ابوالحسن(ع) تو را از دست داد، همان ابو الحسنى كه مؤتمن، پدر دو فرزند تو حسن(ع) و حسین(ع)، برادر تو دوست تو و محبوب تو مى باشد.
همان على(ع) كه تو او را از زمان كودكى پرورش دادى در زمان بزرگسالى او با وى برادر شدى.
همان على(ع) كه محبوبترین دوستان و اصحاب تو بود.
همان على(ع) كه در اسلام آوردن و هجرت نمودن و یارى كردن تو بر همه سبقت گرفت.
ما تو را از دست دادیم، گریه قاتل ما خواهد بود و تأسف همراه و مونس ما گردید.
سپس آن بانو فریادى زد و ناله اى كرد كه نزدیك بود روح از بدنش مفارقت نماید.(۴)
به نقل مشهور رحلت آن حضرت(ص) در روز دوشنبه اتفاق افتاده است.
و امام رضا(ع) درباره این روز می فرماید :
📋 《..وَ یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ یَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اللهُ فِیهِ نَبِیَّهُ وَ مَا أُصِیبَ آلُ مُحَمَّدٍ(ص) إِلَّا فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ..》
♦️دوشنبه روزى نحسى است كه خدا در آن روز پیامبر خود را قبض روح كرد و آل محمّد(ص) دچار مصیبت نشدند مگر در روز دوشنبه!(۵)
🏴امام سجاد(ع) درباره رحلت حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《لَمَّا كَانَ قَبْلَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) ثَلَاثَةَ أَيَّامِ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ :
يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ يَقُولُ :
كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ(ص)؟
قَالَ النَّبِيُّ(ص) :
أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》
♦️سه روز از عمر با برکت حضرت رسول اکرم(ص) باقی مانده بود که، جبرئیل بر آن حضرت(ص) نازل شد و گفت :
یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی میپرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است.
و آن سؤال این است که میفرماید، چگونه خود را مییابی؟
پیامبر اکرم(ص) در پاسخ فرمود :
ای جبرئیل! خود را اندوهناک و دلگیر مشاهده میکنم.
📋《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ مَعَهُمَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ فِي الْهَوَاءِ عَلَى سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ!
فَسَبَقَهُمْ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ :
يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً لَكَ وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ!
فَقَالَ : كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ؟
قَالَ : أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》
♦️روز سوم، جرائیل مجدد به حضور مبارک شرفیاب شد.
در اینروز، جبرئیل به اتفاق عزرائیل و فرشتهای به نام اسماعیل همراه با هفتاد هزار فرشته دیگر به حضور مبارک شرفیاب گردیده بود.
جبرئیل، که پیش از عزرائیل و اسماعیل به حضور مبارک رسول خدا(ص) شرفیاب شده بود، از ایشان پرسید :
یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی میپرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است.
و آن سؤال این است که میفرماید، چگونه خود را مییابی؟
حضرت(ص) در پاسخ فرمود :
خود را اندوهناک و غمناک مشاهده میکنم.
📋《فَاسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ!
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ!
هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ يَسْتَأْذِنُ عَلَيْكَ لَمْ يَسْتَأْذِنْ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَكَ وَ لَا يَسْتَأْذِنُ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَكَ!》
♦️سپس عزرائیل، اجازه ورود گرفت.
سپس جبرائیل عرضه داشت :
ای احمد!
این عزرائیل ملک الموت است که اذن ورود به خدمتتان را دارد.
با اینکه پیش از شما از احدی اذن ورود نخواسته و پس از شما هم، از کسی اجازه نخواهد خواست!
📋《قَالَ : ائْذَنْ لَهُ!
فَأَذِنَ لَهُ جَبْرَئِيلُ فَأَقْبَلَ حَتَّى وَقَفَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ :
يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَمَرْتَنِي بِقَبْضِ نَفْسِكَ قَبَضْتُهَا وَ إِنْ كَرِهْتَ تَرَكْتُهَا》
♦️رسول خدا(ص) به جبرئیل گفت :
به وی اجازه ورود بده!
عزرائیل بهحضور مبارک شرفیاب شد و در برابر رسول اکرم(ص) توقف کرد و گفت :
ای احمد(ص)! خدای تعالی مرا بسوی تو اعزام کرده است و دستور داده، هر چه بفرمائی، اطاعت کنم؛ اگر دستور دهی، جان تو را قبض کنم، قبض میکنم. و اگر دستور دهی، تو را به حال خود واگذارم، از تو اطاعت کرده و قبض روحت نخواهم کرد.
📋《فَقَالَ النَّبِيُّ(ص) :
أَ تَفْعَلُ ذَلِكَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ؟
قَالَ نَعَمْ بِذَلِكَ أُمِرْتُ أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي.
فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ!
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدِ اشْتَاقَ إِلَى لِقَائِكَ》
.
ادامه مطالب :👇
♦️رسول خدا(ص) فرمود :
هر وظیفهای که نسبت به من داری، انجام بده.
عزرائیل گفت :
وظیفه من بسته به فرمان شماست.
جبرئیل گفت : یا احمد! خدای تعالی اشتیاق دیدار تو را دارد.
رسول خدا(ص) فرمود :
ای عزرائیل! ماموریت خود را بجای بیاور.
📋《فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) :
يَا مَلَكَ الْمَوْتِ امْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ.
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : هَذَا آخِرُ وَطْئِيَ الْأَرْضَ إِنَّمَا كُنْتَ حَاجَتِي مِنَ الدُّنْيَا》
♦️جبرئیل نزدیک به قبض روح پیغمبر(ص)، گفت :
درود خدا بر تو، ای رسول خدا(ص)!
اینک آخرین گامی است که بر روی زمین میگذارم و از این پس، به زمین نخواهم آمد؛ زیرا منظور من، از آمدن به زمین، وجود مقدس تو بود.(۶)
اما در مورد اینکه حضرت رسول اکرم(ص) به شهادت رسیده است، ابتدا باید بگوییم که؛
امام حسن مجتبی(ع) می فرماید :
📋《مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُومٌ》
♦️هیچ یک از ما اهل بیت(ع) نیست، مگر اینکه کشته شود یا مسموم شود.(۷)
در کتب شیعه و اهل سنت به شهادت حضرت رسول اکرم(ص) تصریح شده است.
شیخ مفید می گوید :
📋《وَ قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَةً》
♦️رسول خدا در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال ده هجری در مدينه در سن شصت و سه سالگی در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۸)
شیخ طوسی نیز دقیقا همین نقل را می آورد.(۹)
داود بن يزيد می گويد :
از شعبى شنيدم كه مىگفت :
📋《والله لقد سم رسول الله(ص)》
♦️به خدا قسم که رسول خدا(ص) مسموم از دنیا رفته است.(۱۰)
بخاري و مسلم و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند که؛
📋《قالت عَائِشَةُ : لَدَدْنَاهُ في مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فلما أَفَاقَ قال أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فقال لَا يَبْقَي أَحَدٌ في الْبَيْتِ إلا لُدَّ وأنا أَنْظُرُ إلا الْعَبَّاسَ فإنه لم يَشْهَدْكُمْ》
♦️عايشه گفته است در دهان رسول خدا(ص) در زمان مريضي ايشان به زور دوا ريختيم، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مي آيد و وقتي حضرت(ع) بهتر شد، فرمودند :
آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهي نكردم؟
پس فرمودند : بايد در دهان هر كسي كه در اين خانه است، در جلوي چشم من دوا ريخته شود؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است.(۱۱)
همچنين بسياري از بزرگان اهل سنت همين مطلب را از عبدالله بن مسعود نقل كرده اند که گفته است :
📋《لِأَنْ أَحْلِفَ تِسْعاً ان رَسُولَ اللَّهِ(ص) قُتِلَ قَتْلاً أَحَبُّ الي من أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً انه لم يُقْتَلْ وَذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ نَبِيًّا وَاتَّخَذَهُ شَهِيداً》
♦️اگر ۹ بار قسم بخورم كه رسول خدا(ص) كشته شده است برايم محبوب تر است از اين كه يك بار قسم بخورم كه او كشته نشده است؛ زيرا خداوند او را پيامبر و شهيد قرار داده است.(۱۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
شهر مدینه صحنه ی صحرای محشر است
باور کنیم عمر جهان رو به آخر است
ملک خدای عزوجل خیمه ی عزاست
کی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر است
در بیت وحی آمده در می زند اجل
این لحظه ی یتیمی زهرای اطهر است
جاری است اشک دیده ی شیرخدا علی
انگار آب غسل نبی اشک حیدر است
عترت غریب گشته و قرآن به زیر پا
دست امین وحی خداوند بر سر است
باور کنید بر جگر شیر حق علی
داغ نبی فقط نه که داغ برادر است
رکن علی شکسته و از بس شده غریب
از غصه گشته مثل همایی که بی پر است
یارب بر او تو فاطمه اش را نگاه دار
زهرا برای شیرخدا رکن دیگر است
مویی مباد کم ز سر فاطمه شود
کو دست و تیغ و بازوی سردار خیبر است
👤سازگار
📚منابع :
۱)امالی شیخ طوسی، ص۴۰۰
۲)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۳۷۹
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۵
۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۷۹۳
۵)تهذیب الاحکام طوسی، ج۴، ص۳۰۱
۶)امالی شیخ صدوق، ص۲۷۴
۷)بحارالانوار مجلسی، ج۲۷، ص۲۱۷
۸)المقنعه شیخ مفید، ص۴۵۶
۹)تهذیب الاحکام طوسی، ج۶، ص۲
۱۰)المستدرک حاكم نيشابوری، ج۳، ص۶۱
۱۱)صحيح بخاری، ج۴، ص۱۶۱۸
۱۲)المصنف صنعانی، ج۵، ص۲۶۹
.
.
وقایع روزهای پایانی عمر شریف #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
#بخش_اول #شهادت_پیامبر_اکرم
استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی
📍رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس از حجة الوداع و اعلام ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه به عنوان جانشین خود، به مدینه بازگشتند. ماه محرم و ماه صفر بود که حال ایشان دگرگون شد و پیامبر خدا به سبب بدحالی، گاهی اوقات در خانه بستری میشدند و قادر به اقامه نماز جماعت نبودند.
📍تا اینکه در اواسط ماه صفر، رسول خدا اعلام فرمود همه ی کسانی که در مکه قادرند سلاح در دست بگیرند برای رفتن به ماموریتی که انتقام جنگ موته و شهادت سرداران بزرگ اسلام در آن جنگ است آماده حرکت بشوند.
📍ایشان، ناحیه ای به نام جرف در بیرون از مدینه را به عنوان اردوگاه این سپاه تعیین کردند و جوانی به نام اسامة بن زید را به فرماندهی این سپاه منصوب کردند و بنا به نقلی، جز ده نفر از بنی هاشم که استثناء شده بودند همه باید در این لشکر حضور پیدا می کردند.
📍چرا پیامبر خدا در این ایام و بیماری خود اقدام به اعزام چنین سپاهی می کند، اگر که دشمن حمله ور شده بود و حضرت برای دفاع لشکر اعزام میکردند جای بحثی نبود، اما پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می گوید که ما می خواهیم انتقام جنگ موته را بگیریم، ولی چرا این همه تعجیل در این قضیه می شود؟
📍آنچه مسلم است و بزرگان علمای شیعه به آن معتقد هستند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چون ارتحال خود را نزدیک می دید، برای محکم کاری در امر خلافت و جانشینی بلافصل امیرالمومنین علیه السلام این تدبیر را اندیشیدند.
📍ایشان با توجه به علم و آگاهی که از دشمنی ها و حساسیت های بسیاری از اصحاب نسبت به مولای متقیان علیه السلام دارند و اینکه می دانند این افراد نمی توانند رهبری او را برتابند، می خواهد آن ها را به این ماموریت اعزام کند و در غیاب آن ها که به این ماموریت رفتند، رسول خدا رحلت می کند و امیرالمومنین علیه السلام که در غدیر معرفی شده است و برای او بیعت گرفته شده در جای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قرار خواهد گرفت و مسلمانان که از ماموریت موته برگردند، درعمل انجام شده قرار می گیرند و نمی توانند با رهبری امیرالمومنین علیه السلام مقابله و منازعه ای داشته باشند. لذا این سپاه را حضرت اعزام می کند...
#ادامه_دارد ....👇
📜 #متن
🚦وقایع روزهای پایانی عمر شریف #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
#بخش_دوم
استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی
📍اما باید دقت کرد در اعزام این سپاه و تعیین فرمانده آن از سخنانی که پیرامون این سپاه بیان می فرماید رموزی نهفته است. پیغمبر اکرم وقتی اسامة بن زید را که هفده ساله یا هجده ساله بوده است به عنوان فرمانده تعیین کرد و همه مسلمانان با سابقه را به عنوان سربازان او قرار داد، با اعتراض عمومی مواجه شد. خیلی گلایه و انتقاد داشتند که چرا این جوان باید بر ما مسلمانان با سابقه فرماندهی پیدا کند.
📍پیامبر خدا با همان حال بیماری در حالی که دستمالی بر سر بسته بود وارد مسجد شد و خطاب به مردم گفت که این سخنان چیست که به گوش من رسیده؟! اصل بر لیاقت است، نه بر سن و سال، اسامه لیاقت دارد همانگونه که پدرش پیش از این لیاقت داشت (پدر اسامه، زید بن حارثه بود که در جنگ موته به شهادت رسیده بود.) بعد پیغمبر بزرگوار ما لعنت می کند کسانی که از سپاه اسامه و فرمان او سرپیچی کنند و فرمود چون من تعیین کردم، همه موظفید که اطاعت کنید و با او همراهی کنید.
📍این اقدام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جای تامل و تعمق دارد. از این رو که اگر بحث بر لیاقت باشد آیا پیامبر ما افراد لایقی از اصحاب خود را سراغ ندارد که هم لایق اند و دارای سوابق بالا، و سنی هم از آنها گذشته باشد تا اعتراض و انتقاد اصحاب برانگیخته نشود؟ قطعاً پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اصحاب اینگونه داشتند، اما در کار پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم حکمتی نهفته است.
📍آن حضرت می خواهد جلوی انتقادات احتمالی درباره ی ولایت امیرالمومنین علیه السلام را به بهانه ی کم بودن سن آن حضرت بگیرند، یعنی وقتی رسول خدا حکم می کند که شما باید تحت امر اسامه ای که هفده هجده سال بیشتر ندارد بروید، به اعتبار اینکه که پیامبر خدا آن را تایید کرده، قطعاً باید تابع امیرالمومنین علیه السلام باشید که خداوند او را تعیین کرده و سن او هم حدود دو برابر سن اسامه است.
📍امیرالمومنین علیه السلام هنگام رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام سی و سه سال دارد و وقتی هم می فرماید اصل بر لیاقت است، همه می دانند که امیرالمومنین علیه السلام لایق ترین اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده و سوابق درخشان و بی نظیر آن حضرت در خدمت به اسلام و دین الهی و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر همگان آشکار است.
📍مورد دیگر هم اینکه وقتی هر کسی که از رسول خدا سر پیچی کند مستوجب لعن و نفرین است، به طریق اولی اگر کسی از ولایت امیرالمومنین علیه السلام که توسط خداوند تعیین شده و توسط پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم معرفی شده است سر پیچی کند لعن و نفرین ابدی برای خود خریده است.
🔸پس رسول خدا در آخرین روزهای عمر شریف خود با اعزام سپاه اسامه در نظر دارد که مدعیان خلافت و یا مخالفان امیرالمومنان علیه السلام، به اعتبار حضور در ماموریت گرفتن انتقام جنگ موته، در مدینه نباشند.
#شهادت_پیامبر_اکرم
.
پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)چه رازی را با امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درمیان گذاشتند؟
هزار باب علم تعلیم نمودند که از هر باب هزار باب دیگر گشوده میشد. (منتهی الامال ص184)
#پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#شهادت
#28صفر
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) چگونه پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)را دفن کردند؟
در قبر، صورت حضرت را از کفن خارج کردند و گونۀ ایشان را بر زمین و مقابل قبله نهادند و خشت لحد را چیدند و خاک بر روی آن ریختند.(منتهی الامال ص190)
#پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#شهادت
#28صفر
پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در پایان عمر شریفشان چه تذکراتی به مردم میدادند؟
پیوسته خطبه میخواندند و ایشان را از فتنههای بعد از خود و مخالفت از فرمودههای خود بر حذر مینمود و وصیت میفرمود که مردم، دست از سنت و طریقۀ او برندارند و بدعت در دین الهی نکنند و متمسک شوند به عترت و اهل بیت او به اطاعت و نصرت و حراست، و منع میکرد از مختلف و مرتد شدن، و مکرر میفرمود که ای مردم! من از پیش شما میروم و شما در حوض کوثر بر من وارد خواهید شد و از شما سؤال خواهم کرد که چه کردید با دو چیز گرانبها: کتاب خدا و عترت من که اهل بیت منند و این دو از من جدا نمیشوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند، بدرستی که این دو چیز را در میان شما میگذارم و میروم، پس سبقت مگیرید بر اهل بیت من و پراکنده نشوید از ایشان و تقصیر مکنید در حق ایشان که هلاک خواهید شد و چیزی تعلیم ایشان نکنید، بدرستی که ایشان داناترند از شما و چنین نیابم شما را که بعد از من از دین برگردید و کافر شوید و شمشیرها بر روی یکدیگر بکشید، پس من یا علی(علیهالسلام) را همراهی کنید در لشکری مانند سیل در فراوانی و سرعت و شدت و بدانید علیبنابیطالب(علیهالسلام) پسر عم و وصی من است و قتال خواهد کرد بر تأویل قرآن، چنانکه من قتال کردم بر تنزیل قرآن. (منتهی الامال ص184)
#پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#شهادت
#28صفر
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در پاسخ اینکه چه کسی امامت نماز بر پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را میپذیرد و حضرت در کجا دفن میشوند چه فرمود؟
همانا پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) امام و پیشوای ماست در حال حیات و ممات، پس دسته دسته مردم بدون تقدم امامی بیایند برآن حضرت نماز بخوانند و بروند و به درستی که حق تعالی قبض روح نمیفرماید پیغمبری را در مکانی مگر این که پسندیده آن مکان را برای قبر او و من پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را دفن خواهم نمود در حجرهای که وفات آن حضرت در آن واقع شده است(که خانۀ حضرت فاطمه -سلامالله علیها- بود).(منتهی الامال ص189)
#پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#شهادت
#28صفر
آنچه پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در آخرین لحظات عمر شریفشان به حضرت فاطمه(سلامالله علیها)فرمود و موجب خوشحالی ایشان شد چه بود؟
اولین کسی که از اهل بیت(علیهمالسلام) به حضرت ملحق خواهد شد ایشان است و مدت حیات کوتاهی خواهند داشت.(منتهی الامال ص189)
#پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#شهادت
#28صفر
پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)چه وصیتی برای بعد از رحلتشان به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمود؟
یاعلی، سر مرا در دامن خود گذار که امر خداوند عالمیان رسیده است و چون جان من بیرون آید آن را به دست خود بگیر و بر روی خود بکش، پس روی مرا به سوی قبله بگردان و متوجه تجهیز من شو و اول تو بر من نماز بخوان و از من جدا مشو تا مرا به قبر بسپاری و در همۀ این امور از حق تعالی یاری بجوی!.(منتهی الامال ص188)
#پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#شهادت
#28صفر
وقتی پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در لحظات آخر عمر شریفشان، برادر و یاورخویش را طلبیدند، چه اتفاقی افتاد؟
عایشه گفت بخوانید ابوبکر را، پس ابوبکر آمد و بالای سر آن حضرت نشست، وقتی حضرت چشم خود را باز کرد و نظرش به او افتاد حضرت روی خود را گردانید.حفصه گفت:بخوانید عمر را، وقتی عمر حاضر شد و حضرت او را دید از او هم اعراض فرمود؛ سپس فرمود بخوانید برادر و یاورم را، ام سلمه گفت:بخوانید علی را وقتی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)حاضر شد پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)به او اشاره کرد که نزدیک من بیا و حضرت به ایشان رازهایی را در زمانی طولانی فرمود که مشخص شد هزار باب علم که از هر بابی هزار باب مفتوح میشود و وصایای دیگر بوده است. (منتهی الامال ص188)
#پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#شهادت
#28صفر
وقتی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) خواستند فرزندان خود را در لحظات آخر از پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جدا کنند ایشان چه فرمودند؟
فرمودند:«یاعلی بگذار که من دو گل بوستان خود را ببویم و ایشان گل رخسار مرا ببویند و من ایشان را وداع کنم و ایشان مرا وداع کنند، بدرستی که ایشان بعد از من مظلوم خواهند شد و به شمشیر و زهر ستم کشته خواهند شد»سپس سه مرتبه فرمود که لعنت خدا برکسی که بر ایشان ستم کند. (منتهی الامال ص183)
#پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#شهادت
#28صفر