ایتا - ᗪᖇᗴᗩᗰ •

میشه از [بوی ِنوزاد] 
یه عطر درست کنید و . .
به من بدید؟

186 مشاهده19:03

خدا منو ببخشه‌ . ارواح هم همینطور ! 
هیچ تشییع جنازه ای نمونده من توش نخندیده باشم 
آخه چرا وسط گریه مردم من سوژه خنده پیدا میکنم 
چرا . . .

187 مشاهده18:10

به خدا روز تشییع جنازه خودم بخاطر این کارم تاوان پس میدم ! 
اگه جنازمو‌ از رو تابوت ننداختن‌ زمین و نیفتادم کف زمین ملت هار هار به جنازم‌ بخندن 🥲🤣

181 مشاهده18:13

دارم از همچین خنده ای صحبت میکنم :

166 مشاهده18:19

بعد جالب اینجاست . بغل دستیم که دوستم بود و کرم‌داشت هی میگفت عزیزم گریه نکن خدا رحمتش کنه ، همه‌مون رفتنی هستیم . و من بیشتر خندم میگرفت🙂🤣

178 مشاهده18:21

یافت شد .

173 مشاهده06:52

حال خوبی دارم ،
مینشینم لبِ دیوار خیال
هی سرک میکشم از دور تو را . .

163 مشاهده06:47

چقدَر مَه به تنت می آید . .
و چقدر اشک به من !

163 مشاهده06:47

تو چرا یادت نیست ؟
قول دادی که قدم بگذاری
به سراپرده ی تاریکِ دلم
بنشینی به لب ِحوض ِغرور 
بشکنی آن یخ جادویی را . .

157 مشاهده06:48

توچرا یادت نیست ؟
که من اینجا هر شب
لب دیوار خیال
[ دیده بر راه تو دارم ]
برگرد ؛ ساعت دلتنگیست . .

169 مشاهده06:48

‌
☁️💙 
. .

1 مشاهده06:49

برای نوای هزارمین روز ِتنهایی هم ، انتخاب من تویی !

1 مشاهده12:42

مطالب بعدی