تو برو…
من هم برای این که راحت تر بروی…
میگویم..:برو خیالی نیست…!!
اما….
کیست که نداند…
بی تو..تنها چیزی که هست…
خیال توست..!!!
در این دریا
چه می جویند ماهیهای سرگردان؟
مرا آزاد میخواهی؟
به تنگ خویش برگردان!
بگذار بگویند و بگویند و بگویند؛
بگذار بِبُرند و بدوزند و بپوشند؛
تو بخند، گوش بده، خیره بمان، هیچ مگو...!
هرگاه توانستی مسیر خودرا آن هم به تنهایی عوض و راه خود را دریابی ؛ آنگونه شاید بتوان گفت : از نظر عقلی کمی رشد کرده ای :)!'