eitaa logo
گروه فرهنگی313
1.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
19 فایل
هدف : کارفرهنگی ،اجتماعی ؛سیاسی درمسیر امام زمان"عج "؛ بااستعانت ازخداوند واهل بیت"س". ✅️کپی مطالب "حلال" کانال: @goruh_farhangi_313 گروه: https://eitaa.com/joinchat/4079420039Ced95c26028 ارتباط با خادم کانال وگروه : @SEYEDANE
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 تقدیر قسمت هفتاد و سه ✍️سه روز بعد، تو قهر گذشت و ما تقریبا جز در مورد غذا باهم حرفی نمی‌زدیم و صبح روز چهارم در حالی که نیم ساعت بیشتر نبود خوابم برده بود، با سر و صدایی که از آشپزخونه میومد از خواب بیدار شدم و دیدم پوپک داره چای ساز رو پر میکنه و چون به نظرم سنگین بود، بی حرف رفتم سمتش، چای‌سازو از دستش گرفتم و خودم پر شده اش رو گذاشتم که بجوشه! نشست رو صندلی و گفت: «لطف کن، رضایت خروج از کشور منو بده که برگردم به کارام برسم!» همون لحظه قوری که برداشته بودم بشورم از دستم افتاد و با صدای بدی خورد شد و با تعجب زل زدم تو چشمای ترسیده‌ی پوپک و حالا صدای شیر آبی که باز مونده بود هم داشت عصبیم می‌کرد. به خاطر ممنوع الخروج شدنش، بچه ام رو کشت؟ می‌خواست بی‌خبر از من برگرده که فهمیده؟ آب رو بستم، پوزخندی زدم و با به زبون آوردنِ بدترین حرف ممکن، قلب حساس و شکننده اش رو جوری شکستم که محال ممکن بود بشه درستش کرد. «بابات خوب شناخته بودت که اونجور دست و پاتو بسته بود» و بعد بدون اینکه تکه های شکسته‌ی قوری رو جارو کنم، رفتم سمت اتاقی که یه زمانی برای کار بود و در رو محکم کوبیدم! لحظه‌ی آخر به این فکر کردم که خوبه طبق عادتِ اون دوماه نبودنش، حفاظ رو کشیده و قفل کردم و نمی‌تونه جایی بره! اصلا مگه جز اینجا، جایی رو داره که بره؟ نفهمیدم چقدر گذشت و از پنجره زل زدم به ماشین هایی که با سرعت رد می‌شدند که با آلارم گشنگی، یاد این افتادم که ما صبحونه هم نخوردیم و از اتاق رفتم بیرون. تو آشپزخونه نبود و حدس زدم رفته باشه تو اتاق و خواب باشه. جا و کار دیگه ای که نداشت. تیکه های شکسته‌ی قوری رو جارو کردم، کف آشپزخونه رو تی کشیدم که لک چایی بره و بعد مشغول ناهار درست کردن شدم و هم زمان به بچه ای فکر کردم که می‌تونست باشه و نبود. هرچند به گفته دکتر هنوز چیزی نبود و طبق توضیحش سقط تو این سنِ بارداری غیر طبیعی نیست و ممکنه برای خیلیا پیش بیاد اما من پوپک رو مقصرش می‌دونستم. چطور عشقم رو ندید و می‌خواست بی‌خبر بره؟ اگه من از ترس گم کردنش، ممنوع الخروجش نمی‌کردم، مثل اوندفعه می‌رفت؟! اینبار با بچه‌ی تو شکمش؟ یعنی هیچ علاقه ای به من نداره؟ با این فکر های سمی، دوست داشتم زهر بریزم تو غذا و جفتمون رو بکشم ولی به جاش یه غذای (هچل هفت) و بی حوصله درست کردم و رفتم تو اتاق که صداش کنم ولی نبود. درست مثل اوندفعه! دویدم سمت در و با دیدن حفاظ باز، تازه یادم افتاد که پوپک هم تو این خونه زندگی می‌کرد و کلید همه‌ی قفل ها رو داشت. تکیه دادم به دیوار و دوباره پوزخندی رو لبم اومد. به درک که رفته! زیر غذا رو خاموش کردم و بدون اینکه چیزی بخورم رفتم تو اتاق خودمون و رو تخت دراز کشیدم. با بوش که رو تخت مونده بود دلم خواست تو بغلم باشه اما مغزم سر حرف خودش وایساده بود و میگفت بهتر که رفت! چند بار این پهلو به اون پهلو شدم، طاق باز خوابیدم، رو شکم دراز کشیدم و جدال بین عقل و دلم ادامه داشت. گشنگی داشت معدم رو سوراخ می‌کرد و با این فکر که حتما پوپک هم گشنه اش شده، از اتاق رفتم بیرون و چنگی به موهام زدم! کجا رفته بود؟! اصلا کجا رو داشت که بره؟ یکم فکر کردم و تنها جایی که به فکرم رسید، خونه‌ی بابا اینا بود یعنی تنها جایی که من هم میشناختم! ولی خوب یجورایی هم امکان نداشت اونجا رفته باشه! اگه می‌رفت باید همه چیزو می‌گفت که خوب اونوقت باید با مامان درگیر می‌شد و دیگه محبت بابا رو هم نداشت. خوب وقتی می‌خواسته بره یعنی هیچکدوم ازینا براش مهم نبوده دیگه! به هرحال پرسیدنش که ضرری نداشت! به بهونه‌‌ی احوالپرسی به بابا زنگ زدم و یکم صحبت کردیم و وقتی متوجه شدم پوپک اونجا نیست، تعارفش برای اینکه شام بریم پیششون رو رد کردم و گوشی رو انداختم کنار! اصلا چرا باید دنبالش باشم؟ اینهمه مواظبش بودم و بهش رسیدگی کردم، وقتی بدون تشکر و خداحافظی رفته یعنی نمی‌خواسته دنبالش برم دیگه! پس من چرا دنبالشم؟ اینبار دراز کشیدم رو مبلی که شاهد همه‌ی دلتنگیام بود و دوباره دلم براش تنگ شد. یعنی واقعا رفت؟ نکنه رفته باشه خونه‌ی خاله؟! وقتی پیش بابا نرفته اونجا هم نمی‌ره! ادامه دارد... تعجیل در فرج صلوات 🌷
روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین علیه‌السلام را نیش زد، او سریعاً نزد حضرت آمد... حضرت به او فرمود: بر اثر این نیش نمی میری، برو. او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد: "یاامیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دوماه زجر کشیدم." حضرت به او فرمود: میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟ عرض کرد: خیر. حضرت فرمودند: "چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره و غیبت کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب به‌خاطر آن است." 📚(مستدرک الوسایل جلد ۱۲) ⬅️ نسبت به دفاع از دینداران و مؤمنان غیرت داشته باشیم 🤲 💚 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🌷 از علمای اهل تسنن کردستان که شکنجه را بجای توهین به حضرت امام خمینی ره تحمل کرد تا به شهادت رسید 🌷 تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۰۸/۰۸ - منطقه سارال مریوان - شهادت توسط عوامل ضد انقلاب کومله دمکرات وابسته به دولت تروریست آمریکا 🤲 سه آرزوی این شهید عزیز: همواره در زندگی سه آرزو داشتم ، ✅ آرزویم این بود با لباس روحانیت و خدمت به دین مبین اسلام و شریعت محمدی ( ص) را به تن داشته باشم که خداوند این توفیق را نصیبم کرده است ✅ دومین آرزویم زیارت خانه ی خدا بود که درمیان سالی به این آرزو رسیدم ✅ آرزوی دیگر شهادت در راه خداست 🌷 و به خواست خداوند در سن هشتاد و یک سالگی به آرزویش ( شهادت ) دست یافت. 🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔🌷💔 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ 💔🌷💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🌷شهید مدافع وطن🌷 🤲 هدیه به روح شهید 🌷🌷 ودیگرشهدای راه اسلام وقرآن، امام شهدا، اموات واسیران خاک، وتعجیل در فرج آقا صلوات 🌷 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
26.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که برای آب نامه می‌نوشت ؛ چون کسی نداشت...💔 ارزش چند بارگوش دادن رو داره... تقدیم به شهدای دانش آموز🌷 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
_بسم‌الله‌... _رفیق‌با‌هم‌بخونیم...🤲🏻 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ‌الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ‌ وَضاقَتِ‌الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ‌الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي‌الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ‌الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُاِكْفِياني‌فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَالسّاعَةَ،الْعَجَلَ‌الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313