ᗪᖇᗴᗩᗰ •
- قربان بودنت که تو جانی برای من !
- و من در هر پلکی یکبار دیدنت را میبازم !
من عھد تو سخت سست مۍدانستم
بشکستن آن درست مۍدانستم
این دشمنی اِۍ دوست
ك با من ز جفا آخر کردی
نخست مۍدانستم
ᗪᖇᗴᗩᗰ •
- و من در هر پلکی یکبار دیدنت را میبازم !
- هرکجا تو آشکاری محو آنجا میشوم !