سلام اولا که شما تشخیص نمیدید که به درد میخورید یا نه اونی هم که تشخیص داد متوجه شد که شما مفید هستید که افریدتون اما از این گذشته بستگی داره که شما به چی میگید کار که شما به دردش نمیخورید بزرگواز شاید شما از چیزی خوشتون نیاد وتو اون ضعیف باشید اما خب تو خیلی از مسائل دیگه بالاتر هستید یا خیلیا ارزو میکننمث شما باشن اما شما خبر ندارین ویا اینکه اگه ضعیفتر هستین یه قدرتی در شما هست که شما رو به اوج میرساند پس شما اولا استعدادت رو پیدا کن ودوما امیدوار باش اینقدر خودتو برا هر جریانی سرزنش نکن چرا یه مقدار از کار ها رو نمی گذاری به پای اینکه حق همین بود بهتر همین بود اگه این نمیشد اتفاق بدتر می افتاد؟
💖هࢪچہ اَز دِلـ بَرآیَـد... ✉️
سلام علیکم لطف دارید🌱 چشم سعی میکنم زودتر از۲۳ برگزار کنیم ولی بعید میدونم چون هم درس هست و هم کارها
مستمع🍭 صاحب سخن را بر سر شوق آورد😅
سلام علیکم
لطف دارید👌🏻
بنده تحقیق کردم که صحبت کردم و اینکه ملاکتون دعوت شدن یا نشدن به بیت رهبری نباشه چون الان خیلی سخنران انقلابی خوب داریم مثل استاد انصاریان . استاد ماندگاری . استاد دارستانی و..... که اخیرا به بیت رهبری دعوت نشدن🍃 پس یعنی ضد انقلابن و مشکل دارن😳
سطحی نگر نباشید لطفا✨
بازهم تشکر از انتقادتون🎈 یاعلی
سلام اولا که شما تشخیص نمیدید که به درد میخورید یا نه اوی هم که تشخیص داد متوجه شد که شما مفید هستید که افریدتون اما از این گذشته بستگی داره که شما به چی میگید کار که شما به دردش نمیخورید بزرگواز شاید شما از چیزی خوشتون نیاد وتو اون ضعیف باشید اما خب تو خیلی از مسائل دیگه بالاتر هستید یا خیلیا ارزو میکننمث شما باشن اما شما خبر ندارین ویا اینکه اگه ضعیفتر هستین یه قدرتی در شما هست که شما رو به اوج میرساند پس شما اولا استعدادت رو پیدا کن ودوما امیدوار باش اینقدر خودتو برا هر جریانی سرزنش نکن چرا یه مقدار از کار ها رو نمی گذاری به پای اینکه حق همین بود بهتر همین بود اگه این نمیشد اتفاق بدتر می افتاد؟
💖هࢪچہ اَز دِلـ بَرآیَـد... ✉️
سلام این داستان جواب کلی از سوالات میشه:زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بد
حجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خود آزاری دارن بعضی ها !
زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم خودم حافظ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، : حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.
داستان جالبیه حتما بخون اگه سوالی بود من درخدمتم بزرگوار