به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید
[مبادا که ترک بردارد چينی نازک تنهایی من ..!]
" روح برخـاسته از مــں . .
تـھ ایں ڪوچـہ بایست ،
بیش از ایــن دور شو؎
از بدنم میمیرم 🧡 ! "
نهنگی دید مرگش را ولی دل را به ساحل زد
[من از پایان خود آگاهم، اما دوستت دارم ..!]
توی قرآن خوانده ام یعقوب یادم داده است ؛
[دلبرت وقتی کنارت نیست، کوری بهتر است ..!]