نه يک جان بلکه گر صد جان بُوَد ، سازم فدای تو .‌ . - هلالى جغتايى .

او تورا کشته بود اما تو انگار طوری هستی که اگر بر مزارت دسته گلی میزاشت ، اورا می‌بخشیدی !

زندگی یه پارادوکسه . . ورزش کردن باعث میشه احساس کنی ضعیفی ، در حالی که داره قوی‌ترت میکنه یاد گرفتن چیزای جدید باعث میشه حس کنی هیچی نمیدونی ، ولی داره باهوش ترت میکنه سرمایه گذاری روی خودت باعث میشه حس کنی جیبت خالیه ، ولی در واقع داره ثروتمندترت‌ میکنه روبه رو‌ شدن با ترسات باعث میشه وحشت کنی ، اما در حقیقت داره شجاع ترت میکنه برای درمان باید دردو تحمل کنی برای عشق ورزیدن باید دلت باز باشه برای رسیدن به آرامش باید با هرج و مرج روبه رو بشی هیچوقت از هیچ تجربه ای تو زندگیت پشیمون نشو چون همشون قراره بهت تعادل بدن !

باد که آمد تازه فهمیدم چرا دوست داشتی شکوفه صدایت کنم. - بابك فرهادنيا .

بیداریِ خیالِ کسی برده خوابِ ما . . - اسیرشهرستانی .

‌

در گریختن رستگاری نیست . . بمان و از خودت چیزی بساز که نشکند

دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم!

مکثی کرد و نوشت : [ممنون که در دلم ریشه دواندی] در جواب برایش نوشتم : خاکت خوب بود من گیاهی نیمه‌جان بودم خسته از زیستن و از ماندن هوای تو سبزم کرد .

‌

تُ شدی باعث تاریکی اشعار پر از نور من و دور خودم حلقه و سرگیجه و . . سنگ ؛ شیشه و کاغذ ؛ قیچی!