eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
590 ویدیو
824 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 ورود کاروان امام حسین (ع) به مدینه پس از واقعه کربلا؛ بشير بن حذلم (جذلم) مى گويد: هنگامى كه به مدينه نزديك شديم، على بن الحسين(عليه السلام) دستور داد كه كاروانيان از شترها فرود آيند، خيمه ها را برپا كرده و در آن جاى گيرند. آن گاه فرمود: «اى بشير! خدا پدرت را رحمت كند، او شاعر بود، آيا تو نيز مى توانى شعر بگويى؟» گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نيز شاعرم. فرمود: «وارد مدينه شو و خبر شهادت ابى عبدالله(عليه السلام) (و ورود ما را) به مردم برسان.» بشير مى گويد: بر اسبم سوار و با شتاب وارد مدينه شدم. هنگامى كه به مسجد النبى(صلى الله عليه وآله) رسيدم صدايم را به گريه بلند كردم و آنگاه چنين سرودم: «يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَيْنُ فَأَدْمُعي مِدْرارُ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ» (اى مردم مدينه، ديگر مدينه جاى ماندن شما نيست، زيرا حسين [آقاى شما] كشته شد كه اشك من اين گونه سرازير است. پيكر او در كربلا به خاك و خون غلطيده و سر مقدسش بالاى نيزه، شهر به شهر گردانده شد). سپس گفت: اين على بن الحسين(عليه السلام) است كه با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. با اين سخن، حتّى زنان مدينه از خانه هايشان با موهاى پريشان بيرون ريختند و درحالى كه از شدّت مصيبت صورت هاى خود را مى خراشيدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گريه و زارى بلند كردند. (هيچ مرد و زنى را گريان تر از آن روز نديدم و بعد از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)؛ (… فَلَمْ أرَ باكِياً وَلا باكِيَةً أكْثَرَ مِنْ ذلِكَ الْيَوْمِ، وَلا يَوْماً أَمَرَّ عَلَى الْمُسْلِمينَ مِنْهُ بَعْدَ وَفاةِ رَسُولِ اللهِ.) در آن هنگام شنيدم كنيزكى اين گونه براى حسين(عليه السلام) نوحه سرايى مى كند: نَعى سَيِّدي نـاع نَعاهُ فَأَوْجَعا * فَأَمْرَضَني نـاع نَعاهُ فَأَفْجَعا فَعَيْنَيَّ جُودا بِالدُّمُوعِ وَاَسْكِبا * وَجُودا بِدَمْع بَعْدَ دَمْعِكُما مَعا عَلى مَنْ وَهى عَرْشَ الْجَليلِ فَزَعْزَعا * فَأَصْبَحَ هذَا الَْمجْدُ وَالدِّينُ أَجْدَعا عَلَى ابْنِ نَبيِّ اللهِ وَابْنِ وَصيِّهِ * وَإنْ كانَ عَنّا شاحِطَ الدّارِ أَشْسَعا خبر دهنده اى خبر مرگ مولايم را به من داد و دلم را به درد آورد و با آن خبر مرا بيمار كرد. اى چشمانم، اشك بريزيد و جارى شويد و باز هم پس از اشك، با هم اشك بريزيد. بر آن كس كه با مصيبت او عرش خداى جليل به لرزه درآمد و [شاخسار] بزرگوارى و دين بريده شد. [سوگوارى كنيد!] بر فرزند پيامبر خدا و فرزند وصىّ او، هرچند محلّ شهادت او از ما دور است. آن گاه گفت: امروز اندوه ما را در سوگ ابى عبدالله(عليه السلام) تازه ساختى و زخم هايى كه هنوز التيام نيافته بود، بار ديگر گشودى، سپس به من گفت: خدا تو را بيامرزد، تو كيستى؟ گفتم، من بشير بن حذلم هستم كه مولايم على بن الحسين(عليه السلام) مرا به سوى شما فرستاد و او هم اكنون با خاندان ابى عبدالله(عليه السلام) و زنانش در فلان مكان فرود آمده اند. بشير مى گويد: مردم مرا رها كردند و به سرعت به مكانى كه كاروان در آنجا بود، به راه افتادند و من نيز با مركبم به آنجا بازگشتم، ديدم سيل جمعيت راهها را بند آورده اند. من از مركب پياده شدم و خود را با زحمت به كنار خيمه ها رساندم. ديدم على بن الحسين(عليه السلام) هنوز داخل خيمه است، آن گاه از خيمه بيرون آمد، در حالى كه پارچه اى در دست داشت كه با آن اشك هايش را پاك مى كرد. كسى چارپايه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى كه پيوسته اشك هايش جارى بود و نمى توانست جلوى گريه اش را بگيرد. مردم كه اين صحنه ها را ديدند، صداى گريه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدينه نيز ناله و شيون برخاست؛ مردم از هر سو به نزد آن حضرت مى آمدند و او را تسليت مى گفتند و آن منطقه پر از شيون و غوغا شد. امام(عليه السلام) با دست به مردم اشاره كرد كه ساكت شوند و مردم نيز آرام گرفتند، سپس اين خطبه را ايراد فرمود: «حمد و سپاس مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان، بخشنده و مهربان، مالك روز جزا و آفريننده همه مخلوقات است. همان خدايى كه (از سويى شناخت حقيقت او) آن قدر از ما دور است كه گويا در آسمان هاى رفيع جاى گرفته و (از سوى ديگر با علم و احاطه اش) آن قدر به ما نزديك است كه گواه و شنواى سخنان در گوشى ما است. او را بر حوادث بزرگ، آسيب هاى روزگار، فجايع دردناك، رنج هاى سوزان، بلاهاى سنگين و مصيبت هاى بزرگ، خشونت بار، متراكم، شكننده و ويرانگر ستايش مى كنم.
شب 27.mp3
17.03M
🎧صوت کامل بحث سحرگاهی رمضان الکریم 📅 📋با موضوع «کوفه کجاست؟ کوفی کیست؟» موضوع بحث: 📄 🎤
0x62b7917_480p-1681923206121.mp3
22.82M
🎧صوت کامل بحث سحرگاهی رمضان الکریم 📅 📋با موضوع «کوفه کجاست؟ کوفی کیست؟» موضوع بحث: 📄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
39.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیرین: عشق عیاری، معرفت داری 🎤 با قلم: متن:عشق عیاری... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 عشق عیاری، معرفت داری که نمیذاری من تنها شم دنیام تاریکه، مرگم نزدیکه اون وقتایی که بی تو باشم زندگی کوتاهه، لاجَرَم میمیرم مطمئنم آخر، یه روز تو حرم میمیرم حسین وای ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ دل که غمگینه، روضه ات تسکینه لطفش به اینه مبتلاتم حال من خوبه، قلبم میکوبه وقتی که رو به کربلاتم روبراهه با تو، حال و احوال من زندگیم مال تو ولی عشق تو مال من حسین وای ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ السلام ای شاه، حضرت مصباح اباعبداللهِ الحسینم آغشته در خون، ناشده مدفون ای ماه گردون نور عینم ای هِلال زینب، ای سر بر نیزه میچکه رو خاکا چقدر خونت از سرنیزه حسین وای
. 📍هنگام وداع با ماه مبارک رمضان، شب آخر آنست؛ نه روز آخر 🔻اوّلاً، در مراقبات ماه رمضان اشاره شد که ایّام و ماه‌‏های سال نیز مانند همه‏ موجودات عالم عقل و شعور دارند و شاهد بر اعمال انسان‌ها هستند و در قیامت بر له یا علیه افراد گواهی می‌دهند. 🌙 طی دستورات رؤیت هلال ماه رمضان گذشت که از قبل به استقبال این ماه برویم و از خداوند درخواست نماییم که ماه رمضان را برای ما ماه امنیّت و سلامت قرار دهد و ما را میزبانانی اهل برای این ماه قرار دهد. 📌 و لذا مرحوم سید بن طاووس توصیه می‌کند که اگر جزو کسانی هستیم که با این ماه مبارک همراه بوده‌ایم، در شب آخر ماه، مانند دو رفیق شفیق که قصد جدا شدن از یکدیگر را دارند، با اندوه و حزن با ماه رمضان وداع کنیم و با زبان حال و قال از این ماه مبارک جدا شویم که چه بسا دیدار بعدی به قیامت بیفتد. 🔻ثانیاً، همان طور که اغلب اعمال ماه مبارک در شب‌های آن است، وقت خداحافظی با این ماه عزیز نیز در شب آخر است و نه روز آن؛ چنانکه در روایت منقول در اقبال نیز تصریح بر این مطلب شده است. 🔻ثالثاً، با دعاهای وداع مأثور، از این ماه که ولی‌نعمت ما بود و به واسطه‏ او درهای فراوانی از رحمت و برکت الهی بر ما گشوده شد خداحافظی کنیم که از معروف‏ترین این ادعیه، دعای امام سجّاد (علیه السلام) در صحیفه سجّادیّه است که حضرت با عباراتی سوزناک با این ماه عزیز خداحافظی می‌نمایند. 👈 حضرت در فقراتی از آن می‌فرمایند: «خداحافظ ای شهرالله‌الاکبر و ای عید اولیای خداوند و ای گرامی‌ترین همدم من در میان لحظات عمرم، خداحافظ ای ماهی که با حضورت مأنوس بودم و فراغ تو برایم بسیار دردآور است، و خداحافظ ای ماهی که برای مؤمنان چقدر هیبت داشتی و برای گنه‏کاران چقدر سنگین و طولانی جلوه نمودی...» تا پایان دعا که سراسر عرض حال عاشقانه و مناجات با محبوب در این ماه عزیز است. 🤲 خدایا ببخش 🤲 خدایا ببخش اگه مهمان خوبی واست نبودم
روز 1) بعد از نماز صبح و نمازعید تکبیر: اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ وَلِلّهِ الْحَمْدُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما هَدینا وَلَهُ الشُّکْرُ على ما اَوْلینا 2) پرداخت زکات فطره قبل‌از‌نماز عید که واجب مؤکّد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان و سبب حفظ تا سال دیگر و حق تعالى آن را مقدّم بر نماز ذکر فرموده در آیه شریفه قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّى وَ ذَکَرَاسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى 3) غسل بعد از طلوع فجر تا قبل از نماز عید قبل از غسل بگو : اَللّهُمَّ ایمانا بِکَ وَتَصْدیقا بِکِتابِکَ وَاتِّباعُ سُنَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ و پس از غسل بگو اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ کَفّارَةً لِذُنُوبى وَطَهِّرْ دینى اَللّهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الدَّنَسَ 4) استفاده از لباس نیکو و بوى خوش 5) افطار کردن پیش از نمازعید در اوّل روز و مستحب است تناول کردن مقدار کمى از تربت سیّدالشهداء علیه السلام که شفا است از براى هر دردى 6) خواندن دعای عیدفطر و عیدقربان هنگام خروج از منزل .
.. 💠داستان جوانی به قصد کسب درآمد از شهرستان به تهران آمده بوده ودر کبابی فردی مشغول به کار شده بود، بعد از مدتی یک شب بعد از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند؛ درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد و او متواری می‌شود؛ خلاصه بعد از مدتی، او را دستگیر می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود. بعد از صدور حکم قصاص، اجرای حکم حدود سال ها به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌قول‌معروف پوست‌انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها عاشقش شده بودند. بعد از سال ها حبس کشیدن، پای چوبه ایستاد و همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت من فقط یک خواسته دارم؛ سال هاست که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا هم تنها ده روز تا محرم باقی‌مانده و تا تاسوعا، بیست روز، می‌خواهم از شما بخواهم که اگر امکان دارد علاوه بر این چندسال، بیست روز دیگر هم به من فرصت بدهید؛ من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (ع)، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم؛ امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم. حرف او که تمام شد یک‌دفعه پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابوالفضل (ع) درنمی‌افتم؛ من قصاص نمی‌کنم؛ برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد؛ وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول هم ماجرا را کامل تعریف کرد؛ جالب بود مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم؛ خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس ختم به خیر شد و دل ۱۱نفر با اسم ایشان نرم شد. .
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در جلساتی که مستمع ما عام است بهتر است از سبکهای نجوا خیز استفاده کنید‼️ سبک نجوا خیز چیست⁉️ 🎤 . *اشاره به زیارت اربعین جابر برو اندر بیابان جستجو کن زهر خاکی کفی بردار و بو کن از آن خاکی که بوی عشق برخاست یقین دان تربت لیلی همانجاست ...... استاد برای اینکه به مستمع بفهمونه که میخواد رو بخونه، لذا قبل میگه: " من فکر میکنم " ...
2_5334599159750076128.mp3
17.34M
🔖منبر کوتاه 🔖 🔊 🔅دارند درها را می‌بندند، و ما از کسانی نبودیم که حق این ماه را بجا آوردند. ✘ چگونه در همین فرصت باقیمانده، می‌توانیم تمام خیرات رمضان را جذب کنیم؟ 🔰
D1737430T13364138(Web).mp3
14.24M
🔖منبر کامل 🔖 💠ادب وداع با ماه رمضان 💠دستور پیامبر به جابر در آخر ماه رمضان 💠برخورد امام سجاد علیه السلام با خدمتکارانش 💠ندای فرشته در شب عید فطر 💠دعای آخرین روز ماه رمضان 💠رحمت واسعه‌ی خداوند 💠داستان 💠آیات رحمت 🔴چه کنیم رحمت واسعه شامل ما بشود؟ 1⃣استغفار 2⃣عبرت 3⃣دفاع از حق 4⃣توسل به اهل‌بیت 🔖 🔖