ایتا - ᗪᖇᗴᗩᗰ •

دل من مرده ؛ نفس‌هاش همہ عاریت است
بلدی همچو مسیحا شده اعجاز کنی؟!

224 مشاهده08:32

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

اندکی از تو . .

تو را نداشتن شجاعت میخواهد ! . .

332 مشاهده08:36

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

تا بگویم ك : [دلم از همه عالم سیر است]
حرف من قطع نمایی و تو آغاز کنی؟!

247 مشاهده09:56

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

و بگویی ك : [دلم قاصد مھر است ، فقط . .]
بلدم عشق ببافم ؛ بلدی ناز کنی؟!

244 مشاهده10:37

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

- منم و شعر و خیال طُ و شب بیداری !

- سیر نمی‌شود نظر ؛ بس‌ که لطیف منظری !

246 مشاهده16:48

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

خدایا اونقدر بهمون غم نده که حتی گریه‌مون هم نیاد!

233 مشاهده16:58

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

از جغرافیا 
از تاریخ
از مطالعات اجتماعی 
از هر چیز مربوط به این سه مورد
و هر چیزی که منو یاد این سه مورد بندازه 
با تمام وجود 
از اعماق قلب 
متنفرم ؛ متنفرم ؛ متنفرم

230 مشاهده18:38

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

مثل یک شعر مرا تنگ در آغوش بگیر 
که هوای غزلم سخت شبیه تنِ توست!

211 مشاهده16:36

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

چون‌که عشق آمد و هم قامت آغوش تو گشت
در زبان واژھ‌ۍ زیباۍ [بغل] ساخته‌اند!

212 مشاهده16:38

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

‌

414 مشاهده16:38

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

انگار بہ تمام جهان وصل مۍشوم ،
در لحظہ‌اۍ که می‌کشمت تنگ در بغل!

1 مشاهده16:40

ᗪᖇᗴᗩᗰ •

شب شد . .
[ماه] را بوسیده‌ام 
خیال پریشانم  را [شانه زده‌ام]
گلدان های [شمعدانی] را به نوازشی آرام 
خوابانده‌ام . .
منتظرت می‌مانم ؛
تا چون هر شب با صدای :
[ شبت بخیر ماه من ]
رویای تو را به آغوش بگیرم!

1 مشاهده16:43

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی