نگاهت میکنم خاموش و . .
خاموشی زبان دارد ؛
زبان عاشقان چشم است و چشم
از دل نشان دارد .
چه خواهش ها در این خاموشیِ گویاست . .
نشنیدی؟!
توهم چیزی بگو ؛
چشم و دلت گوش و زبان دارد !
پاییز و زمستون واسه من یکی همیشه اینجوری بوده که
تا میام بگم ایول ، این نقطه دیگه امنه ، دیگه اعتماد میکنم و خودم و نمایانمیکنم :
دقیقا بلافاصله بعد از اومدن این حس ، نقطه امن میشه یه جهنم و سریع از بین میره
بعد مدام حس میکنم خودم این نقطه رو به وجود آوردم و منی که خودم در پنجره رو باز گذاشتمنمیتونم از اومدن باد گله کنم .
و حس میکنم مثه یه بچه مدام گول خوردم و گول خوردم !
در آخر ترسیده میشم و برمیگردم تو لاک خودم
ترسی که اصلا تو قیافم معلوم نیست و مشخص نمیشه .
معمولا هم فقط یک روز برای این ماجرا ها غصه میخورم و ازشون درس میگیرم
روز بعد بلند میشم و به زندگیم ادامه میدم ، خیلی خیلی قوی تر از قبل .
یه جور قوی بودنی که انگار زندگی برام دیگه خیلی راحته
چون زندگی یکی از اصل های مهمش رها کردنه و . .
زندگی رها کردن و خیلی خوب بهم یاد داده
و من بعد از از دست دادن چندین بار نقطه امنم ، دیگه هیچی واسم مهم نیست و نمیترسونتم.
آدما بمونن خوبه ؛ اما اگه برن هم منو نمیتونن ناراحت کنن .
یه جور [ حس ِبد ِخوب ] .
عجیبه و تلخ ، اما همزمان شیرینه و خوب .
اصلا ، بیخیال
چقد هوا خوبه ..
زمان:
حجم:
240.3K
یکی از فانتزیام اینه که
در آینده وقتی دخترم نوجوونه و تو حال خودش داره تو حیاط خونمون چرخ میزنه با لباس گلگلیش ، ازش یواشکی فیلم بگیرم و این آهنگو روش بزارم و پستش کنم
و زیرش بنویسم : زیباترین گل تو باغچه زندگیم تویی♥️. .
تو قشنگی . .
مثه شکل هایی که ابرا میسازن .☁️.
گل های اطلسی از دیدن تو رنگ میبازن .🌸.
اگه مردای تو قصه بدونن که اینجایی .👀.
برای بردن تو با اسب بالدار میتازن .♥️.