⭕️ پاسخ هوشمندانه حماس
حماس به طرح ترامپ پاسخ داد؛ پاسخی که در واقع یک موافقت مشروط بود تا توپ را به زمین ترامپ بیندازد. برای درک بهتر این پاسخ، باید خود طرح ترامپ را مرور کرد.
فراموش نکنیم طرح اولیه ترامپ، کوچدادن مردم غزه و تبدیل این سرزمین به منطقهای توریستی بود؛ پیشنهادی که طبیعتاً رژیم صهیونیستی از آن حمایت میکرد. اما در طرح ۲۰ بندی جدید، ترامپ عقبنشینی کرد و مسائلی مثل حق مردم غزه، بازسازی و تشکیل دولت انتقالی را پذیرفت؛ طرحی که حتی رسانههای آمریکایی و اسرائیلی نوشتند نتانیاهو بهسختی آن را پذیرفت. بااینحال، مهمترین ایراد این طرح نادیده گرفتن نقش کلیدی حماس بود.
ترامپ تلاش داشت با حمایت غرب و اعراب سازشکار، پس از فشار افکار عمومی، یک «صلح نمایشی» برای نجات نتانیاهو بهراه اندازد. اما ماجرای کشتی صمود نقشه او را برملا کرد و مجدد رژیم را در نقطه جوش نفرت جهانی قرار داد. از این جهت پاسخ حماس به جهت زمانی نیز اهمیت بالایی دارد که نشان از هوش سیاسی و رسانه ای حماس است.
و اما بیانیه حماس چند نکته کلیدی داشت:
۱. پذیرش اصل آتشبس برای نشاندادن مخالفت با جنگ.
۲. موکول کردن جزئیات به مذاکرات، یعنی تصمیم نهایی با ترامپ نیست.
۳. رد صریح خلع سلاح.
۴. تأکید بر جایگاه حماس در دولت آینده فلسطین.
این موضع، اوج هوشمندی حماس را آشکار میکند.
🖋 محسن مهدیان
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ حماس و ترامپ و رژیم دقیقا روی چه توافق کردهاند؟!
🔺 روی کاغذ حماس با «کلیت» طرح ترامپ موافقت کرده. همین هم ترامپ را سر ذوق آورده و فیالمجلس دستور به توقف بمباران داده. موافقت حماس با «کلیت» طرح ترامپ حاوی «اما»هایی است که بعید است «روی زمین» اسرائیل تن به آنها بدهد. حماس در بیانیه خود به جای آنکه ساختار فلسطینی ادارهکننده غزه زیر نظر هیات صلحِ ترامپ باشد از یک ساختار فلسطینی حرف زده که باید با «اجماع» فلسطینیهای غزه و کرانۀ باختری تعیین شوند. جالب آنکه «خودش» را هم جزئی از همین اجماع ملی دانسته. فحش اول برای نتانیاهو!
🔺 ترامپ در بند یکی مانده به آخر طرح خود از حرکت به سمت خودمختاری و تشکیل کشور فلسطین(چیزی جدیدی نیست، همان ایدههای بزک شدۀ اسلو که همین الان خروجیاش شده زیر ناخن اسرائیل رفتن 78 درصد کرانه باختری) سخن گفته که برای نتانیاهویی که در یک سال اخیر رای به هدم هر نوع تشکیلات فلسطینی در همسایگی دولت عبری داده فحش ناموسی بزرگیست. فحش دوم برای نتانیاهو! بماند که جزئی بودن حماس از این تشکیلات هم چیزی نیست که رژیم به آن تن دهد. این هم فحش سوم!
🔺 در نهایت آنکه ترامپ در لفافه از خلع سلاح غزه دم زده. حماس اما در مصاحبۀ رسانهای ابومرزوق گفته که هر وقت «آن» تشکیلات ادارهکنندۀ غزه که گفته بودیم با اجماع فلسطینیها انتخاب و تشکیل شود راه افتاد آن وقت ما هم سلاحمان را تحویل همان ساختار میدهیم. نتیجه؟! اینها همه را بگذارید کنار اینکه حماس در بیانیۀ خودش از خروج ارتش اسرائیل سخن به میان آورده. مرحلۀ آخر عقبنشینی ارتش عبری از باریکۀ غزه هم منوط شده به وقتی که طرفین به این یقین رسیدند که تمام مفاد توافق عملی شده. این یعنی باقی ماندن ارتش در باریکۀ غزه.
🔺 نتیجه؟ بعید است این کلیات لرزان در کنار حساسیتهای ناموسی طرفین بتواند بنای یک تفاهم و توقف جنگ شود مگر اینکه اتفاقات دیگری بیفتد. «احتمالا» یک توقف موقت درگیری را خواهیم داشت و تجدید قوا و بعد هم وارد مرحلۀ بعد میشویم که طرفین همدیگر را به نقض تعهدات متهم میکنند و دوباره فتیلۀ درگیری بالا میرود.
🖋 محمدصادق علیزاده
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ نادیدههای پاسخ حماس به طرح آمریکا
🔹موافقت مشروط حماس با چهارچوب پیشنهادی طرح ترامپ برای تبادل اسرا و خاتمه جنگ، حتماً آن اتفاقی نیست که مطلوب جنگطلب بزرگ بنیامین نتانیاهو باشد. حالا همه چیز متوجه دولت اشغالگر و کابینه نتانیاهو است. اکنون پرسش اساسی حول این محور میچرخد که نتانیاهو میتواند یا در موقعیتی قرار دارد که بتواند جنگ را خاتمه دهد؟
🔹پس از ارائه طرح ۲۱ مادهای ترامپ، بحثهای گستردهای در مورد اعتبار و اثربخشی طرح رئیسجمهور آمریکا که شامل مجموعهای از مضامین درهم تنیده و متناقض بود، در گرفته بود. بررسی ابتکار رئیسجمهور آمریکا که احتمالا در هماهنگی با نتانیاهو طراحی شده بود، نیازمند یک اقدام آگاهانه، هوشمندانه و با درک ظرافتهای موجود میدانی بود.
🔹در حقیقت پاسخ حماس به این طرح یک «بله... اما» است که از یک سو عدم پذیرش کامل خواستههای آمریکاست که متضمن تسلیم و خلعسلاح مقاومت فلسطینی و تحمیل قیمومیت ترامپ بر مردم فلسطین است و در عین حال موافقت با پارامترهایی است که میتواند جنگ را پایان داده و دست نتانیاهو را از بهانهجویی برای تداوم جنایت خالی کند.
🔹در چنین چهارچوبی، حماس با آزمونی دشوار روبهرو بود و شاید در نگاهی بدبینانه در موقعیتی نامطلوب قرار داشت. این جنبش نمیتوانست با پذیرش حداکثری طرح ترامپ از حقوق ملی مردم فلسطین و سرنوشت آرمان مشروع فلسطین دست بکشد. در سوی دیگر ماجرا، حماس اگر این طرح را به طور کامل رد میکرد- به نظر میرسد فرض ترامپ و نتانیاهو بر این امر بوده است- باعث شکلگیری یک عملیات سنگین و بازی مقصرنمایی علیه حماس شده و موجب فضا دادن به گسترش استراتژی منطقهای ترامپ میشد.
🔹در این شرایط پیچیده و دشوار، موضع و واکنش حماس به طرح ترامپ از نظر سیاسی شاید حتی درخشان بود و با دقت بسیار بالایی به مسائل پرداخته است:
۱- حماس از تلاشهای کشورهای عربی-اسلامی و ترامپ برای توقف جنگ قدردانی کرد.
۲-حماس بین آنچه که به عنوان یک جنبش در اختیار دارد و قدرت تصمیمگیری در مورد آن را دارد و آنچه که مردم فلسطین به عنوان حقوق ملی دارند، تمایز قائل شد.
۳-حماس بر انتقال اداره نوار غزه به یک نهاد مستقل فلسطینی، بر اساس اجماع ملی قبلی که از طریق اجلاس سران عرب در قاهره در مارس ۲۰۲۵ مورد قرار گرفت، تأکید کرد. این گامی هوشمندانه است که از قیمومیت بینالمللی عبور کرده و با درگیر کردن کشورهای عربی، آنها را مستقیماً مسئول حمایت از مردم فلسطین و نوار غزه در روز بعد از جنگ کرده است.
۴-این جنبش تمام مسائل ملی مندرج در طرح ترامپ مربوط به آینده نوار غزه و حقوق مردم فلسطین را به یک چهارچوب ملی جامع فلسطینی که حماس هم بخشی از آن خواهد بود، ارجاع داده تا این مسائل، مانند حفظ رابطه ارگانیک بین کرانه باختری و نوار غزه، حق تعیین سرنوشت و سلاحهای مقاومت، در ارتباط با صلاحیت قضایی دولت فلسطین مورد بحث قرار گیرد.
🔹به این ترتیب، حماس با طرح آمریکا به طور مثبت و مسئولانه برخورد کرد. پاسخ مقاومت فلسطین هم به ترامپ دستاورد شخصی مورد نظرش را در سودای صلح نوبل میدهد؛ هم چهارچوبی برای آتشبس ایجاد میکند. ضمن اینکه همه نیروهای ملی فلسطین و کشورهای عربی و اسلامی را برای به عهده گرفتن مسئولیت تاریخی خود درگیر خواهد کرد.
🔹در نهایت حماس، توپ را در زمین نتانیاهو انداخت و او را در تنگنا قرار داد. هر اقدام نتانیاهو در تداوم جنگ، مشروعیت بینالمللی به حماس و دفاع متقابل آنها میبخشد و فشارهای بینالمللی را بر تلآویو تشدید خواهد کرد. جدای از این نتانیاهو در جبهه داخلی هم باید وزرای افراطی چون ایتامار بن گویر و اسموتریچ که به چیزی جز اشغال کامل و ضمیمه کردن غزه راضی نیستند را برای پایان جنگ و خروج از غزه متقاعد کند که بدیهی است با مخالفت آشکار آنها مواجه و کابینه بار دیگر میتواند در معرض فروپاشی قرار بگیرد.
🔹انتظار میرود نتانیاهو، طبق معمول، کارزار شدیدی در کاخ سفید، کنگره و از طریق لابیهای صهیونیستی راهاندازی کند تا مانع از توقف جنگ شود. تا این لحظه، حماس توانسته فشار شدید روی خود را به تلآویو منتقل کند.
🔹اما آنچه اهمیت دارد و تصویر نهایی را شکل میدهد، تحولات در میدان است. سال گذشته هم پس از آتشبس ۵۰ روزه، نتانیاهو، توافقات حاصل شده را زیرپا گذاشت و جنگ را از سر گرفت. تا اینجا و در کارزار دیپلماسی، حماس توانسته شیطان را به دام انداخته است.
🖋 علیرضا حجتی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ آیا به قیمت این خونها میارزید؟
در طول دو سالی که از وقوع عملیات «طوفان الاقصی» میگذرد، شدت عملیات جنایتکارانه رژیمصهیونی در نوار غزه و کشتار وسیعی که منجر به شهادت بیش از ۶۰هزار نفر - که غالباً کودکان و زنان بودند - شده است، بحثهای گستردهای را در محافل رسانهای و مطبوعاتی جهان برانگیخته است. در این میان، برخی این پرسش اساسی را مطرح میکنند که آیا اصلاً چنین عملیاتی ارزش آن را داشت که به چنین واکنش خونینی از سوی صهیونیستها بینجامد؟
غیر از آنان که به لحاظ سازمانی و تشکیلاتی وابسته به رژیمصهیونی یا متحدان آن هستند، عمده مردمی که در اقصینقاط جهان از واقعیت ماجرا مطلع شدهاند، جنایت صهیونیستها در غزه را محکوم کرده و نسبت به آن ابراز انزجار میکنند. با اینحال، برخی از همین افراد نیز میپرسند: «با توجه به آگاهی از ماهیت جنایتکار صهیونیستها، آیا قیام فلسطینیان برای بازپسگیری سرزمین مادری ارزش اینهمه هزینه را داشت؟»
مهمترین مشخصه این نگرش - که اگرچه جنایت صهیونیستها را محکوم میکند، اما مقاومت فلسطینیان را به دلیل علم به ماهیت خونین دشمن، نادرست میداند - آن است که در پسذهن خود، بهگونهای برای صهیونیستها «حق» ویژهای قائل شدهاند. گویی، چون آنان جنایتکارند و به هیچ الزام اخلاقی یا موازین ادعایی حقوق بشر پایبند نیستند، پس دیگران باید در مقابلشان کوتاه بیایند و از حق مسلم خود صرفنظر کنند.
این، منطقی است که از آن بهعنوان «منطق سلطهپذیری» یاد میشود، یعنی اگر کسی زورش از تو بیشتر است یا جنایتکار است، تو باید در برابر او تسلیم شوی و به خواستههایش گردن نهی، مبادا که آسیبی به تو برساند. اگر چنین منطقی بر روابط بشری حاکم شود، انسانها برای همیشه در چرخه ظلم و ستم محبوس خواهند ماند. منطق سلطهپذیری، در واقع منطق «ظلمپذیری» است. این نگاه، به ظالم بهصرف قدرت و ماهیت ستمکارانهاش حق میدهد که هر کاری بخواهد انجام دهد و هر اقدام مقابلهجویانه، آزادیخواهانه و ضدسلطهای را - با استناد به تلفات و خسارتهای احتمالی - نفی کند. این نگرش، در نهایت به استمرار و تثبیت ستم و سلطه میانجامد.
متأسفانه در طول تاریخ، همواره کسانی با ترویج چنین دیدگاهی، راه را برای تداوم ستم هموار کردهاند. اگر این منطق بر جهان حاکم شود، تمام نهضتهای آزادیبخش، حرکتهای استقلالطلبانه و مبارزات ضداشغالگری بیاثر میشوند. در چنین شرایطی، تمام تلاشهای مصلحان بزرگ جهان در برابر جباران و سلطهگران بیمعنا خواهد شد و بشریت محکوم به ماندن در وضعیت بردگی و ستم خواهد بود. با حاکمیت این تفکر، حتی تعالیم رهاییبخش انبیا و مصلحان بشری نیز بیمعنا میشود، درحالیکه آموزههای دینی ما، انسان را تنها بنده خدا میداند و بر این اصل تأکید دارد که نباید از ظالم ترسید و در برابر او کرنش کرد.
فراتر از مبانی دینی، حتی بر اساس موازین متعارف غربی و اسناد حقوق بشری - که ماهیتی سکولار و مادی دارند - برای همه انسانها «حق تعیین سرنوشت» به رسمیت شناخته شده است. بنابراین، حتی با معیارهای غربی نیز حق با مردم فلسطین است. هر اندازه که رژیمصهیونیستی بر دامنه کشتار و جنایت خود بیفزاید، هیچ مشروعیتی برای آن ایجاد نخواهد کرد. ستم بیشتر آنان بهمعنای آن نیست که فلسطینیان باید از حق خود چشم بپوشند. این جنایتها، حاکمیت آنان بر سرزمین فلسطین را تثبیت نخواهد کرد، بلکه آنان را بر دریایی از خون نشانده است که در نهایت، خودشان در آن غرق خواهند شد. به بیان زیبای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام: «مَن سَلَّ سَیفَ البَغْی قُتِلَ بهِ» آن کس که تیغ ستم برکشد، خود با آن کشته شود.
ملت فلسطین، این حق را دارد که سرنوشت خود را تعیین کند. چهار دهه است که برخی راه سازش را در پیش گرفتند به امید آنکه به حداقلی از حقوق دست یابند، اما رژیم صهیونی روزبهروز جلوتر آمد و در این اواخر دیگر طرح اخراج فلسطینیان از فلسطین را روی میز گذاشته بود. در مقابل، عملیات «طوفان الاقصی»، نخستین عملیات کاملاً فلسطینی و در مقیاس بزرگ در تاریخ مبارزات این ملت بود. برای نخستین بار، مردم فلسطین بودند که اراده خود را - مستقل از هرگونه معادله منطقهای - حاکم کردند و این اراده مستقل فارغ از نتیجه، سزاوار احترام است. هر مقدار هم که صهیونیستها کشتار و جنایت کنند، جایگاه حق و باطل در این معادله تغییر نکرده و نخواهد کرد.
🖋 محمدجواد اخوان
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ ترامپ در ایستگاه غزه!
از زمانی که ترامپ در بیستم ژانویه گذشته دوباره قدرت را در آمریکا به دست گرفته، با سه پرونده پرچالش خارجی مواجه بوده است؛ ایران، اوکراین و غزه.
در این نه ماه، ترامپ تقریباً تمام وقت خود را در سیاست خارجی صرف این سه موضوع کرده و به صورت چرخشی هر بار بر یکی از آنها تمرکز داشته است؛ اما دستکم در عرصه رسانهای، همزمان روی هر سه پرونده تمرکز نکرده است. گاهی چند هفته یا حتی یک ماه تمام، مسأله ایران و مذاکرات با آن را پررنگ کرده و گاهی جنگ اوکراین و توافق احتمالی با روسیه را و احیانا هم پرونده غزه
جالب اینجاست که هر بار هم در آستانه شروع مذاکرات و تمرکز بر هر کدام از سه پرونده پیشگفته در روایت رسانهای خود با شور و شعف خاصی از توافق قریب الوقوع سخن گفته؛ تا جایی که بارها تحلیلگران و ناظران را به اشتباه انداخته است. در واقع اگر به حرف و حدیث و پیشبینی ترامپ بود که در همان یکی دو ماه اول ریاست جمهوری او میبایست هم جنگ غزه، هم جنگ اکراین هم مناقشه با ایران حل و فصل میشد و درباره هر سه توافق حاصل میشد.
اکنون دوباره ترامپ به ایستگاه غزه بازگشته است و این پرونده پس از بنبست دو پرونده ایران و اکراین به جریان افتاده است که همراه با خوشبینی بسیار زیاد به عنوان موضوعی آماده توافق در صدر اخبار جهان قرار گرفته است.
در رابطه با پرونده جنگ غزه هم ترامپ اخیرا پس از دیدار با رهبران و مقامات هشت کشور عربی و اسلامی طرحی را ارائه کرد که هر چند در نهایت ملاحظات این کشورها را در آن اعمال نکرد و نتانیاهو توانست به شکل دلخواه خود تعدیل کند، اما موفق شد موجی رسانهای در جهان در حمایت از طرحش به راه بیندازد و همه نگاهها را معطوف به حماس و فشار سنگین بر آن برای پذیرش این طرح کند.
حماس نیز دو روز پیش با موافقت نیمبند خود، توپ را به زمین ترامپ و نتانیاهو بازگرداند. پاسخ حماس با استقبال ترامپ مواجه شد و همین رفتار رئیس جمهور آمریکا و استقبال گسترده منطقهای و بینالمللی از این پاسخ خواه نا خواه چتر نجاتی برای رهایی حماس از این فشار سهمگین جهانی فراهم کرد؛ در حالی که هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و توافقی هم حاصل نشده است.
اساسا ترامپ به گونهای طرح مبهم خود را مطرح کرد و از ضرورت موافقت بیچون و چرا با آن سخن گفت که انگار دیگر مجالی برای مذاکره و چانه زنی باقی نیستت. با این حال، حماس در پاسخ خود بر مذاکره درباره جزئیات طرح تاکید داشت و این مذاکرات قرار است عصر امروز در مصر شروع شود. تقریبا پس از نومیدی ترامپ از توافق با روسیه و ایران، امیدوار است که تا دهم اکتبر توافقی میان اسرائیل و حماس حاصل شد تا شانس خود برای کسب جایزه صلح نوبل را بیازماید.
اکنون همه نگاهها به شرم الشیخ مصر است. اما با وجود فرصت جدی پیشآمده برای توافق و خوشبینیها، دستکم رفتارشناسی ترامپ در این نه ماه به ما میگوید که قبل از دستیابی به توافق نباید با قطعیت درباره آن سخن گفت.
واقعیت این است که چالشهای جدی زیادی فراروی مذاکرات شرم الشیخ قرار دارد، اما در مجموع، نتیجه آن به میزان آمادگی ترامپ برای فشار جدی پشت پرده بر نتانیاهو برای پذیرش پایان جنگ و عقبنشینی کامل اسرائیل از باریکه غزه و تعریف زمانبندی مشخص برای آن بستگی دارد.
اگر اسرائیل در این مذاکرات «صرفا» به دنبال نقد کردن مطالبات از طرف فلسطینی در طرح ترامپ یعنی آزادی گروگانها بدون عقبنشینی از غزه و توقف جنگ باشد، این طرح و مذاکرات هم به بن بست میخورد. در غیر این صورت، توافق امکانپذیر است.
اگر هم مذاکرات شرم الشیخ به توافقی مبتنی بر توقف این جنگ و نسلکشی و نه صرفا آزادی گروگانها ختم شود، از یک طرف، روایت ترامپ برای پایان دادن به جنگها برای اولین بار واجد پشتوانهای عملی میشود و از دیگر سو همین اتفاق میتواند انگیزهای جدید و قوی به او برای از سرگیری تحرکات خود در مورد دو پرونده ایران و اکراین بدهد.
🖋 صابر گل عنبری
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ ۲سال پس از ۷ اکتبر
✳️ امروز دومین سالگرد آغاز عملیات طوفان الاقصی با پیام صوتی سحرگاهی شهید محمد ضیف است. در این دو سال لیست بلند بالایی از تحولات و اتفاقات را شاهد بودیم که هر کدام از آنها برای چندین سال تأثیرگذاری کافی بود.
بواسطه سالروز دوم ۷ اکتبر، دوباره مسائل و سؤالات حول طوفان و پیامدهایش مطرح و بازنشر میشود.
❗️ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هم همانند بسیاری از تحولات سیاسی، اقتصادی و... میتواند روایت، زاویه دید و تفاوت نتیجه از حتی پیشفرضهای مشترک میان افراد و فعالان آن حوزه داشته باشد. این اختلاف برداشتها ناشی از تفاوت جهان بینی و نگرش، تفاوت توصیف وضعیتها و همچنین درک از اهداف است و کاملاً طبیعی است و راه آن هم گفتوگوست.
❓ اما چرا یک فلسطینی طوفان الاقصی را رقم زد؟ برای پاسخ به این سؤال باید نگاه و تصویری دقیق از ۶ اکتبر ۲۰۲۳ داشت. مقاومت فلسطین با استفاده از عنصر غافلگیری عملیاتی را آغاز کرد که هدف اول آن برخلاف برخی فضاسازیها نه از موضع قدرت و ضربه و نابودی اسرائیل، بلکه برای بقا بود.
❗️فلسطین و مقاومت فلسطین ۷ اکتبر را در وضعیتی که خود را در آستانه رسیدن به مرحله پایانی مرگ تدریجی میدید، رقم زد. اینگونه که از صحبتها و رفتار مجریان ۷ اکتبر متوجه میشویم، طوفان الاقصی اقدامی پیشدستانه با هدف تعلیق در روند و پروژه فلسطین و منطقهای دشمن بود.
🔴وضعیت انسانی و محاصره نوارغزه و بنبست در تبادل اسرا دلایلی مهم اما حداقلی اقدام طوفان بود. مهمترین دلیل اتخاذ طوفان از سوی حماس و طراحی غافلگیرانه اجرای آن، اطلاع از قصد دشمن برای آغاز یک جنگ بزرگ علیه مقاومت فلسطین ولبنان همراه با ترور رهبران آن در سایه فراموشی مسأله فلسطین در جهان بود. این حمله قرار بود مقدمه اجرایی شدن تطبیع بزرگ که تا پایان ۲۰۲۳ اجرایی میشد، باشد. حماس و مقاومت فلسطین خود را در وضعیتی میدید که اگر بازی جدیدی را شروع نکند، با یک حمله بزرگ در سایه تطبیع ۹۰ درصد جهان اسلام همگام با سعودی با تلآویو روبهرو میشود و در بنبست بزرگ و سخت گیر میکند.
🔴بهرغم دو سال کشتار و جنایات، ما میبینیم که اکثر مردم غزه و جامعه آن با مقاومت همراهی میکنند. یک دلیل آن وضعیت زندگی پیش از ۷ اکتبر است. وائل دحدوح یکی از خبرنگاران مشهور الجزیره در غزه بود که پس از مجروح شدن و شهادت پسرش و برخی از اعضای خانوادهاش نوارغزه را ترک کرد. او در پاسخ به سؤال خبرنگار سیانان که از او پرسید آیا آرزو نمیکردی کاش ۷ اکتبر هیچگاه اجرا نمیشد، میگوید: این تحریف واقعیت است، پیش از این هم زندگی خوش و خرم و آرامی نداشتیم و او شروع میکند زندگی پیش از ۷ اکتبر را توضیح میدهد.
❌اما از زاویه دیگری که حول ۷ اکتبر بحث میشود، تحولات پس از طوفان الاقصی است. از دست دادن عزیزان و مجاهدین بزرگی چون شهیدان القدس نصرالله، هنیه، ضیف، حاج رمضان، حاجیزاده و... این سؤال را مطرح میکند که آیا میارزید؟
✅ باید گفت این سؤال یک مسأله غیر دقیق است. پاسخ به شرایط پس از ۷ اکتبر با دهها اما و اگر روبهروست. به طور مثال فرض کنید داستان پیجرها که اقدامات نفوذ آن پیش از ۷ اکتبر هم رخ داده بود، رخ نمیداد.
شاید بتوان گفت بسیاری از تحولات بعد از آن مثل ترور سید عزیز، سقوط سوریه، حمله مستقیم به ایران و... رخ نمیداد و شاید وضعیت متفاوتی بود و آنگاه توصیف ارزیدن ۷ اکتبر متفاوت میشد. شیخ نعیم قاسم در گفتوگویی فاش کرد که طرح حمله بزرگ به لبنان پیش از ۷ اکتبر در ارتش اسرائیل تصویب و در مرحله اجرایی شدن بوده است. یا همچنین گزارشهای مختلف نشان میدهد که طرح حمله هوایی جنگ تمام عیار به ایران یا فروپاشی سوریه توسط جولانی بیش از ۷ اکتبر طرحریزی شده بود.
✳️ اکتبر ۲۰۲۳ گامی از صدها گام و اتفاقات مسیر پرفراز و نشیب مبارزات مردم جبهه حق علیه جبهه استکباران در طول تاریخ بوده است که پر از دستاوردها و البته فداکاری و هزینههاست. انشاءالله با فداکاری و ایستادگی ملت فلسطین، نظم جدید منطقهای با بقا و خروش بزرگ جبهه حق علیه ظلم در سالهای آتی تحقق خواهد یافت.
🖋 محسن فایضی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
💢 چرا ۷ اکتبر آغازِ پایان اسرائیل است؟
🔹 دو سال پیش در چنین روزی عملیات طوفان الاقصی توسط نیروهای مردمیِ حماس علیه اشغالگران صهیونیست انجام شد. تحلیلگران امنیتی ۷ اکتبر را روز شکست اسرائیل میدانند؛ شکستی که دیگر قابل جبران نیست. اما چرا؟
🔹 علاوه بر وضعیت پیچیدهٔ امنیتیِ غزه، رژیم صهیونیستی از سیستمهای اطلاعات و امنیتیِ بسیار پیچیدهای بهره میبرد که شرح کامل آنها نیاز به نگارش مقاله دارد. موساد تنها یکی از این نهادهاست. یگان ۸۲۰۰ اسرائیل، یگانی است که نتانیاهو آژانس امنیت ملی آمریکا را با آن مقایسه میکرد.
🔹 نیروهای مردمیِ حماس در چنین شرایطی توانستند عملیات طوفانالاقصی را طراحی و هماهنگ کنند؛ بدون آنکه سیستمهای اطلاعاتی اسرائیل از آن بویی ببرند. علاوه بر طراحی، طوفانالاقصی در اجرا هم بینظیر و موفق بود. نیروهای مردمیِ حماس توانستند تنها با چند سلاح سبک به سرزمینهای اشغالی نفوذ کنند، تعدادی از صهیونیستها را به هلاکت برسانند و بخشی از آنها را اسیر کنند. این موضوع در تاریخ اسرائیل بیسابقه بود.
🔹 پساز طوفان الاقصی حزبالله لبنان در حمایت از مردم فلسطین به مقابله با رژیم صهیونیستی پرداخت. روزنامهٔ تایمز اسرائیل گزارش کرده: در پی حملات حزبالله و حماس، حدود ۲۰۰ هزار اسرائیلی از منطقهٔ شمالی(هممرز با لبنان) آواره شدند. از ۸ اکتبر نیروهای حزبالله تقریباً هرروز به جوامع اسرائیلی و پستهای نظامی حمله میکنند.
🔹 اسرائیل بعداز ۷ اکتبر از سرزمینی که ادعا میشد با قویترین ارتش خاورمیانه مکانی امن و زیبا برای زندگیِ صهیونیستهاست، تبدیل به سرزمینی شد که دیگر جای زندگی نیست.
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
🔻 هفت درس مهم هفتم اکتبر!
سالگرد هفتم اکتبر دو ساله شد. دنیا در این دو سال شاهد چندین اتفاق بود که بارخوانی آن لازم و تذکر آن ضروری است:
۱. اقلیت دست خالی مقابل ابرقدرتها
دنیا دید که چطور می شود در منطقه ای نصف شهر تهران که هیچ تپه و کوهی ندارد، در مقابل مجهزترین ارتش مستظهر به آمریکا ایستاد و بعد از دو سال، روزانه از او کشته گرفت و این توجیه نظامی ندارد و دلیل آن ایمان است به مصداق کامل «کم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله»
۲. هویت محکم مردم فلسطین
دنیا دید که چطور نه فقط مجاهدان که مردم عادی غزه هم در راه آرمان خود و هویت ملی و دینی شان حاضر به فداکاری هستند. ایستادگی آنان همه جهان را وادار به حرکت و تشویق کرد.
۳. بی خاصیتی نهادهای بین المللی
دنیا به وضوح دید که نهادهای موسوم به شورای امنیت و سازمان ملل هیچ خاصیتی در زمانه گرسنگی و کشتار گسترده دو میلیون انسان ندارند و آزمونی به این رسوایی در این دو سال برگزار شد.
۴. خیانت دولتمردان مسلمان
خیانت کشورهای اسلامی خصوصا همسایگان رژیم برای همه عیان شد. کوچکترین اقدام جدی و موثر آنان میتوانست مستقیما روی این جنگ اثر بگذارد ولی اکثرا ترسیدند و فقط بیانیه نوشتند! بجز فرزندان مقاومت که مردانگی خود را نشان دادند.
۵. گستردگی آزادگان جهان
دنیای کمونیست و مسیحی و بی دین در مقابل این ظلم به پا خواست و انسانیت خودش را در محکی بزرگ به نمایش گذاشت. این همان مسیر نورانی است که در زمان ظهور هم پای کار خواهد آمد.
۶. اشتراک غرب بر سر اسراییل
همه دیدند که تفاوتی میان چپ و راست و دموکرات و جمهوری خواه در این یک فقره یعنی حمایت از رژیم نیست. آزادی زمانی معنا دارد که به اين خط قرمز نزدیک نشود. براستی چه فرصتی بیش از این برای تبیین چهره حقیقی غرب وجود داشت؟ چرا این فرصت مغتنم شمرده نشد؟
۷. توحش و خطر رژیم صهیونی برای همه
دنیا و خصوصا منطقه ما با چشمانش دید که اسراییل بزرگ شوخی نیست و این اختاپوس خونریز آماده هر نوع جنایتی در منطقه هست و هدف او محدود به چهارچوب فلسطین هم نيست.
🖋 علیرضا کمیلی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
💢 صلح آمریکایی
🔹 بررسی و تحلیل طرح صلح ترامپ برای غزه
👤 در گفتگو با: محمدعلی حسن نیا؛ تحلیلگر مسائل غرب آسیا
📆 چهارشنبه | ۱۶ مهرماه
⏰ ساعت ۱۵
🔗 لینک شرکت در جلسه:
https://www.skyroom.online/ch/rafda/siasatvarzi
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ چرا توافق شرم الشیخ حاصل شد؟
🔸حماس هم به مانند ایران و یمن آتش بس پیشنهادی ترامپ را پذیرفت و در همه آن ها نیز یک منطق و عقلانیت نهفته است. مقاومت چه در ایران، چه در فلسطین، چه در یمن و چه در لبنان از همه امکان های مطلوب برای جلو بردن پروژه خودش استفاده می کند. پروژه مقاومت در دوسال گذشته خاتمه دادن به کشتار و تثبیت پیروزی تاریخی در هفتم اکتبر و به شکست کشاندن همه طرح های مبتنی بر کوچ دائمی، اشغال غزه توسط ارتش رژیم و خلع سلاح مقاومت بوده است.
🔹طبیعت طمع کارانه غرب اقتضا خواهد کرد که روی هیچ تفاهمی پایبند نباشند و احتمالا این آتش بس نیز نمایشی برای خروج از دو بن بست فعلی است؛ اولی خروج ترامپ از فشارهای موجود برای گرفتن صلح نوبل و دومی خروج اسرائیل از باتلاق طرح اشغال غزه.
🔸اگر اشغالگران بر مفاد توافق پایبند بمانند، دستاورد بزرگی برای مقاومت فلسطین خواهد بود که توانست با حماسه خارق العاده رزمندگان قسام و پایداری افسانه ای مردم غزه، شرایط خود را بر اسرائیل تحمیل و در مجموع آن را به شرایط هفتاد سال گذشته برگرداند، که شادی و پایکوبی امروز مردم در محلات غزه هم برآمده از همین نگاه است.
🔹اگر هم پس از رپرتاژهای ترامپ برای رهبری جهان و جاسازی خود برای دریافت نوبل و تحقق آزادی اسرای اسرائیلی، در مرحله دوم با کارشکنی رژیم توافق از بین برود، سه دستاورد جدید برای مقاومت به همراه خواهد داشت؛ اولاً جهان اسلام و خصوصا مردم غزه بیش از پیش به مسئولیت پذیری حماس معتقد شده، و برای اداره آینده غزه با حرکت مقاومت اسلامی همراهی حداکثری تری می کنند، ثانیاً موضوعی برای مذاکرات بعدی باقی نمی ماند و نبرد دامنه دارتر می شود و ثالثاً فشار و نفرت جهانی از اسرائیل و امریکا به حدّ بیشینه خود خواهد رسید.
🔸مهم ترین آموزه این رخداد تا همین مقطع نیز بنیادین است و هیچگاه نباید فراموش کرد که اگر تمام توان تسلیحاتی از سراسر عالم تجمیع شود، در برابر اراده و ایمان مردم یک باریکه بدون هیچ دارایی و امکانی عقب نشینی کرده و کوتاه می آیند. اسرائیل امروز همچنان بر اساس اهدافش در هشتم اکتبر ۲۰۲۳ و در همان ادبیات محتاج توافق است یعنی پس از ۷۳۰ روز عملیات و با به خون کشاندن ۲۰۰ هزار انسان همچنان هیچ توفیق میدانی، عملیاتی و استراتژیکی بدست نیاورده و حماس نیز همچنان ضمن رد هرگونه بند تحمیلی، خواهان برقراری روند تبادل اسراست.
🔹به سنت طبیعی و تاریخی هیچ طرح صلحی بدون حفظ حقوق کامل فلسطینیان راه به جایی نخواهد برد و محکوم به شکست خواهد بود. طرح صلح ترامپ اگر بر مدار شروط مقاومت نباشد به همان دلیلی شکست خواهد خورد که پیمان ابراهیم به بنبست رسید و پیمان های اسلو پیش از آن باطل گردید، زیرا این طرحها ریشه مشکل را نادیده میگیرند. ریشه مشکل، اشغالگری و سلب حقوق اولیه و اساسی یک ملت است. تا زمانی که این ریشه خشکانده نشود و حق تعیین سرنوشت به ملت فلسطین بازنگردد، هرگونه صلحی که بر روی آن بنا شود، سازهای موقتی خواهد بود.
🔸اگر امروز جریان هایی از این توافق با مفهوم صلح یاد می کنند حتماً باید بدانند که ملت فلسطین و نسلهای جدید آن دیگر در وضعیت بازگشت ناپذیری قرار گرفته اند. طوفان الاقصی و واکنش جنونآمیز رژیم، تمام پلهای نیمبند و شکننده میان جامعه فلسطینی و صهیونیست ها را برای همیشه ویران کرد و مناسبات آنها را به یک نقطه بدون بازگشت رسانده. پیش از این، با وجود دههها اشغال و درگیری، هنوز کورسویی برای همزیستی، راهکارهای سیاسی یا حتی تعاملات حداقلی در برخی لایهها وجود داشت. اما حجم بیسابقه کشتار، عمق جنایات جنگی و خلق فجایع انسانی در غزه، زخمی چنان عمیق بر حافظه و روان جمعی ملت فلسطین بر جای گذاشت که دیگر هیچ مسیر تعاملی و هیچ آینده مشترکی با این موجودیت برایشان قابل تصور نیست چه رسد به وضعیت صلح.
🖋 مهدی افراز
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ ایران پس از شرم الشیخ!
در روزهای اخیر، بعد از توافق شرمالشیخ برای پایان جنگ غزه مدام در معرض این پرسش قرار گرفتهام که بعد از این توافق وضعیت ایران چه میشود؟ همین پرسشها هم معطوف به داغی بازار تحلیل و گمانهزنی درباره رویکرد احتمالی آمریکا و اسرائیل در قبال ایران پس از توافق شرمالشیخ است. در این میان غالب تحلیلها بر انگارهی «پایان یک جنگ، آغاز جنگ دیگر» میچرخد.
با این حال، به دو دلیل بهتر است که از گمانهزنیهای شتابزده در مورد پروندههای منطقهای و بینالمللی پرهیز کرد. نخست، به دلیل حضور چهرهای چون دونالد ترامپ در رأس قدرت در آمریکا؛ شخصیتی که نوسانهای رفتاری و محاسباتیاش نهتنها نظام بینالملل و منطق دیپلماسی واشنگتن بلکه امر تحلیل در جهان را نیز دچار آشفتگی کرده است. چنانکه به نظر میرسد خود او نیز تصویر روشنی از چشمانداز پروندههای چالشی، از جمله پرونده ایران، ندارد. دوم، سرعت و درهمتنیدگی تحولات منطقهای و جهانی است که تحلیلها را شکننده میکند و زمینهی غافلگیریهای پیدرپی و تغییر مسیر رویدادها برخلاف پیشبینیها و فضای عمومی را فراهم میآورد. بر همین اساس، جزمگرایی در تحلیل نه تنها اصولا کار درستی نیست، بلکه در این دوران پرنوسان از سیاست جهانی میتواند گمراهکننده نیز باشد.
با این مقدمه، میتوان درباره اثرات توافق شرمالشیخ بر ایران در کوتاه مدت گفت که بله؛در وهله اول فروکش جنگ غزه بهطور طبیعی توجه محافل اسرائیلی و آمریکایی را به پرونده ایران معطوف میکند و بر آن متمرکز میشوند، اما این لزوما به معنای وقوع حتمی جنگی دیگر نیست. اتفاقاً ممکن است این توافق انگیزهای تازه به ترامپ بدهد تا مسیر دیپلماسی و مذاکره را از سر گیرد.
در همین چارچوب، سخنان اخیر ترامپ درباره تمایل ایران به صلح مورد نظر او در منطقه، هرچند فاقد پشتوانهی عینی و تحولی ملموس است؛ اما میتواند نشانهای از رغبت و تلاش او برای آزمودن دوباره مسیر گفتوگو و دیپلماسی باشد. از این جهت، هر چند فضای غالب اگر هم به سمت تشدید تنش نباشد، دستکم تداوم تنش است؛ اما در عین حال نیز نباید از این اصل غفلت کرد که دنیای سیاست صحنه اتفاقات غیرمنتظره و غیر قابل پیشبینی است.
در این میان، باید در انتظار سفر هفته آینده ترامپ به اسرائیل ماند؛ سفری که میتواند شاخصی موثر در شکلگیری جهتگیری مشترک واشنگتن و تلآویو در قبال ایران پس از توافق غزه باشد. باید دید که نتانیاهو و شرکایش تا چه اندازه میتوانند در این سفر مخ متلون ترامپ را دوباره بزنند و خواستههای خود در قبال ایران و منطقه را به دستور کار مشترک دو طرف تبدیل کنند.
🖋 صابر گل عنبری
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ اسرار فاش نشده از ترور شخصیتی فرماندهان نظامی
انتشار خبری عجیب از آتشسوزی در شرق تهران قابلتوجه و بررسی است. در لحظه انتشار این خبر روی این موضوع تأکید شده است که آتشسوزی دارای عمق زیادی بوده و حریق ایجادشده شکل عادی ندارد. ساعتی بعد از پخش این خبر برخی اکانتهای صهیونیستی وابسته به مرکز ۸۲۰۰ بهسرعت با جهتدهی به آن تلاش کردند آن را عملیاتی تروریستی جلوه بدهند و مدعی شدند که فرمانده نیروی قدس هدف قرارگرفته است.
البته بسیاری از آگاهان به درستی میدانستند که هدف از پخش این اخبار به ظاهر تیز، اما پیش پا افتاده، گراگیری از آرایش نظامی در داخل ایران و نیز دسترسی به برخی ترددهای خاص در منطقه است، بهویژه آن که در آن روزها نتانیاهو به دلیل پذیرش صلح تحمیلی در غزه بهشدت زیر ضرب رفته و برخی مخالفان در مناطق اشغالی او و ارتش را متهم به تسلیم شدن در برابر حماس کرده بودند.
باوجود آنکه اهداف پخش این اخبار بهخوبی روشن بوده و پیشازاین نیز تکرار شده است، سوژه شدن فرمانده نیروی قدس در شبکه سایبری دشمن و دامن زدن به برخی ابعاد آن در داخل موردتوجه است. این برای اولین بار نیست که حضوروغیاب کردنهای امنیتی از سوی صهیونیستها دارای انگیزههای فراتر از اقدام تروریستی علیه فرماندهان نظامی بوده است.
درواقع پخش خبر ترورهای فیزیکی بیش از آن که عملی برای اقدام باشد، تحرکی برای کاهش اعتبار شخصیتی افراد بوده است. هدف از پخش این انگاره آن است که بهمرور در میان ذهن مخاطب داخلی عادیسازی ادراکی صورت بگیرد. سطح این عادی کردن به حدی است که در روزهای اخیر برخی ناآگاهانه و غیرارادی با تحلیلهایی دمدستی فرماندهان نظامی را بهغفلت، کپ کردن، ناآگاهی از ابعاد جنگ و حتی جا ماندن از صحنه جنگ متهم کردهاند. درواقع در طول دو سال گذشته آنچنان ابعاد «ترورهای شخصیتی» توسط واحدهای سایبری دشمن بالا بوده که تحلیل درست از رفتارهای امنیتی و نظامی از زاویه بیرونی تحت تأثیر قرارگرفته و اقتدار و کارآمدی نیروهای مسلح را زیر سؤال برده است، درحالیکه کمترین سطح شناخت اطلاعاتی از فرماندهان نیروهای مسلح نشان میدهد که کیفیت جنگ هیچگاه تحت تأثیر متغیر بیرونی نبوده است.
تجربه دشمن به او آموخته است که عمق عملیاتهای سایبری با خاصیت هدفگیری ادراکی آنچنان میتواند گزنده باشد که حتی اثرش از عملیاتهای تروریستی نیز بالاتر بوده و کیفیت بیشتری یابد، زیرا ترورهای فیزیکی شخصمحور، اما ترورهای شخصیتی تحلیلی است و به شایعات پس از آن دامن میزند. شاید چهار ماه زمان کمی برای انتشار گزارش اطلاعاتی از کیفیت فرماندهان نیروهای مسلح در طول ۱۲ روز جنگ تحمیلی بوده و بیان آن ازنظر رسانهای باید شامل گذر زمان شود، اما سویهگیری ترورهای شخصیتی نشان میدهد که ادراک دشمن نسبت به اقتدار نظامی ایران بالا بوده و اشاراتی در ریشون لتسون و بئرسبع دارد.
واقعیت آن است که باید بساط ترورهای شخصیتی را از داخل جمع کرده و به آن شکل درستی داد، زیرا این مدلهای عملیاتی ذهن افراد را شرطی و در کوتاهمدت راه برای ترورهای فیزیکی و عادیسازی آن باز میکند. در میانمدت نیز باعث فرسودگی شده و در بلندمدت شکست ارادهها را فراهم میکند، این فرایند با جنگ بلدی ایرانیان در تضاد قرار دارد.
برخی علایم نشان داده است که ترور شخصیتی پیش از ترور فیزیکی، از روشهای محبوب سرویسهای متخاصم بوده و برای آن هزینه سنگین نیز کردهاند. فاش شدن مدلهای آن وسعت دید دشمن را کاهش خواهد داد، دادن اخبار متوالی منفی همزمان با تهدید نظامی باهدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی و اجبار به تصمیمگیریهای عجولانه کاری است که امروز روی آن برنامهریزیشده است. بیرون زدن از طرح باراک در منطقه به هوشمندی و ظرافت در رفتار، عبور و پرهیز از واکاویهای دست چندم و بیهوده، دادن نقشه راه برای آینده و نیز تطبیق با تحولات و داشتن برنامه در مواجه با بحرانهای جدید بستگی دارد. حفظ این پروتکلها از نان شب نیز واجبتر است!
🖋 مرتضی سیمیاری
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir