eitaa logo
گروه فرهنگی313
1.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
19 فایل
هدف : کارفرهنگی ،اجتماعی ؛سیاسی درمسیر امام زمان"عج "؛ بااستعانت ازخداوند واهل بیت"س". ✅️کپی مطالب همه جوره "حلال" کانال: @goruh_farhangi_313 گروه: https://eitaa.com/joinchat/4079420039Ced95c26028 ارتباط با خادم کانال وگروه : @SEYEDANE
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔🌷💔 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ 💔🌷💔 💚 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیره‌برتوشـدم‌و‌پلک‌زدن‌یادم‌رفـت( :🥺❤️‍🩹 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
💛 ✨ از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده: هركس چهل صبحگاه اين عهد را بخواند، از يـاوران قائم‏ ما باشد و اگـر پيش از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود، خدا او را از قــبـر بيرون آورد كه در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالى بر هر كلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد و هزار گناه از او محو سازد. آن اين است؛ ✨اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الــرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَـحْرِ الْمَـــسْجُورِ وَ مُــــنْزِلَ الـتَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الــزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّـــلِّ وَ الْحَــرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ‏] الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْأَنْبِيَاءِ [وَ] الْمُرْسَلِينَ✨ ✨اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ [بِاسْمِكَ‏] الْكَرِيمِ وَ بِنُورِ وَجْــهِـــكَ الْمُنِيرِ وَ مُلْكِكَ الْقَدِيمِ يَا حَيُّ يَا قَــيُّــومُ أَسْأَلُكَ بِاسْمِــكَ الَّـــذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ يَا حَيّا قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا حِينَ لا حَيَّ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا حَيُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ✨ ✨اللَّهُمَّ بَـلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَـنْ جَـمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَـهْلِهَا وَ جَـبَلِهَا وَ بَــرِّهَا وَ بَـحْـــرِهَا وَ عَـنِّي وَ عَـنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَـةَ عَـرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْـصَاهُ عِلْمُهُ [كِتَابُهُ‏] وَ أَحَاطَ بِـهِ كِتَابُهُ [عِلْمُهُ‏]✨ ✨اللَّهُمَّ إِنِّـي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَـبِـيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِـشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَـةً لَـهُ فِي عُـنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَــدا الـلَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِـــــنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْـمُـسَارِعِــيـنَ إِلَـيْـهِ فِـي قَـضَاءِ حَـوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ‏] وَ الْمُـحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِـقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَـــيْـــنَ يَدَيْهِ✨ ✨اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَـيْنِي وَ بَـيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَـلْتَهُ عَلَى عِـــــــــــبَــادِكَ حَـــتْــما مَـقْـضِـيّـا ،فَـأَخْـرِجْـنِي مِـنْ قَــبْـرِي مُـؤْتَـزِرا كَــفَـنِي شَـاهِرا سَـيْفِي مُجَرِّدا قَنَاتِي مُلَبِّيا دَعْـوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي✨ ✨اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِيَّكَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتَّى لا يَظْفَرَ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ يُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ✨ ✨اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِكَ وَ نَاصِرا لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ نَاصِرا غَيْرَكَ وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكَامِ كِتَابِكَ وَ مُشَيِّدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَ سُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ✨ ✨اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِكَانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ✨ ✋آنگاه سه بار بر ران راست خود میزنى، و در هر مرتبه میگويى: 🔅الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ🔅 ✨اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّكَ اَلْفَرَج✨ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🌷شهید انقلاب 🌷 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🤲 هدیه به روح شهید 🌷🌷 ودیگرشهدای راه اسلام وقرآن، امام شهدا، اموات واسیران خاک، وتعجیل در فرج آقا صلوات 🌷 شهادت:۱۳۸۰/۰۷/۱۷💔 محل شهادت : فکه💔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
29.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(شمانگذاشتیدمن بروم)🌷 یکبار مجروح شدوکار مجید پازوکی را به ۹ ماه کما کشاند. در دوران جنگ که به عنوان تخریبچی حضور داشت، در یکی از عملیات‌ها پس از باز کردن معبر چند گلوله به شکمش اصابت کرد به طوری که وقتی او را به آمبولانس می‌رساندند از شهادتش مطمئن شده بودند. وقتی به بیمارستان رسید، پس از معالجات اولیه به کما رفت و ۹ ماه در کما بود. در این مدت حتی پزشک‌ها از به هوش آمدنش قطع امید کرده بودند اما او پس از ۹ ماه چشم باز کرد و بعد از مرخص شدن از بیمارستان به سرعت فعالیت‌هایش را پی گرفت. بعد از این دوره کما، وقتی از مادرش شنید که با اهالی خانواده‌ نذری را در امامزاده صالح ادا کرده‌اند که او به زندگی برگردد به خنده تلخی گفته بود: «شما نگذاشتید من بروم!»💔 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
راه نجف تا کربلا سراسر عشقه اونایی که رفتن میدونن خستگی این جا لذت بخشه هر جا خسته بشی باید استراحت کنی ولی اینجا خستگی بهت قدرت بیشتری رو برای ادامه راه میده چون اینجا مقصدش فرق میکنه اینجا مقصد عشقه کسی مجبورت نکرده خودت میری تا به عشقت برسی ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
بزرگی می‌گفت: دختر ها و خانوم هایی که تو ایام عزاداری ماه محرم آرایش میکنن میان روضه یا میرن کنار خیابون تماشای دسته های عزاداری منو یادِ زن های شامی می‌اندازدن که وقتی بهشون خبر رسید کاروان اسرای کربلا و سر های بریده به شام رسیده آرایش کردن و خلخال به پاهاشون بستن و هلهله کنان به تماشای اون عزا رفتن ... هیچ‌‌وقت‌این‌حرفِش‌روفراموش‌نمیکنم.. ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
وقتی‌به‌سید‌الشهدا(ع)‌گفتندکه‌چرا‌ زن‌و‌بچه‌هایت‌را‌میبرید،؟ نکند‌اسیر‌شوند،‌نکند‌جلوی‌دست‌پایتان‌ را‌بگیرند‌و... حضرت‌زینب(س)‌وارد‌شدند‌و‌فرمودند:🧡✨ چه‌میگویی؟! ما‌خودمان‌انتخاب‌کردیم‌که‌ 'تـا‌آخـر‌'پای‌'امام‌زمانمان‌'بمانیم✋🏻 - خب‌رفیق! ما‌چقدر‌پای‌امام‌زمانمون‌موندیم...⁉️ اصلا‌به‌فرستادن‌یک‌صلوات‌براشون‌فکر‌کردیم...⁉️ برای‌سربازیشون‌‌چقدر‌خودسازی‌کردیم...⁉️ ‌☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
چفیه تو.... چادر من برادر شهیدم .......!! اگر تو چفیه داشتی، من چادر دارم........!!! اگر تو با چفیه ات علی وار می جنگیدی، من با چادرم زهرا وار زندگی میکنم.......!! اگر تو در برابر بمب های شیمیایی چفیه ات را می بستی، من در برابر نگاه های هرزه چادرم را سر میکنم.......!! من همه ی افتخارم این است، که سرخی خونت را به سیاهی چادرم سپرده ای......!!!!! خونت پایمال نمیشود برادر شهیدم...... ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
به جای آزمایش دادن یه لیوان آبغوره بخور😳 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ① یک استکان آبغوره بنوشید و ۵۰ ثانیه صبر کنید... ② اگر دهانتان آب افتاد، قندتان بالاست. ③ اگر دهانتان خشک شد، مشکل کبدی دارید. ④ اگر دهانتان کف کرد یا چسبناک شد، چربی خون دارید. ⑤ اگر دچار سردرد شدید، اختلال فشار خون دارید. تست کن ببین درگیر کدوم بیماری هستی؟؟؟ تعجیل در فرج صلوات
🌹 انتشار برای نخستین بار! دستخط ... ▪️ عملیات نظم در خانواده! ۱_با اعضای خانواده تمام احترام رعایت شود (در اوج محبت) ۲_باید حدقل هفته یک مرتبه برای همسر گل خریده شود ۳_ساعت خوابیدن و بیدار شدن همیشه باید یکی باشد ۴_لباس های شخصی خود را حدقل بشورم ۵_ظرف های داخل آشپزخانه به محض رویت باید شسته شود ۶_هرگونه ریخته و پاش در منزل باید به سرعت جمع آوری شود ۷_باید در خانه همیشه نان تازه باشد ۸_وضعیت لباس فرزند وهمسر باید کنترل شود و زمانی برای خرید ماهانه یا سالانه مشخص شود ۹_بخشی از حقوق به خود همسر داده شود ۱۰_به هیچ وجه سر همسر و فرزند نباید داد کشید ۱۱_دیدار پدر و مادر و فامیل بسیار حساب شده و طی زمان بندی باشد ۱۲_باید برنامه های منزل از یک هفته قبل تنظیم شود ۱۳_باید زمان تفریح همسر و فرزند کامل منظم و مشخص شده باشد •┈┈••✾🍃💞🍃 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
35.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کوتاه شهیدانه زیستن شهید ابراهیم همت🌷 روایتی از شهید ابراهیم همت در میدان جنگ به مناسبت الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🌺 لقمان حکیم گوید: روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم ... 🌾خوشه هایی از گندم که از روی تکبر سر برافراشته و خوشه های دیگری که از روی تواضع سر به زیر آورده بودند نظرم را به خود جلب نمودند 👈و هنگامی که آنها را لمس کردم، شگفت زده شدم خوشه های سر برافراشته را تهی از دانه و خوشه های سر به زیر را پر از دانه های گندم یافتم با خود گفتم: 👌در کشتزار زندگی نیز چه بسیارند سرهایی که بالا رفته اند اما در حقیقت خالی اند. ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینترنشنال میگه همسر رو تو نیویورک دیده😂 یکی به این احمقها خبربده همسر پزشکیان چندساله که از دنیا رفته... الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🤲 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی _ همیشه می گفت ؛ _ با انگشتاتون‌ زیاد ذکر بگید چون‌ _اون‌دنیــا هـمین‌ انگشتا شفاعت‌می‌کنند" ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
💠وظیفهٔ یک شیعهٔ ناب . 💠 یاری امام زمان عجّل الله با :🔰🔰🔰 1️⃣ تبعیّت از امام زمان عجّل‌الله؛ 2️⃣ دفاع از حریم ولایت امام زمان عجّل‌الله؛ صورت می‌گیرد . 🔸🔸🔸و اینگونه ، دینداری را شیعیان باید به‌ رخ بکشند‼️ ⬅️و حدیث :«مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد ، به مرگ جاهلیت مرده است؛ 👆👆دلالت بر همین امر دارد که دینداری ، یاری و همراهیِ امامِ هر زمانیست. 👈 پس عمل را زمانی می توان عمل نامید ، که حقیقت بندگی ، یاری وهمراهیِ ولیِّ معصومِ زمان را نمایان سازد . 🔷اگر کسی در راه یاری و زمینه سازی برای امام زمان عجل‌الله تعالیٰ فرجه الشریف کار نکند ، عملی را صورت نداده؛ ⬅️در واقع شکر نعمت خدا را بجا نیاورده است. 💫باید از هر وسیله‌ای که در دست داریم، برای یاری و زمینه سازیِ ظهورِ امام زمان عجّل‌الله تعالیٰ فرجه الشریف بهره بگیریم و غربت ومظلومیت ایشان را به گوش همه برسانیم. ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دروغگو 🔥ظریف : من تنها عضو دولت چهاردهم هستم که خودم و همسرم اجازه ورود به آمریکا رو نداریم!» یه سوال : توکه اجازه ورود به آمریکا رونداری الان آمریکاچیکار میکنی؟🤔 ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
📚 تقدیر قسمت هشتاد ✍️ یه پیشبند قرمز، مثل بقیه‌ی گارسون های رستوران بسته بود و داشت صمیمانه با اون آقا صحبت می‌کرد. موهاش هم مثل همیشه طلایی شده بود! یکم که باهم حرف زدن، لباش به خنده باز شد و اون آقا هم سرشو تکون داد و لبخند اطمینان بخشی بهش زد، آب دهنمو قورت دادم و با پوزخندِ اون فکر منفی درونم، به این نتیجه رسیدم که اشتباه نمی کردم و پوپک به خاطر یکی دیگه که معلومه حسابی هم پولداره و عشق از تو چشماش لبریزه، منو پس زد. حتما اینم مثل نامزد رضوانه، به خاطر پوپک مشتری دائم این رستوران شده و قراره خوشبختش کنه. این میز رو هم تو این شلوغی رزرو کرده که دوتایی شام بخورن. دوتایی شام بخورن؟ خوشبختش کنه؟ زن منو؟ کسی که به خاطر داشتنش تا اینجا اومدم؟ یعنی بازم بدون اینکه به خواسته ام برسم، باید کوتاه بیام و بذارم دیگران به خواسته شون برسن و برام تصمیم بگیرن؟ ولی اون زن منه! هنوز زن منه! نفهمیدم چیشد! انگار یک آن خون به مغزم نرسید یا همون دست هایی که منو آورد تو این رستوران، بلندم کرد و گفت: «احمق، یکبار هم شده تو زندگیت، برای داشتن چیزی که مال تو و خواست خودته، بجنگ و نذار دیگران برات تصمیم بگیرن» جوری از روی صندلی بلند شدم که پرت شد رو زمین و صدای بلندش، هیاهوی مشتری ها رو کم کرد و وقتی به خودم اومدم که اون مرد با «آخ»ی دستشو گذاشت رو بینیش و پوپک با جیغ اسممو صدا زد... با عصبانیت نگاهش کردم و داد زدم: «به خاطر این پَسَم زدی؟ به خاطر پولش؟» و پوپک در حالی که تمام خنده اش به گریه تبدیل شده بود و مشخص بود حسابی ترسیده و خجالت زده است، به جای جواب دادن به من، داشت سعی می‌کرد اون آقا رو آروم کنه و دو تا پسر دیگه که معلوم بود از همکارای پوپک هستن و با شنیدن سر و صداها از آشپزخونه اومدن بیرون، بازوهامو گرفته بودن و سعی داشتن منو از اون میز و آقا، دور کنن ولی نه! دیگه کوتاه نمی‌اومدم. نمیذاشتم هیچ کس ازم، بگیرتش! بازوهامو تکون دادم که از دست اون دوتا پسر درشون بیارم و دوباره حمله کردم سمت اون آقا. تازه دستاشو از روی بینیش برداشته بود و با دستمالی که احتمالا پوپک بهش داده بود و گرفته بود جلوی بینیش، با چهره‌ای عصبانی و سَری بالا گرفته، برای بند اومدنِ خونِ دماغش، سال جدید رو نه تو اون رستوران و نه تو چراغونی های هیجان انگیز خیابون های استانبول، که تو اداره‌ی پلیس و در کنار پوپک و اون آقا تحویل کردیم و با اون صورت های خونی و دماغ های نیمه شکسته، بیشتر شبیه سکانس پایانی فیلم های ترسناک بودیم تا کسایی که منتظر سال نو بودن. تازه اونجا بود که فهمیدم، اون آقا، وکیل مهاجرتی پوپکه به خاطر پوپکی که مثل ابر بهار می‌بارید و به جای من ازش عذرخواهی می‌کرد رضایت داد و تو اولین ساعت های سال هزار و چهارصد و سه، تونستم کنار پوپک باشم و قدم زنون از اداره‌ی پلیس اومدیم بیرون. بدون اینکه برام مهم باشه میفهمه یا نه، به فارسی از اون آقای وکیل عذرخواهی و تشکر کردم و بعد از دست دادن باهاش که با اکراه انجام داد، ازش جدا شدیم. با دردی که تو بینیم پیچید. با تعجب برگشت سمتم و وقتی دید با ناله خم شدم و دستم روی بینیمه با حالت نگرانی که سعی داشت پشت لحن خشنش قایم کنه پرسید:درد داری؟ یه دستمال از تو کیفش درآورد و گرفت جلوی بینیم که دوباره داشت ازش خون می‌اومد و گفت سرم رو بالا بگیرم که آروم خندیدم و گفتم: «مگه خون دماغ شدم که بالا بگیرم. اون مرد زد شکوند دماغمو!» بازم با لحن بی تفاوتی گفت: «تقصیر خودت بود. اونکه کاریت نداشت، تو بهش حمله کردی!» با هر نفس درد تو بدنم می‌پیچید ولی سعی کردم صاف وایسم و گفتم: «فکر کردم قضیه عشق و عاشقیه!» بدون اینکه نگاهم‌ کنه حرفو عوض کرد و گفت: «میخوای بریم دکتر؟» «نه» کوتاهی گفتم. انگار یکی از درون، دلمو چنگ زد! چی باعث شده بود حاضر باشه اینهمه سختی رو تحمل کنه اما پیش من نباشه؟ با این فکر که راستی راستی هیچ علاقه ای بهم نداره و نباید تو فشار بذارمش خواستم راهمو جدا کنم و برم هتل ولی بعد یادم افتاد که برای برگردوندنش اومدم و اینبار قرار نیست شکست بخورم. پس دنبالش رفتم، و گفتم: «ولی من دوسْت دارم کنار هم باشیم» دستشو کشید و گفت: «پس دوست نداشتن من چی میشه؟» واقعا دوست نداشت؟ دیگه دوستم نداشت؟ نه! نمی‌تونستم باور کنم. اون تو اداره‌ی پلیس ازم دفاع کرد و گفت شوهرشم. پس یعنی هنوزم یه ذره حس بهم داره و من باید کمکش کنم دوباره مثل قبل شه! ادامه دارد.. تعجیل در فرج صلوات 🌷
📚 تقدیر قسمت هشتاد و یک ✍️وقتی تو خیابون های پر از نور اطراف خونه‌ی پوپک که نزدیک میدون تکسیم بود، راه می‌رفتیم یاد دیشب افتادم که حسرت این کنار هم بودن رو داشتم و بهش گفتم: «خیلی خیلی دوستت دارم!» سرشو بلند کرد و با لبخند نگاهم کرد و گفت: «مثلا انقدری هست که منو به صرف شام تو یه رستوران گرون دعوت کنی؟» آب دهنم رو قورت دادم و با یه حساب سرانگشتی ذهنی سریع گفتم: «بله حتما! فقط من نمیشناسم، خودت باید بگی کجا!» خندید و گفت: «شوخی کردم، میخواستم امتحانت کنم. پولاتو نگه دار که وقتی برگردی کلی کار داری!» یه لحظه از ترس حرفی که زد، انگار تمام انرژیم از بین رفت و نتونستم قدم از قدم بردارم و برگشت سمتم و گفت: «چیشد؟» با بُهت نگاهش کردم و گفتم: «برگردی؟ مگه تو باهام نمیای؟» برگشت سمتم و با ناز گفت: «یعنی میگی بیااام؟ پس اهدافم چی؟» گفتم: «انقدر اذیتم نکن پولکی! ما باهم برمی‌گردیم فهمیدی؟» خندید و گفت: «نچ، من که بلیط برگشت ندارم، الانم بعیده گیر بیاد» گفتم: «شده باشه، میذارمت تو چمدونم و می‌برمت ولی بدون تو برنمی‌گردم. فهمیدی؟» با خنده گفت: «اوهوم. راستی به خانواده ات چی گفتی؟» چه بازپرسی بدی بود وسط اینهمه احساسات؟ بهش گفتم: «حرف قاطی نکن لطفا!» خندید و گفت: «نه جدی پرسیدم! نگران این بودم که از جوابم ناراحت شه! شونه ای بالا انداختم و طوری که انگار اصلا مساله‌ی مهمی نیست، گفتم: «واقعیتو» گفت: «یعنی همه چی رو گفتی؟» «اوهوم»ی گفتم که آروم گفت: «پس چطوری میخوای برگردم؟! مامانت همون موقعش هم...» حرفشو‌ قطع کردم و با ناله گفتم: «مگه میخوای با مامانم زندگی کنی؟ همه چی کم کم درست میشه! وقتی بفهمن واقعا همدیگه رو دوست داریم، این روزا رو فراموش می‌کنن!» روشو برگردوند و خیلی بی تفاوت گفت: «حالا کی گفته دوستت دارم؟» گفتم: «این! قلبت!» به رستورانی که جلوی رومون بود اشاره کرد و گفت: «بریم اونجا شام بخوریم؟ غذاهاش خوشمزه است» در حالی که از حرف قاطی کردنش لبخندی رو لبم نشست، «باشه»ای گفتم و به سمت رستوران حرکت کردیم. و بعد پیاده رفتیم سمت خونه‌ی پوپک. ته دلم از اینکه برعکس من انقدر قوی و مستقله، بهش افتخار کردم و از اینکه مال منه، ذوق زده شدم ولی بعد، حسی که همیشه لحظات خوب رو بهم زهر می‌کرد پرسید: «مگه مال توا؟» و اخمام رفت تو هم. وقتی متوجه سکوتم شد نگاهم کرد و با دیدن اخمام با تعجب و خنده پرسید: «با خودت دعوات شده؟» سرم رو به معنی «نه» بردم عقب که گفت: «به خاطر پول شام ناراحتی؟» چند ثانیه تو چشماش نگاه کردم و گفتم: «نخیر! نتونستم به یه سوالی جواب بدم ناراحتم» گفت:« کمک میخوای؟» گفتم: «اوهوم، میتونی جوابشو بدی؟» آروم گفت: «بپرس» آب دهنم رو از ترس جوابش قورت دادم و گفتم: « قول میدی همیشه کنار من باشی؟» جوابی نداد! با وجود تلاش های زیاد من، پوپک نتونست بلیط برگشتِ هم زمان پیدا کنه و با اینکه چیزی نمی‌گفت، حس کردم به خاطر تعهد کاریش، اصلا مثل من اصراری هم برای زودتر برگشتن نداره و مجبور شدم تنهایی برگردم و حتی نمی‌دونستم کی قراره اونم بیاد! ولی قدرت، دست اون بود و مجبور بودم به حرفاش گوش کنم و وقتی قول داد به محض پیدا کردن بلیط بهم خبر بده دیگه نتونستم مخالفتی باهاش بکنم. دختره‌ی لجباز حتی آخرین ساعت های ترکیه بودنم رو هم با من نگذروند و گفت باید بره سرکار و قبل از اینکه برم فرودگاه اونم نه به خواست اون و به حرف دل خودم، دم رستوران و در حد یه خداحافظی دیدمش! ادامه دارد... تعجیل در فرج صلوات 🌷
🔹اعمال قبل از خواب ‼️سرباز امام زمان وضو قبل خواب فراموش نشه قبل از خواب پنج دقیقه با امام زمانت حرف بزن منتظرته... یا حق ✋ 🔴قبل خواب🔴 برای مظلومان فلسطین پنج مرتبه همه👇👇👇 أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
شیخ رجبعلی خیاط میفرمود: بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی ، خمش می‌کنی ... هر چه خم شود خالی تر می‌شود ؛ اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود ... دل آدم هم همین طور است ؛ گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم ، غصه ، از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران ... قرآن می‌گوید : "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛ خم شو و به خاک بیفت ؛ سجده کن " این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است. 💖.•°``°•.¸.•°``°•.💖 ‎‌‎ ☚ گروه‌فرهنگی۳۱۳ @goruh_farhangi_313
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🌷 تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۷/۰۴ - شلمچه ✍🏻 بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز: ✅ آری برادران مهربانم شما باید دست در دست دیگر برادران، موارد ایجاد وحدت را بوجود آورید، تا شیاطین نتواند به حریم اسلام و قرآن تجاوز کنند ✅ برادرانم سرورانم، جان دادن در جهت اخلاص عمل و تداوم راه امام، از زیستن در خانه تنگ و تاریک دنیا، برتر است ✅ ای خواهران با حفظ حجاب تان می توانید مشت محکمی بر دهان دیو صفتان بکوبید چرا که حفظ حجاب از نشانه های ایمان است 🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم