⭕️ چرا مجازات ورزشی، اقدام مهمی برای واکنش به جنایات رژیم صهیونیستی خواهد بود؟
به دنبال افزایش فشارهای بینالمللی بر دولتها و نهادهای اروپایی برای واکنش قاطع به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) هفته آینده جلسهای در خصوص کنار گذاشتن تمامی تیمهای فوتبال اسرائیل از رقابتهای ملی و باشگاهی یوفا برگزار خواهد کرد.
نشریه تایمز لندن اعلام کرد اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) هفته آینده جلسهای تشکیل خواهد داد که هدف آن تصمیمگیری در خصوص حضور نمایندگان فوتبال اسرائیل در رقابتهای بینالمللی قاره اروپا خواهد بود. مطابق این گزاش، اکثر اعضای کمیته اجرایی یوفا، نمایندگان رژیم صهیونیسیتی را بابت نسل کشی در نوار غزه، سزاوار حذف از رقابتهای قارهای دانستهاند. صرفنظر از اینکه نتیجه جلسه هفته آینده یوفا درباره تیمهای فوتبال اسرائیل چه خواهد شد، این سوال مطرح میشود که جایگاه ورزش در تنبیه کشور متجاوز چیست و چرا کنار گذاشتن تیمهای فوتبال اسرائیل از رقابتهای یوفا حائز اهمیت است؟
نگاهی به واکنش جامعه ورزش به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه گویای این است که افکار عمومی از مسابقات ورزشی به عنوان فرصتی برای محکوم کردن جنایتهای اسرائیل مینگرد. در همین راستا، در مسیر مسابقات دوچرخهسواری «ووئلتا ۲۰۲۵» در اسپانیا، هزاران نفر در حاشیه مسیر مسابقات تجمع کردند و با پلاکاردها و شعارهایی علیه اسرائیل، خواستار پایان دادن به بیعملی مسئولان شدند. هواداران تیمهایی چون اوساسونا، ریو والکانو و بیلبائو در اسپانیا در ورزشگاهها پرچم فلسطین را به اهتزاز درآورده و شعارهایی علیه جنایات اسرائیل سر دادهاند. در کشورهای بلژیک، اسکاتلند، نروژ و حتی آمریکا نیز در مسابقات ورزشی، افکار عمومی حمایت خود را از مردم غزه و انزجار خود را از رژیم صهیونیستی بیان کردهاند.
علاوه بر این، نهادهای ورزشی نیز دغدغه و نگرانی خود را در خصوص جنایتهای رژیم صهیونیستی بیان کرده و حتی واکنش به آنرا یک «ضرورت اخلاقی» توصیف کردند. در ایتالیا، انجمن مربیان فوتبال با اجماع کامل اعضا نامهای به فدراسیون ملی نوشت و خواستار درخواست رسمی از یوفا و فیفا برای تعلیق اسرائیل از رقابتهای بینالمللی شد. «رنزو اولیویِری»، رئیس این انجمن، اقدام را «ضرورتی اخلاقی» خواند و تأکید کرد که ارزشهای انسانی و ورزشی اجازه سکوت در برابر ظلم را نمیدهند. فدراسیون فوتبال نروژ اعلام کرده است که تمامی درآمد حاصل از مسابقه پیشرو مقابل تیم ملی اسرائیل را به نفع قربانیان فلسطینی اختصاص خواهد داد.
بنابراین، عرصه ورزش در کشورهای مختلف و در مسابقات مختلف از جمله مسابقات جهانی به عرصهای برای واکنش افکار عمومی علیه جنایتهای رژیم اشغالگر قدس تبدیل شده است. اخیراً گزارشهایی درباره تصمیم اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) برای کنار گذاشتن تیمهای فوتبال اسرائیل از مسابقات اروپایی منتشر شد. این موضوع هفته آینده در جلسه یوفا بررسی خواهد شد. چرا واکنشهای ورزشی و همچنین اقدام یوفا حائز اهمیت زیادی است؟
مهمترین دلیل اهمیت واکنشهای ورزشی به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، این است که تلویحاً به معنای محکومیت انفعال و سکوت و حتی حمایت کشورهای غربی و آمریکا از جنایتهای رژیم صهیونیستی است. در حالی که کشورهای اروپایی اقدام جدی در این خصوص انجام نداده و حتی شریک نسلکشی اسرائیل در غزه هم هستند، نهادهای ورزشی اروپایی و همچنین مردم کشورهای مختلف اروپا عمق جنایتهای رژیم صهیونیستی را درک کرده و مخالفت خود را با سیاستهای حمایتی دولتهای اروپایی نشان میدهند.
دلیل دیگر اهمیت این است که واکنشهای ورزشی از جمله کنار گذاشتن از مسابقات فوتبال سبب شدت گرفتن فشارها علیه اسرائیل نیز خواهد شد. پس از آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین، کشورهای اروپایی و برخی نهادهای جهانی ورزشی از جمله یوفا و فیفا در مخالفت با این جنگ و برای افزایش فشار علیه روسیه، حضور این کشور در مسابقات مختلف جهانی از جمله فوتبال را ممنوع کردند که این ممنوعیت همچنان ادامه دارد. در مسابقات اخیر جام جهانی کشتی که در کرواسی برگزار شد کشتیگیران روسی از حضور در این مسابقات با پرچم روسیه محروم بودند.
دلیل دیگر اهمیت نیز این است که اقدام احتمالی یوفا میتواند به دیگر مسابقات جهانی نیز تسری پیدا کند و حتی اگر نهادهایی نیز از واکنش به اسرائیل خودداری کنند، تحت فشار افکار عمومی جهانی قرار خواهند گرفت. در همین راستا، روزنامه معروف مارکا نوشت تعلیق احتمالی نمایندگان اسرائیل از رقابتهای قارهای یوفا الزاماً به معنای تکرار آن توسط فیفا نخواهد بود، اما این سازمان را در آستانه جام جهانی 2026 در موقعیتی بسیار دشوار قرار خواهد داد.
🖋 سیدرضی عمادی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ بعد از اسنپ بک؟!ً
چند ماهی است که همه درباره مکانیزم ماشه یا همان سازوکار حل اختلاف در برجام صحبت می کنند. مکانیزمی که شاید در اسم در متن برجام به نام اسنپ بک نیامده است ولی در بندهای 36 و 37 به صراحت درباره بازگشت دو طرف به تعهدات قبل از توافق هسته ای صحبت می شود.
ایران از سال 98 و یکسال بعد از خروج آمریکا از برجام شروع به کاهش تعهدات خود در توافق هسته ای کرد و تا سال 1401 تقریبا تمام تعهدات را کامل به قبل از برجام و حتی بیشتر از توان قبلی هسته ای خود کشاند.
اروپایی ها هم که عملا نقش غیرمستقل و مثبتی بعد از خروج آمریکا بازی کردند و نشان دادند رئیس اصلی جای دیگری است. اکنون همچی به نقطه سرخط رسیده است. ایران توانسته غنی سازی 60 درصد را انجام دهد و مهم ترین ابزار این موضوع که چانه زنی تهران محسوب می شود 400 کیلوگرم مواد غنی شده 60 درصد است که طرف غربی فعلاً نمی داند کجا قرار دارد!
سوال اصلی آن است بعد از اعمال مکانیزم ماشه تهران چه واکنشی نشان خواهد داد و طرف مقابل چه کنشی به آن دارد؟
اولین سناریو آن است که ایران از npt خارج شود اما به سمت ساخت بمب هسته ای نرود. این طرح میتوان خطرات جدی برای ایران در پی داشته باشد و با بهانه تراشی آمریکا مقدمات حمله نظامی یا ائتلاف کوتاه مدت علیه تاسیسات هسته ای را مجدد فعال کند.
دومین نظریه آن است که ایران از NPT خارج نشود، اما کلیه توافقات قبلی نظیر قاهره و مناسبات با آژانس بین المللی انرژی اتمی را کنار بگذارد و تا ندادن امتیاز جدی به تهران پرونده هسته ای را در ابهام قرار دهد و موضوع 400 کیلوگرم مواد هسته ای مسکوت و پنهان بماند که بنظر می رسد شورای عالی امنیت ملی و دستگاه های حاکمیتی نظری مبنی بر این منوال دارند.
سومین موضوع که شاید خطرناک ترین سناریو باشد هم آن است که تهران مانند کره شمالی در سال 2003 تمام درهای کشور روی موضوع هسته ای را بسته و به سمت ساخت سلاح هسته ای برود. این موضوع با توجه به صحبت اخیر آیت الله خامنه ای و همچنین حمله قطعی نظامی در زمان خلا رسیدن به تسلیحات هسته ای جزء ضعیف ترین سناریوهاست و بعید است دو طرف به سمت آن بروند.
🖋 محمدعلی حسننیا
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
صلح_طلب جنگ_بلد - آنلاین.pdf
حجم:
4.77M
⭕️ صلحطلب جنگ بلد
🔸 نقش رهبر انقلاب در مدیریت چندساحتی جنگ ۱۲ روزه
▫️نقش رهبر انقلاب در جنگ ۱۲روزهی رژیم صهیونی علیه ایران را نمیتوان صرفاً با اتکا به دادههای علنی و منتشرشده بهطور کامل تبیین کرد.
ماهیت جنگهای مدرن و الزامات پنهانکاری عملیاتی، دست پژوهشگر سیاست و امنیت را از بسیاری از جزئیات کوتاه میگذارد. بااینحال، بر مبنای قرائن آشکار، الگوهای رفتاری مکرر در سالهای گذشته و نشانههای قابلراستیآزمایی در خلال همین ۱۲ روز، میتوان چارچوبی تحلیلی ترسیم کرد و مبتنی بر آن راهبری فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی ایران در جنگ ۱۲ روزه را در ۴ ساحت مهم تبیین نمود.
🖋 به قلم: جعفر حسنخانی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ صلح ابدی ترامپ!
ترامپ دیشب در نشست خبری با نتانیاهو از طرح خود برای آتش بس در غزه با آب و تاب خاصی رونمایی کرد و در عین حال هم از «صلح ابدی» در خاورمیانه خبر داد. ترامپ تا توانست از خود، نتانیاهو و رهبران چند کشور عربی و اسلامی (عربستان، قطر، امارات، ترکیه و اندونزی و مصر) تعریف و تمجید کرد.
ترامپ گفت که مساله فراتر از غزه و مربوط به «صلحی ابدی» در خاورمیانه است که کلا به چند دهه منازعه میان فلسطینیها و اسرائیلیها پایان میدهد! اما در عین حال نه کوچکترین اشارهای به تشکیل کشور فلسطین کرد و حتی اظهار داشت که مخالفت اسرائیل با آن را درک میکند و نه اساسا نقشی برای خود فلسطینیها در این صلح تعریف کرد. بلکه در مقابل از دادن امتیازات کلانی به اسرائیل و در راس آنها تکمیل پروژه عادیسازی روابط در منطقه سخن گفت.
رئیس جمهور آمریکا چنان بلندپروازانه از «صلح ابدی» خود در خاورمیانه و پیمان ابراهیم یاد کرد که حتی گفت ایران هم ممکن است به این پیمان بپیوندد!
سخن گفتن ترامپ از چنین صلحی، بزرگنمایی بیش نبود و نباید زیاد آن را جدی گرفت. تحقق یک صلح ابدی با این مشخصات اساسا امکانپذیر نیست.
اما مساله دیگر، طرح ترامپ برای آتش بس در غزه در چارچوب نگرشش درباره همان «صلح ابدی» است. وی با اشاره به برخی بندهای طرحش و اعلام موافقت اسرائیل با طرحش درباره جنگ غزه، توپ را به زمین حماس انداخت و در حالی که ویتکاف و کوشنر از چند روز قبل در مذاکره با نتانیاهو در حال جرح و تعدیل این طرح بودند، اما تازه امروز عصر خود طرح به حماس ارائه شده است؛ به این معنا که با رونمایی از آن، اساسا آنچه مطلوب و مورد درخواست ترامپ است، موافقت حماس با این طرح بدون مذاکره قبلی درباره آن است.
رئیس جمهور آمریکا در عین حال تهدید کرد که اگر حماس با طرحش موافقت نکند، نتانیاهو با حمایت کامل او میتواند جنگ در غزه را ادامه دهد. البته این تهدیدهای ترامپ چیز تازهای نیست و از وقتی به قدرت رسیده است، کاملا دست اسرائیل را برای ادامه جنگ غزه برای تحقق اهداف آن باز گذاشته و از آن به انحای مختلف حمایت کامل کرده است. اما بعد از دو سال این اتفاق با این جنگ ویرانگر نیفتاده و اکنون در واقع هدف طرح ترامپ تحقق اهداف کلان جنگ با پیشبرد این طرح است.
آنچه در معرفی این طرح ترامپ متفاوت از قبل بود و کار را برای حماس دشوارتر میکند، تلاش برای قرار دادن کشورهای عربی و اسلامی در مقابل آن است. ترامپ چندین بار خطاب به رهبران چند کشور عربی که اخیرا با او دیدار کردند، گفت که مسئولیت اقناع و اجبار حماس به پذیرش این طرح با آنهاست. وی در عین حال مدعی شد که رهبران این کشورها با طرحش موافقت کردهاند.
توقف جنگ، عقبنشینی اسرائیل از نوار غزه، بازسازی آن و ارسال کمکها از طریق سازمان ملل و نه شرکت آمریکایی با وجود کلی بودن آنها و بدون جزئیات دقیق میتواند تا حدود زیادی چند خواسته کلیدی حماس را برآورد کند که شرکای نتانیاهو با بندها مشکل دارند، اما مشکل حماس با دیگر بندهای مهم طرح است؛ از خلع سلاح گرفته تا ایجاد شورای بینالمللی برای تشکیل دولت غزه و استقرار نیروهای خارجی در این منطقه. بسیار بعید است که حماس با این بندها موافقت کند و بارها مخالفت خود با چنین شروطی را اعلام کرده است.
در مجموع، طرح ترامپ علی رغم ملاحظات برخی شرکای نتانیاهو با اصول و خواستههای اصلی اسرائیل سازگار است و بر آن مبنا هم تهیه شده است؛ هر چند کل خواستههای آنها را برآورد نمیکند.
به احتمال زیاد حماس با طرح ترامپ به شیوه خود مخالفت غیر مستقیم کند؛ به این معنا که از بخشهایی از طرح استقبال و نسبت به بندهای دیگر آن ملاحظات خود را با درخواست اصلاحاتی بیان کند.
ولی در کل بعید است که طرح ترامپ با این مشخصات و بدون تغییر سرنوشت موفقی پیدا کند؛ اگر پس از ملاحظات حماس تعدیل شود که بعید است، طرف اسرائیلی مخالفت خواهد کرد و اگر هم نادیده گرفته شوند، طرف فلسطینی مخالفت میکند.
🖋 صابر گل عنبری
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
🔴 متن طرح ترامپ برای غزه:
۱. غزه باید به منطقهای بدون افراطیگری و عاری از ترور تبدیل شود که تهدیدی برای همسایگان خود ایجاد نمیکند.
۲. غزه برای منفعت مردم این سرزمین که بیش از اندازه رنج کشیدهاند، بازسازی خواهد شد.
۳. در صورت پذیرش این طرح از سوی دو طرف، جنگ بلافاصله پایان خواهد یافت. نیروهای اسرائیل به خطوط توافقشده عقبنشینی میکنند تا زمینه برای آزادی گروگانها فراهم شود. در این مدت، تمام عملیات نظامی از جمله بمباران هوایی و توپخانهای متوقف خواهد شد و خطوط نبرد تا زمان تحقق شرایط خروج کامل مرحلهای منجمد خواهد ماند.
۴. ظرف ۷۲ ساعت پس از پذیرش عمومی این توافق توسط اسرائیل، همه گروگانها، چه زنده و چه جانباخته، بازگردانده خواهند شد.
۵. پس از آزادی همه گروگانها، اسرائیل ۲۵۰ زندانی با حبس ابد و ۱۷۰۰ زندانی غزهای بازداشتشده پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، شامل همه زنان و کودکان، را آزاد خواهد کرد. برای هر گروگان اسرائیلی که پیکر او بازگردانده شود، اسرائیل اجساد ۱۵ فلسطینی جانباخته را بازمیگرداند.
۶. پس از آزادی گروگانها، اعضای حماس که به همزیستی مسالمتآمیز و خلع سلاح متعهد شوند، مورد عفو قرار خواهند گرفت. کسانی که بخواهند غزه را ترک کنند، با تضمین امنیت به کشورهای پذیرنده منتقل خواهند شد.
۷. بهمحض پذیرش این توافق، کمکهای انسانی بهطور فوری وارد غزه خواهد شد. این کمکها حداقل شامل همان موارد توافق ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ خواهد بود: بازسازی زیرساختها (آب، برق، فاضلاب)، بیمارستانها و نانواییها، و ورود تجهیزات لازم برای آواربرداری و بازگشایی جادهها.
۸. توزیع کمکها در غزه بدون دخالت طرفین و از طریق سازمان ملل، هلال احمر و نهادهای بینالمللی مستقل انجام خواهد شد. گذرگاه رفح نیز تحت همان سازوکار توافق ژانویه ۲۰۲۵ باز خواهد شد.
۹. غزه تحت حاکمیت موقت یک کمیته تکنوکرات فلسطینی و غیرسیاسی اداره خواهد شد. این کمیته با حضور کارشناسان فلسطینی و بینالمللی و تحت نظارت یک نهاد جدید «هیئت صلح» فعالیت خواهد کرد. ریاست این هیئت با پرزیدنت ترامپ خواهد بود و اعضای دیگر شامل رهبران جهانی مانند تونی بلر معرفی خواهند شد. این نهاد مسئول تأمین بودجه و چارچوب بازسازی غزه خواهد بود تا زمانی که تشکیلات خودگردان فلسطین اصلاحات لازم را انجام دهد و قادر به اداره غزه شود.
۱۰. یک طرح اقتصادی ویژه توسط ترامپ برای بازسازی و رونق غزه ارائه خواهد شد. این طرح با استفاده از تجارب موفق توسعه شهری در خاورمیانه، سرمایهگذاریهای بینالمللی را جذب خواهد کرد تا شغل، فرصت و امید برای آینده غزه ایجاد شود.
۱۱. یک منطقه اقتصادی ویژه با تعرفههای ترجیحی و دسترسی تجاری با کشورهای مشارکتکننده ایجاد خواهد شد.
۱۲. هیچکس مجبور به ترک غزه نخواهد شد. کسانی که بخواهند میتوانند بروند یا بازگردند، اما سیاست کلی تشویق مردم به ماندن و ساختن آیندهای بهتر در غزه خواهد بود.
۱۳. حماس و سایر گروهها هیچ نقشی در حکمرانی غزه نخواهند داشت. تمام زیرساختهای نظامی و تونلها نابود شده و بازسازی نخواهند شد. روند خلع سلاح غزه تحت نظارت ناظران مستقل و با اجرای برنامه خرید سلاح و بازپروری بینالمللی صورت خواهد گرفت.
۱۴. شرکای منطقهای تضمین خواهند داد که حماس و گروهها به تعهدات خود پایبند باشند و «غزه جدید» هیچ تهدیدی علیه همسایگان یا مردم خود ایجاد نکند.
۱۵. ایالات متحده با همکاری شرکای عرب و بینالمللی یک «نیروی ثبات بینالمللی» (ISF) برای استقرار فوری در غزه تشکیل خواهد داد. این نیرو پلیس فلسطینی آموزشدیده را حمایت خواهد کرد و با مشورت مصر و اردن، مرزها را ایمن و از ورود تسلیحات جلوگیری خواهد کرد.
۱۶. اسرائیل غزه را اشغال یا ضمیمه نخواهد کرد. با تثبیت اوضاع توسط ISF، نیروهای اسرائیل بر اساس جدول زمانی و شاخصهای امنیتی بهتدریج عقبنشینی خواهند کرد تا غزه بهطور کامل امن شود.
۱۷. در صورت تأخیر یا رد این طرح از سوی حماس، بخشهای آزادشده غزه تحت نظارت ISF به «مناطق عاری از ترور» تبدیل شده و روند کمکرسانی در آن مناطق آغاز خواهد شد.
۱۸. یک روند گفتوگوی بینادیانی برای ترویج همزیستی مسالمتآمیز میان فلسطینیها و اسرائیلیها آغاز خواهد شد.
۱۹. با پیشرفت بازسازی غزه و اصلاحات تشکیلات خودگردان فلسطین، زمینه برای تحقق آرمان دیرینه مردم فلسطین در مسیر تعیین سرنوشت و تشکیل دولت مستقل فراهم خواهد شد.
۲۰. ایالات متحده گفتوگوهایی میان اسرائیل و فلسطینیان برای تعیین چشمانداز سیاسی همزیستی صلحآمیز و شکوفا آغاز خواهد کرد.
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ طرح جدید ترامپ برای غزه
🔺قبلا هم گفته بودیم حمله مجدد اسراییل به غزه هیچ آورده ای برایش نخواهد داشت. الان هم معلوم شد یک تلاش پرتلفات بی فایده برای اسراییل بود.
🔺در این طرح ترامپ، کوچ مردم غزه و کشتن اعضای حماس و اخراج آنها را بیخیال شده و رفته سراغ خلع سلاح حماس. چرا چون اهداف قبلی شدنی نبود و نتوانست محققش کند.
🔺این طرح هم بیشتر یک فشار در بستر افکار عمومی است. میخواهند انزوای اسراییل را بشکنند و حماس را در کنج قرار دهند. تا امروز همواره در این جهت حماس دست برتر داشته.
🔺مصر و ترکیه و قطر که کانون اخوانیها هستند، را همراه کرده اند، بقیه کشورهای منطقه را هم همراه کرده اند. حرفهای تبلیغاتی و توصیفات خیالی برای ساختن غزه درست کرده اند که مردم غزه را هم همراه کنند مثلا. اینها مهمترین اهرم فشار و آورده جدید طرح ترامپ است.
🔺طرح ضمانت اجرا ندارد، همان اول همه عناصر قدرت حماس یعنی سلاح و اسرا را نقد میگیرد، تعهدات خود را هم قسطی میخواهد بدهد که وقتی قدرت حماس گرفته شد دیگر ضمانتی نخواهد ماند برای اجرای همان نسیه.
🔺حرف همان است که زیادالنخاله رهبر جهاد گفت، اینها میخواهند منطقه را به سمت انفجار بزرگ پیش ببرند. صلح کجا بود. شکست آمریکا از حماس بعد دو سال و تا امروز، اتفاق کوچکی نیست. آینده را این نکته واقعی روی زمین خواهد ساخت.
🖋 علی مهدیان
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ ضرورت تحول راهبردی
🔹 برجام اساسا پروژه مهار، تغییر رفتار و نهایتا هضم تدریجی نظام در هاضمه نظام بین الملل بود. شرطی کردن اقتصاد، گره خوردن امورات کشور به نظامات غربی، از بین بردن تدریجی مولفه های قدرت کشور و نهایتا استحاله نظام از مولفه های پروژه غرب در قالب برجام برای جمهوری اسلامی بود.
🔺 اکنون سوال اساسی این است؛ چرا غرب حاضر شد پروژه مهار و تغییر رفتار ایران از طریق برجام را خاتمه دهد؟!
🔹 اولین و بدیهی ترین پاسخ که ریشه خیلی از تهاجمات دشمن و عقب نشینی های ماست، همان محاسبه پذیری و پیش بینی پذیر شدن ماست. وقتی حریف می بیند خروج از برجام، تحریم های جدید، نقض های مکرر برجام، حمله نظامی و در آخر فعال کردن مکانیسم ماشه بدون واکنش جدی از سوی ایران مواجه نخواهد شد، چرا ماشه را فعال نکند؟
🔹 اما آنچه اساسی تر است و حاکمیت باید به آن توجه کند، تغییر راهبرد کلان غرب نسبت به جمهوری اسلامی است. امری که پس از ۷اکتبر با شدت بیشتری و بصورت علنی پیش رفت. تا جایی که برای اولین بار بعد از انقلاب رژیم صهیونی به نیابت از غرب با حضور آمریکا و حمایت اروپا جنگی بر کشور ما تحمیل کردند.
🔺 جنگی تمام عیار نه با هدف نابودی توان هسته ای، جنگی با هدف نابودی و تجزیه ایران و نه حتی صرف جمهوری اسلامی.
🔹 معادلات حاکم برنظام بین الملل متحول شده، غرب به دنبال بازطراحی نظمی نوین با مرزهایی جدید در غرب آسیاست. باید ابعاد جنگ را جدی تر و کلان تر دید، مساله تغییرات ژئوپلیتیکی است. غرب در برابر ایران، یکپارچه است و همان حرفی که صدراعظم آلمان در میانه جنگ گفت؛ رژیم جعلی کار کثیف(حمله نظامی به ایران) را بجای ما انجام می دهد.
🔹 متناسب با این راهبرد، ما نیز در باید در تمامی سطوح نظامی، اطلاعاتی، دیپلماسی، اقتصادی و...خود بازنگری اساسی کنیم. شیوه جنگیدن باید تغییرات اساسی کند و این تغییرات به سطوح پایین سیستم نیز منتقل شود. تحلیل، تصمیم و اقدام های گذشته منسوخ شده، تداوم مسیر قبلی نتایج جبران ناپذیری درپی خواهد داشت. امیدوارم تحولات دوسال اخیر و دفاع مقدس ۱۲ روزه ما را بیدار کرده باشد...
🖋 علیرضا فقیهی راد
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ پاسخ حماس و رضایت ترامپ!
حماس امشب پاسخ خود به طرح دونالد ترامپ درباره آتش بس در غزه را منتشر کرد و رئیس جمهور آمریکا نیز فورا در اقدامی قابل تامل و به نشانه رضایت، آن را در شبکه اجتماعی خود کاملا بازنشر داد. سپس در حالی که اسرائیل و نتانیاهو سکوت مطلقی در پیش گرفتهاند، ترامپ در «تروث سوشال» خواستار توقف فوری بمباران نوار غزه برای فراهم شدن امکان آزادی گروگانها با امنیت و سرعت شد و گفت «معتقد هستم که آنها برای صلح دائم آماده هستند».
وی همچنین بیان داشت که جزئیات در حال بررسی است و هنوز درباره آنها توافق حاصل نشده است. بعد از استقبال ترامپ، مصر و قطر و کشورهای دیگری نیز از پاسخ حماس استقبال کردند.
گویا حماس هم رگ خواب ترامپ را پیدا کرده است و در ابتدای پاسخ خود روان ترامپ را مخاطب قرار داد و از تلاشهای او با هدف توقف جنگ، تبادل اسرا، ورود فوری کمکها، مخالفت با اشغال نوار غزه و کوچاندن مردم فلسطین تقدیر کرده است. احتمالا همین خوشایند ترامپ بوده و یکی از دلایل بازنشر این بیانیه در حساب او و رضایتمندیاش باشد.
این گونه به نظر میرسد که پاسخ حماس با دقت فراوان و حساب شده نوشته شده است؛ از بخشی از طرح ترامپ برای آزادی گروگانها، توقف جنگ و عقب نشینی کامل اسرائیل از نوار غزه استقبال کرد و درباره بخشی دیگر از آن خواستار اصلاحات و توضیحاتی میشود و به اجماع ملی فلسطینی منوط کرد. حماس همچنین موافقت قبلی خود با تشکیل کمیتهای متشکل از شخصیتهای مستقل فلسطینی برای اداره نوار غزه را در این بیانیه تکرار کرده است.
در واقع، مضمون اصلی بیانیه امشب حماس منعکس کننده همان خواستههای همیشگی این تشکیلات درباره توقف جنگ و عقب نشینی کامل از غزه در مقابل آزادی کامل گروگانها است اما با ادبیاتی متفاوت و قلقلک دادن روان خودشیفته ترامپ ارائه شده است. در عین حال نیز مسائل اختلافی چون آینده نوار غزه و خلع سلاح را منوط به یک موضع ملی جامع و مبتنی بر قوانین و قطعنامههای بینالمللی دانسته و گفته است که این مسائل از طریق چارچوب ملی فلسطینی یکپارچه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
اما این که ترامپ با این وصف از بیانیه حماس استقبال کرده است، در وهله اول نتانیاهو و شرکایش را به شدت در تنگنا قرار میدهد.
با این حال، فعلا نباید همه چیز را تمام شده و توافق نهایی را کاملا در دسترس دانست و باید منتظر ماند و دید این نوع واکنش و استقبال سریع ترامپ در نهایت نوعی «فریب» صرفا برای آزادی گروگانهاست که بعد از آن نتانیاهو شروطی چون خلع سلاح و ..... را پیگیری کند. یا در مذاکرات پیشرو، میانجیگران تضمینهای لازم برای عدم از سرگیری جنگ در هر صورت را خواهند گرفت. یا این که آیا آنچه ترامپ در نشست خبری با نتانیاهو با طرح شروطی چون ضرورت خلع سلاح غزه و غیره گفت، صرفا ترفندی برای کسب موافقت آنی او با طرحش بوده است و در واقع رئیس جمهور آمریکا ملاحظات رهبران عربی و اسلامی درباره طرحش را پذیرفته است؟
پر واضح است که ترامپ در مواجهه با بن بست کنونی در سه پرونده پرچالش خارجی خود جنگ اوکراین، پرونده ایران و جنگ غزه به شدت به دنبال کسب یک دستاورد بزرگ و بهانهای برای گرفتن جایزه صلح نوبل است و احتمالا پاسخ حماس را روزنهای مهم برای تحقق آن در خاورمیانه دانسته است.
اکنون اولا باید منتظر واکنش اسرائیل بود و ثانیا این که مذاکرات بر سر جزئیات تبادل اسرا و دیگر موضوعات چگونه پیش میرود. اما همین رفتار ترامپ و استقبال گسترده از پاسخ حماس میتواند نویدبخش پایان این جنگ نسلکشی باشد.
ناگفته هم نماند که امروز اردوغان و ترامپ با هم گفتگو کردند و دو روز پیش نیز گفتگویی میان امیر قطر و رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت. احتمالا این گفتگوها در نوع پاسخ حماس و موضع ترامپ اثرگذار بوده است.
🖋 صابر گل عنبری
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ پاسخ هوشمندانه حماس
حماس به طرح ترامپ پاسخ داد؛ پاسخی که در واقع یک موافقت مشروط بود تا توپ را به زمین ترامپ بیندازد. برای درک بهتر این پاسخ، باید خود طرح ترامپ را مرور کرد.
فراموش نکنیم طرح اولیه ترامپ، کوچدادن مردم غزه و تبدیل این سرزمین به منطقهای توریستی بود؛ پیشنهادی که طبیعتاً رژیم صهیونیستی از آن حمایت میکرد. اما در طرح ۲۰ بندی جدید، ترامپ عقبنشینی کرد و مسائلی مثل حق مردم غزه، بازسازی و تشکیل دولت انتقالی را پذیرفت؛ طرحی که حتی رسانههای آمریکایی و اسرائیلی نوشتند نتانیاهو بهسختی آن را پذیرفت. بااینحال، مهمترین ایراد این طرح نادیده گرفتن نقش کلیدی حماس بود.
ترامپ تلاش داشت با حمایت غرب و اعراب سازشکار، پس از فشار افکار عمومی، یک «صلح نمایشی» برای نجات نتانیاهو بهراه اندازد. اما ماجرای کشتی صمود نقشه او را برملا کرد و مجدد رژیم را در نقطه جوش نفرت جهانی قرار داد. از این جهت پاسخ حماس به جهت زمانی نیز اهمیت بالایی دارد که نشان از هوش سیاسی و رسانه ای حماس است.
و اما بیانیه حماس چند نکته کلیدی داشت:
۱. پذیرش اصل آتشبس برای نشاندادن مخالفت با جنگ.
۲. موکول کردن جزئیات به مذاکرات، یعنی تصمیم نهایی با ترامپ نیست.
۳. رد صریح خلع سلاح.
۴. تأکید بر جایگاه حماس در دولت آینده فلسطین.
این موضع، اوج هوشمندی حماس را آشکار میکند.
🖋 محسن مهدیان
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ حماس و ترامپ و رژیم دقیقا روی چه توافق کردهاند؟!
🔺 روی کاغذ حماس با «کلیت» طرح ترامپ موافقت کرده. همین هم ترامپ را سر ذوق آورده و فیالمجلس دستور به توقف بمباران داده. موافقت حماس با «کلیت» طرح ترامپ حاوی «اما»هایی است که بعید است «روی زمین» اسرائیل تن به آنها بدهد. حماس در بیانیه خود به جای آنکه ساختار فلسطینی ادارهکننده غزه زیر نظر هیات صلحِ ترامپ باشد از یک ساختار فلسطینی حرف زده که باید با «اجماع» فلسطینیهای غزه و کرانۀ باختری تعیین شوند. جالب آنکه «خودش» را هم جزئی از همین اجماع ملی دانسته. فحش اول برای نتانیاهو!
🔺 ترامپ در بند یکی مانده به آخر طرح خود از حرکت به سمت خودمختاری و تشکیل کشور فلسطین(چیزی جدیدی نیست، همان ایدههای بزک شدۀ اسلو که همین الان خروجیاش شده زیر ناخن اسرائیل رفتن 78 درصد کرانه باختری) سخن گفته که برای نتانیاهویی که در یک سال اخیر رای به هدم هر نوع تشکیلات فلسطینی در همسایگی دولت عبری داده فحش ناموسی بزرگیست. فحش دوم برای نتانیاهو! بماند که جزئی بودن حماس از این تشکیلات هم چیزی نیست که رژیم به آن تن دهد. این هم فحش سوم!
🔺 در نهایت آنکه ترامپ در لفافه از خلع سلاح غزه دم زده. حماس اما در مصاحبۀ رسانهای ابومرزوق گفته که هر وقت «آن» تشکیلات ادارهکنندۀ غزه که گفته بودیم با اجماع فلسطینیها انتخاب و تشکیل شود راه افتاد آن وقت ما هم سلاحمان را تحویل همان ساختار میدهیم. نتیجه؟! اینها همه را بگذارید کنار اینکه حماس در بیانیۀ خودش از خروج ارتش اسرائیل سخن به میان آورده. مرحلۀ آخر عقبنشینی ارتش عبری از باریکۀ غزه هم منوط شده به وقتی که طرفین به این یقین رسیدند که تمام مفاد توافق عملی شده. این یعنی باقی ماندن ارتش در باریکۀ غزه.
🔺 نتیجه؟ بعید است این کلیات لرزان در کنار حساسیتهای ناموسی طرفین بتواند بنای یک تفاهم و توقف جنگ شود مگر اینکه اتفاقات دیگری بیفتد. «احتمالا» یک توقف موقت درگیری را خواهیم داشت و تجدید قوا و بعد هم وارد مرحلۀ بعد میشویم که طرفین همدیگر را به نقض تعهدات متهم میکنند و دوباره فتیلۀ درگیری بالا میرود.
🖋 محمدصادق علیزاده
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ نادیدههای پاسخ حماس به طرح آمریکا
🔹موافقت مشروط حماس با چهارچوب پیشنهادی طرح ترامپ برای تبادل اسرا و خاتمه جنگ، حتماً آن اتفاقی نیست که مطلوب جنگطلب بزرگ بنیامین نتانیاهو باشد. حالا همه چیز متوجه دولت اشغالگر و کابینه نتانیاهو است. اکنون پرسش اساسی حول این محور میچرخد که نتانیاهو میتواند یا در موقعیتی قرار دارد که بتواند جنگ را خاتمه دهد؟
🔹پس از ارائه طرح ۲۱ مادهای ترامپ، بحثهای گستردهای در مورد اعتبار و اثربخشی طرح رئیسجمهور آمریکا که شامل مجموعهای از مضامین درهم تنیده و متناقض بود، در گرفته بود. بررسی ابتکار رئیسجمهور آمریکا که احتمالا در هماهنگی با نتانیاهو طراحی شده بود، نیازمند یک اقدام آگاهانه، هوشمندانه و با درک ظرافتهای موجود میدانی بود.
🔹در حقیقت پاسخ حماس به این طرح یک «بله... اما» است که از یک سو عدم پذیرش کامل خواستههای آمریکاست که متضمن تسلیم و خلعسلاح مقاومت فلسطینی و تحمیل قیمومیت ترامپ بر مردم فلسطین است و در عین حال موافقت با پارامترهایی است که میتواند جنگ را پایان داده و دست نتانیاهو را از بهانهجویی برای تداوم جنایت خالی کند.
🔹در چنین چهارچوبی، حماس با آزمونی دشوار روبهرو بود و شاید در نگاهی بدبینانه در موقعیتی نامطلوب قرار داشت. این جنبش نمیتوانست با پذیرش حداکثری طرح ترامپ از حقوق ملی مردم فلسطین و سرنوشت آرمان مشروع فلسطین دست بکشد. در سوی دیگر ماجرا، حماس اگر این طرح را به طور کامل رد میکرد- به نظر میرسد فرض ترامپ و نتانیاهو بر این امر بوده است- باعث شکلگیری یک عملیات سنگین و بازی مقصرنمایی علیه حماس شده و موجب فضا دادن به گسترش استراتژی منطقهای ترامپ میشد.
🔹در این شرایط پیچیده و دشوار، موضع و واکنش حماس به طرح ترامپ از نظر سیاسی شاید حتی درخشان بود و با دقت بسیار بالایی به مسائل پرداخته است:
۱- حماس از تلاشهای کشورهای عربی-اسلامی و ترامپ برای توقف جنگ قدردانی کرد.
۲-حماس بین آنچه که به عنوان یک جنبش در اختیار دارد و قدرت تصمیمگیری در مورد آن را دارد و آنچه که مردم فلسطین به عنوان حقوق ملی دارند، تمایز قائل شد.
۳-حماس بر انتقال اداره نوار غزه به یک نهاد مستقل فلسطینی، بر اساس اجماع ملی قبلی که از طریق اجلاس سران عرب در قاهره در مارس ۲۰۲۵ مورد قرار گرفت، تأکید کرد. این گامی هوشمندانه است که از قیمومیت بینالمللی عبور کرده و با درگیر کردن کشورهای عربی، آنها را مستقیماً مسئول حمایت از مردم فلسطین و نوار غزه در روز بعد از جنگ کرده است.
۴-این جنبش تمام مسائل ملی مندرج در طرح ترامپ مربوط به آینده نوار غزه و حقوق مردم فلسطین را به یک چهارچوب ملی جامع فلسطینی که حماس هم بخشی از آن خواهد بود، ارجاع داده تا این مسائل، مانند حفظ رابطه ارگانیک بین کرانه باختری و نوار غزه، حق تعیین سرنوشت و سلاحهای مقاومت، در ارتباط با صلاحیت قضایی دولت فلسطین مورد بحث قرار گیرد.
🔹به این ترتیب، حماس با طرح آمریکا به طور مثبت و مسئولانه برخورد کرد. پاسخ مقاومت فلسطین هم به ترامپ دستاورد شخصی مورد نظرش را در سودای صلح نوبل میدهد؛ هم چهارچوبی برای آتشبس ایجاد میکند. ضمن اینکه همه نیروهای ملی فلسطین و کشورهای عربی و اسلامی را برای به عهده گرفتن مسئولیت تاریخی خود درگیر خواهد کرد.
🔹در نهایت حماس، توپ را در زمین نتانیاهو انداخت و او را در تنگنا قرار داد. هر اقدام نتانیاهو در تداوم جنگ، مشروعیت بینالمللی به حماس و دفاع متقابل آنها میبخشد و فشارهای بینالمللی را بر تلآویو تشدید خواهد کرد. جدای از این نتانیاهو در جبهه داخلی هم باید وزرای افراطی چون ایتامار بن گویر و اسموتریچ که به چیزی جز اشغال کامل و ضمیمه کردن غزه راضی نیستند را برای پایان جنگ و خروج از غزه متقاعد کند که بدیهی است با مخالفت آشکار آنها مواجه و کابینه بار دیگر میتواند در معرض فروپاشی قرار بگیرد.
🔹انتظار میرود نتانیاهو، طبق معمول، کارزار شدیدی در کاخ سفید، کنگره و از طریق لابیهای صهیونیستی راهاندازی کند تا مانع از توقف جنگ شود. تا این لحظه، حماس توانسته فشار شدید روی خود را به تلآویو منتقل کند.
🔹اما آنچه اهمیت دارد و تصویر نهایی را شکل میدهد، تحولات در میدان است. سال گذشته هم پس از آتشبس ۵۰ روزه، نتانیاهو، توافقات حاصل شده را زیرپا گذاشت و جنگ را از سر گرفت. تا اینجا و در کارزار دیپلماسی، حماس توانسته شیطان را به دام انداخته است.
🖋 علیرضا حجتی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ آیا به قیمت این خونها میارزید؟
در طول دو سالی که از وقوع عملیات «طوفان الاقصی» میگذرد، شدت عملیات جنایتکارانه رژیمصهیونی در نوار غزه و کشتار وسیعی که منجر به شهادت بیش از ۶۰هزار نفر - که غالباً کودکان و زنان بودند - شده است، بحثهای گستردهای را در محافل رسانهای و مطبوعاتی جهان برانگیخته است. در این میان، برخی این پرسش اساسی را مطرح میکنند که آیا اصلاً چنین عملیاتی ارزش آن را داشت که به چنین واکنش خونینی از سوی صهیونیستها بینجامد؟
غیر از آنان که به لحاظ سازمانی و تشکیلاتی وابسته به رژیمصهیونی یا متحدان آن هستند، عمده مردمی که در اقصینقاط جهان از واقعیت ماجرا مطلع شدهاند، جنایت صهیونیستها در غزه را محکوم کرده و نسبت به آن ابراز انزجار میکنند. با اینحال، برخی از همین افراد نیز میپرسند: «با توجه به آگاهی از ماهیت جنایتکار صهیونیستها، آیا قیام فلسطینیان برای بازپسگیری سرزمین مادری ارزش اینهمه هزینه را داشت؟»
مهمترین مشخصه این نگرش - که اگرچه جنایت صهیونیستها را محکوم میکند، اما مقاومت فلسطینیان را به دلیل علم به ماهیت خونین دشمن، نادرست میداند - آن است که در پسذهن خود، بهگونهای برای صهیونیستها «حق» ویژهای قائل شدهاند. گویی، چون آنان جنایتکارند و به هیچ الزام اخلاقی یا موازین ادعایی حقوق بشر پایبند نیستند، پس دیگران باید در مقابلشان کوتاه بیایند و از حق مسلم خود صرفنظر کنند.
این، منطقی است که از آن بهعنوان «منطق سلطهپذیری» یاد میشود، یعنی اگر کسی زورش از تو بیشتر است یا جنایتکار است، تو باید در برابر او تسلیم شوی و به خواستههایش گردن نهی، مبادا که آسیبی به تو برساند. اگر چنین منطقی بر روابط بشری حاکم شود، انسانها برای همیشه در چرخه ظلم و ستم محبوس خواهند ماند. منطق سلطهپذیری، در واقع منطق «ظلمپذیری» است. این نگاه، به ظالم بهصرف قدرت و ماهیت ستمکارانهاش حق میدهد که هر کاری بخواهد انجام دهد و هر اقدام مقابلهجویانه، آزادیخواهانه و ضدسلطهای را - با استناد به تلفات و خسارتهای احتمالی - نفی کند. این نگرش، در نهایت به استمرار و تثبیت ستم و سلطه میانجامد.
متأسفانه در طول تاریخ، همواره کسانی با ترویج چنین دیدگاهی، راه را برای تداوم ستم هموار کردهاند. اگر این منطق بر جهان حاکم شود، تمام نهضتهای آزادیبخش، حرکتهای استقلالطلبانه و مبارزات ضداشغالگری بیاثر میشوند. در چنین شرایطی، تمام تلاشهای مصلحان بزرگ جهان در برابر جباران و سلطهگران بیمعنا خواهد شد و بشریت محکوم به ماندن در وضعیت بردگی و ستم خواهد بود. با حاکمیت این تفکر، حتی تعالیم رهاییبخش انبیا و مصلحان بشری نیز بیمعنا میشود، درحالیکه آموزههای دینی ما، انسان را تنها بنده خدا میداند و بر این اصل تأکید دارد که نباید از ظالم ترسید و در برابر او کرنش کرد.
فراتر از مبانی دینی، حتی بر اساس موازین متعارف غربی و اسناد حقوق بشری - که ماهیتی سکولار و مادی دارند - برای همه انسانها «حق تعیین سرنوشت» به رسمیت شناخته شده است. بنابراین، حتی با معیارهای غربی نیز حق با مردم فلسطین است. هر اندازه که رژیمصهیونیستی بر دامنه کشتار و جنایت خود بیفزاید، هیچ مشروعیتی برای آن ایجاد نخواهد کرد. ستم بیشتر آنان بهمعنای آن نیست که فلسطینیان باید از حق خود چشم بپوشند. این جنایتها، حاکمیت آنان بر سرزمین فلسطین را تثبیت نخواهد کرد، بلکه آنان را بر دریایی از خون نشانده است که در نهایت، خودشان در آن غرق خواهند شد. به بیان زیبای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام: «مَن سَلَّ سَیفَ البَغْی قُتِلَ بهِ» آن کس که تیغ ستم برکشد، خود با آن کشته شود.
ملت فلسطین، این حق را دارد که سرنوشت خود را تعیین کند. چهار دهه است که برخی راه سازش را در پیش گرفتند به امید آنکه به حداقلی از حقوق دست یابند، اما رژیم صهیونی روزبهروز جلوتر آمد و در این اواخر دیگر طرح اخراج فلسطینیان از فلسطین را روی میز گذاشته بود. در مقابل، عملیات «طوفان الاقصی»، نخستین عملیات کاملاً فلسطینی و در مقیاس بزرگ در تاریخ مبارزات این ملت بود. برای نخستین بار، مردم فلسطین بودند که اراده خود را - مستقل از هرگونه معادله منطقهای - حاکم کردند و این اراده مستقل فارغ از نتیجه، سزاوار احترام است. هر مقدار هم که صهیونیستها کشتار و جنایت کنند، جایگاه حق و باطل در این معادله تغییر نکرده و نخواهد کرد.
🖋 محمدجواد اخوان
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir