eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
574 ویدیو
803 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔴 سوال از امام زمان در روز محشر ⭕️ روز قیامت از ما نمیپرسند آن زمان که دستان امیرالمومنین را بستند؛ زهرای اطهر را بین دیوار و درب آتشین قرار دادند؛ محسن آل الله را شهید کردند؛ امام مجتبی را بی یاور و تنها گذاشتند؛ سیدالشهداء را تشنه لب و مظلومانه سر بریدند؛ ناموس خود را به اسارت برده و در شام و کوفه در مقابل چشمان نامحرمان گرداندند؛ تو کجا بودی؟! از مصائب دیگر ائمه علیهم السلام هم نمیپرسند؛ چون در آن زمان نبودیم! اما از غیبت و غربت و مظلومیت و آوارگی و دل پُر درد و اشک‌های امام دوازدهم خواهند پرسید؛ چون عصر، عصر مهدی صاحب الزمان عجل الله فرجه است! و در مقابل امام زمانمان مسولیم!! يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ -به‌يادآور- روزى را كه هرگروهى را با امام‌شان فرا مى‌خوانيم. (اسراء/۷۱) 🌕 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: منظور امامی است که در میان آن‌هاست و او قائمِ اهل زمان خود است. 📗تفسير البرهان، ج۳، ص۵۵۳ .
. جزوه جهاد تبیین در روضه‌های فاطمیه شهید آرمان علیوردی، جوان 21 ساله و طلبه بسیجی بود که در 4 آبان ماه در محله اکباتان تهران در ماموریت مقابله با ناامنی و اغتشاشگران به دست اشرار زخمی و در همان شب از شدت جراحات در بیمارستان بقیه‌الله به شهادت رسید. 🔹روایتی از لحظات شهادت شهید وقتی آشوبگران به شهید علیوردی به عنوان یک بسیجی مشکوک می شوند، تعقیبش می‌کنند تا در یک کوچه بن‌بست او را تنها و بدون حضور دوستانش گیر می اندازند. بیش از 30 نفر به سمت شهید هجوم می برند و با مشت و لگد و وسایلی مانند چاقو، قمه، چماق و سنگ او را به شدت مجروح می‌کنند. در این مدت هر بار شهید را برای کتک زدن به مکان دیگری منتقل می‌کنند، به طوری که رد خون شهید بر روی زمین، دیوار، پله‌های پارک و دیگر نقاط بر جای می‌ماند. در نهایت پس از یک ساعت و نیم، بدن نیمه جانش را روی زمین رها می‌کنند و پس از چند ساعت دوستان شهید او را پیدا می کنند و به بیمارستان منتقل می کنند. 🔹گوشه‌های مرثیه - شهید را برهنه می‌کنند - بالای سر شهید مکرر فحاشی به او می‌کنند - از شهید می‌خواهند به مقام معظم رهبری اهانت کند، تا رهایش کنند. اما او امتناع می‌ورزد (مطابق فیلم، در هنگام این درخواست شهید هنوز سرپاست اما وقتی قبول نمی‌کند، او را می‌زنند) - شهید وسایل نظامی و ادوات دفاع از خود را به همراه نداشته و دست خالی بوده است 🔹روضه‌ها - شهید علیوردی رو تنها و دست خلی توی کوچه گیر می‌اندازند و چهل نفره دوره‌اش می‌کنند. مادر ما رو هم توی کوچه غریب گیر آوردن. شهیدعلیوردی یه مرد کامله به این روز افتاد، اما مادر ما بارداره، داغداره، یه وقت امیرالموالمنین نگاه کرد فاطمه نقش بر زمین شد... چهل نفر وسط كوچه فكر نكردند علی به خانه زنی باردار داشته باشد چهل نفر همه مست سقیفه و مولا به یاری از چه كسی انتظار داشته باشد - وقتی شهید علیوردی رو دوره کرده بودن، هر چی ازش می‎خوان به رهبری جسارت کنه، قبول نمی‎کنه و می‎ایسته. مادر ما هم اگر از علیش دست بر می‌داشت، اگر توی کوچه‌ها دستش رو از کمربند امیرالمومنین رها می‌کرد، دیگه لازم نبود اون نانجیب صدا بزنه قنفذ دست فاطمه رو از علی جدا کن. طوری زد که امام صادق می‌فرماید علت شهادت مادرم ضرباتی بود که قنفذ به غلاف شمشیر به مادرم زد. گرفتم دامن مولای خود در چنگ و میگفتم بزن قنفذ که من دست از امامم برنمی دارم / دلم بر شوهرم می سوخت چون قنفذ مرا می زد نگاه غربت او بیشتر می داد آزارم -یه خانواده وقتی یک حادثه‌ای براشون رخ می‌ده، سعی می‌کنن از هر چیزی که درباره اون حادثه باشه دوری کنن تا آزرده نشن، مثلا اگر تصادفی بشه می‌گن دیگه از اونجا رد نشیم، یاد آسیب دیدن عزیزمون می‌افتیم. حالا من می‌خوام بگم ان شا الله که محل شهادت شهید علیوردی نزدیک خانه‌شون نبوده باشه، آخه هر بار که خانوده از اونجا رد می‌شن باید بگن اینجا همونجایی بود که آرمان ما رو تنها گیر آوردن، اینجا همون جایی هست که خون آرمان ما بر زمین ریخته... اما دلای عالمی به سوزه به حال اون خانواده‌ای که خانه‌شون قتلگاه مادر شده بود. هر بار که بچه‌ها نگاهشون به در و دیوار خانه می‌افتاد، یاد پهلوی شکسته مادر می‌افتادند. بعد از تو این دیوار و در بوی ولایت می‌دهد بر بی‌گناهی من و محسن شهادت می‌دهد / هیچ کس باری ز روی شانه هایت برنداشت فاطمه ای کاش اصلا خانه ی ما در نداشت - در فیلمی که از لحظه ضرب وشتم شهید پخش شده، نشون می‌ده پیراهنش شهید رو درآوردن و دسته جمعی می‌زننش، این شهدا همه عاشورایی هستن، همه‌شون به لطف نوکری اباعبدالله به درجه شهادت رسیدن، پس باید هم لحظه شهادتشون شبیه ارباب بشه. کربلا هم پیراهن ارباب، یادگار مادرش، رو به غارت بردن، اما فقط به پیراهن بسنده نکردن، عمامه رو اخنس می‌بره، زره رو خود عمر سعد می‌بره، اما الهی بشکنه دست بجدل نانجیب رو که خون به دل اهل بیت کرده، آخه این نامرد انگشت و با انگشتر برد... ای شاه بی لشکر بگو پس لشکرت کو؟ گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟ آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟ سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟ / ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتند فقط مادر تو مانده و من سر و انگشتر و انگشت به غارت بردند پاره های بدن بی سر تو مانده و من - وقتی کارشون با بدن شهید علیوردی تمام شد، بدن نیمه‌جانش رو کنار خیابان رهاش کردن، اما بعد از چند ساعت دوستانش بالاخره پیداش کردن... جان عالمی به قربان اون آقایی که بدن بی‌سرش رو توی صحرا گرم کربلا رها کردن، دختر ابی‌عبدالله گفت عمه نگاه کن کشته‌های خودشون رو نماز خوندن، دفن کردن، اما بدن بابام حسین روی زمین مانده... چون چاره نيست ميروم و ميگذارمت اي پاره پاره تن به خدا ميسپارمت / داغ تنهايي تو بر جگر من مانده از دم خيمه به گودال مرا گريانده فكر آن بوسه ي زير گلويت بودم كه چشم واكردم و ديدم كه برت گردانده
. جزوه جهاد تبیین در روضه‌های سید روح الله عجمیان بسیجی پایگاه حضرت ابوالفضل(ع) شهرک امیر المومنین(ع) مشغول رفتن به سرکار گچ کاری بود که از پایگاه تماس می‌گیرند و از او می‌خواهند برای کمک به باز کردن مسیری که توسط اغتشاشگران بسته شده، عازم آزادراه کرج شود. در محل آزادراه، شهید عجمیان به علت ضربات متعدد چاقو به دست اغتشاشگران دچار خونریزی شدید می‌شود و در راه بیمارستان در آمبولانس به شهادت می‎رسد. 🔹روایتی از لحظات شهادت شهید اغتشاشگرانِ داعش مسلک دوره اش می‌کنند، به پهلو و سرش لگد می‌زنند، به پیشانی اش سنگ می زنند، چاقو را چند بار در کمرش فرو می‌کنند، آنقدر می زنند تا سید نیمه جان می‌شود و کناری رهایش می‌کنند. یکی از دوستانش با موتور می رسد بالای سر سید و صدا می زند: «سید روح الله؟ آقا عجمیان؟» جوابی نمی شنود، سید روح الله را داخل آمبولانس می‌گذارند و آمبولانس راه می‌افتد، اما راهی نیست برود، اغتشاشگران جلو آمبولانس را می‌گرفتند و اجازه حرکت نمی‌دادند، سید خونریزی داخلی شدیدی داشت، بی قرار و بی تاب بود، از درد قفسه سینه و ضربه‌های سر، حال خوبی نداشت، به خاطر ضربات عمیق چاقو، سرانجام در آمبولانس علائم حیاتی اش را از دست داد و سرش را در دامان حضرت زهرا(س) گذاشت و شهید شد. 🔹گوشه‌های مرثیه - ادوات نظامی همراه شهید نبوده است و دست خالی بوده در برابر اغتشاشاگران - پای شهید را می‌گیرند و او را روی آسفالت می‌کشند - یکی از قاتلین شهید در اعترافش: با کفش کار مخصوص که جلویش از جنس فلز است، به کتف و بازوش لگد زدم - یکی از قاتلین شهید در اعترافش: کفش شهید را در آوردم و آن را به صورتش می‌کوبیدم 🔹روضه - قاتلین شهید تعریف می‌کنند به پهلوش چاقو زدند، یک نفر هم روی بدن شهید رفت و روی پهلوش بالا و پایین پرید، آدم وقتی می‌شنوه چه کردن با بدن این سید ناخودآگاه یاد پهلوی شکسته مادر می‌افته... اون موقعی که اون نانجیب دومی طوری لگد به پهلوی حضرت زد، که نوشتن محسنش از این لگد سقط شد یادم نمی‌رود که همه داد می‌زدند طوری لگد بزن که علی بی‌پسر شود / چهل تا بی حیا بی خبر از خدا میزدنت چرا به زیر دست و پا میون شعله ها میزدنت چرا جلوی چشم تار بابا با لگد محسنت رو کشتن وقتی که رو زمین افتادی دونه دونه گلات پژمردن - روضه این سید خیلی شبیه اربابه، این شهید رو دوره کردن، ارباب ما رو هم دوره کردن، با چاقو و سنگ و چوب به جان این شهید افتادن ارباب ما رو هم با هر چی دستشون بود می‌زدن، اما یه جایی از فیلم لحظه شهادت سید روح‌الله هست، چند نفر داد می‌زنن دیگه بسشه... اما کربلا وقتی همه اومدن قربه الی الله زخم به بدن عزیز فاطمه زدن، تازه نوبت به شمر رسید... کان دم بریدم من از حسین دل کآمد به مقتل شمر سیه دل او می‌دوید و من می‌دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می‌برید و من می‌بریدم او از حسین سر من از حسین دل .
🔸استاد حاج منصور ارضی: ▪️در فرهنگ گفتن می شود خیلی از نکات را به مردم فهماند. به طور مثال روز عاشورا نه تنها عباس علیه السلام آب نخورد، بلکه اسب حضرت هم آب نخورد، تا به همه بفهماند که ما زیر بار ظلم نرفتیم. ▫️باید بدانیم که چه خوراک معنوی برای افرادی که آلوده به دنیا هستند لازم است تا پاک گردند. زبان انذار باید سلیس، سالم، صحیح و پر معنی باشد. بیدار کردن افراد خیلی مهم است، باید فرهنگ به مردم رسانده شود. اگر ما فرهنگ را به طور صحیح بیان کنیم، علمدار دین می شویم. لذا هرکسی می تواند در شغلش و کارش علمدار باشد(البته پشت سر علما). .
🎴 [جلسه‌ی دوم] ۱۵ آذر ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 📚 مطالب مطرح شده: ۶. چرا رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله اُسامه را امیر بزرگان و مهاجرین کرد؟! ۷. پاسخ صاحبِ کتاب سیره‌ی نبویه درباره‌ی نگاهداشتن ابوبکر توسط پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ۸. چرا اسامه نمی‌خواست از مدینه برود؟! ۹. پاسخ به شبهه‌ی ابن‌ابی‌الحدید سُنّی 🔆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎴 [جلسه‌ی سوم] ۱۶ آذر ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 📚 مطالب مطرح شده: ۱۰. قضیه‌ی قلم و دوات، و نقشه‌ای توسط رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برای جلوگیری از عملیات فتنه‌جویان ۱۱. آیا رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چه می‌خواستند بنویسند؟! __ نمونه‌ای از دشمنی متخلف ثانی، در رد عترت آن‌حضرت، به‌نقل از حدیقة الشيعة، (مقدس‌اردبیلی) 🔆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5812148254040657583.mp3
4.17M
🍃 ماجرای انار بهشتی 👈🏼 درخواست انار حضرت زهرا از امیرالمؤمنین علیهماالسلام 📚 احقاق الحق، ج۱۸، ص۴۶ ریاحین الشریعة، ج۱، ص۱۴۲ 🔘 مرحوم حجت‌الاسلام
. آقای مدّاح، آقای شاعر ، آقای منبری، آقای هیئتی! خواندن روضه‌ی در و دیوار در این ایّام، واجب است امّا کافی نیست. باید بگویی چه شد که دشمن جرأت کرد چنین جسارتی به دختر پیامبر(ص) روا دارد؟! باید بگویی که حضرت زهرا(س) چهل شب به همراه امیرالمؤمنین(ع) و حسنین(ع) در خانه‌ی مهاجرین و انصار رفت و از آن‌ها خواست که حق را بگویند . تا به آنچه در روز غدیر دیده بودند عمل کنند تا سکوت‌شان را بشکنند و با بی‌طرفی، دشمن را یاری نکنند. امّا چه شد که جز چهار پنج نفر بقیه پای کار نیامدند و در لانه‌هایشان خزیدند پس جرأت نانجیب‌ها از بی‌جرأتی خواص بود، از بی‌جرأتی کسانی بود که غدیر را دیدند اما سکوت کردند! این چنین شد که زور لگد دشمن قوت گرفت و دخت نبی را اینچنین بین در و دیوار .... بگذریم ! آری گریه کنیم پای این روضه‌ها امّا بدانیم که در این بزم جایی برای «بی‌طرفی» نیست. .
. *امیرالمؤمنین اون لحظه ای که بی بی رو دفن کردن، دست هارو علی به هم زد،" فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْه" علی اونجا شروع کرد های های گریه کردن، با پیغمبر حرف زد: "قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي" صبرِ علی کم شده،" وَ رَقَّ عَنها تَجَلُّدي، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، بَعدَکَ يَا رَسُولَ اللَّه" این حرفارو که زد، بعد گفت: " يَا رَسُولَ اللَّه! سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا" چقدر زود بینِ من و زهرا جدایی افتاد،" لَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَة" نگفت: امانت رو برگردوندم، عرضه داشت: امانت برگردونده شد.." وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ‏ الزَّهْرَاء" یعنی زهرا رو به زور از من جدا کردن...نمیدونم علی چه جور بچه هاش رو از کنار قبر بلند کرد؟حسنم دیگه گریه نکن، حسینم به خاطرِ بابا دیگه اشک نریز...این بچه هارو بلند کرد، غریبانه، تو دلِ شب، راهِ خونه رو در پیش گرفت، وقتی به کوچه ی بنی هاشم رسید، چه حالی پیدا کرد علی؟...* . ماه با خود می‌برد صد جلوه حیرت از علی چاه دارد در دلش هر شب حکایت از علی گوشه‌ای آن سوی نخلستان غم‌های خود است او فراری از حکومت؛ نه حکومت از علی هیچ چیز از اعتبارش کم نکرد ای روزگار! نه غم تنها شدن، نه درد غربت از علی این چنین که شعله را سمت عقیل آورده است تا ابد شرمند خواهد شد عدالت از علی شاه یعنی او که با ایتام هم بازی شده درس‌ها باید بگیری ای سیاست از علی خط به خط از فاطمه از فاطمه سرشار بود نقل کرده هر کسی هرچه روایت از علی