eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
630 ویدیو
853 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. خودتان را براي مهماني خدا آماده كنيد در يك روايتي ازپيغمبر اكرم دارد که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَكاً»؛ خداوند در آسمان هفتم فرشته‌اي را نصب فرموده است «يُقَالُ لَهُ الدَّاعِي»؛ اسمش داعي است. داعي يعني جارچي. «فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ يُنَادِي ذَلِكَ الْمَلَكُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ»؛ وقتي ماه رجب وارد مي‌شود فرشته‌اي كه در آسمان هفتم است هر شب از ماه رجب تا به صبح ندا مي‌دهد: «طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِينَ»؛ اين حرف او است، «و َيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى»؛ اين ملك مي‌گويد: اي مردم! مي‌دانيد امشب خدا دارد چه مي‌گويد؟ «أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي»؛ من هم‌نشين كسي هستم كه با من بنشيند. «وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي»؛ چه تعبير عجيبي! من اطاعت مي‌كنم از كسي كه از من اطاعت كند. هر چه بخواهي به تو مي‌دهم. «وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي»؛ هر كه از من طلب غفران كند، او را مي‌آمرزم. «الشَّهْرُ شَهْرِي»؛ ماه ماه من است. ماه رجب ماه خدا است. «وَ الْعَبْدُ عَبْدِي»؛ بنده هم بنده من است، هيچ كسي را طرد نمي‌كند. «وَالْعَبْدُ عَبْدِي وَالرَّحْمَةُ رَحْمَتِي»؛ رحمت، رحمت من است. «فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ»؛ هر كه در اين ماه من را بخواند، من جوابش را مي‌دهم. «وَمَنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ»؛ هر كه در اين ماه از من درخواستي كند به آن عطا مي‌كنم. «وَ مَنِ اسْتَهْدَانِي هَدَيْتُه»؛ هر كه از من طلب هدايت كند، هدايتش مي‌كنم. «وَجَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي» من اين ماه را ريسماني قرار دادم بين خودم و بنده خودم. «فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَيَّ»؛ چه تعبير بالايي است! اگر كسي در ماه رجب اعتصام به اين ماه پيدا كند، يعني به اين حَبل و به اين ريسمان اعتصام پيدا كند، اين به من مي‌رسد؛ يعني بهترين موقعيت‌ها براي ما فراهم آمده است. مي‌خواستم بگويم اين ماه را قدر بدانيد، اين ماه مقدّمه است براي ماه مبارك رمضان. همه چيز در آن هست و مهمتر از همه اينكه خدا اين ماه را وسيله‌اي قرارداده است كه ما بتوانيم خودمان را به خدا برسانيم، خودمان را تطهير كنيم. همه چیز در اين روايت بود. لذا مي‌خواستم به دوستان سفارش كنم که از اين ماه غفلت نكنيد! اين دعا‌هايي را كه در ماه رجب وارد شده است بخوانيد! اين‌ها خيلي مؤثّر است. به خصوص از نظر اعمال و رفتارتان يك كاري كنيد كه خودتان را مهذّب كنيد، تطهير كنيد، آماده كنيد براي ماه مبارك رمضان كه «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ»،است. بياييد در اين ماه، خودتان را براي مهماني خدا آماده كنيد. ان‌شاءالله موفق باشيد! مرحوم آیت الله آقامجتبی تهرانی .
📜وظایف شیعیان در دعای ندبه 📖 در دعای ندبه می خوانیم: «وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ» خدایا مرا از کسانی قرار بده که به اهل بیت علیهم السلام پناه می برند «وَ یَمْكُثُ فِی ظِلِّهِمْ» و از کسانی قرار بده که در سایه و پناه آنها مکث می کند به درنگ اختیاری "مکث" می گویند و به درنگ اجباری "لبث" می گویند. ✍️کلمه "مکث" خیلی زیبا است و دین ما دین مکث است. یک جوانی است در اوج شهوت و در اوج زمینهٔ گناه، دین به او می‌گوید: مکث کن. یک نفری می خواهد حرف بزند و حرف او غیبت است، دین ما می گوید: مکث کن. می خواهد نگاه کند مکث کن، که این گناه است. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «مکیث الکلام» پیامبر وقتی سخن می گفت بسیار مکث می کرد. 📚نهج البلاغه خ ۱۰۰ فکر می کرد و حرف می زد، دقت می کرد و حرف می زد، به دستورات دینی توجه می کرد و حرف می زد. انسان اهل مکث است چون عقل دارد و عقل است که او را به اسارت درمی‌آورد و از گفتن هر گونه مطلبی بازمی‌دارد. "عقل" هم ریشه با "عقال" است و "عقال" به چیزی می گویند که زانوی شتر با آن بسته می‌شود و از حرکت بی‌مورد او جلوگیری می‌کند. اما کسی که عقل را نادیده بگیرد و خود را از اسارت عقل آزاد کند به اسارت سخن در می‌آید و سخن هر کجا باشد او نیز در آنجا است و این همان حقیقتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می‌فرماید. ✍شاید واژه‌ای که مشابه "مکث" است، "اثبات" باشد، "اثبات" معنایش حبس است، چون کسی را که حبس می‌کنند در یک جا ثابت و ساکن نگه می‏دارند. عرب وقتی می‌گوید «اثْبِتْ» یعنی حبس کن، خودت را از شَر گناهان حبس کن و مرا در دین نگه دار: «و ثبت علی دینک» که هرگونه آزادگی پسندیده نیست. ✍واژه دیگر "وقوف" است، وقوف از "وقف" عمیق تر در رساننده معنای حبس است، فقها می گویند: «الوقف حبس المال». "موقف" از همین ریشه به معنای محل توقف است، منتهی با "مسکن" متفاوت است؛ مسکن مکان سر راهی است که محلی گذرا و تمام شدنی برای انسان است؛ لکن موقف توقفی ایست که گذر از آن به معنای اوج گرفتن است. در تعریف عرفا، خداوند سبحان وقتی اراده کند انسان را از منزل و درجه‌ای به منزل و درجه‌ای بالاتر برساند، او را در بین دو منزل وقف می‌دهد و در این دو منزل به او تعلیم می‌دهد تا آمادگی پذیرش منزل بالاتر را داشته باشد: «الموقف هی منتهی کل مقام و هو المطلع و الأعراف کما عرفت و الموقف أیضا مقام الوفقه التی هی الحبس بین کل مقامین لتصحیح ما یبقی علی السالک فی المقامات من تصحیح المقام الذی وقع له الترقی الیه عنه و التأدب أیضا بما تحتاج إليه عند دخوله الی المقام الذی وقع له الترقی الیه» «و اعنا علی تأدیه حقوقه إلیه» و یاریمان کن در اداء حق امام زمان «و الإجتهاد فی طاعته» و کوشش کردن در اطاعت از او «و اجتناب معصیته» و دوری کردن از نافرمانی او «و امنن علینا برضاء» و با خشنودی او بر ما منت بگذار "منت" یعنی نعمت و لطف بزرگ و امام زمان منت است، یعنی نعمت بزرگی است که خدای متعال برای هدایت انسان ها نهاده است. .
مرحوم سید بن طاووس می‌فرماید: در یک سحرگاه در سرداب مطهر سامرا از حضرت صاحب الامر ارواحنافداه این مناجات را شنیدم که می فرمود: «اَللهُم اِنَّ شِیعَتَنا خُلقَت مِن شُعاعِ اَنوارِنا وَ بَقِیَةِ طِینَتِنا وَ قَد فَعَلوا ذُنوباً کَثیرَةً اِتِکالاً عَلی حُبِّنا وَ وِلایَتِنا فَاِن کانَت ذُنوبُهُم بَینَکَ وَ بَینَهُم فَاصفِح عَنهُم فَقَد رَضینا وَ مَا کانَ مِنها فِیما بَینَهُم فَاصلِح بَینَهُم وَ قاص بها عَن خُمسِنا وَ اَدخِلهُم الجَنَّةَ وَ زَحزِحهُم عَن النارِ وَ لا تَجمَع بَینَهُم و بَینَ اَعدائِنا فِی سَخَطِک». خدایا؛ شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده‌ای، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت به ما و ولایت ما کرده‌اند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با توست از آنها بگذر که ما را راضی کرده‌ای و آنچه از گناهان آنها که در ارتباط با خودشان است، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حق ماست به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنان را با دشمنان ما در خشم و سخط خود جمع نفرما. 📚این مطلب به نقل از مرحوم علامه مجلسی قدس سره از ملحقات کتاب انیس العابدین و علامه میرزا حسین نوری قدس سره می‌باشد. .
🔖منبر کوتاه 🔖 ♦️شرح دعای ماه رجب قسمت اول ♦️یا من ارجوه لكل خیر: ای كسی كه در هر امر خیری به تو امید دارم. 🔶انسان موجودی است كه با امید و انگیزه و هدف زنده است و انسان آگاه سعی می كند امور خود را به خدا متصل نماید. بالاخص آن كه امور آدمی؛ خیرات و خوبی ها هم باشند. مانند این كه اگر چیز خیری در دنیا نصیب ما می شود، آن را از خدا بدانیم و بگوییم (هذا من فضل ربی) و اگر مصیبت و گرفتاری هم پیش می آید، صبر و مقاومت داشته و از خدا طلب یاری و رفع مشكل نماییم " الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون." ( بقره/ 156) ♦️اگر دقت كنیم می بینیم كه بسیاری از آیات قرآن كریم نیز محتوای امید دهنده، انگیزشی و تشویق كننده دارند. 🔷 به طور نمونه در آیات گوناگون در قبال انجام عمل نیك و پرهیز از گناهان، بهشت و نعمت های جاوید و فرح بخش به ما عطا می كنند (ان الذین آمنوا و عملواالصالحات … اولئك لهم جنات عدن تجری من تحتهم الانهار … (كهف / 30- 31) بنابراین گره زدن تمامی امور خیر و نیك  به لطف و مشیت خداوند (توكل) و درخواست مساعدت و كمك از او، ویژگی بزرگی است كه بزرگان به آن توجه و عنایت دارند. 👈در دعا آمده ( لكل خیر) و نگفته یك خیر یا دو خیرات بلكه تمام امور خیر، و این مطلب قابل تأملی است. در واقع دل سپرده كسی است كه نگذارد نقطه اتصال به منبع فیض  دچار انفصال شود. 🔶به عبارت دیگر دل سپرده به درگاه ذات اقدس الهی همواره اینگونه بر لب دارد كه: "حیاتی و مماتی لله رب العالمین؛ تمامی زندگی و مرگ من برای خدای هر دو جهان است." این بخش از كلام، مطلب بسیار آموزنده ای از كلام گهربار امام علی علیه السلام را به خاطر می آورد كه :   ♦️خوشا به حال مؤمنی كه زندگی اش (برای یافتن بعضی از صفات نیك) مانند زندگی (معنی دار) سگ باشد، چون در این حیوان 10 خصلت نیكو وجود دارد:   ♦️1- سگ در میان مردم قدر و قیمتی ندارد و این حال مسكینان است.   ♦️2- سگ، مال و ثروت و ملكی ندارد، و این صفت مجردان است.   ♦️3- سگ، خانه و لانه معینی ندارد و هر كجا كه برود، رفته است و این حال متوكلان است.   ♦️4- سگ اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان است.   ♦️5- سگ اگر از صاحب خود تازیانه بخورد باز هم در خانه او را رها نمی كند و این عادت مریدان است.   ♦️6- سگ، درشب تنها مدت كمی می خوابد و این حال دوستداران خداست.   ♦️7- سگ، با آن كه رانده می شود و ستم می كشد ولی وقتی او را صدا می زنند بدون دلگیری باز می گردد و این نشانه فروتنان است.   ♦️8- سگ، از خوراكی كه صاحبش به او می دهد، راضی است و این حال قانعان است.   ♦️9- سگ بیشتر اوقات ساكت و خاموش است، و این علامت خائفان است.   ♦️10- سگ، وقتی می میرد، از خود میراثی به جای نمی گذارد و این حال زاهدان است. (لئالی الاخبار و الآثار، ج 5، ص 387 – 388، قم، مکتبة العلامة، 1372ش./ نشان از بی‌نشانها، جلد اول، ص 310 ) 📕بنابراین، ما تلاش می كنیم، برنامه ریزی می كنیم، برای خود هدف و آینده ای را ترسیم می نماییم و سعی می كنیم از فرصت ها استفاده كنیم و در طریق خداوند قدم برداریم و… و در نهایت همه اینها را متصل می كنیم و به خداوند واگذار می كنیم " و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد." ( مؤمن / 44) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🟤 کنار زدن پرده از چشمان صالح و نشان دادن مقام خود هنگامى كه امام را به سامرا تبعيد كردند، بنا به دستور متوكل و براى تحقير امام، ايشان را در محلى كه «خان صعاليك» نام داشت، و محل تجمع گدايان و بينوايان بود، جاى دادند. «صالح بن سعيد»، با ديدن اقامتگاه حضرت به ايشان عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! اين ستمكاران در همه امور سعى در خاموش ساختن نور شما دارند كه شما را در چنين محلى كه مكان نشستن گدايان و مستمندان است جاى داده‌اند.» امام در پاسخ او فرمود: «اى پسر سعيد! آيا درک و معرفت تو در اين جايگاه است و گمان مى‌كنى كه اين امر سبب پايين آمدن شأن من مى‌شود؟» سپس براى تسكين او كه از دوستداران خاندان وحى بود و نيز براى نشان دادن مقام خود، با دست مبارک پرده را از جلوى چشمان او كنار زد و به او فرمود:«نگاه كن.» صالح بن سعيد مى‌گويد: باغ‌هايى زيبا و آراسته، نهرهايى جارى و درختانى سرسبز ديدم كه عطرى دل نواز از آنها به مشام مى‌رسيد و حور و غلمان بهشتى در آن ديده مى‌شد كه بسيار سبب شگفتى من شد.» آن گاه امام به او فرمود: «اى پسر سعيد! ما هر جا باشيم، اينها از آن ماست. حال مى‌بينى كه ما در خان صعاليك نيستيم.» 📚منبع الارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۴۳۸ .......... 🔸امام هادی (ع) در سال 212 در مدینه به دنیا آمدند. ایشان در هنگام شهادت پدر، تقریباً هشت سال داشت. 🔸چون شیعیان در زمان امامت امام جواد (ع) فهمیده بودند که امامت ارتباطی با سن و سال ندارد، مشکلات گذشته تکرار نشد و شیعیان به‌سادگی امامت امام هادی (ع) را پذیرفتند. 🔸در دوران ۳۳ ساله امامت امام هادی (ع) فرصت مناسبی برای آشنایی مردم با معارف عظیم الهی فراهم شده بود. امام هادی (ع)‌ بخش عظیمی از این معارف را در قالب دعا و زیارت‌ به مردم آموختند. زیارت جامعۀ کبیره و زیارت غدیریه دو یادگار ارزشمند امام هادی (ع) در این باب است.. 🔸معتز عباسی در سال ٢۵٢ به حکومت رسید. او هم در دشمنی با امام هادی (ع) بسیار تند بود و در نهایت آن حضرت را مسموم کرد و به شهادت رسانید. ✳️ قالَ الإمامُ الهادى عليه السلام: العُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إِلَى الغـَمْطِ والْجـَهْلِ. ✅ امام هادى عليه السلام فرمود: خودبينى انسان را از دانش آموختن باز مى دارد و او را بـه نـادانى و پستى مى‌كـشاند. (اعيان الشيعة، ج ۲، ص ۳۹) افتادگى آموز اگرطالب فيضى هرگز نخورد آب زمينى كه بلند است .
. 🔶 تبدیل بزم شراب به مجلس عزا مسعودی می‌نویسد: روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) سعایت و سخن چینی شد و به او گفتند در منزل او سلاح و نوشته‌ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد. فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَهً مِنَ الْأَتْرَاکِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْکَ إِلَى الْمُتَوَکِّلِ. پس متوکل گروهى را به منزل آن حضرت(ع) فرستاد و آنان شبانه به خانه ایشان هجوم بردند.ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت(ع) تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است.امام(ع) را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند.آنان به متوکل گفتند: لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ وَ کَانَ الْمُتَوَکِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْکَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَکِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْکَأْسَ الَّتِی کَانَتْ فِی یَدِهِ. در خانه اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى‌خواند.متوکل چون امام(ع) را دید، از عظمت و هیبت امام(ع) بى‌اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت، به امام(ع) تعارف نمود.امام هادی(ع) سوگند یاد کرده و فرمود: «وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاه.» «والله گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!» متوکل حضرت(ع) را معاف نمود و گفت پس شعرى بخوان! حضرت(ع) فرمود: «من شعر کم مى‌خوانم!» متوکل گفت: باید بخوانى! امام هادى(ع) آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود، که تمام اهل مجلس متأثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند. فَبَکَى الْمُتَوَکِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَکَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ(ع) أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً. پس از خواندن این اشعار، متوکل و هر که در مجلس بود گریستند، تا آنجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد.سپس وی چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۰، ص ۲۱۱ .
. 🟧 اطلاع امام هادی(ع) از خواست درونی عبدالرحمن در روایت آمده که گروهی از مردم اصفهان در زمانی که در آن شهر از ولایت و امامت خبری نبود، نزد شخصی به نام «عبد الرحمن» که عاشق امامت و ولایت بود آمده، از او پرسیدند که چرا شما شیعه شدید؟ در جواب آنها گفت: من در جمع گروهی از مردم این شهر به کنار خانه متوکل رفته بودیم. هدف ما تظلّم و درخواست کمک از خلیفه عباسی بود. جمع زیادی در آنجا ایستاده بودند، ناگاه فرمان متوکل صادر شد که «علی بن محمد» را دستگیر کنید. من از رفقا و از بعض حاضرین پرسیدم که «علی بن محمّد» کیست؟ جواب دادند: او امام شیعه‌هاست و به احتمال زیاد متوکل او را به قتل می‌رساند. من با خودم گفتم: از اینجا نمی‌روم تا چهره او را ببینم و از نتیجه کار او آگاه شوم. ناگهان دیدم او را سوار بر اسب نموده، آوردند و مردم برای دیدن او صف کشیده بودند. عبد الرحمان می‌گوید: من از دیدن آن حضرت دگرگونی در خود احساس کردم و قلبم پر از عشق و محبت گردید؛ لذا مرتب دعا می‌کردم که از ناحیه متوکل به او آسیبی نرسد. مأموران همچنان آن حضرت را در میان صفوف جمعیت می‌آوردند، ولی او با تمام متانت و وقار بر مرکبش قرار گرفته بود و به جایی نگاه نمی‌کرد و به کسی توجّه نمی‌نمود تا اینکه مقابل من رسید، صورت خود را به سوی من گردانید و فرمود: «خداوند دعایت را مستجاب کرده است و به تو عمر طولانی و مال زیاد و فرزندان متعدد مرحمت می‌فرماید.» من از شنیدن این سخنان به خود لرزیدم و همراهان و حاضران از من سؤال می‌کردند: شما کیستی؟ و چه کار داری؟ و او با تو چه گفت؟ جواب دادم: خیر است و راز گفته شده را به آنها نگفتم. تا زمانی که به اصفهان برگشتم و خداوند گشایشی در روزی من ایجاد کرد و علاوه بر مال زیاد، عمرم نیز از هفتاد گذشت و دارای دو فرزند شدم…؛ لذا به امامت او معتقد گشتم و از شیعیان او گردیدم. 📚منبع اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج ۳، ص ۳۷۱ .
. 🟫 قصه برکةالسباع متوکل برکه‌ای در پیش قصر خود ساخته بود و شیران و درندگان را در آن جا داده بود و هرکس را که اراده عقوبت داشت به آن برکه می‌انداخت. روزی امام علی النقی(ع) را در آن برکه جای داد. حضرت مشغول نماز شد و سباع و درندگان دور آن جناب می‌گشتند و از روی تذلل نزد او دم بر زمین می‌مالیدند و صورت روی پای مبارکش می‌گذاشتند. چون متوکل این حالت را مشاهده کرد فرمان داد که آن جناب را زود بیرون بیاورند تا موجب مزید اعتقاد مردم نگردد. 📚منبع جلاءالعیون، علامه مجلسی، ص ۹۸۵ حدیث اهل بیت (زندگینامه و مصائب چهارده معصوم.ع)، حاج یدالله بهتاش، ص ۳۳۰ شیر ................... . 🎙آيت‌الله ناصری 🔻متوکل عباسی امام هادي را زندان کردند. در همان ایام بنا شد مردم نماز استسقاء بخوانند، مسلمانان رفتند نماز استسقاء خواندند اما باران نيامد. 🔸مسيحي ها گفتند يک فرصت هم به ما بدهيد، يکشنبه را براي مسيحي ها گذاشتند آنها رفتند نماز را خواندند و باران آمد. مسلمان ها خيلي مضطرب شدند، يکي دو هفته ي ديگر مسلمانان برای نماز رفتند اما باران نيامد. باز مسيحي ها رفتند دوباره باران آمد. 🔹متوکل خدمت امام هادی علیه السلام آمد گفت: آقا به داد دين جدت برس. حضرت فرمودند به يک شرط من قبول مي‌کنم. فرمودند به این شرط که هر چه زنداني داري آزاد کنی. متوکل گفت باشد و همه را آزاد کرد. بعد حضرت فرمودند بگو يک بار ديگر مسیحی ها برای نماز بیایند وقتی مسیحی ها به همراه کشيش خود آمدند و مشغول نماز شدند، ابرهاي سياه شروع کرد بالای سرشان جمع شد. 🔸حضرت فرمودند: دست این کشیش را باز کنید و نگه داريد. دستش را نگه داشتند، بعد حضرت جلو رفتند و تکه استخواني که در دستش مخفی کرده بود را برداشتند. بعد حضرت فرمودند که اين استخوان يک پيامبر است که باید پوشيده باشد زير آسمان که برده می شود رحمت خدا اقتضا مي کند که باران بیاید. این ها اين را پيدا کرده اند و از آن استفاده می کنند. بعد حضرت فرمودند اين استخوان را از او بگيريد. وقتی از او گرفتند حضرت به کشیش مسیحی فرمودند حالا برو دعا کن که دیگر بارانی نیامد. ‌ .
30.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت واقعی از زندگی (ع) محمدمهدی ، کارشناس مذهبی
. 🌹 چگونگی ولادت امام جواد(ع) ابن شهر آشوب مورخ و محدث معتبر چنین می‌نویسد: حکیمه خاتون، دختر امام موسی کاظم علیه‌السلام می‌گوید: روزی برادرم امام رضا علیه‌السلام مرا احضار کرد و فرمود: «ای حکیمه! امشب، فرزندی از خیزران متولد می‌شود، باید در حین ولادت حاضر باشی.» من در خدمت آن حضرت ماندم. چون شب شد و درد زایمان بر خیزران مستولی گردید، من و قابله به همراه خیزران در اتاقی بودیم، برادرم چراغی نزد ما افروخت و در را به روی ما بست و بیرون رفت. چون او را درد زائیدن گرفت بالای تشت نشاندیم، چراغ خاموش شد از تاریکی ناراحت و غمگین شدیم، ناگهان دیدیم فرزندی از خیزران متولد شد در حالی که اتاق روشن گردید و نوری از چهره‌ی او تابش نمود و در میان تشت قرار گرفت و مثل این که پرده‌ی نازکی اطراف او را احاطه کرده بود. این پرده شبکه‌ای از نور بود و از جمال زیبایش نور پرتو افکن و ساطع گردید، به طوری که تمام آن حجره منور شد و دیگر از غم تاریکی بیرون آمده از چراغ بی‌نیاز بودیم. من، آن وجود نورانی را گرفته و بر دامن خود گذاشتم و در جامه‌های مطهر پیچیده بودم که امام رضا علیه‌السلام وارد حجره شد و او را از من گرفت. آن حضرت به سنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه خواند و در گهواره‌ی عزت و کرامت گذاشت و به من فرمود: «از کنار گهواره‌ی او دور مشو!» من از او دور نمی‌شدم تا آن که روز سوم ولادتش دیدم چشم‌های خود را گشود و به اطراف نگریست و با کمال فصاحت مانند کودکان راشد و بالغ گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله» من سخت در حیرت فرو رفتم و آن چه دیده و شنیده بودم خدمت برادرم عرض کردم. برادرم با لبخندی فرمود: «اکنون عجائب و شگفتی‌های بیشتری از او خواهی دید.» 📚منبع زندگانی حضرت امام محمد تقی جوادالائمه، آقای حسین عمادزاده .