به تنهایی ات سرک می کشم؛
سطری ناخوانده را
با خیالت می نویسم
راهی نمانده تا به تصویرهای گمشده ات برگردم
تنها بوی بهار است که دست های مرا
به کشف حس تو برمیگرداند
چقدر برای دوست داشتن
راه می روم و . .
کوچه تمام نمی شود !
من تو را کاملا عامدانه و متعمدانه مرتکب شده بودم . .
اگر ننگی ، بنازم به این ننگم !
ᗪᖇᗴᗩᗰ •
- ای بغض فرو ریخته مرا مرد نگه دار !
- نشود از تو گذشتن که تویی راحتِ جان !