ایتا - ᗪᖇᗴᗩᗰ •

ای که چشمم زِ فراق طُ شبی خواب نرفت 
دست من کاش شبی [زیر سرت] خواب رود!

228 مشاهده20:15

همه خوابند
حالا فقط [من] بیدارم
و [تو]
و [خاطره]
[خدا] هم هست . . .
- عباس‌معروفی .

271 مشاهده20:41

چه بگویم سحرت خیر؟ تو خودت صبح جهانی!

231 مشاهده08:02

‌

235 مشاهده10:11

- و من در هر پلکی یکبار دیدنت را می‌بازم !

241 مشاهده10:28

من عھد تو سخت سست مۍدانستم
بشکستن آن درست مۍدانستم
این دشمنی اِۍ دوست 
ك با من ز جفا آخر کردی 
نخست مۍدانستم

232 مشاهده16:06

تنھاتون می‌زارم با این و میرم . .
ـ🤍:]

243 مشاهده21:32

من آلوده تُ را سخت بغل خواهم کرد 
مثل [تهران] که بغل کرده [دماوندش] را!

226 مشاهده06:21

پیام دادم و گفتم [ بیا خوشم می‌دار ]
جواب دادی و گفتی که [ من خوشم بی طُ ]!

223 مشاهده09:03

‌

241 مشاهده12:14

- هرکجا تو آشکاری محو آنجا می‌شوم !

1 مشاهده17:13

آنکه می‌گفت منم بهر طُ غمگین ترین
چه دل‌آزار ترین شد چه دل آزار ترین!

1 مشاهده20:19

مطالب بعدی