را که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در مدینه وقف نموده و در اختیار امام علیهالسلام بود را نیز بین خویشاوندان و فقرا تقسیم مینمود .
همچنین هنگامی که قصد داشت بغداد را به سوی مدینه ترک کند، هر آنچه داشت در راه خدا انفاق کرد.
اسماعیل بن عباس هاشمی میگوید از تنگی معشیت نزد امام علیهالسلام شکایت نمودم. امام علیهالسلام قطعهای طلای خالص که وزنش ۱۶ مثقال بود به من داد.(۲)
مردی به حضور امام جواد علیهالسلام رسید و عرض کرد: مرا به اندازه مروت خودتان احسان کنید. امام علیهالسلام فرمودند: «اکنون در وسعت من نیست.»
سائل عرض کرد پس به مقدار مروت و مردانگی خودم احسان فرمائید. امام علیهالسلام به خدمتگزار خود فرمود: «مبلغ دویست دینار به او عطا کنید.»(۳)
در روایتی آمده است امام جواد علیهالسلام در سن سه یا چهار سالگی بود که پدر بزرگوارش امام رضا(علیهالسلام) به او مرقوم فرمود: «باید بخشش و بذل و عطای تو کمتر از پنجاه درهم نباشد و بیشتر از آن در اختیار توست.»
از این رو حضرتش به هر فقیر و بینوا این مقدار و بیشتر عطا میفرمود و جایزههای چندین هزار درهمی داشت که طبق اخبار روایت شده به جهت جود و بخششی که حضرتش داشته او را جواد و بخشنده گفتهاند.(۴)
امام علیه السلام با اینگونه بخشش به شیعیانش آموخت که دنیا را باید برای آخرت خواست و مال را برای انفاق در راه خدا فراهم کرد.(۵)
📚منبع
(۱) الدروع الواقیه، ابن طاووس، ص ۴۲
(۲) الخرایج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج ۱، ص ۱۰۵
(۳) حلیةالابرار، سیدهاشم بحرانی، ج ۲، ص ۴۰۸
درس زندگی از سیره عملی حضرت جواد علیه السلام، حمیدرضا کفاش
(۴) محمد بن علی علیه السلام، امام جواد، مرضیه محمدزاده، ص ۳۱۵
(۵) همان، ص ۵۷
#کرامات_امام_جواد
#امام_جواد
#فضائل_امام_محمد_تقی
#مداحی_عالمانه
.
.
#امام_جواد
❇️ علم و ادب امام جواد(ع)
سخنان و مناظرات امام جواد(ع) و حل مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان و پژوهشگران اسلامی اعم از شیعه و سنی را برانگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی امام واداشته است و هر کدام او را به نحوی ستودهاند.
به عنوان نمونه استاد شیعه شیخ مفید از آن حضرت چنین یاد میکند: «مأمون شیفته او شد، زیرا میدید که او با وجود سن کم از نظر علم و حکمت و ادب و کمال عقلی به چنان رتبه والایی رسیده که هیچیک از بزرگان علمی آن روزگار بدان پایه نرسیدهاند.»(۱)
جاحظ عثمانی معتزلی که از مخالفان خاندان علی(ع) بود، امام جواد(ع) را در شمار ۱۰ تن از طالبیان آورده که درباره آن چنین گفته است؛ هر یک از آنان عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده، پاک و پاک نهادند.
برخی از آنان خلیفه و برخی نامزد خلافت میباشند و تا ۱۰ تن هر یک فرزند دیگری است آنان عبارتند از: حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی. هیچ یک از خاندانهای عرب و عجم دارای چنین نصب شریفی نیستند.(۲)
📚منبع
(۱) الارشاد، شیخ مفید، ص۳۱۹؛ روضةالواعظین، فتال نیشابوری، ص۲۶۱
(۲) نگاهی به زندگی سیاسی امام جواد(ع)، مرتضی العاملی، سید جعفر، ترجمه سید محمد حسینی، ص ۱۰۶
#جوادالائمه
#فضائل_امام_محمد_تقی
#مداحی_عالمانه
.
.
#امام_جواد
✳️ همنشینی با همه اقشار جامعه
امام جواد(ع)، برتری انسانها را به واسطه علم آنان میدانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است که: «الشَّریفُ کلُّ الشَّریفِ مَن شَرّفَه عِلْمُه.»
«با شرافتترین از همه شریفها کسی است که شرفش به واسطه علمش باشد.» از اینرو، به طبقات پایین جامعه از جمله بردگان توجه داشت و با آنان نشست و برخاست میکرد. برخی از نویسندگان حدود ۱۰ تن از اصحاب آن حضرت را از بردگان بر شمردهاند. نقش انگشتری او، «حَسْبِی اللَّهُ حَافِظِی» به معنای «بس است مرا خدایی که حافظ من است» بوده است.
📚منبع
کشف الغمه، اربلی، ج۲، ص۳۵۰
مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی، ص۹۱
#امام_جوادالائمه
#فضائل_امام_محمد_تقی
#مداحی_عالمانه
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️نکاتی درباره #زبانحال
▫️اهمیت شناخت تاریخ اسلام
▫️مرثیه سرایی و بیان شخصیت #حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بیانات استاد #سیدمهدیحسینیرکنآبادی
جلسه ۲۰۶
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
👆
✅ یک نکته:
سلام رفقا
نکات آقا سید مهدی حسینی رو حتما بشنوید.
چالش این روزهای برخی اشعار #تاریخ_سازی و ساخت تصورات تاریخی برای مخاطب و خارج شدن #زبانحال از چارچوب اصلیشه 😔
#نقل_مسموعات و عدم رجوع به منابع، دامن برخی از شعرای عزیز و مادحین بزرگوار رو گرفته که خود ما هم ازش مستثنی نیستیم.
یکی از اون موارد که متاسفانه دقت نشده و جدیدا پر و بال گرفته
کیفیت بردن حضرت امام هادی علیه السلام به مجلس متوکل علیه العنه هستش.
ظاهرا در جایی نقل محکمی مبنی بر "بستن دست" و "کشوندن حضرت پشت مرکب" نداریم.
آقا عبدالله باقری به خوبی توی زمزمشون به این مطلب اشاره کردن.
👇
.
#زمزمه
#شهادت_امام_هادی
#امام_هادی علیه السلام
#عبدالله_باقری ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مگه میشه یادم بره / تخریبِ سامرا
حال و هواش هنوز برام/ عجیبه سامرا
حرفا دارم امشب و با / غریبِ سامرا
یه ساله چش به رام - ماه رجب بیاد
سیا(ه) بپوشم برا تو - مثل امام جواد
خودم رو توو غمت - شب مصیبتت
به آب و آتیش بزنم - کم بشه غربتت ۲
غریبی توو کلّ سال
حتی میون هیأت
شرمندهایم جز امشب
روضه نخوندیم واست
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
به ساحت مقدست / نذاشتن احترام
حتی شنیدنِ غمات / سخته آقا برام
روضه هاتون دل منو / میبره شهر شام
خواستن که بشکنن - حرمتتو آقا
عمداً یه روز نشوندنت - توی خرابهها
خواستن که روحتو - بیشتر بدن عذاب
تو رو به زور کشوندنت - به مجلس شراب ۲
باز خدا رو شکر! روضهت
مصیبت اعظم نیست
ناموس تو مابین
یه عده نامحرم نیست
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ریختنِ توو خونهی تو / کار حرومیاس
توو کوچهها بُردن تو رو / یه عده ناسپاس
روضهی تنهاییت چقدر / به گوشم آشناس
بُردن تو رو ولی - دست تو بسته نیست
با ضربهی لگد درِ - خونهت شکسته نیست
آتیش و دود نبود - میون معرکه
از میخی که پشت دره - خونی نمیچکه ۲
مسافری توو راه بود
این غصه کُشت مولا رو
دستش روی پهلوش بود
که میزدن زهرا رو
.👇
4_6025885510524731517.mp3
1.53M
#استاد_حاج_رضا_بکایی
#نکات_ناب
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
📘📘📘📘📘📘📘📘📘
#متن_نکات 👇
ما اگر خودمان گریه کن باشیم مستمع هم گریه می کند لازم به گریه ی مصنوعی کردن نیست. مدّاح اگر خود اشک نداشته باشد ظرف خالی است که با قاشق درون قابلمه می زنند و صدا می دهد. ما اگر احترامی بین جامعه داریم فقط برای اهل بیت علیهم السلام است. اگر این گونه بودیم هر یک از ما یک سرباز هستیم و در غیر اینصورت سیاهی لشکر هستیم
.
#امام_هادی
✅مرحوم علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) به نقل از «الخرائج و الجرائح» مرحوم «قطب الدین راوندی(۵۷۳ق) نقل می کند که؛
در زمان حکومت متوکل عباسی، زنی ادعا کرد که حضرت زینب(سلام الله علیها) است!
متوکل به او گفت :
📋《أَنْتِ اِمْرَأَةٌ شَابَّةٌ وَ قَدْ مَضَى مِنْ وَقْتِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) مَضَى مِنَ اَلسِّنِينَ》
♦️تو زن جوانی هستی و از زمان حضرت رسول اکرم(ص) سالیانی گذشته است.
آن زن گفت :
📋《إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) مَسَحَ عَلَيَّ وَ سَأَلَ اَللَّهَ أَنْ يَرُدَّ عَلَيَّ شَبَابِي فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ لَمْ أَظْهَرْ لِلنَّاسِ إِلَى هَذِهِ اَلْغَايَةِ فَلَحِقَتْنِي اَلْحَاجَةُ فَصِرْتُ إِلَيْهِمْ》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم.
اما اکنون احتیاج مرا واداشت که خود را به مردم معرفی کنم.
در این هنگام؛ متوکل عباسی پسران ابی طالب(ع) و فرزندان عباس بن عبدالمطلب و قریش را خواست و با آنان مشورت کرد.
آنان گفتند : در فلان تاریخ، زینب کبری(س) دختر حضرت فاطمه(س) وفات یافته است.
ولی آن زن به می گفت :
📋《كَذِبٌ وَ زُورٌ فَإِنَّ أَمْرِي كَانَ مَسْتُوراً عَنِ اَلنَّاسِ فَلَمْ يُعْرَفْ لِي حَيَاةٌ وَ لاَ مَوْتٌ》
♦️روايت دروغى است که از خودشان ساختهاند!
من از نظر مردم پنهان بودهام و كسى از مرگ و زندگى من اطلاعی نداشته است.
متوکل به آنان گفت :
📋《هَلْ عِنْدَكُمْ حُجَّةٌ عَلَى هَذِهِ اَلْمَرْأَةِ غَيْرَ هَذِهِ اَلرِّوَايَةِ؟》
♦️غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد؟
آنان گفتند : خیر!
متوکل گفت : من از جدم عباس بيزار باشم اگر او را مانع از ادعايش شوم مگر با دليل!
آنان گفتند :
📋《فَأَحْضِرِ اِبْنَ اَلرِّضَا(ع) فَلَعَلَّ عِنْدَهُ شَيْئاً مِنَ اَلْحُجَّةِ غَيْرَ مَا عِنْدَنَا》
♦️ابن الرضا[امام هادى(ع)] را احضار كن تا شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد.
متوکل شخصی را پى امام هادی(ع) فرستاد و جريان آن زن را برايش نقل كرد.
امام هادی(ع) فرمود :
📋《كَذَبَتْ فَإِنَّ زَيْنَبَ(س) تُوُفِّيَتْ فِي سَنَةِ كَذَا فِي شَهْرِ كَذَا فِي يَوْمِ كَذَا》
♦️دروغ مىگويد! حضرت زينب(س) در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است.
متوکل گفت : اينها نيز همين روايت را نقل كردند ولى من قسم ياد كردهام كه مانع ادعايش نشوم مگر با دليل!
امام(ع) فرمود :
📋《وَ لاَ عَلَيْكَ فَهَاهُنَا حُجَّةٌ تَلْزَمُهَا وَ تَلْزَمُ غَيْرَهَا》
♦️چيز مهمى نيست! دليلى بياورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند.
متوکل گفت : آن دلیل چیست؟
امام(ع) فرمود :
📋《لُحُومُ بَنِي فَاطِمَةَ(س) مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلسِّبَاعِ فَأَنْزِلْهَا إِلَى اَلسِّبَاعِ فَإِنْ كَانَتْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(س) فَلاَ تَضُرُّهَا》
♦️گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است، او را وارد گودال درندگان كن اگر از فرزندان فاطمه(س) باشد درندگان با او كارى ندارند.
متوکل رو به زن کرد و گفت : چه می گویی؟
زن گفت :
📋《إِنَّهُ يُرِيدُ قَتْلِي!》
♦️او قصد کشتن من را دارد و قبول نکرد!
امام هادی(ع) فرمود :
📋《فَهَاهُنَا جَمَاعَةٌ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ(ع) وَ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَأَنْزِلْ مَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ!》
♦️اينجا از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) زيادند،هر كدام را مايلى پيش درندگان بفرست.
در اين هنگام، رنگ از چهره همه حضار پريد.
سپس برخی از مبغضین امام هادی(ع) به متوکل گفتند :
📋《هُوَ يُحِيلُ عَلَى غَيْرِهِ! لِمَ لاَ يَكُونُ هُوَ؟》
♦️او مىخواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد! چرا خودش نمی رود؟
متوكل نيز با اين پيشنهاد اظهار تمايل كرد، چون ميل داشت بدين وسيله امام هادی(ع) از بين برود، بىآنكه او در خونش دخالت كرده باشد.
پس متوکل خطاب به امام هادی(ع) گفت :
📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! لِمَ لاَ تَكُونُ أَنْتَ ذَلِكَ؟》
♦️ای ابالحسن(ع)! چرا خودتان نمی رويد؟
امام هادی(ع) فرمود :
📋《ذَاكَ إِلَيْكَ!》
♦️اگر شما مايل باشيد، مي روم!
متوکل گفت : این کار را انجام دهید.
در این هنگام نردبانی آوردند و راه وارد شدن به محل شیران که تعدادشان شش عدد بود، گشودند و امام هادی(ع) پایین رفت.
📋《فَلَمَّا دَخَلَ وَ جَلَسَ صَارَتِ اَلْأَسْوَدُ إِلَيْهِ فَرَمَتْ بِأَنْفُسِهَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ مَدَّتْ بِأَيْدِيهَا وَ وَضَعَتْ رُءُوسَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ فَجَعَلَ يَمْسَحُ عَلَى رَأْسِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهَا ثُمَّ يُشِيرُ إِلَيْهِ بِيَدِهِ إِلَى اَلاِعْتِزَالِ فَتَعْتَزِلُ نَاحِيَةً حَتَّى اِعْتَزَلَتْ كُلُّهَا وَ أَقَامَتْ بِإِزَائِهِ》
ادامه مطالب :👇
♦️هنگامی گه امام هادی(ع) داخل شد، ميان شيرها نشست، آنها اطراف امام(ع) را گرفتند و دستهاى خود را روى زمين پهن كرده و سر بر روى دست خويش نهادند.
امام(ع) دست بر سر يكايك آنها كشيد و به هر كدام اشاره مىنمود كه فاصله بگيرد و كنار برود. و شيرها به جانبى كه امام(ع) دستور داده بود رفتند و در مقابل امام(ع) ايستادند.
در این هنگام وزیر متوکل به متوکل گفت :
📋《مَا هَذَا صَوَاباً فَبَادِرْ بِإِخْرَاجِهِ مِنْ هُنَاكَ قَبْلَ أَنْ يَنْتَشِرَ خَبَرُهُ》
♦️اين كار بر ضرر تو است، بگو قبل از اينكه جريان منتشر گردد از آنجا خارج شود.
متوکل سراسیمه گفت :
📋《يَاأَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! مَا أَرَدْنَا بِكَ سُوءاً وَ إِنَّمَا أَرَدْنَا أَنْ نَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِمَّا قُلْتَ فَأُحِبُّ أَنْ تَصْعَدَ》
♦️ما نظر بدى در باره شما نداشتيم، منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود اكنون خوب است بالا بيائيد.
📋《فَقَامَ وَ صَارَ إِلَى اَلسُّلَّمِ وَ هِيَ حَوْلَهُ تَتَمَسَّحُ بِثِيَابِهِ فَلَمَّا وَضَعَ رِجْلَهُ عَلَى أَوَّلِ دَرَجَةٍ اِلْتَفَتَ إِلَيْهَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ أَنْ تَرْجِعَ فَرَجَعَتْ وَ صَعِدَ》
♦️امام(ع) از جاى حركت كرد و نزديك نردبان آمد و شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند.
همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت اشاره كرد برگرديد و همه رفتند و ايشان بالا آمد و فرمود :
📋《كُلُّ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(س) فَلْيَجْلِسْ فِي ذَلِكَ اَلْمَجْلِسِ》
♦️هر كسى مدعى است فرزند فاطمه(س) است، ميان اين درندهها برود.
متوکل به آن زن گفت : پایین برو!
آن زن شروع به التماس نموده و گفت :
📋《اَللَّهَ اَللَّهَ اِدَّعَيْتُ اَلْبَاطِلَ وَ أَنَا بِنْتُ فُلاَنٍ حَمَلَنِي اَلضُّرُّ عَلَى مَا قُلْتُ》
♦️به خاطر خدا به من رحم کنید! من به دروغ گفتم! من دختر فلان كس هستم و شدت از فقر و تنگدستى اين ادعا را كردم.
سپس متوکل دستور داد که آن زن را در ميان درندگان (#شیر ها) بیاندازند که در این هنگام با درخواست مادر متوکل، آن زن را بخشیدند.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۱۴۹، ح۳۵
#اسنادالمصائب
.