.
#میلاد_امام_حسین
زمزمه قلب من
✍️نجمه صالحی
دوران کودکیاش در کنار پدربزرگ و مادر، بهترین دوران زندگیاش بود، او را کنار رحمت للعالمین تصور میکنم. پیامبر(ص) دربارهاش گفت:«حسین از من است و من از حسین». این جمله اوج محبت نبی (ص) است سوای پدربزرگ بودن!
به دنیا آمدن او دو حس متناقض را به مادر وارد کرد. هم شادی ولادت او و هم غم بزرگ واقعه عاشورا. چه امتحان سختی بود ولی او فاطمه(س) است و فداکارترین فرد در راه اعتلای اسلام. در مادری سنگ تمام میگذارد و در مسلمانی سنگ تمامتر.
رویدادهای فراوانی در زندگی حسین(ع) به وقوع پیوست که هر کدام در برگ برگ تاریخ ثبت شده است. شاید بتوان گفت دوران کودکیاش سادهترین و کوچکترین آزمون او بوده است.
روز بیعت رضوان و حضور او در این بیعت شجره یا حضورش در فتح مکه در کنار برادرش حسن(ع)، حضورش در حجه الوداع همراه خانواده تماشایی است؛ حاجی کوچک، نوه نبی(ص) و دردانه علی(ع).
طولی نکشید که تقدیر، حسین(ع) را با جدایی آشنا کرد، جدایی از پدربزرگ عزیز و در فاصله کوتاهی جدا شدن از مادر! و این چنین آزمونهای بزرگ مقاومت و صبر حسین (ع) آغاز شد.
فقدانها، در زندگیاش در رقابت بودند ولی حسین (ع) پختهتر و کاملتر میشد و تلاشش برای پیشرفت اسلام بیشتر. دوشادوش پدر و برادر برای بهتر شدن اوضاع تشیع تلاش میکرد. در سالهای سکوت اجباری پدر، در روزهای صلح اجباری برادر، کنارشان بود. بهترین رفیقِ برادر و قوت قلب او بود، مهمتر اینکه در همه این وقایع خواهرشان زینب کبری(س) هم بود و از همه جا همراهتر در کربلا.
و اما کربلا، حسین (ع) در واقعهی کربلا، نهایت بندگیاش را به جا آورد و هرچه داشت برای حفظ نهال اسلام فدا کرد. برای همين است که ثارالله شد و خدا منتقم خون او.
حسین(ع) کسی است که در همیشهی تاریخ، یادش، نامش و کربلایش دل را طوفانی میکند.
«حسین (ع) حرارت قلوب مومنین است»
🍃الحمدلله الذی خلق الحسین (ع)🍃
#نویسندگان_حوزوی
.
.
📄 انتشار بمناسبت ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) و #روز_جانباز 👇👇
✍️ حرکت پروفسور سمیعی در مقابل جانباز نابینا
بعضی خاطرات را صدبار هم بخوانیم و بگوییم، باز هم کم است. از جمله این:
"مجید حدادی" از بچه محل های ما، سال 67 اواخر جنگ، درحالی که خدمت سربازی را در ارتش میگذراند، چشمانش مورداصابت ترکش قرار گرفتند و نابینا شد. ده بیست سالی است که ازدواج کرده. خدا همسر و فرزندش رو براش نگه داره.
چندسال پیش، خانمش دچار درد و مشکل عجیبی شد. وقتی به بیمارستان مراجعه کرد، جواب معاینات و آزمایش پزشکان خیلی بد بود. یک تومور بدخیم در سر همسر او جا خوش کرده بود.
به پیشنهاد یکی از دکترها، مدارک رو برای پروفسور "مجید سمیعی" که خارج از ایران بود، ایمیل کردند. در کنار مدارک، توضیحی هم از وضعیت خانوادگی بیمار و این که شوهرش جانباز نابیناست، نوشتند.
پروفسور سمیعی که ظاهر درطول سال فقط چند روز به ایران می آید و به لطف خدا و همت والایش، بیماران بسیاری را درمان میکند، پذیرفت که همسر مجید را عمل کند.
مدتی بعد، پروفسور سمیعی به تهران آمد و همسر مجید را خدمت ایشان بردند. پس از معاینات اولیه، برای عمل و برداشتن تومور وقت تعیین کرد.
قرار شد اولین عمل در نوع خود در ایران روی سر آن خانم صورت بگیرد.
آن طور که می گفتند، احتمال داشت عمل موفق نباشد و همسر مجید حدادی ...
روز عمل، مجید که تحمل چنین مسئله ای نداشت، همراه خانمش به بیمارستان نرفت. کادر پزشکی و اتاق عمل آماده شدند.
بیمار را که به اتاق عمل آوردند، پروفسور سمیعی مکثی کرد. از کادر پزشکی سراغ همسر بیمار یعنی آقا مجید را گرفت که به ایشان توضیح دادند به دلیل اینکه احتمال خطر برای همسرش هست، تحمل نداشته و نیامده است.
پروفسور سمیعی، در اقدامی عجیب گفت:
"تا همسر ایشان نیاید، من عمل را شروع نمی کنم."
بالاجبار با مجید تماس گرفتند که با آژانس خودش را به بیمارستان رساند.
مجید که وارد بیمارستان شد، پروفسور سمیعی جلو رفت و دولا شد و بر سینه مجید که روی صندلی بود بوسه زد و گفت:
"من فقط خواستم تو را ببینم تا بهت بگم:
"من مدیون فداکاری امثال شما هستم. کاری که تو و امثال تو برای کشور انجام دادید، از کارهای من خیلی باارزش تر و بزرگتره."
و همسر مجید را بدون اخذ ریالی، عمل کرد. پروفسور سمیعی شب قبل وارد ایران شده بود و پس از ساعت ها که صرف عمل کرد، مجددا به آلمان بازگشت.
انگاری ماموریت الهی داشت که فقط بیاید ایران و همسر مجید را عمل کند و برود.
به لطف خدا و معجزه علم و عمل پروفسور سمیعی، خوب شد و همچنان درکنار خانواده خوش میگذراند.
حمید داودآبادی
🌷
.
#عوامل_مؤثر_در_روضه
#تأثیر_کلام
#تأثیر_نفس
#حاج_منصور_ارضی می فرمایند:⬇️
انتقال علم به مراتب راحت تر از انتقال #حس است. انتقال حس در شب، مانند نور در شب سرعت بيشتري دارد. لذا مرحوم شيخ رضا سراج می فرمودند كه مجالس در هنگام سحر برگزار شود.
يكي از مهمترين مباحثي كه در انتقال #حس و حال مؤثر است، تأثير نفس است. سوز و گداز مصيبت اهل بيت را بايد از خود اهل بيت گرفت. البته عوامل زيادي باعث مي¬شود كه تأثير نفس مداح زياد شود كه به برخي از آنها اشاره می كنيم.
#مناجات : انسان با مناجات به معارفي دست پيدا مي كند كه بيان آن از عهده كلام خارج است.
#اخلاص : در روايات آمده است: «من كان للَّه كان اللَّه له» "کسي که براي خدا باشد، خدا براي اوست" ؛ پس آن کسيکه اعمال و کردار و خواندنش فقط براي رضاي خداوند است، خداوند که مسبب الاسباب است، و غير از او در عالم وجود هيچ مؤثري نيست، به نفس او تأثيري مي دهد که مرده معنوي را مي تواند زنده کند.
#تقوا : همان طور كه وقتي مي¬خواهند دارويي تزريق كنند بايد تمام وسايل پاك و عاري از آلودگي باشد وگرنه كار يا ناقص انجام می شود و يا نتيجه عكس خواهد داد. يك مداح كه می خواهد مجراي انتقال حس و حال باشد، بايد از پاكيزگي معنوي خاصي برخوردار باشد، شاعر می گويد:
غسل در اشك زدم كاهل طريقت گويند پاك شو اول و پس ديده بر آن پاك انداز
✅ خواندن نماز اول وقت
✅ خوادن زيارت عاشورا، جامعه كبيره و ...
✅ احترام به والدين
✅ انس با امام زمان (عج)
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#آموزش_مداحی_دکتر_محمد_فراهانی
#آموزش_مداحی
.
4_5963246925795823462.mp3
32.09M
📻 آداب نوکری | #سخنرانی
🎤 #شیخ_محمود_ریاضت
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/08/01
جلسه دکتر فراهانی
ادب در کربلا
ادب اصحاب ، ادب حضرت قاسم
4_5875209592400514442.mp3
41.72M
📻 بشنوید| #سخنرانی
🎤 #شیخ_محمود_ریاضت
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۰۱/٣/٢٩
.
یاران مخلص در قیام امام حسین(ع)
پرسش : آیا یاران امام حسین(علیه السلام) از عاقبت قیام عاشورا و شهادتشان آگاه بودند؟پاسخ اجمالی:پاسخ تفصیلی: ا#مام_حسین(علیه السلام) در پی داشتن یاران مخلص اقداماتی را انجام دادند از جمله:
فرمودند عاقبت این حرکت مرگ است تا دنیاپرستان و منصب دوستان با ایشان همراه نشوند:
مثلا هنگامى که امام(علیه السلام) تصمیم گرفت (از مکّه) رهسپار عراق شود، برخاست و خطبه اى به این مضمون ایراد فرمود:
«اَلْحَمْدُلِلّهِ ما شاءَ اللّهُ، وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ، خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ، وَ ما أَوْلَهَنی إِلى أَسْلافی اِشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى یُوسُفَ، وَ خُیِّرَلِی مَصْرَعٌ اَنَا لاقیهِ. کَأَنِّی بِاَوْصالی تَقْطَعُها عَسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواویسِ وَ کَرْبَلاءَ فَیَمْلاََنَّ مِنِّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرِبَةً سَغْباً، لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ، رِضَى اللّهِ رِضانا اَهْلَ الْبَیْتِ، نَصْبِرُ عَلى بَلائِهِ وَ یُوَفّینا اَجْرَ الصّابِرینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) لَحْمَتُهُ، وَ هِىَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فى حَظیرَةِ الْقُدْسِ، تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَ یُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُهُ. مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى»؛ (حمد و سپاس از آنِ خداست، آنچه او بخواهد [همان شود]، و هیچ توان و قوّتى جز به کمک او نیست، و درود خداوند بر فرستاده اش [حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)]).
(آگاه باشید!) قلاّده مرگ بر گردن آدمیزاد، همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان (مرگ همیشه همراه آدمى است). اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است! براى من شهادتگاهى برگزیده شده که به یقین به آن خواهم رسید و گویا مى بینم گرگان درنده بیابان ـ بین نواویس و کربلا ـ بند بند تنم را پاره پاره کرده و گویى از من شکم هاى تهى و مشک هاى خالى خود را پر مى کنند. از آن روز که (روز عاشورا) قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده است، گریزى نیست! خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است. (آنچه را که خداوند بدان خشنود است ما اهل بیت نیز به همان خشنودیم). ما در برابر بلا و آزمایش الهى شکیباییم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. هرگز پاره تن رسول خدا از وى جدا نمى شود و در حظیرة القدس (درجات عالى بهشت) به او ملحق خواهد شد، و چشمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به ذرّیه اش روشن مى شود و وعده اش توسّط آنان وفا خواهد شد. هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، چرا که من ـ به خواست خداوند ـ فردا صبح حرکت خواهم کرد).(1)
این خطبه کوتاه، از پر معنى ترین خطبه هاى امام(علیه السلام) است که نشان مى دهد:
اوّلا ـ امام(علیه السلام) از آینده این سفر پر خطر ـ سفر به عراق ـ به خوبى آگاه بود ولى چون رضاى خدا را در آن مى دانست به آن اقدام فرمود.
به تعبیر دیگر، آن را یک آزمون بزرگ الهى مى دید که در کوتاه مدّت و دراز مدّت آثار مهمّى براى جهان اسلام در بر خواهد داشت، و سبب رسوایى خطرناکترین دشمنان اسلام و سرنگونى آنان خواهد شد، و درسى پر از عبرت و حماسه و عزّت و افتخار براى آیندگان بجا خواهد گذارد.
ثانیاً ـ هیچ کس از همراهان خود را که در این مسیر گام نهاده بودند از آینده آن بى خبر نگذاشت و اغفال نکرد تا فقط پاکبازان عاشق شهادت در راه خدا با او حرکت کنند، همان کسانى که باید نامشان در دفتر روزگار به عنوان بهترین شهیدان راه حق رقم خورد.
همچنین هنگامى که امام(علیه السلام) به منزلگاه «زباله»(2) رسید، خبر شهادت برادر رضاعى اش ـ عبدالله بن یقطر (علاوه بر شهادت مسلم و هانى) ـ را شنید، نوشته ای را بیرون آورد و براى مردم خواند:
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَمّا بَعْدُ فَقَدْ أَتانا خَبَرٌ فَضیعٌ! قَتْلُ مُسْلِمِ بْنِ عَقیل وَ هانِی بْنِ عُرْوَةَ وَ عَبْدُاللّهِ بْنِ یَقْطُرَ، وَ قَدْ خَذَلَتْنا شیعَتُنا، فَمَنْ أَحَبَّ مِنْکُمُ الاِنْصِرافَ فَلْیَنْصَرِفْ، لَیْسِ عَلَیْهِ مِنّا ذِمامٌ»؛ (به نام خداوند بخشنده مهربان، امّا بعد! خبر ناگوار شهادت مسلم بن عقیل و هانى بن عروه و عبدالله بن یقطر به ما رسید، شیعیان ما از یارى مان دست کشیدند، پس هر کس از شما بخواهد برگردد مى تواند. هیچ بیعتى از ما بر عهده او نیست).
به دنبال این سخنان، مردم از چپ و راست از اطراف امام پراکنده شدند، تنها همان عدّه از یاران آن حضرت که از مدینه با او همراه بودند، باقى ماندند.
این سخن را بدان جهت فرمود که عدّه اى فکر مى کردند امام(علیه السلام) به شهرى وارد مى شود که مردم آ
ن سامان همه مطیع فرمان او هستند و امام زمام حکومت را به دست خواهد گرفت و آنها بهره مادّى خواهند برد! ولى هنگامى که دیدند مردم بى وفاى کوفه دست از یارى امام کشیدند و قاعدتاً راهى جز شهادت براى امام و یارانش نیست از گرد آن حضرت پراکنده شدند.(3)
این سخنان به خوبى نشان مى دهد که امام(علیه السلام) رسالت و مأموریّت خاصّى در این سفر خطرناک براى خویش مى دید، و گرنه بعد از علم و اطّلاع از پیمان شکنى مردم کوفه و شهادت «مسلم» و «هانى» و «عبدالله بن یقطر» مى بایست به مکّه، یا مدینه باز گردد و تردیدى به خود راه ندهد، نه این که به سوى کوفه که ابن زیاد بر آن تسلّط کامل پیدا کرده بود برود، به خصوص این که بیعت را از همه همراهان بر مى دارد و با صراحت مى گوید ما به سوى خطر پیش مى رویم آنها که غیر از این گمان مى کردند آزادند، بازگردند.
دانشمند معروف اهل سنّت «قندوزى» نقل مى کند که امام(علیه السلام) در منزلگاه «زباله» پس از شنیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل و بى وفایى کوفیان، رو به همراهانش کرد و چنین فرمود:
«أَیُّهَا النّاسُ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ یَصْبِرُ عَلى حَدِّ السَّیْفِ وَ طَعْنِ الاَسِنَّةِ فَلْیَقُمْ مَعَنا وَ إِلاّ فَلْیَنْصَرِفْ عَنّا»؛ (اى مردم! هر کس از شما در برابر تیزى شمشیر و زخم نیزه ها بردبار است، با ما بماند و الاّ از ما جدا شود).(4)(5)پی نوشت: (1). ملهوف (لهوف)، ص 126 و بحارالانوار، ج 46، ص 366 و 367.
(2). زباله، منزلگاهى است معروف، در مسیر کوفه به مکّه، نزدیک منزل ثعلبیّه.
(3). تاریخ طبرى، ج 4، ص 300-301؛ ارشاد مفید، ص 424 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 (با مختصر تفاوت).
(4). ینابیع المودّة، ص 406.
(5). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام، قم، 1388 ه. ش، ص 348 و 360.تاریخ انتشار: « 1401/12/06 »
.
#امام_کاظم
خانه های آن کسانی می خورد در، بیشتر
که به سائل می دهند از هر چه بهتر بیشتر
عرض حاجت می کنم آنجا که صاحب خانه اش
پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر
گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم
راه می پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسَی بن جعفر بیشتر
گردنم در زیر دِین آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او "بر"، بیشتر
آن امامی که "فداکِ" گفتنش رو به قم است
با سلامش می کند قم را معطر بیشتر
قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر
قصد این بار قصیده از برادر گفتن است
ورنه می گفتم از این معصومه خواهر بیشتر
من برایش مصرعی می گویم و رد می شوم
لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنم را می کنم این گونه باور بیشتر
مرقدت ضربالمثل های مرا تغییر داد
هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسان ترند از هر کجا
این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا!
چشم بر راه تو هستم روز آخر بیشتر
از غلامان شما هم می شود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی
جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر
بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند...
حسین رستمی✍
4_6024118586748963973.mp3
34.89M
📻 بشنوید | #سخنرانی
🎤 #شیخ_محمود_ریاضت
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۱۱/۳۰
#عید_مبعث
عوالم دیگری داریم
همه ی واجبات و مستحبات باید ما را به مقام بندگی و عبودیت برساند
از غلامان شما هم می شود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
حسین رستمی✍
...........
مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى
.........
من حسین بن علی بن ابی طالب
«اِنَّ مَنْ لَحِقَ بی مِنْکُمُ اسْتُشْهِدَ، وَ مَنْ تَخَلَّفَ لَمْ یَبْلُغِ الْفَتْحَ»؛ (هر کس از شما به من بپیوندد به شهادت مى رسد و هر کس بماند به پیروزى نخواهد رسید
D1737496T18027602(Web).mp3
10.4M
🔖منبر کامل صوتی 🔖
#استاد_میرباقری
#امام_حسین سلام الله علیه
💠 با موضوع "امام حسین (ع) کهف مستجیرین است"
شک و یقین.mp3
2.37M
🔖منبر کوتاه صوتی 🔖
🔅شک و یقین!
🗯 چرا خدا و اهل بیت علیهمالسلام گره از مسیحیا باز میکنند،
ولی منِ مسلمون هنوز نتونستم اجابت حوائجم رو بگیرم؟
🔰 #استاد_شجاعی
D1737004T14968789(Web).mp3
11.3M
🔖منبر کامل صوتی 🔖
#استاد_رفیعی
#امام_حسین سلام الله علیه
💠 با موضوع ماه شعبان و برخی ویژگی های امام حسین (ع) - ویژه ی ولادت