🌹#کتاب_من_میترا_نیستم 🌹
💜#قسمت_شصت_و_دو💜
آقای حسینی در نماز جماعت شهادت زینب را اعلام کرد و گفت :زینب دختر ۱۴ ساله ی دانش آموز به خاطر عشقش به امام و انقلاب مظلومانه به دست منافقین به شهادت رسید.
بعد از این سخنرانی منافقین تلفنی و حتی با نامه، آقای حسینی را تهدید کردند.
چندین پلاکارد شهادت از طرف سپاه و بسیج و بنیاد شهید و جامعه زنان و آموزش و پرورش آوردند و به دیوارهای خانه زدند.
هر روز تعدادی از شهدای فتح المبین را به اصفهان می فرستادند آقای حسینی از ما خواست که کمی صبر کنیم و زینب را با شهدای فتح المبین به خاک بسپاریم.
من از خدا میخواستم که دخترم بین شهدای جبهه و بر روی دستهای مردم تشیع شود در چند روزی که منتظر آمدن بچه ها و اجازه خاکسپاری زینب بودیم، چندین خانواده شهید که عزیزانشان به دست منافقین شهید شده بود برای دیدن ما آمدند.
مثل خانواده پیرمرد بقالی که جرمش حمایت از جبهه بود و عکس امام را در دکانش زده بود. دیدن این خانوادهها موجب تسکین دل جعفر بود وقتی میدید که فقط ما قربانی جنایت های منافقین نبودیم و کسانی هستند که درد ما را بفهمند آرام می شد.
عکس و وصیت نامه زینب را چاپ کردیم و به کسانی که به دیدن ما میآمدند میدادیم. شهرام و شهلا از مردم پذیرایی می کردند.
همکلاسی های زینب و دوستانش هر روز به خانه ما میآمدند زینب بین بچههای مدرسه و معلم هایش محبوبیت داشت رفتنش دل همه را سوزاند.
بعد از تماس مهران با بیمارستان شرکت نفت آبادان بین دخترها غوغایی شده بود خیلی از دوستان مینا و مهری زینب را میشناختند.
آنها به مهران قول دادند که بچهها را پیدا کنند و به اصفهان بفرستند. آنها محل دقیق خدمت مینا و مهری را نمی دانستند. فقط اطلاع داشتند که در یکی از بیمارستانهای شوش مشغول امدادگری هستند.
سلیمه مظلومی و معصومه گزنی اول به اهواز رفتن از هلال احمر و ستاد «اعزام نیرو» پرسش و جو کردند و آدرس دختر ها را گرفتند و به شوش رفتند. آنها مهری و مینا را پیدا کردند و خبر شهادت زینب را دادند.
کار دنیا همیشه بر عکس است. ما از شاهین شهرِ اصفهان که کیلومتر ها از جبهه دور بود، به مهری و مینا که در منطقه عملیاتی و مرکز خطر بودند خبر شهادت خواهرشان را دادیم.
مهری و مینا همراه چند تا از دوستانشان به شوش رفته بودند و در عملیات فتح المبین امدادگری میکردند.
بچه ها بعداً تعریف کردند که خبر شهادت زینب در شاهین شهر همه کسانی را که در بیمارستان بودند تکان داده. زینب از همه آنها جلو افتاده بود.
ادامه دارد...
#زینب_کمایی
#خادمه_الشهدا
تعجیل درفرج #امام_زمان صلوات
@MOVEUD313
24.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه منسوب به امام زمان (ع)😭🥀
شب جمعهس ، ثوابش راهدیه کنیدبه روح گذشتگان و با حال معنوی مناسب ببینید.💔
🎙استاد حامد کاشانی
#محرم
#امام_حسین
15.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنجشنبهها به نام شما هست ای شهیدان !
شب جمعه یادتون می کنیم
نزد حضرت ارباب ❣ یادمون کنید...
دلنوشته_های_یک_جامونده 🥀
#محرم
#امام_حسین
✍لطفا بدون وضو و اشک این متن را نخوانید
🖤 در روايتى آمده است:هنگامى كه امام حسين(ع) تنها شد به خيمه هاى برادرانش سر كشيد، آنجا را خالى ديد.آنگاه به خيمه هاى فرزندان عقيل نگاهى انداخت، كسى را در آنجا نيز نديد؛ سپس به خيمه هاى يارانش نگريست كسى را نديد، امام در آن حال ذكر «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ» را فراوان بر زبان جارى مى ساخت
آنگاه به خيمه هاى زنان روانه شد و به خيمه فرزندش امام زين العابدين(ع) رفت. او را ديد كه بر روى پوست خشنى خوابيده و عمّه اش زينب(س) از او پرستارى مى كند.چون حضرت على بن الحسين(ع) نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخيزد، ولى از شدّت بيمارى نتوانست، پس به عمّه اش زينب گفت: «كمكم كن تا بنشينم چرا كه پسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است» زينب(عليها السلام) وى را به سينه اش تكيه داد و امام حسين(ع) از حال فرزندش پرسيد: او حمد الهى را بجا آورد و گفت:
«يا أبَتاهُ ما صَنَعْتَ الْيَوْمَ مَعَ هؤُلاءِ الْمُنافِقِينَ»؛ (پدر جان! امروز با اين گروه منافق چه كرده اى؟)
امام(ع) در پاسخ فرمود:
«يا وَلَدِي قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَاَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ، وَ قَدْ شُبَّ الْقِتالُ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ، لَعَنَهُمُ اللّهُ حَتّى فاضَتِ الاَْرْضُ بِالدَّمِ مِنّا وَ مِنْهُمْ»؛ (فرزندم! شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است و جنگ بين ما و آنان چنان شعله ور شد كه زمين از خون ما و آنان رنگين شده است!)
حضرت سجّاد(ع) عرض كرد: «يا أبَتاهُ أَيْنَ عَمِّىَ الْعَبّاسُ»؛ (پدر جان! عمويم عبّاس كجاست؟). در اين هنگام اشك بر چشمان زينب حلقه زد و به برادرش نگريست كه چگونه پاسخ مى دهد ـ چرا كه امام(ع) خبر شهادت عبّاس را به وى نداده بود زيرا كه مى ترسيد بيمارى وى شدّت پيدا كند! ـ
امام(ع) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِنَّ عَمَّكَ قَدْ قُتِلَ، وَ قَطَعُوا يَدَيْهِ عَلى شاطِىءِ الْفُراتِ»؛ (پسر جان! عمويت كشته شد و دستانش كنار فرات از پيكر جدا شد!)
على بن الحسين(ع) آن چنان گريست كه بى هوش شد. چون به هوش آمد از ديگر عموهايش پرسيد و امام پاسخ مى داد: «همه شهيد شدند»
آنگاه پرسيد: «وَ أَيْنَ أَخي عَلِيٌّ، وَ حَبيبُ بْنُ مَظاهِرَ، وَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ، وَ زُهَيْرُ بْنُ الْقَيْنِ»؛ (برادرم على اكبر، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهير بن قين كجايند؟)
امام(ع) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ، وَ أَمّا هؤُلاءِ الَّذِينَ تَسْأَلُ عَنْهُمْ فَكُلُّهُمْ صَرْعى عَلى وَجْهِ الثَّرى»؛ (فرزندم! همين قدر بدان كه در اين خيمه ها مردى جز من و تو نمانده است، همه آنان به خاك افتاده و شهيد شده اند)
پس على بن الحسين(ع) سخت گريست. آنگاه به عمّه اش زينب(س) گفت:
«يا عَمَّتاهُ عَلَىَّ بِالسَّيْفِ وَ الْعَصا»؛ (عمّه جان! شمشير و عصايم را حاضر كن)
پدرش فرمود: «وَ ما تَصْنَعُ بِهِما»؛ (مى خواهى چه كنى؟).
عرض كرد: «أمَّا الْعَصا فَأَتَوَكَّأُ عَلَيْها، وَ أَمَّا السَّيْفُ فَأَذُبُّ بِهِ بَيْنَ يَدَىْ إِبْنِ رَسُولِ اللهِ(ص) فَإِنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْحَياةِ بَعْدَهُ»؛ (بر عصا تكيه كنم و با شمشيرم از فرزند رسول خدا(ص) دفاع نمايم، چرا كه زندگانى پس از او ارزش ندارد)
#امام_حسين(ع) او را باز داشت و به سينه چسباند و فرمود:(فرزندم! تو پاك ترين ذريّه و برترين عترت منى و تو جانشين من بر اين بانوان و كودكانى. آنان غريب و بى كس اند كه تنهايى و يتيمى و سرزنش دشمنان و سختى هاى دوران آنان را فرا گرفته است. هر گاه كه ناله سر دادند آنان را آرام كن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نيكو، خاطرشان را تسلّى بخش
چرا كه كسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم هايشان را به وى باز گويند. بگذار آنان تو را ببويند و تو آنان را ببويى و آنان بر تو گريه كنند و تو بر آنان
آنگاه امام(ع) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود:
اى زينب! اى امّ كلثوم! اى سكينه! اى رقيّه! و اى فاطمه! سخنم را بشنويد و بدانيد كه اين فرزندم جانشين من بر شماست و او امامى است كه پيروى از او واجب است
سپس به فرزندش فرمود: «يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ»؛ فرزندم! سلامم را به شيعيانم برسان و به آنان بگو: پدرم غريبانه به شهادت رسید پس بر او اشك بريزيد
👌ارسال به دیگران واجب.
✒️منبع: معالى السبطين، ج 2، ص20 _21
#محرم
#شهادت_امام_سجاد
48.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگترین تعزیه جهان درعراق💔🥀
شب جمعهس دلهاتون را کربلایی کنید
ونثار روح اموات فاتحهای هدیه کنید🌷
#محرم
#امام_حسین
گروهفرهنگی۳۱۳
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
🌺 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🏴 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز
ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲
🥀 فرا رسیدن شهادت سید الساجدین ، حضرت زین العابدین ، امام سجاد(ع) را تسلیت عرض می نماییم
🌹 هدیه به پیشگاه مقدس و نورانی مادر پهلو شکستهٔ شهیدان گمنام ، حضرت فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) ، ارباب بی کفن حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) و اولاد و یاران باوفای ایشان بالاخص فرزند گرانقدر ایشان امام زین العابدین (ع) و تسلی قلب نازنین امام زمان(عج) صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🖤 صدقه برای سلامتی و تسلی دل حضرت حجت(عج) فراموش نشود
#شب_زیارتی_ارباب
#انتشار_اش_با_شما
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
Haj Meysam Motiee4_5945291574496723226.mp3
زمان:
حجم:
12.99M
#حتما_بشنوید
🎧 زیارت عاشورا حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) با نوای حاج میثم مطیعی
🌹بخوانیم به نیت امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
التماس دعا 🤲
#شب_زیارتی_ارباب
#انتشار_اش_با_شما
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه ی عباس چایی خور ....😭💔
خبـرِآدمو عـالـمبـهدرخـانهٔتـوست
ماکهدرچایِتو...فالِهمهعالمدیدیم
شب جمعهس نثارروح اموات صلوات🌷
#محرم
#امام_حسین
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیرمردی باصفا وروشن ضمیر که همراه
جناب بهلول (ره) با طی الارض به کربلا
رفتند...
بشنوید ولذت ببرید
#امام_حسین 💔
#شب_جمعه 💔
#کربلا 🥀