فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نقل اتفاقی حیرت انگیز از ماجرای #اربعین، از زبان مداح بااخلاص و باتقوای اهلبیت علیهالسلام، #حاج_حسن_خلج
پس از این امام گفت تو باید از اول شروع کنی من آبرویت را خریدم کاری نکن در قیامت پشیمان باشم......
Kashani-14030516-TahlilTarikhiKarbala-01-Hkashani_Com.mp3
32.33M
🎙 #سخنرانی_کامل
⚠️ متأسفانه جلسه اول این بحث بدلیل مشکلات فنی ضبط نشده است.
📋 تحلیل تاریخی واقعه کربلا؛ جلسه دوم از ده جلسه
📆 سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳
▪️ حسینیه ی محترم بیت الحسین علیه السلام
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ مرور جلسه ی گذشته
▫️ خطای «قیاس دو معصوم»
سیره یک امام با سیره امام دیگر ، در حالیکه در دوظرف تاریخی رخ داده، قابل قیاس نیست.
هر امامی داره به دستوراتی که داشته عمل می کنه.
▫️ «جهاد» اشکال مختلف دارد
▫️ یکی از دلایل تفاوت های عملکرد ظاهری ائمه علیهم السلام
▫️ «جهاد» فقط «شمشیر زدن» نیست
▫️ اولین قدمِ جهاد تعیین خط صحیح است.
انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم
▫️ نباید تعریف از امامی، امام دیگر را نفی کند
▫️ روضه و توسّل به اسرای کربلا
#حامد_کاشانی 🎤
اربعین ما را به کجا می برد؟.pdf
1.96M
▫️پنج جلسه منبر مکتوب ویژه #اربعین با عنوان «اربعین ما را کجا میبرد؟!»
📝فهرست مطالب:
🔺گفتار اول: «جهانی کردن نام و یاد امام حسین(ع)»
🔺گفتار دوم: «اربعین؛آغازی برای پایان تمدن غرب»
🔺گفتار سوم: «گوهر مرکزی اربعین»
🔺گفتار چهارم: «اربعین؛ زندگی به سبک عصر ظهور»
🔺گفتار پنجم: «مقاومت، شعار زیارت اربعین ما»
Fadaeian_Arbaein1403_Shab5 (1).mp3
64.73M
Fadaeian_Arbaein1403_Shab6 (1).mp3
65.56M
هدایت شده از امام حسین ع
.
#شور_امام_حسین
#فراق_کربلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوباره خورده زمین،مثل عباس نوکرش
شفای مادرمو،میگیرم از مادرش
شد شد
نشد میرم کربلا
پیش عموم ابالفضل
میزنم زیر گریه
شد شد
نشد میرم رو به رو
ضریحش داد میزنم
تورو جون رقیه
مادرم دلش برات تنگ شده
من برا خودم که چیزی نمیخوام
گریه هام کار داده دستم دوباره
اومدم صدات کنم گرفت صدام
(حسین جانم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پدرم بود که من و،غلام خونه ات کرده
اینقدر دلش میخواد،به کربلات برگرده
دل دل
نمیکنم اربعین
نمیخوام جا بمونم
که میشم بیچاره ها
دنیا
یک سفر کربلا
با پدر و مادرم
به من بدهکاره ها
به ما یاد دادن اینو از بچگی
زیارت قشنگه خونوادگی
همه ی خیر در خونه ی توعه
با زیارت بیمه میشه زندگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#علیرضا_دهقانی✍
https://eitaa.com/emame3vom/103979
👇
هدایت شده از امام حسین ع
4_5764634229140886751.ogg
677K
.
امام حسین (ع) میدانست که بعد از ایشان، او را ترور شخصیتی میکنند و به او اتهام خارجی میزنند. از اینرو به روایت: «اتَّقِ مَواضِعَ التُّهَمِ»[۱۰] دقیقاً عمل کرد و از همان مدینه تا کربلا و روز عاشورا، هر زمان شرایط را مناسب میدید، خویش را معرفی میکرد؛ برای اینکه جلوی این تهمت را بگیرد.
«أَنِّی ابْنُ بِنْتِ نَبِیِّکُمْ فَوَ اللَّهِ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍ غَیْرِی فِیکُمْ وَ لَا فِی غَیْرِکُم[۱۱]؛ مگر نه این است که من پسر دختر پیامبرتان هستم؟! و الله اگر به مشرق و مغرب عالم بروید، چه در میان خودتان و چه در بین دیگران، پسر دختر پیامبرى غیر از من نخواهید یافت.»
اما این مردم سنگدل، چگونه با کسی که فرزند رسول خدا (ص) بود برخورد کردند؟!
«صَلَّ اللَّهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ (ع)»
آنگاه که سید الشهداء از بالای اسب روی زمین افتاد، ذوالجناح چند لحظهای اطراف حضرت میگردید و دشمنان را از حضرت دور میکرد: «ثُمَّ تَمَرَّغَ فی دَمِ الحُسَینِ علیه السلام وَ قَصَدَ نَحوَ الخَیمَهِ وَ لَهُ صُهَیلٌ عالٍ وَ یَضرِبُ بِیَدِهِ الاَرضَ[۱۲]؛ سپس خود را به خون امام حسین (ع) آغشته نمود و به سمت خیمهها حرکت نمود و با صدای بلند شیهه میزد و دستش را به زمین میکوبید و با زبان خود میگفت: «اَلظَّلیمَه اَلظَّلیمَه مِن اُمَّهٍ قَتَلَت اِبنِ بِنتِ نَبیِّها[۱۳]؛ یعنی فریاد از ظلم! فریاد از ظلم امتی که پسر دختر پیامبرشان را کشتند.»
اهل حرم صدای شیهه ذوالجناح را شنیدند. از روزنه خیام نگاه نمودند، ذوالجناح را بی سوار، با لجام رها شده و زین واژگون و یال غرق به خون دیدند که گاهی شیهه میزند گاهی شیون میکند و گاهی سر بر زمین میکوبد و گاهی سم بر زمین میساید. در حالیکه بدنش پر از خون و تیر است.
ناگاه اهل حرم از خیمه بیرون دویدند و در میانشان ولوله افتاد، گریان و اشکریزان وا اماما! وا سیدا! وا ابتا! وا رسولالله! وا علیا! و وا زهرا گویان، گرد ذوالجناح حلقه زدند و از احوال اباعبدالله میپرسیدند. بعضی رکابش را میبوسیدند و بعضی تیر از بدنش در میآوردند و بعضی دست به یال خونی ذوالجناح میکشیدند و به سر و صورت خود میمالیدند.
امکلثوم دستها را بر سر نهاده بود و از سوز دل فریاد میزد: «وا محمداه، وا جَدَّاه، وا نَبیّاه، وا اَبا القاسِماه، وا عَلیاه، وا جَعفَراه، وا حَمزَتاه، وا حَسَناه، هذا حُسینٌ بِالعَراء، صَریعٌ بِکَربَلا[۱۴]؛ یا محمد، یا جدا، ای پیامبر، ای اباالقاسم، یا علی، یا جعفر، یا حمزه، ای امام حسن این حسین توست که در معرکه افتاده و در کربلا کشته شده.» امکلثوم بعد از این جملات غش کرد.
حضرت سکینه (س) فریاد میزد: ای وای که فخر اولاد آدم کشته شد، ای مرگ! چرا مرا نمیبری؟ من زندگی بی پدر را نمیخواهم.[۱۵]
:
حماسه حسینی
.
Kashani-14030517-TahlilTarikhiKarbala-03-Hkashani_Com.mp3
35.01M
🎙 #سخنرانی_کامل
📋 تحلیل تاریخی واقعه کربلا؛ جلسه سوم از ده جلسه
📆 چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳
▪️ حسینیه ی محترم بیت الحسین علیه السلام
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ نباید برای امام تعیین تکلیف کرد
▫️ نباید ائمه علیهم السلام را با یکدیگر قیاس کرد
▫️ «جهاد» صورت های مختلفی دارد
▫️ واکنش ائمه علیهم السلام به درخواست قیام توسط مردم
▫️ جهاد دائمی است
▫️ برخی از مشکلاتِ تحلیلِ واقعه ی کربلا
باید تصویر امام حسین را در چشم مردم اصلاح کنیم ، چون بنی امیه اینگونه القا کردند که خروج امام حسین ، اشتباهی استراتژیک بود.
در حالیکه امام حسین قیام کرد تا انحرافی که ایجاد شده بود را اصلاح کند و نتیجه ی شهادت امام حسین اصلاح امت و هدابت بود.
▫️ معرّفیِ اهل بیت علیهم السلام توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم
▫️ روضه و توسّل به حضرت علی اصغر سلام الله علیه
موثرترین سرباز ،سربازی بود که تیری نزد، بلکه تیری هم خورد ولی آبروی اشقیا رو برد و شد سند مظلومیت امام حسین
#حامد_کاشانی 🎤
عنه صلى الله عليه و آله : إنّما مَثَلُ أهلِ بَيتي فيكُم كمَثَلِ سَفينَةِ نُوحٍ؛ مَن رَكِبَها نَجا ، و مَن تَخَلّفَ عَنها هَلَكَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت اهل بيت من در ميان شما، حكايت كشتى نوح است، كه هر كس سوارش شد نجات يافت و هر كس از آن باز مانْد نابود گشت.
▪️#اربعین
▪️مجلس کامل اربعین
▪️بی شک گدای خانه ات آقا شود...
▪️به زیر خاک دارم ماه پاره...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️مجلس کامل اربعین
Sh 5 Mashaieh 1403 Narimani [Mohjat_Net] (4).mp3
2.02M
#شور_امام_حسین
#سید_رضا_نریمانی
نگام کن
بغلم نمیکنی تو لااقل صدام کن
تو رو جون علی اکبر منو رو به رام کن
یه کاری کن منو از دست خودم رهام کن
نگام کن
این روزا از همه بریدم الا تو
حال من خوشه فقط با تو
هیچکسی نمیگیره جاتو حسین
این روزا دلخوشیم شده همین هیئت
گریه واسه تو داره برکت
تا نفس دارم میام روضت حسین
حسین پناه بی پناهیام
حسین با همه رو سیاهیام
حسین ولی تو رو خیلی میخوام
حسین آقام آقام
****
فدات شم
یه شب جمعه بزار زائر کربلات شم
کاشکی کهع منم یه روز خادم زائرات شم
الهی فدای دونه دونه نوکرات شم
فدات شم
این روزا قلب من شکسته بدجوری
حال من گرفته از دوری
وای از این شبای مهجوری حسین
کاش که حالم بشه مثه همون سابق
واسه اومدن بشم لایق
کن نگاه به این دل عاشق حسین
حسین ای عشق بچگی من
حسین تموم زندگی من
حسین دلیل بندگی من
حسین آقام آقام
✍#حامد_محمدی
✍#وحید_محمدی
#شور
#امام_حسین
.شب 5 مشایه صفر 1403
.
#اربعین
#وداع_با_کربلا
🏴 عزاداری حضرت سكينه(س)
امام سجاد(ع) فرمودند: «وسايل سفر را بردارند و از كربلا به سوی مدينه حركت نمايند.» شترها و محملها آماده شد، در اين هنگام سكينه گريه كرد و بانوان را به وداع با قبر شريف طلبيد. بانوان در اطراف قبر حلقه زدند. سكينه قبر پدر را به بغل گرفت وَ بَكَتْ بُكاءً شَديداً و حَنَّتْ و اَنَّتْ وَ اَنْشَأَتْ تَقُولُ (گريه سختی كرد و شيون و ناله نمود و چنين مرقيه خواند)
اَلا يا كَرْبَلا نُوَدِّعُكَ جِسْماً
اِلا يا كَرْبَلا نُوَدِّعُكَ رُوحاً
بِلاكَفَـنٍ و لا غُسْـلٍ دَفيناً
لِاَحْمَدِ وَ الْوَصِيِّ مَعَ الْاَميناً
«هان ای كربلا، با تو در مورد پيكری وداع میكنم كه بدون غسل و كفن در اين مكان دفن شده است.»
«هان ای كربلا، ما همراه امينمان (حضرت سجاد(ع)) با تو وداع میکنيم و در مورد حسينی كه روح پيامبر و روح وصی پيامبر (حضرت علی(ع)) بود.»
فاطمه دختر امام حسين(ع) نيز خود را روی قبر پدر انداخت و شديد گريه كرد.
📚منبع
معالی السبطين، مهدی حائری مازندرانی، ج ۲، ص ۲۰۳
#امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله
#اربعین_حسینی
#مداحی_عالمانه
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اربعین #مقتل_اربعین مقتل -امام حسین علیه السلام-اربعین #عطیه عوفى(۸) مى گوید: با #جابر بن ع
.
◼️ #زیارت_جابر بن عبدالله انصاری
بشارة المصطفى به نقل از عطیّه عوفى مینویسد: «همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب(ع) حركت كردیم. هنگامى كه به كربلا رسیدیم، جابر به كرانه فرات، نزدیک شد و غسل كرد و پیراهن و ردایى به تن كرد و كیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت، تا این كه به قبر، نزدیک شد و [به من] گفت: دست مرا بر قبر بگذار. چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش بر روى قبر افتاد.
كمی آب بر او پاشیدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: «اى حسین!» آنگاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى كه خون رگهایت را بر میان شانهها و پشتت ریختند و میان سر و پیكرت جدایى انداختند؟!
گواهى مىدهم كه تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند همپیمان تقوا و چكیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب كسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه، سَرور زنانى؟! و چگونه چنین نباشى، در حالى كه از دست سَرور پیامبران، غذا خوردهاى و در دامان تقوا پیشگان، پرورش یافتهاى و از سینه ایمان، شیر نوشیدهاى و با اسلام، تو را از شیر گرفتهاند. پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دلهاى مؤمنان، در فراق تو خوش نیست، بى آن كه در این، تردیدى رود كه همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد!
و گواهى مىدهم كه تو بر همان روشى رفتى كه برادرت یحیى بن زكریّا رفت. آنگاه جابر، دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: «سلام بر شما، اى روحهایى كه گرداگردِ حسین، فرود آمده و همراهش شُدید!»
گواهى مىدهم كه نماز را به پا داشتید و زكات دادید و به نیكى فرمان دادید و از زشتى باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن كه محمّد را به حق برانگیخت، در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم. به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شریك باشیم]، با آن كه ما نه به درهاى فرود آمدیم و نه از كوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى كه اینان، سرهایشان از پیكر، جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!
#جابر گفت: اى عطیّه! شنیدم كه حبیبم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید: «هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مىشود و هركس كارِ كسانى را دوست داشته باشد در كارشان شریک مىشود.» و سوگند به آن كه محمّد را به حق به پیامبرى بر انگیخت، نیّت من و همراهانم همان است كه حسین(ع) و یارانش بر آن رفتهاند.
📚منبع
انساب الاشراف، بلاذری، ج ۱، ص ۲۸۶
#امام_حسین
#مصائب_اباعبدالله
#اربعین
#مداحی_عالمانه
.
.
#زحلت_رسول_اکرم
⚫️ آخرین روزهای عمر پیامبر(ص)
پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه میکرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفتهاست و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»(۱)
پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»(۲)
در روایت دیگر آمدهاست که فرمودند: «به هر کسی وعدهای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»(۳)
پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شدهبود، برای پیشگیری از بدعتها، فرمودند: «ای مردم، آتش فتنه شعلهور شده و فتنهها مانند پارههای شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»(۴)
پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل “امسلمه” رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند: «خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.»(۵)
سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش “اسامه” بروید؟ چرا نرفتید؟»
ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمیتوانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.(۶)
رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراضکنندگان فرمود: «این چه سخنیاست که دربارهی فرماندهی “اسامه” میشنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن میزدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایستهاست.» رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادتکنندگان خود به طور مرتب میفرمود: «سپاه اسامه را حرکت دهید.»(۷)
پیامبر(ص) فرمودند: «نفذ و اجیش اسامه.»
«وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.» (۸)
سپس پیامبر(ص) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان میگریستند. لحظاتی بعد پیامبر(ص) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند. که عمر گفت: بیماری بر پیامبر(ص) چیره گشتهاست، ارجع فانه یهجر،برگرد؛ زیرا او هذیان میگوید. قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است.(۹)
حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند، رسول خدا(ص) از اختلاف و سخنان جسارتآمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید.»(۱۰)
📚منبع
(۱) الارشاد، شیخ مفید، ص ۹۷
(۲) و (۳) همان، ج ۲، ص ۲۱۴
(۴) السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۶۵۴
(۵) الارشاد، شیخ مفید، ص ۹۷
(۶) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۳۳۴؛ صحیح مسلم، حجاج نیشابوری، ج ۲، ص ۳۲۵
(۷) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۱۹۰
(۸) ملل و نحل، شهرستانی، ترجمه و تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی، چاپ سوم، ۱۳۶۰، ج ۱، ص ۲۳
(۹) مسند احمد، احمد ابن حبل، بیروت، ج۱، ص ۳۵۵
(۱۰) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۲۴۴۰
#زحلت_پیامبر_اکرم
#پیامبر_اکرم_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#مداحی_عالمانه
.
.
#زحلت_رسول_اکرم
#وداع_حضرت_زهرا
🏴 فاطمه(س) و لحظه وداع با پیامبر اکرم (ص)
در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت که فاطمه(س) گریهاش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند:
«در همین درد میمیرم» و در باب شادی و تبسمش فرمودند: «تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق میشود» و این بود که من تبسم کردم.
📚منبع
ارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص ۱۸۱
#پیامبر_اکرم
#مصائب_حضرت_محمد
#مداحی_عالمانه
.
.
◼️ اندوه فراوان حضرت زهرا(س) در شهادت پیامبر اکرم(ص)
هنگامىكه رسول خدا(ص) رحلتكرد، كوچك و بزرگ، زن و مرد از فراق او متأثّر شدند و سراسر مدينه يكپارچه به عزا و گريه و ناله، مبدّل شد، سيل اشك از چشمهاى مردم روان بود، و از هر گوشهى مدينه صداى گريه و فغان و شيون شنيده مىشد، مردم همانند حاجيان كه احرام حج مىبندند و فرياد مناجات و ناله سر مىدهند، ضجّه مىكردند، هيچ مرد و زنى نبود مگر اينكه گريه مىكرد و ناله مىنمود.
اين مصيبت جانكاه، بخصوص براى خاندان پيامبر(ص) و بويژه اميرمؤمنان على(ع)، پسر عمو و برادر آن حضرت، بسيار جانسوز بود، از فراق پيامبر(ص) آنچنان اندوه بر اميرمؤمنان(ع) وارد گرديد كه اگر بر كوهها نازل مىشد، طاقت تحمل آن را نداشتند، و بعضى از خاندان آن حضرت بقدرى در تنگناى شديد اندوه قرار گرفتند كه نمىتوانستند خود را نگهدارند، جزع و بىتابى، صبر و عقل آنها را ربوده بود و قدرت تكلّم و شنوائى را از آنها سلب كردهبود.
ساير مردم نيز، بعضى مىگريستند، بعضى شيون مىكردند و بعضى بىتابى مىنمودند ولى در ميان همهى مردم هيچكس مانند حضرت زهرا(س)، محزون و غمگين نبود، آنچنان حزن و اندوه او را احاطه كردهبود كه غير از خدا كسى قادر بر ترسيم آن نيست، ساعت به ساعت و روز به روز، اندوهش تازه مىشد و گريهاش شدّت مىيافت و صداى نالهاش كم نمىشد، و سوز درد دلش آرام نمىگرفت، هر روز كه به پيش مىآمد گريه او بيشتر از روز قبل بود.
آه جانسوز حضرت فاطمه سلام اللهعلیها كنار قبر پدر در روز هشتم رحلت پيامبر صلی الله علیه واله.
روايت كننده مىگويد: تا هفت روز بعد از رحلت پيامبر(ص) فاطمه(س) از خانه بيرون نيامد، روز هشتم به عنوان زيارت قبر پيامبر(ص) از خانه بيرون آمد با گريه و ناله به طرف قبر رسولخدا (ص) رهسپار شد، (از شدّت ناراحتى) دامنش بر زمين كشيده مىشد، و چادرش بر پاهايش مىپيچيد، از شدّت گريه و ريزش اشك، چشمهايش چيزى را نمىديد، تا كنار قبر آمد، همينكه چشمش به قبر پدر افتاد، از حال رفت و خود را به روى قبر افكند.
زنهاى مدينه به سوى او شتافتند، آب به صورتش پاشيدند تا اينكه به هوش آمد، آنگاه صدا به گريه بلند كرد و خطاب به پدر گفت:
«قوتم رفت، صبرم تمام شد و بىتاب شدم، دشمنم شاد گرديد، اندوه جانكاه مرا مىكشد، اىپدر بزرگوار تنها و حيران و بىكس باقى ماندم، صدايم گرفت، كمرم شكست، زندگيم دگرگون و تيره شد، بعد از تو اى پدر، انيسى در وحشت ندارم، و كسى نيست كه مرا آرام كند.»
سپس با نالهى جانسوز، اين اشعار و گفتار را به زبان آورد و گفت: «اى پدر جان حزن من هر روز در مصيبت تو تازه است، و قلبم به خدا قسم، سوزان و دگرگون است، هر روز اندوه من از مصيبت تو زياد مىشود، و حزن من از فراق تو هرگز تمام نمىشود.
اى پدر جان، بعد از تو، بيوه زنان و مستمندان به چهكسى پناه ببرند؟ و چه كسى تا روز قيامت (در روز قيامت) به فرياد امّت مىرسد؟
اى پدر جان، بعد از تو ما را تضعيف كردند، و صبح كرديم، مردم از ما روى گرداندند.»
«اى پدر عزيز، كدام اشك است كه از فراق تو، روان نيست و كدام اندوه است كه بعد از تو، پياپى نيست؟ و كدام مژگان است كه بعد از تو، سرمهى خواب، به او برسد. اى پدر، امر عظيم بر تو وارد شد.
اى پدر، مصيبت تو اندك نيست، منبر تو بعد از تو در وحشت است، و از محراب تو صداى مناجاتى شنيده نمىشود، ولى قبر تو به خاطر آنكه تو را پوشانده، شاد است، آه بر روزگار من تا آن هنگام كه به تو بپيوندم.»
سپس فاطمه(س) نالهى جانسوزى كشيد، آنگونه كه نزديك بود جانش از بدنش خارج گردد، سپس گفت:
«صبر من تمام شد، و آثار اندوهم آشكار گشت پس از آنكه خاتم پيامبران را از دست دادم.
اى چشم اى چشم! اشك خود را پياپى بريز، واى بر تو، آنقدر گريه كن كه بجاى اشك خون بريزى.
اى رسول خدا، اى برگزيدهى پروردگار و اىپناه يتيمان و ناتوانان. و آه اگر آن منبرى را كه بالاى آن میرفتى بنگرى كه پس از نور، ظلمت بر آن نشسته است.»
«خدايا، مرگ مرا بزودى به من برسان، چرا كه زندگى دنيا بر من تيره و تار شده، اى مولاى من.»
📚منبع
بیت الاحزان، شيخ عباس قمى
#حضرت_زهرا
#رسول_الله
#زحلت_پیامبر_اکرم
#پیامبر_اکرم_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#مداحی_عالمانه
.
.
◾️ توصیف حضرت علی(ع) از شهادت پيامبر اكرم(ص)
«بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ.»
«پدر و مادرم فدايت ای پيامبر خدا! با مرگ تو رشتهای پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسمانی بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّی دهندهاست، يعنی پس از مصيبت تو ديگر مرگها اهميتی ندارد و از طرفی اين يك مصيبت همگانی است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند.»
«اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايی فرمودهای و از بیتابی نهی، نمودهای آنقدر گريه میكردم كه اشكهايم تمام شود و اين درد جانكاه هميشه در من میماند و حزن و اندوهم دائمی میشد. كه همه اينها در مصيبت تو كم و ناچيز است.»(۱)
همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد میزد»(۲)
📚منبع
(۱) نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵، ص ۳۵۶
(۲)نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷
#رسول_الله #امام_علی
#زحلت_رسول_اکرم
#پیامبر_اکرم_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#مداحی_عالمانه
.
.
#زحلت_پیامبر_اکرم
⚫️ اجازه عزرائیل از پیامبر اکرم(ص)
از ابن عباس روایت شده رسول خدا(ص) هنگام بیماری، لحظهای بیهوش گردید. در آن هنگام درخانه کوبیده شد. فاطمه(س) فرمود: «کیستی؟» کوبنده در گفت: «مرد غریبی هستم آمدهام از رسول خدا(ص) پرسشی کنم.»
آیا اجازه میدهید به محضرش برسم؟ فاطمه(س) فرمود: «بازگرد خدا تو را بیامرزد اکنون پیامبر بیمار است.»
آن شخص غریب رفت و پس از لحظهای باز آمد و در خانه را کوبید گفت: مرد غریبی است از پیامبر(ص) اجازه ورود میطلبد. آیا به غریبان اجازه ورود میدهید؟ در این هنگام رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود:
«فاطمه جانم آیا میدانی این شخص کیست؟ این کسی است که جمعیتها را پراکنده میکند، لذات را در هم میشکند، این فرشته مرگ (عزرائیل) است به خدا سوگند قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من هم از احدی اجازه نمیگیرد. به خاطر مقام ارجمندی که در پیشگاه خداوند دارم از من اجازه میطلبد به او اجازه ورود بده.»
فاطمه(س) به او فرمود: «داخل شو خدا تو را بیامرزد.» عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر شد و گفت: «السلام علی اهل بیت رسول الله؛ سلام بر خاندان رسول خدا(ص).»
📚منبع
انوار البهیه، شیخ عباس قمی، ص ۱۶
کحل البصر، شیخ عباس قمی، ص ۱۹۲
سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۸
#رسول_الله
#زحلت_رسول_اکرم
#پیامبر_اکرم_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#مداحی_عالمانه
.