eitaa logo
گروه فرهنگی313
1.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
5هزار ویدیو
19 فایل
هدف : کارفرهنگی ،اجتماعی ؛سیاسی درمسیر امام زمان"عج "؛ بااستعانت ازخداوند واهل بیت"س". ✅️کپی مطالب همه جوره "حلال" کانال: @goruh_farhangi_313 گروه: https://eitaa.com/joinchat/4079420039Ced95c26028 ارتباط با خادم کانال وگروه : @SEYEDANE
مشاهده در ایتا
دانلود
عزت و عظمت و جایگاه ارزشمند زنان در اندیشه والای اسلامی، عطیه گرانبهای پیامبر بزرگواری است که زن را مایه آرامش و انس و الفت و از بزرگترین نعمت‌های الهی دانسته، بهشت را زیر پای مادران معرفی کرد و تجلی مقام والای زن را در مروارید هستی، سرور زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا (س) قرار داد تا زنان در تمامی اعصار با الگوگیری از این بزرگوار، قدر گوهر ذاتی خود را دانسته و با حفظ متانت، وقار و عفاف، رسالت گرانسنگ خود در رشد و هدایت قافله بشری، صعود به قله‌های کمال را ایفا کنند. پ.ن امروز آخرین روز هست محرمی که تماما رعایت حدود الهی وامربه معروف ونهی از منکر و پیام آن بود وچه عذابی کشید زینب (س) برای رعایت حجاب در انظار نامحرمان بی غیرت. ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
📚 تقدیر قسمت هشتم ✍️در کل اگر اون حرفها،سروصدای بچه ها،بی نظمی های ایجاد شده تو چیدمان خونه و شلوغی و ریخت و پاش ها رو در نظر نمی گرفتم،شب خوبی بود و همینکه دوباره همه دور هم جمع بودیم و مامان و بابا از صمیم قلب خوشحال بودن،برام کافی بود.ساعت دوازده شب شده بود و تقریبا همه رفته بودن و فقط من و مامان بابا و خانواده مهران مونده بودیم که یهو مامان گفت:خوب دیگه بریم ماهان جان؟ جوری مطمئن این جمله رو گفت که من به خودم شک کردم که کی قول خونه رو برای اقامت خانواده ی مهران بهش داده بودم که خودم یادم نبود؟! واقعا که مامان عجیب بود،ولی خوب مامان بود دیگه،کاریش نمیشد کرد. با لبخند گفتم:برم وسایلمو جمع کنم بریم ولی فرشته سریع گفت:نه!نه!لازم نیست، چون مامانم گفته بریم خونه اونا.شاید فرشته داشت تعارف میکرد اما در حقیقت باعث شده بود تیر مامان به سنگ بخوره.چون احتمالا همین امروز و امشب با دیدن رضوانه و رفتارها و مهارت های خانمانش، دوباره فیلش یاد هندستون کرده بود و میخواست این دوسه روز،به صورت تمام وقت،رو مغز من کار کنه و جواب بعله رو برای این ازدواج بگیره!همین شد که مامان متوجه شداول باید فرشته رو از نقشه اش مطلع میکرده و برای جبران این کوتاهی،رفت نشست کنارش و شروع کرد دم گوشش حرف زدن و برای اینکه تابلو نشه موضوع صحبتش منم،الکی به مهران و بچه ها نگاه میکرد و منم داشتم تمام سعیم رو میکردم که خودمو بزنم به اون راه و در نهایت،مامان ختم جلسه رو اعلام کرد و گفت لازم نیست چیزی بردارم چون همه ی وسایلم تو خونه شون هست و ما راه افتادیم چون مهران هم میخواست بیاد که چمدوناشونو ببره خونه ی من،مامان بابا ،با ماشین خودشون رفتن و من و مهران با ماشین مهران.بنده خدا تو راه هی عذر خواهی کرد و گفت نمیخواسته من رو آلاخون والاخون کنه و منم گفتم جریان احتمالا چیه و راحت باشن و چه اشتباهی کردم چون بعدش مهران شروع کرد و برادرانه از خوبی های ازدواج گفت و خوشبختانه مسیر کوتاه بودو بحث خیلی زود تموم شد و من تونستم برم تو اتاق سابق خودم که الان پر از اسباب بازی و وسایل خواهرا و بچه هاشون شده بود،بخوابم. دوسه روزی که مهران و فرشته تهران بودن،تقریبا خونه من، هربار به یه بهونه،مثل طبقه اولی،سالن خونه ات بزرگه،وسیله شکستنی زیاد نداری... تلویزیونت رو زدی به دیوار بچه ها نمیندازنش،و این چیزا،شده بود محل برگزاری مهمونی خواهر برادرا و بدی قضیه این بود که هر روز بی نظم ترشدن همه چی رو میدیدم و اذیت میشدم، اما نمیتونستم شب همه رو جمع کنم و مجبور بودم برگردم خونه ی بابا و با فکری ناراحت می خوابیدم و همین فکر مشغولی و عوض شدن جام،باعث شده بود بد خواب شم.آخرین مهمونی هم مهمونی شام خونه ی خاله رُقی بود و مامان از ظهرش عجیب غریب شده بود و همش تلفنی با خواهرا صحبت می کرد و بهشون دستورات خاصی میداد و بابا هم همینطور که مثلا داشت مستند فضا و کهکشان ها رو میدید،زیر چشمی نگاهش می کرد و لبخند میزد و من هر چی دقت کردم نتونستم بفهمم چه خبره تا وقتی که بعد از نهار از خودش شنیدم. اومد تو اتاق و مثل همه ی وقتایی که می خواست حرفی بزنه که میدونست ناراحت یا عصبانیم میکنه،هر چند که هیچوقت هیچ کدوممون به مامان و بابا بی احترامی نکرده بودیم،لبخندی رو لبش نشونده بود و اومد کنارم روی تخت نشست.دستشو گذاشت رو پام و گفت:ماهان؟وقتی اینجوری صدام میزد واقعا تنم می لرزید چون بعدش احتمالا باید کاری رو میکردم که هیچ جوره نمی تونستم باهاش کنار بیام. نفس عمیقی کشیدم و گفتم:جانم گفت:نگاه کن منو!تو چشماش نگاه کردم که گفت:دیگه خیلی داره سنت میگذره،منم وظیفه ی مادریمه که سرو سامونت بدم،پس برو خونه ات یه لباس رسمی بپوش و بیا. ابروهام از تعجب بالا پرید و گفتم:یعنی چی؟به یه نقطه خیره شد و گفت:می خوایم بریم خواستگاری رضوانه، بسه دیگه هر چی بساز تو رقصیدیم.والا الان باید بچه هات قاطی بقیه ی بچه ها بازی میکردن. تمام سعیمو کردم که آروم باشم و گفتم:مامان جان...! از جاش بلند شد و گفت:همین الان برو که به موقع برسی.پاشو بعد هم از اتاق رفت بیرون و من حس میکردم دوست دارم با تمام وجود داد بزنم.سریع حاضر شدم و از خونه رفتم بیرون.مامان چون فکر میکرد دارم میرم کت و شلوارمو بردارم چیزی نگفت.ولی من اصلا نمی دونستم باید چیکار کنم.یبارم قبلا وقتی با خاله رقی قرار خواستگاری گذاشته بود،رفتم بیرون و انقدر عصبی بودم تصادف کردم و یه روز بستری شدنم تو بیمارستان و استراحت های بعدش ، قضیه رو منتفی کرد. ادامه دارد... تعجیل درفرج آقا صلوات🌷 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
۱_ مگه سنی نیست؟ چرا میگید شهید؟! جواب ۲_ دلسوزی برای هنیه جایز نیست؛ چون فلسطینی ها مخالف اهل بیت هستند! جواب ۳_ چه کسانی در ایران به جاسوسان موساد برای ترور کمک میکنند؟! جواب ۴_ آیا ترور هنیه با مسابقات المپیک ارتباطی داره؟ جواب ۵_ فیلم لحظه ترور هنیه صحت داره؟ جواب ۶_ بعد ترور هنیه، ایران چیکار باید بکنه ؟! جواب ۷_ اگه در جواب ترور هنیه علیــه منافع آمریــکا و اسرائیــل اقدام کنیــم ممکنه به ما حمــله کنند! جواب ۸_ ماجرای شایعه ازدواج هفتم اسماعیل هنیه رهبر جنبش حماس در ترکیه چه بود؟ جواب ۹_ چرا ایران برای شهادت اسماعیل هنیه ۳ روز عزای عمومی اعلام کرد ولی خود فلسطین یک روز!!! جواب ۱۰_ بعد از ترور هنیه، ایران طبق کدام قانون بین‌الملل، حق پاسخ به تجاوز رژیم صهیونیستی را دارد؟ جواب ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🌷 تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۵/۱۵ - سردشت برخی از زندگی نامه و خاطرات: 📚 آشیانه در اوج - نشر آجا 📚 لبیک در آسمان - نشر یا زهرا(س) ✍🏻 بخش هایی از وصیتنامه این شهید عزیز : ✅ به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می‌کشم وصيت‌نامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاء الله خلاصه می‌کنم. ✅ خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدايا، همسر و فرزندانم را به تو می‌سپارم. خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هرچه هست از آن توست. پدر و مادر عزيزم ، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم. 🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بِسمِ اللهِ القاصِمِ الجَبّارِین فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ توبه / آیه ۵ هنگامی كه ماه‌های حرام(ذیقعده، ذیحجه،محرم،رجب)پايان گرفت مشركان را هر كجا بيابيد به قتل برسانيد و آن‌ها را اسير سازيد و محاصره كنيد و در هر كمينگاه بر سر راه آن‌ها بنشينيد... امشب آخرین شب ماه بود و تموم شد و وارد شدیم... ان شاءالله اثری از sراییل نباشد صلوات🤲 🚀🇮🇷🤝🇵🇸🚀 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
دخترفاطمه! بازار! خدارحم کند چادرپاره و انظار خدا رحم کند یک زن وقافله وخنده نامحرمها براسیران گرفتار خدا رحم کند 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اولین روز از مه صفرُ سر آقای ما به شام آمد عید دشمن بجای نقل و نبات سنگها روی پشت بام آمد کودکان پابرهنه و خسته دستها بسته چشمها گریان در میان نگاههای حرام عمه هم روی ناقۀ عریان جگر عمه بیشتر می سوخت هر زمان گوش پاره را می دید حرمله خنده بر لبانش داشت تا سر شیرخواره را می دید باز هم زجر لعنتی بودو شعله بر جان بچه ها افتاد سر عباس از سر نیزه بارها زیر دست و پا افتاد بین این راه با دف و آواز پیش چشم رقیه رقصیدند هرکجا اشک عمه جاری شد پیرزنها به عمه خندیدند سر شش ماهه را روی نیزه پیش چشم رباب می بردند کاروان را سپاه نامحرم سوی بزم شراب می بردند اسم تشت طلا وسط آمد به غرور یتیمها پا خورد عمه ام مرد و زنده شد وقتی خیزران بر لبان بابا خورد ◾️ اول ماه صفر ، ورود اسیران اهل بیت (ع) به شهر شام تسلیت باد @goruh_farhangi_313
📿 *نماز اول ماه بخوان و سلامتی در آن ماه را از خداوند بخر...* ✨ علامه مجلسی در بحارالانوار از امام جواد علیه‌السلام روایت می‌کند، که فرمودند: ✨ إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ جَدِیدٌ فَصَلِّ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ رَکْعَتَیْنِ ➖تَقْرَأُ فِی الْأُولَی بَعْدَ الْحَمْدِ التَّوْحِیدَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً ➖وَ فِی الثَّانِیَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ الْقَدْرَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً ثُمَّ تَتَصَدَّقُ بِمَا تَیَسَّرَ فَتَشْتَرِی بِهِ سَلَامَةَ ذَلِکَ الشَّهْرِ کُلِّهِ. ✨ وقتی ماه جدید فرا رسید، در اولین روز آن دو رکعت نماز بگزار: ➖در رکعت اول پس از حمد سی مرتبه سوره توحید ➖و در رکعت دوم سی مرتبه قدر را بخوان و پس از آن هر آنچه در توان داری صدقه بده و به واسطه آن سلامتی تمام آن ماه را بخر. ✨ علامه مجلسی رحمه الله می‌گوید: در روایت دیگری دیدم که بعد از نماز این دعا را باید بخواند [و بعد صدقه دهد]: ✨ 《بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی الله رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً ما شاءَ الله لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ》 📚 بحارالانوار ج۹۴ ص۱۳۳ 🏳 صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین 🌙 *خوردن مقداری تربت سیدالشهداء علیه السلام در روز اول ماه قمری سفارش شده است.* 🔸موقع برداشتن و خوردن تربت این دعاها را بخوانید: 1⃣ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ وَ بِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِهَا وَ ثَوَی فِیهَا وَ بِحَقِّ جَدِّهِ وَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ بِحَقِّ الْمَلائِکَةِ الْحَافِّینَ بِهِ إلّا جَعَلْتَهَا شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ بُرْءاً مِنْ کُلِّ مَرَضٍ وَ نَجَاةً مِنْ کُلِّ آفَةٍ وَ حِرْزاً مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ 2⃣ تلاوت سوره قدر 3⃣ بِسْمِ الله وَ بِالله اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقا واسِعا وَ عِلْما نافِعا وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ التماس دعا @goruh_farhangi_313
آیت الله بهجت رحمة‌الله‌علیه: استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد. ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه زيارت عاشورا ميخواندم. وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند. شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟ امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان. آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم. امام صادق(ع) فرمود: مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟ يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن. زيارت عاشورا بخوانيد تا (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد. ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🌷 استاد فاطمی نیا(ره) : چرا برکت از زندگی می رود ؟ 🖌 مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش میکند. بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات است. 🖌 کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد! روزی چندتا پرخاش باشد، برکات را از منزل میبرد. حتی اگر حق هم با تو بود ، در امور جزیی وشخصی مشاجره نکن ، چون کدورت می آورد. 🖌 مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد : در موضوعی که گمان میکردم حق با من است ، داشتم با همسرم مشاجره میکردم ؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! بسیار کریه وزشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت : کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فورا "دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی" کردم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
⚘️ نماز اول وقت فراموش نشود🌷 ⚘️
زیارت اربعین، آرزوی شهدا(2).mp3
7.04M
🌷 زیارت ، آرزوی شهدا 🚩 اثر خون شهدا در جلب توجه ها به زیارت اربعین 🎙حاج حسین یکتا(حفظه‌الله) 🏷 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
💥ظاهرا دختربچه هستن وقصدشون هم ایجاد محیطی شاد ومفرح هستش ولکن باطن مطلب ،اتاق فکری است که قصد قبح شکنی و هنجارشکنی وتست یک جامعه شیعه مذهبی رادارد!! 💥دختران لامذهبی که درآینده مادران لائیک ، آتئیسم وسکولار این جامعه خواهندبود... ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313