-Nariman Panahi - Khodahafez.mp3
زمان:
حجم:
5.5M
ـ ــــــ خدا را از این غم
چہ چارھ کنم؟
حسین َم واۍ! . .
ء ــــ ـ علامہشرفالدين
خوش اخلاق تر ، پاك سرشت تر و بزرگوارتر از آن
حضرت ديدھ نشد بہ جز همان پدر و مادرۍ ڪـہ
او را بہ دنيا آوردند.
او از جملہ زنان كم يابي بود كہ هيچ عاملۍ
بردبارۍاش را از وي نگرفت و بر او چيرھ نشد!
من دربارھ تۅ بہ آن ها نگفتہ ام
اما تۅ را دیدھ اند ڪہ
در چشمانم شنا مۍکنۍ . .!'
من دربارھ تۅ بہ آن ها نگفتہ ام
اما تۅ را در ڪلماتم دیدھ اند
عطࢪ ؏شق نمۍتواند پنہان بماند.
بہ من مۍگفت:
"چشم هاۍ تۅ مرا بہ اين روز انداخت.
اين نگاھِ تۅ کارِ مرا به اينجا كشاندھ.
تاب ۅ تحمݪ نگاھ هاۍ تۅ را نداشتم.
نمۍدیدی كہ چشم بر زمين مۍ دوختم؟"
بہ اۅ گفتم:
"در چشم هاۍ من دقيق تر نگاھ كن!
جز تۅ هيچ چيزۍ در آن نيست...''
ـ ــ 🤍 .
از کنارم رد شدۍ بۍاعتنا نشناختۍ
چشم در چشمم شدۍ اما مرا نشناختۍ
در تمام خالہبازے هاۍ عھد کودکۍ
همسرت بودم همیشہ بۍوفا نشناختۍ؟
لِۍ لِہ بازِ کوچہ ء مجنون صفت ها فڪر کن
جنب مسجد خانہ ء آجرنما نشناختۍ؟
دخترِ همسایہ یاد جر زنۍ هایت بخیر !
این منم تك تاز گرگم برهوا نشناختی؟
اسم من آقاست اما سالھا پیش این نبود
ماھ بانو یادت آمد؟ مشتبا . . نشناختۍ؟
کیست این مردِ نگھبانت ك چشمش برمن است
آه آرۍ تازه فھمیدم چرا نشناختی !
ــ ــــــــــــــــــــ
• براۍ ِمرور ِ
خالہبازۍ ها .
چشم مۍبندی و بغض کھنہات وا می شود
تازه پیدا می شود آدم که تنھا می شود !
دفتر نقاشے آن روزها یادش بخیر . .
راستی! خورشید با آبے چہ زیبا مۍشود
توی این صفحہ بساط چایۍ مادربزرگ
عشق گاهی در دل یك استکان جا مۍشود !
زندگی تکرار بازۍ هاے ما در کودکی ست . .
یك نفر مادر یکی هم باز بابا می شود !
چشم میبندی که یعنی توی بازی شب شده
پلك برهم مۍزنی و زود فردا میشود !
گاھ خودرا پشت نقشۍ تازھ پیدا مےکنی . .
گاھ خودرا پشت نقشۍ تازھ پنھان مےکنی !
ـ ـــــ ♥️(:
قشنگۍ ِدوران ِ کودکۍ رو
قاب کنید بزنید بہ دلتون .