تو را دوست دارم!
مانند هر چیز با ارزش و پنهانی که
باید مخفیانه دوست داشت!
درست، ما بین سایه و روح ؛
تو را دوست دارم...
بی آنکه بدانم چگونه، از کی و از کجا!
تو را دوست دارم!
بی هیچ پیچیدگی، بی هیچ غروری!'
عشق مانند بیمار شدن است؛
نمیدانی چطور اتفاق میافتد
عطسه میکنی،
یکهو میلرزی و دیگر دیر شده است،
تو سرما خوردهای...!
و تو...!
هرصبح،
هرشب،
هرجا و هرلحظه،
برایِ من و در من تکرار میشوی،
تکراری امّا هرگز.!
به قول مسعود شصتچی که تو مرد دوهزار چهره میگه :"نشد! من تو زندگیم کلا هِی نمیشه.."