ن دنیا خردم کنی بلاهاتو به سرم فرود بیاوری تا غرورم بشکنه ولی در عوض تو صحرای محشر دنبال این نباشی که غرور منو بشکونی اونجا هی به فرشته ها ی عذابت نگی برید دنبالش بیاریدش ! میخوام بهش بفهمونم که غرور یعنی چه ؟ مستی و طغیان یعنی چه ؟ بیاریدش تا بینی شو به خاک بمالم ! نه خدا تورو به عزتت قسم با من این معامله رو نکن من که ادعایی ندارم من اگه گناهی هم کردم از روی مخالفت با تو نبود من غلط بکنم بخوام در برابر تو قد علم کنم ، تو رو به خانوم فاطمه ی زهرا(س) همین جا منو رام واهل کن نذار اینقدر روحم با گناهان وحشی و فراری بشه ! به خودت پناه آوردم هر چه تو بگی میگم چشم ! ببین چجور با ذلت صورت روی خاک گذاشتم! اومدم بگم من عددی نیستم که بخوام با تو مخالفت کنم ببین چقدر متواضعانه و حقیرانه اومدم در خونه ات ! کمکم کن همیشه خوارو ذلیل خودت باشم ! نذار مستی کنم !
گریزشماره نه ، دعای کمیل
ولایمکن الفرار من حکومتک(9)
خدایا تو خودت خوب میدونی هر موقع شیطان منو با گناه و زرق و برق دنیا از در خونه ات فراری میده ، هر موقع دستمو میگیره و کشان کشان از در خونه ات دور میکنه باز مجبورم در خونه خودت برگردم ! درست مثل پرنده و کبوتری که به خونه صاحبش عادت کرده هر جای شهر که رها ش کنند آخرش تا غروب نشده تا هوا تاریک نشده بر میگرده اما وقتی برمیگرده میاد روی دیوار خونه ی صاحبش می شینه بالهاش از خستگی شل شدند دهانش خشک شده زیرگلوش تند تند میزنه دیگه نای پرواز نداره ، ای خدای من الان من هم بعد ازمدتها خستــه و حیران و جامانده از قافله خوبانت اومدم در خونه ات ، بخدا خیلی تشنه ی محبتت هستم . به مهـــدی فاطمــه(ع) قسم تشنه توجهت هستم ! منو تو آغوش خودت بگیر ! نذار دیگه تو شهر گناه و شهوت و آلودگیها رها بشم ، نذار دیگه منو شیطان باخودش ببره ! دست منو بذار تو دست حسینت ! به حسینت هم بگو که دست بنده منو رها نکن ! نذار دیگه گم بشه ! دست منو بــذار تو دست مهـدی فاطمــه (ع) اصلا با یک طناب و زنجیر منو ببند به در خونه خودت ، نذار دیگه فرار کنم ، بذار همه ببینند که من ذلیل تو هستم جایی ندارم برم نمیتونم فرار کنم !
گریزشماره ده ، دعای کمیل
ظلمت نفسی (10)
خـــدایــا ! خیلی به خودم ظلم و جفا کردم ! خیلی به حال خودم بد کردم ، با این اعتراف باید به من کمک ویژه کنی آخه یه عمریه با ظلمی که به خودم کردم خیلی مظلوم واقع شدم تو خودت میدونی واجبه هرکس قدرت داره به کسی که بهش ظلم شده و کسی که مظلوم واقع شده به دادش برسه دریغ نکنه ، خودت گفتی که باید به داد ستمدیده و مظلوم رسید.بخدا خیلی مظلوم واقع شدم شیطان و نفسم خیلی به من ظلم کرده اند بخدا خیلی غریبم دستمو بگیر خـدای مهـربون !
گریزشماره یازده ، دعای کمیل
کم من قبیح سترته(11)
یادش بخیر قدیما خیلی گناهانمو می پوشاندی اما من بی حیا و جسور غرق شهوات خودم بودم چقدر به من فرصت می دادی اما من نمی فهمیدم چه خدای خوبی دارم ! آی مردم به عزت و جلالش قسم خیلی هوای بنده هاش رو داره ، اگه هوای منو نداشت نمیتونستم بیام در خونه اش اگه هوای منو نداشت و اگه منو دوست نداشت زبونمو لال میکر نمیذاشت باهاش حرف بزنم نمیذاشت باهاش درد و دل کنم . رب من ! مولای من ! حالا که تو اینقدر ستارالعیوبی حالاکه تو نمیذاری آبروی من آلوده پیش کسی بره یه خواهشی ازت دارم ، خواهشم اینه کاری کنی که آبروی من پیش مهــدی فاطمه(ع) هم نره ، کاری کن امام زمانم متوجه نشه که من بیچاره چه کاره هستم ، لااقل کاری بکن که اصلا آقام یادش بره که من چه گناهانی رو مرتکب شدم از ذهن حسینت اینو پاک کن که من توی خلوت خودم چه خطاهایی رو انجام دادم ،آخه اگه این کارو نکنی دیگه نمیتونم به چهره ی مهــدی فاطمه(ع) نگاه کنم ، دیگه نمیتونم توی دعای ندبه بگم : «متی ترانا و نراک» . اون لحظه ای که آقا میخواد با چشمان دلربایش به من بیچاره نگاه کنه با چه رویی نگاش کنم ؟ بذار هر چه گناه کردم از یاد امام زمانم بره از یاد حسینت بره از یاد مادرم فاطمه ی زهرا (س) بره برای تو که کاری نداره خــدایا ! نذار پیش اونا خجالت بکشم ! تو که نمیخوای بنده ات خجالت بکشه ؟
گریزشماره دوازده ، دعای کمیل
وکم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته (12)
چقدر به همه ی مردم چهره ی منو چهره ی یه آدم حسابی نشون دادی ! همه فکر میکردند من امام زمانی هستم همه میکردند من آدم خوبی هستم ، آدم مهربونی هستم حتی حاضر نشدی ظاهر منو جلوی مردم بد جلوه بدی گفتی درسته که بنده ام آلوده هست ، درسته که همیشه تو خلوت دوان دوان به سمت گناه می دوه اما بذار آبروشو حفظ کنم ولی خــدایا !من خودم خوب میدونم که چه آدم پست و آلوده ای هستم خودم میدونم که چقدر خون به دل مهــدی فاطمــه (ع) کردم خودم می دونم که چه باطن حیوانی و کثیفی دارم هی گفتی بذار در ظاهر هم که شده به خوبیها و فضائل معروفش کنم تا باورش بشه که میتونه آدم خوبی باشه ه
ی گفتی : بنده من باورت بشه که دوستت دارم باورت بشه که دلم میخواد آدم خوبی باشی . ولی معبود من ! حالا که ظاهر مو طوری نشون میدی که همه فکر میکنند من امام زمانی هستم لااقل نذار با اعمالم آ بروری مهــدی فاطمه (ع) رو ببرم حالا که همه دارند می بینند اومدم در خونه ات لااقل در ظاهر هم که شده منو بخر ! دعاهامو مستجاب کن ! تو که نمیخوای همه ببینند من اومدم در خونه ات و تو ردم کردی ؟ اگه ردم کنی همه مسخره ام میکنند ، همه ملامتم میکنند ، همه سرزنشم میکنند میگن این همون خدایی بود که هی میگفتی نمیذاره آبروم بره ؟ پس چی شد؟ کو اون همه مهربونی که از خدا دم میزدی ؟ تو رو خدا فقط امشب رو آبروداری کن خـدا ! نذار دست خالی از در خونه ات برم ! بذار همه ببینند که تو چه خدای خوبی هستی ! به خدا قول میدم اگه آبروداری کنی دیگه سمت گناه نرم دیگه آدم بشم دیگه نامردی نکنم دیگه نمک نشناسی نکنم دیگه قول میدم نذارم مادرم بخاطر گناهان من غصه بخوره اشک بریزه یه کاری میکنم امشب مادرم زهــرا (س) خوشحال بشه !
گریزشماره سیزده ، دعای کمیل
وافرط بی سوءحالی(13)
خدایا اصلا " حال خوشی ندارم نمیدونم چرا هیچ موقع حال عبادت کردنتو ندارم . اصلا" حال قرآن خوندن و نماز خوندن ندارم ، اصلا" حال ندارم نیمه شب بلند بشم دو رکعت نماز بخونم ، حال ندارم نیمه شب پنج دقیقه قبل از اذان صبح بیدار بشم با تو حرف بزنم ،هر کاری میکنم حال خوشی داشته باشم نمیشه . از دست خودم عاصی شدم از خودم بدم اومده منی که نتونم با خدای به این خوبی خوب انس بگیرم و خوب حرف بزنم و خوب مناجات کنم ، چه خاکی باید به سرم کنم ؟ چه بنده ای هستم که حال ندارم دو رکعت نماز با توجه بخونم ؟ خدایا با چه کسی این همه درد رو برم بگم ؟ اما بذار یک جمله بگم خدایا ! درسته حال خوشی ندارم ولی لااقل باید بین من و بین کسی که اصلا" از بد حالی خودش رنج نمیبره و غصه نمیخوره فرقی وجود داشته باشه منی که تو دلم غم نشسته همیشه دارم غصه میخورم که چرا نمیتونم با امام زمانم ارتباط داشته باشم باید یه فرقی با دیگران داشته باشم یا نه ؟ نذار با این همه غصه دق کنم به دادم برس نجاتم بده.آخه خودت دیدی هر موقع تصمیم گرفتم نیمه شب بلند بشم با تو حرف بزنم خواب به چشمانم غلبه کرد، چشمان خواب آلودم نذاشت با تو مناجات کنم .خدای محبوبم التماست میکنم بذار این چند روزی که از عمرم باقی مونده مزه با تو بودن رو بچشم ! بذار مزه مناجات کردن با تو رو حس کنم ! عزیز دلم اگه به من حال خوشی ندی برای خودت بد میشه ! آخه اگه حالم بد باشه وقتی روضه حسینتو میخونند یک نفر از گریه کنان حسینت کم میشه ،وقتی روضه مادرم زهــرا(س) رو می خونند باید مثل یک آدم قسی القلب بشینم و بشنوم که سیلی به صورت مادرم زدند ولی از اینکه نمیتونم مصیبتشو درک کنم دق کنم . تو رو خدا نذار مثل دشمنان اهل بیت (ع) مصیبت آنها رو درک نکنم! نذار مثل اونایی که بچه های حسینو زدن حال عبادت نداشته باشم !
گریزشماره چهارده ، دعای کمیل
و خدعتـنی الدنیا بغرورها (14)
یک عمر این دنیای فانی سرم کلاه گذاشت ، منو بیچاره کرد . یک عمره که منو از مهــدی فاطمه(ع) جدا کرده ، یک عمره که منو از اشکها و گریه های نیمه شب محروم کرده ، یک عمره نذاشته به فکر آخرتم باشم ، نذاشته به فکر مرگ و قیامت و شب اول قبرم باشم . هر وقت تصمیم جدی گرفتم آدم بشم ، هر وقت عهـد بستم که دیگه با خدا آ شتی کنم ، هرموقع تصمیم گرفتم همیشه به یاد امام زمانم باشم ، هر موقع تصمیم گرفتم با چشم و گوش و زبانم گناه نکنم خودشو به من نشون داده ، زیباییها و شهوات و لذاتش رو به من نشون داد و فریبم داد منو زمین زد. ای انیس من ! اگه به من بیچاره رخ نشون میدادی ، اگه هی من و از در خونه ات رد نمی کردی اگه هوای من بدبخت رو داشتی به این راحتی گول دنیا رو نمیخوردم .کاش امشب مهــدی فاطمه(ع) می آمد بالای سرم دستی به سرم می کشید منو بلند میکرد می گفت : بلند شو دیگه مال من شدی ، خودم خریدمت بیا بریم ! آخه اگه امشب منو نخری می ترسم دنیا جوری منو فریب بده که دشمنان اهل بیت (ع) رو فریب داد، می ترسم چشمانمو باز کنم خودمو تو لشکر عمر سعد ببینم . نه باور نمی کنم تو رو خدا نجاتم بده نمی خوام دیگه فــریب بخـورم!
گریزشماره پانزده ،دعای کمیل
ان لا یحجب عنک دعائی سوء عملی....(15)
به عزتت قسم التماست میکنم یه کاری کن گناهان و اعمال بد و بی حیایی هایم مانع اجابت دعاهام نشه. آخه خیلی آرزو و خواهش دارم اگه قرار باشه بخاطر گناهانم دعاهامو مستجاب نکنی و از در خونه ات ردم کنی دیگران می آیند منو می برند، اگه دست رد به سینه ام بزنی شاید دیگه در خونه ات پیدام نشه .الآن اومدم در خونه ات تا در خونه ات هستم کارو تموم کن ! نذار شیطان منو ببره ! خدایا دیگه فرصتی بهتر از الان برات پیش نمیاد ، بنده ات خودش با پای خودش اومده خودش دستاشو بالا گرفته ، اصلا" بذار یه چیزی بگم
تا کاری به گناهانم نداشته باشی و دعاهامو مستجاب کنی ! خدایا درسته گناهانم زیاده ، درسته خیلی پرده دری کردم ، درسته همیشه دنبال گناه کردن بودم اما به عزت خودت قسم با اینهمه گناه دیگه آب به روی بچــه های حسین (ع) و زینب (س) نبستم ، درسته کوله بار گناهانم کمرمو شکونده ، اما دیگه سیلی به صورت مادرم نزدم ، من که روی سینه ی حسین (ع) ننشستم ، من که دستان علی (ع) رو نبستم ، من که عمود آ هنین به فرق عباس(ع) نزدم ، پس چرا دعاهای منو مستجاب نمی کنی ؟ آخه چیز زیادی که ازت نمیخوام ، چیز بدی که ازت نمیخوام ، مگه تو دل من بیچاره چیه که باعث شده دعای منو مستجاب نکنی ؟ اگه خوب به دلم نگاه کنی جـز مهـر فاطمه (ع) وعلی (ع) و حسین (ع) چیزی نمی بینی ، آخه دعای من بیچاره که چیز بدی نیست ، فقط ازت میخوام منو دلداده مهـدی فاطمه (ع) کنی فقط ازت میخوام منو غلام حلقه به گوش مهدی خودت کنی .فقط ازت میخوام جلوی امام زمانم تو خون خودم غلت بخورم آقام هم بیاد بالا سرم هی بگه بگو عزیزم دیگه چی میخوای؟ بگو تا از خدا بخوام برات مستجاب کنه اینقدر زجر نکش! عزیزم غصه نخور من ناراحت میشم ! خودم خریدارتم خودم می برمت مال خودم باشی !
گریزشماره شانزده ، دعای کمیل
ولا تفضحنـی(16)
منو مفتضح نکن ! منو رسوای شهر نکن ! نذار روز قیامت جلوی علی (ع) و فاطمه (ع) خجالت بکشم ! نذار جلوی حسین (ع) خجالت بکشم ، آخه انصاف نیست کسی که برای حسین(ع) گریه کرده آبروشو ببری آخه دور از مروته کسی که کینه دشمنان فاطمه (ع) تو دلش هست رسواش کنی ، اشکال نداره اگه هم منو رسوا کردی منم بلدم چه کنم اگه رسوایم کردی داد میزنم میگم : آی اهل عالم ! همه بشنوید می دونید چرا من اینقدر بیچاره ام می دونید چرا اینقدر من وضعم خرابه ؟ اگه از من جواب خواستند به همه میگم تقصیر خداست . اگه هر موقع که گناه می کردم با من مهربونی نمیکرد ، اگه اینهمه روی خوش به من نشون نمیداد، اگه اینهمه با من مدارا نمیکرد ، اگه اینهمه برای من دلسوزی نمیکرد من جسور نمی شدم ، اصلا" باورم نمیشه چنین خدایی با اینهمه خوبی منو رسوا کنه .آی مردم ! به خدا این خدایی که من می شناسم نمی ذاره سینه زن حسینش رسوا بشه ، نمی ذاره کسی که یک عمر ایام فاطمیه بخاطر پهلوی شکسته مادرش به سرو صورت رده آبروش بره. آخه اگه آبروی من بره همه میگن پس کو اون خدایی که همیشه ازش تعریف میکردی ؟ پس کو امام زمانی که میگفتی دستتو میگیره؟ پس کو مادری که همش بخاطر اون خودتو می زدی ؟
گریزشماره هفده ، دعای کمیل
ولا تعاجلنی بالعقوبة علی ما عملته(17)
همه ی ذرات عالم هستی تتحت فرمان تو هستند ، قرار هم نیست از تحت سیطره ی تو خارج شوند ، علاوه بر آن قدرتت هم بی نهایته، اصلا" حد نداره ، پس چرا میخوای در عذاب من عجله کنی ؟ عجله مال کسی است که می ترسه طرف مقابل از دستش فرار کنه اما من بیچاره که کاری از دستم بر نمیاد جایی نمیتونم برم غیر از در خونه ی خودت . به خودت پناه آورده ام دست به دامن خودت شده ام ، تو هم که هر وقت اراده کنی میتونی تأدیبم کنی پس چرا عجله میکنی ؟ خدایا صبر کن عجله نکن در عذاب من ، شاید منم آدم شدم شاید منم امام زمانی شــدم شاید دل مادرم رو شاد کردم آخه اگه در جهنم بردن من عجله کنی دل مهربون مادرم به درد میاد، ناراحت میشه که چرا من سوختم چرا منو تو آتش انداختی ؟ پس لااقل بخاطر دل فاطمه خودت هم که شده منو عذاب نکن آخه خوبیت نداره فاطمه (ع) دختر رسول خدا(ص) همسر علی (ع) مادر حسین (ع) برنجه ، فاطمه (ع) همین جوری هم تا دلت بخواد رنج کشیده غصه خورده سیلی خورده ، استخوان پهلوشو شکوندند، میخ داغ به سینه اش فرو رفته ، وقتی نفس می کشید خون از گلویش بیرون می آمد ، بخاطر سیلی ای که خورده خیلی سر درد کشیده نذار با عذاب کردن من ناراحتیش بیشتر بشه ! آخه مادرمه نمیتونه ببینه من زجر می کشم منم نمیتونم ببینم مادرم غصه بخوره !
گریزشماره هیجده،دعای کمیل
...فی کل الاحوال رئوفا (18)
خدایا من اگه بجای تو بودم حتما" با این بنده هات که با یه دل امیدی آمدند در خونه ات مهربون و عطو ف بودم که حتما" مهربون هستی ، چنین سوء ظنی به تو ندارم ، میدونی چرا میگم با این مردم مهربون باش ؟ آخه این مردم باید با کسانی که با بچه های حسین (ع) مهربون وبا عطوفت نبودن فرق داشته باشند. این بنده هات نه تازیانه به سرو صورت بچه های حسین (ع) زدند ، نه سر از بدن بچه ی شش ماهه جدا کردن ، نه تیر به گلوی علی اصغرحسین (ع) زدند، نه سر بریده ی حسین (ع) رو جلوی دختر سه ساله اش گذاشتند ، نه توی بیابونهای شام بچه های حسینو پا برهنه روی خارها دواندند، پس چرا نباید باهاشون مهربون و عطوف باشی ؟ آخه وقتی مهر بچه های حسین (ع) تو دلشونه چجور میشه باهاشون نامهربون بود ؟
گریزشماره نوزده ،دعای کمیل
وقد اتیتک یا الهــی (19)
درسته دیر اومدم در خونه ات ولی بالاخره اومدم. آخه به زور خودمو از غل و زنج
یر و زندان شیطان و هوای نفس کندم و اومدم.مگه نمی بینی چقدر سرو صورتم و بال وپرم زخمیه ؟ مگه نمی بینی چقدر خسته ام ؟ مگه نمی بینی پاهام دیگه توان راه رفتن نداره ؟ حبیب من ! خیلی تشنه ی محبتت هستم ! از راه دوری دارم میام . خدایا ! بیا بشین باهات درد و دل کنم ، کجا بودی خدا ؟ چرا نیومدی نجاتم بدی ؟ خیلی شیطان منو اذیت میکرد خیلی با تازیانه اش به گردن من میزد ، بارها منو از پرتگاه گناه پایین انداخت . ای خدا ! بیا امشب روضه خودمو برات بخونم ، روضه ی شکنجه شدنم به دست شیطان رو برات بخونم ، خدایا هر وقت تصمیم میگرفتم بیام سراغ قرآ ن و اهل بیت (ع) شیطان کتکم میزد ، هر موقع تصمیم می گرفتم نماز با توجه بخونم سیلی به صورتم میزد ، هر موقع می خواستم بیام تو مجلس حسینت برای حسینت گریه کنم فریبم می داد، هر موقع می خواستم بیام در خونه ات توبه کنم با هزار حربه و نیرنگ سرم رو گرم میکرد ، نمیذاشت من یک لحظه تو رو ببینم ، نمیذاشت یک بار درست و حسابی باهات مناجات کنم . اما الان خیلی خوشحالم چون از دستش فرار کردم . تو روقسم میدم دیگه نذار منو ببره ! بخدا ازش میترسم ، ازش بدم میاد ببین چقدر منو خرد کرده ! ببین منو چقدر نحیف و لاغر کرده ! ببین چقدر منو از شکل و قیافه ی یه آدم خوب انداخته! ببین چقدر روحمو آلوده و کثیف کرده!خوش به حال اونی که بار اولشه در خونه خدا میاد! خوش به حال اون بنده ای که تازه در خونه خدا پیداش شده ولی اومده سر به دیوار گذاشته یه گوشه زانوی غم بغل کرده ! بخدا خدا خریدارشه ، تو رو خدا اونهایی که بار اولشونه در خونه اش اومدند من بیچاره رو هم دعا کنند ! بخدا بگید این بنده ی بیچاره ات رو هم آدم کن! دیگه بسشه خیلی داره زجر میکشه ! خوش به حال اونهایی که بارها عهدشون با خدا رو شکستند ولی دوباره در خونه اش اومدند. معلومه دلشون برای خدا تنگ شده ، آخه خیلی خدای مهربونیه هر وقت میرم در خونه اش به حسینش و فاطمه (ع) و علی (ع) و امام زمانم هم میگه بیایید! از مهمون من پذیرایی کنید نذارید بهش بد بگذره ! در خونه اش می ایستند میگن خوش اومدی کجا بودی دل تنگنت شده بودیم !
گریزشماره بیست ،دعای کمیل
یا رب ارحم ضعف بدنی و....(20)
خدایا به ضعیفی و ناتوانی بدنم رحم کن ! بخدا از فاصله هزاران کیلومتری هم استخوانم با آتش جهنم ذوب میشه من که ادعایی ندارم ، من که عددی نیستم بخوام در برابر تو قد علم کنم ، بخدا استخوانهام زود خرد میشه ، آ ی مردم اگه باور ندارید که استخوانهام نحیفه ، اگه باور ندارید که استخوانهام نازک و ضعیفه از مادرم بپرسید اون به شما خواهد گفت که استخوانهای من چقدر نازکه. آخه وقتی پشت در ملائک صدای خرد شدن استخوانهای مادرمو شنیدند براشون ثابت شد که شیعیانش هم استخوانهاشون نحیف و نازکه فهمیدندکه استخوانهاشون زود خرد میشه مادرم درد خرد شدن استخوانو چشیده ، طاقت نمیاره من هم استخونهام مثل خودش بشکنه و خرد بشه !
گریزشماره بیست ویک ، دعای کمیل
هیهات انت اکرم من ان تضیع من ربیته(21)
باورم نمیشه بنده ای رو که خودت پرورش دادی عذابش کنی ، خداوند بعد از اینکه قوم نوح غرق شدند به نوح فرمود: کوزه بساز ! حضرت نوح کوزه ها رو ساخت اونها رو گذاشت مقابل آفتاب تا خشک بشن ولی بارون اومد خرابشون کرد ، دوباره حضرت نوح (ع) کوزه ساخت باز بارون اومد خرابشون کرد نوح عرض کرد خدایا ! تو خودت فرمودی کوزه بسازم پس چرا بارانت رو میفرستی خرابش میکنی ؟ خدا فرمود ای نوح این کوزه ها ساخته ی دست خودت هستند کار دستی تو هستند اما ببین وقتی باران میاد و خراب میشن تو چقدر ناراحت میشی این بنده هایی که غرق شدند همه بنده های من بودند خودم اونها رو آفریده بودم بالاخره بنده های خودم هستند ببین چقدر سخته ! آی مردم خدا دلش نمیخواد بنده اش رو عذاب کنه وقتی التماسش میکنید دریای کرم و مهربانیش جوشش میکنه دنبال بهانه است تا تو رو ببخشه دأب و منش خدا اینه که فقط می بخشه!
گریزشماره بیست ودو ، دعای کمیل
...خرت لعظمتک ساجدة (22)
آی در و دیوار و زمین مسجد ! آی در و دیوار حرم حسین (ع) آی در و دیوار حرم امام رضا (ع) آی در ودیوار مسجدالحرام ! آی پرده ی کعبه! آی زمین پر از غربت بقیع ! شما شهادت بدید نذارید من عذاب بشم ! شاید خیلی از شما مردم بگید من که حرم حسین (ع) نرفتم من که بقیع نرفتم چه کنم ؟ درسته ولی همین که نمک به زخمت میزنم دلت میسوزه دلت میره کنار ضریح شش گوشه ی حسین (ع) دلت میره بین الحرمین دلت میره قبرستان بقیع کنار قبر بدون بارگاه ائمه بقیع (ع) دلت میره کنار قبر پیامبر(ص) همین که دلت پرواز میکنه میره کربلا و مدینه کفایت میکنه که در و دیوار و زمین اونجا برای تو شهادت بدهند که تو اومدی در خونه ی خدا همین کفایت میکنه که اونها شهادت بدهند که تو در خونه خدا اشک ریختی ناله زدی .آی شبهای قدر ! شما شهادت بدید که اومدم در خونه ی خدا قرآن به سر گرفتم اومدم در خونه اش به ح
سین (ع) قسمش دادم شما دیدید که زبانم چقدر یا رب یا رب یا رب می گفت. تو رو خدا شهادت بدید ، اگه دیر شهادت بدید منو می برند جهنم و می سوزونند. خدایا اگه سجده های من بیچاره هم به درد نمیخوره تو رو قسم میدم به سجده های مادر پهلو شکسته ام تو رو قسم میدم به سجده خونین حسین (ع) تو گودال قتلگاه تو رو قسم میدم به سجده های در غربت مهدی فاطمه (ع) منو نسوزان منو جهنم نبر ! آی مردم خیالتون راحت باشه دیگه خدا شما رو نمی سوزونه آخه در کنار سجده ها و عبادتهای ناقصی که داشتم برای بچه های حسین (ع) اشک ریختم دلم برای حسینی که آخرین لحظه عمرش ، چشمانش از تشنگی و گرسنگی و خستگی تار می دید و صداش گرفته بود خیلی سوخته !
گریزشماره بیست و سه ، دعای کمیل
...و هو بلاء تطول مدته (23)
خدایا سختیها و بلاهای دنیا با اینکه کمه و زمانش اندکه طاقت فرساست تحملشو ندارم چگونه بلاها و عذابهای آخرت رو تحمل کنم بذار بگم چه سختیهایی تو دنیا کشیدم . بذار بگم چه بلاهایی تو دنیا دیدم با اینکه خیلی کوتاه بود ولی نتونستم تحمل کنم اصلا" طاقت شنیدنشو هم نداشتم چه برسه به اینکه بخوام از نزدیک ببینم یکی از اون بلاهایی که من تو دنیا دیدم و خیلی هم کوتاه بودازنظر زمان ، همون لحظه بود که شمر روی سینه حسین (ع) نشست بخدا از اون لحظه ای که روی سینه حسین (ع) نشست تا اون زمانی که باسربریده حسین (ع) از گودال قتلکاه بیرون اومد خیلی طول نکشید، خود حسین (ع) اون لحظه برای اینکه شمر اذیت نشه کاری کرد که تا زودتر بتونه کارشو انجام بده ، خدایا خودت می بینی با اینکه زمان این بلا کوتاه بود اما من نتونستم تحمل کنم اگه تا روز قیامت هم که این قضیه رو برام تعریف کنند از بس تحملش برام سخته سرم درد میگیره ، اعصابم بهم میریزه همه ی عزاداری های هزار و چند صد ساله بخاطر همین یک لحظه ی کوتاهی است که حتی مردم با چشماشون هم ندیدند اما امان از دل زینبی که همه رو با چشمان گریان و بهت زده اش دید ،خدایا دیدی نمیتونم بلاهای دنیا رو تحمل کنم ، یه بلایی برای من فرستادی که تا عمر دارم میسوزم دیگه برای چی میخوای تو آخرت هم بلایی به من بدی که زمانش طولانی تر از بلای دنیاست ،آخه بلای اونجا هزاران سال طول میکشه اگه قرار باشه هزاران سال از حسین فاطمه (ع) دور باشم دق میکنم اگه روز قیامت اون لحظه ای که حسین فاطمه (ع) وارد صحرای محشر میشه به من بگن حق نداری چشم بندازی به چهره ی حسین (ع) چه خاکی به سرم کنم ؟ اگه وقتی حسین فاطمه (ع) وارد صحرای محشر میشه فرشته های عذابت با گرز آهنین و آتشین به چشمان من بکوبند بگن حق نداری حسین رو ببینی من بیچاره چه کنم ؟ بخدا بلای جدایی از حسین (ع) رو زمین و آسمانها هم نمی تونند تحمل کنند چجوری از من بیچاره میخوای تحمل کنم ؟
گریزشماره بیست وچهار ،دعای کمیل
لای الامور الیک اشکو (24)
از کدام بدبختی هام شکایت کنم از جهنم رفتنم ؟ یا از داغی آتش جهنم ؟ یا از جدایی از حسین (ع) و فاطمه (ع) ؟ وقتی میام تو مجلست می شینم همه سختیها و بدبختی هام جلوی چشمم رژه می روند، بلاهایی که به من دادی یکی یکی به ذهنم خطور میکنه ، میخوای بلاهامو یکی یکی برات بشمارم ؟ وقتی میام تو مجلست می شینم یه کم که از دنیا جدا میشم یه کم که روحم با یاد و ذکر تو لطیف میشه یادم میاد به اون لحظه ای که حسینتو تو گودال قتلگاه بردند .آخه این دیگه چه بلایی بود که به من دادی ؟ از یک طرف به ذهنم کوچه ی بنی هاشم خطور میکنه که دارند تو کوچه مادرمو کتک میزنند چه کنم خدا ؟ از یه طرف عمود آهنین به فرق عباس (ع) میزنند از یه طرف دستهای بسته شده زینب (س) رو می بینم که تو بازار شام بین نامحرمان و هلهله مردم می چرخونند از یه طرف امام زمانم غریب و تنهاست ، آخــه با این همه بلا و سختی چه کنم ؟ تو به جای من بودی چه میکردی خــدا ؟ برای کدومشون ناله بزنم از یه طــرف وضع خودم هم خرابه جهنمی هستم وای خدای من ! دردناکتر از همه اینکه اگه قرار باشه منو جهنم ببری وقتی منو به جهنم هولناکت پرتاب می کنند یه دفعه نگاه کنم ببیــنم کنـار دسـتـم ابن ملجم هم هست چه کنم ؟ اگه ببینم کنار دستم حرمله و شمر هم هستند ، اگه ببینم باید کنار کسانی که مادرمو کتک زدند باشم اگه قرار باشه همنشین اونی که سیلی زد به صورت مادرم باشم چه خاکی به سرم کنم ؟ دارم دیوونه میشم خدایــا ! همین فشارهای روحی رو عذاب من در دنیا قرار بده ! تو رو خدا دیگه این بلاها رو تو آخرت به من نده می میرم !
گریزشماره بیست و پنج ، دعای کمیل
ام کیف اسکن فی النارو رجائی عفوک(25)
خدایا اگه قرار باشه فرشته های عذابت منو کشان کشان و با تازیانه زدن به سرو صورتم به سمت جهنم ببرند و منو در آتشت بیندازند، آتشی که صداغی غرشش گوشت بدنمو از ترس آب میکنه ، چه خاکی به سرم کنم ؟ آخه خیلی امید داشتم منو عفو کنی ،آخه به کرم و بخششت دل بسته بودم تو دنیا که بودم همه از بزرگی و مهربانی و بخ
شش و فضل تو ست.انیس من ! مولای من ! علاوه بر دلبستگی که به بخشش تو دارم به یه چیز دیگه هم دلبستگی دارم که مطمئنم بخاطر اون منو از آتشت بیرون میاری آخه به یه مادری دلبستگی دارم که چون خودش کمی از حرارت آتش رو چشیده مطمئنا" منو درک میکنه مادری که خودش شعله های آتش صورتش رو داغ کرده میفهمه که من بیچاره تو آتش جهنم چه زجری میکشم دلش به حالم میسوزه راضی نمیشه شیعیانش تو آتش بسوزند .
گریزشماره بیست و شش ،دعای کمیل
یا غیاث المستغیثین (26)
خدایا اگه تو آتش جهنم زبانمو باز بذاری اگه لجام آتشین به دهانم نزنی بین جهنمیان ضجه می زنم زار زار گریه می کنم مثل مادر بچه مرده ناله میکنم اونجا صدات میزنم میگم کجایی مولای من ؟ ای مونس من منو از خودت نران ! ای تمام آرزوی من کجایی ؟ صدای یا غیاث المستغیثین گفتنم تو جهنم طنین انداز میشه . اینقدریا غیاث المستغیثین میگم تا منو از جهنم بیرون بیاری. آی مردم می دانید یا غیاث المستغیثین گفتن شما منو یاد چی میاندازه ؟ یه آقایی رو می شناسم که لحظه ی آخر عمرش هی صدا می زد : یا غیاث المستغیثین ! بذار بگم چه کسی بود تا ذکر یا غیاث المستغیثین گفتنت با «یا غیاث المستغیثین» گفتن اون آقا هم نوا بشه .وقتی حسین (ع) تو گودال قتلگاه دیگه تاب و توان جنگیدن نداشت وقتی از تشنگی و گرسنگی و زخمهایی که بر بدن نازنینش وارد شده بود چشمهایش تار می دید روی زمین افتاد زمین و زمان به هم ریخت صدای نوحه و ناله ملائک خدا در آسمانها بلند شد ،آسمان رنگ خون به خود گرفت ، حسین (ع) سرشو روی زمین گذاشت به سجده رفت هی صدا میزد« یا غیاث المستغیثین» خدا هم صدا شو شنید زود شمر رو فرستاد تا جواب حسینشو بده . حالا همراه حسین (ع) هم ناله شو ناله بزن یا غیاث المستغیثین !
گریزشماره بیست وهفت،دعای کمیل
...و انت تسمع صوته و تری مکانه (27)
خدای من چگونه شراره ها و شعله های آتش جهنم بنده ی تو رو بسوزونه در حالی که توی مهربون صداشو میان شعله های آتش می شنوی ؟ خدایا داری می بینی که بنده ات کدام گوشه ی جهنم داره می سوزه نه باورم نمیشه با اینکه داری صدای التماسمو می شنوی با اینکه صدای ترکیدن استخوانهای منو تو آتش می شنوی با اینکه داری می بینی من هیزم آتش جهنم شدم با اینکه داری می بینی بدنم داره ذوب میشه با اینکه داری می بینی سرو صورتم مثل سر گوسفندی که روی آتش می گیرند بریان شده با اینکه همه اینا رو داری می بینی چجور راضی میشی من بسوزم ؟ خدایا به من حق بده که باورم نکنم آخه خون من که رنگین تر از خون مادرم زهــرا (س) نیست با اینکه تو می دیدی میان شعله های آتش داره صدا میزنه وا محمــدا..! با اینکه می دیدی مادرم داره ناله می زنه ولی باز زمین و زمان رو بهم نریختی ، کسی که پاره ی تن رسول خداست کسی که افلاک رو بخاطر او آفریدی داره پشت در میان شعله های آتش میسوزه باز کاری نکردی . تازه علاوه بر اینکه گذاشتی مادرم بسوزه تو کوچه هم اون نامردا ریختن دورش کتکش زدند جلوی دخترش و بچه هاش سیلی به صورتش زدند پس وای بر من بیچاره حتما" اگه تو آتش جهنم هر چه داد بزنم به حالم سودی نداره . اما ای مردم درسته که این حرفا رو میزنم ولی باز هم باورم نمیشه که خدا منو بسوزونه ، آخه مطمئنم که مادرم خودش سوخت تا من شیعه دیگه نسوزم اون خودشو سپر کرد تا من بیچاره نسوزم وای بر من بیچاره !
گریز شماره بیست و هشت،دعای کمیل
...کل جرم اجرمته (28)
خدایا ! این قانونیه که خودت در عالم هستی وضع کردی که بنده تو یک عمر دوان دوان دنبال گناه و شهوت دویده یک عمر مستی و طغیان کرده ،یک عمر در شهوت و لذت گناه غوطه ور شده ، یک عمر نفهمی و لجاجت کرده ، یک عمر جهالت کرده ، یک عمر دل امام زمانشو خون کرده ، یک عمر با گناهانش فرج و ظهور مهــدی فاطمه (ع) رو به تأخیر انداخته ولی قانونی در عالم داری و آن این است که بعد از همه خطاها و آلودکی ها و گناهانم با یک چراغ سبزی که من بیچاره برای آشتی با تو نشون میدم همه رو ندید می گیری همه را یکجا پاک میکنی . هرکس از بیرون وارد مجلس ما بشه و تقاضای منو بشنوه حتما" به من میگه خیلی بنده ی پر رویی هستی! خیلی ناجوانمردانه است که یک عمر گناه و نافرمانی خدا رو بکنی ، یک عمر جواب رد بخدا بدی ، یک عمر خدا التماست بکنه بیا در خونه ام ولی تو نگاهش هم نکنی بعد بیای اینجا ازش بخواهی همه ی خطاهاتو ببخشه ! مگه با یک ببخشید گفتن مشکل حل میشه ؟ تو خیلی با گناهانت به خودت و دیگران خسارت وارد کردی مگه میشه یه جمله عذر خواهی کنی وتموم بشه ؟ واقعا" تو بنده ی بی ادب و نمک نشناس و پر رویی هستی چجور روت میشه به خدایی که بهترین مونس و بهترین کسی است که اصلا" کینه بنده طغیانگری مثل تو رو به دل نمی گیره چجور روت میشه نگاش کنی و باهاش حرف بزنی ؟ اگه کسی این حرفا رو به من بزنه میگم بسه دیگه اینقدر منو خجالت زده نکن ! اینقدرسرزنشم نکن !خودم میدونم چه آدم کثیف و خطاکار
ی هستم . آی مردم مطمئن باشید که خدا این جسارتهای به بنده اش رو تحمل نمیکنه . چه کسی گفته بنده ی من بی ادب و نمک نشناسه ؟ چه کسی گفته بنده ی من طغیانگره ؟ اگه این چیزهایی که در مورد بنده ی من میگید درست بود اصلا" در خونه ام نمی آمد اگه بی ادب بود دعوت منو قبول نمیکرد دیگه این تهمت ها رو به بنده ی من نزنید ! من طاقت شنیدنش رو ندارم . بعد از یک عمر من خدا و بنده ام هر دو گمشده ی خودمونو پیدا کردیم . خوش اومدی بنده من ! تو بنده ی خودم هستی تو مال من هستی نکنه از من بترسی ! نکنه از من هراسی به دلت راه بدی ! نکنه از من خجالت بکشی ! من خودم خریدار تو هستم خودم نارتو میکشم . دیگه نمیذارم از دستت بدم . آی ملائک ! دیدید آخرش بنده ام اومد ، دیدید چقدر بهش سوء ظن داشتید ولی من می دونستم بر میگرده میدونستم نمک نشناس نیست امشب شب جشن من خداست آی فرشته های من ! بروید بنده منو تحویل بگیرید ، نکنه اذیت بشه ، نکنه تنهاش بذارید، از حالا شما خدمتگذار بنده من هستید هر چه خواست برایش اجابت کنید . ای خدای مهربون ! بسه دیگه اینقدر منو شرمنده خودت نکن اینقدر آبم نکن ، همین جوریش هم از دیر اومدنم و خطاهام شرمنده هستم همین که منو راه دادی در خونه ات و نذاشتی برم دنبال گناه ممنونتم . چه احساس خوبی دارم امشب که کنارت هستم کاش همیشه پیشت بودم ولی خدای من بخدا از همین الان یه ترسی وجودمو گرفته و اون هم اینه می ترسم همین که از در خونه ات رفتم شیطان و دشمنان تو منو دوباره محاصره کنند منو دوباره با خودشون ببرند ، التماست می کنم خدایا نذار دیگه ازت دور بشم هوامو داشته باش ! قدرتی به من بده تا بینی شیطان رو به خاک بمالم ! دیگه نذار از مهــدی فاطمه (ع) دور بشم یگه نذار بوی گناه بگیرم بذار همیشه بوی تو رو بدم بوی مهــدی فاطمه (ع) رو بدم ، بوی چادر خاکی مادرمو بدم ، بوی حسینتو بدم بوی عباس (ع) بدم !
گریزشماره بیست ونه ،دعای کمیل
قو علی خدمتک جوارحی(29)
خدایا اعضاء و جوارح بنده گنه کار خودتو برای بندگی خودت و جهاد در رکاب مهــدی فاطمه (ع) آماده و نیرومند کن !خدایا اگه قرار با قوت و نیروی اعضای بدنم دنبال گناه برم همین الان منو زمین گیر کن تا توان انجام گناه و قدرت بر نافرمانی توی مهربونو نداشته باشم تا با قدرت بدنم هی خون به دل مهــدی فاطمه (ع) نکنم . خدایا یکی از آرزوهای من اینه که اینقدر توان بدنی داشته باشم تا تمام مصیبتهایی که به اهل بیت (ع) وارد شده به من هم وارد بشه. چی میشه منم در راه دفاع از ولایت مثل مادرم سیلی بخورم ؟ چی میشه مثل مادرم استخوان پهلوهام بشکنه ؟ چی میشه مثل عباس (ع) و باباش علی (ع) فرق سرم بشکافه ؟ چی میشه مثل رسول خدا(ص) و امام حسن (ع) و امام رضا (ع) و امام جواد (ع) در راه خودت بدنم مسموم بشه ، جگرم از زهر پاره پاره بشه ؟ چی میشه مثل بی بی زینب (س) تازیانه بخورم طناب به گردنم بیاندازند و بین دشمنان مهــدی (ع) منو بچرخونند و سنگ بهم بزنند ؟ چی میشه مثل بچه های حسین (ع) تو بیابونا منو با پای برهنه روی خارها و زمین داغ و سوزان ببرند و کتکم بزنند؟ چی میشه مثل اربابم حسین (ع) با لب عطشان و گرسنگی شدید لحظه آخر عمرم یک ملعونی روی سینه من بشینه مثل حسین (ع) سر از بدنم جدا کنه ؟ اون وقت تو خون خودم غلت بخورم . مهدی فاطمه (ع) بیاد بالای سرم سرمو به دامن بگیره هی بگم یا مهــدی ! راضـی شدی یا نه ؟ خوب بود یا نه ؟ اینقدر زجر بکشم تا از من راضی بشه .
گریزشماره سی ، دعای کمیل
فبعزتک استجب لی دعائی(30)
خــدایا امشب به غربت مهــدی فاطمه (ع) قسمت میدم دعاهای این مردم و جوونا رو مستجاب کن ، به اشکهای نیمه شب زینب(س) تو خرابه شام قسمت میدم امید این مردمو امشب قطع نکن ! به پاهای کوچک دختر سه ساله حسین (ع) که از بس تو بیابونا دوید و تاول زد قسمت میدم امشب گرفتاریها و مشکلات این مردمو بر طرف کن ! بخدا این مردم امشب خیلی به فضل و کرمت دل بسته اند، خیلی آرزو دارند . خدایا به اون لحظه ای که مادر حسین (ع) تو گودال قتلگاه هی صدا می زد غریب مادر حسین ، قسمت میدم دعاهای شیعیان مهدی فاطمه (ع) رو مستجاب کن ! بذار چند تا دیگه قسم بدم تا هرکی دلش نشکسته دلش بلرزه ، خدایا به زلف خاکی علی اصغر(ع) و به موی خونی علی اکبر(ع) به دست ساقی لشکر (ع) به ضرب سیلی مادر به تنهایی و غربت حیدر (ع) به گریه وناله بی بی زینب (س) قسمت میدم جوائج این جمع رو امشب حاجت روا کن ! بخدا اگه این مردم همشون مدینه بودند نمیذاشتند اون ملعون به صورت مادرشون سیلی بزنه . خدایا ! اگه دعاهای من به درد بخور نیستند لااقل وقتی مادرم فاطمه (ع) نیمه شب با پهلوی شکسته و با دستانی که از درد برای قنوت بالا نمی آمد در حق شیعیانش دعا میکرد دعاهاشو مستجاب کن !دعاهایی که برای من شیعه گنه کار میکرد همه رو امشب مستجاب کن ! خدایا به چی دیگه قسمت بدم نکنه منتظری برم تو گودال قتلگاه ؟ آخه او
نجا یه آقایی داره دست و پا میزنه که زمین و زمان رو به هم ریخته . خدایا قسمت میدم به اون لحظه ای که شمر با چشمان غضبناکش به چشمان مهربون و خونی حسین (ع) نگاه می کرد......... یا امام زمان منو امشب ببخشید نباید اینقدربه این تندی و صراحت و شفاف قسم میخوردم ولی یابن الحسن ! به من حق بده آقا ! آخه آنقدر وضعم خرابه ! آنقدر اوضاعم داغونه ! آنقدر بیچاره و بدبخت و گرفتار دنیا و شهوت هستم که چاره ای جز این ندارم ، باید کاری کنم امشب تا همه آسمانها و اهل زمین دلشون به حال زار من تنها وغریب و نا امید بسوزه لااقل اونا از خدا بخواهند که خدا منو نجاتم بده دعاهامو مستجاب کنه آخه دیگه طاقت ندارم ، دیگه از خودم خسته شدم ، دیگه معلوم نیست عزراییل به من مهلت بده یانه . باید امشب پاک بشم . ولی ای مردم ای جوونایی که با یه دل امیدی اومدید در خونه اش ،آی جوونایی که عاشق مهــدی فاطمه (ع) هستید لازم نیست اینقدر التماس خدا کنید ، اون همیشه منتظر بنده هاشه خیلی زود راضی میشه ، خیلی زود می بخشه ، خیلی زود تو رو در آغوش میگیره ، خیلی زود تو رو میخره ، اینقدر التماس نکن بنده من اینقدر ضجه نزن ! اینقدر خودت رو به زحمت نینداز ! قبولت کردم ، بخشیدمت حالا صداش بزن یا سـریـع الـرضا.......
گریزشماره سی و یک ، دعای کمیل
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء(31)
خدایا عمریه که مریضم بیمارم ، گناهان منو بیچاره کردند روحم مریضه یه عمریه صفات رذیله منو بیچاره کرده ، همه از بیماری من می رنجند از یه طرف امام زمانم ناراحته از یه طرف مادرم داره غصه منو میخوره . همه مردم میگن این چه شیعه ایه این چه محب فاطمه ای است که نمیتونه بر خشم و غضب و شهوت خودش غلبه کنه ؟ این چه سینه زن حسینی است که حسین (ع) شفاف نمیده ؟ این چه شیعه ای است که همیشه دم از حسین (ع) و علی (ع) میزنه اما زندگیش فلجه ؟ این چه دوستدار امام زمانی هست که زندگیش پر از رذائل و گناهـه ؟ خدایا دیگه تاب و تحمل شنیدن اینهمه زخم زبانو ندارم مردم اینقدر منو ملامت کنند نذار از بوی گند روح کثیف من همه به تو بدبین بشن آخه من به تو منسوب هستم تو همه کاره ی من هستی همه میگن اگه خدا همه کاره توست اگه امام زمان (ع) ارباب و صاحب اختیار توست پس چرا درمانت نمی کنند؟ چرا شفایت نمیدهند؟ خدایا ! اگه شفایم ندی برای خودت بد میشه ! از من که توقعی نیست من که ادعایی ندارم ولی تو خدای عالمیان هستی ، تو امام زمان (ع) داری تو حسین (ع) و فاطمه (ع) و علی (ع) داری ، اینهمه دکتر و شفا دهنده داری پس چرا منو شفا نمیدی ؟ آخه تو فقط خدای آدم خوبا که نیستی فقط خدای نماز شب خونا که نیستی ، تو که فقط خدای مقربین خودت نیستی خدای من بیچاره و گنه کار هم هستی مگه ما آدم بدها دل نداریم مگه ما دلمون نمیخواد آدم بشیم ؟ مگه ما دلمون نمیخواد امام زمانی بشیم ؟ امام زمان (ع) که فقط برای آدم خوبات نیست ماهم دل داریم می خواهیم دلداده اش بشیم برای تو که کاری نداره فقط کافیه که اراده کنی چیزی که ازت کم نمیشه ، بذار یه دلداده به دلداده های مهدی فاطمه ات بیشتر بشه مطمئن باش خودش هم خیلی خوشحال میشه بذار امام زمانت که غریبه با آدم شدن من یه کم ازغربت بیرون بیاد.
.
.
#گریز_زیارت_عاشورا
×

کربلایی شهریاراحمدی
مداح اهل البیت(ع)
گریزهای زیارت عاشورا "قابل استفاده برای مداحان و مبلغان"
* گـریـزهـای زیــارت عــاشــــورا *
گریزشماره یک زیارت عاشورا
...ما بقیت و بقی اللیل و النهار.
خدایا ! تا نفس دارم تا توان و رمق در بدن دارم به من این توفیق رو بده که به اربابم سلام کنم ! آی عزادار حسین (ع) ! آی محب پسر فاطمه (س) ! اول زیارت عاشورا مؤدبانه در خیمهء حسین (ع)دو زانو بشین و چشم سرت رو ببند و دلتو روانه ی بین الحرمین کن ، از خدا بخواه سلامهایی که به حسین (ع) و اصحابش میدی همه را توسط ملائک خودش در پاکتی از نور به محضر سیدالشهدا(ع) برسونه . آی گریه کن حسین (ع) زمزمه ی سلام تو در فضای ملکوتی حرم حسین (ع) طنین انداز میشه ! موقعی که دلت رو روانه ی حرم باصفای حسین (ع) می کنی و سلام میدی بوی حسین (ع) و عباس (ع) میگیری ، میدونی چرا اینو میگم ؟ آخه وقتی دلت رو روانه ی بین الحرمین میکنی اونجا حسین (ع) و عباس (ع) یه نگاهی به دلت میکنند مگه میشه دلی که نگاه دلربای حسین (ع) و عباس (ع) به اون می افته بوی حسین (ع) و عباس (ع) رو نگیره ؟ هرچه بیشتر دلت رو تو بین الحرمین و حرم عباس (ع)و کنار شش گوشه ی حسین (ع) نگه داری و حواست جمع حسین (ع) باشه دلت بیشتر بوی حسین (ع) و کربلا میگیره ! بوی چادر خاکی زینب (س) رو میگیره آخه اونجایی که دلت رو روانه کردی زینب (س) با چادر خاکی خیلی دویده و داد زده خیلی زمین خورده ! خدایا ! راه قشنگی پیدا کردم تا دیگه بوی گناه ندم از این ببعد تصمیم می گیرم بیام درخونه ی حسین (ع) از این ببعد تصمیم می گیرم بیام خودمو به خیمه ی حسین (ع) بمالم ، ازاین ببعد با عطر دلربای فضای حرم حسین (ع) بوی تعفن گناهمو از خود دور میکنم! به به عجب حسینی داره خدا ! همون ابتدا که میام بهش سلام میدم منو پاک میکنه ، منو نورانی میکنه ، دل منو کربلایی میکنه. آی جوون نکنه بگی من با این گناهان سنگینم چه کنم ! نکنه بگی روم نمیشه به حسین (ع) سلام کنم ! نه هرگز این حرف رو به ذهنت هم راه نده آخه من یک نفر رو می شناسم با اینکه خون به دل زینب (س) و بچه های حسین (ع) کرد با اینکه اشک زینب رو در آورد باز هم حسین (ع) آغوش مهربانشو برایش باز کرد .آره خوب فهمیدی ، خدایا من که وضعم بدتر از حر نیست ، با خجالت هردو دستش رو بالای سرش گرفت و خاضعانه اومد در خونه ی حسین (ع) مؤدبانه آمد جواب ادبش را هم حسین (ع) خیلی قشنگ داد . آی جوون تو هم امشب از حر یاد بگیر مثل حر به حسین (ع) اقرار کن ، اعتراف کن مثل حر ادب نشون بده تا نجاتت بده ! همتون میدونید تو کربلا هرکی روی زمین می افتاد اول کسی که بالای سرش میرسید خود حسین (ع) بو ، امشب منم میگم یا اباعبدالله ! بخدا منم یه عمریه زمین خورده ی گناهان و آلودگی هام هستم تو رو خدا امشب بیا بالای سرم یه دستی به سرم بکش بذار برای همیشه بوی تو رو بگیرم ! آ ی مردم یه چیزی بگم تا دلتون بلرزه یا نه ؟ آ ی اونایی که منتظرید تا حسین (ع) دستی بر سر شما بکشه ! اون حسینی که تو کربلا بالای سر شهدا می آمد با حسینی که الان قرار بالای سر شما بیاد یه فرق کوچیکی داره ، یا امام زمان ! آقا جان معذرت میخوام اون حسینی که التماسش میکنی تا بالای سرت بیاد و دستی به سرت بکشه آی بمیرم سر در بدن نداره ! شمر سرش رو به دامن گرفته و داره از گودال قتلگاه خارج میشه ! حسین جان ! حسین جان..........
گریزشماره دو زیارت عاشورا
...علی جمیع اهل السموات.
مصیبت حسین (ع) آنقدر سنگین و بزرگه که تمام اهل آسمانها برای قتل حسین (ع) بی تابی می کنند و ضجه می زنند. امام صادق (ع) فرمودند : آنگاه که حسین (ع) به شهادت رسید هفتاد هزار فرشته ی غمگین و غبار آلود بر سر قبر حسین (ع) فرود آمدند و تا روز قیامت برای حسین (ع) روضه می خوانند و نوحه سرایی می کنند. آره بخدا این حرف درسته ، آی گریه کنان حسین (ع) آی کسانیکه قلبتون لبریز از محبت حسینه ! جای شما عصر عاشورا تو کربلا و گودی قتلگاه خالی بود اون لحظه ای که شمر با کینه ی علی (ع)وارد قتلگاه شد، علاوه بر مادر حسین (ع) که گوشه ی قتلگاه نظاره گر در خون غلطیدن پسر بود و ناله میزد وضع اهل آسمان و فرشتگان نیز به هم ریخت ،آسمان تیره وتار
شد با هر ناله و نفس گرفته ی حسین (ع) پایه های عرش و عالم ملکوت به لرزه می افتاد ، ولوله و زلزله ی عجیبی درعالم رخ داد اهل آسمان ضجه میزدندو بی تابی میکردند، آخه برای اهل آسمان سخته که حسین (ع) داره به سختی نفس میکشه ، برای تمام ملائک سخته که اون ملعون روی سینه ی حسین (ع) نشسته ، برای ساکنین آسمانها گرانه که لشکر دشمن داره هلهله میکنه ، برای آسمانیان سخته که زینبش داره از بالای بلندی همه چیز رو نگاه میکنه ، خدایا چجور دلت میاد حسینتو اینگونه بکشند ؟ لااقل نمیذاشتی اینقدر به حسین فاطمه (ع) هتک حرمت کنند، اینجا خدا دید تنها راه آرام کردن و تسلی دادن به ملائکش این است که چهره ی دلربای مهدی فاطمه (ع) رو به اونا نشون بده ، سیمای منتقم خون حسین (ع) رو به اونها نشون داد ! آی ملائک من ! غصه نخورید بی تابی نکنید این پسرش مهدیست یه روزی برسه که بیاد وانتقام خون جدش حسین (ع) رو بگیره ، یه روزی میاد تکیه میزنه به دیوار کعبه صدا میزنه یا اهل العالم أنا بقیة الله....
گریزشماره سه زیارت عاشورا
اسست اساس الظلم و الجورعلیکم اهل البیت.
امام صادق فرمود : روزی که در خانه ی علی (ع) و فاطمه (ع) رو آتش زدند و محسن کشته شد، روز بسیار تلخ و غمباری بود زیرا در آنروز پایه ی ستم بر اهل بیت (ع) استوار گردید ! آی مردم ! آی کسانیکه اومدید تو مجلس حسین (ع) آی کسانیکه اومدید زیارت عاشورا را بخوانید و برای حسین (ع) اشک بریزید ! خدا میخواد بگه حالا که میخوای برای حسین من گریه کنی، حالا که اومدی قاتلان حسین (ع) رو لعن کنی لعن و نفرینت باید گره بخوره با لعن و نفرین کسانیکه اومدند تو کوچه ی بنی هاشم و مادر حسین (ع) رو کتک زدند. پایه ی ظلم به حسین (ع) و بچه های حسین (ع) تو کوچه ی بنی هاشم بنا گردید ، همون روزی که همه اومدند فاطمه (ع) و علی (ع) رو محاصره کردند.آی بمیرم اگه اون روز میخ آهنین به سینه ی مادرش فرو نمی رفت تو گودال قتلگاه نیز تیر سه شعبه به قلب ابا عبدالله (ع) اصابت نمیکرد ، اگه اون روز در خونه ی فاطمه رو آتش نمی زدند تو کربلا هم خیمه های ناموس حسین (ع) آتش نمیزدند، اگه اون روز سیلی به صورت مادرش نمیزدند تو کربلا هم زینب (س) و رقیه خاتون(س) سیلی نمی خوردند، اگه اون روز تو کوچه دستان علی (ع) رو با طناب نمی بستند تو کربلا هم غل و زنجیر به گردن امام سجاد (ع) و اسراء نمی بستند ، اگه اون روز محسن (ع) رو در شکم مادر شهید نمی کردند تو کربلا هم داغ علی اصغر (ع) رو به دل مادرش رباب نمیذاشتند، اگه اون روز باغلاف شمشیر به بازوی مادرش نمیزدند تو کربلا هم با شمشیر ، دستان قمر بنی هاشم (ع) رو قطع نمی کردند ! میخوای بازم بگم یا نه ؟ آی غمخوار حسین (ع) هر مصیبتی که بر اربابت حسین (ع) وارد شد ریشه اش به کوچه بنی هاشم بر میگرده ، همه اش به ستم هایی که قنفذ ومغیره در حق فاطمه (ع) روا داشتند بر میگرده ، الهی بشکنه دست مغیره ! عجب زیارت عاشورایی شد ! بخدا آدم دق میکنه ! آخه هم باید صحنه های کربلا و علقمه و گودال قتلگاه و اسارت رو مجسم کنیم ، هم باید کتک خوردن مادرمونو مرور کنیم هم باید غربت علی (ع) رو به یاد بیاوریم ، بخدا خیلی سخته ! اشکال نداره بذار این قلب و دلت از آتش غم حسین (ع) بسوزه ، بذار قلبت از داغ فاطمه (ع) و علی (ع) آتش بگیره ، تا نسوزی حسینی نمیشی و دق نکنی نمیتونی یار منتقم خون حسین (ع) بشی ! یه منتقم همیشه باید خونش به جوش باشه . آی جوون ! حواست پرت نشه نکنه از کوچه ی بنی هاشم زود بیرون بیایی ! نکنه زود از گودال قتلگاه خارج بشی ! آنقدر باید تو کوچه ی بنی هاشم قدم بزنی تا بغض و کینه ات نسبت به کسیکه سیلی به صورت مادرمون زد بیشتر بشه ! آنقدر باید کنار گودال قتلگاه بشینی و زل بزنی به دست و پا زدن حسین (ع) تا سینه ات مالامال از کینه و نفرت دشمن اهل بیت (ع) بشه! آنقدرباید کنار نهر علقمه پشت یکی از نخلها بایستی و نظاره گر قطع شدن دستان عباس با وفا و ناامیدیش بش تا وقتی اسم قمر بنی هاشمو بردندبه سرعت کینه وبغضت نسبت به قاتلینش در تو زنده بشه ! آنقدر باید تو کربلا قدم بزنی و دویدن زینب (س)و بچه های حسین (ع) رو که دامنشان آتش گرفته و با وحشت و ترس از خیمه ها فرار می کنند تماشا کنی تا وقتی میای تو مجلس حسین (ع) منتظر روضه خوندن من نشی باید آنقدر آماده
باشی از اول تا آخر مجلس برای مصیبتهای حسین (ع) زار بزنی و ناله کنی ! آی همه اونهایی که اومدید تو مجلس پسر فاطمه (ع) نکنه وقتی میایید تو مجلسش فقط یه سر کوتاهی به کوچه ی بنی هاشم و خانه ی علی (ع) و گودال قتلگاه بزنی و سریع بلند شی و دنبال دنیای خودت بری ! خاک بر سر من بیچاره اگه بخوام یه لحظه کوتاه سربزنم به جایی که مادرمو کتک زدند و سریع برم سراغ دنیام ! وای برمن ! پس فرق من بیچاره با اون ملعون چیه که خودش میگه وقتی صدای ناله ی فاطمه (ع) رو از پشت در شنیدم یک لحظه دلم سوخت اومدم برگردم ! خدایا نکنه منم بیام تو مجلس عزای حسین (ع) و مادرش فاطمه (ع) فقط برای یک لحظه دلم برای حسین (ع) و مادرش بسوزه و اشکی بریزم و پاشم برم ! نه نمیخوام زود از پشت در خانه ی فاطمه (ع) برم میخوام بشینم در خونه ی مادرم آنقدر ضجه وناله بزنم تا همانطور که صدای ناله ی مادرم تو کوچه ی بنی هاشم طنین انداز شد و دل سنگ رو آب کرد ، صدای ناله ی من هم تو فضای شهر مدینه طنین انداز بشه . دلم میخواد صدای ناله ام با صدای ناله ی مادرم گره بخوره، دلم میخواد ناله هام فاطمی بشه ! خیلی دلم میخواد مثل مادرم فدایی ولایت بشم پس آنقدر میمونم تا خودش در رو باز کنه و دستم رو بگیره. حالا ناله بزن یا زهــــــــــرا...
گریزشماره چهار زیارت عاشورا
و لعن الله ابن مرجانة..
امام رضـا (ع) به شبیب فرمود : اگر میخواهی با ما در غرفه های بهشت با پیامبر ساکن شوی بر قاتلان حسین (ع) لعنت کن ! آی اونایی که اومدید زیارت عاشورا بخوانید ! آی اونهایی که تو کربلا نبودید ببینید چه بر سر حسین (ع) و زن و بچه هایش آوردند ! همین ابن مرجانه که داری لعنش میکنی آیا میدونـــی کیه ؟ میدونی چرا داری لعن و نفرینش میکنی ؟ زینب (س) هم تو دارالعماره ابن مرجانه رو نفرین کرد ، این لعن رو به نیت تسلی خاطر زینب کبری (س) با تمام وجود بگو ! به این نیت ابن مرجانه رو لعن کن تا دل عمه ی سادات کمی آرام بگیره ! ابن مرجانه ی ملعون تو دارالعماره کاری کرد که زینب (س) بگه مادرت به عزایت بشینه ، آی مردم من از شما یک سؤال دارم اگه کسی غیرعمد ، شخصی رو به قتل برسونه آیا درسته که تو مجلس عزاداری مقتول ، مرتب بیاد و خودش رو به صاحبان عزا و اولیای دم نشون بده ؟ قاتل اصلا" نباید داغ اونها رو تازه کنه حتی اگه کارش هم غیر عمد بوده باشه ، حتی اگه بخواد بیاد تسلیت هم بگه نباید زیاد جلوی چشم پدر و مادر و فرزند مقتول رفت و آمد کنه چه برسد به اینکه از روی عمد قتل انجام داده باشه ، چه برسد به اینکه بیاد جلوی چشم صاحبان عزا و بخواد کار خودش رو درست جلوه بده ،و قیافه ی حق به جانب بگیره ، همه ی اینها رو مجسم کنید شما قضاوت کنید ! آی مردم حتی اگه از غیر مسلمون هم سؤال کنید که آیا درسته پدری رو جلوی چشم دخترش و یا برادری رو جلوی چشم خواهر محاصره کنند ، آیا درسته جلوی چشم دختر پدری که از شدت تشنگی ضعف براو مستولی شده از هر طرف به او حمله کنند؟ آیا انصاف که بعد از کشتن پدر ، بچه هاش رو بجای تسلی دادن تازیانه بزنند ؟ آیا این شقاوت نیست که جلوی چشم زن و بچه استدلال و برهان بیارن که ما باید پدر شما رو می کشتیم ؟ مطمئن باشید که غیر مسلمون ها هم این کارها رو غیر انسانی میدونند. مردم ! شما قضاوت کنید چه بر سر صاحبان عزا میاد ؟ میخوای آتش بزنم به دلت یا نه ؟ آی مردم ! حالا اگه این پدری که محاصره اش کردند فرزند فاطمه (س) باشه چه حالی میشید ؟ چه شکنجه ای بالاتر از اینکه سر حسینو بیارن جلوی چشم خواهرو دختر سه ساله هلهله و پایکوبی بگنند ! هر کس باشه دنیا دور سرش میچرخه ! نمی تونه تحمل کنه ، مگه یه دختر بچه ی سه چهار ساله چقدر طاقت داره ، دختر بچه ای که تحمل یه خراش به بدن باباشو نداره چجور میتونه ببینه که این سر بریده ، سر باباشه ؟ بخدا اصلا" نمیتونه این مصیبت رو هضم کنه ! مگه یه دختر بچه سقف تحملش چقدره ؟ بخدا باور کنید دختربچه نمی تونه باور کنه باباش که قهرمان زندگیشه کم آورده ! یکی از دوستان طلبه می گفت : تو سفری که به کربلا رفته بودم بعد از چند روز تماس گرفتم ایران تا با دختر چهار پنج ساله ام صحبت کنم بخاطر سرماخوردگی با صدای گرفته با دخترم احوال پرسی کردم ، این طلبه میگه بعدا" که برگشتم ایران مادرم به من گفت اون روز دخترت بعد از صحبت با تو دیدم رفته
تو اتاق نشسته و داره گریه میکنه گفتم چیه عزیزم ؟ چرا گریه میکنی ؟ دخترت با صدای لرزانش گفت : چرا صدای بابام گرفته بود ؟ آی مردم بخدا باورکنید دختر تحمل نداره پدرش کوچکترین خراشی به او وارد بشه ، آی پدرها ! شما رو قسم میدم به زینب (س) اگه یه روز بیرون از خونه آسیبی یا زخمی به شما وارد شد با همون حالت نیایید جلوی دخترتون بخدا اگه شمارو زخمی ببینه دلش میگیره یه غم بزرگ روی دلش میشینه ، براش خیلی سخته باباشو تو اون حال ببینه ! یه موقع بهش نگی کتک خوردما دق میکنه ! امان از دل رقیه ! حالا ببین این ابن مرجانه ملعون چه بر سر رقیه آورد! حالا با کینه ای که از ابن مرجانه پیدا کردی اونو با تمام وجود لعن کن! بی انصاف لااقل میگفتی دختران حسین (ع) از مجلس بیرون برن! لااقل با دل رقیه بازی نمیکردی ! آخرش هم کاری با دل کوچیک دختر سه ساله کردند تا دق کرد و جان داد! آی گریه کن حسین (ع) بخدا دل امام زمان (ع) ، دل زینب کبری (ع) و دل رقیه از این نفرین ها و ناله های شما تسلی پیدا میکنه !
گریزشماره پنج زیارت عاشورا
و لعن الله شمرا.
امام باقــــر (ع) فرمود : کسی که ظلم هایی که به ما شده را نداند شریک کسانی است که این ستم ها رو بر ما وارد کرده اند. آی عاشق حسین (ع) آی روضه خوان حسین (ع) ! میخوای بهت بگم شمری که لعن ونفرینش میکنی چه کارهای قهرمانانه ای تو کربلا کرد ؟ میخوای قشنگ برات توضیح بدم که این آدم چه کارهای جسورانه وشجاعانه ای انجام داده ؟ طاقتشو داری یا نه ؟ خدایا ! منو ببخش بخدا اصلا" نمیخوام عزاداران حسینتو شکنجه کنم ! ولی باید براشون ظلمها وستمهایی که این نامرد بر حسین (ع) روا داشت بگم تا بغض و کینه اش تو دلشون زیاد بشه ! آی مردم ! فقط یه خواهشی از شما دارم آی کسانی که یه عمریه از بچگی تا حالا برای حسین (ع) می سوزید و برای حسین (ع) عزاداری می کنید، خواهشم اینه که وقتی دارم برات مجسم میکنم که بر سر حسین (ع) چه اومد چون وقتمون کمه پشت سر هم گفتن مصیبت ها باعث نشه که فکر کنی این ستم ها عادی بوده ! نکنه بعدأ برای هرکدوم از مصیبت هایی که بر سر حسین (ع) و اهل بیتش اومده تو خلوت فکر نکنی وگرنه حق ، اینکه یکی از مصیبت ها رو بگم و تا صبح برای حسین (ع) داد بزنیم .خواهش میکنم بعدا" برو تو خلوت خودت بشین هر کدومشو مجسم کن و زانوی غم تو بغل بگیر و برای اربابت ناله بزن! اینهایی که من قرار برات بگم فقط صرف یک شنیدن و رد شدنه بخدا اگر بعدا" نری وبرای هر کدومش جدا گانه دق نکنی مدیونی ، نذار فقط با شنیدن این مصیبت ها و فراموش کردن اونا بعد از مجلس دعا کشتن حسین (ع) برات عادی بشه ، نکنه ساده بگذری مطمئنا" مادرش خوشش نمیاد که پشت سرهم مصیبت های پسرش رو بگیم و بدون تفکر و تأمل و درک مصیبتش بلند شیم و بریم ! پس حواست جمع باشه این مصیبت هایی که می شمارم همه رو به ذهن بسپار بعدا" برو برای هر کدومش برای حسین فاطمه (ع) اشک بریز و بسوز تا نسوزی اوج نمیگیری ! خوب آماده ای یا نه ؟ میدونی چرا میگم شمر شجاعه ؟ آخه ساعتها حسین (ع) تو گودال قتلگاه افتاده بود ساعتها با صورت در خون خود می غلطید ولی کسی جرأت اینو نداشت که نزدیک حسین (ع) بشه و کار حسین (ع) رو تموم کنه ! خولی بن یزید از اسب پیاده شد تا سر آقا رو جدا کنه اما ترس و وحشت وجودش رو گرفت ، رعشه بر اندامش افتاد و برگشت . آی مردم ! اربابتون تو گودال قتلگاه داشت دست و پا میزداما همه می ترسیدند نزدیک حسین (ع) شوند. بذار بیشتر برات توضیح بدم آی گریه کن حسین(ع) ! سیدالشهداء از شدت تشنگی و گرسنگی چشمانش تار می دید، ضعیف و ناتوان شده بود لشکر دشمن کمی صبر کرد ، شمر با صدای بلند به سربازانش گفت : چرا معطل میکنید ، چرا منتظرید ؟ مادرتان به عزایتان بنشیند ! بر حسین (ع) حمله کنید و کارشو تموم کنید ! آی بمیرم لشکر ، حمله کرد آیا آماده اید یا نه ؟ از اینجا فقط میخوام پشت سر هم بگم چه بر سر حسین فاطمه (ع) آمد یا فاطمه ! منو ببخشید خانم جان شما گوش خودتونو بگیرید تا نشنوید ! یا اللــه ! آی بمیرم یکی اومد با تیر بر دهان حسین (ع) زد ، ملعون دیگری از راه رسید تیری به گلوی آقا زد ، خبیث دیگری
آمد شمشیری بر کتف حسین (ع) زد ، سنان ،هراسان و با عجله آمد نیزه ای در سینه آقا فرو برد ملعون دیگری با دندانهای فشرده به هم و با حالت غضبناکی آمد و با نیت قربة الی الله نیزه ای در پهلوی آقایمان فرو کرد، یا امام زمان معذرت میخوام ! آی مردم داغدار منو ببخشید شاید بعضیها طاقت شنیدن این مصیبت ها رو نداشته باشندو گوش خود رو گرفته باشند چه کنم بذارید تند و تند بگم و رد بشم خیلی ذکر این مصیبت ها سخته ! فقط اینارو حفظ کن بعدأ برو برای هر کدومش سرت رو بزن به دیوار ونعره بزن !میدونم الان بهت زده ای فثط گوش میدی و باورت نمیشه ، بخدا آدم باورش نمیشه فثط مات و مبهوت میمونه ، آماده ای یا نه ؟ آی بمیرم آقای غریب ما با صورت بر زمین افتاد ، ارباب از جا برخواست بر روی زانو نشست تیر را از گلو بیرون کشید دیگه نمیگم وقتی حسین (ع) از اسب بر زمین افتاد رینب (ع) و بچه های حسین (ع) از خیمه چجور بیرون دویدند! حسین (ع) گاهی بر زمین می افتاد و به سختی از جا بر می خواست. ساعتها حسین (ع) در گودال قتلگاه در خون خود می غلطید و با خدای خود مناجات میکرد. از اینجا به بعد سر و کله ی شمرقهرمان پیدا شد. از اسب پیاده شد با چهره غضبناک و خشمگین وارد گودال قتلگاه شد، بمیرم با پا چنان لگدی به حسین (ع) زد پرید روی سینه ی حسین (ع) محاسن آقا رو گرفت با پشت بر زمین خوابانید، سیدالشهداء (ع) از شمر طلب آب کرد ، اون ملعون گفت : هیهات آبی نخواهی آشامید تا کشته شوی. تو مقاتل اومده شمر ، شمشیر رو کشید دوازده ضربه زد و سر حسین (ع) رو از قفا برید و بر نیزه بلند کرد. صدای تکبیر لشکر دشمن بلند شد. تا ساعتی زمین به لرزه درآمد ، مشرق ومغرب را ظلمتی عظیم فرا گرفت ، گرد و غبار شدید و سیاهی به آسمان برخاست ، باد سرخی ورزیدن گرفت لشکر دشمن گمان کرد عذاب خدا نازل شده تا اینکه اوضاع به حال اول برگشت . حالا دیدی شمر چقدر شجاع بود! اما همین شمر یکجا تو گودال قتلگاه بدنش لرزید . هلال میگه : با عجله وارد گودال قتلگاه شدم خواستم آبی به حسین (ع) برسانم دیدم شمر از قتلگاه بیرون میاد و بدنش داره میلرزه ، سر حسین (ع) رو به من نشون داد گفتم چرا میلرزی ؟ گفت : وقت جدا کردن سر ، ناله ای شنیدم که میگفت : وا ولدا ! وا ثمرة فؤاداه ! صدای ناله ی زنی را شنیدم که می گفت : غــریـــب مـــادر حسیـــن !
گریزشماره شش زیارت عاشورا
...و تـنقـبت لـقتالــک.
امام عسکری(ع) فرمود: هر کس ما اهل بیت را نمی تونه یاری کنه ، دشمنان ما رو تو خلوت لعنت کنه، وقتی ملائک صداشو می شنوند برایش استغفار میکنند و می گویند : خدایا درود خود را بر روح این بنده ای که در راه یاری اولیاء خود ، تمام تلاشش را به کار برد نازل فرما ! اگر بیش از این می توانست انچام می داد، از جانب خداوند ندا می آید ملائکه من ! دعای شما را مستجاب کردم و صلوات و درود را بر روح او فرستادم او را از نیکان برگزیده قرار دادم . میدونی چرا اگه دشمن حسین (ع) رو لعن کنی ملائک برایت استغفار می کنند ؟ آخه ملائک در کربلا صحنه هایی رو دیدند که فقط باید ضجه می زدند و برای حسین (ع) و اهل بیتش گریه می کردند ، کاری از دستشان غیر از نوحه سرایی بر نمیومد فقط اونا بودند که بزرگی جنایت دشمنان حسین(ع) رو می دیدند فقط اونا بودند که بزرگی مصیبت حسین (ع) رو می فهمیدند، خیلی سخته جلوی چشمت عزیزت رو بکشند و تو هم قدرت داشته باشی کمکش کنی اما بهت اجازه ندهند که تو عزیزت رو نجات بدی . آی مــردم ! عصر عاشورا تمام ملائک آسمانها به سر وصورت می زدند کافی بود خدا به اونا اجازه بده تا به کمک حسین (ع) برن ، بخدا اگه اجازه می داشتند دیگه فرشته ای تو آسمون باقی نمی ماند همه می آمدند و در رکاب حسین (ع) شمشیر می زدند ! اما تقدیر خدا به این تعلق گرفت که حسین (ع) کشته شود . اون روز فرشته های خدا تما م زجرهایی که عباس (ع) و علی اکبر (ع) کشید و تمام مصیبتهای حسین (ع) و اصحابش رو دیدند و تحمل کردند، تمام داغ های زینب (س) و رقیه (س) رو دیدند و صبر کردند خدا هم به پاس صبرشان هر عزاداری که دشمنان حسین (ع) رو لعن کنه به ملائک اجازه داده تا برایش استغفار کنند . حالا میخوای یه چیز بگم تا این دلت بشکنه یا نه ؟ آی مردم ! آی د
وستداران حسین (ع) من یه نفرو می شناسم که عصر عاشورا مثل ملائک نظاره گر صبوری بود و مطمئنم اون هم برای شماخیلی دعا میکنه ! امـــان از دل زینــب ! اومد بالای بلندی آی بمیرم هیچ کاری از دستش بر نمیاد فقط با چشمان اشکبار نظاره گر بریدن سر حسین (ع) باشه .آی مردم بخدا زینب (س) همان طور که نظاره گر گودال قتلگاه است حواسش به شما ی عزادار هم هست ، مطمئن باش دعات میکنه میگه آی جوون خدا بهت خیر بده که داری قاتلان برادرم رو لعن میکنی، ان شااله روز قیامت جبران می کنم !...
گریزشماره هفت زیارت عاشورا
لقـد عظم مصابی بـک .
آی مردم بذارید حرف دلمو بزنم ! بذارید بگم چرا مصیبت حسین (ع) بر من سخته ؟ فکر نکنید فقط شعار میدم فکر نکنید وقتی میگم مصیبت حسین (ع) بر من سخته فقط زبونیه ! بخدا مصیبت حسین (ع) آنقدر سخته که وقتی آدم میاد تو مجلس حسین (ع) میشینه و روضه ی سیدالشهداء (ع) رو گوش میده بند بند بدنش درد میگیره ! آدم از شنیدن مصیبتهای حسین (ع) پیر میشه ! آی مردم ببخشید میخوام یه جوری صحبت کنم تا یه کم مصیبت حسین (ع) براتون سخت جلوه داده بشه ! اگه همین الان بیان بهت بگن یه مشت آدم مست و لاابالی ریختند تو خونه و باضربات چاقو باباتو کشتند و تو حیاط خونه سرشو از بدن جدا کردند چه حالی میشی ؟ بخدا آدم تا به عمق فاجعه نره مصیبتو نمیتونه درک کنه ! اگه بگن وقتی میخواستند سر باباتو از بدن جدا کنند زن و بچه و دخترش هم شاهد جریان بودند چه حالی بهت دست میده ؟ اگه بگن هنوز بابات داشته تو خون خودش غلت میزده وجون میداده جلوی چشمش خونه و زندگیشو آتش زدند و چادر از سر زن و بچه اش کشیدند چه حالی بهت دست میده ؟ اگه بگن همون لحظه ای که بابات داشته دست و پا میزده زن و بچه اش رو کتک زدند غیرتی میشی یا نه ؟ اگه بگن وقتی سر باباتو جدا کردن با پوتین بدنش رو لگد کوب کردند و شروع به هلهله و شادی کردند آیا مصیبت بابات برات سخت میشه یا نه ؟ اگه بگن بعد از جدا کردن سر بابات زن وبچه اش رو اسیر کردندو کشان کشان بردند چه حالی میشی ؟ نمیدونم اگه بگن وقتی میخواستن سر از بدن بابات جدا کنند قبلش با ضربات چاقو هی به سینه و پهلو و گلو و سرو صورت بابات میزدند و بعد سرشو از قفا جدا کردند چه حالی بهت دست میده ؟ اگه بگن چون میخواستن سر باباتو جدا کنند سر بابات به سختی از بدن جدا میشد تا می تونستند با خنجر به گلوی بابات می زدند چه بر سرت میاد ؟ آی مردم ! بخدا وقتی شمر میخواست حسینو بکشه چنان پرید روی سینه ی حسین (ع) که آه از نهاد زینب (س) بلند شد ! همتون می دونید محتضر وقتی در حال جان دادنه میگن مستحبه دکمه های پیراهنشو باز کنید تا راحت تر جان بده ، اما بمیرم حسین (ع) داره به سختی نفس میکشه خون در حلق حسین (ع) جمع شده نمیذاره راحت نفس بکشه چشمان حسین (ع) از فرط ضعف و تشنگی و گرسنگی دیگه جایی رو نمی بینه همه چیزو تار میبینه آی بمیرم یکدفعه این ملعون پرید روی سینه ی خسته و زخمی حسین (ع) امان نداد همین که نشست برای اینکه افتخار کشتن حسین (ع) رو از دست نده شروع کرد با ضربات خنجر بر سر و صورت حسین (ع) زدن . شاید شمر ملعون هی با خودش می گفته چرا هر چه میزنم حسین (ع) کشته نمیشه ؟من فکر کنم شمر برای اینکه چشمان حسین (ع) به چشمانش نیفته و خجالت نکشه سرشو انداخته بود پایین و هی خنجر میزد! یاالله ! دید فایده ای نداره یا امام زمان (ع) معذرت میخوام ، آقا رو برگردوند حسینو به رو خوابانید بذار سریع بگم و تموم بشه بخدا نمیتونم بیشتر از این روضه بخونم ، موهای خونین حسین (ع) رو با پنجه محکم گرفت شروع کرد از قفا سر حسین (ع) رو بریدن . آی نامرد زود باش تا زینبش نیومده تا دخترش نرسیده کار حسین (ع) رو تموم کن اما امان از دل زینب (س) همه این چیزایی رو که برات تعریف کردم داره از بالای بلندی نگاه میکنه و ضجه میزنه هر دو دستشو روی سر گذاشته و میگه وا محمــــداه .. وا علیـــا !
گریزشماره هشت زیارت عاشورا
...ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور.
هر کس میخواد زیارت عاشورا بخونه ، هرکس میخواد اسمش رو تو لیست گریه کن حسین (ع) بنویسند حتما" باید منتظر مهدی (ع) هم باشه ، کسی که فقط زیارت عاشورا بخونه و برای حسین (ع) و مصیبتهاش گریه کنه ولی چشم انتظار مهدی فاطمه (ع)نباشه و از خدا نخواد که در رکاب امام زمانش (ع) انتقام خون حسین (ع) رو بگیره حسینی نیست ! منافقه ! زیارت عاشورا مخصوص کسانی است که عشق سرباز امام زمان (ع) شدن در سرشونه ! پیامبــر فــرمـود : کسیکه فکر جهاد در راه خدا رو تو ذهنش نپروراند منافق است . چه
جهادی قشنگ تر و زیباتر از اینکه در رکاب مهدی فاطمه (ع) انتقام خون حسین (ع) و یارانشو بگیری ؟ یابن الحسن (ع) ! آقا جانم ! مولای من ! درسته که بعضی مواقع شیطان منو فریبم میده ، درسته که بعضی اوقات هوای نفس بر من غلبه میکنه و دوان دوان به سمت گناه میدوم ، قبول دارم گاهی جوونی می کنم و دل نازنین شما رو آزار میدهم ، اما بخدا قسم از خدامه نام منو تو لیست سربازان خودت بنویسی ! آی مردم ! بخدا اگه همین الان بگن امام زمانت تو رو برای سربازی خودش انتخاب کرده از شوق جان میدی ! خیلی شیرینه اینکه آدمو بعنوان سرباز امام زمان (ع) انتخاب کنند ! یابن الحسن (ع) ! اگه بدونم اسمم رو تو لیست یاران خودت نوشتی مطمئن باش دیگه بر میگردم و با شما بیعت میکنم ، درسته دلم بوی گناه میده درسته دلم زباله دان گناه شده و ارزش نگاه کردن نداره ولی به علی اصغر حسین (ع) قسم میخورم همین دل جامونده ی من خیلی بچه های حسین(ع) رو دوست داره! خیلی قمر بنی هاشم رو دوست داره ! بخدا محبت زینبو و زقیه و علی اکبر حسین (ع) تو دلم موج میزنه ! یابن الحسن (ع) ! هر چه بد باشم ، هر چه هم آلوده باشم ولی وقتی میام تو مجلس جدت حسین (ع) از بس شیفته ی حسین (ع) میشم از بس آرزو میکنم تا از یاران شما باشم قلبم آکنده از عشق و محبت شما میشه دوست ندارم از مجلس حسین (ع) بیرون برم ! آقا جانم ! درسته که شرمنده ی زینب (ع) و بچه های حسین (ع) هستم ولی خدا میدونه ایندفعه مثل حر آمده ام تا دیگه آزاد باشم و از اسارت گناه و غل و زنجیر معصیت ، خودم رو نجات بدم ! آی جوون ! آی اونی که شرمنده ی حسین (ع) و عباسی زانوی غم بغل گیر واشک بریز ، بخدا حسین (ع) حتی نمیذاره ازش خواهش کنی تا تو رو ببخشه ! همین که ببینه برای رقیه اش دلت میسوزه و روی دلت غم میشینه دستی به دلت میکشه و گناهانت رو محو میکنه ! خوشا به حال اونایی که امشب حسین(ع) میاد و دستی به سرشون میگشه ! آی مردم حسین (ع) تو کربلا کارش همین بود ، تو کربلا هر کس روی زمین می افتاد حسین (ع) دوان دوان و با عجله خودشو بالای سرش میرسوند. آی جوون امشب حسین(ع) خودش دوان دوان میاد بالای سرت و دلداریت میده ! میگه عزیزم ناراحت نباش من به امام زمانت سفارش میکنم تا اسم تو رو در لیست سربازانش بنویسه، حالا که قول دادی مثل حر خودت رو از گناه و تعلقات دنیا پاک و رها کنی منم به امام زمانت سفارش ویژه میکنم . آی عاشق حسین (ع) فرصت رو غنیمت بشمار ! یکی از جاهایی که میشه زود دل امام زمان رو بدست آورد تا اسم تو رو تو لیست سربازانش بنویسه همین مراسم زیارت عاشورا و مجلس عزاداری حسینه. مجلس حسین (ع) از اون جاهایی است که اگه بخوای یار امام زمانت بشی دعات زود به اجابت میرسه، بخاطر همین خودشون تو زیارت عاشورابه ما یاد دادن تا این خواسته رو بخواهیم ، اما شرطش اینه بتونی اسمتو تو لیست آقا نگهداری ! مطمئن باش اگه برای مصیبتهای حسین (ع) بسوزی و اشک بریزی حتما" به درد امام زمانت میخوری، چون امام زمان (ع) دنبال کسی میگرده که محبت جدش حسین (ع) تو قلبش شعله بکشه و کینه دشمنان حسین (ع) تو دلش موج بزنه باید به امام زمانت التماس کنی بگی آقای من ! من دارم برای همون کسی که تو منتقم خونش هستی گریه میکنم و می سوزم دارم برای حسینی ناله میزنم که تو شب و روز برایش خون گریه میگنی . آی مردم ! حالا یاد گرفتید اگه خواستید به امام زمانتون نزدیک بشید چه کار کنید ؟ آره درست فهمیدید باید آنقدر حسین حسین کنید، باید آنقدر زیارت عاشورا بخوانید و اشک بریزید تا امام زمان (ع) دست به قلم بشه و اسم شما رو برای اون روزی که میخواد بیاد و به دیوار کعبه تکیه بزنه تو لیست یاران حسینی اش بنویسه !
گریزشماره نه زیارت عاشورا.
و بالبرائة ممن قاتلک ونصب لک الحرب.
خدایـــا ! من باید امروز به تو بگم که از چه کسانی تو این عالم بدم میاد و نفرت دارم ، آی عزاداران پسر فاطمه (ع) ! امروز باید به همه اعلام کنید که از چه کسی در این دنیا بدتون میاد و نسبت به چه کسی کینه دارید ! امروز باید به همه ی عالمیان بگید که از چه کسی متنفریــد! من امروز اومدم تو مجلس حسین (ع) تا داد بزنم و به همه بگم که از کسی بدم میا
د که سیلی به صورت زینب (س) زد من از کسی که تیر سه شعبه به چشمان دلربای علمدار حسین (ع) قمر بنی هاشم زد بدم میاد ! من از اون ملعونی که با تیر به مشک عباس (ع) زد و عباس قهرمان رو نا امید کرد خیلی بدم میاد ! من باید به چه کسی بگم که از اون ملعونی که تیر سه شعبه به گلوی علی اصغر حسین (ع) زد تنفر دارم ؟ آی ملائک ! روز قیامت شهادت بدید که یه روزی اومدم تو مجلس حسین(ع) و اعلام برائت کردم از کسانی که تو کربلا خون به دل اهل بیت حسین (ع) کردند! آی مردم ساکت نباشید به زبان بیارید و به خدا بگید خدایا ! من از اون ملعونی که تیر به دهان حسین (ع) زد بدم میاد .تا می تونید قلبتون رو از دشمنی و کینه نسبت به ظالمین اهل بیت (ع) پر کنید ! آی مردم من از اون آدمی که رفت تو گودال قتلگاه و به پهلوی حسین فاطمه (ع) نیزه فرو کرد بدم میاد ، خدایا میدونی برای چه دارم یکی یکی از این ملعونها اعلام برائت میکنم ؟ آخه میخوام یه کاری کنم که اگه خدای ناکرده خواستی منو بخاطر گناهانم روز قیامت در آتش عذابت پرتاب کنی منو جایی نیندازی که کنارم حرمله و شمر و خولی باشند! آخه اونجا زجر در کنار دشمن حسین (ع) بودن ، بیشتر از زجری است که از آتش عذابت میکشم !خدایا التماست میکنم که قلبم رو آنقدر پر از بغض و کینه نسبت به قاتلان حسین(ع) کن تا روز قیامت همنشین این ملعون ها نشم ! حالا بیا دوباره دشمنان حسین (ع) رو لعن کنیم و از اونها اعلام برائت نماییم!خدایا من از شمر بدم میاد من از حرمله وخولی بدم میاد من از کسی که گوشواره از گوش رقیه کشید بدم میاد. آی دوستداران حسین(ع) مطمئن باشید حسین (ع) و زینب (ع) و عباس (ع) نجاتمون میدن نمیذارن جهنمی بشیم! زبان حالشون اینه ، حالا که از دشمنان ما بدتون میاد ما هم از خدا میخواهیم تا شما رو در بهشت در کنار رسولخدا (ص) و امیرالمومنین(ع) جا دهد ! قرار ما بهشت کنار حوض کوثر !..
گریز شماره ده ، زیارت عاشورا
و رزقنی البرائة من اعدائکم .
امام باقـــر (ع) فــرمود: کسیکه دوست دارد بین او و خدا حجابی نباشد و خدا هم با لطف و رحمتش به او نظر کند پس دوستدار آل محمد(ص) باشد و از دشمنان آنها دوری جوید. آی محب حسین (ع) ! باید از خدا بخواهی تا برائت و دوری کردن از دشمنان اهل بیت (ع) را روزیت کند، یعنی باید یکی از دعاهای روزانه ات وتو مجلس حسین (ع) این باشه که خدایا! برائت از دشمنان حسینو روزی من قرار بده ! فکر نکن فقط بیای زبونی از دشمنان حسین (ع) برائت کنی و بری کار تمومه ، نه عزیزم باید در عمل از دشمنان حسین (ع) دوری کنی ! باید در عمل از آلودگیها و حب دنیا و ظلمتهایی که در دل دشمنان اهل بیت (ع) بود دوری کنی ! خدایا ! دلم نمیخواد وقتی روز قیامت شد بهم بگن چون در عمل از دشمنان حسین (ع) برائت نکردی پس باید در صف دشمنان حسین (ع) باشی ، چون در رفتار و زندگیت از قاتلان حسین (ع) دوری نکردی باید در صف شمر و عمر سعد باشی ! نه باورم نمیشه که یک عمر بیام در خونه ی حسین(ع) ناله بزنم و اشک بریزم ولی عاقبت همنشین و همسایه ی کسانی بشم که آب بر روی حسین (ع)و بچه های حسین (ع) بستند ! خدایا ! میشه تو مجلس حسین (ع) یه خواهشی ازت بکنم ؟ مطمئنم اگه خواسته مو برآورده کنی حتما" برائت از دشمنان حسین (ع) روزیم میشه ! مطمئن باش دیگه کاری نمیکنم تا دشمنان حسین (ع) شاد بشن! اگه این خواسته مو مستجاب کنی مطمئن باشن از همون لحظه ای که از مجلس حسین (ع) بیرون میرم تنفر و انزجار خودمو به دشمنان حسین (ع) نشون خواهم داد! اصلا" نمیذارم با یک لذت گناه روحیه ی تنفر وانزجار از دشمنان حسین (ع) و اهل بیت (ع) در من کم رنگ بشه ! آی مردم ! آدم هر چه بیشتر از یکی خوشش بیاد و بیشتر عاشقش بشه طاقت دیدن بدخواهان معشوقش رو نداره . خدایا دلم میخواد امشب در مجلس حسینت یه کاری کنی تا عشق من به حسین (ع) و اهل بیت (ع) بیشتر بشه ! بخدا اگه دلداده ی حسین (ع) بشم ، اگه عاشق واقعی حسین (ع) بشم دیگه چشم دیدن دشمنان و بد خواهان حسینو نخواهم داشت هر روز دشمنانشو لعن و نفرین میکنم ! حالا میخوای بگم چجوری دلداده ی حسین (ع) میشم ؟ میدونی چجوری عاشق و خاطر خواه همیشگی حسین (ع) میشم ؟ آی مردم ! بخدا اگه عاشق واقعی حسین (ع) بشیم دیگه کار تمومه دیگه آدم سراغ کاری که حسینو ناراحت میکنه نمیره ، دیگه دور معصیت و گناه نمیگرده ! اما مهم اینه که عاشق حسین (ع) بشیم خدایا ! به نظر من بنده ی سراپا تقصیر یکی از راههایی که منو دیوونه و دلداده ی حسین (ع) میکنه اینه که همین امشب که اومدم تو مجلس حسین (ع) فرصت رو غ
.
غنیمت بشماری و دستم رو بذاری تو دست حسینت و سفارشم رو به حسینت بکنی ! سفارش کنی که این بنده ی منه اونومی سپارم به توی حسین (ع). راه دیگر عاشق حسین (ع) شدن اینه که برای چند لحظه و ثانیه هم که شده چهره ی دلربای حسین فاطمه (ع) رو ببینم خدایا این خواسته ی من خواسته زیاد و بزرگی نیست این چیزها که برای توی خدا کاری نداره مگه من بیچاره ی گنهکار دل ندارم ؟ مگه من دلم نمیخواد که آدم بشم ؟ فقط یک بار فقط یک دفعه یک آن ، بذار چهره آقامو ببینم ! به جان مادرم فاطمه (س) قسمت میدم بذار من حسین (ع) رو ببینم مگه دیدن حسین(ع) عیبه ؟ من مطمئنم حسینم دلش میخواد خودشو به من نشون بده چون حسین (ع) تو کربلا کارش همین بود بارها رفت جلوی لشکر دشمن ایستاد و خودشو به لشکریان نشون میداد تا بلکه اونایی که روزنه ای از هدایت تو دلشونه نجات پیدا کنند و حسینی بشن ! مگه من کمتر از اونایی هستم که مشتاق کشتن حسین (ع) بودند ؟ خدایا اگه فقط یکبار حسینو ببینم قول شرف میدم ، دست روی قرآن میذارم و قسم میخورم که دیگه برای همیشه حسینی بمونم و دیوونه ی خودش باشم ! آی مردم ! من شنیدم اگه کسی یه بار حسینو ببینه یا صداشو بشنوه چنان شیدای حسین (ع) میشه که میخرنش! خدایا ! قول میدم اگه همین امشب این خواسته ی منو بر آورده کنی دیگه نذارم شیطان منو فریبم بده مطمئنم دیگه هر موقع شیطان خواست عاشق حسینتو فریب بده چشمانم رو ببندم و چهره ی دلربای حسین فاطمه (ع) روبه ذهنم بیارم تا بینی شیطان به خاک مالیده بشه ! آخه کسی که چهره حسین (ع) رو به ذهنش بیاره نعره ی شیطان بلند میشه ! خـــدایــا ! یعنی میشه امشب وقتی میرم خونه حس کنم که دستم تو دست حسینه ؟ یعنی میشه امشب آقام به خوابم بیاد و دلداده اش بشم ؟ خدا لعنت کند اونایی رو که چهره ی زیبای حسین (ع) رو دیدند و به رویش شمشیر کشیدند ! چطور نتونستند با دیدن حسین (ع) عاشقش بشن ؟ تو کربلا یک قاصد از لشکر عمر سعد اومد پیغام عمر سعد رو به حسین (ع) برسونه وقتی وارد خیمه ی حسین (ع) شد نمیدونم حسین با نگاش چجوری با دل این سرباز عمر سعد بازی کرد که وقتی آقا فرمود برو پیام ما رو برسون گفت : نه من دیگه نمیرم من از الان دیگه سرباز تو هستم حسین (ع) ، من دیگه حسین (ع) رو رها نمیکنم . خدایا ! به عمه ی ساداتی که عاشق حسین (ع) بود قسمت میدم امشب کاری کن تا عشق حسین (ع) و بیزاری از دشمنانش روزی من بشه ! آی مردم ! خواهش میکنم دیگه از من نپرسید که چرا حسین (ع) تو گودال قتلگاه هر چه با چشمان مهربانش به شمر نگاه کرد آن ملعون عاشق حسین (ع) نشد ! تو مقاتل نوشتند اون لحظه ای که شمر پرید روی سینه ی حسین (ع) آقا لبخندی به او زد و پرسید آیا مرا می شناسی ؟ آی بمیرم اون نامرد با کمال جسارت گفت بله می شناسم تو پسر فاطمه (س) هستی خوب می شناسمت ، این جمله رو گفت و سرشو انداخت پایین و شروع کرد به خنجر زدن.......
گریزشماره یازده زیارت عاشورا.
...ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخرة.
روایت داریم وقتی مؤمن وارد قبر می شود شش چهره ی نورانی با او وارد قبر می شوند که یکی از آنها نورانی تر و زیباتر است. یکی طرف راست ، دیگری طرف چپ ، سومی روبرو ، و چهارمی پشت سر ، پنجمی نزدیک پاهای او و آنکه از همه نورانی تر است بالای سر اوست واین شش صورت نورانی نمی گذارند حادثه و مشکلی به مؤمن برسد. آنکه از همه نورانی تر است می پرسد شما کیستید ؟ یکی می گوید من نماز این بنده هستم ، یکی می گوید من روزه ی این بنده هستم ، دیگری می گوید من نیکی های او هستم که به برادران مؤمنش روا داشت ، دیگری می گوید من حج و عمره ی او هستم تا اینکه این پنچ چهره می گویند تو که بالای سر مؤمن ایستاده ای کیستی ؟ می گوید : من ولایت آل محمد (ص) هستم .( انا الولایة لآل محمد صلوات الله علیهم اجمعین ).
به به ! چه دعای قشنگی ! چه خواسته ی زیبایی از خدا دارید! میدونی در این فراز از زیارت عاشورا چی از خدا میخوای ؟ از خدا داری میخوای هم در دنیا هم در آخرت با حسین (ع) فاطمه باشی ، چقدر لذت داره تو بهشت همسایه حسین (ع) بودن. خوشا به حال اون جوونی که
تو دنیا حسینی زندگی میکنه ! خوشا به حال اون جوونی که وقتی دلش میگیره میاد تو مجلس حسین (ع) یه گوشه میشینه سر به دیوار میذاره و با حسین (ع) عشق بازی میکنه و برای حسین (ع) اشک میریزه ! برای علی اصغر حسین (ع) ناله میزنه ! بخدا با حسین (ع) بودن آنقدر لذت داره که دیگه گناه لذت نداره ! کسی که تو دنیا با مجلس حسین (ع) مأ نوسه کسی که تو دنیا رفیق حسینه بخدا بیمه میشه ! شیطان از جوونی که بوی حسین (ع) میده فرار میکنه ! بخدا شیطان از جوونی که بوی عباس (ع) میده فراریه ! بخدا یک قطره اشک ریختن برای حسین (ع) آتش عذاب خدا رو خاموش میکنه ! بخدا زمین خجالت میکشه بدنی رو که اشک روضه ی حسین (ع) بر روی آن ریخته شده متلاشی کنه ! شهید محمد رضا شفیعی بعد از نوزده سال که بدنش رو از عراق به ایران آوردند بدنش سالم مانده بود، در احوالاتش نوشته اند این شهید عزیز هر موقع در مجلس روضه برای حسین (ع) گریه می کرد اشکش رو به بدنش می مالید! آی جوونا ! اگه میخواهید با خدا زندگی کنید اگه میخواهیداز دست شیطان و گناه در امان بمانید اگه میخواهید از گناهان پاک شوید . اگه دوست دارید دیگه سراغ معصیت نرید بیاییدبریم کربلا! اگه دنیا شما رو از خدا و معنویت غافل کرده بیایید یه سر بزنیم کربلا! یه سر بزنیم به خیمه ی حسین (ع) بایید بریم یه سر بزنیم به علقمه ی عباس (ع) بایید بریم بالای تل زینبیه جا پای زینب (س) بذاریم ! بخدا از تل زینبیه تا گودال قتلگاه فاصله ای نیست ، از اونجا قشنگ میشه حسینو تو گودال قتلگاه نگاه کرد ! فقط باید وقتی اومدی بالای تل زینبیه طاقت داشته باشی ببینی که حسین (ع) داره زیر پاهای شمر دست و پا میزنه باید مثل زینب (س) ناله بزنی باید مثل زینب (س) هر دو دستتو به سر بزنی و بگی وا محمداه ! وا علیا ه !
گریزشماره دوازده زیارت عاشورا
وان یرزقنی طلب ثاری مع امام هدی.....
آی مردم ! آی گریه کنان حسین (ع) این برای دومین بار است که در زیارت عاشورا از خدا میخواهیم که روزی ما کنه تا در رکاب امام زمانمون باشیم و انتقام خون حسین (ع) و اهل بیت (ع) را بگیریم .همه می دونید عصر عاشورا وقتی حسین فاطمه (ع) به شهادت رسید زمین و زمان به هم ریخت و ضع ملائک و اهل آسمان دگرگون شد همه ی اهل آسمان ضجه میزدند، خدایا ! این حسین توست که در خون می غلطد چرا کاری نمیکنی ؟ اونجا خدا برای اینکه ملائک خودش رو آروم کنه برای اینکه مصیبت حسین (ع) جان اهل آسمان رو نگیره چهره ی دلربای مهدی فاطمه (ع) رو به آنها نشان داد، فــرمــود : آی اهل عالم ! نگران نباشید محزون نباشید میدونم مصیبت قتل حسین(ع) شما رو قبض روح میکنه بخاطر همین مهدی فاطمه (ع) رو به شما نشون میدم تا آرام بگیرید . روزی برسه که همین مهدی فاطمه (ع) انتقام خون حسینو بگیره، اینجا بود که ملائک خدا آرام گرفتند ، درک مصیبت حسین (ع) برایشان قابل تحمل شد. من فکر میکنم خدای برای اینکه برای عاشقان حسین (ع) هم تسلی خاطری داشته باشه در زیارت عاشورا دو بار یاد مهدی فاطمه (ع) رو زنده کرده تا عزاداران و عاشقان و دلسوختگان حسین (ع) وقتی زیارت عاشورا می خوانند ، وقتی مصیبتهای حسین (ع) رو می شنوند دق نکنند و درکنار حزن و اندوهی که بر دلشون میشینه یاد زیبای مهدی فاطمه (ع) تسکین و مرهمی بر زخم دل عاشقان حسین (ع) باشه . آی گریه کن حسین(ع) ! اگه میخوای دلت آروم بگیره ، اگه میخوای مصیبت حسین (ع) تو رو از پا در نیاره ، اگه میخوای با تحمل بیشتر برای اربابت حسین (ع) ناله بزنی باید مرتب از خدا بخواهی که خدایا ! وقتی امام زمانم اومد وتکیه بر دیوار کعبه زد و صدای أنا بقیة الله او در عالم طنین انداز شد منو فراموش نکن منم دلم میخواد در رکاب مهدی خودت باشم و انتقام خون جدش حسین (ع) رو بگیرم ! آی عزادار حسین(ع) نکنه نا امید بشی و بگی من که معلوم نیست تا ظهور آقام زنده باشم شاید در قبر خفته باشم اگه بمیرم و نباشم چه خاکی بر سرم کنم ؟ آی جوون اصلا" نگران نباش آخه به ما وعده داده اند اگه اون روز نبودیم و در خانه ی قبر خوابیده بودیم وقتی ندای آسمانی بلند شد و مهدی (ع) ظهور کرد ، ملائک خدا می آیند بالای قبر کسی که تو مجلس حسین (ع) ناله میزد و می گفت خدایا منو سرباز امام زمان کن ! اشک می ریخت و برای انتقام خون حسین (ع) لحظه شماری می کرد ، التماس خدا میکرد ت
ا رکاب مهدی فاطمه (ع) باشه . خدا ملائک خودش رو میفرسته بالای سرت میگه فلانی از قبر بلند شو که آقا ظهور کرده ، میخوای بیای یا نه ؟ آقا داره یار جمع میکنه تو هم مدنظر آقات بودی میای بریم یا نه ؟ به به ! چه لحظه ی قشنگی ! پس ای جوون کاری کن تا اسمت در لیست یاران امام زمان (ع) باقی بمونه و خط نخوره ! حتی اگه از دنیا هم رفتی و ظهور مهدی زهرا (ع) رو درک نکردی بیان دنبالت ، اون موقع است که باید ندای مهدی فاطمه (ع) رو لبیک بگی و با شعار یا لثارات الحسین بری در رکاب آقا . یابن الحسن ! از همین جا تو مجلس جدت حسین (ع) قول میدم طوری زندگی کنم که همیشه حسینی بمونم و از دستم راضی باشی . قول میدم دیگه شمارو با لذت گناه عوض نکنم بخدا از دست خودم خسته شدم تو رو به پهلوی حسین (ع) که زیر سم اسبان شکست قسمت میدم امشب برات سربازی منو امضاء کن، دیگه نذار از خیمه ی حسین (ع) بیرون برم اگه میشه به عباس (ع) و علی اکبر (ع) سفارش کن تا دم در خیمه بایستند و نذارند من از خیمه ی حسین (ع) بیرون برم ! آخه دیگه میخوام برای خودتون باشم ! منو بخر آقای من ! یا ابا عبدالله قول میدم برای همیشه ، در خیمه ی خودت کنارت بشینم و منتظر بمونم تا صدای مهدی فاطمه (ع) به گوشم برسه وبرم رد رکابش. آی محب مهدی فاطمه (ع) میدونی شباهت تو با زینب (س) و رقیه (س) چیه ؟ تو که داری میگی در خیمه ی حسین (ع) میشینی و منتظر امام زمانت میمونی ، شباهتت با زینب (س) و رقیه (س) اینه که اونا هم عصر عاشورا قول دادن در خیمه ی حسین (ع) منتظر امام زمانشون باشن ! آی بمیرم دل تودل زینب (س) نبودیکدفعه صدای ذوالجناح رو شنیدند و بیرون دویدند همه ازخیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند یکی گوید فرس بابای من کو یکی گوید فرس سالار ما کو اینجا فرق تو با زینب (س) در اینه که امام زمان زینب (س) نیامد ، آخه امام زمانش در گودال قتلگاه گرفتار دشمن شده بود، زینب (س) سراسیمه و به سرزنان از خیمه ها بیرون دوید تا رسید بالای بلندی . یا امام زمان معذرت میخوام آقا جان ! تا رسید بالای بلندی دید دور امام زمانش رو گرفتنید ، محاصره اش کردند دارن هلهله میکنند، حسینش داره در خون دست و پا میزنه ، آی بمیرم یکدفعه دیدند در آ ن شلوغی و هیاهو صدای تکبیر بلند شد سر حسین (ع) بالای نیزه رفت.....
گریزشماره سیزده زیارت عاشورا
...ومماتی ممات محمد و آل محمد.
آی عاشقان که از خدا می خواهید زندگی و مرگ شما رو مثل زندگی و مرگ محمد (ص) و آ ل محمد(ص) قرار بده ! این قانون عشق و عاشقیه اگه کسی عاشق شد شبیه معشوق زندگی میکنه ! آرزوی عاشق اینه که حتی مثل معشوقش جان بده ! میدونی اگه میخوای مثل حسین (ع) و اهل بیت (ع) زندگی کنی چجور باید زندگی کنی ؟ اگه میخواهی مثل محمد (ص) و آل محمد (ص) زندگی کنی باید مثل رسول خدا(ص) خوش خلق باشی . باید مثل فاطمه (ع) مدافع ولایت باشی ! آی خانمها اگه میخواهید مثل فاطمه (ع) زندگی کنید باید مثل فاطمه (ع) حجاب و عفاف داشته باشید! آی جوون اگه میخوای مثل حسین (ع) زندگی کنی باید شهادت طلب باشی باید مثل زینب کبری (س) صبور باشی ! باید مثل عباس (ع) مطیع بی چون و چرای ولایت باشی ! آی گریه کن حسین (ع) اگه میخوای حسینی و امام زمانی زندگی کنی همیشه باید از خدا بخواهی و التماسش کنی تا روش و منش زندگیتو مثل اهل بیت (ع) قرار بده ! خوشا بحال اونایی که آنقدرعاشق اهل بیت (ع) بودند آنقدر عاشق حسین (ع) بودند که مثل حسین (ع) جان دادند! خوشا بحال اونایی که از بس عاشق حسین (ع) هستند آخرش تو مجلس حسین (ع) جان می دهند . چقدر از شهدای ما بودند که در همین عزاداری و زیارت عاشورا از خدا خواستند تا مثل حسین (ع) لب تشنه و بی سر جان دهند و خدا دعاهاشونو مستجاب کرد! همرزم شهید علی اکبر دهقان میگه تو جاده خرمشهر ـــ بصره چند نفر شاهد بودیم که خمپاره ای آمد و سر علی اکبر دهقان رو جدا کرد همه دیدیم که تا چند دقیقه پیکر بی سر این شهید عزیز راه میرفت و حسین حسین می گفت ما هم با دیدن این صحنه فقط اشک می ریختیم و گریه میکردیم ! بعد از چند دقیقه بدن این شهید عزیز روی زمین افتاد، کوله پشتی او را باز کردیم تو وصیت نامه اش نوشته بود خــد
ایا ! من از تو سه چیز میخواهم ، اولین خواسته ام اینه که هنگام شهادتم مثل اربابم حسین (ع) سر از بدنم جدا بشه ، دومین خواسته ام اینه که مثل حسین (ع) فاطمه لب تشنه به شهادت برسم و سوم اینکه من شنیده ام سر بریده ی حسین (ع) بالای نی قرآن خواند اما من که از قرآن چیزی نمیدانم ، لااقل بعد از اینکه سر از بدنم جدا شد ذکر حسین (ع) بر لبانم جاری بشه ! آی جوون بخدا اگه جدی تصمیم بگیری تا مثل حسین(ع) زندگی کنی تمام وجود و حیات و مرگت حسینی میشه ! اگه مردونه تصمیم بگیری مثل حسین (ع) و به یاد حسین (ع) زندگی کنی، زندگیت بوی حسین (ع) رو میگیره ! چقدر قشنگه از این به بعد تصمیم بگیریم به نیت اینکه شبیه حسین (ع) زندگی کنیم برای همیشه دست از لذت گناه و معصیت بکشیم ! چقدر زیباست عهد ببندم با حسین فاطمه(ع) و بگم حسین جان ! بخاطر اینکه دوستت دارم دلم می خواد شبیه تو بشم دلم میخواد شبیه عباس (ع)چشمهایم باحیا و باعفت بشه و گناه نکنم ! دلم میخواد مثل علی اکبر حسین (ع) خوش خلق و مهربون بشم . به به ! خوشا به حالت جوون که داری از همین الان تصمیم میگیری حسین (ع) و بچه های حسین (ع) الگوی تو باشند و به عشق اونها زندگی کنی ! ان شاءالله هممون تو بهشت مهمون خودش هستیم اونجا دور حسین (ع) میگردیم و از ، باحسین (ع) بودن لذت می بریم !
گریزشماره چهارده زیارت عاشورا
الـلـهـم الـعــن اول ظالــم...
آی محبین و عاشقان حسین (ع) از اینجا به بعد باید صد بار کسی رو لعن کنی که سیلی به صورت مادرمون زد مگه این ملعون چه کردکه باید در زیارت عاشورایی که مخصوص گریه کردن برای حسینه صد دفعه بر او لعن بفرستیم ؟ میخوای دلیلش رو بگم تا وقتی داری زیارت عاشورا میخونی برای فاطمه (ع) ناله بزنی ؟ میخوای دلیلشو بگم تا مثل خودش که زودتر از شمر وارد گودال قتلگاه شد و دید پسرش داره تو خون خودش دست و پا میزنه ناله کنی ؟ حالا بذار بهت بگم چرا باید در این فراز از زیارت عاشورا صد بار قاتل فاطمه (س) رو لعن ونفرین کنی ! آی مردم ! جای شما خالی بود تو کوچه ی بنی هاشم اونجا هم فاطمه (س) زودتر از همه وارد میدان شد واز علی (ع) دفاع کرد وقتی آمد پشت در اون ملعون خودش میگه با لگد چنان به در کوبیدم که پهلوی فاطمه (س) شکست ،خود اون ملعون میگه صدای ناله ی فاطمه (س) رو از پشت در شنیدم . آی محبین فاطمه (س) اینجا فاطمه (س) برای دفاع از ولایت جلو آمد، اینجا وقتشه که بگم چرا باید صد بار قاتل مادر حسین (ع) رو لعن کنی! آخه وقتی فاطمه (س) جلو آمد آن ملعون با دست سنگین و خشن خودش چنان سیلی محکمی به صورت نازنین ناموس علی (ع) زد که برق از چشمان فاطمه (س) پرید و دنیا به دور سرش چرخید ! برای این باید صد بار لعنش کنی آخه سیلی اون نامرد خیلی محکم بود، چشمای مادرمون سیاهی رفت . آی جوون ! حالا که فهمیدی چرا باید صد بار قاتل مادرتو لعن کنی، وقتی داری میری خونه بین راه صد بار قاتلش رو لعن کن آخه اینجا فرصت نداریم تا دور هم حلقه بزنیم و صد بار قاتل مادرمونو لعن کنیم و برای فاطمه (س) ناله بزنیم ولی تو روخدا در راه خونه همون جور که فاطمه (س) تو کوچه اشک می ریخت و ناله میزد تو هم اشک بریز وناله بزن ! یــــا زهـــــــرا......
گریزشماره پانزده زیارت عاشورا
الـلـهم لک الحمد حمد الشاکرین...
آی مردم ! همین جور که سجده کرده اید از خدا متواضعانه تشکر کنید که غم مصیبت حسینو در دل شما گذاشت ، خدا رو شکر کنید که مصیبت حسین (ع) رو درک می کنید و برایش به سر و سینه میزنید، میدونید چرا آخر زیارت عاشورا باید سجده کنی ؟ شاید یه دلیلش این باشه ، همانطور که سیدالشهداء در گودال قتلگاه آخرین لحظات عمرش در خون خود به سجده رفت و با خدا مناجات کرد، ما هم آخر زیارت عاشورا حالت حسین (ع) رو در گودال قتلگاه تصور میکنیم و به سجده میرویم وبه حسین فاطمه (ع) تأسی میکنیم ، دلیل دیگرش هم شاید این باشه که میخوایم بخدا بگیم خــدایـــا ! معنای این سجده ی شکرم اینه که حساب منو از کسانیکه عصر عاشورا دور گودال قتلگاه حلقه زدند و مصیبت حسین (ع) رو درک نکردند همینکه دیدند حسین (ع) باصورت به زمین افتاد و در خون خود دست و پا میزد شروع به هلهله و شادی و پایکوبی کردند جدا کن ! خدایا من دارم با این سجده ام تو رو شکر میکنم از اینکه میتونم مصیبت حسین(ع) رو درک کنم و نظاره گر قتل حسین (ع) نیستم ! بخدا من با دیدن قتل حسین (ع) در گودال قتلگاه جان میدم طاقتش رو ندارم .
.
.
#گریز_زیارت_عاشورا
♦️استاد زاهدی: سه پیش شرط برای شرکت در لشکر امام زمان (عج) بر اساس زیارت عاشورا
💠... فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِياَّئِكُمْ (اولیاء یعنی ولیفقیه و پیروان قرآن و اهل بیت) وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ (یعنی برائت از نظام غرب).
💠اگر این دستورات را اجرا کنیم جایزه ما همراهی با اهل بیت(ع) در دنیا و آخرت میشود: اَنْ يَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ يُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ.
💠بر اساس زیارت عاشورا، شرکت در لشکر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) سه شرط و پیش نیاز میخواهد:
🔸اول: اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ
🔸دوم: مَعْرِفَةِ اَوْلِياَّئِكُمْ
🔸سوم: وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ
💠اگر دشمنشناس شدیم، بعد از آن در دنیا و آخرت با اهل بیت (علیهم السلام) هستیم: اَنْ يَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ. آنگاه خود امام زمان (عجل الله فرجه) به دنبال ما میگردد. ایشان از تنهایی و غریبی و به خاطر گناهان ما مخفی شده است...
📝برگرفته از سخنرانی استاد زاهدی در تاریخ ۲۱ دی ۹۶
🔴 #شرح_زیارت_عاشورا
.
.
♦️آیتالله حائری شیرازی(ره): لعن و سلام در زیارت عاشورا برای چیست؟
💠در عاشورا هر دو طرف جبهه نماز میخواندند، هم اشقيا و هم ياران امام حسين(ع).
💠جنگ نماز با نماز بود، جنگ روزه با روزه بود. جنگ جهاد با جهاد بود. فرقش اين بود كه اين طرف ولایت الله بود و آن طرف ولایت طاغوت بود.
💠کار بزرگ حضرت امام حسين(ع) این بود که از نور یاران و اهل بیتش رونمایی کرد و از ظلمت یزیدیان رونمایی کرد.
💠لعن و سلام در زیارت عاشورا را برای این گذاشتند. لعن را برای ظلمت گذاشتند، سلام را برای نور گذاشتند.
💠اینقدر ثواب که برای زيارت عاشورا گذاشتند، برای معرفی ولایت است. معرفی ولایت، معرفی انسان است.
💠عاشورا کتاب انسانشناسی است. انسان، ترکیبی است از شهدای کربلا و اشقیای کربلا؛ اشقیای کربلا مظاهر جهل هستند، شهدای کربلا مظاهر عقل و نور هستند...
📝برگرفته از سخنرانی آیت الله حائری شیرازی(ره) در موسسه صابره(س)، اسفند ۱۳۹۱
🔴 #شرح_زیارت_عاشورا
📕 #گریز_زیارت_عاشورا
.
۱
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشورا
📕خلاصهای از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا»، تالیف استاد زاهدی
1⃣ قسمت اول
♦️بحث ما راجع به شرح زيارت عاشورا است، هركسی اين مطالب اوليه كه به عنوان مقدمه بحث میشود را ياد بگيرد، گام مهمی را برای فهم مطالب بعدی برداشته است.
♦️مفهوم نزول قرآن
🔻قرآن از ملكوت اعلی نازل شده است. اينكه میگوئيم قرآن در اين عالم (عالم ناسوت، عالم شهود، ادنی مرتبه وجود، پست ترين مرحله وجود) نازل شده است، معنی آن اين نيست كه از يك جای بلند مثل باران به پايين افتاده است. شما وقتی میخواهيد براي كودك حرف بزنيد، حرفتان را نازل میکنید، نه اینکه از یک ارتفاع آن را به پایین بیندازید. عالیترين مفاهيم عالم ملكوت را به يك بچه چگونه میخواهيد منتقل كنيد؟ لذا سعی میكنيد اين مفاهيم را كوچك كنيد. كوچكتر و كوچكتر؛ بنابراين میگرديد و میگرديد تا كلمهای را كه اندازه فهم اين بچه باشد را پيدا كنيد.
🔻آن كسی كه دقيقتر، عالمتر و دانشمندتر است، كلمهای را به اين كودك میگويد، كه هرچه بزرگتر میشود میبيند مطالبی را كه شنيده است كاملاََ درست بوده اما همان مقداری كه او قبلاََ فهميده بود، نبوده است، يعني هر چه بزرگتر میشود عمق اين حرف برايش مكشوفتر میگردد.
🔻مثلاََ وقتی به يك جوان میگویید «دنيا خيلی پشت و رو دارد» اين حرف تنها چند كلمه است، اما هرچه زمان میگذرد او میبيند راست گفتهايد، ولی آن چيزی كه ده سال پيش فهميده بود، با آنچه كه بيست سال بعد میفهمد خيلی فرق دارد. اما حرف هنوز همان حرف است. يا وقتی به يك بچه میگويید «اعمالت را میگذارند، توی ترازو و میكِشند» آن بچه تا وقتی ده سالش است، گمان میكند منظور اين است كه يك ترازوی دوكفهای است كه اعمال را روی يك كفه میگذارند و يك سنگ هم روی كفه ديگر میگذارند، اما كمكم بزرگ میشود و مفاهيم ميزان و ترازو درون ذهنش باز میگردد و میفهمد كه پارچه هم ترازو دارد، ترازوی پارچه متر است؛ شعر هم ترازو دارد، ترازوی شعر عروض و قافيه است؛ نگاه هم ترازو دارد، دكتر چشم با ترازو میكشد تا ببيند عمق ديد فيزيكی شخص چقدر است. بنابراين هرچه بزرگتر میشود میبيند كه همه چيز ترازو دارد.
🔻قرآن در مورد روسياهان و تيرهبختان و حقستيزان میفرمايد: «وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ» (انفال:۵۰)
يعنی چگونه است كه ببينی لحظهای را كه ملائك جان حقستيزان را میگيرند و در آن حال به صورت و پشت آنها میزنند؛ آنهايی كه به خودشان ظلم كردهاند و اين حرفها را به مسخره گرفتند و دلهای ايشان بازيگوش است، «لاهيه قلوبهم» قلبشان بازيگر است و حاضر نيستند در فهم حقايق عميق بشوند. «يضربون وجوههم و ادبارهم»، به صورت و پشت و پهلويشان میزنند، «اخرجو انفسكم» يعنی زود باشيد جان بكنيد و روح و باطن خود را تحويل دهيد. وای به حال شما كه به جای آن امانتی كه به شما دادهايم و به جای آن روح و آن موجودی كه بايد در وجودتان رشد كرده باشد و موجودی فهيم و شايسته و توانا باشد، يك مجسمه كثافت به ما تحويل دهيد.
🔻آنوقت از اين آيه ما بايد صاعد بشويم و بالا برويم و آسمان به آسمان در آن پرواز كنيم و اسرار اين معارف را بفهميم. وقتی كه اسرار آيات را فهميديم به خدا قسم كه بسياری از حجابها كنار میرود و برای خوب شدن، سرعت میگيريم. لازم نيست زياد توبه دروغين كنيم، بلكه اگر عظمت مطلب را درك كنيم كافی است كه تصميم بگيريم تا راه درست را انتخاب كنيم، بنابراين مشكل ما بر سر فهم قضيه است.
🔻يك بچه تا وقتی كه نمیداند آتش چيست، به سمت آتش میرود؛ ولی وقتی كه بفهمد اين آتش چطور دستانش را میسوزاند، از آن با دقت همواره فاصله میگيرد و ديگر نياز به توبه كردن و قول دادن برای اين كه ديگر به سمت آتش نرود، نخواهد داشت. مشكل ما بر سر بیمعرفتی است و گناهان ما تنها به خاطر بیاراده بودن نيست، ما يك جای ديگر را هم كسر داريم، ما معرفت به مقام حضرت زهرا (س) را نداريم، ما در فهم مقام امام حسين(ع) كسر معرفت داريم...
💠پایان قسمت اول
👈ادامه دارد...
#شرح_زیارت_عاشورا
📕 #گریز_زیارت_عاشورا
.
۲
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشورا
📕خلاصهای از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا»، تالیف استاد زاهدی
2⃣ قسمت دوم
♦️اهل بیت(ع) آسمانی هستند ولی زمینی زندگی کردند
🔻در قسمت اول ذکر شد که قرآن نازل شده است تا ما صاعد بشويم، خود قرآن میفرمايد: «تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ» (فصلت:۳۰). عرض من تازه از اينجا شروع میشود: «خَلَقَكُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ حَتّى مَنَّ عَلَيْنا بِكُمْ» (زیارت جامعه کبیره)
شما نوری بر گرد عرش بوديد و بخاطر ما روسياهان آمدهايد تا به ما بگوييد بياييد بالا و به زبالهدانی دنيا دل نبنديد. اين اتومبيل شيك و قشنگ را كه به آن دل بستهايد، وقتی تصادف كند و از بين برود، پوچی و فانی بودنش را میبينيد. همه دنيا چنين است، ظاهری فريبنده دارد و باطنی پوچ.
🔻ائمه اطهار عليهم السلام از آسمان از حول العرش محدقين آسمان به زمین نازل میشوند تا برای ما قابل فهم شوند. گمان میكنيد كه حضرت زهرا سلاماللهعليها كه هستی در چنگش بود، آيا نمیتوانست اشاره كند تا دشمنانش نابود شوند و نگذارد پهلويش را بشكنند؟
🔻چرا حضرت اباعبدالله الحسين(ع) فرصت داد تا علی اصغرش را تير بزنند و گلوی نوزاد معصوم حضرت، پاره پاره بشود؟ آيا حضرت نمیتوانستند اشاره كنند تا تمام صحرا آب زلال و خنك بشود؟ آن وقت به خاطر يك قطره آب، خودش و فرزندانش به سختترين حالت دچار شوند؟
🔻عاشقی را ببينيد! ما میگوييم «عشق حسين» ولی با اين حرفها بازی میكنيم. عاشق حقيقی آنها بودند و هستند. آنقدر عاشق بودند كه حضرت زهرا (س) فرصت داد تا پهلويش را بشكنند. در حالیكه میتوانست جلوی آنها را با اراده ملكوتی بگيرد. اما این کار را نکرد تا خانمهای پيرو او در تمامی طول تاريخ اگر به ظلم رسيدند نگويند ما كه حضرت زهرا (س) نيستيم كه يك اشاره كنيم و ظالم را از پای در بياوريم!
🔻حضرت فاطمه سلاماللهعلیها مبارزه را صورت طبيعی داد تا اگر در نسلهای بعد خانمها مبارزه كردند و اگر دشمن پهلويشان را شكست، بگويند با مادرمان زهرا(س) همين كار را كردند. لذا ايستادگی و مقاومت كنند. و اگر فرزندانشان را در وسط يك صحرا تشنه اسير كردند، و مردها و بچههايشان را پيش چشم آنها كشتند و سر بريدند
باز هم مقاومت كنند و نگويند ما كه امام نيستيم تا بتوانيم مقاومت كنيم!
🔻امام حسين(ع) فرصت داد تا اين همه بلا و مصيبت را سرش بياورند تا سر مشق ما خاكیها بشود. عاشقي را ببينيد، امام اجازه داد که ایشان را بكشند، تا به ما ياد بدهد كه، ببينيد من چطوری با اين همه قدرتم به شكل شما زندگی كردهام كه شماها از من ياد بگيريد تا فردا نگوييد كه امام حسين علیه السلام، امام بود، ما كه امام حسين(ع) نيستيم!
♦️انكار ولايت در رفتار بعضی از اهل ولايت
🔻تو اگر شيعه هستی، نبايد با اين بهانه كه ما امام حسين نيستيم، در مقابل ظلم تسليم بشوی. اگر چنين كنی انكار امامت كردهای، انكار تشيع كردهای، انكار راه امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) كردهای. بديهی است كه ما امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و امام حسين(س) نيستیم، اما اين موضوع چه ربطی دارد به اين كه از راه و مكتب آنها سرپيچی كنيم يا پيروی نكنيم؟
🔻اهل البيت(ع) آمدهاند تا اسوه ما باشند و نازل شدهاند و با نزول خود، همسطح ما خاكيان زندگی میكنند تا بتوانيم از آنها تقليد و پيروی كنيم. ولی اگر به دليل بزرگی و عظمت ذات آنها
از ايشان تقليد نكنيم، انكار امامت و ولايت كردهايم.
🔻میگویيد، "ما كه حضرت زهرا(س) نيستيم"، معلوم است كه مثل حضرت زهرا(س) نيستيم، ما خاك پای حضرت زهرا(س) هم نيستيم، اما آيا سيره طيبه حضرت زهرا(س) برای ما قابل پيروی هست يا خیر؟ يقيناً هست، زيرا كه حضرت زهرا (س) از توانایی ملكوتی خود استفاده نكرده و مثل ما زندگی كرده است.
🔻شما اگر معرفت به ساحت مقدس حضرت زهرا(س) پيدا كنيد میبينيد كه عالم در چنگ ايشان است. اما بايد بدانيد كه سيره طيبه حضرت زهرا(س) چگونه قابل تقليد است. با اين كه عالم در چنگش است ولی با اين حال، توانايی ملكوتیاش را در زندگی برای رفع مشكلات به كار نمیگيرد تا پهلويش را بشكنند و عين ما زمينیها رفتار میكند تا قابل تقليد بشود.
🔻اين مطلب كه نكته بسيار مهمی است را ياد بگيريد و به ديگران نيز منتقل كنيد زيرا اين نكته بسيار مهم است...
💠پایان قسمت دوم
👈ادامه دارد...
#شرح_زیارت_عاشورا
📕 #گریز_زیارت_عاشورا
.
۳
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشورا
📕خلاصهای از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا»، تالیف استاد زاهدی
3⃣ قسمت سوم
♦️طرح دو شبهه
🔻در اين بحث دو شبهه بسيار خطرناك وجود دارد كه توسط دو گروه مطرح شده است و تمام شيعيان باید پاسخ آن را ياد بگيرند.
💠شبههی اول:
🔻گروه اول میگويند كه ائمه اطهار(ع) آنقدر بلندمرتبه هستند كه حتی شايسته نيستيم تا اسمشان را بياوريم و خاك پايشان هم نمیشويم بنابراين از تقليد و پيروی سيره آنها عاجزيم...
🔻آنها به روايات و زيارات مأثوره استدلال میكنند، بالاخص زيارت جامعه كبيره و رواياتی كه در عظمت ولايت و امامت وارد شده است: «بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماء أنْ تَقَعَ عَلى الاَرْضِ»، يعنی اگر آسمان و زمين در هم فرو نمیرود به دليل آن است كه شما اهل بیت بر آنها سلطه داريد...، لذا این گروه می گویند با توجه به اینکه ائمه اطهار(ع) لنگر آسمان و زمين هستند، ما نمیتوانیم مثل آنها باشیم...
💠پاسخ شبههی اول:
🔻این که ما خاک پای اهل البیت نیستیم، حرف كاملاً درستی است ولی آن قسمت از حرفشان غلط است كه میگويند از سیره آنها نمیتوانیم تقلید کنیم.
🔻منظورشان این است که اگر حضرت زهرا(س) در جلوی ظلم ايستاد و در عين حال اجازه داد تا پهلويش را بشكنند، نبايستی ما جلوی ظلم بايستيم! ما كه حضرت زهرا(س) نيستيم! ما بايد با ظلم و انحراف سازش كنيم يا سكوت كنيم!
🔻يعني به طور كلی فلسفه امامت و شيعه بودن و پيروی از سيره طيبه اهل البيت را نادانسته انكار میكنند و خون سيدالشهدا را پايمال میکنند و میگويند كه ما مثل سيدالشهدا نيستيم! ما که تقوا و علوم و معارف حضرت حسين(ع) را نداريم، ما گناهكار و خلافكاريم، لذا بايد ما را از اين كوتاهی در مقابل ظلم و اين سازشكاری ببخشند!!
🔻آنچه به آن استدلال میكنند كاملاََ صحيح است ولی آنچه برداشت میكنند و نتيجه میگيرند غلط است، زيرا مستندات آنها، آسمانی بودن و سلطنت اهل البيت را بر كل هستی اثبات مینمايد اما نتيجه غلطی كه میگيرند غيرقابل تقليد بودن و غيرقابل پيروی كردن از سيره اهل البيت است.
🔻شبهه اين افراد از اينجا ناشی میشود كه متوجه نيستند كه اهل البيت در عين عظمت و سلطنت بر هستی، همچون قرآن نازل شدهاند تا فهم ما و تقليد ما از روش آنها، آسان باشد. آنها زندگی زمينی را بر خود تحميل كردهاند تا همه ما زمينیها بتوانيم مانند آنها عمل كنيم. مانند پدری كه خود قهرمان دوندگی است ولی با كودك دو ساله خود راه میرود و پا به پای او گام برمیدارد تا كودك از او تقليد كند و راه رفتن بياموزد.
🔻اين گروه در عين اخلاص و ارادت به اهل البيت، پشت امام حسين(ع) و امام علی(ع) را خالی میکنند و راه را برای هرگونه خلافت غاصبانه و گمراهی و ظلم باز میگذارند، چون میگويند ائمه اطهار بزرگتر از آن هستند كه برای ما قابل تقليد باشند!
🔻در زمینه فراز زیارت جامعه کبیره، پاسخ آن است كه حضرات ايشان لنگر زمين و آسمان هستند كه ما شيعيان چه كار كنيم؟ آنها اگر تو هم وجود نداشتی، لنگر آسمان و زمين بودند. پس نقش حضرت زهرا (س) برای تو و برای من چيست؟
💠پایان قسمت سوم
👈ادامه دارد...
#شرح_زیارت_عاشورا
📕 #گریز_زیارت_عاشورا
.