ایتا - ᗪᖇᗴᗩᗰ •

منِ سرمازده را گـرم در آغوش بگیر :
[به هوای بغلت بود که سرما خوردم ..!]

224 مشاهده05:31

هر‌ چه‌ بیشتر‌ فکر‌ میکنم‌ کمتر‌ به‌ یاد‌ می‌آورم‌ خودم‌ را
پیش‌ از‌ عاشقت‌ بودن؛
الآن‌ دقیقا‌ کیستم؟!
ته‌ مانده‌ای‌ از‌ خودم‌ یا تَمآم‌ِ‌ تو...؟

256 مشاهده06:30

شرمندھ‌ام که باز تو را شعر کرده ام :
دست خودم که نیست ،
دلم تنگ می‌شود ..!'

208 مشاهده08:42

شعر  دنياى كوچكى كه در آن ؛
[تو براى هميشه مال منى👀..!]

196 مشاهده12:09

'روزی دنیا شبیه رویاهای ما خواهد شد...!

187 مشاهده13:06

نیمی از من سنگ
 اما نیم دیگر شیشه بود
 مےشڪستم !
 دیگران را نه ، خودم را بارها ..!

196 مشاهده14:30

_💚!

185 مشاهده04:49

- کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد .
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد .
پرواز را بخاطر بسپار . . .
پرنده مردنی ست !

185 مشاهده05:39

اینڪه سعی ڪنی به  یڪی فڪر نڪنی؛
یڪ راه متفاوت برای فڪر ڪردن به اون آدم بوده فقط!'

363 مشاهده08:49

تا چه پیش آید برای من نمی‌دانم هنوز ؛
[دوری‌ از تو می‌شود منجر به خیلی چیزها ..!]

195 مشاهده10:11

منم آن شیخ سیه رو که در اخر عمر :
[لای موهای تو گم کرد خداوندش را ..!]

1 مشاهده12:10

ما از دلگیریِ روزهایمان
به شب پناه می بردیم
و از دلتنگی شب هایمان به روز. 
و اینگونه بود که تمام جوانی‌مان 
در ناتمام یک انتظار تمام شد!'

1 مشاهده15:52

مطالب بعدی